فاطمه توحیدی اردهائی (2)
مقدمه
شرایط نوین ایجاد شده از دهه واپسین قرن بیستم، منجر به پدید آمدن وضعیت جدیدی با ابعاد گوناگون و پیامدهای متفاوت و گاه متضاد شده است. در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، فروپاشی نظام دوقطبی، ظهور بازیگران جدید بین المللی، طرح مسائل و معضلات فراملی و ارائه ایده آلها و اهداف و علایق مشترک در سطح جوامع داخلی و عرصه بین المللی، آن هم با بهره برداری از امکانات فنی ارتباط لحظه ای، محیط جهانی و فضای بین المللی را دستخوش تحولات و دگرگونیهای ساختاری کرده است. جهانی شدن، به عنوان پارادایم عصر حاضر میرود تا کلیه شئون زندگی بشر را دستخوش تغییر و تحول کند. درهم تنیدگی اقتصادهای جهان و تسلط سازمانهای غیرملی بر آن، همچنین شتاب فزاینده تحولات، راه را برای فعالیت شبکههای فراملی در همه عرصهها هموار کرده است (سرفرازی، 1389).مدیریت استراتژیک، یک اقدام یا اعمال یک راه حل اقتضایی و انطباقی کلان است (علی احمدی و غفاریان، 1382) و به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود، به صورت انفعالی عمل ننماید. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد (دیوید، 1384).
در این نوشتار، با توجه به شرایط محیطی حاکم بر جهان - که لزوم بررسیهای راهبردی را به لحاظ مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، تکنولوژیکی و اجتماعی ضروری کرده است - به مؤلفههای این ابعاد
اشاره کرده و ضمن بررسی موشکافانه آنها، مدلی مفهومی جهت بررسیهای پیمایشی در خصوص مدیریت استراتژیک در سطح کلان ارائه میشود.
1- فواید مدیریت استراتژیک
از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک، کمک به سازمان در راستای منظم تر، معقول تر و منطقی تر کردن است تا راهها یا گزینههای استراتژیک را انتخاب و بدین گونه استراتژیهای بهتر را تدوین کند (Langley, 1988).یکی از هدفهای اصلی مدیریت استراتژیک، ایجاد تفاهم و تعهد هر چه بیشتر برای مدیران و کارکنان است. شاید مسئله تفاهم از مهم ترین منافع مدیریت استراتژیک باشد که تعهد پس از آن قرار میگیرد. هنگامی که مدیران و کارکنان بتوانند سازمانی را که در آن کار میکنند، درک نمایند و به علت کار خود پی ببرند، اغلب خود را جزئی از سازمان به حساب میآورند و برای کمک کردن به آن متعهد میدانند (Ibid).
یکی دیگر از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک، ایجاد فرصت جهت تفویض اختیار به کارکنان است. تفویض اختیار، عملی است که بدان وسیله کارکنان تشویق و ترغیب میشوند در فرایندهای تصمیم گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند، و بدین گونه، اثربخشی آنها افزایش خواهد یافت (Ibid). از دیگر منافع و فواید مدیریت استراتژیک میتوان به آینده نگری، تقویت همکاری و انسجام، نگرش خوشبینانه نسبت به تغییر، ایجاد نظم و رسمیت، روشن شدن مسئولیت افراد، ارائه چهارچوب برای ارتباط بین کارکنان و ... اشاره کرد.
2- مراحل مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله «تدوین استراتژی»، «اجرای استراتژی» و «ارزیابی استراتژی» است.مقصود از تدوین استراتژی این است که مأموریت شرکت تعیین شود؛ همچنین شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید میکنند یا فرصتهایی را به وجود میآورند؛ شناسایی نقاط ضعف و قوت داخلی سازمان؛ تعیین هدفهای بلند مدت؛ در نظر گرفتن استراتژیهای گوناگون؛ و انتخاب استراتژیهای خاص جهت ادامه فعالیت.
اغلب اجرای استراتژی را مرحله عملی مدیریت استراتژیک مینامند. مقصود از اجرای استراتژی، این است که کارکنان و مدیران بسیج شوند و استراتژیهای تدوین شده را به مرحله عمل درآورند.
در مدیریت استراتژیک، ارزیابی استراتژی آخرین مرحله به حساب میآید. برای ارزیابی استراتژیها، سه فعالیت عمده به شرح زیر انجام میشود: 1- بررسی عوامل داخلی و خارجی که پایه و اساس استراتژیهای کنونی قرار گرفته اند، 2- محاسبه و سنجش عملکردها، 3- اقدامات اصلاحی (همان). در ادامه، با توجه به چهارچوب اصلی نوشتار، ضرورتهای هفت گانه مدیریت استراتژیک به تصویر کشیده خواهد شد.
3- ضرورتهای مدیریت استراتژیک
3-1- ضرورتهای مدیریتی
پیتر دراکر عقیده دارد: کار اصلی مدیریت استراتژیک، نگاه به سازمان از زاویه مأموریت شرکت است. به عبارت دیگر، مطرح کردن این پرسش که «کار اصلی ما چیست؟» باعث میشود هدفهایی تعیین شوند، استراتژیهایی تدوین گردند و تصمیماتی امروز گرفته شوند که نتیجه آن فردا به دست میآید. مدیریت استراتژیک باید بتواند بین هدفها و نیازهای امروز و فردا توازن و تعادل برقرار کند و منابع انسانی و مالی را به گونهای تخصیص دهد که به نتایج اصلی و مورد نظر بینجامد (Drucker, 1974).ضرورتهای مدیریتی مدیریت استراتژیک در ابعاد تفکر استراتژیک، مدیریت دانایی، مدیریت منابع انسانی، سازمانهای یادگیرنده و کارآفرینی مطرح و مورد توجه هستند که در ادامه هر یک به طور جداگانه مطرح شده اند.
3-1-1- تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک، تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصتهایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند (غفاریان و عمادزاده، 1383). تفکر استراتژیک برای سازمان و ذی نفعان آن انگیزه و تعهد ایجاد میکند و این انگیزه و تعهد از طریق قدرتی به وجود میآید که در «حقیقت» ساده و در عین حال جذاب است. به قول آنتونی سن اکسوپری، (3) اگر میخواهید کشتی بسازید لازم نیست مردم را فراخوانید و برای هر کس وظیفهای مشخص سازید، بلکه کافی است به آنان عظمت بی پایان دریا را نشان دهید. هنری مینتزبرگ، تفکر استراتژیک را نمای یکپارچهای از کسب و کار در ذهن میداند. گریهامل (4)، آنرا معماری هنرمندانه استراتژی بر مبنای خلاقیت و فهم کسب و کار توصیف میکند. رالف استیسی (5)، آن را طرح ریزی بر مبنای یادگیری میشناسد. هر یک از این تعابیر، نمایی از این رویکرد را ارائه میکنند، بدون آنکه هیچ یک مدعی بیان تمامی این رویکرد باشند (غفاریان و علی احمدی، پیشین).بنابراین، در شرایط پیچیده امروز، مدیرانی میتوانند در عرصه مدیریت سازمانها از توفیق بیشتری برخوردار باشند که قبلاً شیوه اندیشیدن و تفکر استراتژیک را آموخته باشند.
3-1-2- مدیریت دانش
مدیریت دانش، فرایندی است که به سازمانها یاری میدهد تا اطلاعات مهم را بیابند، و گزینش، سازماندهی و منتشر کنند. مدیریت دانش تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیم گیری ضروری است.اکنون کشورهای در حال توسعه نیازمند افزایش سرمایه گذاری در آموزش عالی و ارتقای دانش عمومی با هدف افزایش دسترسی به نیروی کار ماهر هستند (The World Bank Group, 2002). رهبران تجاری سایر کشورها نیز علاقه مند به گرفتن نیروی کار آموزش دیده و ارزان قیمت این کشورها هستند (تکانههای استراتژیک). دراکر معتقد است: سازمانها باید در جامعه دانش محور باشند و به دنبال رهایی از دانشی باشند که مانع پیشرفتشان است. همچنین برای یادگیری به منظور خلق امور جدید از طریق توسعه پایدار تمامی فعالیتها، ایجاد کاربریهای جدید از موفقیتهایی که کسب کرده اند و نوآوری مداوم به عنوان یک فرآیند سازمان یافته، مهیا باشند. این امر به طور یقین، اصل نظریههای یادگیری سازمانی محسوب میشود.
بنابراین مدیریت استراتژیک و مدیریت دانایی، لازم و ملزم یکدیگرند و سازمانها برای دستیابی به هر کدام، نیازمند توجه به دیگری خواهند بود. به تعبیری، بدون مدیریت استراتژیک، مدیریت دانایی دست نیافتنی است و بدون مدیریت دانایی، نمی توان مدیریت استراتژیک را عملی کرد.
3-1-3- مدیریت منابع انسانی
طبق نظر مک کلین (6) (2001)، بیتز (7) (2003)، مرکرد و برگر (8) (2003)، توسعه منابع انسانی (9) نه تنها باید شامل توسعه اقتصادی و دانش محل کار باشد، بلکه باید دربرگیرنده توسعه سیاسی، اجتماعی، محیطی، فرهنگی، و روحی مردم سراسر جهان نیز باشد. موفقیت جهانی بستگی به استفاده از منابع و استعدادها و ظرفیتهای متعدد تمام طیف ممکن بشریت دارد. در حالی که در مورد شرایط کلی تری صحبت میکنیم که مفاهیم و نظریههای این زمینه را در شرایط میان فرهنگی بررسی میکند، توجه به تعریف توسعه منابع انسانی که ممکن است با یک فرهنگ یا یک محیط عمومی خاص سازگاری نداشته باشد نیز اهمیت دارد. البته زمانی که در شرایط داخلی و بین المللی از آن استفاده میشود، بستگی به چگونگی درک ما در این زمینه دارد.مدیریت انسانی، عامل استراتژیک نیرومندی است که به شدت در موفقیت اقتصادی یک مؤسسه تأثیر میگذارد و به تعبیری میتوان آن را مهم ترین عامل استراتژیک موفقیت یک کشور به شمار آورد. فعالیتهای مدیریت منابع انسانی، مجموعهای نسبتاً پیچیده را فراهم آورده است که بدون دیدگاه استراتژیک نسبت به آنها، اثربخشی سازمانی لازم را خواهد داشت. از این رو، ترکیب استراتژیهای کسب وکار و فعالیتهای مدیریت منابع انسانی، هم اکنون به عاملی اساسی برای رقابت گرایی سازمانها تبدیل شده است. اهداف مدیریت منابع انسانی، باید منعکس کننده اهداف و ارزشهای سازمان باشد، و با توجه به استراتژیهای سازمانی است که مشخص میشود به چه نوع برنامه ریزی منابع انسانی، استخدام، پرداخت حقوق و مزایا، آموزش و توسعه یا روابط صنعتی برای دستیابی به اهداف سازمانی نیاز است. بدون این دیدگاه، مدیریت منابع انسانی، به مجموعهای از فعالیتهای مستقل و فاقد ساختار و رویکرد مشخص تنزل مییابد (امیراحمدی، 1377: 24).
امروزه سازمانهایی میتوانند به ادامه حیات خود امیدوار باشند که دارای نیروی خلاق، با انگیزه و توفیق طلب باشند، و این مهم میسر نمی شود، مگر با اجرای مدیریت استراتژیک منابع انسانی. بنابراین، باید از مرحله جذب تا مرحله به کارگیری نیروی انسانی با نگاهی استراتژیک به نیروی انسانی نگریسته و درصدد هدایت صحیح آن باشیم تا بتوانیم به اهداف عالی سازمان دست یابیم.
3-1-4- سازمانهای یاد گیرنده
در دنیای پیچیده و متغیر امروز، رمز بقای سازمانها، توانایی آنها در کسب دانش و اطلاعات مورد نیاز است. از طرفی پیچیدگی روز افزون و پویایی محیط منجر به ایجاد فضای عدم اطمینان و ناپایداری برای سازمانها و گروهها شده است و سازمانها برای حفظ و بقای خود در این شرایط، نیازمند توسعه آگاهیها نسبت به محیط و افزایش دانش سازمانی هستند. در این فضای رقابتی و پر تغییر، سازمانهایی امکان بقا و رشد دارند که توانایی یادگیری سازمانی داشته و بتوانند از تغییر و تحولات محیطی و تجربیات درون سازمانی و برون سازمانی، دانش مورد نیاز سازمانی را فرا گرفته و به سازمانهای یاد گیرنده تبدیل شوند. پیتر سنگه معتقد است: «در آینده، یا سازمانها یادگیرنده هستند یا به تدریج رو به نابودی و زوال پیش خواهند رفت» (نجف بیگی، 1385: 62).در دیدگاههای جدیدتر، یادگیری سازمانی مستقیماً در زمینه سازمان تعریف میشود. دلیل عمده این امر، شکل گیری نظریه سازمان یادگیرنده در سالهای اخیر است و از این مرحله به بعد، تعاریف مربوط به یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده کاملاً به یکدیگر مرتبط میشوند. نظریه یادگیری سازمانی، سازمان را به مثابه یک «سیستم باز، صاحب اندیشه وزنده» در نظر میگیرد، با تأکید بر این نکته که سازمانها نیز مانند ذهن انسانها برای تطبیق با شرایط محیطی، متکی به دریافت بازخورد هستند (رضاییان، 1384).
رقابت شدید و پیچیده حاکم در عرصه کسب و کار و تجارت، شرایطی را ایجاد کرده که تنها سازمانهایی میتوانند پا برجا بمانند و مقاومت کنند که به صورت مداوم و گسترده در حال یادگیری باشند. بنابراین، سازمان برای بقا نیازمند آن است که یادگیرنده باشد.
3-1-5- کارآفرینی
در دهه اخیر، رویکرد اکثر کشورهای جهان به موضوع کارآفرینی و توسعه آن، موجب ایجاد سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا شده است. کشورهای مختلف راه حلی را که در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آورده اند، توسعه فرهنگ کارآفرینی، انجام حمایتهای لازم از کارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه میدانند. تأمل در وضعیت اقتصادی و مراحل پیشرفت و توسعه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، که به موضوع کارآفرینی توجه نموده اند، نشانگر آن است که این کشورها توانسته اند به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند یا حداقل بحرانهای پیش آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی که وقوع آنها را در آینده پیش بینی میکردند مهار کنند. از جمله این کشورها میتوان ایالات متحده، کشورهای اتحادیه اروپا، کشورهای جنوب شرقی آسیا، چین، برخی از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و اقیانوسیه را نام برد (سرفرازی، 1389).بنابراین، تغییرات و تحولات روز افزون، عدم ثبات محیطی و پیچیدگی و نوسانات بازار کار، سازمانها را مجبور میکند برای تثبیت و تحکیم مدیریت راهبردی به مقوله کارآفرینی توجه بیشتری کرده و آمادگی خود را برای مواجهه با شرایط بحرانی آینده بیش از پیش سازند.
3-2- ضرورتهای فرهنگی
در دهههای پایان قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم شاهد برجسته تر شدن اهمیت مسائل فرهنگی هستیم، زیرا یکی از چالش برانگیزترین جنبههای جهانی شدن، جنبههای فرهنگی آن است. برخی یکی شدن فرهنگ ملتها را که حاصل پیشرفتهای عظیم فناوری ارتباطات و تبادل اطلاعات، و نفوذ و گسترش شبکههای رایانهای و ماهوارهای هستند، یکی از جنبههای مثبت و برخی دیگر، جنبه منفی پدیده جهانی شدن تلقی میکنند.اکنون در هزاره جدید این واقعیت به خوبی پذیرفته شده است که مقوله «فرهنگ» اهمیتی محوری در تمامی عرصههای زندگی بشر دارد. اهمیت فرهنگ اکنون از نقشی که برای آن در زمینه همبستگی اجتماعی، ایجاد انگیزه و تحول پیشرفت، حل مشکلات اجتماعی، پر کردن اوقات فراغت و غیره متصور بودند، بسی فراتر رفته است. امروزه سرنوشت کشورها کاملاً با تحولاتی که در عرصه فرهنگ در سطوح ملی و فراملی رخ میدهد پیوند خورده است. کشورها یا به عبارت دقیق تر، دولت - ملتها در جهان متغیر کنونی وارد فضایی شده اند که اقدامات و فعالیتهای شان به طور اجتناب ناپذیری تحت تأثیر تحولات عرصه فرهنگ قرار دارد. اگرچه بخشی از تحولات عرصه فرهنگ برای دولت - ملتها اجتناب ناپذیر بوده و آنها خواه ناخواه مشمول تأثیراتی خواهند بود که در این عرصه رخ میدهد، ولی بخش قابل توجهی از این تحولات قابل درک و پیش بینی بوده، میتوان برای آن «برنامه ریزی» کرد و تحت نظارت و کنترل درآورد؛ و در واقع آن را مدیریت کرد.
3-2-1- توسعه ارتباطات میان فرهنگی
ارتباطات میان فرهنگی، از زمانی که انسانهایی با پیشینهها و فرهنگهای گوناگون به تماس با یکدیگر پرداختند، سایه خود را بر سر آنان گستراند. این گونه ارتباطات، ابتدا در قالب جنگها و لشکرکشیها، مأموریتهای تبلیغی مروجان ادیان گوناگون، سفرهای تجاری بازرگانان ماجراجو و تلاش برای کشف زمینهای دیگر صورت میپذیرفت. در پیگیری تاریخی مسئله، اگرچه این نوع از ارتباط سابقهای بس طولانی دارد، اما تدوین آن به صورت یک نظام علمی و دانشگاهی، مربوط به چند دهه ی اخیر است. در این زمان، ایالات متحده آمریکا که از اقوام و نژادهای گوناگونی ترکیب شده بود، با گذشت زمان و به سرآمدن دوران تنشهای نخستین، وارد مرحلهای تازه از بحرانهای اجتماعی شد؛ که مهم ترین آنها بحران مشکلات اقوام و نژادهای درون آمریکا بود. این مسئله همراه با نقش تازهای که این کشور به عنوان رهبری جهان برای خود قائل شده بود، این بار پژوهشگران را - پس از آنکه دانش روابط بین الملل (ارتباطات بین الملل) را که تنها به بررسی روابط دولتها میپرداخت، به دانشهای عصر جدید افزوده بودند، - به سوی مطالعه، شناخت و طبقه بندی فرهنگهای مختلف و مقایسه آنان با یکدیگر، به ویژه مقایسه با فرهنگ آمریکایی سوق داد؛ که از این شاخه دانش، به مطالعات بین فرهنگی تعبیر شده است (کرباسیان (10)).بنابراین در موقعیت کنونی، مطالعات در زمینه ی ارتباطات بین فرهنگی میتواند ابزاری برای ایجاد آگاهی از خویشتن خویش، به وجود آمدن درکی درست از اشتراکات و تفاوتهای فرهنگی و در نتیجه، آگاهی مشترک با دیگران شود. هدف مطالعات ارتباطات بین فرهنگی، دستیابی به فهمی کلی از فرهنگها برای شناخت چالشها و فرصتهای پیش روی این فرهنگها است.
3-2-2- سازمانهای فرهنگی منطقهای و بین المللی (یونسکو و آیسسکو)
3-2-2-1- یونسکو
یونسکو دهه حاضر را دهه «توسعه فرهنگی» نام گذاری کرده و در این راستا دست به اقداماتی زده است که اجرای بهینه آنها میتواند موجبات غنای فرهنگی در کشورها را فراهم سازد. کنفرانس کشورهای اسلامی نیز در ادامه عملی نبودن اینگونه سیاستها، سازمان آیسسکو را پایه گذاری کرده است. هدف برنامههای یونسکو که بر اساس سهیم کردن همه انسانها در دانش پی ریزی شده، پیشبرد فرهنگ، صلح خواهی، توسعه ی انسانی و توسعه ی پایدار است. در ادامه، اهداف استراتژیک یونسکو در بخشهای آموزشی علوم و فرهنگ و همچنین اهداف و وظایف آیسسکو مطرح میشوند.بر اساس سیاستها و تعاریف یونسکو، فرهنگ مجموعهای از اجزای معنوی، مادی، فکری و مشخصههای عاطفی است که جامعه یا گروهی را متمایز میسازد. فرهنگ نه تنها دربردارنده هنر و ادبیات است، بلکه شیوههای زندگی، حقوق اساسی نوع بشر، نظامهای ارزش، سنتها و باورها را نیز شامل میشود. از این منظر، توسعه فرایندی فرهنگی است که نمی تواند از خارج کسب شود یا همچون هدیهای توسط سازمانهای خارجی کریمانه اهدا گردد، بلکه باید از درون جامعه تولید شود. از آنجا که بر اساس تعاریف یونسکو، توسعه، مجموعهای جامع و فرایندی چند بعدی است که فراتر از رشد اقتصادی محض بوده و در همه جوانب زندگی و همه سازمانهای جامعه دخیل است، همه اعضای جامعه باید در آن مشارکت کنند و انتظار سهیم شدن در منافع آن را داشته باشند (یونسکو، 1376).
3-2-2-2- اهداف استراتژیک یونسکو
* آموزش- ارتقای آموزش به عنوان حق اساسی، مطابق با اعلامیه ی جهانی حقوق بشر؛
- بهبود کیفیت آموزش از طریق متنوع سازی محتویات و روشها و ارتقای ارزشهای مشترک در سطح جهانی؛
- ارتقای سطح تجارب علمی، ابتکارات و اشاعه و مشارکت اطلاعات و اتخاذ بهترین تدابیر در راستای سیاست گفتگوی علمی.
* علوم
- ارتقای اصول و هنجارهای اخلاقی برای هدایت توسعه ی علمی و فناوری و استحاله ی اجتماعی؛
- بهبود امنیت انسانی از طریق مدیریت بهینه تحولات اجتماعی و محیطی؛
- تقویت و غنابخشی به ظرفیتهای علمی، فنی و انسانی در راستای مشارکت در جوامع علمی معاصر.
* فرهنگ
- ارتقای سطح ابزارهای استاندارد قانونی و اجرای آنها در حوزه فرهنگ؛
- صیانت از تنوع فرهنگی و تشویق گفتگو میان فرهنگها و تمدنها؛
- تقویت و غنابخشی ارتباط میان فرهنگ و توسعه از طریق ظرفیت و مشارکت در دانش (دبیرخانه شورای انقلابی فرهنگی (11)).
3-2-2-3- آیسسکو و اهداف آن
آیسسکو به عنوان یک مجمع علمی، فرهنگی و آموزشی، وظایف مهمی در ایجاد تعامل فرهنگی و علمی بین کشورهای مسلمان بر عهده دارد. این سازمان که زاییده سازمان کنفرانس اسلامی است، میتواند نقطه روشنی در بسط و گسترش علم و فناوری و فرهنگ در میان ملل مسلمان و شناساندن دستاوردهای آن به کشورهای غیر مسلمان باشد. همچنین، ارتباط تنگاتنگ آن با مجامع دانشگاهی و صاحبان علم و اندیشه، بهره گیری از توان و ظرفیت دانشمندان و دانشگاهیان میتواند نقطه شروع رشد و تعالی و بالندگی روز افزون آن در عرصه بین المللی باشد. از سوی دیگر، کمیسیون ملی آیسسکو در ایران نیز به عنوان نماینده این سازمان میبایست بیش از گذشته مورد توجه باشد، ورای یک سازمان اجرایی و دولتی به وظایف مطرح خود در اساسنامه و مقررات بپردازد و شورای علمی خود را متشکل از دانشمندان و اندیشمندان و جهان دیدگان قرار دهد تا جایگاه خود را هر چه بیشتر از گذشته بیابد. ضمن آنکه ترتیبی اتخاذ شود تا پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی بتوانند از مزایای آیسسکو بیشتر بهره مند شوند.3-2-2-4- اهداف و وظایف کمیسیون ملی آیسسکو
از جمله اهداف و وظایف کمیسیون ملی آیسسکو میتوان به این موارد اشاره کرد:تعیین سیاستها و تصویب برنامههای همکاری با سازمان آیسسکو در قالب برنامهها و فعالیتهای عمومی آن، اظهارنظر پیرامون تأمین بودجه سالانه کمیسیون و پیشنهاد به مراجع ذی ربط برنامهریزی و بسط و گسترش فعالیتهای آیسسکو در جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب سیاستها و برنامههای علمی، فراهم آوردن امکانات لازم برای علما، اساتید و سایر شخصیتهای فرهنگی، ایجاد ارتباط بین سازمان آیسسکو و سازمانهای دولتی و غیر دولتی کشور که در زمینههای آموزشی، علمی و فرهنگی فعالیت دارند و بالعکس، ترغیب و حمایت از تشکیل سازمانهای غیردولتی فعال در امور آموزشی، علمی و فرهنگی و ارتباطات. (12)
4- جهانی شدن و فرهنگ
جهانی شدن فرهنگ در حقیقت حاصل دو روند قبلی بوده و تا اندازه ی زیادی در ارتباط با پیشرفت و تحول فناوریهای ارتباطی است. توسعه روزافزون رسانههای گروهی و ارائه برنامههای متنوع تلویزیونی از طریق ماهوارهها، گسترش چشمگیر استفاده از رایانههای شخصی، آموزش یک سویه ی اینترنت، زبان انگلیسی، رواج برنامههای نرم افزاری، امکان دریافت فیلم، موسیقی، کتاب و نشریات توسط شبکههای جهانی اطلاعات، همه و همه به افزایش تشابهات فرهنگی کمک کرده اند. به عبارت دیگر، چنانچه رابطه متقابل و تأثیر مناسبات تولیدی و فرهنگ جامعه مورد مطالعه قرار گیرد. میتوان استنتاج کرد که آزادی تجارت باعث تغییر مناسبات تولیدی در سطح جوامع شده و به تبع آن، ارزشهای فرهنگی نیز به تدریج متحول خواهد شد. گسترش حیطه ی فرهنگی یکسان، به مفهوم اشاعه ی ارزشهای مشابه برای ارزیابی و سنجش است که در حقیقت منجر به تسلط فرهنگی جامعهای میشود که این ارزشهای معیاری در بطن آن جامعه رشد و نمو یافته اند. همگونی تفسیرها برخاسته از همگونی ارزشهاست و در چنین صورتی، وجوه محلی و ملی در حیطه ی فرهنگ کمرنگ یا محو خواهند شد و فاصلههای ارزشی جای خود را به همسان سازی ارزشی خواهد داد. به هر جهت، آمریکا به دلیل داشتن برتری تکنولوژیک و بهره برداری از فناوریهای مدرن، برتری بلامنازع خود را در حیطه ی فرهنگ سازی جهانی به اثبات رسانده و با گسترش و تحمیل فرهنگ آمریکایی، به عنوان سمبل فرهنگ و تمدن غرب، در راستای محو و تضعیف فرهنگهای ملی و به خصوص فرهنگهای شرقی گام بر میدارد. «بر این اساس، جهانی شدن، هویت ملی را تضعیف میکند، چرا که خواهان یکسان سازی فرهنگها و ادغام فرهنگهای بومی و محلی در فرهنگ مسلط جهانی (آمریکایی) است. به گونهای که هویتهای فراملی بر هویتهای ملی غالب و چیره شوند و فرهنگ استعلایی و تحمیلی غرب موجبات از خود بیگانگی فرهنگی و در هم ریختگی اجتماعی کشورهای جهان سوم را فراهم آورد» (دهشیری، 1379).آنچه که توجه به جهانی شدن را به عنوان ضرورت مدیریت استراتژیک در عصر نوین برای کشورها حائز اهمیت کرده، این مهم است که کشورها بایستی در راستای حفظ فرهنگ بومی، دارای برنامههای راهبردی و بلند مدت باشند تا بتوانند در مواجهه با پروژه جهانی شدن سربلند شوند.
5- جهانی شدن و هویت
کاستلز معتقد است: «زندگی امروز ما در عمده ترین وجوه خود با دو جریان متضاد جهانی شدن و هویت شکل میگیرد و در دهههای پایانی قرن بیستم همراه با انقلاب فناوری، تغییر شکل سرمایه داری و فروپاشی شوروی، این موجهای نیرومند هویتهای جمعی است که جهان ما را به لرزه درآورده است. اکنون در برابر مظاهری چون تجدید ساختار سرمایه داری، شبکه بندی سازمانی، اطلاعات گرایی کنترل شده و پدرسالاری، جنبشهای مقاومت نیرومندی به ظهور رسیده اند که جهانی شدن (در واقع سرمایه داری جهانی) را به چالش کشیده اند (کاستلز، 1380: 432). بنیادگرایان دینی، ملی گرایان، محلی گرایان، طرفداران حقوق زن و مدافعان محیط زیست، فاعلان (سوژههای) نوظهور در عصر اطلاعات هستند.کاستلز در کتاب قدرت هویت و رابرتسون در کتاب جهانی شدن، تئوریهای اجتماعی و فرهنگ جهانی (رابرتسون، 1385) مسائل عمده جهان ما و نیروهای اصلی پویش آن را با رجوع به رابطه جهانی شدن و هویت تحلیل کرده و توضیح داده اند. هر یک از این دو نظریه پرداز، ملازمت جهانی شدن و هویت را به شیوه متفاوت ارزیابی کرده اند، اما هر دوی آنها بر قدرت هویت تأکید نموده و آن را پایه پویاییهای کنونی عرصه ی جهانی قرار داده اند. از این نقطه اشتراک که بگذریم، در نوع ملازمت جهانی شدن و هویت، نظر این دو از بسیاری جهات در مقابل یکدیگر قرار میگیرد.
آنچه که سردمداران و رهبران کشورهای در حال توسعه را نگران کرده، فرایند جهانی شدن و اثرات آن بر روی هویت ملتهاست، چرا که یکی از اثرات مخرب جهانی شدن نشانه گیری هویت ملتها است و آنها را از نظر فرهنگی تهی خواهد کرد. اینجاست که مدیریت استراتژیک فرهنگی در راستای ارتقای هویت ملتها باید در صدر برنامههای این کشورها قرار گیرد.
6- ضرورتهای اقتصادی
رشد اقتصادی، موضوعی بنیادی در اقتصاد جهانی است و این موضوع حداقل در نزد کشورهای در حال توسعه اهمیت بیشتری دارد. توسعه فعالیتهای اقتصادی برون مرزی، به خصوص در قالب سرمایه گذاران و تجارت، نقش مهمی در رشد حجم اقتصاد جهانی و رساندن آن به رقم نجومی 47 تریلیون دلار گذارده؛ که این رقم نسبت به اواسط دهه 1970 حدود چهار برابر شده است.متأسفانه اوج گیری روند و فرایند توسعه اقتصادی ایران، به صورت اقتصاد کالایی و وابسته به سرمایه داری قرن نوزده و اقتصاد جهانی قرن بیستم، از اوایل قرن نوزده آغاز و تا به امروز ادامه دارد. وقوع چندین انقلاب و نهضت، جنگ و تلاش در داخل و خارج ایران نیز نتوانست روند و فرایند آن را در مسیر ضرورتها و نیازهای داخلی و توسعه خود بسنده و درون زا قرار دهد.
6-1- اثرات اقتصاد جهانی و رقابتهای جهانی
در حال حاضر، روندهای اخیر باعث شده، یکپارچگی سیستمهای اقتصاد جهان، به اولویت اول رهبران کشورها و شرکتهای بزرگ تبدیل شود. لذا شرکتهای بزرگ باید بر فعالیتهای اقتصادی رقبای خارجی شان نظارت بیشتری داشته باشند. همچنین بیم و هراسهایی نظیر وحشت از سقوط بازار سهام در چهارچوب اقتصاد بینالملل، کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی و با در نظر گرفتن این نکته که بخش اعظم اقتصاد کشور تکیه بر این کالا دارد، ضرورت توجه به اقتصاد و تحولاتی که در جهان رخ داده و همچنین نگاه استراتژیک به مدیریت در این زمینه را اجتناب ناپذیر میکند.
6-2- شرکتهای چندملیتی (MNCs)
شرکتهای چند ملیتی ساختار قوی در فرایند یکپارچگی برون مرزی ایجاد کرده اند. در برخی موارد، این شرکتها رشد مالی بیشتری را نسبت به کشورهایی که در داخل آن فعالیت میکنند، کسب نموده اند (Anderson and Cavanagh, 2004). در حال حاضر نیز با به کارگیری قوانین و سیاستهای بین المللی از سوی کشورهای مختلف جهان، شرکتهای چند ملیتی از قلمرو فعالیت داخلی و خارجی بیشتری بهره مند خواهند شد.با وجودی که تجارت بین المللی از چند قرن پیش وجود داشته است، اما شرکتهای چند ملیتی پدیدهای نسبتاً جدید هستند آنها نتیجه یا ره آورد طبیعی سیستم اقتصاد جهانی هستند. شرکتهای چند ملیتی با استفاده از فعالیتهای جهانی خود استراتژیهای جهانی را تدوین و ارائه میکنند و به جای اینکه فعالیتهای خود را درون مرزهای محلی محدود کنند، در سطح گیتی به رقابت میپردازند و در پی کسب مزایا و امکانات اقتصادی بر میآیند. در این میان، مدیران شرکتهای چند ملیتی با انبوهی از مسائل و مشکلات روبرو هستند. آنها با سیستمهای سیاسی، قوانین، عادات و رسوم گوناگونی روبرو میشوند و این اختلافها هم موجب بروز مسائل میگردد و هم فرصتهایی را برای آنها به وجود میآورد.
تردیدی نیست اداره واحدهایی که با 15 هزار کیلومتر فاصله قرار دارند و کارکنان آن به بیش از پنج زبان صحبت میکنند، در مقایسه با واحدی که زیر یک سقف قرار دارد و کارکنان آن به یک زبان صحبت میکنند به مراتب دشوارتر است (ایران زاده (13) ). با این حال، وجود اختلافها و تفاوتها موجب پیدایش فرصتهایی شده که میتوانند به عنوان انگیزه اولیه برای شرکتهایی که قصد دارند دامنه فعالیتهای خود را با نگاهی استراتژیک به سطح جهانی برسانند، درآید. بنابراین شرکتهای اقتصادی بایستی به وجود و ظهور شرکتهای چند ملیتی به عنوان یک واقعیت در دوران معاصر نگریسته و بر این اساس، برنامهها و فعالیتهای خود را به گونهای تنظیم کنند که بتوانند با موضع گیریهای مناسب، بهره لازم را در حوزههای اقتصادی کسب کنند.
6-3- تجارت خارجی و رشد اقتصادی
بررسی نظریات رشد عمدتاً مؤید رابطه مثبت بین تجارت خارجی و رشد اقتصادی است. در چهارچوب نظریات رشد درون زا، تجارت خارجی از طریق مبادله کالاها و خدمات، به ویژه کالاهای سرمایهای و واسطهای منجر به انتقال دانش و فناوری میشود. تجارت خارجی با بهبود تخصیص منابع، دسترسی به فناوریها و کالاهای واسطهای بهتر، استفاده از مقیاس تولید،افزایش رقابت داخلی و ایجاد محیط مناسب ابداعات بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد (مرادی و مهدی زاده، 1384).
6-4- یکپارچگی اقتصادی
در اقتصاد جهانی یکپارچه امروز، کشورها و شرکتهای بزرگ نمی توانند انزوا پیشه کنند. بنابراین باید جهانی شدن مستمر تولید را در نظر داشته باشند و استراتژیهای سازمانی خود را بر اساس آن تدوین کنند. در این میان، بزرگ ترین و موفق ترین اقتصادها آنهایی هستند که «بیشترین یکپارچگی» را دارند. شماری از اقتصادها با درآمد متوسط نیز به دلیل بین المللی شدن اقتصادهای شان مسیرهای توسعهای سریعی را در پیش گرفته اند. کشورهایی نظیر سنگاپور که از حجم بالای سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ادغامهای برون مرزی برخوردار بوده اند، در دهههای اخیر به اقتصادهای بسیار موفقی تبدیل شده اند (قدر و پیترسون، 1385). این تصویر روشنی از آینده اقتصاد یکپارچه شده اطراف ما به دست میدهد و در خور توجه است.6-5- سرمایه گذاریهای خارجی
جریانهای سرمایهای به سمت کشورهای در حال توسعه با سطح درآمد متوسط مانند مکزیک و چین، که دارای اقتصادهای پویایی بوده و محیطهای جذابی برای سرمایه گذاری هستند، در حال حرکت است (Holt, 1999). (14) اقتصاددانان بر این عقیده اند که هیچ راه حل واحد و تثبیت شدهای برای تضمین رشد و توسعه وجود ندارد، اما کشورها میتوانند شیوههای خاصی را برای جذب سرمایه گذاری خارجی و توسعه محصولات ملی خود به کار گیرند (همان). کشورهایی که مدیریت موفقی در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از خود نشان میدهند، بیشتر میتوانند بر جریانهای سرمایهای و تجارت جهانی تأثیرگذار باشند.7- ضرورتهای زیست محیطی
روند کنونی افزایش مصرف انرژی در جهان، بشر را با دو بحران بزرگ روبرو کرده است؛ نخست آلودگی محیط زیست در اثر سوزاندن سوختهای سنگوارهای و دیگری شتاب فزاینده در جهت به پایان بردن این منابع. نباید فراموش کرد که تأمین انرژی یکی از اساسی ترین پیش نیازهای توسعه اقتصادی و بهبود کیفی زندگی بشر است و روند صعودی مصرف آن در جهان، که با وقوع انقلاب صنعتی در اواسط قرن هجدهم میلادی آغاز شد، همچنان ادامه دارد. در حال حاضر، مصرف انرژی نفت در جهان معادل ده میلیارد تن در سال است. گفتنی است که سرانه مصرف انرژی کشورهای پیشرفته صنعتی تقریباً بیست برابر کشورهای در حال توسعه است.یکی دیگر از ارکان توسعه پایدار که امروزه توسط اندیشمندان در همه حوزهها بدان اشاره میشود، حفظ محیط زیست است. به گونهای که رشد اقتصادی در جوامع پیشرفته در صورتی پذیرفتنی است که سلامت محیط زیست از اولویتهای اصلی و اساسی طراحان آن باشد.
7-1- رشد جمعیت
اولین و ناگریزترین چالش، رشد سریع و صعودی جمعیت در دنیا است (Ibid: 19). به طور کلی، در حال که روند صعودی رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه صورت میگیرد، در مناطق توسعه یافته تر این روند بطئی شده و حتی در برخی ممالک رشد منفی یافته است. علی رغم کاهش نرخ باروری در جهان و این واقعیت که در طی دوره 1995 تا 2000 نرخ کلی باروری کمتر از میزان جانشینی بوده است، جمعیت جهان در سالهای آینده همچنان روند صعودی خواهد داشت؛ به ویژه در مناطق در حال توسعه و این امر ناشی از بزرگی جمعیت پایه و رشد فزاینده تعداد جوانان است.
در انتهای هزاره دوم، جمعیت دنیا به شش میلیارد نفر رسید و این بیشتر از دو برابر جمعیت در نیم قرن اخیر است. در سال 1950 جمعیت جهان 2/5 میلیارد نفر بوده و در پنجاه سال اخیر شاهد بیشترین میزان رشد جمعیتی بوده ایم. بر اساس پیش بینیهای جاری، افزایش جمعیت کلی جهان تا پنجاه سال آینده ادامه خواهد داشت و تا سال 2050 به بیش از 9 میلیارد نفر خواهد رسید. (15)
در این میان، کاهش جمعیت در بعضی از کشورها و مسن شدن جمعیت، نیاز به ایجاد و تطابق و کاربرد روشهای مداخلهای دارد، زیرا ایجاد و تغییر در نسبت تعداد افراد پیر به جوان میتواند نیروی کار، مقرریها، سیستمهای بیمه بهداشتی و روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار دهد (همان).
امروزه دولتها بایستی برنامههای دقیقی در خصوص کنترل جمعیت تنظیم کنند و به صورت راهبردی به مقوله آینده جمعیت کنونی بپردازند. به عبارتی، دولتها باید روند جمعیت خود راس به درستی بررسی و رصد نمایند تا در آینده دچار بحرانهای اجتماعی نشوند.
7-2- نقل و انتقالات جمعیتی و شهرنشینی
در آینده نزدیک، شهرنشینی و مهاجرت از روستاها به شهرها روندی جهانی خواهد داشت و در این بین، بیشترین رشد شهرنشینی از آن کشورهای کمتر توسعه یافته است (The Population Institute, 2004). ظهور کلان شهرها و شهرهای بزرگی که بیش از 10 میلیون نفر در آن ساکن هستند، از پیامدهای جنبی شهرنشینی خواهد بود (UN, 2004).
همان گونه که اشاره شد، روند مهاجرت روستاییان به شهرها در اکثر جوامع دارای سیر صعودی است. در این بین، هنر دولتها این است که از این روند صعودی جمعیت جلوگیری کرده و در سایه ارائه برنامههای راهبردی، موفق به ایجاد مهاجرت معکوس شوند و این مهم میسر نخواهد شد، مگر با توجه اساسی به مدیریت استراتژیک.
7-3- بهداشت و جهانی شدن
در عصر جهانی شدن، به دلیل از بین رفتن مرزها، تسریع در گردش کالاها، نیروی کار و حمل و نقل، میزان بیماریهای واگیردار افزایش یافته (Ibid: 35) و نیازمند نظامهای توسعه یافته بهداشتی است.بهداشت یکی از ابعاد جهانی است که ارتباطات پیچیدهای دارد؛ به گونهای که اثرات آن با رشد و توزیع درآمد، عدم ثبات اقتصادی، امکانات بهداشتی، آموزش و سایر خدمات اجتماعی، شیوه زندگی و سایر عواملی که در حال حاضر ملحوظ شده اند تعیین میشود. بعضی از برخوردهای بهداشت و جهانی شدن میتواند مثبت ارزیابی شود، مانند پزشکی از راه دور که میتواند به پیش بینی خدمات در مناطق غیرقابل کنترل از راه دور کمک کند. با این حال، پزشکی از راه دور به سرمایه گذاری در امور تجهیزات، ارتباطات زیر ساختاری و آموزش پرسنل نیازمند است. در مجموع، جهانی شدن بهداشت هم معایب و هم امتیازات دارد. مثلاً جهانی شدن دسترسی به اطلاعات بهداشتی را افزایش میدهد. در حالی که اغلب خدمات بهداشتی یا برنامههای درمانی نوین برای اقشار ثروتمند فراهم است و دسترسی اقشار فقیر به این اطلاعات به ندرت امکان پذیر است و از این حیث برای اقشار محروم معایبی خواهد داشت. بنابراین وقتی که ارتباط یک سویه بین جهانی شدن و بهداشت مورد بحث قرار میگیرد، باید بعضی از موضوعات همچون ثروت، تبعیضات، نابرابریها و تجارت آزاد را در آن دخالت داد (حسین نیاز، 1387).
هراز گاهی بیماریهای واگیردار از قبیل آنفولانزای خوکی و ... به صورتی فراگیر و گسترده در اقصی نقاط جهان گسترده میشوند و این امر ضرورت پرداختن به مقوله بهداشت جهانی را در میان دولتها بیشتر از پیش کرده و دولتها را مستلزم پرداختن به حل این معضل به صورتی راهبردی نموده است.
7-4- تخریب محیط زیست
کشورهای کمتر توسعه یافته از فرسایش، بیابان زایی، کاهش تنوع زیستی و تخریب جنگلها رنج میبرند. از سوی دیگر، کشورهای صنعتی و توسعه یافته درگیر مسائل مربوط به آلودگی آب و هوا ناشی از صنعتی شدن، استفاده از سوختهای فسیلی و تخریب زمینهای کشاورزی هستند. به طور قطع، صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه به همراه رشد مداوم کشورهای توسعه یافته، وضعیت محیط زیست در سر اسر جهان را وخیم تر خواهد کرد. پیگیریهای جهانی، حفاظتهای گسترده محیطی و استانداردهای بهداشتی در نظر دارند از بروز این مشکلات و سایر هزینهها و مضرات کسب و کار جلوگیری کنند. از طرف دیگر، وجود استانداردهای زیست محیطی موجب سرمایه گذاری در طرحهای محیطی و فناوریهای سالم و بی خطر میشود. نگرانی در مورد اثرات آلودگی محیطی بر بهداشت، کسب و کار، دولتها و سازمانهای غیردولتی را بر آن داشت تا سیاستهای ممکن در پاسخ به تخریب محیط زیست را به بحث گذارند.7-5- مدیریت منابع زیست محیطی
یک حکومت مطلوب، تمامی منابع اعم از آب، غذا و انرژی را همگام با رشد جمعیت قابل دسترس تر خواهد کرد و از پیشرفتهای تکنولوژیک، برای جبران کمبود منابع لازم بهره مند خواهد شد.در این بین، مشکلات مربوط به حفاظت از منابع زیست محیطی نیازمند راه حلهای جهانی است و دولتهای کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، نیاز به تدوین و اجرای سیاستها و برنامههایی دارند تا مشکلات مربوط به منابع زیست محیطی را در نظام تحقیق و نوآوری ملی منسجم کرده و به آنها بپردازند. همکاری بین المللی جهت توسعه فناوریهای مناسب برای مدیریت منابع زیست محیطی باید با تشخیص نیازهای منطقهای آغاز شود. دولتها هم باید راهبردهای پیشگیرانهای بر طبق ظرفیت خود به کار گیرند و در جایی که تهدید و خسارت جدی و غیرقابل برگشتی وجود دارد، عدم قطعیت کامل علمی نباید سبب به تعویق انداختن اقدامات لازم جهت جلوگیری از فرسایش محیط شود.
8- ضرورتهای تکنولوژیکی
در سه دهه گذشته، وقوع تغییرات مهم در حوزه فناوری، اثرات بسیار شگرفی در زندگی بشر بر جای گذارده است. این تأثیرات موجب شده که دوران اخیر، تفاوتهای اساسی با دورههای پیشین زندگی بشری (دورانهای کشاورزی و صنعتی) داشته باشد. نیازمندی اندک فناوری اطلاعات به منابع انرژی و مواد مصرفی، تأثیرات سریع و کارآمد آن در ایجاد و رشد اقتصادی، حداقل آثار منفی آن در محیط زیست و نتایج چشمگیر آن بر افزایش کیفیت، بهره وری و کارایی تولید و خدمات، موجب شده است که فناوری اطلاعات و ارتباطات به ابزاری جهت تسریع در نیل به توسعه ی پایدار تبدیل شود.در حال حاضر، پیشرفتهای عظیم و شگفت آور در علم و فناوری، نظامهای اداری و سازمانی را سخت متحول و متغیر کرده است و این تغییر و تحول با سرعت فزایندهای ادامه خواهد داشت (چاوش باشی و توحیدی اردهایی، 1387).
8-1- فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)
در عصر ارتباطات و در دنیای صنعتی امروز، IT به عنوان ابزار پایه ارتباط بین «دولتها، ملتها و ارائه کنندگان خدمات عمومی» مطرح شده است در این میان، خدمات عمومی که بر مبنای IT انجام میشوند، باید بتوانند از حریم خصوصی افراد محافظت نموده و امنیت ملی را تضمین کنند. همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات به کشورهای در حال توسعه در مبارزه با یک طیف گستردهای از مشکلات اجتماعی و اقتصادی و بهداشتی کمک مؤثری نموده است. با بهبود دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، ICT میتواند نقش مهمی در رسیدن به اهداف توسعه مانند از میان بردن فقر مطلق، مبارزه با بیماریهای جدی، آموزش و پرورش همگانی، برابری جنسیتی و ... داشته باشد.8-2- بیوتکنولوژی
از اولین فرآوردههای بیوتکنولوژیکی، اصلاح ژنتیکی، محصولات کشاورزی بود و هم اکنون محصولات و کاربردهای حیوانی دیگر نیز از این فناوری بهره مند میشوند. توسعه بیوتکنولوژیکی در اصل یک پیشرفت تجاری است. سازمان غذا و کشاورزی (FAO) اعلام کرده است که پیشرفت در محصولات اصلاح شده و تقویت بیوتکنولوژیک، میتواند فراوردههای غذایی را تقویت کرده و در عین حال تنوع غذایی را در سراسر جهان افزایش دهد (Kenedy etal, 2004).8-3- نانوتکنولوژی
دنیا در حال ایجاد تغییرات نانوتکنولوژیکی است و هر لحظه و هر ثانیه این تغییرات ایجاد میشود و میتوان گفت: «نانوتکنولوژی میتواند بنیاد انقلابی در علم جدید باشد. در این علم، قطعات در اندازه اتم و ملکول به صورت هوشمند تنظیم میشوند.این تکنولوژی نوظهور، سرمایههای زیادی را به سمت خود جلب کرده است. نانو حتی ماهیت مراقبتهای بهداشتی را نیز تغییر داده و در درازمدت، میتواند چهره علوم طبیعی را با قادر ساختن دانشمندان به تولید مواد سبک تر و قوی تر، دگرگون کند.
همانند همه تکنولوژیهای جدید، فناوری نانو باید با سطح ریسک مناسبی به کار گرفته شود. در این تکنولوژی میتوان از حوادث و اشتباههای ناشی از تحقیق و توسعه بی دقت با به کارگیری راه کارهای ایمن پرهیز کرد.
آموزش عمومی و حمایت شرکتهای دولتی و خصوصی میتواند در پیدایش کاربردهای جدید این تکنولوژی، نقش حیاتی ایفا کند. چنین تدابیری، نظارت بهتر و ایمنی بیشتری را ایجاد میکند که در نهایت حمایت بیشتر عامه مردم برای محصولات جدید و فرایندهای بهره گرفته از این تکنولوژی را فراهم میسازد. لذا با در نظر گرفتن توانایی بالقوه فناوری نانو در بهبود امر تولید، فروش و حمل و نقل کالا و خدمات، رهبران تجاری باید در تسهیل پیشرفت این تکنولوژی تمام تلاش خود را به کار بندند (قدر و پیترسون، پیشین).
8-4- رسانههای نوین
اکنون ما در دنیای رسانهای زندگی میکنیم. جهان آینده به طور روز افزونی تحت سلطه وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژیهای ارتباطی قرار خواهد گرفت و نسلهای آینده بایستی با سازوکارهای تأثیرگذاری رسانههای جمعی آشنا شده و کنترل و نظارت بیشتری بر شکل گیری عقاید خود داشته باشند.ساروخانی با نامیدن عصر حاضر با عنوان «زمانه رسانه ای» معتقد است: «با گسترش ارتباطات و رسانهها به نظر میرسد انسان جدیدی ظهور کرده است که از ویژگیهای او مصرف بسیار زیاد رسانهای و به عبارتی، اعتیاد رسانهای میباشد و به نوعی دچار اثر بلع در حوزه رسانهها شده است؛ یعنی انسان رسانه ای، جهان بینی و اندیشه خود را از رسانهها میگیرد. دنیا را از روزنه رسانهها ادراک میکند و بدون هیچ تردید اندیشه رسانهای را میبلعد و به ذهن میسپارد» (ساروخانی، 1384: 18).
برای آنکه بتوانیم در مواجهه با اطلاعات رسانهای فعالانه عمل کرده و با درک آثار و پیامدهای مثبت و منفی پیامهای رسانهای به گزینش آنها بپردازیم، نیازمند مدیریت استراتژیک هستیم.
9- ضرورتهای اجتماع
امروزه جوامع مدنی در تلاشند تا برای تحقق اصلاحات در الگوی مشارکتی قدم بردارند (همان). تغییرات سریع اجتماعی در مقیاس و حوزههای مختلف، موضوعی است که همواره مورد توجه جامعه شناسان بوده است. بدون شک، جوامع بشری با توجه به نیازها، مقتضیات زمان و مکان، پیشرفتهای تکنولوژیکی و ارتباطی دستخوش تحولات اجتماعی شده اند.9-1- چالشهای اجتماعی
نباید فراموش کرد که ساخت کلی همه جوامع به مرور دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. جامعهای که سالمندِ امروز و جوانِ دیروز را در خودجای داده، به طور قطع تحولات زیادی را بر خود دیده است.در جامعه سنتی دیروز تفاوتهای فردی بسیار ناچیز بود و اعضای جامعه وابستگی زیادی به یکدیگر داشتند. اما در جامعه امروز، نسل جدید، تحت چیرگی تام دیگری، در نمی آید. امروز هیچ شاگردی مانند دیروز آموزش را همراه با ترس نمی بیند. در چنین جامعهای فرد کمتر میتواند از مزایای زندگی امروز چشم پوشی کند تا آینده بهتری داشته باشد. در نتیجه، به مشاغلی روی میآورد که نه علاقهای به آن دارد و نه استعداد لازم برای انجام آن را؛ لذا در مدت زمان بسیار کوتاهی از آن دلزده و ناامید میشود.
از مهم ترین چالشهای اجتماعی در عصر کنونی میتوان به تحول مفهوم خانواده، عدم تفاهم و درک متقابل دو نسل، عدم وجود مسئولیت پذیری در نسل امروز، پایین بودن میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی، چگونگی گذران اوقات فراغت، تعامل و تداخل فرهنگ سنتی و مدرن، حاشیه نشینی، افزایش میزان جرم و بزهکاری، فقر، بیکاری و ... اشاره کرد که موارد ذکر شده مستلزم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک جهت کاهش آسیبهای اجتماعی در کشور است.
9-2- مسئولیت اجتماعی
زمانی که مسئولیت اجتماعی شرکتها (C.S.R) فلسفه شرکتی تعریف میشود که از آن تصمیم گیریهای راهبردی، انتخاب شریک، شیوه استخدام کارگران و در نهایت توسعه ی مارک تجاری نشئت میگیرد، این مسئولیت از فعل خدمت رسانی به جامعه، فراتر میرود.مسئولیت اجتماعی شرکتها در برگیرنده انتظارات اقتصادی، قانونی و اخلاقی است که یک جامعه در زمانی معین از شرکتها و سازمانها دارد. مسئولیت اجتماعی شرکتها مربوط به حرفهها و سازمانهایی است که اقداماتشان در راستای کنترل تأثیراتی که بر جامعه و محیط به جا میگذارند، از الزامات قانونی فراتر میرود؛ به گونهای که چگونگی همکاری متقابل سازمانها با کارمندان، فروشندگان، مشتریها و جوامعی که در آن فعالیت میکنند و همچنین میزان تلاششان در حفظ محیط را شامل میشود (توحیدی اردهائی، 1389).
9-3- سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، از مفاهیم نوینی است که در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده است. سرمایه اجتماعی، عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی میباشد و شناسایی آن به عنوان یک سرمایه، چه در سطح مدیریت کلان و چه در سطح مدیریت سازمانها و بنگاهها، میتواند شناخت جدیدی از سیستمهای اقتصادی - اجتماعی ایجاد و مدیران را در مدیریت بهتر سازمانها یاری کند (فوکویاما، 1379).سرمایه اجتماعی، دامنه کاربردی و پژوهشی بالقوه گستردهای دارد و از ملاحظات نظری، تاریخی و فلسفی در رشتههای مختلف علوم اجتماعی همچون جامعه شناسی، مردم شناسی، اقتصاد و تاریخ، مسائل روش شناختی مرتبط با کارهای میدانی گرفته تا ایجاد شاخصهای مناسب برای شرایط مختلف، مشکلات حوزههای گوناگون رشد و توسعه سازمانها، آموزش، سیاست گذاری، سازمانهای دولتی و غیر دولتی، تصمیم گیریهای جمعی، تأمین اجتماعی و همچین طیف وسیعی از شرایط تجربی را بررسی میکند (تاج بخش، 1384: 531).
9-4- توسعه اجتماعی
توسعه اجتماعی، از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینههای فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت است. بر این مبناست که گفته شده: «منظور از توسعه اجتماعی اشکال متفاوت کنش متقابلی است که در یک جامعه خاص همراه با توسعه تمدن رخ میدهد». توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی جنبههای مکمل و پیوسته یک پدیده اند و هر دو بر حسب لزوم به ایجاد وجوه تمایز فزاینده جامعه منجر میشوند. بنابراین، توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است و برای تحقق چنین بهبودی، در پی تغییر در الگوهای دست و پاگیر و زاید رفتاری، شناخت و روی آوری به یک نگرش، آرمان و اعتقاد مطلوب است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد (ازکیا، 1381).بر این اساس، برای تحقق توسعه اجتماعی لازم است با وارد کردن مردم به صحنه اجتماع، زمینههای لازم برای گرایش آنها به سوی اهداف جمعی فراهم شود. در واقع، در فرایند توسعه اجتماعی، به جای تمرکز افراطی بر نیازهای فردی،
افراد باید به ترکیب این نیازها با نیازهای گسترده تر اجتماعی توجه داشته باشند. بیداری و هوشیاری اجتماعی، شیوه منظم و مشترکی از زندگی را به وجود میآورد که توسط ویژگیهایی نظیر عدالت، برابری و اجرای آزادی نمایان میشود.
9-5- امنیت اجتماعی
موضوع امنیت اجتماعی همواره ازدو وجه برخوردار بوده است. از یک سو، جماعتی که خواستههایی دارند و از سوی دیگر، قدرتی که قادر است یا قادر نیست این خواستهها را برآورده سازد. در صورتی توانایی در برآوردن آنها، ضمن بالا رفتن مشروعیت، امنیت ملی نیز افزایش خواهد یافت و در غیر این صورت، با انباشته شدن انتظارات و خواستههای افراد یا جماعات، مشروعیت و به دنبال آن امنیت اجتماعی سیر نزولی خواهد داشت (کریمی، 1388).10- نتیجه گیری
همان طور که در طول نوشتار اشاره شد، شرایط نوین ایجاد شده در دوران معاصر، وضعیت جدیدی را ایجاد کرده که ضرورت طرح مدیریت استراتژیک را در جوامع دو چندان کرده است. در این نوشتار ضرورتهای مدیریت، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، تکنولوژیکی و اجتماعی و مؤلفههای هر یک از این ابعاد ذکر شده و مدیران و سیاست گذاران را وادار کرده است نگاهی استراتژیک به اداره امور جامعه داشته باشند. مدیریت دانایی، تفکر استراتژیک، هویت، یکپارچگی اقتصادی، رشد جمعیت و نقل و انتقالات آن، تکنولوژیهای نوین، مسئولیتها و سرمایههای اجتماعی همگی از مقولههایی هستند که لزوم داشتن بصیرت و تفکر استراتژیک در مدیران را ضروری کرده است.در این نوشتار چهارچوبی نظری ارائه شده که بر اساس آن میتوان پژوهشهای میدانی را در جوامع مختلف عملی کرد.
پینوشتها:
1. استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قیام دشت.
2. دانشجوی دکتری مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
3. A. S. Exupery.
4. G. Hamel.
5. R. Stacey.
6. McClean.
7. Bates.
8. Marquardt and Berger.
9. Human Resource Development (HRD).
10.http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35081.
11. http://www.iranculture.org/nahad/unesco/unesco.8php1#.
12. http://www.iranculture.org/nahad/isesco.php18#.
13. http://rana-mbastudent.blogfa.com.8710.aspx.
14. http://www.globalpolicy.org/socecon/tncs/oiltable.htm (September 2004).
15. http://www.pezeshk.us/?p=15251.
الف) منابع فارسی
1. ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران: نشر کلمه، 1381.
2. امیراحمدی، هوشنگ، ابزارهای توسعه صنعتی، ترجمه علیرضا طیب، تهران: نشر شیرازه، 1377.
3. ایران زاده، سلیمان: http://rana-mbastudent.blogfa.com/8710.aspx.
4. تاج بخش، کیان، سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه، تهران: انتشارات تیراژه، 1384.
5. توحیدی اردهائی، فاطمه و اصغرزاده، نسرین، جهانی شدن و توسعه منابع انسانی: راهبرد نظری، ترجمه، پژوهشنامه مدیریت منابع انسانی (3)، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک (مجمع تشخیص مصلحت نظام)، 1389.
6. توحیدی اردهائی، فاطمه وهاشمی سیاوشانی، علی، مدیریتهای دانش و یادگیری در بافت سازمانی، ترجمه کتاب مجموعه مقالات مدیریت دانایی، تهران: پژوهشکده تحقیقات راهبردی (مجمع تشخیص مصلحت نظام)، 1389.
7. توحیدی اردهائی، فاطمه، [برگردان] راهنمایی برای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR)، پژوهشنامه مسئولیت اجتماعی (3)، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک (مجمع تشخیص مصلحت نظام)، 1389.
8. چاوش باشی، فرزانه و توحیدی اردهائی، فاطمه، تهاجم فرهنگی، تغییر و نوآوری، ترجمان فرهنگی، شماره 1، پاییز 1387.
9. حسین نیا، عبدالحمید، بهداشت، جهانی شدن و کشورهای در حال توسعه، مردم سالاری، شماره 178، 1387.
10. دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی:
www.iranculture.org/nahad/unesco/unesco8.php#1.
11. دهشیری، اصغر، مدیریت جامع، مؤسسه مطالعات و برنامهریزی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، 1379.
12. دیوید فرد آر. مدیریت استراتژیک، ترجمه پارساییان و اعرابی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1384.
13. رابرتسون، رنالد، جهانی شدن؛ تئوری اجتماعی و فرهنگ جهانی، ترجمه کمال پولادی، چاپ سوم تهران: نشر مرکز، 1385.
14. ساروخانی، باقر، زمانه رسانه ای، کتاب هفته، 10 اردیبهشت، شماره 236، 1384.
15. سرفرازی، مهرزاد، جهانی سازی مدیریت منابع انسانی در عصر جهانی شدن، پژوهشنامه مدیریت منابع انسانی (3)، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک (مجمع تشخیص مصلحت نظام)، 1389.
16. شبکه خبر، سیاسی - سیاست داخلی، تهران، 5 اسفند 1388.
17. غفاریان، وفا و علی احمدی، علیرضا، تفکر استراتژیک، تدبیر، شماره 137، تهران، 1382.
18. غفاریان، وفا و عمادزاده، مرتضی، معانی نوظهور در مفهوم استراتژی، تهران: سازمان مدیریت صنعتی، مشاوره آموزش و تحقیق، 1383.
19. فوکویاما، فرانسیس، پایان نظم (بررسی سرمایه اجتماعی و حفظ آن)، ترجمه غلام عباسی توسلی، چاپ اول، تهران: نشر جامعه ایرانیان، 1379.
20. قدر، فریبرز و پیترسون، اریک، تکانهها، مدیریت استراتژیک، ترجمه مهدی خادمی و فاطمه کنعانی، تهران: انتشارات آریانا، 1385.
21. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات؛ قدرت هویت، ترجمه ی علی پایا و حسن چاوشیان، تهران: 1380.
22. کرباسیان، قاسم، سایت پژوهشکده باقر العلوم:
http://www.pajooge.com/fa/index/php?page+definition&UID+35081
23. کریمی، وهاب، جمعیت و امنیت اجتماعی، با همکاری مرکز تحقیقات استراتژیک (مجمع تشخیص مصلحت نظام)، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی، تهران: دفتر گسترش تولید علم، 1388.
24. مرادی، محمدعلی و مهدی زاده، مریم، تجارت خارجی و رشد اقتصادی ایران، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، 1384.
25. نجف بیگی، رضا، مدیریت و سازمان، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، 1385.
26. یونسکو، فرهنگ و توسعه، رهیافت مردم شناختی، ترجمه نعمت الله فاضلی و محمد فاضلی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376.
ب) منابع لاتین
1. Anderson, Sarah and Cavanagh, John, The Rise of Corporate Global, dc.org/downloads/top_100. pdf (September 2004).
2. Langley, Ann, The Roles of Formal Strategic Planning, Long Rang, Planning 2, No. 3, June 1988.
3. Holt, Benjamin, Main Recipients of Foreign Direct Investment: The Global Policy Organization. July 1999.
4. Kenedy, G., Natel, C and Shetty, P. The Source of Hidden Hunger Global Dimensions of Micronutrient Deficiencies. www.Fao.org/DOCREP/005/y8346m/y8346m02.htm (September, 2004).
5. Drucker, Peter Management: Tasks, Responsibilities and Practices, NewYork, Harper & Row, 1974.
6. The Population Institute The Issue-Urbanization, http://www.populationinstitute.org/tempublish/71_234_1058.cfm (September 2004).
7. The World Bank Group, Poor Countries Pay Heavy Price for Grawing Knowledge Gap, News Release, The World Bank Group, Dec. 4, 2002.
8. United Nations World Urbanization Prospects: The 2003 Revision 2003.
منبع مقاله :
دکتر سید رضا صالحی امیری [و دیگران ...]؛ (1391)، مدیریت استراتژیک فرهنگی، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ دوم.