نویسنده: محمد رئیس زاده
كودكان در ادیان، آیینها و فرهنگها و نیز ادوار تاریخی گوناگون، از جایگاه و حقوق یكسانی برخوردار نبودهاند. گسترهی حقوق آنان در همهی جوامع به شرایطی مانند مناسبات اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی هر دوره بستگی داشته است. موضوع حقوق كودك امروزه در نظامهای حقوقی گوناگون و مقررات بینالمللی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. ضرورت به رسمیت شناختن حقوق برای كودك، از یك سو، در این اندیشه ریشه دارد كه عدالتورزی بشر برای رسیدن او به سعادت فردی و اجتماعی دارای نقشی اساسی و محوری است، و از سوی دیگر، از ضعف و رشد نیافتگی فیزیكی و ذهنی كودك در استیفای حقوق خود و در نتیجه، نیاز او به حمایتها و مراقبتهای ویژهی پیش و پس از تولد ناشی میشود. این حقوق از جنبههای گوناگون و در شاخههای مختلف حقوق بررسی شده و دارای ابعاد حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در عرصهی ملی و بینالمللی است.
كودك به معنای انسان كم سنی است كه هنوز بزرگ و بالغ نشده است. واژهی بچه (اگر به معنای فرزند نباشد) نیز بیشتر به همین معنا به كار میرود. واژهی شیرخوار، معنایی خاصتر دارد و صرفاً به دورهی شیرخوارگی كودك گفته میشود. نوزاد نیز به دورهی شیرخوارگی و اندكی پس از آن اطلاق میشود. (1) در عربی، واژههای طفل (2) و صغیر (3) مترادف كودك؛ واژهی رضیع به معنای شیرخوار (4)، و واژهی صبّی نیز گاه به معنای كودك (5) و گاه به معنای شیرخوار است. (6)
در نظامهای حقوقی گوناگون، كودك با معیارهای متفاوتی تعریف شده است. در اغلب نظامهای جدیدِ حقوقی، تعریف كودك ناظر بر سن انسان است و سن، تنها عامل تمایز دورهی كودكی از بزرگسالی است؛ ولی در فقه و حقوق اسلامی، پایان كودكی، ناظر بر بلوغ فرد است كه مراد از ان، آغاز مرحلهای از زندگی است كه از یك سو، با پدید آمدن برخی دگرگونیهای جسمی، از جمله شكوفایی غریزهی جنسی، آمادگی توالد و تناسل به وجود میآید و از سوی دیگر، قوای عقلی، ادراكی و روانی رشد مییابد. بالغ شد، معیار ورود از دورهی كودكی به بزرگسالی است و سن فقط یكی از آمارههای بلوغ است. (7)
میتوان گفت كه در همهی نظامهای حقوقی، مناط پایان یافتن دورهی كودكی، رسیدن به مرحلهای از رشد جسمی همراه با رشد عقلی است، به اندازهای كه شخص بتواند مصالح خود را در حد متعارف تشخیص دهد و از عهدهی امور خویش برآید؛ با این توضیح كه در اغلب نظامهای حقوقی جدید، نشانهای كمّی و یكسان (رسیدن به سنی مشخص) را برای اثبات تحققِ رشد جسمی و عقلانی (كه اولی بیشتر كمّی و دومی كیفی است) برگزیدهاند كه حُسن مهم آن، ضابطهمندی است، ولی به اختلافات فردیِ اشخاص توجه ندارد؛ اما در فقه اسلامی، معیارِ تحقق ویژگیهای یاد شده (ثبوتاً)، بلوغ فرد است كه اَمارهی تحقق آن یكی از نشانههای كیفی (مانند احتلام) یا كمّی (مانند سن) است و از این رو، با اینكه حداكثر سن بلوغ برای همه یكسان است، حداقل آن در افراد، متفاوت است. همچنین تحقق رشد برای اهلیت یافتن اشخاص در پارهای امور، ضروری انگاشته میشود. (8)
در حقوق ایران نیز كودك به كسی اطلاق میشود كه به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد (9) و سن بلوغ پسر، پانزده سال تمام قمری و سن بلوغ دختر، نه سال تمام قمری است. (10)
در فقه اسلامی، كودك به ممیّز و غیرممیّز تقسیم میشود. كودك ممّیز كودكی است كه خوب و بد، و نفع و ضرر را از هم بازشناسد و اجمالاً از دادوستدها و معاملات سر در بیاورد. (11) در حقوق ایران، مطابق نظر مشهور در فقه امامی، كودكان تا هفت سالگی، غیرممّیز و پس از آن ممّیز قلمداد میشوند. (12)
با توجه به اینكه جنین انسان نیز، مشروط بر زنده به دنیا آمدن، از حقوق مدنی، از جمله ارث، برخوردارست، میتوان آغاز كودكی را لحظهی انعقاد نطفه (لقاح) دانست. (13) ولی، برپایهی قوانین و رویّهی قضاییِ ایران، نقطهی آغاز اهلیتِ استیفای حقوق و نیز مسئولیت حقوقی و كیفری و به تعبیر دیگر، پایان یافتن كودكی، در امور گوناگون، متفاوت است. مثلاً برای تملك بلاعوض (مانند قبول هبه)، ممیّز بودن كودك كافی است؛ دربارهی مسئولیت حقوقی و كیفری و نیز حق ادارهی امور غیرمالی خویش، پایان كودكی با رسیدن به سن بلوغِ مذكور در قانون، و برای تصرف در اموال خود، علاوه بر بلوغ، با اثبات رشد تحقق مییابد؛ برای انعقاد عقد نكاح دختران، سیزده سال تمام شمسی و پسران پانزده سال تمام شمسی و در سنین پایینتر، اذن ولیّ و تشخیص دادگاه لازم است؛ در خصوص استخدام در مشاغل كارگری پانزده سال تمام شمسی لازم است و دربارهی بهرهمندی از حقوق سیاسی، اخذ گواهینامهی رانندگی و استخدام دولتی سنینی دیگر، مانند هجده سالگی، معیار به شمار میرود. (14)
قوانین بیشتر كشورهای اسلامی (از جمله مصر، لیبی، یمن، سودان و قطر)، بر پایهی فقه حنفی و نظر مشهور در فقه مالكی (15) هجده سالگی را برای پایان دورهی كودكی مقرر كردهاند. كشورهایی مانند مغرب و بحرین، شانزده سالگی و اردن پانزده سالگی را پایان كودكی شمردهاند. بیشتر این كشورها، كودكان را در دو یا سه ردهی سنی جای داده و عموماً در دورهی نخست (یعنی تا هفت سالگی)كودك را از هرگونه مسئولیتی مبرا دانستهاند. گفتنی است كه قانونگذاران در مغرب و سودان و قطر، به دادگاهها اجازه دادهاند كه در شرایطی خاص، سن كودكی را دو سال تمدید كنند و انقضای آن را پایان هجده سالگی (در مغرب) یا بیست سالگی (در سودان و قطر) قرار دهند. (16) در مادّهی یك كنوانسیون حقوق كودك (17)، اشخاص زیرِ هجده سال، كودك قلمداد شدهاند، مگر آنكه طبق قانون قابل اجرا، سن بلوغ كمتر مقرر شود. (18)
براساس قوانین ایران، با الهام از آرای فقهای امامی، می توان زندگی انسان را تا هجده سالگی به چهار دورهی متمایز تقسیم كرد: دورهی جنینی، دورهی اول كودكی (از تولد تا هنگام ممّیز شدن، یعنی تا حدود هفت سالگی)، دورهی دوم كودكی (از هنگام ممیّز شدن تا زمان بلوغ) و دورهی نوجوانی (از زمان بلوغ تا هجده سالگی). این دوره را نیز در خصوص افرادی كه در زمان بلوغ از نظر عقلی، رشید دانسته نمیشوند میتوان به دو مرحلهی پیش از رشد عقلی و پس از آن تقسیم كرد. هریك از این دورهها قوانین و آثار خاصی دارد. (19) فقه اسلامی در مقایسه با حقوق جدید، به حقوق دورهی اول (دورهی جنینی)، مستقل از مادر، توجه بیشتری كرده و آن را كاملاً به رسمیت شناخته، ولی دورهی چهارم (دورهی نوجوانی) را در خصوص برخی حقوق، مشمول دورهی كودكی ندانسته است.
پینوشتها:
1. ر.ك. دهخدا؛ معین، ذیل «بچه»، «شیرخوار»، «كودك»، «نوزاد» نیز ر.ك. ادامهی فصل.
2. ر.ك. جوهری؛ ابن منظور، ذیل «طفل».
3.جوهری؛ فیروزآبادی، زَبیدی، ذیل «صغر».
4.خلیل بن احمد؛ ابن منظور، ذیل «رضع».
5.خلیل بن احمد؛ طریحی، ذیل «صبو».
6.ابن منظور، ذیل «صبا»؛ فیروزآبادی، ذیل «صبو».
7. ر.ك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «بلوغ»؛ برای تفاوت بلوغ جسمانی با رشد عقلانی ر.ك. امامی، ص244-245.
8.برای تفصیل مباحث ر.ك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «بلوغ».
9.ایران. قوانین و احكام، 1384ش، «قانون مجازات اسلامی»، مادهی 49، تبصرهی 1.
10. همو، 1379ش، «قانون مدنی»، مادهی 1210، تبصرهی 1.
11.ر.ك. علامه حلّی، ج7، ص306؛ الموسوعه الفقهیه، ج27، ص20-21.
12. ر.ك. عبادی، ص143-144.
13. ر.ك. ایران. قوانین و احكام، 1379ش، «قانون مدنی»، مواد 875، 956-957؛ عبادی،ص6-9.
14. ر.ك. عبادی، ص9-16.
15. ر.ك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «بلوغ».
16. ر.ك. شرادی، ص145-148؛ عبدالحكم فوده، ص69 به بعد.
17.Convention on the Rights of the Child
18. ر.ك. مهرپور، ص543.
19. ر.ك. فصل دوم این بخش.
منابع تحقیق : ابنمنظور، لسانالعرب، چاپ علی شیری، بیروت، 1412/ 1992، 18ج.
حسن امامی، حقوق مدنی، تهران 1368-1371ش.
ایران، قوانین و احكام، مجموعه قوانین اساسی- مدنی: با آخرین اصلاحات و الحاقات، تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران، 1379ش.
__، مجموعه كامل قوانین و مقررات مُحَشّای جزایی با آخرین اصلاحات و الحاقات، تألیف و تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران، 1384ش.
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور، قاهره 1376، چاپ افست بیروت 1407.
خلیل بن احمد، كتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1409.
دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1375ش.
علی اكبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران، 1377ش، 16ج.
محمد بن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت 1414/ 1994.
عبدالرحمان مصلح شرادی، انحراف الاحداث فی التشریع المغربی و القانون المقارن، رباط 2002.
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران، 1362ش.
شیرین عبادی، حقوق كودك: نگاهی به مسائل حقوق كودكان در ایران، [به انضمام] متن كامل كنوانسیون حقوق كودك مصوب 1989 و اعلامیهی اجلاس جهانی سران دولتها برای كودكان 1990، تهران 1387ش.
حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احكام الشریعه، قم1412-1420.
عبدالحكم فوده، جرائم الاحداث فی ضوء الفقه و قضاءالنقض: تحلیل علمی للقانون الجدید 12 لسنة 1996، اسكندریه 1997.
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت 1412/ 1991.
محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران 1375ش.
الموسوعة الفقهیة، ج27، كویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، 1412/ 1992.
حسین مهرپور، نظام بینالمللی حقوق بشر، تهران 1383ش.
منبع مقاله :
رئیس زاده، محمد و [دیگران]، (1389)، حقوق اقلیتها، حقوق زن، كودك و...، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول