نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
اکثر پنجرههای «رمان» روزنههای سادهای بودند که به صورت باز باقی میماندند. کمتر پنجرههای گوتیک یافت میشود که از بدو امر دارای شیشه نبوده باشد.
پنجرههای «رمان» الزاماً تنگ بودند: فقدان شیشه باعث میشد که ابعاد آنها کوچک باشد. مسئلهی دوام و ثبات، این امر را باز هم ضروریتر میساخت. در بسترهای شبستانهای بزرگ، جدارهای بنا نقش تکیه گاه را بازی میکردند: این جدارها بی اندازه مقاوم بودند؛ طاقهای پشته دار نیز به دلیل دارا بودن نیم رخ برآمدهی خود، مستلزم دیوارهای رأسی فوق العاده مستحکمی بودند: دیوارهای «رمان» حکم تودههای تکیه گاهی را داشتند. برای آن که از استحکام آنها کاسته نشود، میبایست درگاهها را به حداقل اندازهای که برای روشنایی لازم بود، کاهش داد. در این موقع است که سیستم ساختمانی روی رگه به ظهور میرسد. از این پس فشارها در نقطهی ستونها متمرکز میشود و برای محفوظ نگه داشتن فشار طاقها، کافی است چند عضو تکیه گاهی مجزا ترتیب داد: بدنهی دیوارها از این پس برای حفظ تعادل، ضروری نمیباشد و هیچ چیز مانع از سوراخ کردن آنها نمیگردد. قبلاً دیدیم که دامنهی دیوار از میان میرود و دیوار مشبکی که جایگزین آن میشود، مشتمل است بر یک شبکهی سنگی که به وسیلهی چند تیرآهنی به عنوان ضد فشار و با زمینههایی مملو از جدارهای شیشهای نگه داری میشود.
شیشه و طریقهی نصب آن؛ نیم رخهای تکیه گاه
تشکیل و نصب جدارها:
شیشه در قرون وسطی به صورت ورقههای بزرگ ساخته نمیشود بلکه به کمک قطعات کوچک در قابهای سربی یک جدار تشکیل میگردد (تصویر 1). جدار به صورت شیار کار گذاشته میشود و به کمک چفت و بستها (C) و نوارهای سربی (r) به بدنهی آهنی طارمی نصب میگردد.تصویر (1)
نیم رخ تکیه گاه:
سطح شیشهای که به این طریق تشکیل شده باشد، دارای استحکام هست اما زیاد عایق نیست.آن چه لازم است این است که نه تنها آبهایی را که از خارج به بدنه اصابت میکند، بلکه آبهایی را که ممکن است از طریق شکافهای جدارها نشر کند و در طول نمای داخلی جاری شود؛ به بیرون هدایت نمود: نیم رخ تکیه گاه تصویر 2 این تخلیه را تضمین میکند.
چون R سطح داخلی است، میتوان از تنها حالت طرح به تضمینهایی که هم در برابر آبهای خارجی (f) و هم در برابر رخنهی آبهای داخلی یا ایجاد بخار انجام میدهد، پی برد.
نیم رخهای تیرهای تقسیم:
عضوی که فضای درگاه را تقسیم میکند، صرف نظر از طرح، از تعدادی تیر بالارونده یا «منو» که به موازات هم منشعب میشوند، ترکیب یافته است.در تصویر 3 یک ساقهی اصلی (a) دیده میشود که از آن یک شاخه فرعی (b) منشعب شده، سپس از این شاخه (b) یک شاخه سوم (c) کوچکتر و همین طور الی آخر جدا میگردند. آن چه ضرورت دارد آن است که تمامی این شاخهها به هم متصل شوند و مقطع چگونگی این اتصال را نشان میدهد:
به عنوان نقطهی شروع، نیم رخ یک شاخه فرعی (c) انتخاب میشود. سادهترین کاری که میتوان انجام داد ایجاد یک مستطیل با گوشههای برگردان است به انضمام شیاری برای جای دادن شیشه. سرانجام همین طرح است که پذیرفته میشود. برای تبدیل این نیم رخ به نیم رخ شاخهی بزرگتر (b)، قطعهی (c) را به اصطلاح در یک توده اضافی جای میدهند: نیم رخ جدید دارای عناصر نیم رخ قبلی است به اضافهی دو لبهی استوانهای شکل. پس از آن با یک عمل افزودنی مشابه، از این نیم رخ دوم به نیم رخ سوم (a) دسترسی حاصل میشود، و همین طور الی آخر. قطعات تدریجی به صورت شعاعی به هم متصل نمیشوند بلکه همدیگر را در بر میگیرند و این امر امکان میدهد تا به پوشش، سبکی خاص داد.
نمونهی A («امی ین») را میتوان به عنوان تیپ پنجره سازی رایج در جریان قرن سیزدهم تلقی نمود. در قرن چهاردهم، جزییات نازکتر شده، افزایش مییابند. و در قرن پانزدهم، حالتی برجسته نظیر شکل B به خود میگیرند. قرن شانزدهم با نشان دادن عکس العمل در برابر این افراط، ناگهان از پیچیدگی شدید به سادگی مطلق روی میآورد و به جای تیرهای تقسیم کننده قالب گیری شده، از بالاروندههای مزین به درگاههای نسبتاً مقعر استفاده میشود. با این حال شیوهی ساختمانی به صورت تدریجی به حال خود باقی میماند. از نظر تسلسل نیم رخ ها، این راه حل بی عیب و نقص است؛ اما در بدو امر انتخاب قالبها همیشه عاری از ایراد نیست.
در قسمتهای افقی شبکه، نظیر m، قالبهای جداکننده مقعر پایهها ترتیباتی شبیه به تشتهای واقعی تشکیل میدهد که در آن، آب ساکن شده، یخ بندان آن را خرد میکند. ظاهراً قرن پانزدهم خواسته است این خطر را با انتخاب نیم رخهای بدون استوانه از نوع B از میان بردارد.
طرح کلی و طریقهی احداث تیرهای تقسیم کننده
قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم:
در قرن دوازدهم، پنجره هنوز تمامی فضایی را که کمانهای محصورکنندهی طاق محدود میسازد، مورد هجوم قرار نمیدهد، بلکه حالت درگاهی را که درون دیوار حفر شده است، حفظ میکند و عضو اصلی به یک تیر جدا کننده مرکزی، دو کمانچه مخروطی شکل و یک گل چند پر انتهایی مختصر میشود (تصویر 4).تا سال 1220 م. تیرهای تقسیم کننده معمولاً به صورت بستر ترتیب یافتهاند. از این تاریخ به بعد، طریقهی سنگ چینی به صورت لخت عمومیت مییابد.
در عصر کلیسای «نتردام»، گل چند پر انتهایی هنوز چیزی جز یک حلقه سنگی نیست. به منظور جلوگیری از شکستگیها، سعی میشود تا این زینت به صورت شیار با بازی آزاد کار گذاشته شود و قطعات سنگ چینی آن عبارتند از کمانهایی نظیر A که به سادگی ساخته شدهاند.
اواسط قرن سیزدهم:
به زودی پی برده میشود که مقطعهای A زودشکن میباشند، از این رو احساس میشود که بهتر است در قسمت مقعر، تکیه گاهی نظیر B ترتیب یابد که این تکیه گاه را میتوان بدون هزینهی زیاد سنگ و با تراشیدن آن در قسمت سنگ فرش رخ چین ترتیب داد. از این جاست که این تنوع در «امی ین» به کار میرود: طرح R (تصویر 4) نمایشگر محورها بوده، شکلهای B و "X جزییات را نمایان میسازند. همین ترتیبات در کلیسای «رِم» نیز به کار رفته است (تصویر 5، شکلهای M, A و N).پایان قرن سیزدهم و قرن چهاردهم:
در جریان حکم فرمایی «سن لویی»، حلقهی انتهایی بزرگ، جای خود را به یک گروه از گلهای چند پر میدهد کلیسای «سنت شاپل (1)»، «جایگاه سرود» کلیسای «امی ین» و غیره نمونهی تصویر 5-R متعلق به کلیسای «سن ژرمن آن له» میباشد).سپس مشاهده گردید که کمانهای این برش به همان اندازه مقاومت دارند که دارای «فلش» کمتری باشند. از این رو به جای گلهای چند پر مدور، تعدادی مثلث منحنی شکل ترتیب داده میشود که در آن، کمان بیشتر به خط مستقیم شبیه میگردد (تصویر 5-C). در کلیسای «سن اوربن» شهر «تروی» سال 1260 م. از هم اکنون این برشهای مثلثی منحنی شکل مشاهده میشود. در قرن چهاردهم، این برشها در همه جا مقرر میگردد (کلیسای «سن نزر» شهر «کارکاسون»، شکل C؛ گالری طولی کلیسای «مو» و کلیسای «سن اوئن» شهر «روئن»).
قرن پانزدهم و شانزدهم:
بالاخره در قرن پانزدهم شیوهای در مورد طراحی پنجرهها به کار برده میشود که عبارت است از پیوند بالاروندهها با کمانچههایی که حمل میکنند.همان طور که ستونچه به رگه متصل میشود، همان طور هم تصمیم گرفته میشود که کمانچه پنجرهها امتداد رگه باشد.
در این صورت جدار مشبک حالت جدیدی به خود میگیرد، یعنی به جای این که به مجتمعی از نقوش برگ مانند منتهی گردد، به صورت دستهای درمیآید که خطوط در هم و مداوم آن در نوک درگاه پخش میشود.
اینک سادهترین مورد (تصویر 6) را که یک تیر تقسیم کننده واحد است در نظر بگیریم و فرض کنیم که B نوک این تیر: A و A نقاط شروع «آرشیولت (2)» باشند (کنگرهی دور طاق). به آسانی میتوان طاق مخروطی ARA را به وسیلهی چند خط منحنی نظیر AM و BM قطع نمود. با به کاربردن تکیه گاه C (جزییات S) در قسمت مقعر ab- که استفاده از آن از آغاز قرن سیزدهم رایج گردید- مجموعهای نظیر شکل N بدست میآید. این ترکیبات را میتوان تا بی نهایت تغییر داد. با ادامهی این سیر تسلسل و با رعایت دائم نحوهی تقویت قسمتهای مقعر کمانها به وسیلهی چنگکهایی نظیر شکل c، سرانجام به این کلافهای سردرگم خطوط منحنی شکل دست یافته میشود که ما را به یاد حالت یک شعلهی لرزان در اثر باد میاندازد و اسم شعله ور را به دکوراسیون آخرین دوران هنر طاقهای هرمی شکل داده است. تصویر 7 («سن ژروه») نمایشگر پیچیدگی و در عین حال عظمت بیان این خطوط مارپیچی میباشد.
در زیر تناسب اصلاح فرمها میتوان در شناخت یک پیشرفت شک و تردید داشت، اما از نظر شرایط حفاظتی، این پیشرفت قابل ملاحظه به نظر میرسد. به کمک اتصال شاخهها با بالاروندهها، آب دیگر نمیتواند در هیچ نقطهای ساکن گردد و برای احتیاط بیشتر قالبهایی که آنها را نگه میداشت، حذف میگردند.
تنوعات انگلیسی و «نورماندی»:
معماری «نورماندی» با گرایشهایش به سوی طرحهای ساده، معمولاً حالت تیرهای تقسیم کننده (تصویر 8-A) را به یک سیستم کمان که در آن، کمانها تماماً دارای یک شعاع میباشند، مختصر میسازد.یک مُدل واحد، برای تراش کلیه سنگهای یک «لانست (3)» (طاق هرمی شکل کشیده) نظیر A کافی است.
در اوایل قرن چهاردهم، شیوهی «نورماندی» در انگلستان رایج میگردد و در قرن پانزدهم هنوز هم از همین تجسس سادگی هندسی استقبال میشود و طرحهایی از پوششها نظیر B یا C رواج مییابد: بالاروندههایی عمودی که در ارتفاعات مختلف به وسیلهی چند رگه افقی در هم جای گرفتهاند، با انتهایی به صورت «لانست» یا به شکل مخروطی فرورفته.
جزییات گلهای چند پر به سبک گوتیک:
گلهای چند پر بزرگی که غالباً سردرهای کامل را میپوشانند، نمایشگر چنان حالت سبکی است که تنها ساختمان سنگی قادر است دربر داشته باشد.در قرن دوازدهم و تا اواسط قرن سیزدهم («مونرآل») گلهای چند پر مرکب از حلقههای لخت که درون همدیگر جای گرفتهاند، ساخته شد؛ در قرن سیزدهم به جای این حلقههای مشترک المرکز، شبکهای شعاعی به وجود آمد که تصویر 9 ساختمان بندی ابتکاری آن را نشان میدهد. لبهی این شبکه سنگ چین شده، به خودی خود نگه داشته میشود. سطح مرکزی نیز به همان اندازه کاهش یافته است. در شکل A («شارتر») این لبه به طور جداگانه سنگ چین شده و در سطح انباشتگی دیده میشود. در شکل B (ترانسپ «نتردام») لبه به انتهایی نشان داده شده است و مازاد آن فقط به وسیلهی محورهای تیرهای تقسیم کننده و مقطع دیوارکشی نمایان گردیده است. به خوبی مشاهده میشود که هنرمند با چه مهارتی این برشها را ترتیب داده است. از هدر رفتن سنگ خبری نیست و در همه جا بسترها تقریباً به طور عادی با خطوط انحنا جهت یابی شدهاند. طرح کلی، قالب مشبکی است که شیارهای اصلی آن توسط تعدادی کمانچه که نوکهای آن به منزلهی نقطه شروع شیارهای فرعی میباشد، میان همدیگر متصل گردیدهاند.
علی رغم این ابتکار که امکان میدهد شعاعها در اطراف چند پر افزایش یابد، همسان کردن خانههای پنجره در سطح، کار آسانی نبود. این جاست که تغییراتی نظیر شکل C به وجود میآید (کلیسای «مو»)، برای نمایان ساختن قسمت مرکزی، از متمایل کردن تیرهای تقسیم کننده در جهت مرکز صرف نظر میشود و شیار به نوعی نرده که از خصوصیات قرن چهاردهم است، تبدیل میگردد. در قرن پانزدهم و شانزدهم از طرحهایی در مورد این نرده استفاده میشود که خصوصیات آن را در خصوص پنجرهها شرح دادیم: تیرهای شعاعی تقسیم و به خطوط شعله ور منتهی میگردند (گلهای چند پر در ترانسپهای کلیسای «بووه» و دهلیز کلیسای «سن ژرمن لوگزروآ (4)؛ گل چند پر کلیسای «سنت شاپل» که در دورهی شارل هشتم نوسازی گردید).
به عنوان خصوصیات محلی باید متذکر شد که در بناهای «ایل دو فرانس» و «بورگنی»، یک درگاه دایره مانند گل چند پر را فراگرفته است؛ در عوض، این رسم تا حدی در «شامپانی» و در ایالت «سواسونه (5)» عمومیت دارد که برای درگاه محل نصب گل چند پر، یک شکل مخروطی در نظر گرفته شود. گلهای چند پر کلیسای قدیمی «سن نیکز (6)» و شهر «رِم»، کلیسای «سن ژان د وین (7)» در «سواسون (8)» و غیره به همین نحو ترتیب یافتهاند.
مجموعه پنجره، چند تذکر دربارهی نقش «آلژ (9)»ها
شکلهای 10 حالات کلی پنجرههای گوتیک را خلاصه کرده، نشان میدهد چگونه این پنجرهها با «فورمره»های پر (A) یا با «فورمره»های توخالی (B و C) مخصوص قرن سیزدهم که در واقع تنها به دو نمای خود مختصر شدهاند، منطبق میگردند.سطح پنجره به ندرت در نیمهی ضخامت دیوار واقع شده است، بلکه گاهی به نمای خارجی و گاهی به نمای داخلی نزدیک میشود. تنها قاعدهای که ظاهراً رعایت شده است، به پنجرههای مرتفع شبستانهای بزرگ مربوط میباشد، این پنجرهها تا حد ممکن نزدیک به نمای داخلی قرار داده شدهاند تا آنها را از ضربات باد مصون دارند.
موقعی که «فورمره» قطور جای خود را به دو نیمهی «فورمره» جداگانه میدهد، گاه یکی و گاهی دیگری، به عنوان چهارچوب پنجره برگزیده میشود.
در «نویون» و در «جایگاه سرود» کلیسای «سن اوربن» شهر «تروی» (تصویر 10-C) پنجره داخلی است؛ در شبستان کلیسای «سن اوربن»، در نمازخانهی کلیسای «سن ژرمن آن له» و در کلیسای «سن سولپیس (10)» شهر «فاوی یر (11)» پنجره به بیرون انتقال یافته، از طرفی دارای خصوصیتی جالب توجه است، بدین معنی که درون یک کمان واقع نشده بلکه تمامی سطح مستطیل شکل میان دیوارهای استحکامی را اشغال میکند. شکل B («سن ژرمن آن له») نمایشگر همین توسعه سطح پنجرهای است؛ مقطع R طرز نصب و جزییات آن را نشان میدهد. اثر یک جدار روشن که به این طریق از دیواری به دیوار دیگر کشیده شده، از ظرافت خاصی برخوردار میباشد ولی پیچیدگی آن واقعی است. به همین دلیل این روش ابتکاری فقط مدت کوتاهی پابرجا ماند، یعنی در اوایل قرن سیزدهم ظهور کرده، قبل از قرن چهاردهم از رونق افتاد.
اکنون جا دارد در اکثر بناهای قرن سیزدهم از تضادی نام ببریم که در نظر اوّل تعجب آور میباشد. به نظر میرسد که در زیر این پنجرههای تمام لخت، دیوار تکیه گاهی یا «آلژ» باید دیوارچهای به اندازه خود پوشش نازک باشد؛ برعکس، در اغلب بناها (تصویر 10) به جای یک «آلژ»، دیوار قطوری مشاهده میشود که گاهی نیز میان این دیوار و نقطهی شروع پنجره، یک جان پناه قرار دارد (مقطعهای B, A و C). این بدان سبب است که «آلژ» پنجره یک جدار دفاعی است یعنی فقط به وسیلهی همین جدار است که میتوان حمله دشمن را دفع نمود.
بالارفتن از دیوار تکیه گاهی به منزلهی رفتن زیر آوار است. کم خطرترین وسیلهی یورش، عبارت است از ایجاد یک راه بین دو دیوار تکیه گاهی است. این جاست که ضخامت بیشتری به دامنهی دیوار داده میشود و ارتفاع آن افزایش یافته، جان پناهی به آن اضافه میشود. در این جا مسأله یک احتیاط دفاعی در میان میباشد که در ترتیبات حفظ تعادل یا معماری به هیچ وجه رعایت نمیشود. حالت این تکیه گاه سنگین پنجره، تضادی با سبکی مجموعه به وجود میآورد: با پوشانیدن آن توسط تعدادی کمانچه، هماهنگی برقرار میگردد.
پینوشتها:
1. Ste.- Chapelle
2. Archivolte
3. Lancette
4. St.- Germain- L" Auxerrois
5. Soissonnais
6. St.- Nicaise
7. St.- Jean de Vignes
8. Soissons
9. Allège
10. St.- Sulpice
11. Favieres
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم