شیعه و جهانی شدن
نويسنده: دكتر غلام عباس توسلی
عدالت گستری و حفظ كرامت انسان در نزدیك شدن مردمان به یكدیگر می تواند اهداف مشتركی باشد كه در بنیان حركت به سمت جهانی شدن نقش اساسی را ایفا كند
دین یك مكتب جهانی و جهانشمول و معطوف به همه عصرها و همه نسلها و برای هدایت و رستگاری بشریت است و مذاهب و فرق مختلفی كه در طول تاریخ بوجود آمده بودند همگی داعیه آنرا دارند كه حقیقت نزد آنها است و آنها هدف دین را بهتر از دیگران درك می كنند، خداوند رب العالمین است، ایمان، تقوی و عمل صالح ملاكها و ضوابط اصلی و اساسی برای نزدیك شدن به اهداف متعالی اسلام و تمامی ادیان توحیدی است و اگر تفاوت و تمایزی وجود دارد با ارجاع به این اصول است كه مد نظر قرار می گیرد، تمایزات و تفاوتهای شعب و قبائل و ملتها و اقشار و طبعات، جز برای بازشناسی و نام گذاری در اسلام نقش دیگری ندارد . برادری انسان دوستی و برابری آزادی و عدالت گستری و حفظ كرامت انسان در نزدیك شدن مردمان به یكدیگر و همدلی و همراهی و هم زبانی با همه انسانها از هر دین و ملتی كه باشند، می تواند اهداف مشتركی باشد كه در بنیان حركت به سمت جهانی شدن نقش اساسی را ایفا كند. برخی بر این باورند كه شیعه یك مذهب مستقل و ملی و جدا از امت اسلامی و مسلمانان در سراسر جهان است و باید راه ویژه ای را طی كند، لیكن صاحب نظران دیگری هستند كه معتقد به برادری و برابری همه مسلمانها و اصول واحد و مشترك میان آنها هستند كه امكان وحدت مسلمانان و جهان اسلام را فراهم می كند، اما اگر واقع بینانه قضاوت كنیم، طرز فكر اول نزد افكار عمومی و حتی خواص مذهب اسلامی تفوق و تسلط دارد هر چند كه ظاهرا از وحدت اسلامی نیز سخن به میان می آید.
با این همه، نمی توان انكار كرد كه در واقعیت های تاریخی شیعه فرآیندی را طی كرده است كه هویت خاصی بر آن بخشیده و جو فرهنگی و رفتارهای ویژه ای را در انظار به نمایش گذاشته است، بطوریكه حتی سایر مسلمانان بچشم خاصی به شیعه می نگرند و بعضا باورها و عقاید نادرست و مبالغه آمیزی را نسبت به آنها ابراز می كنند و این برداشتهای ناصواب در برخوردها و رفتارهای آنها با شیعیانی كه مخصوصا در كشورهای سنی نشین در اقلیتند بروز و ظهور پیدا می كند و در توسعه و گسترش شیعیان در بین سایر مسلمانان اٍثر كرده بوده است.
می توان گفت كه از یكسو شیعه هویت اعتقادی و تاریخی خود را در طول زمان تثبیت كرده و جایگاه تاریخی اجتماعی و فرهنگی كمابیش مستقلی در انظار جهانی پیدا كرده و از سوی دیگر همچنان به شكل یك اقلیت در میان سایر مذاهب اسلامی باقی مانده است. قدر مسلم این كمیت كه حدود 10 درصد مسلمانان را تشكیل می دهد مانع ازآن نشده است كه در فرصت ها و شرایط تاریخی خاص، اصالت و نبوغ تشیع كمالات خود را به منصه ظهور برساند و اقلیت مسلمان شیعی در جهان از كیفیت و جایگاه تاریخی و اثربخشی ویژه ای برخوردار شود، این ارتقاء كیفی جمعیت مسلمان شیعی را می توان هم در رابطه با جایگاه ایران به عنوان یك كشور مستقل با اكثریت شیعه بازشناخت و هم در فرآیندهای حوادث اجتماعی و سیاسی معاصر كه جهش خاصی به تشیع در سطح جهان بخشیده است. به عنوان نمونه تشكیل دولت صفوی به عنوان یك دولت دینی قدرتمند در قرن دهم، در برابر دولت عثمانی و رخداد انقلاب اسلامی ایران در قرن بیستم توانست جهش تازه ای برای طرح و زمینه عقاید و باورهای شیعیان در سطح جهان بوجود آورد و انعكاس انقلاب در سراسر جهان از طریق كانونی شدن آن در خبرگزاری ها و جراید و محافل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی را ماه ها بلكه سالها بخود مشغول داشت، انظار را به برخی ابعاد اعتقادی و رفتار شیعه معطوف داشت. شكی نیست كه این انقلاب اسلامی و اجتماعی چون یكپارچگی مردمی و وحدت اسلامی را منعكس می كرد، و به سرنگونی دیكتاتوری و استبداد شاه و استقرار یك جمهوری انجامید، در چشم جهانیان از اهمیت و عظمت خاصی برخوردار شد، پیش از انقلاب در طی انقلاب، افكار و اندیشه های اسلامی و شیعی كه با توجه به نیاز روز و به زبان روز و در قالب گفتمان های مدرن همراه با تحلیل های منطقی با تكیه بر ارزشهای اصیل مكتب و تاریخ اسلام مطرح شد و خود در فراهم كردن زمینه ای نظری و فكری انقلاب موثر بوده، توانست اندیشه شیعه را در بین جوانان و روشنفكران ایران و سایر كشورهای اسلامی و حتی در محافل روشنفكری غیرمسلمان جاری و ساری كند و حتی در سالهای قبل از انقلاب خود را به عنوان گفتمان مسلط در میان بسیاری از گفتمان های مطرح و نیرومندانه آنها را تحت الشعاع قرار دهد. بحثهای مرحوم مطهری و دكتر شریعتی و بازرگان و طالقانی و بطور كلی همفكری و اندیشه ورزانی كه به روشنفكران دینی مشهور شده بودند، صدای شیعه را در قالب بیان روز به اقصی نقاط جهان رساند و تصویری انسانی، جهانی و ارزشی كه از قدرت منطق و استدلال برخوردار بود از شیعه در بین سایر مسلمانان و در سطح جهانی ترسیم كرد.( ر ك به ترجمه های متعددی كه از آثار آنان در كشورهای اسلامی منتشر شد.
جهانی شدن در وجه مثبت و ایجابی آن حركت خودمداری است كه داعیه همگرایی، نزدیكی ملل و اقوام به یكدیگر و رسیدن به فرهنگ مشترك را در سطح جهانی دارد و می خواهد دست آورد های مدرنیته را بلحاظ علمی، فنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مرحله پیشرفته و نهایی خود به همه جهانیان عرضه كند و به اصطلاح دنیا را بهم نزدیك كند و آرمان دهكده جهانی را تحقق بخشد.
در چنین جهانی نه فقط سرمایه های مادی به آسانی از نقطه ای به نقطه دیگر جابجا می شود و همه جهان از مواهب جهان مدرن و دست آوردهای آن بهره مند می شوند، بلكه مبادله اطلاعات سرمایه های نمادین و دانایی ها و دسترسی به اطلاعات و فنون جدید برای همگان امكان پذیر می شود، دولت ها كوچك و بی اهمیت می شوند و مرزها باز و گشوده می شود و جامعه مدنی در مقیاس جهانی تدارك دیده می شود... در چنین چشم اندازی هویت های ملی، منطقه ای و قومی و نژادی كمرنگ می شود و تعصبات جدایی طلبانه به حداقل خود كاهش می یابد، هر كس و هر جامعه به قدر تلاشی كه می كند و همتی كه به خرج می دهد و كوششی كه در تولید و توزیع (كالاها و دانش ها و فنون) به عمل می آورد و سرمایه ای كه جذب می كند و به كار می گیرد، می تواند جایگاه خود را در جامعه جهانی باز یابد و در رقابت های صنعتی و تجاری و فرهنگی گوی سبقت را از سایرین برباید. البته این وجه مثبت و ایده آل حركت جهانی شدن است، حركت یكه درون زا، ساختاری و اجتناب ناپذیر است و دخالت در آن اندك یا هیچ است. اما در مقابل آن دیدگاهی وجود دارد كه جنبه های خودمدار و ساختار اجتناب ناپذیر جهانی شدن را انكار كرده با عنوان جهانی سازی، جهانی شدن را امری برنامه ریزی شده و توطئه جهانی از سوی غرب و اختصاصا آمریكا می دانند كه هدفش گسترش هرچه بیشتر سیطره و سلطه غرب و یكدست و یكنواخت كردن جهان با جانشین كردن فرهنگ های محلی و ملی و بلعیدن امكانات محدود كشورهای جهان سوم از طریق تجارت جهانی و در یك كلمه آمریكانیزه كردن جهان در جهت منافع بیشتر و اعمال اراده قدرت فائقه جهانی (آمریكا) است.
در نتیجه این دیدگاه نه فقط جهانی شدن را امری مطلوب و درجهت بهبود و ارتقاء سطح زندگی و روابط انسانی نمی داند، بلكه مقاومت و ایستادگی و مبارزه با آنرا ضروری می داند و در این زمینه حتی جنبش های مسلحانه را مجاز می شمارد.
در یك جمع بندی ابتدایی می توان گفت كه جهانی شدن هم دارای وجوه مثبت و هم منفی می تواند باشد و همچون مدرنیته ضمن آنكه مقاومت در برابر آن موجب عقب ماندگی و تاخیر فرهنگی می شود و صرف نظركردن از آن نیز به انزوا و عدم بهره گیری مطلوب از امكانات جهانی می انجامد. خوشبینی و غرق شدن در آن نیز می تواند برای كشورهای در حال توسعه عواقب پیش بینی نشده و ناخوشایندی به همراه داشته باشد، به علاوه واردشدن در مدار جهانی شدن، لازمه اش آمادگی، پذیرش ریسك، اعتمادسازی جهانِی، تدارك و امكانات فكری، شناختی و علمی و فنی است كه فراهم كردن همه آنها به آسانی امكان پذیر نیست و نتیجه آن انفعالی است.
عده ای معتقدند كه در زمینه های اطلاعاتی، فنی و اقتصادی حركت جهانی شدن اجتناب ناپذیر است و گریزی از آن نیست، اما در زمینه فرهنگ، مذهب و حفظ هویت ملی باید مراقب عواقب ناخواسته آن بود. به علاوه جهانی شدن خود به تنهایی می تواند واكنش های منطقه ای و قوی را تشدید كند و بازگشت به هویت های دینی و ملی را در پی داشته باشد.
قدر مسلم، جهانی شدن را در هر مفهومی كه به كار ببریم، پدیده ای دوسویه است و به همان نسبت كه در جهت یكنواختی، یكپارچگی، بهم فشردگی و پیوستگی جهانی عمل می كند، امكانات و فرصت هایی را برای بروز، قوم گرایی، فرقه گرایی و تنوع و تكثر فرهنگ های بومی محلی، ملی و مذهبی را نیز فراهم می كند و در حقیقت باید در انتظار كثرت در وحدت بود و اگر هویت شیعی برای تقویت عوامل مقاوم و بازدارنده، با واقع بینی و شناخت صحیح در جهت بهره گیری مطلوب و تعامل سازنده از سایر فرهنگها خود را آماده كند و هویت پویا و با استحكامی برای عقاید، باورها و رفتارهای مذهبی خود فراهم كند، خواهیم توانست از یك فرصت جهانی برای رشد و گسترش فرهنگ شیعی خود استفاده كنیم.
حقیقت تشیع در صورتی كه به زبان روز و با در نظر گرفتن شرایط جهانی با استفاده از منابع غنی شیعی تبلیغ و ترویج شود و از مسائل و ابزارهای جهانی شدن همچون اینترنت، ماهواره و نظام های اطلاعاتی جهان شمول طبق برنامه های حساب شده به اتكاء دانش روز بهره گیری كنیم، شیعه قادر خواهد بود كه عقاید، باورها و ارزشهای ناب و بشردوستانه خود را در كنار سایر فرهنگ ها و تمدنها و در تعامل و گفتگوی با آنها عرضه و تبلیغ كند و بدنبال آن هویت واقعی شیعه، ضمن ارتقاء به سطح بالاتر و به مقیاس جهانی، می تواند تثبیت و تحكیم شود و یكی از منابع ارزشی و معرفتی برای سایر فرهنگ ها تلقی شود.
بدینسان، شیعه در شرایط گسترش فرهنگ جهانی و مصر ف زدگی و یك نواختی زندگی مادی عرصه وسیعی را می تواند با استفاده از همه ابزارها و وسایل مدرن در یك مقیاس جهانی به خود اختصاص دهد و عرض وجود كند. در عرصه مسائل اعتقادی و فرهنگی جز راه گفتگو و طرح صحیح و منطقی مسائل و دانش ورزی و آزاداندیشی و تسامح و تساهل دینی و انسان دوستی و عدالت خواهی راه دیگری نمی شناسد و روشهای خودمحور و تعصب آمیز و بنیادگرایانه علی الاصول به انفعال و جهان گریزی منجر می گردد و در حالیكه جهانی شدن نیز علی الاصول در چنین جهتی سیر می كند.
بنابراین هویت شیعه در برخورد با فرآیند جهانی شدن باید بتواند ابتدا فعالانه برخورد كند تا این هویت تثبیت شود و توسط دیگران پذیرفته گردد. تاكید بر همكاری كمك و تفاهم متقابل و درك دیگران كه در جوهره تشیع وجود دارد و در عمل صالح تجلی پیدا می كند، تنها راه روبروشدن با جهانی شدن است.
به عنوان مثال در كشور عراق كه شیعیان اكثریت مطلق جمعیت را تشكیل می دهند، اما غالبا اهل تسنن حاكمیت داشته اند، سخن گفتن از شیعه جز به عنوان یك اقلیت خشم اكثریت سنی مذهبان را برمی انگیخته است. معهذا در طول تاریخ، شرایطی به وجود آمد كه شیعه در بخشهایی از جهان از حالت خفا بیرون آمد و به تبلیغ آشكار عقاید و برگزاری آزادانه مناسك خود پرداخت. این دوران مقارن قرن چهارم هجری (قرن دهم میلادی) است. از این زمان به بعد مناطق زیادی مثل برخی جزایر خلیج فارس به تشیع گرایش پیدا كردند. در این عصر، بصره شهر شیعی شناخته می شد و در كوفه گروه های وسیعی از شیعیان وجود داشتند. همچنین در طرابلس، حلب تا نیشابور شیعیان به سرعت رشد كردند. همچنین در منطقه اهواز و خلیج فارس شیعیان زیادی زندگی می كردند.
اما این حركات منطقه ای و پراكنده بود، تنها در قرن دهم و یازدهم هجری هنگام روی كار آمدن دولت مقتدر صفویه كشور ایران رسما در دین رسمی تشیع وحدت خود را بازیافت و یك دولت توانمند شیعی شكل گرفت. از این رو برخی مولفان و مورخان سعی كرده اند بین هویت ملی ایرانیان و تشیع به عنوان یك مذهب رابطه تقابل و تنگاتنگی پیدا كنند به طوریكه هر كدام خود بخود دیگری را به بار می آورد. برخی حتی تا آنجا پیش رفته اند كه قبول تشیع را از سوی ایرانیان به نفرت آنها از اعراب نسبت می دهند. اما بسیاری از محققین چنین رابطه ای را نفی می كنند و به ریشه های تاریخی تشیع اشاره دارند، به عنوان نمونه یان ریشارد فرانسوی معتقد است كه شیعه صورت اسلامی ایرانی را القا نمی كند و هیچ چیز در تشیع گرایش ایران را نشان نمی دهد، بجز قطعه مختصر و محدود حضرت مرقد امام رضا در مشهد، ائمه شیعه همگی عرب بودند و در سرزمینهای عربی زندگی كرده و وفات یافته اند. نماز و بسیاری مناسك به زبان عربی و متون فقه و الهیات غالبا متون عربی است و تمامی مراكز زیارتی شیعه بجز مرقد امام هشتم در نجف و كربلا و سامرا و مدینه یعنی در سرزمینهای عربی هستند.
به هرحال با رسمیت یافتن تشیع در ایران از قرن دهم هجری، یك نوع انقطاع سیاسی و فرهنگی بین ایران و سایر مناطق اسلامی بوجود آمد و ایران تقریبا از سایر نقاط جدا شد، زیرا اكثر نقاط عرب زبان زیر سلطه دولت عثمانی بود كه با صفویه دشمنی و جنگ دائمی داشتند.
با این همه، گسترش شیعه در نقاط مختلف جهانی، تجربه ای عام و جهانی است و نمی توان آنرا تنها منسوب به ایران دانست. به طوریكه به جز ایران كه حدود 60 میلیون شیعه در خود جای داده و نه فقط شامل اكثریت فارسی زبانان بلكه شامل اكثریت عربی زبانهای خوزستان و اكثریت قریب به اتفاق ترك زبانها و حدود 20درصد كردها شیعه هستند.
در كشور عراق نیز بیش از 55درصد (از حدود 25 میلیون جمعیت كل) كه عمدتا در جنوب عراق ساكنند شیعی اند كه بیشتر در مناطق زیارتی و مقدس شیعه مانند كربلا، نجف و كوفه متمركز هستند در سایر نقاط جهان نیز شیعیان حضور دارند. چنانكه از یكصد میلیون مسلمان جمهوری های شوروی سابق، در جمهوری های آسیای میانه و در ماوراء قفقاز و آذربایجان جامعه شیعه قابل توجه است و نقاطی مثل نخجوان و آذربایجان بخصوص شهرهای جنوبی و هم مرز ایران مانند آستراخان بازار، لنكران، آستارا، جبرئیل، باكو، كیروآباد، اوجابر، گوكچه، طاوس ایران و سایر نقاط شیعه اكثریت را دارند. در بین شیعیان نیز گروه های قومی مختلفی مانند قفقازیها، آذری ها، تات ها و برخی اكراد نیز زندگی می كنند.
هر چند جمعیت شیعه در این مناطق به دلیل ساختار سلسله مراتبی و سازمان یافته ای كه داشت در برابر فشارهای خارجی حساس تر و ضربه پذیرتر از مسلمانان سنی مذهب بود كه كمتر سازمان یافته بودند و توانستند تا حدی هویت خود را حفظ كنند، شیعیان آذربایجان 8 تا 10 میلیون برآورد می شوند. چهارمین منطقه شیعه نشین جهان منطقه جنوب لبنان چهل مایل است كه تا مرزهای سوریه گسترش می یابد. شیعیان بیش از یك سوم جمعیت لبنان را تشكیل می دهند و در دهه های اخیر از فعال ترین گروه های اجتماعی لبنان به شمار می روند و بخصوص نسبت به انقلاب اسلامی بسیار حساس بوده اند.
در افغانستان، شیعیان حدود 15درصد ( مركب از هزاره ای و قزلباشی و سایرین) هستند. در هندوستان كه دومین كشور مسلمان نشین جهان است یعنی بیش از یكصد میلیون مسلمان دارد حدود 20 درصد آنها شیعه هستند. در این كشور شیعیان تا حدودی مجبور به كتمان هویت شیعی خود هستند زیرا در معرض تهاجمات شدید متعصبین هندی سنی ها قرار دارند. در پاكستان شمار شیعیان 15 تا 20 میلیون نفر است كه بیشتر در منطقه لاهور در هند ساكن هستند در شبه جزیره عربستان در خلیج فارس نیز شیعیان فراوانند: 70درصد جمعیت بحرین، 25درصد جمعیت كویت، 20درصد جمعیت قطر، 6درصد جمعیت امارات متحده عربی و 7درصد جمعیت عربستان سعودی شیعه هستند. در سوریه نیز بیش از 5 میلیون علوی و 5/1 تا 2 میلیون شیعه هستند.
شیعه به عنوان یك مذهب، به هیچ وجه محلی و منطقه ای نیست و از یك اندیشه جهانی و عام گرا برخوردار است و زمینه های حضور آن در نقاط مختلف جهان وجود دارد. هر چند باید اذعان كرد كه شیعیان در اغلب كشورهای اسلامی در شرایط نامناسبی هستند. اما مسلم است كه در دهه های اخیر تحقق انقلاب اسلامی نقش تعیین كننده ای در بازیابی هویت شیعی در یك مقیاس جهانی و در میان كل مسلمانان ایفا كرده است.
تجربه نشان خواهد داد كه تا چه حد حركت شیعی با بهره گیری از امكانات و فرصت هایی نظیر گسترش وسایل ارتباط جمعی و توسعه جهانی شدن، بجای محو یا كمرنگ شدن، نقش جهانی شایسته ای را ایفا خواهد كرد و هویت نوینی را كه وراء تاریخ آن است، تثبیت خواهد نمود.
منبع: خردنامه همشهری
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
دین یك مكتب جهانی و جهانشمول و معطوف به همه عصرها و همه نسلها و برای هدایت و رستگاری بشریت است و مذاهب و فرق مختلفی كه در طول تاریخ بوجود آمده بودند همگی داعیه آنرا دارند كه حقیقت نزد آنها است و آنها هدف دین را بهتر از دیگران درك می كنند، خداوند رب العالمین است، ایمان، تقوی و عمل صالح ملاكها و ضوابط اصلی و اساسی برای نزدیك شدن به اهداف متعالی اسلام و تمامی ادیان توحیدی است و اگر تفاوت و تمایزی وجود دارد با ارجاع به این اصول است كه مد نظر قرار می گیرد، تمایزات و تفاوتهای شعب و قبائل و ملتها و اقشار و طبعات، جز برای بازشناسی و نام گذاری در اسلام نقش دیگری ندارد . برادری انسان دوستی و برابری آزادی و عدالت گستری و حفظ كرامت انسان در نزدیك شدن مردمان به یكدیگر و همدلی و همراهی و هم زبانی با همه انسانها از هر دین و ملتی كه باشند، می تواند اهداف مشتركی باشد كه در بنیان حركت به سمت جهانی شدن نقش اساسی را ایفا كند. برخی بر این باورند كه شیعه یك مذهب مستقل و ملی و جدا از امت اسلامی و مسلمانان در سراسر جهان است و باید راه ویژه ای را طی كند، لیكن صاحب نظران دیگری هستند كه معتقد به برادری و برابری همه مسلمانها و اصول واحد و مشترك میان آنها هستند كه امكان وحدت مسلمانان و جهان اسلام را فراهم می كند، اما اگر واقع بینانه قضاوت كنیم، طرز فكر اول نزد افكار عمومی و حتی خواص مذهب اسلامی تفوق و تسلط دارد هر چند كه ظاهرا از وحدت اسلامی نیز سخن به میان می آید.
با این همه، نمی توان انكار كرد كه در واقعیت های تاریخی شیعه فرآیندی را طی كرده است كه هویت خاصی بر آن بخشیده و جو فرهنگی و رفتارهای ویژه ای را در انظار به نمایش گذاشته است، بطوریكه حتی سایر مسلمانان بچشم خاصی به شیعه می نگرند و بعضا باورها و عقاید نادرست و مبالغه آمیزی را نسبت به آنها ابراز می كنند و این برداشتهای ناصواب در برخوردها و رفتارهای آنها با شیعیانی كه مخصوصا در كشورهای سنی نشین در اقلیتند بروز و ظهور پیدا می كند و در توسعه و گسترش شیعیان در بین سایر مسلمانان اٍثر كرده بوده است.
می توان گفت كه از یكسو شیعه هویت اعتقادی و تاریخی خود را در طول زمان تثبیت كرده و جایگاه تاریخی اجتماعی و فرهنگی كمابیش مستقلی در انظار جهانی پیدا كرده و از سوی دیگر همچنان به شكل یك اقلیت در میان سایر مذاهب اسلامی باقی مانده است. قدر مسلم این كمیت كه حدود 10 درصد مسلمانان را تشكیل می دهد مانع ازآن نشده است كه در فرصت ها و شرایط تاریخی خاص، اصالت و نبوغ تشیع كمالات خود را به منصه ظهور برساند و اقلیت مسلمان شیعی در جهان از كیفیت و جایگاه تاریخی و اثربخشی ویژه ای برخوردار شود، این ارتقاء كیفی جمعیت مسلمان شیعی را می توان هم در رابطه با جایگاه ایران به عنوان یك كشور مستقل با اكثریت شیعه بازشناخت و هم در فرآیندهای حوادث اجتماعی و سیاسی معاصر كه جهش خاصی به تشیع در سطح جهان بخشیده است. به عنوان نمونه تشكیل دولت صفوی به عنوان یك دولت دینی قدرتمند در قرن دهم، در برابر دولت عثمانی و رخداد انقلاب اسلامی ایران در قرن بیستم توانست جهش تازه ای برای طرح و زمینه عقاید و باورهای شیعیان در سطح جهان بوجود آورد و انعكاس انقلاب در سراسر جهان از طریق كانونی شدن آن در خبرگزاری ها و جراید و محافل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی را ماه ها بلكه سالها بخود مشغول داشت، انظار را به برخی ابعاد اعتقادی و رفتار شیعه معطوف داشت. شكی نیست كه این انقلاب اسلامی و اجتماعی چون یكپارچگی مردمی و وحدت اسلامی را منعكس می كرد، و به سرنگونی دیكتاتوری و استبداد شاه و استقرار یك جمهوری انجامید، در چشم جهانیان از اهمیت و عظمت خاصی برخوردار شد، پیش از انقلاب در طی انقلاب، افكار و اندیشه های اسلامی و شیعی كه با توجه به نیاز روز و به زبان روز و در قالب گفتمان های مدرن همراه با تحلیل های منطقی با تكیه بر ارزشهای اصیل مكتب و تاریخ اسلام مطرح شد و خود در فراهم كردن زمینه ای نظری و فكری انقلاب موثر بوده، توانست اندیشه شیعه را در بین جوانان و روشنفكران ایران و سایر كشورهای اسلامی و حتی در محافل روشنفكری غیرمسلمان جاری و ساری كند و حتی در سالهای قبل از انقلاب خود را به عنوان گفتمان مسلط در میان بسیاری از گفتمان های مطرح و نیرومندانه آنها را تحت الشعاع قرار دهد. بحثهای مرحوم مطهری و دكتر شریعتی و بازرگان و طالقانی و بطور كلی همفكری و اندیشه ورزانی كه به روشنفكران دینی مشهور شده بودند، صدای شیعه را در قالب بیان روز به اقصی نقاط جهان رساند و تصویری انسانی، جهانی و ارزشی كه از قدرت منطق و استدلال برخوردار بود از شیعه در بین سایر مسلمانان و در سطح جهانی ترسیم كرد.( ر ك به ترجمه های متعددی كه از آثار آنان در كشورهای اسلامی منتشر شد.
جهانی شدن در وجه مثبت و ایجابی آن حركت خودمداری است كه داعیه همگرایی، نزدیكی ملل و اقوام به یكدیگر و رسیدن به فرهنگ مشترك را در سطح جهانی دارد و می خواهد دست آورد های مدرنیته را بلحاظ علمی، فنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مرحله پیشرفته و نهایی خود به همه جهانیان عرضه كند و به اصطلاح دنیا را بهم نزدیك كند و آرمان دهكده جهانی را تحقق بخشد.
در چنین جهانی نه فقط سرمایه های مادی به آسانی از نقطه ای به نقطه دیگر جابجا می شود و همه جهان از مواهب جهان مدرن و دست آوردهای آن بهره مند می شوند، بلكه مبادله اطلاعات سرمایه های نمادین و دانایی ها و دسترسی به اطلاعات و فنون جدید برای همگان امكان پذیر می شود، دولت ها كوچك و بی اهمیت می شوند و مرزها باز و گشوده می شود و جامعه مدنی در مقیاس جهانی تدارك دیده می شود... در چنین چشم اندازی هویت های ملی، منطقه ای و قومی و نژادی كمرنگ می شود و تعصبات جدایی طلبانه به حداقل خود كاهش می یابد، هر كس و هر جامعه به قدر تلاشی كه می كند و همتی كه به خرج می دهد و كوششی كه در تولید و توزیع (كالاها و دانش ها و فنون) به عمل می آورد و سرمایه ای كه جذب می كند و به كار می گیرد، می تواند جایگاه خود را در جامعه جهانی باز یابد و در رقابت های صنعتی و تجاری و فرهنگی گوی سبقت را از سایرین برباید. البته این وجه مثبت و ایده آل حركت جهانی شدن است، حركت یكه درون زا، ساختاری و اجتناب ناپذیر است و دخالت در آن اندك یا هیچ است. اما در مقابل آن دیدگاهی وجود دارد كه جنبه های خودمدار و ساختار اجتناب ناپذیر جهانی شدن را انكار كرده با عنوان جهانی سازی، جهانی شدن را امری برنامه ریزی شده و توطئه جهانی از سوی غرب و اختصاصا آمریكا می دانند كه هدفش گسترش هرچه بیشتر سیطره و سلطه غرب و یكدست و یكنواخت كردن جهان با جانشین كردن فرهنگ های محلی و ملی و بلعیدن امكانات محدود كشورهای جهان سوم از طریق تجارت جهانی و در یك كلمه آمریكانیزه كردن جهان در جهت منافع بیشتر و اعمال اراده قدرت فائقه جهانی (آمریكا) است.
در نتیجه این دیدگاه نه فقط جهانی شدن را امری مطلوب و درجهت بهبود و ارتقاء سطح زندگی و روابط انسانی نمی داند، بلكه مقاومت و ایستادگی و مبارزه با آنرا ضروری می داند و در این زمینه حتی جنبش های مسلحانه را مجاز می شمارد.
در یك جمع بندی ابتدایی می توان گفت كه جهانی شدن هم دارای وجوه مثبت و هم منفی می تواند باشد و همچون مدرنیته ضمن آنكه مقاومت در برابر آن موجب عقب ماندگی و تاخیر فرهنگی می شود و صرف نظركردن از آن نیز به انزوا و عدم بهره گیری مطلوب از امكانات جهانی می انجامد. خوشبینی و غرق شدن در آن نیز می تواند برای كشورهای در حال توسعه عواقب پیش بینی نشده و ناخوشایندی به همراه داشته باشد، به علاوه واردشدن در مدار جهانی شدن، لازمه اش آمادگی، پذیرش ریسك، اعتمادسازی جهانِی، تدارك و امكانات فكری، شناختی و علمی و فنی است كه فراهم كردن همه آنها به آسانی امكان پذیر نیست و نتیجه آن انفعالی است.
عده ای معتقدند كه در زمینه های اطلاعاتی، فنی و اقتصادی حركت جهانی شدن اجتناب ناپذیر است و گریزی از آن نیست، اما در زمینه فرهنگ، مذهب و حفظ هویت ملی باید مراقب عواقب ناخواسته آن بود. به علاوه جهانی شدن خود به تنهایی می تواند واكنش های منطقه ای و قوی را تشدید كند و بازگشت به هویت های دینی و ملی را در پی داشته باشد.
قدر مسلم، جهانی شدن را در هر مفهومی كه به كار ببریم، پدیده ای دوسویه است و به همان نسبت كه در جهت یكنواختی، یكپارچگی، بهم فشردگی و پیوستگی جهانی عمل می كند، امكانات و فرصت هایی را برای بروز، قوم گرایی، فرقه گرایی و تنوع و تكثر فرهنگ های بومی محلی، ملی و مذهبی را نیز فراهم می كند و در حقیقت باید در انتظار كثرت در وحدت بود و اگر هویت شیعی برای تقویت عوامل مقاوم و بازدارنده، با واقع بینی و شناخت صحیح در جهت بهره گیری مطلوب و تعامل سازنده از سایر فرهنگها خود را آماده كند و هویت پویا و با استحكامی برای عقاید، باورها و رفتارهای مذهبی خود فراهم كند، خواهیم توانست از یك فرصت جهانی برای رشد و گسترش فرهنگ شیعی خود استفاده كنیم.
حقیقت تشیع در صورتی كه به زبان روز و با در نظر گرفتن شرایط جهانی با استفاده از منابع غنی شیعی تبلیغ و ترویج شود و از مسائل و ابزارهای جهانی شدن همچون اینترنت، ماهواره و نظام های اطلاعاتی جهان شمول طبق برنامه های حساب شده به اتكاء دانش روز بهره گیری كنیم، شیعه قادر خواهد بود كه عقاید، باورها و ارزشهای ناب و بشردوستانه خود را در كنار سایر فرهنگ ها و تمدنها و در تعامل و گفتگوی با آنها عرضه و تبلیغ كند و بدنبال آن هویت واقعی شیعه، ضمن ارتقاء به سطح بالاتر و به مقیاس جهانی، می تواند تثبیت و تحكیم شود و یكی از منابع ارزشی و معرفتی برای سایر فرهنگ ها تلقی شود.
بدینسان، شیعه در شرایط گسترش فرهنگ جهانی و مصر ف زدگی و یك نواختی زندگی مادی عرصه وسیعی را می تواند با استفاده از همه ابزارها و وسایل مدرن در یك مقیاس جهانی به خود اختصاص دهد و عرض وجود كند. در عرصه مسائل اعتقادی و فرهنگی جز راه گفتگو و طرح صحیح و منطقی مسائل و دانش ورزی و آزاداندیشی و تسامح و تساهل دینی و انسان دوستی و عدالت خواهی راه دیگری نمی شناسد و روشهای خودمحور و تعصب آمیز و بنیادگرایانه علی الاصول به انفعال و جهان گریزی منجر می گردد و در حالیكه جهانی شدن نیز علی الاصول در چنین جهتی سیر می كند.
بنابراین هویت شیعه در برخورد با فرآیند جهانی شدن باید بتواند ابتدا فعالانه برخورد كند تا این هویت تثبیت شود و توسط دیگران پذیرفته گردد. تاكید بر همكاری كمك و تفاهم متقابل و درك دیگران كه در جوهره تشیع وجود دارد و در عمل صالح تجلی پیدا می كند، تنها راه روبروشدن با جهانی شدن است.
زمینه های گسترش شیعه در جهان
به عنوان مثال در كشور عراق كه شیعیان اكثریت مطلق جمعیت را تشكیل می دهند، اما غالبا اهل تسنن حاكمیت داشته اند، سخن گفتن از شیعه جز به عنوان یك اقلیت خشم اكثریت سنی مذهبان را برمی انگیخته است. معهذا در طول تاریخ، شرایطی به وجود آمد كه شیعه در بخشهایی از جهان از حالت خفا بیرون آمد و به تبلیغ آشكار عقاید و برگزاری آزادانه مناسك خود پرداخت. این دوران مقارن قرن چهارم هجری (قرن دهم میلادی) است. از این زمان به بعد مناطق زیادی مثل برخی جزایر خلیج فارس به تشیع گرایش پیدا كردند. در این عصر، بصره شهر شیعی شناخته می شد و در كوفه گروه های وسیعی از شیعیان وجود داشتند. همچنین در طرابلس، حلب تا نیشابور شیعیان به سرعت رشد كردند. همچنین در منطقه اهواز و خلیج فارس شیعیان زیادی زندگی می كردند.
اما این حركات منطقه ای و پراكنده بود، تنها در قرن دهم و یازدهم هجری هنگام روی كار آمدن دولت مقتدر صفویه كشور ایران رسما در دین رسمی تشیع وحدت خود را بازیافت و یك دولت توانمند شیعی شكل گرفت. از این رو برخی مولفان و مورخان سعی كرده اند بین هویت ملی ایرانیان و تشیع به عنوان یك مذهب رابطه تقابل و تنگاتنگی پیدا كنند به طوریكه هر كدام خود بخود دیگری را به بار می آورد. برخی حتی تا آنجا پیش رفته اند كه قبول تشیع را از سوی ایرانیان به نفرت آنها از اعراب نسبت می دهند. اما بسیاری از محققین چنین رابطه ای را نفی می كنند و به ریشه های تاریخی تشیع اشاره دارند، به عنوان نمونه یان ریشارد فرانسوی معتقد است كه شیعه صورت اسلامی ایرانی را القا نمی كند و هیچ چیز در تشیع گرایش ایران را نشان نمی دهد، بجز قطعه مختصر و محدود حضرت مرقد امام رضا در مشهد، ائمه شیعه همگی عرب بودند و در سرزمینهای عربی زندگی كرده و وفات یافته اند. نماز و بسیاری مناسك به زبان عربی و متون فقه و الهیات غالبا متون عربی است و تمامی مراكز زیارتی شیعه بجز مرقد امام هشتم در نجف و كربلا و سامرا و مدینه یعنی در سرزمینهای عربی هستند.
به هرحال با رسمیت یافتن تشیع در ایران از قرن دهم هجری، یك نوع انقطاع سیاسی و فرهنگی بین ایران و سایر مناطق اسلامی بوجود آمد و ایران تقریبا از سایر نقاط جدا شد، زیرا اكثر نقاط عرب زبان زیر سلطه دولت عثمانی بود كه با صفویه دشمنی و جنگ دائمی داشتند.
با این همه، گسترش شیعه در نقاط مختلف جهانی، تجربه ای عام و جهانی است و نمی توان آنرا تنها منسوب به ایران دانست. به طوریكه به جز ایران كه حدود 60 میلیون شیعه در خود جای داده و نه فقط شامل اكثریت فارسی زبانان بلكه شامل اكثریت عربی زبانهای خوزستان و اكثریت قریب به اتفاق ترك زبانها و حدود 20درصد كردها شیعه هستند.
در كشور عراق نیز بیش از 55درصد (از حدود 25 میلیون جمعیت كل) كه عمدتا در جنوب عراق ساكنند شیعی اند كه بیشتر در مناطق زیارتی و مقدس شیعه مانند كربلا، نجف و كوفه متمركز هستند در سایر نقاط جهان نیز شیعیان حضور دارند. چنانكه از یكصد میلیون مسلمان جمهوری های شوروی سابق، در جمهوری های آسیای میانه و در ماوراء قفقاز و آذربایجان جامعه شیعه قابل توجه است و نقاطی مثل نخجوان و آذربایجان بخصوص شهرهای جنوبی و هم مرز ایران مانند آستراخان بازار، لنكران، آستارا، جبرئیل، باكو، كیروآباد، اوجابر، گوكچه، طاوس ایران و سایر نقاط شیعه اكثریت را دارند. در بین شیعیان نیز گروه های قومی مختلفی مانند قفقازیها، آذری ها، تات ها و برخی اكراد نیز زندگی می كنند.
مذهب جهانی
هر چند جمعیت شیعه در این مناطق به دلیل ساختار سلسله مراتبی و سازمان یافته ای كه داشت در برابر فشارهای خارجی حساس تر و ضربه پذیرتر از مسلمانان سنی مذهب بود كه كمتر سازمان یافته بودند و توانستند تا حدی هویت خود را حفظ كنند، شیعیان آذربایجان 8 تا 10 میلیون برآورد می شوند. چهارمین منطقه شیعه نشین جهان منطقه جنوب لبنان چهل مایل است كه تا مرزهای سوریه گسترش می یابد. شیعیان بیش از یك سوم جمعیت لبنان را تشكیل می دهند و در دهه های اخیر از فعال ترین گروه های اجتماعی لبنان به شمار می روند و بخصوص نسبت به انقلاب اسلامی بسیار حساس بوده اند.
در افغانستان، شیعیان حدود 15درصد ( مركب از هزاره ای و قزلباشی و سایرین) هستند. در هندوستان كه دومین كشور مسلمان نشین جهان است یعنی بیش از یكصد میلیون مسلمان دارد حدود 20 درصد آنها شیعه هستند. در این كشور شیعیان تا حدودی مجبور به كتمان هویت شیعی خود هستند زیرا در معرض تهاجمات شدید متعصبین هندی سنی ها قرار دارند. در پاكستان شمار شیعیان 15 تا 20 میلیون نفر است كه بیشتر در منطقه لاهور در هند ساكن هستند در شبه جزیره عربستان در خلیج فارس نیز شیعیان فراوانند: 70درصد جمعیت بحرین، 25درصد جمعیت كویت، 20درصد جمعیت قطر، 6درصد جمعیت امارات متحده عربی و 7درصد جمعیت عربستان سعودی شیعه هستند. در سوریه نیز بیش از 5 میلیون علوی و 5/1 تا 2 میلیون شیعه هستند.
شیعه به عنوان یك مذهب، به هیچ وجه محلی و منطقه ای نیست و از یك اندیشه جهانی و عام گرا برخوردار است و زمینه های حضور آن در نقاط مختلف جهان وجود دارد. هر چند باید اذعان كرد كه شیعیان در اغلب كشورهای اسلامی در شرایط نامناسبی هستند. اما مسلم است كه در دهه های اخیر تحقق انقلاب اسلامی نقش تعیین كننده ای در بازیابی هویت شیعی در یك مقیاس جهانی و در میان كل مسلمانان ایفا كرده است.
تجربه نشان خواهد داد كه تا چه حد حركت شیعی با بهره گیری از امكانات و فرصت هایی نظیر گسترش وسایل ارتباط جمعی و توسعه جهانی شدن، بجای محو یا كمرنگ شدن، نقش جهانی شایسته ای را ایفا خواهد كرد و هویت نوینی را كه وراء تاریخ آن است، تثبیت خواهد نمود.
منبع: خردنامه همشهری
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله