نقش والدین در تربیت کودکان کارآفرین
منبع: سایت کارآفرینی
هر زمان که از گوشه کنار میهن عزیزمان اخباری از افتخار آفرینی و درخشش استعدادهای فرزندان این آب و خاک در تمامی عرصه های نوآوری ،ابتکار ،خودکفایی و در نهایت کارآفرینی آن هم به معنای واقعی کلمه می شنویم از شدت شوق و غرور قلبهایمان به لرزه می افتد و این موفقیت ها را به فال نیک گرفته و بر آنانی که با ایثارگری و تلاش دلسوزانه باعث شدند تا این بزرگ مردان افتخارآفرین که روزی همچون لاله ای تازه شکفته ،نحیف و ناتوان بودند اکنون بر قله های افتخار و سربلندی قامتی راست کنند و به جهان و جهانیان بگویند که ما فرندان ایران هستیم .
این عزیزان گل واژه های اراده پولادین ایران و ایرانیان هستند که تلاش ،دلسوزی و مشقت های مربیان خود بلاخص والدین خود را اینگونه پاسخ داده اند تا این هنگامه های شادمانی و سرافرای مجال و فرصتی برای والدین و مربیان پدید آورد که بیش از پیش به نقش و بایستگی نقش خود در تربیت و پرورش کودکان کارآفرین که روزی بزرگ مردان افتخار کشورشان خواهند بود پی برده و در تربیت این بزرگ مردان کوچک از هیچ کوششی فروگذار ننمایند .
برای فرزند اولین گروه اجتماعی، خانواده محسوب می شود. او چند سال اول زندگی را در این گروه به سر می برد. پدر و مادر الگوی اولیه و اساسی وی محسوب می شوند. یک رابطه متقابل رخ می دهد و کودک به پدر و مادر اعتماد می کند و با تلاش زیاد سعی در همانندسازی و تقلید از آن ها دارد .
مدرسه دومین پایگاه اجتماعی است که بعد از خانواده نقش مهمی در آموزش و پرورش کودک ایفا می کند. کودک حساس ترین سال های عمر خود را ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه می گذراند .
در حقیقت مدرسه تکمیل کننده خانواده بوده و سعی در انتقال مفاهیم و مطالب یادگیری به کودک دارد. اگر تعلیمات خانواده و والدین با آموزش های مدرسه همگون و همسو باشد، کودک با تضادهای کمتری مواجه می شود. اما اگر آموزش های این دو نهاد با هم متفاوت باشد، کودک برای مقابله با این تضادها واکنش های متفاوتی بروز می دهد .
وقتی سخن از نیازها به میان می آید، فقط حرف از خوردن و خوابیدن مطرح نمی شود بلکه نیازهای دیگری مانند عشق، محبت، وابستگی، احترام، احساس ارزشمندی و .. نیز وجود دارد. از سوی دیگر همه نیازها را خانواده و والدین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی اگر والدین از شکل و چگونگی این نیازها آگاه باشند می توانند زمینه ساز ارضای این نیازها باشند. اگر ما بدانیم که فرزندمان برای ارضای پاره ای از نیازهای خود به چند دوست صمیمی و خوب نیازمند است در آن صورت او را از برقراری یک رابطه دوستانه با دیگران منع نخواهیم کرد .
والدین با فرزندانی روبه رو هستند که هر کدام از آن ها علایق و خواسته های متتنوعی دارند و از ویژگی منحصر به فردی برخوردارند. یکی از این تفاوت های فردی مربوط به جنسیت فرندان است. به نظر شما آیا می توانیم رفتارهای یکسانی را با فرزندان دختر و پسر خود داشته باشیم؟ مطمئنا خیر. دختر دارای روحیاتی خاص است و از روح کاملا لطیف و ظریفی برخوردار است حال آنکه پسر بچه این گونه نیستند و کمتر عاطفی بوده و رفتارهای مردانه ای از خود نشان می دهند .
دومین نیازی که همه دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد، نیاز به امنیت و احساس آسایش خاطر است این نیاز فوق العاده مهم و اساسی است. اگر دانش آموز در خانه ای به سر برد که هر لحظه در آن نزاع و کشمکش، آرامش او و افراد خانواده را بر هم می زند و رابطه عاطفی سردی ما بین افراد خانواده حکمفرما باشد، آیا هیچ میل و رغبتی برای رشد و شکوفایی و تحصیل و تعلیم بر جای خواهد ماند؟
والدین گاه می اندیشند که کودکانشان نسبت به مسایل آنان آگاهی و حساسیت ندارند، اما این خطایی بیش نیست. هر چند گاهی شاید کودکان و نوجوانان در ظاهر نسبت به مسایل خانواده بی خیال و بی تفاوت خود را نشان دهند، اما حقیقتا این ظاهر قضیه است و آنان در درون به این مسایل می اندیشند و در عالم تنهایی به دنبال چاره جویی هستند. سومین نیازی که کودکان و نوجوانان در پی ارضای آن هستند، نیاز به عشق، وابستگی ودوست داشتن است، آنها میل دارند تا پدر و مادر آن ها را مورد لطف و توجه خود قرار داده و این اجازه را بدهند تا با آن ها ایجاد رفاقت شود. زمانی که کودک یا نوجوان احساس کند که مقبول پدر و مادر است این احساس در تشدید حس اعتماد به خود و اتکا به نفس بسیار موثر خواهد بود و این اعتماد به نفس به او جرات شرکت در دیگر فعالیت ها را خواهد داد .
از دیگر نیازهای مهم، نیاز به احترام است. آنان دوست دارند که مورد اعتماد و اعتبار دیگران باشند و به عنوان افرادی شناخته شوند که دارای استعدادهای خاص و منحصر به فرد بوده و با دیگران فرق دارند. از تحقیر شدن توسط دیگران بیزارند و دوست دارند در خانواده و اجتماع مورد توجه قرار گیرند. در صورتی که زمینه کافی برای ارضای نیازهای فوق فراهم آید، این توانایی به دانش آموز منتقل خواهد شد که او بتواند بدون دغدغه فکری و با روانی سالم به پیشرفت تحصیلی خود فکر کند و برای آن برنامه ریزی داشته باشد .
روانشناسان و دست اندرکاران علوم اجتماعی و انسانی معتقدند که بخش اعظمی از چارچوب شخصیتی انسان قبل از اینکه وارد جامعه شود در خانواده و در دامن والدین و بخصوص مادر صورت می گیرد. در نتیجه زنان و به تعبیر جامع تر مادران یک جامعه در تربیت کودکان کارآفرین نقش عمده ای ایفا میکنند،ا این رو ساختار شخصیت یک زن و چگونگی شکل گیری آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
مادر امروز همان کودک دیروز است که در دامان مادری دیگر رشد کرده و زمینه های پرورش نسل بعدی از جامعه خانواده خویشتن به جامعه فردا را فراهم می آورد . لایه های زیرین چنین شخصیتی همانطور که روانشناسان انسان گرا و رفتارگرا تأیید می کنند برخورداری از امنیت عاطفی ـ روانی است. چیزی که هر موجودی به دنبال آن است. دوست بدارد و دوستش بدارند و هر لحظه اضطراب از دست دادن تأیید را با خود به یدک نکشد .
هر انسانی که در یک محیط گرم و صمیمی و فارغ از دغدغه های پس رانده شده بتواند احساس امنیت کرده و پیوسته نگران شرطی شدن عشقش نباشد می تواند این اعتماد را به دیگراعضا جامعه هدیه دهد .
اریک فروم با بیان نظریه اش در مورد وجود عشق و احساس پذیرفته شدن در شکل گیری یک شخصیت موفق برای فررد بر اهمیت و بایستگی این احساس تاکید نمود : ”هر انسان سالم ابتدا بایستی خودش را دوست بدارد و سپس این عشق را نثار بقیه کند .“
-وجود هدف معین
- کوشش برای حفظ هدف
- استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفیق یافتن به هدف و خواسته خود
- استعداد کودک در به تأخیر انداختن امیال
- استعداد کودک در خودداری
- استعداد کودک در تأثیر پذیری و همانند سازی
دوستم می گفت : (این دختر من اصلا صبر ندارد، برای هر خواسته خودش گریه می کند، اصرار می کند و سرانجام مرا تسلیم می کند و راضی و خشنود پی کار خود می رود .)
در تحلیل رفتار این کودک درمی یابیم که مادر با تسلیم شدن زیانی جبران ناپذیر به کودک خود رسانده و در او یکی از مهمترین خصوصیات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بین برده و بدآموزی دیگری نیز به او انتقال داده است ( گریه و شیون برای هر درخواستی ).
واقعیت این است که هیچ ماشینی نمی تواند بی ترمز باشد و هیچ اراده ای نیر نمی تواند بی ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداری نیز هست. اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل درآورد و هیچ گاه تمرین ترمز کردن نکند دارای اراده قوی نخواهد شد . فرم و شکل دادن اراده در کودک می بایستی در همان خط سیر کامل آن خصوصیاتی که برای رفتار یک شخص بالغ با اراده لازم است جریان یابد. به کودک باید آموزش داده شود که در مقابل خود هدفی قرار دهد و با استقامت به سوی آن هدف پیش برود و فعالیت کند .
برای تکامل اراده درکودک می بایستی مسلط شدن بر امیال و احساسات ، هوی و هوس ، احساس ترس ، درد و رنج را تقویت نمود. چون اینگونه اعمال اراده کودک را استحکام می بخشد و والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک بهترین و مناسب ترین زمان برای پایه گذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است و هر چه کودک بزرگتر می شود به همان اندازه خواسته های پدر و مادر از او باید بیشتر گردد و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند گردد و خصوصیات اراده او تحت تربیت بیشتر قرارگیرد .
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “ تعلیم و تربیت در اسلام ” نوشته است : تربیت عبارت است از پرورش دادن به معنای شکوفاکردن استعدادهای موجو د زنده و اگر قر ار باشد کسی پرورش یابد و تربیت شود باید کوشش کرد همان استعداد راکه در اوهست بروز و ظهور کند . آن چیزی را که نیست نمی توان پرورش داد . در عصر کودکان تقویت اراده در کودک با تربیت و تعلیم او عجین می شود ، بدین منظور لازم است جهت اراده درکودک :
-رفتار والدین نسبت به کودک توأم با تفا هم باشد .
-در مناسبات خود با کودک صادق باشید .
-با ا نجام کارهای به استقلال او صدمه نزنید .
-به کودک مسئولیت در خور بدهید.در کودک حس به تأخیرانداختن امیال را تقویت کنید .
-درکودک حس تعاون را ایجاد کنید .برای کودک بر نامه روزانه منظمی تنظیم کنید .
-برای کودک همانند با اراده ای باشید .
وقتی یافته های پژوهشهای مختلف براهمیت رابطه والدین وکودکان درشکل گیری خودپنداشت تااین اندازه موثراست بایدنسبت به بهداشت روانی این رابطه حساسیت نشان داد.گام اصلی آن است که والدین تواناییهاوجنبه های مثبت کودکان خودرابشناسندوآنهارابه فرزندان خودمنعکس کنند.انعکاس تواناییهاوبازخوردمثبت به فرزندان موجب می گرددنگاه انهانسبت به خودهمواره مثبت باشداین رونداعتمادبه نفس رادرآنان افزایش می دهدودرسایه آن می توانندپله های موفقیت رابه خوبی بالاروند و در آینده ای نه چندان دور با فتح قله های پیروی برای کشورشان خودکفایی و غرور به ارمغان بیاورند .
این عزیزان گل واژه های اراده پولادین ایران و ایرانیان هستند که تلاش ،دلسوزی و مشقت های مربیان خود بلاخص والدین خود را اینگونه پاسخ داده اند تا این هنگامه های شادمانی و سرافرای مجال و فرصتی برای والدین و مربیان پدید آورد که بیش از پیش به نقش و بایستگی نقش خود در تربیت و پرورش کودکان کارآفرین که روزی بزرگ مردان افتخار کشورشان خواهند بود پی برده و در تربیت این بزرگ مردان کوچک از هیچ کوششی فروگذار ننمایند .
برای فرزند اولین گروه اجتماعی، خانواده محسوب می شود. او چند سال اول زندگی را در این گروه به سر می برد. پدر و مادر الگوی اولیه و اساسی وی محسوب می شوند. یک رابطه متقابل رخ می دهد و کودک به پدر و مادر اعتماد می کند و با تلاش زیاد سعی در همانندسازی و تقلید از آن ها دارد .
مدرسه دومین پایگاه اجتماعی است که بعد از خانواده نقش مهمی در آموزش و پرورش کودک ایفا می کند. کودک حساس ترین سال های عمر خود را ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه می گذراند .
در حقیقت مدرسه تکمیل کننده خانواده بوده و سعی در انتقال مفاهیم و مطالب یادگیری به کودک دارد. اگر تعلیمات خانواده و والدین با آموزش های مدرسه همگون و همسو باشد، کودک با تضادهای کمتری مواجه می شود. اما اگر آموزش های این دو نهاد با هم متفاوت باشد، کودک برای مقابله با این تضادها واکنش های متفاوتی بروز می دهد .
نیاهای کودکان :
وقتی سخن از نیازها به میان می آید، فقط حرف از خوردن و خوابیدن مطرح نمی شود بلکه نیازهای دیگری مانند عشق، محبت، وابستگی، احترام، احساس ارزشمندی و .. نیز وجود دارد. از سوی دیگر همه نیازها را خانواده و والدین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی اگر والدین از شکل و چگونگی این نیازها آگاه باشند می توانند زمینه ساز ارضای این نیازها باشند. اگر ما بدانیم که فرزندمان برای ارضای پاره ای از نیازهای خود به چند دوست صمیمی و خوب نیازمند است در آن صورت او را از برقراری یک رابطه دوستانه با دیگران منع نخواهیم کرد .
والدین با فرزندانی روبه رو هستند که هر کدام از آن ها علایق و خواسته های متتنوعی دارند و از ویژگی منحصر به فردی برخوردارند. یکی از این تفاوت های فردی مربوط به جنسیت فرندان است. به نظر شما آیا می توانیم رفتارهای یکسانی را با فرزندان دختر و پسر خود داشته باشیم؟ مطمئنا خیر. دختر دارای روحیاتی خاص است و از روح کاملا لطیف و ظریفی برخوردار است حال آنکه پسر بچه این گونه نیستند و کمتر عاطفی بوده و رفتارهای مردانه ای از خود نشان می دهند .
دومین نیازی که همه دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد، نیاز به امنیت و احساس آسایش خاطر است این نیاز فوق العاده مهم و اساسی است. اگر دانش آموز در خانه ای به سر برد که هر لحظه در آن نزاع و کشمکش، آرامش او و افراد خانواده را بر هم می زند و رابطه عاطفی سردی ما بین افراد خانواده حکمفرما باشد، آیا هیچ میل و رغبتی برای رشد و شکوفایی و تحصیل و تعلیم بر جای خواهد ماند؟
والدین گاه می اندیشند که کودکانشان نسبت به مسایل آنان آگاهی و حساسیت ندارند، اما این خطایی بیش نیست. هر چند گاهی شاید کودکان و نوجوانان در ظاهر نسبت به مسایل خانواده بی خیال و بی تفاوت خود را نشان دهند، اما حقیقتا این ظاهر قضیه است و آنان در درون به این مسایل می اندیشند و در عالم تنهایی به دنبال چاره جویی هستند. سومین نیازی که کودکان و نوجوانان در پی ارضای آن هستند، نیاز به عشق، وابستگی ودوست داشتن است، آنها میل دارند تا پدر و مادر آن ها را مورد لطف و توجه خود قرار داده و این اجازه را بدهند تا با آن ها ایجاد رفاقت شود. زمانی که کودک یا نوجوان احساس کند که مقبول پدر و مادر است این احساس در تشدید حس اعتماد به خود و اتکا به نفس بسیار موثر خواهد بود و این اعتماد به نفس به او جرات شرکت در دیگر فعالیت ها را خواهد داد .
از دیگر نیازهای مهم، نیاز به احترام است. آنان دوست دارند که مورد اعتماد و اعتبار دیگران باشند و به عنوان افرادی شناخته شوند که دارای استعدادهای خاص و منحصر به فرد بوده و با دیگران فرق دارند. از تحقیر شدن توسط دیگران بیزارند و دوست دارند در خانواده و اجتماع مورد توجه قرار گیرند. در صورتی که زمینه کافی برای ارضای نیازهای فوق فراهم آید، این توانایی به دانش آموز منتقل خواهد شد که او بتواند بدون دغدغه فکری و با روانی سالم به پیشرفت تحصیلی خود فکر کند و برای آن برنامه ریزی داشته باشد .
ساختن شخصیت سالم برای کودکان کارآفرین :
روانشناسان و دست اندرکاران علوم اجتماعی و انسانی معتقدند که بخش اعظمی از چارچوب شخصیتی انسان قبل از اینکه وارد جامعه شود در خانواده و در دامن والدین و بخصوص مادر صورت می گیرد. در نتیجه زنان و به تعبیر جامع تر مادران یک جامعه در تربیت کودکان کارآفرین نقش عمده ای ایفا میکنند،ا این رو ساختار شخصیت یک زن و چگونگی شکل گیری آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
مادر امروز همان کودک دیروز است که در دامان مادری دیگر رشد کرده و زمینه های پرورش نسل بعدی از جامعه خانواده خویشتن به جامعه فردا را فراهم می آورد . لایه های زیرین چنین شخصیتی همانطور که روانشناسان انسان گرا و رفتارگرا تأیید می کنند برخورداری از امنیت عاطفی ـ روانی است. چیزی که هر موجودی به دنبال آن است. دوست بدارد و دوستش بدارند و هر لحظه اضطراب از دست دادن تأیید را با خود به یدک نکشد .
هر انسانی که در یک محیط گرم و صمیمی و فارغ از دغدغه های پس رانده شده بتواند احساس امنیت کرده و پیوسته نگران شرطی شدن عشقش نباشد می تواند این اعتماد را به دیگراعضا جامعه هدیه دهد .
اریک فروم با بیان نظریه اش در مورد وجود عشق و احساس پذیرفته شدن در شکل گیری یک شخصیت موفق برای فررد بر اهمیت و بایستگی این احساس تاکید نمود : ”هر انسان سالم ابتدا بایستی خودش را دوست بدارد و سپس این عشق را نثار بقیه کند .“
در راستای به دست آوردن چنین امنیتی چه باید کرد؟
نقش تربیت اراده در تربیت کودکان کارآفرین
مفهوم اراده در کودک
ابزار اراده
-وجود هدف معین
- کوشش برای حفظ هدف
- استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفیق یافتن به هدف و خواسته خود
- استعداد کودک در به تأخیر انداختن امیال
- استعداد کودک در خودداری
- استعداد کودک در تأثیر پذیری و همانند سازی
دوستم می گفت : (این دختر من اصلا صبر ندارد، برای هر خواسته خودش گریه می کند، اصرار می کند و سرانجام مرا تسلیم می کند و راضی و خشنود پی کار خود می رود .)
در تحلیل رفتار این کودک درمی یابیم که مادر با تسلیم شدن زیانی جبران ناپذیر به کودک خود رسانده و در او یکی از مهمترین خصوصیات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بین برده و بدآموزی دیگری نیز به او انتقال داده است ( گریه و شیون برای هر درخواستی ).
واقعیت این است که هیچ ماشینی نمی تواند بی ترمز باشد و هیچ اراده ای نیر نمی تواند بی ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداری نیز هست. اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل درآورد و هیچ گاه تمرین ترمز کردن نکند دارای اراده قوی نخواهد شد . فرم و شکل دادن اراده در کودک می بایستی در همان خط سیر کامل آن خصوصیاتی که برای رفتار یک شخص بالغ با اراده لازم است جریان یابد. به کودک باید آموزش داده شود که در مقابل خود هدفی قرار دهد و با استقامت به سوی آن هدف پیش برود و فعالیت کند .
تکامل اراده کودک
برای تکامل اراده درکودک می بایستی مسلط شدن بر امیال و احساسات ، هوی و هوس ، احساس ترس ، درد و رنج را تقویت نمود. چون اینگونه اعمال اراده کودک را استحکام می بخشد و والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک بهترین و مناسب ترین زمان برای پایه گذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است و هر چه کودک بزرگتر می شود به همان اندازه خواسته های پدر و مادر از او باید بیشتر گردد و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند گردد و خصوصیات اراده او تحت تربیت بیشتر قرارگیرد .
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “ تعلیم و تربیت در اسلام ” نوشته است : تربیت عبارت است از پرورش دادن به معنای شکوفاکردن استعدادهای موجو د زنده و اگر قر ار باشد کسی پرورش یابد و تربیت شود باید کوشش کرد همان استعداد راکه در اوهست بروز و ظهور کند . آن چیزی را که نیست نمی توان پرورش داد . در عصر کودکان تقویت اراده در کودک با تربیت و تعلیم او عجین می شود ، بدین منظور لازم است جهت اراده درکودک :
-رفتار والدین نسبت به کودک توأم با تفا هم باشد .
-در مناسبات خود با کودک صادق باشید .
-با ا نجام کارهای به استقلال او صدمه نزنید .
-به کودک مسئولیت در خور بدهید.در کودک حس به تأخیرانداختن امیال را تقویت کنید .
-درکودک حس تعاون را ایجاد کنید .برای کودک بر نامه روزانه منظمی تنظیم کنید .
-برای کودک همانند با اراده ای باشید .
نقش والدین درتحول خود پنداشت کودک
ارتباط کودک - والدین
وقتی یافته های پژوهشهای مختلف براهمیت رابطه والدین وکودکان درشکل گیری خودپنداشت تااین اندازه موثراست بایدنسبت به بهداشت روانی این رابطه حساسیت نشان داد.گام اصلی آن است که والدین تواناییهاوجنبه های مثبت کودکان خودرابشناسندوآنهارابه فرزندان خودمنعکس کنند.انعکاس تواناییهاوبازخوردمثبت به فرزندان موجب می گرددنگاه انهانسبت به خودهمواره مثبت باشداین رونداعتمادبه نفس رادرآنان افزایش می دهدودرسایه آن می توانندپله های موفقیت رابه خوبی بالاروند و در آینده ای نه چندان دور با فتح قله های پیروی برای کشورشان خودکفایی و غرور به ارمغان بیاورند .