دانشجو، واژهای مقدس
واژه دانشجو، به اندازه كرامت و تقدسش، وسيع و پردامنه است. آنقدر پر افق كه هرگاه به هر سوى كرانهاش انگشتى اشاره بريم، نسيمى تازه از معنا مىيابيم.
دانشجو و دانشگاه از مقدّسترین واژههایی است که میتوان در فرهنگ اسلامی سراغ گرفت. اسلام دینی است که درس خواندن را فریضه میداند و به عالمان اندیشمند مباهات میکند و به تقدیس محیطهای علمی میپردازد و لزوم توجه و پاسداری از آن را به همگان گوشزد میکند و شروطی را برای نیل به سعادت حقیقی بیان میدارد که تحقق آن در محیطهای علمی و آموزشی، تجلّی دانشگاه اسلامی را نوید میدهد و ترک آن موجب خسران و انحراف در مراکز آموزشی خواهد شد.
رستاخیز اندیشهها
امروز، روز رستاخیز اندیشههاست؛ روز علمدوستی و حقیقتپرسی، روز طلوع اندیشههای نو، روز انسانهای فرهیخته و بالنده، روز اندیشههای ناب و روز گسستگی جهلها ونابخردیها. امروز، روز پردهبرداری از گمنامیها و پردهپوشی بر سیاهیهاست. امروز، روزی است که دانشدوستان با دستان مهربان و اندیشههای نابشان از دوستیها سخن خواهندگفت، از عشقها، از زیباییها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.
نامگذارى
آنچه روز دانشجو را در تقويم مناسبتهاى انقلاب اسلامى به فراموشى نسپرده، ريشههاى عميق اين نامگذارى است:
رژيم پهلوى پس از كودتاى 28 مرداد 1332، خود را بيش از پيش نيازمند آغوش گرم امريكا مىديد. در ادامه اين روند، سفر نيكسون، معاون رئيس جمهور وقت امريكا به ايران در هفده آذر 1332 برنامهريزى شد. تظاهرات دانشجويان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به اين سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گرديد. در گرماگرم غارت سرمايههاى ملى، فرهنگى، مادى و مذهبى از سوى امريكاييان، چه كسانى جز فرزندان فرهيخته ايران مىتوانستند اين آگاهى را به ملت خود اعلام دارند؟
در روز هفده آذر همزمان با ورود نيكسون به تهران، تمام دانشگاههاى پايتخت در اعتصاب كامل به سر مىبردند. وقتى نيكسون براى دريافت دكتراى افتخارى حقوق در دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران حاضر شد، يكى از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» اينگونه نوشت: «آقاى نيكسون! وجود شما آنقدر گرامى و عزيز بود كه در قدوم شما، سه نفر از بهترين جوانان اين كشور، يعنى دانشجويان دانشگاه را قربانى كردند».
خون سه جوان آزادىخواه ايرانى است كه نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر مىزند.
روايت شانزدهم آذر
روايت شانزدهم آذر 1332، با بيان يكى از شاهدان ماجرا، آنقدر تكان دهنده است كه هر دلى را آكنده از تأثر و افسوس مىكند. شهيد مصطفى چمران اينگونه مىنويسد: «از آن روز (يعنى 16 آذر 1332) نُه سال مىگذرد، ولى وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويى همه را به چشم مىبينم. صداى رگبار مسلسل در گوشم طنين مىاندازد. سكوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مىلرزاند. آه بلند و ناله جانگذار مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك مىشنوم. دانشكده فنى خونآلود را در آن روز و روزهاى بعد به رأىالعين مىبينم.
آن روز، ساكتترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهاى را نشان مىداد، دانشجويان بىاندازه آرام و هوشيار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چهطور سه نفر از بهترين دوستان ما، بزرگنيا، قندچى و رضوى به شهادت رسيدند؟
دولت با خراب كردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاريان را كم و بيش مجبور به سكوت كرد، ولى دانشگاه همچنان خارى در چشم دستگاه مىخليد و دست از مبارزه برنمىداشت و دستگاه همچون درنده خونخوارى به كمين نشسته، دندان تيز كرده بود كه از دانشجويان مبارز دانشگاه انتقام بگيرد؛ انتقامى كه عبرت همگان گردد.
روز بعد نيكسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى كه هنوز به خون دانشجويان بىگناه رنگين بود، دكتراى افتخارى حقوق دريافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد و به دولت كودتا، وعده هرگونه مساعدت و كمك نمود و به رئيسجمهور امريكا پيغام برد كه آسوده بخوابد».
بازتاب جهانی
خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و همزمان با مراسم برگزاری سومین روز کشتهشدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایتهای دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاسهای درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاههای ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.
اهمیت مبارزه
چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزههای دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار میآمدند و مخالفتهای پیگیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز میداشت. از این رو به نظر میرسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانوادههای شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.
دانشجو در جايگاه عمل
امام على عليهالسلام مىفرمايد: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نيز گمراهى و انحراف است.» در مكتب اسلام، همانقدر كه عمل كردن به علم اهميت دارد، عمل بدون علم نيز نكوهش شده است. علمِ معرفتآور و بينشزا به عمل فرد ارزش مىدهد.
نگاهى دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسيارى را روشن مىكند. دانشجويانى كه در دانشگاه دفاع مقدس، تئورىهاى خود را به آزمون مىگذاشتند، افرادى بودند كه آگاهانه در مسير رشد خود گام برمىداشتند.
مقام معظم رهبرى نيز بر اين مدعا مهر تأييد مىزند: «هنگامى كه به نام دانشجوى شهيد مىرسيم، اين يقين در ما پديد مىآيد كه پذيرش شهادت و اقدام به جهادى كه بدان منتهى شده، از سر خودآگاهى و با اراده روشنبينانه بوده است و اين ارزش عمل را مضاعف مىكند و بدين دليل است كه دانشجويان شهيد كه در شمار سرآمدان ايمان و ايثار آگاهانه بودهاند، ستارگان هميشه درخشانى هستند كه هر جوياى حقيقت مىتواند راه خويش را با آنان بيابد».
يك الگو
دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگى جامعه، افزون بر شخصيت اجتماعى خود، الگوى رفتار و تفكر ديگران است. برخى در اين عرصه چنان چشمگير بودهاند كه حتى پس از پيمودن مدارج و موقعيتهاى عالى مختلف، همچنان دوره دانشجويى آنان الگوبردار است. براى نمونه، خاطرههاى دانشجويى دكتر مصطفى چمران، هنوز دل را مىلرزاند:
سال دوم يك استاد داشتيم كه گير داده بود همه بايد كراوات بزنند. سر امتحان، چمران كراوات نزد، استاد دو نمره ازش كم كرد. شد هيجده؛ بالاترين نمره.
در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلى شاگردان ممتاز رفت امريكا. بعد از مدت كمى شروع كرد به كارهاى سياسى و مذهبى. خبر كارهايش به ايران مىرسيد. از طرف ساواك پدر را خواستند و بهش گفتند: «ما ترمى چهارصد دلار به پسرت پول نمىدهيم كه بر ضد ما مبارزه كند.» پدر گفت: «مصطفى عاقل و رشيد است. من نمىتوانم در زندگىاش دخالت كنم.» بورسش را قطع كردند. فكر مىكردند ديگر نمىتواند درس بخواند و برمىگردد.
پس از تحقيقات علمى در جمع معروفترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرين دانشگاه امريكا (بِركلى)، با ممتازترين درجه علمى موفق شد دكتراىالكترونيك و فيزيكپلاسما را بگيرد.
در امريكا، با همكارى بعضى از دوستانش، براى نخستينبار انجمن اسلامى دانشجويان امريكا را پايهريزى كرد و از مؤسسان انجمن دانشجويان ايرانى در كاليفرنيا و از فعالان انجمن دانشجويان ايرانى در امريكا به شمار مىرفت كه به دليل اين فعاليتها، بورس تحصيلى شاگرد ممتازى وى از سوى رژيم شاه قطع مىشود.
پس از قيام پانزده خرداد سال 1342 دست به اقدامى جسورانه و سرنوشتساز مىزند و همه پلها را پشت سر خود خراب مىكند. به همراه بعضى از دوستان مؤمن و همفكرش، رهسپار مصر مىشود. مدت دو سال، سختترين دورههاى چريكى و جنگهاى پارتيزانى را مىآموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مىشود و مسئوليت تعليم چريكى مبارزان ايرانى را به عهده او مىگذارند.
بسيج دانشجويى در كلام مقام معظم رهبرى
نهاد بسيج در دانشگاههاى ايران، تفكرى است كه عرصههاى علمى را هدفمند و كارآمد مىسازد. هر چند عملكرد دفترها و نهادهاى بسيج، به فعاليت خود دانشجويان وابسته است، ولى فلسفه وجودى اين نهاد، تمرين مرحله عملىِ علوم فراگرفته شده دانشجويان به شمار مىآيد. اين نهاد والا را از ديدگاه مقام معظم رهبرى به تماشا مىنشينيم:
دانشجوى بسيجى، در هر جمع دانشجويى، ذهن روشنتر، زبان گوياتر و ابتكار بيشترى بايد داشته باشد.
مگر مجموعه بسيجى ـ آن هم بسيجى انقلابى و دانشجوى انقلاب ـ مىتواند نسبت به مسائل سياسى كشور بىتفاوت يا بدون موضع و بدون نظر باشد؟ من به شما دانشجويان بسيجى توصيه مىكنم همواره دانشجو و بسيجى به همان معناى مثبت و پرخون و پرتپش باقى بمانيد.
فرق بسيج دانشجويى با تشكلهاى ديگر دانشجويى چيست؟ فرقش اين است كه بسيج دانشجويى به معناى فرد يا مجموعهاى، آماده برآوردن نيازهاى انقلابى است. در هر زمان و از هر نوع. اين معناى بسيج دانشجويى است.
بسيج بايد جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما بايد برويد و عرصههاى علمى را، عرصههاى فنآورى را، نوآورىهاى علمى و آفاق شناخته نشده علم را تصرف كنيد.
بسيج دانشجويى يعنى به صحنه آمدن و به ميدان آمدن. چه ميدانى؟ ميدان چالشهاى حياتى و اساسى. وقتى هويت ملى و سياسى يك ملت مورد مناقشه قرار مىگيرد. وقتى به فرهنگ و اعتقادات و باورهاى ريشهدار يك ملت اهانت مىشود و آن را تحقير مىكنند.
مبارزه در همه حال
در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادیهای سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاستهای فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاستهای توسعه شبهمدرنیستی، زمینههای نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهنهای عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود. از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب میشدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیتهای پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بینتیجه باقی میماند و به سرعت سرکوب میشد.
جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرتهای خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادیهای مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریانهای فکری و نیز تعدد احزاب و جریانهای سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پیگیری اهدافش سازمان میداد و فعالیت میکرد.
پیوندی دوباره
قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنههای مختلف سیاسی ـ اجتماعی حاضر میشد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیتهای مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید میکردند. پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاشهای همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصهها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایتاند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیلههای دشمنان نخواهند رفت.
وحدت دانشجویی
پیدایش جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ارتباطی تنگاتنگ با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتوری خشنی به دنبال داشت که اوضاع ایران را یکباره در تاریکی فرو برد. پس از واقعه 16 آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پی داشت، بیشتر فعالیتهای سیاسی به خارج از کشور انتقال یافت. در این وضعیت، دانشجویان زمینههای جنبش سیاسی و انقلابی خود را فراهم کردند، ولی چون این حرکتها خودجوش بود، نظم و هماهنگی منسجمی نداشت. از این رو، عمده فعالیتها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتی، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه برای جلوگیری از اتلاف نیرو و برای ایجاد هماهنگیهای بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجهگیری به گردهمایی اعضای این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در 1339 شد.
اتحاد بیشتر
در اوایل دهه 1350، انجمن اسلامی دانشجویان، گروه فارسیزبان در آمریکا و اروپا، با یکدست کردن عقاید و با ایجاد سازماندهی مشترک بین صفوف خود، توانست روش مبارزاتی خود را به گونهای نشان دهد که رژیم شاه خطر بیشتری از سوی اسلامگرایان حس کند. وجه مشخص انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا، در ارتباط بیشتر آنان با روحانیان داخل و خارج از کشور، به ویژه شخص امام خمینی رحمت الله علیه بود. بر همین اساس، ارتباط نزدیک آنان با امام خمینی رحمت الله علیه که طی ملاقاتها و فرستادن پیامهای مکرر صورت میگرفت، سبب تعیین خط مشی مبارزاتی و همبستگی گروهی بیشتر بین این دانشجویان شد.
ایران از آنِ ملت ایران
16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویی و مظهر ایثار، از خودگذشتگی، پایداری و استقلال و آزادی است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست نشانده دولت آمریکا معرفی کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبیهاست و در همهجا حضور چشمگیری دارد و با روشنگری و آگاهیهای خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلی و خارجی کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلمها، شعارها و قدمهای استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینههاست.
پیام امام
امام خمینی رحمت الله علیه در پیامی روشنگرانه خطاب به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در سال 1352 فرمودند: «اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی، فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطنخواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمنهای اسلامی در هر جا که هستند، بیدرنگ از آن استفاده کنند وبیپرده به پاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیرقانونی رژیم نوکرمآب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بینالمللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملتهای اسلامی، جنایات این خاندان را خصوصا در سالهای اخیر از رؤسای جمهور آمریکا میدانند».
مبارزه گسترده
انجمنهای اسلامی دانشجویان بر اساس رهنمودهای امام خمینی رحمت الله علیه در سالهای پایانی حاکمیت رژیم شاه توانست مبارزههای ضد رژیم را در سراسر جهان با ابعاد بسیار گستردهای به دست گیرد. به ویژه اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا و آمریکا، با تلاش فراوان موفق شده در جاهای مختلف دنیا شعبهای تأسیس کند و هر انجمنی تحت نام همان کشور مشغول به فعالیت گردد. برای مثال انجمن اسلامی دانشجویان هند، با وجود نیمه مخفی بودن و نفوذ عوامل ساواک در بین تشکیلات و دانشجویان، تأثیر مهمی در هدایت افکار دانشجویان مقیم هند میگذاشت.
رابطه با امام
افزایش ارتباط بین دانشجویان مسلمان، امام خمینی رحمت الله علیه و روحانیان مبارز، و نیز اعتماد مردم به دانشجویان مذهبی، باعث شد آنان بتوانند به راحتی در روند فعالیتهای سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
حرکتهای دانشجویان مسلمان در مراسم مذهبی، به ویژه در ماه محرم کاملاً در راه افزایش آگاهی سیاسی مردم و تحرک بخشیدن به آنها بود. همچنین امکان برقراری ارتباط دانشجویان مسلمان با دانشآموزان، بازاریان، کارگران و... فراهم آمد و دانشجویان از این ارتباط برای مقاصد سیاسی بهرهبرداری کردند و به شکل مؤثری در تبلیغ رهبری امام خمینی رحمت الله علیه و ترویج اندیشههای او قدم برداشتند. در حقیقت پیوند دانشجویان و امام، باعث شد که جنبش دانشجویی بتواند در حرکت جامعه به سوی انقلاب مؤثر ظاهر شود.
آگاهسازی ملت
امام خمینی رحمت الله علیه یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاهسازی ملت معرفی میکند و میفرماید: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم میباشد که ملتها را آگاه سازید و نقشههای شوم وخانمانسوز استعمارگران را برملا نمایید. در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدس قرآن را بیاموزید و به کار ببندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید. برای پیاده کردن طرح حکومت اسلام و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. مهذّب و مجهّز شوید. متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشردهتر سازید. هر چه بیشتر همفکر و انسان فداکار بسازید. صدای برادران رنجیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان همدردی کنید».
حفظ اسلام
به فرمایش امام خمینی رحمت الله علیه یکی از وظایف عالمان و دانشگاهیان، دفاع از اسلام است. ایشان در اینباره میفرماید: «اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهیهای علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیاتبخش آن که ضامن استقلال و آزادی است... از فرصت استفاده کنند و گفتنیها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بینالمللی و سایر جوامع بشری برسانند».
تزکیه نفس
امام خمینی رحمت الله علیه در مورد اهمیت تزکیه و تهذیب دانشجویان میفرماید: «برای شما مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد؛ عالم تربیت شده به تربیت انسانی که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید هر قدمی که برای علم برمیدارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه انشاءاللّه بیرون میآیید، یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید برای معلوماتتان. هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید، نفس خودتان را مهار کرده باشید. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر میدارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای مهار کردن نفستان».
اتحاد گروهها
امام خمینی رحمت الله علیه درباره اتحاد گروههای دانشجویی و مقابله با منحرفان میفرماید: «آنچه کرارا تذکر دادهام و رمز پیروزی است، اتحاد گروههای دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ـ ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست، به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است، اشتغال پیدا کنید. باید بدانید اختلاف و تفرقه، سرچشمه تمام بدبختیها و اسارتهاست.»
اعتلای کشور
امام خمینی رحمت الله علیه درباره کوشش دانشجویان برای اعتلای کشور میفرماید: «امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است، قید و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است. جوانان عزیز دانشگاهی، هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون، در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه، آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. اگر (هم) انحراف و گرایشی به شرق و غرب ـ خدای نخواسته ـ از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد (انقلاب) فرهنگی اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهی لازم را بنمایند».
تداوم راه انقلاب
امام خمینی رحمت الله علیه جوانان دانشجو را امید ملت معرفی میکند و میفرماید: «شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهی را که فراراه شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جانفشانی شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوانها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و در مکتب حضرت صادق علیهالسلام ، پیروانی شایسته باشید».
اتکای به خود
امام خمینی رحمت الله علیه درباره استقلال دانشگاهها و نفی وابستگی آن میفرماید: «این دانشگاهها باید یک دانشگاههایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان (را) در آن وقتی که میخواهند یک کسی را معالجه کنند، به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید. باید دانشگاههای ما و همه قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. اینطور نباشد که اگر یکی مریض بشود، بگویند اینجا نمیشود معالجهاش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید نه، نمیشود دیگر درستش کرد؛ خودمان سرپای خودمان بایستیم».
جنبش نرمافزاری
دانشجویان در عصر حاضر که زمان پیشرفت علوم مختلف است و درهای تعلیم و تعلم نیز بیشتر به رویشان گشوده شده، وظیفه دارند با تلاش و کوشش، به رشد علمی و فنآوری دست یابند. تولید علم و جنبش نرمافزاری، اصلی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فراوان دارد و دانشگاهیان را برای دستیابی به آن فرا میخواند.
شهید مطهری درباره استقلال فکری و علمی کشور میفرماید: «اسلام، جامعهای میخواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمیپسندد که یک ملت مسلمان، زیر دست و توسریخور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد. اسلام نمیپسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمیپسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند، خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند».
منابع:
ماهنامه گلبرگ، ش23
ماهنامه گلبرگ، ش36
ماهنامه گلبرگ، ش69
ماهنامه گلبرگ، ش93
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله