نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
دیوار تکیه گاهی پنجرهها، تنها زینتگاه ساختمان محسوب نمیشود.
تا اواسط قرن سیزدهم، شبستان جنبی به وسیلهی شیروانی شیب داری پوشش مییافت که این شیب، مستلزم یک دیوار تکیه گاهی بود. به منظور پوشانیدن همین دیوار بود که وجود راهروی مدور میان کمانهای شبستان بزرگ و نقطه شروع پنجرههای مرتفع- راهرویی که به نام تریفوریوم خوانده میشود- به ذهن راه یافت.
ترتیبات اولیه: تریفوریوم بدون روزنه:
تریفوریوم از دورهی «رمان» وجود داشت، معماران «کلونی» این تریفوریوم را با کمانچههایی زینت میدادند که کلیساهای «شاریته» و «پاره لو مونیال» نمونههای جالبی از آن را ارائه میدهند.در دورهی گوتیک، تریفوریوم معمولاً دارای حالت یک سری کمانچههای مداومی است که در حاشیهی یک راهروی عبور و مرور در اطراف بنا کشیده شده است.
کلیسای «نتردام» پاریس سابقاً و کلیسای «مانت (1)» هنوز هم دارای یک ردیف گل چند پر، روی شیروانیهای شبستانها به عنوان تریفوریوم میباشد. در کلیسای «لون پون (2)» دیوار تکیه گاهی این شیروانیها کاملاً قطور بوده، کمانچه تماماً زینتی میباشد. به طور کلی (تصویر 1-M)، کمانچه تریفوریوم منطبق است با یک راهروی عبور و مرور واقعی که انتهای S این راهرو روی کمان A قرار دارد.
شکل M که عناصر آن متعلق به شبستان کلیسای «امی ین» میباشد، گونهی تریفوریومی را که تا اواسط قرن سیزدهم معمول بود نشان میدهد: یک راهرو، بدون روزنه با سقفی سنگ فرش شده.
اولین نمونههای تریفوریوم روزنه دار:
از اوّلین دوران معماری گوتیک در «پواسی» و از آغاز قرن سیزدهم در «سن لو دُ سرن (3)»، طریقهی روشنایی نظیر شکل N مشاهده میشود. سقف راهرو کمی بر بالای سراشیبی قرار دارد و درگاههای E میان پشتهی سراشیبی و این سقف واقع میشود: این یک نمونهی زودگذر از تریفوریومی شفاف است.در کلیسای «نتردام» شهر «دیژون»، شبستان اصلی دارای چند شبستان جنبی است، ولی نمازخانه فاقد آن میباشد. تریفوریوم شبستان اصلی تا اطراف نمازخانه ادامه مییابد و در آن جا با از دست دادن نقش راهروی تکیه گاهی، جدار آن به تعدادی درگاه به شکل چشم گاو مزین میگردد. این یک گرایش تازه به سوی تریفوریوم روزنه دار محسوب میشود.
تریفوریوم شفاف:
تریفورویم شفاف (تصویر 1-R) فقط در نیمهی دوم قرن سیزدهم به ظهور رسید. شبستان کلیسای «امی ین» هنوز هم دارای تریفوریوم بدون روزنه بود و نمونهی R منطبق است با ترتیبات «جایگاه سرود» این کلیسا که در سال 1250 م. بنا گردید.تا آن زمان پنجره از سطحی شروع میشد که نقطهی ختم سراشیبی بود. با ایجاد یک تراس یا یک سری شیروانی آلاچیق مانند به جای این سراشیبی، میتوان تمامی فضای اشغال شده توسط تریفوریوم را ضمیمهی پنجره ساخت.
امتداد ساده میلههای پنجره، تنها طریقهی قابل اجرا محسوب میشد و همین طریقه است که در کلیسای «سن اوربن» به کار رفته است. به طور کلی، به یک روش ساده اکتفا شده، که عبارت است از حفظ نیم رخ تریفوریوم به استثنای ایجاد یک کمانچه شیشه دار به جای جدار انتهایی که دلیلی برای پر شدن ندارد. کمانچههای تریفوریوم به طرز مفیدی با تیرهای کشیدهی پنجرهها تلاقی میکنند، اما این فقط یک نقش فرعی است. در واقع فرم تریفوریوم دیگر چیزی جز یک ابقا و یک دکور نیست. دو جدار مشبک راهرو که معمولاً دارای طرحهایی مختلف میباشند، به ظاهر درون هم فرو رفته، بازیهای متناوبی به وجود میآورند که در هر تغییر مکان چشم بیننده تغییر حالت میدهند. تصور جنبش، سبکی و ظرافتی بیش از این، امکان پذیر نبوده است. متأسفانه برای ایجاد این پنجره، باید تغییرات تأسف انگیزی در بام شبستانهای جنبی به وجود آورد: اگر تراس انتخاب شود، جریان آبها به طور کامل صورت نمیگیرد؛ اگر از شیروانیهای آلاچیق مانندی نظیر شکل R استفاده شود، در طول تریفوریوم حفرهای ایجاد میگردد که در آن، برفها انباشده شده، آبها راهی جز ناودانهای کم شیبی که در فواصل بامها ترتیب یافتهاند، ندارند.
با تمام حساب، ابداع تریفوریوم شفاف گاهی به سوی افراط در انحطاط محسوب میشود.
راهروهای اضطراری
تریفوریوم که از نیاز به مزین ساختن یک ضد دیوار به وجود آمده، فقط به طور سطحی نقش راهروی اضطراری را ایفا میکند. سوای تریفوریوم، کلیساها دارای راههایی در ارتفاعات مختلف و به خصوص در سطح تکیه گاه پنجرهها میباشند که نگه داری از شیشهها را امکان پذیر ساخته، پوشش دیوارهای شبستانها را آسان نموده است و در صورت ضرورت برای دفاع به کار میرود.معمولاً در سطح تکیه گاه پنجرههای بلند، یک گذرگاه وجود دارد: مکتبهای مرکز فرانسه این گذرگاه را در خارج قرار میدهند. مکتب «نورماندی» با سنتی که به دورهی «رمان» مربوط میشود، گذرگاه مزبور را به صورت داخلی ترتیب میدهد. مکتب «بورگنی» که در آن، تپهها حکم پایههای مستقیم را دارند و معمولاً به دو بالاروندهی مضاعف تقسیم بندی شدهاند، از فاصلهی بین این بالاروندهها برای ایجاد راهروهای اضطراری استفاده میکند. تنها مکتب «شامپانی» است که به غیر از راهروهای اضطراری واقع در قسمت مرتفع بناها، از یک راهروی داخلی واقع در سطح تکیه گاه پنجرههای کوتاه، استفاده میکند.
دروازهها
درگاه:
دروازهی گوتیک به جز چند تغییرات جزیی، هیچ فرقی با دروازهی «رمان» ندارد: طرح مخروطی همراه با «ووسور» (خمیدگی طاق) عمیقتری که معمولاً یک پیشانی روی آن قرار دارد.همان طور که در معماری «رمان» مشاهده شد، در این جا نیز «تمپان» نقش زمینه را برای تابلوهای برجسته ایفا میکند. چند مجسمه کوچک، زینت بخش «ووسور» میباشند و تصاویر بزرگی در جلوی پایههای مستقیم قرار دارد. مجسمه سازان در این دکوراسیون هنرنمایی خود را به نحو احسن نشان دادهاند.
در کلیسای «نتردام»، هر سنگ «آرشیولت» (کنگرهی دور طاق) از طرح بخصوصی برخوردار است. مقطعهای این سنگها به نحو خیلی نامنظم تقسیم بندی شده است: هر تصویر که قبل از کارگذاشتن سنگ تراشیده شده، در قاب یک سنگ محصور میشود. اگر سنگ طویل باشد، تصویر در طول آن نقش میبندد و اگر کوتاه باشد، تصویر هم کوتاه و مختصر میشود. این بی نظمی نظیر تمامی بی نظمیهایی که توأم با دلیل میباشد، برای چشم هیچ چیز غیرعادی به همراه ندارد؛ این تنوع است و نه بی نظمی.
نجاری شاسیهای در:
قدیمیترین شاسیها عبارتند از تختههای اتصالی با شیارهایی به صورت دانههای جو و میخ کوبی شدهی روی چوبهای افقی.در قرن سیزدهم، این شاسی معمولاً به وسیلهی تعدادی زره یا «اشارپ (4)» که به تمامی دستگاه استحکام میبخشد و آن را از تغییر شکل دادن باز میدارد، کامل گردیده است (کلیسای «سنت شاپل» و غیره). در قرن چهاردهم از شاسی به شکل نرده (تصویر 1-A و B) با جدارهای کوچکی که هر کدام به وسیلهی یک تخته واحد تشکیل شده بود، استفاده میکردند. این تخته، گونیا تشکیل میداد و در صورت لزوم، امکان دهنده حذف «اشارپ» بود.
نجاران که احساس خیلی خیلی منطقی از مقاومت، آنها را هدایت میکرد، دریافتند که بدون کم کردن قدرت جدارها میتوانند لبههای آنها را در نقطهای که درون شاسی قرار میگیرند، نازک سازند. از قرن چهاردهم به بعد، دکوراسیون B شبیه به چینهای پارچه رواج مییابد که ضخامت چوب را در قسمتی که این ضخامت مفید باشد، یعنی در وسط جدار، محفوظ میدارد. به ندرت دیده میشود که شیاری روی قالبها نقش بندد: شیار C، که عقب رفتگی چوب آن را باقی میگذارد، فقط در قرن پانزدهم رواج یافت.
آهن آلات:
تصویر 2 انواع مختلف تزیینات زینتی فلزی را که از دوران «رمان» در لنگههای در به کار برده میشد، نشان میدهد:در شکل A، پوششهای زینتی به سبک «رمان» که از ورقههای مسی ترتیب یافته و این ورقهها به وسیلهی طوق و میخهای مسی به در نصب شدهاند، دیده میشود. در شکلهای B و C، تزیینات آهنی که معمولاً در جریان قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم رواج داشت، به چشم میخورد. این پوششها از تعدادی طوق ترکیب یافته، روی این طوقها شاخههایی دیده میشود که به لنگههای در میخ کوبی شدهاند.
جزییات شکل D به پوششهای زینتی کلیسای «نتردام» تعلق دارد که شاهکاری از فلزکاری محسوب میشود: هر تخته عرضی به کمک طوقهای بزرگ آهنی و برگهای زینتی که حلقههایی آنها را به هم پیوند میدهد، ترکیب یافته است. تمامی این تشکیلات که به وسیلهی صاف کاری به وجود آمده، تشکیل دهندهی یک تصویر خیالی است که آلات و ابزار گوتیک قادر نبود یک باره آن را به وجود بیاورد.
دکوراسیون شیروانیها
چون شیروانیهای حفاظتی طاقها فقط از بیرون قابل رؤیت میباشد، از این رو فقط شامل دکوراسیون خارجی است: معمولاً روی این شیروانیها پشتهای از آهن صاف کاری شده قرار دارد. موقعی که شیروانیها باید به صورت نمایان باقی بمانند، یک کف چوبی در زیر آجرها قرار میگیرد با پوششی از تخته منحنی در زیر تیرها جای داده میشود (تصویر 3).تنها چوب بستهای افقی و عمودی به حالت لخت باقی مانده، به طرزی خاص تراشیده شدهاند: در طول تمامی پشتهها بریدگی مشاهده میشود که امکان میدهد تا قطعات لخت مورد استفاده قرار گیرند؛ و هر بار یک چفت و بست ملزم بدارد که قطعه تمامی قدرت خود را بازیابد، بریدگی هم قطع میگردد (تصاویر صفحات 366، 374).
پلکانها
تیپ پلکان «رمان» (تصویر 4-A) از نوع پلکان حلزونی شکل بود، با بستر پره دار و جدار برج مانند (مدور). این تیپ هرگز متروک نماند اما غالب اوقات معماران گوتیک جرأت کردند پلکان را در فضا بنا سازند و آن را به تعدادی پله که مجموعهای از ستونچه آن را نگه میداشت، مختصر نمایند (B). به کمک پوشش پلهها، مرکز ثقل ستون پلهها بلا استفاده میگردید و در اطراف، مجموعهی ستونچهها در حکم حفاظ بود. تعدادی از پلکانها در پلان دارای ترکیبات شکل C میباشند: پلهها مارپیچی بوده، این امر امکان میدهد تا سراشیبی پلکان از حد معمول خارج شود.«گابل (5)»، «پیناکل (6)» و طارمی
در این جا لازم است به شمهای پیرامون ترتیبات یدکی ساختمان که در بالای بناها ساخته شده است، اشاره کنیم.«گابل» (مثلثهای جلو شیروانیها):
پشتهی «گابل» با «پی نیون» (کنگره دیوار) (تصویر 5)، با کلاهکی مشخص شده که یا به صورت قشر (A)، یا به کمک ورقه سنگهای شیب دار (B) دیوارکشی شده است.موقعی سنگ فرشهای شیب دار به کار برده میشود که سعی شود تا آنها را درست نظیر آن چه در مورد شیبهای کمانهای تکیه گاهی عمل میشود، در برابر یک توقفگاه افقی نظیر شکل s (تصویر 6) تکیه داد و روی این توقفگاه یک «پیناکل» یا یک زینت گل مانند به عنوان موازنه ترتیب مییابد.
«گابل»های دوران قدیم به خط مستقیم میباشند و دقیقاً شیب بام را دنبال میکنند. در قرن سیزدهم بود که از پشتههای کمانی یا مخروطی استفاده به عمل آمد (سردر کلسای «وزله»).
در مورد نیم رخهای ضد منحنی (R)، این نیم رخها مخصوص قرون پانزدهم و شانزدهم میباشد.
دکوراسیون بالاروندهها یک مقطع دندانه دار است که به صورت دسته گل در آسمان نقش بسته است. معمولاً این مقطع از قلابهایی ترکیب یافته (تصویر 5-B) که تصویر 6 حالت آنها را نشان میدهد.
نیمهی اول قرن سیزدهم: فرم قنداقی (a)
نیمهی دوم قرن سیزدهم: قلابهای برگردانده شده (b)
از قرن پانزدهم به بعد: قلابهای برگ مانند (R)
«پیناکل»:
«پیناکل»هایی که در قلهی دیوارهای تکیه گاهی قرار دارند، به صورت هرمهایی به اضافه پشتههایی مزین به قلاب و یک دسته گل در بالای بام میباشند.طارمی:
در خصوص طارمیهایی که در حاشیهی راهروها یا روی ناودانها قرار دارند، تمامی آنها از سنگ فرشهای لخت ترتیب یافته، مقطعهای آنها درست شبیه به مقطع پنجرهها میباشد.طرحهای A و B (تصویر 7) به قرن سیزدهم، شکل C به قرن چهاردهم و شکل D به قرن پانزدهم تعلق دارند.
در شکلهای A و B زمینههای قرن سیزدهم مشاهده میشود؛ در شکل C دکور پنجرههای قرن چهاردهم و در شکل D دکور تیرهای تقسیم کننده و منشعب شده قرون پانزدهم و شانزدهم.
پینوشتها:
1. Mantes
2. Longpont
3. St.- Leu d"Essernt
4. Echarpe
5. Gable
6. Pinacle
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم