جبرئیل امین كیست؟

كسی كه وحی الهی را به پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و واسطه‌ی وحی خدائی بود، فرشته‌ای است كه «جبرئیل» نام دارد. او مكلف به ابلاغ وحی به رسول خدا بود. او یكی از چهار فرشته‌ی مقرّب است كه عبارتند از جبرائیل،
يکشنبه، 28 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
جبرئیل امین كیست؟
 جبرئیل امین كیست؟

 

نویسنده: محمود رامیار




 

كسی كه وحی الهی را به پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و واسطه‌ی وحی خدائی بود، فرشته‌ای است كه «جبرئیل» نام دارد. او مكلف به ابلاغ وحی به رسول خدا بود. او یكی از چهار فرشته‌ی مقرّب است كه عبارتند از جبرائیل، میكائیل، اسرافیل و عزرائیل و هر یك وظیفه‌ای خاصّ دارند. نامش در عربی ده گونه تلفظ شده است. (1) معمولاً مفسران اسلامی جبرئیل را به معنی عبدالله می‌گیرند. (2) اما در میان یهودیان و مسیحیان «گابریل Gabriel» به معنی مردِ خدا و مظهر قدرت خداست. او دو بار بر دانیال نبی (حدود 167ق.م.) فرستاده شده، یكبار رؤیایی را تعبیر می‌كند (3) و بار دوم تا هفتاد هفته (سال)‌ را برای او پیشگویی می‌كند. (4) مژده‌ی تولد یحیی (علیه السلام) را به زكریا می‌دهد (5) و تولد عیسی (علیه السلام) را به مریم بشارت می‌گوید. (6) او خود را چنین معرفی می‌كند: «من جبرائیل هستم كه در حضور خدا می‌ایستم.» در میان فرشتگان بزرگترین پیام آور خداوند و دومینِ چهار فرشته‌ی بزرگ است. (7) غالباً همراه میكائیل به نام بزرگترین فرشتگان یاد می‌شود. (8) با دو فرشته‌ی دیگر به دیدارِ ابراهیم رفت (9) و می‌خواست او را از آتش نجات دهد (10). در ضمائم تورات (آپو كریفا) تنها در رساله‌ی خنوخ نام او با سه فرشته‌ی دیگر می‌آید... و خداوند او را برای مجازاتِ مردم گمراه می‌فرستد. (11) او در این رساله یكی از شش و یا هفت فرشته‌ی نگهبان بهشت است. (12)
اما در قرآن مجید، فرشته‌ی وحی، پیكِ محترمی است كه در نزدِ خداوند امین است و مكانتی دارد و در میان فرشتگان مطاع و فرمانرواست (81: 19-23 و 78: 38). طبق بیان قرآن فرشته‌ای است دارای وجود و شعور و اراده‌ی مستقل.
در آغاز به نام «رسول كریم». (81: 19) سفیر بزرگوار و «روح الامین» (26: 193) یاد می‌شود. بعد به نام «روح» (97: 4 و 70: 4 و 78: 38 و 19: 17) و «رسول ربّ» (19:19) خوانده می‌شود، سپس اسم «روح القدس» (16: 102 و 2: 87) از او ذكر می‌گردد و بالاخره نام «جبرئیل» (2: 97، 98 و 66: 4) یاد می‌شود و باز در آخر سوره‌ی بقره (آیه‌ی 253 و 5: 110 حدود سال دهم هجرت) همان نام «روح القدس» تكرار می‌گردد.
رسول خدا دوبار او را به صورت اصلی می‌بیند (81: 23 و 53: 13). او مأمور آوردن وحی (26: 194) و حامی رسول خدا بود (66: 4).
می‌بینیم كه از همان آغاز، صفات این فرشته‌ی وحی به دقت تصریح شده و شناسانده می‌شود:
«چنین نیست، قَسَم به ستارگان بازگردنده، كه به گردش درآیند و باز رُخ پنهان كنند. سوگند به شب، وقتی روی تاریك كند. و قسَم به صبح روشن، وقتی كه دَم زند. همانا كه این «قرآن» گفتارِ «رسول كریم» است. فرشته‌ی با قدرتی كه نزدِ خدای مقتدرِ عرش، با جاه و منزلت است. فرمانده فرشتگان و امین وحی الهی است. هم سخن شما (پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)) هرگز دیوانه نیست. و او امینِ وحی را در افق به روشنی رؤیت كرد.» (81: 15-23).
این آیات از وحی‌های صدر نزول است. اواخر سال اول بعثت نازل شده و می‌بینید كه صفات جبرئیل را به چه سوگند عظیم و تأكید بلندی، و چه روشن و دقیق شرح می‌دهد.
سوگند كه این «رسول كریم»، «ذی قوه» است و نزد خدای متعال جاه و منزلتی دارد. از مقربان نزدیك خداست. فرشتگان دیگر از او پیروی می‌كنند و او خود امین است، امینِ وحی است. پیامبر او را در افق آشكارا دیده... این پیام آور الاهی، گاهی به روح، گاهی به «رسول رب» و یا «روح القدس» یاد شده، و وقتی هم نامش «جبرئیل» ذكر گشته، و بالاخره باز همان «روح القدس» تكرار شده... پس اگر در دوران مكه، نامش به صورت «جبرئیل» نیامده و در دوره‌ی مدینه دوبار بدین نام خوانده شده، چقدر باید سطحی و زودگو بود كه گفت: این اثر یهود بوده كه این حقیقت دینی وارد قرآن شده است. آیا اعتبار به اسامی است یا مسمیّات؟ مگر نه اینكه همه‌ی اوصافِ این فرشته در همان آیات اولیه بازگو شده؟ مگر نه اینكه باز در آخر سوره‌ی بقره و به حدود سال دهم هجرت باز از او به نام «روح القدس» یاد شده، همان نامی كه در حدود سال هفتم بعثت و شش سال مانده به هجرت (16: 102) از او یاد شده بود؟ آیا در اوصاف او كه در مراحل مختلف وحی نازل شده تباینی دیده می‌شود؟ آیا این اوصاف جز بر جبرئیل، بر فرشته‌ی دیگری قابل حمل است؟ آیا حكمت نزول تدریجی جز این اقتضا می‌كرد؟
یهود (یا لااقل یهود مدینه) ‌جبرئیل را دشمن می‌داشتند، زیرا به عقیده‌ی آنها او عذاب می‌آورد، و به همین دلیل، چون او حامل وحی بوده نه میكائیل، پس آنها حاضر نشدند كه مسلمان شوند (2: 97 و 98) (13). می‌گویند این اعتراض موجب شده كه نام حامل وحی، «جبرئیل» ذكر شود. مثل این كه قبل از آن وحیی نبوده و اگر بوده واسطه و حاملی نداشته و این نخستین بار بوده كه وحی توسط جبرئیل نازل شده است. چقدر قرآن، هم از آغاز صلا در داده كه پیام آور بزرگوار، فرشته‌ی امین پر قدرتی است كه نزد صاحب عرش مكان و منزلتی دارد؟! این صفات بدین صلابت و وضوح، جز در جبرئیل در دیگری نیست. آیا هنوز باید در پی نام و لفظ بود و به حقایق مسائل و مدلول صریح آیات نباید توجهی داشت؟ بسیار كور ذهنی و بددلی می‌خواهد كه مانند بعضی از مستشرقان (14) بگویند جبرئیل نامی است كه بر اثر وجود یهود مدینه و كنكاش آنها، بر این فرشته‌ی وحی اطلاق گردیده است.
تصادفاً میانِ متكلمان اسلامی نیز بحثی بوده كه آیا روح الامین و روح القدس، هر دو یكی و همان جبرئیل است یا نه؟ برخی قائل به تمیز بودند و روح القدس را در عالم ملكوتی دارای مرتبتی بزرگتر از جبرئیل می‌دانستند. در صورتی كه فیلسوفان اسلامی، فرشتگان را تجسمی از قوه‌ی مدركه‌ی عالم دانند كه در اولین مرحله‌ی تكوین كائنات از مبدأ الهی صادر شده‌اند. و بالاخره به اعتقاد متكلمان، روح الامین و روح القدس، القاب جبرئیل هستند و همه‌ی این اسامی یك مسمّی دارند. جبرئیل، روح الامین، امین وحی، روح و روح القدس همه اسم فرشته‌ی حامل وحی است. در میان این فیلسوفان، فارابی نیز روح الامین و روح القدس را یكی گرفته و هر دو را همان «عقل فعال» می‌نامد. به عقیده‌ی او كسی كه به مرتبه‌ی اعلای روحانی و معنوی می‌رسد می‌تواند میان روح خویش و عقل فعّال جمع كند یعنی بی‌واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعّال از «علت اولی» فیض می‌گیرد، پس چنین كسی بواسطه‌ی عقل فعال از «مبدأ اُولی» فیض خواهد گرفت. (15)
اصولاً جبرئیل در نبوت پیامبران نقشی مهمّ و اساسی داشته است. خداوند هرگز پیامبری نفرستاد جز اینكه جبرئیل «ولیّ» او بود. (16)به آدم (علیه السلام) پس از هبوط 21 صحیفه وحی كرد.كشاورزی و كار با آهن و حروف الفباء و مناسك حجّ را به او آموخت. او را به توبه امر فرمود. به نوح كشتی سازی آموخت. ابراهیم را از آتش نجات داد. قوم لوط را او هلاك كرد. مبارزه با ساحران را به موسی آموخت. خروج از مصر را او رهبری كرد. (در خروج از مصر او بر روی اسب سپیدپائی ظاهر شد و مصریان را وارد دریای سرخ كرد تا غرق شدند. قبضه‌ای از اثر او در گوساله‌ی سامری به كار رفت). فلاخن اندازی و زره سازی را به داود آموخت تا شاؤول را شكست دهد. مزامیر را او به داود آموخت.
در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایات و اخبار، بخصوص در مورد وحی، تصریح شده كه واسطه‌ی وحی او بوده است. (حتی در كتب اخبار آمده كه «طُلیحه اسدی متنّبی» گمان می‌برد كه جبرئیل بر وی نازل شده است) (17). جبرئیل در كودكی سینه‌ی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به آب زمزم شستشو داده (18)، وضو گرفتن (19) و اوقات نماز و تعداد ركعات آنرا او به نبی تعلیم داد (20). در شب معراج همراه پیامبر بود، تا به جایی رسیدند كه دیگر جبرئیل اظهار عجز كرد و از رفتن واماند و گفت: اگر گامی دیگر بردارم خواهم سوخت. (21)

عقل چون جبریل گوید احمدا *** گر یكی گامی زنم سوزد مرا

اما پیامبر از آنجا هم گذشت تا به مرتبه‌ی «قاب قوسین اَو اَدنی» رسید. از آن هم درگذشت و مقام تدلّی پیش آمد.

جبرئیلِ عشقم و سدره‌م توئی *** من سَقیمم، عیسی مریم توئی (22)

جبرئیل همیشه با رسول خدا بوده، تنها سه سال را گفته‌اند كه اسرافیل قرین وی بوده است. (23) هر شب ماه رمضان به دیدار نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آمد (24) و قرآن را تا جایی كه نازل شده بود با پیامبراكرم مقابله می‌كرد. (25) پیامبر دو سه بار او را به صورت اصلی خود رؤیت كرده است. (26) قرآن مجید نیز رؤیت فرشته‌ی وحی را در دو جا شهادت می‌دهد: «و (پیامبرخدا) هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید. سخن او چیزی جز وحی خدا نیست. او را، (فرشته‌ی) بسیار توانا آموخته است. همان فرشته‌ی مقتدری كه به خلقت كامل جلوه كرد. و او در افق اعلی بود. آنگاه نزدیكتر آمد و بر او نازل گردید. بدان نزدیكی كه با او به قدر دو كمان و یا كمتر نزدیك شده بود. پس خداوند به بنده‌ی خود وحی كرد آنچه وحی كرد، آنچه دید بر دلش هم نشست. آیا بر آنچه به چشم دیده انكار می‌كنند؟ یكبار دیگر هم او را دید. نزد سدرة المنتهی...» (53:‌ 14-3) جای دیگری فرمود:
«همانا «قرآن» كلام رسول بزرگوار حق است و (این رسول) فرشته‌ی با قوت و قدرتی است كه نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است. او فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست. پیامبر زمان شما هرگز دیوانه نیست و او این امین وحی را در افق آشكار دید...» (81: 19 به بعد.)
اما بیشتر اوقات وحی شنیده می‌شد و خود جبرئیل دیده نمی‌شد. در سوره‌های دیگر اشاره است كه وحی‌ها شفاهی بوده. مثلاً وقتی فرمان رسیده كه «با شتاب و عجله زبان به قرائت قرآن مگشای كه ما خود آن را مجموع و محفوظ داریم و آنگاه كه بر تو خواندیم از آن خواندن پیروی كن...» (75: 16 به بعد) از این فهمیده می‌شود كه القاء وحی شفاهی و شنیدنی بوده است. اضافه بر آن، در تمام آیاتی كه با «قُلْ» «بگو» شروع می‌شود، توان گفت كه وحی شفاهی و شنیدنی بوده، یعنی فرشته‌ی وحی دیده نمی‌شده اما وحی شنیده شده و ضبط گردیده است. قسمتی دیگر از این نوع وحی‌ها را در سیره‌ی رسول خدا و یا كتب حدیث باز گفته‌اند كه از آنجا می‌شود آنها را استخراج كرد.

پی‌نوشت‌ها:

1.المحتسب1: 97، التیسیردانی75، النشر ابن جوزی2: 219، اتحاف 144، البحر ابن حیان 1: 317-318، القراءات الشاذة ابن خالویه8، المعرب جوالیقی113، 114، تفسیر طبری1: 346.
2.بخاری: تفسیر سوره‌ی 2 باب2، الروض2: 402 تفسیر طبری1: 347.
3.دانیال 8: 16-27.
4.ایضاً 9: 21-27 (اشاره به ارمیا 25: 11 و 29: 10).
5.لوقا 1: 19
6.ایضاً 1: 26-38.
7.تلمود بمیدبار ربا 2: 9.
8.جبرائیل و میكائیل با هم، ساقدوش‌های ازدواج آدم و حوا بودند. (برشیث ربا 8: 15) و شاهد دفن موسی (دواریم ربا11: 6)
9.تلمود: باوامصیما 86ب.
10.تلمود: پساحیم118 الف.
11.خنوخ9: 1 و 10: 9.
12.ایضاً 20: 7.
13.بخاری: الانبیاء1، ابن سعد 1/ 1/ 116؛ احمد 1: 274، 278، طیالسی: ح2731.
14.مقدمه‌ی بل 19، 23، نولدكه1: 20 و بعد.
15.السیاسة المدنیة 49 به بعد.
16.تفسیر طبری1: 342، ابن سعد 1/ 1/ 115-116، مجمع الزواید8: 241-242، تفسیر ابن كثیر1: 238.
17.طبری1: 1890، بلاذری 96.
18.بخاری: صلاة1، حج76، احمد3: 121، 149، 288و 4: 207 و 5: 122 و 143، ابن سعد 1/ 1/ 70 و 96. مسلم: صلاة 260-266.
19.ابن هشام1: 260 (158 گوتینگن)، احمد4: 161، تاریخ طبری1: 1157.
20.بخاری: مواقیت الصلاة1، بدء الخلق6، مغازی12، مسلم: مساجد، ح166، 167، موطا: و قوت الصلاة1، مسند زید بن علی: ح109، تاریخ طبری1: 1157.
21.تفاسیر در سوره‌ی إسرا (سوره‌ی 17)، سفینة البحار2: 173 تا جایی كه جبرئیل گفت: «لوْدَنوتُ انملةً لاحتَرقتُ» بحارالانوار6: باب33 معراج، شرح تعرف2: 44. به نقل از احادیث مثنوی فروزانفر.
22.مثنوی معنوی6: 386 نیكلسن.
23.سفینة البحار1: 143، تاریخ طبری1: 1249، 1255.
24.بخاری: بدء الوحی 5، احمد1: 288 و 363.
25.بخاری: الانبیاء1، ابن سعد 1/ 1/ 116.
26.مجمع البیان9: 173، 175 و 10: 446، صافی2: 618، الدرالمنثور سیوطی6: 123، بخاری: بدء الخلق7، مسلم: ایمان 280-287، سیرة حلبیه1: 268، موطأ: 70، نولدكه1: 22 و بعد، شپرنگر 1: 272، احمد 1: 395، 407 و 6: 50، 236 و 241، ترمذی، تفسیر سوره‌ی والنجم3، سوره‌ی 6: 5. بعضی از متصوّفه آن را اشاره‌ای به رؤیت الهی می‌دانند. (كتاب التعرف كلاباذی 20-22.)

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط