شورش ژنرال ها

عبارت باتلاق كلمه اي است كه اغلب در رسانه هاي آمريكايي در توصيف جنگ عراق به كار برده مي شود. اما اخيراً اين كلمه براي توصيف شرايط سياسي معمار اين جنگ يعني دونالد رامسفلد در واشنگتن مناسب تر به نظر مي رسد. در هفته هاي گذشته رامسفلد هدف حملات انتقادي شديدي قرار گرفته است كه به رهبري عده اي از ژنرال هاي بازنشسته ارتش آمريكا صورت مي گيرد. اين منتقدان
شنبه، 16 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شورش ژنرال ها
شورش ژنرال ها
شورش ژنرال ها

نويسنده: نيلوفر قديري

جنگ عراق زمينه ساز درگيري ميان نظاميان و سياست مداران آمريكا

عبارت باتلاق كلمه اي است كه اغلب در رسانه هاي آمريكايي در توصيف جنگ عراق به كار برده مي شود. اما اخيراً اين كلمه براي توصيف شرايط سياسي معمار اين جنگ يعني دونالد رامسفلد در واشنگتن مناسب تر به نظر مي رسد.
در هفته هاي گذشته رامسفلد هدف حملات انتقادي شديدي قرار گرفته است كه به رهبري عده اي از ژنرال هاي بازنشسته ارتش آمريكا صورت مي گيرد. اين منتقدان رامسفلد را به خاطر سوء مديريت در اداره جنگ عراق مسئول اتفاقات ناگوار كنوني و مشكلات پيش روي نظاميان آمريكايي در عراق مي دانند و دامنه انتقادات تندشان را چنان گسترده كرده اند كه استعفاي وزير دفاع را خواستار شده اند. در هفته هاي گذشته در اتفاقي كه شورش ژنرال ها نام گرفته چند ژنرال بازنشسته در مطبوعات مهم آمريكا، ماه ها سكوت را شكستند و خواستار استعفاي رامسفلد شدند.
در مهمترين اين انتقادها، ژنرال بازنشسته گريك نيوبُلد كه افسر ارشد عملياتي پنتاگون بوده در سرمقاله اي در هفته نامه تايم جنگ عراق را از اساس زير سؤال برد و متعصب هايي كه اين جنگ را به پيش بردند را مورد حمله قرار داد. او كه از افراد محفلي پنتاگون به شمار مي رفت در مقاله جنجالي اش در تايم نوشت: در سال 1971 گروه راك The who سرود ضد جنگي را به نام دوباره فريب نخوريد ساختند كه براي بسياري از هم نسلان ما نوعي خيانت به جنگ ويتنام بود. بعد از جنگ ويتنام فكر مي كرديم ديگر هرگز رهبران ارشد نظامي ما ساكت نمي نشينند تا نيروهاي آمريكايي يك بار ديگر وارد جنگ محاسبه نشده اي شوند. اكنون 35 سال از آن زمان مي گذرد و ما دوباره فريب خورديم.
اين ژنرال بازنشسته در ادامه مطلب خود مي نويسد: از سال 2000 تا اكتبر 2002 من ژنرال نيروهاي تفنگدار و مدير عمليات در ستاد مشترك ارتش بودم. من بخشي از برنامه تهاجم به عراق و اين جنگ غيرضروري بودم، اما شايد به خاطر مخالفت هاي آشكارم با اين جنگ چهارماه قبل از جنگ بازنشسته شدم. طي اين مدت علي رغم موضع مخالفم، از ابراز علني اين مخالفت خودداري كردم و مدت ها سكوت كرده بودم. اما اقدامات نادرست كاخ سفيد و پنتاگون و ديدار از بيمارستان هاي ارتش و ديدن صحنه هاي دردناك آن تصميم به شكستن اين سكوت گرفتم.
او علي رغم مخالفت با جنگ و اشتباه خواندن آن، تصميم به عقب نشيني از عراق در شرايط كنوني را اشتباهي ديگر مي داند و آن را پيامي مبني بر شكست پذير بودن آمريكا مي خواند. اين ژنرال بازنشسته پنتاگون با مقصر دانستن پنتاگون، كاخ سفيد و حتي كنگره در وقوع شرايط كنوني، بركناري دونالد رامسفلد و ايجاد تغييرات بنيادي درون ساختار پنتاگون را تنها راه حل مي داند.
ژنرال اريك شين سكي كه از فرماندهان ارشد بازنشسته ارتش آمريكاست، در سرمقاله اي ديگر در مطبوعات آمريكا خواستار استعفاي رامسفلد شد. ژنرال جان باتيست از فرماندهان واحد اول ارتش در عراق در گفتگو با سي.ان.ان خواستار شروعي دوباره در پنتاگون شد و گفت: ما به رهبري احتياج داريم كه كار گروهي را درك كند. رهبري كه بداند چطور يك تيم درست كند . ژنرال بازنشسته آنتوني زيني فرمانده سابق نيروهاي مركزي آمريكا از شناخته شده ترين فرمانده هاي پنتاگون در سرمقاله اي ديگر در مطبوعات آمريكا، دونالد رامسفلد را از نظر استراتژيكي و عملياتي و حتي تاكتيكي ناتوان خوانده است.
آنچه اين روزها در واشنگتن جريان دارد در واقع مرحله نخست جنگ بر سر اين است كه چه كسي باعث شكست در عراق شد . به همين دليل اين ماجرا فقط به انتقاد از رامسفلد ختم نمي شود. در پي سخنراني ها و مقالات ژنرال هاي بازنشسته ارتش در انتقاد از رامسفلد، داگلاس مك گريگور سرهنگ بازنشسته ارتش آمريكا در گفتگو با رسانه ها گفت، بله رامسفلد بايد برود. اما بسياري از ژنرال هاي ديگر هم بايد بروند. آنها هم در اين شرايط نا بسامان پيش آمده مقصرند.
در كتابي كه اخيراً ژنرال بازنشسته برنارد ترينور از نيروي تفنگداران دريايي به همراه مايكل گوردون خبرنگار نيويورك تايمز به نام كبري۲ منتشر كرده است، رامسفلد محور مطالب مهمي است. اين كتاب كه بر اساس مصاحبه هاي مفصل با افسران بازنشسته و مشغول خدمت ارتش تهيه شده، چنين نتيجه گيري كرده است كه رامسفلد و دستياران ارشد او چنين باور داشتند كه واشنگتن مي تواند يك ديكتاتور را بركنار كند، عصر جديدي را در عراق شروع نمايد و توازن قدرت در خاورميانه را به سود آمريكا تغيير دهد و همه اين كارها را با بهايي اندك به انجام برساند. به نوشته اين كتاب همچنين رامسفلد و دستياران او بر اين باور بوده اند كه با سقوط رژيم صدام و دستگيري مقامات ارشد حكومتي، جنگ ناگهان به پايان مي رسد. در كتاب كبري۲ همچنين با ذكر شواهد و مداركي اثبات شده كه رامسفلد ژنرال هاي ارتش را علي رغم بي ميلي آنها متقاعد كرده كه با حداقل تعداد نيروي ممكن وارد جنگ شوند. در اين كتاب همچنين آمده است، علي رغم همه حرف هايي كه درباره پيشبرد جنگ عراق بر اساس تفكرات نومحافظه كاران گفته مي شود، اين شخص رامسفلد بوده كه بي تفاوت به اين ايدئولوژي و اين تفكر كه آمريكا بايد دموكراسي را در عراق مستقر كند، فقط به دنبال تغيير و تحولات مورد نظر خود درون ارتش آمريكا بوده است. رامسفلد، بازسازي بعد از جنگ در عراق را ناديده گرفته در برنامه ريزي هايش، اين كار بر عهده خود عراقي ها تصور شده است. اما بلافاصله بعد از حمله، او دستورات اعلام شده توسط پل برمر حاكم نظامي عراق را براي انحلال ارتش عراق و اخراج اكثر كارمندان ارشد و مقامات دولتي را به امضا رسانده و با اين كار كشور عراق را در برابر هرج و مرج و ناآرامي هاي رو به رشد آسيب پذير كرده است. انتشار كتاب كبري۲ در كنار سخنان ژنرال زيني كه خود مشغول نوشتن كتابي به نام نبرد براي صلح است، ژنرال هاي بازنشسته را تشويق كرده تا رامسفلد را به طور علني مورد انتقاد شديد قرار دهند.
شورش ژنرال هاي بازنشسته، شرايط را براي رامسفلد و كاخ سفيد دشوار كرده است. جورج بوش كه به ندرت در برابر انتقادات رسانه اي واكنش نشان مي دهد و با اين كار در واقع كم اهميت بودن اين انتقادات را به رخ مي كشد، در بيانيه مكتوبي حمايت كامل خود را از دونالد رامسفلد اعلام كرد و گفت: من تصميم گيرنده هستم و تصميم گرفته ام كه دونالد رامسفلد در سمت خود باقي بماند. در همين حال خود رامسفلد به خبرنگاران گفت كه تاكنون دو بار استعفايش را به رئيس جمهور تحويل داده اما بوش از پذيرش اين استعفا خودداري كرده است.
نارضايتي ارتش از رامسفلد به اوائل سال 2003 باز مي گردد؛ وقتي ژنرال اريك شين سكي فرمانده وقت ستاد كل ارتش در سخناني در كنگره گفت: اشغال عراق به چند هزار نيروي بيشتر نياز دارد . بازنشسته شدن زودرس شين سكي كه نوعي انتقام از اين انتقاد ارتش از تصميمات پنتاگون بود، از نظر اكثر افسران ارتش پيامي بود از سوي رامسفلد مبني بر اينكه مخالفت هاي علني با نظرات او بهاي سنگيني خواهد داشت و اين بها در بدترين شرايط مي تواند شغل افسران نظامي باشد.
در اوائل سال 2004 وقتي معلوم شد كه واشنگتن نيروي كافي براي كنترل عراق به كار نبرده است، تعدادي از ژنرال هاي بازنشسته شروع به انتقاد صريح از رامسفلد و مشاوران غير نظامي اش كردند. در ماه مه 2004 ژنرال آنتوني زيني، رامسفلد و مشاوران غيرنظامي اش را به كوتاهي در انجام وظايفشان و عدم آمادگي لازم براي جنگ متهم كرد و از بوش خواست در صورت عدم استعفاي اين مقامات آنها را بر كنار كند. در هفته هاي اخير زيني اين درخواست را دوباره مطرح كرده و در چندين سخنراني تأكيد نموده كه رامسفلد از روي عمد برنامه ريزي هاي گسترده اواخر دهه 1990 براي جنگ عراق را ناديده گرفته است.
ژنرال بازنشسته جان باتيست كه در ماه نوامبر از ارتش بازنشسته شده و نيروهايش تا ماه گذشته در تكريت عراق مستقر بودند، در حمايت از زيني، تصميمات در پنتاگون را يك طرفه دانسته و گفت: وقتي تصميمات بدون در نظر گرفتن توصيه هاي ارتش اتخاذ مي شود و تصميمات درست نظامي و برنامه ريزي هاي طولاني مدت ناديده گرفته مي شود، وقوع اين خطاها طبيعي است.
شورش ژنرال ها در شرايطي عليه رامسفلد اتفاق افتاده است كه روابط ميان او و كاندوليزا رايس وزير خارجه رو به تيرگي گذاشته است. رايس در جريان سفر اخيرش به انگليس گفت: واشنگتن هزاران خطاي تاكتيكي در حمله به عراق مرتكب شده و من در اين باره اطمينان دارم . چند روز بعد رامسفلد پاسخ داد، چنين خطاهايي در هر جنگي اجتناب ناپذير است. رامسفلد در سخناني كه پاسخ مستقيم به حرف هاي رايس بود گفت: اگر كسي بگويد اين يك خطاي تاكتيكي است به نظر من حرف او ناشي از نبود درك مناسب است.
كالين پاول وزير خارجه پيشين كه خود ژنرال چهار ستاره است و رئيس سابق ستاد مشترك ارتش بوده، به طرفداري از رايس و ژنرال هاي بازنشسته گفت: ما بعد از سقوط بغداد خطاهاي جدي مرتكب شديم. نيرو به اندازه كافي در ميدان نداشتيم و نتوانستيم بر اراده خود مسلط شويم. در نتيجه ناآرامي ها شروع شد و از كنترل خارج شد . با اين حال پاول از طرح درخواست استعفاي رامسفلد خودداري كرد.
زيني و ديگر ژنرال هاي بازنشسته ارتش بهترين راه حل را در شرايط كنوني استعفاي رامسفلد مي دانند و مي گويند اين كار بهتر از بركناري او توسط بوش است. اما بسياري از جمهوري خواهان عالي رتبه آمريكايي مي گويند سرنوشت رامسفلد بيشتر در دست ديك چني معاون بوش است تا خود رئيس جمهور.
اما رسانه هاي آمريكايي به صراحت در اين باره سخن مي گويند و حتي بوش را به خاطر نپذيرفتن استعفاي رامسفلد سرزنش مي كنند. روزنامه واشنگتن پست در يادداشتي در صفحه نخست خود در اين باره نوشت، اگر بوش دو سال پيش استعفاي رامسفلد را مي پذيرفت شرايط كنوني كه هيچ راه فراري براي آن وجود ندارد ايجاد نمي شد. در آن زمان معلوم شده بود كه وزير دفاع مستقيماً مسئول بدرفتاري با زندانيان در ابوغريب بوده است و همچنين معلوم بود كه رامسفلد در مشكلات عراق سهم دارد. واشنگتن پست در ادامه نوشت، اگر بوش در سال 2004 رامسفلد را بر كنار مي كرد دولت ديگر شاهد اشتباهات بعدي وزارت دفاع نبود و شايد وقايع مرگبار سال گذشته در عراق به وقوع نمي پيوست. نويسنده اين مقاله در انتهاي مطلبش به صراحت نوشت كه با توجه به خطاهاي رامسفلد او خيلي پيش از اين بايد از پنتاگون مي رفت.
اما بوش همچنان بر حمايت از رامسفلد پافشاري كرد و بعد از شدت گرفتن حملات منتقدان، در روز عيد پاك و در حالي كه تعطيلات خود را در كمپ ديويد مي گذراند به خبرنگاران گفت: رهبري پرانرژي و سخت كوشانه رامسفلد دقيقاً همان چيزي است كه در اين دوره حساس ما به آن احتياج داريم. او از حمايت كامل و تحسين من برخوردار است . ژنرال ريچارد مايرز فرمانده سابق ستاد مشترك ارتش كه اخيراً بازنشسته شده و ژنرال بازنشسته تامي فرانكس كه معمار اصلي جنگ هاي افغانستان و عراق است هم به سرعت به دفاع از رامسفلد شتافتند.
در واشنگتن چنين حمايت شديدي از سوي رئيس جمهور از يك مقام دولتي، گاهي مقدمه اي است براي بركناري اين مقام. در محافل پشت پرده در واشنگتن هم نشانه هايي ديده مي شود حاكي از اينكه زمان تغييرات در پنتاگون فرا رسيده است. اما مقامات ارشد كاخ سفيد تصميم بوش براي بركناري رامسفلد را رد مي كنند.
چنين شورش آشكاري از سوي فرماندهان ارشد نظامي عليه رؤسا و فرماندهان غيرنظامي اشان موضوعي كم نظير است اما نادر نيست. ژنرال مك آرتور با شيوه كار هري ترومن در جنگ كره مخالف بود و در سال 1951 بركنار شد. نيروي هوايي آمريكا در جنگ ويتنام از شيوه انتخاب اهداف براي بمباران از سوي ليندون جانسون راضي نبود. بيل كلينتون هم بعد از آنكه دستور پذيرش آشكار منحرفان اخلاقي در پنتاگون را در سال 1993 صادر كرد مجبور شد اين دستور را پس بگيرد.
اما آنچه انتقادات شديد كنوني و شورش ژنرال ها را از وقايع گذشته مستثني مي كند اين است كه حملات كنوني ژنرال هاي بازنشسته به فرمانده پير خود نه بر سر سياست هاست و نه مسائل بودجه اي. بلكه اين بار آنها از شيوه اجراي جنگي انتقاد دارند كه اكنون در جريان است. پيام اين رويارويي را بيشتر از هر كس ديگر در آمريكا رأي دهندگاني مي شنوند كه قرار است امسال و دو سال ديگر در انتخابات شركت كنند. پيام اين رويارويي براي رأي دهندگان بسيار رساتر از انتقادات نويسندگان مطبوعات يا نمايندگان كنگره است. اكنون ژنرال هاي بازنشسته هم همان حرف هاي مطبوعات و نمايندگان كنگره را تكرار مي كنند: رامسفلد با انحلال ارتش عراق مرتكب اشتباه شد، مشورت وتوصيه افراد باتجربه را ناديده گرفت و به موارد و گزارش هاي بدرفتاري با زندانيان عراقي اعتنايي نكرد .
زيني و ديگر ژنرال هاي بازنشسته ارتش بهترين راه حل را در شرايط كنوني استعفاي رامسفلد مي دانند و مي گويند اين كار بهتر از بركناري او توسط بوش است. اما بسياري از جمهوري خواهان عالي رتبه آمريكايي مي گويند سرنوشت رامسفلد بيشتر در دست ديك چني معاون بوش است تا خود رئيس جمهور. با اينكه رامسفلد بيشتر از هر كس ديگر در به قدرت رسيدن ديك چني در دهه 1970 نقش داشته، اما نقش اين دو از آن زمان تاكنون عوض شده و حالا ديگر شاگرد از استاد حمايت مي كند.
پنتاگون در 12 سال از 32 سال گذشته به نوبت به دست چني يا رامسفلد اداره شده است. ساختار پنتاگون را هر دو به خوبي مي شناسند و هيچ يك هم تحمل هيچ نافرماني را از مردان و زنان سازماني خود ندارند. چني چهار سال مسئوليت خود را در وزارت دفاع از سال 1989 با بركناري سري ولش ژنرال نيروي هوايي شروع كرد كه مشغول رايزني براي تصويب برنامه موشكي بدون تأييد چني بود. مدت كوتاهي بعد از بركناري ولش، چني جانشين او را هم به خاطر اظهارات بدون اجازه اش به خبرنگاران پيش از جنگ اول خليج فارس در سال 1990، بركنار كرد. به همين دليل است كه بعضي منابع خبري در كاخ سفيد مي گويند حتي اگر بركناري رامسفلد به ذهن بوش هم رسيده باشد، رابطه ويژه ميان او با چني مانع از عملي شدن اين كار مي شود.
چندي پيش رامسفلد در قاهره در واكنش به اتفاقاتي كه عليه او در جريان است، گفت: اگر هربار به خاطر مخالفت دو يا سه نفر وزير دفاع را عوض كنيم شرايط به بازي چرخ و فلك تبديل مي شود . رامسفلد در واشنگتن نيز به خبرنگاران گفت كه نمي خواهد درباره اظهار نظرات مخالفان قضاوت كند. او گفت به دليل اهميت موضوعاتي كه اكنون مورد بحث قرار مي گيرد، قصد ندارد به تفصيل درباره آن ها صحبت كند.
رامسفلد همچنين گفت، نظرات شش ژنرال كه خواستار استعفايش شده اند نماينده نظرات كل ژنرال ها نيست، چرا كه آمريكا 6 تا 7 هزار ژنرال بازنشسته و دريادار دارد كه درباره هيچ موضوعي با هم چنين اتفاق نظري ندارند.
اما به نظر مي رسد رامسفلد قوت و قدرت مخالفان را دست كم گرفته است. اظهار نظرات تند ديگري در راه است كه مي تواند شرايط را براي وزير دفاع سخت تر كند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط