مسجد؛ قلب پرتپش شهر من
مهم ترين عوامل فرهنگ ساز، ارزش هاي معنوي، کرامت هاي اخلاقي، معارف، ابتکارات و خلاقيت هايي هستند که خود ريشه در حقيقت جويي دارند. براي نسلي نوخاسته، پويا و بالنده، خودآگاهي فرهنگي و توجه به هويت اصيل و بومي، ضرورتي اجتناب ناپذير است.
انسان هاي خوش ذوق درگذشته هاي دور و اعصار گوناگون، کوشيده اند در وهله ي اول، تحولاتي در نگرش ها و باورهاي خود پديد آورند و آن گاه با تأکيد بر فضيلت هاي انساني و شکوفايي توانايي ها و ظرفيت هاي خويش، به ساخت بناها، احداث روش هاي ابتکاري و ابداع شيوه هاي مفيد و اثر بخش، روي آورند.
محصول اين حرکت سترگ، فضاهايي فرهنگي و متنوع در سبک هاي هنري مي باشندکه از ارزش هايي والايي برخوردارند. در سلسله مقالاتي که از اين شماره در اين صفحه از نظر شما خواهد گذشت، تلاش مي شود تا اين سنت هاي اصيل و خلاقيت هاي شگفت انگيز و نمونه هاي ناب هنري که شالوده ي شهرهاي کهن ايران را شکل داده اند، معرفي گردند.
کانون عبادت و ارتباط با خداوند
آن خاتم پيامبران، چنين تأکيد فرمود: « مساجد، انوار الهي هستند» (4) و نيز فرمود: «محبوب ترين جاي شهرها نزد خداوند، مساجد آن شهرهاست ».(5) بنابراين، در قرآن و حديث، اساسي ترين مکان، مسجد است.
تجسم خارجي پرستش
احداث مسجد در خارج از سرزمين حجاز، توسط مسلمانان کوشا و مؤمن، خيلي زود آغاز شد؛ چنان که مسجد بصره در سال 41 هجري بنا نهاده شد و اولين بناي کوفه در سال 71 هجري، مسجد بود. طبري مي نويسد: «هنگامي که اراده ساختن شهر کوفه را کردند؛ اولين چيزي که نقشه آن ترسيم و بنا گرديد، مسجد بود.»(6) همين باور به بناي ويژه اي براي عبادت، اثري عميق در طرح و نقشه کوفه گذاشت و محله ها و بخش ها، و اجزاي شهر، در بافتي يگانه با مسجد جامع، پيوستگي و پيوندي تنگاتنگ برقرار کردند. (7)
در کشور مصر، مساجد فراواني ساخته شدند و شهرهاي قاهره و اسکندريه، در سده هاي آغازين اسلامي، به دارا بودن مسجدهاي متعدد و باشکوه، شهره آفاق بودند. در ديگر شهرهاي اسلامي و سرزمين ها ي مسلمان نشين نيز ساخت مسجد به عنوان جلوه اي جغرافيايي و برآمده از اصول اعتقادي، به سرعت رونق گرفت و بالندگي شهر در گرو رونق مساجد بود. (8)
مهم ترين مکان
اگر چه مسجد جامع غالباً مرکز مذهبي به حساب مي آمد، اما شکل گيري افکار عمومي و جهت گيري هدف هاي مربوط به آينده شهر، در اين مکان صورت مي گرفت. مسجد جامع، به دليل اين که رکن اصلي اقتدار معنوي، اصالت ديني و هويت استوار شهر به شمار مي رفت. نمي توانست از فعاليتهاي مردم و مراکز بارزگاني و توليدي جدا باشد. در شهرهايي چون اصفهان، تهران، شيراز ، تبريز، سمنان ،کاشان و زواره، مسجد جامع با بدنه بازار مرکزي در آميخته بود و با کالبدهاي واحدهاي معماري شهري سازنده آن، مشاهده مي شد. بافت مسکوني و محلات مجاور يا پشت بازار، از راه روهاي متعددي با بازار و مسجد، ارتباط داشتند. در مسجد جامع نايين، ورودي هاي اصلي مسجد به سوي معابري قرار دارند که حمل و نقل و ارتباطات اصلي شهر را تسهيل مي کنند.
مسجد جامع در شهرهايي که تنوع آب و هوايي دارند، متناسب با شرايط جغرافيايي محل بوده، معادله اي مقبول بين سه نوع فضاي سرپوشيده، نيمه باز و باز، عرضه مي کنند و اصولاً ايوان ها، ورودي ها وآجرکاري ها به گونه اي ساخته شده اند که در تعديل آب و هوا مؤثر باشند؛ تا نمازگزاران در هنگام انجام فعاليت هاي عبادي و فرهنگي در مسجد، بر اثر گرما و سرما، دچار زحمت و مشقت نگردند؛ مثال جالب در اين باره، مسجد جامع اردستان
و زواره است که در اوج خشونت آب و هوايي منطقه - تير و مرداد - فضاهايي را بدون استفاده از وسايل خنک کننده، ارائه مي نمايندکه نسبتاً خنک و قابل تحمل هستند. (9)
در شهرهاي ايران، براي نمايش جلال معنوي، شکوه و بالندگي ظاهري مسجدها، به ويژه مسجد جامع، تلاش زيادي انجام مي شد و اگر چه حاکمان و فرمانروايان، امر به احداث اين بناها مي کردند، اما اغلب مردم در آرايش مسجد، سهم داشتند و تلاش مي کردند و به دليل اعتقادات مذهبي شان، در عمل، از ايثار آن چه در توان داشتند، دريغ نمي ورزيدند. هر کسي بر حسب ذوق هنري، توليدات دستي، طراحي و توانايي مالي، در اين امر مهم و مقدس، شرکت مي کرد. همه مردم تلاش مي کردند تا مسجد، مرتفع ترين، مجلل ترين و زيباترين فضاي داخل شهر باشد و به همين دليل، در چشم انداز کلي شهر، برجسته ترين ساختمان، مسجد بود. هنوز هم با وجود احداث خيابان هاي جديد و ساختمان هاي چند طبقه درشهرهاي کهن ايران، چيزهايي که در اولين نگاه، سيماي عمومي شهر را ترسيم مي کنند، مجموعه هاي مذهبي، چون گنبد و مناره هاي مساجد، امامزاده ها و حسينيه ها مي باشند. مردم چنان براي اين مکان ها اهميت قائل بودند که از نان و آب خود مايه مي گذاشتند تا مسجد و مکان هاي مقدس، در راه آباداني، مرمت و بازسازي، با مشکلي رو به رو نشوند.
قلب پر تپش شهر
مسجد، همان طور که به دليل کارکردهاي مذهبي و اجتماعي، درگسترش شهر دخالت داشت و موقوفه هاي وابسته به آن، به شهر رونق مي بخشيد از طرح هاي جديد نوسازي، جلوگيري مي کرد. اکنون هم با وجود توسعه روز افزون شبکه هاي ارتباطي، در شهرهاي پر رفت و آمدي چون تهران، اصفهان، تبريز و شيراز، وقتي طرح هاي جديد به حوالي مساجد مي رسند، قادر به پيشروي نمي باشند و سعي مي کنند از تخريب مکان هاي مقدس پرهيز کنند.
اگر چه شکل گيري الگوهاي سکونتي در شهرهاي نواحي مرکزي و بياباني ايران، بيش از هر چيز به ميزان بهره مندي از آب بستگي دارد و بسياري از مراکز شهري در پناه آب مورد نياز، قد برافراشته، شکل استقرار خود را از مسيرهاي آب، طلب کرده اند و جوامع شهري، در نقاط خشک و کم آب، بر آبياري قنات بنيان نهاده شده اند. اما باز هم بافت فرهنگي، عوامل طبيعي را تحت تأثير قرار مي دهد؛ بدين سان که آب فراوان و پاکيزه، در حياط مسجد و يا در فضاي مجاور آن آفتابي مي گردد و خانه هاي فشرده و کوچه هاي پر پيچ و خم، در اطراف جايي شکل مي گيرندکه مظهر قنات آشکار شده است. آب انبارهايي که اين هديه الهي را در اختيار بندگان خدا مي گذارند، معماري پرشکوه خود را تحت تأثير مسجد، جلوه گر مي سازند و ورودي هاي آن ها شبيه محراب مسجد هستند و بادگيرهااز گلدسته ها تقليد کرده اند. در شهرهاي گرما زده و کويري، رونق ميدان هر محله، با تأثير پذيري، از فضاي مسجد و نيز وجود منابع آب، ارتباط دارد.
در شهرهايي چون کاشان، يزد و هرند، آب انبارها همراه مسجد، امامزاده و حسينيه، مجموعه مرکز شهر را حيات مي بخشند. با وجود آن که شهرهاي کويري، نياز مبرمي به آب دارند و هسته اوليه زندگي آنان با اين منبع حياتي گره خورده است، اما سالم ترين، پاک ترين و فراوان ترين، آب مورد نياز، در کانوني که فضاهاي مقدس و مذهبي شکل گرفته اند، دراختيار مردم قرار مي گيرد. مي توان گفت که عنصر مشخص و با اهميت مسجد، تنها از نظر جغرافيايي در قلب شهر واقع نشده، بلکه نقش هاي گوناگوني را ايفا مي کند. در قرن دوم هجري يکي از کارگزاران عرب، از هارون الرشيد خواست که چون عرب ها در قم سکونت گزيده اند، قم را شهري قرار دهد که در آن نماز جمعه و عيد به صورت مستقل برگزار شود و احتياج نباشد که ساکنان آن، براي برقراري مراسم عبادي، به نقاط ديگر بروند. از اين موضوع چنين بر مي آيدکه شخصيت و هويت شهر، حتي در آن عصر نيز در گرو مسجد جامع بوده است.(10)
چگونگي انتخاب مکان مسجد
عناصر مسجد
محراب، بخش فرو رفته و قوسي شکلي مي باشد که درجهت خانه کعبه قرار گرفته است و علاوه بر جنبه هاي هنري، خاصيت فيزيکي هم دارد؛ بدين مفهوم که صداي امام جماعت را بر حسب خصوصيت پژواک (انعکاس صدا) در بين مأمومين انتشار مي دهد. درگذشته، مقابل محراب، چرا غ يا مشعلي مي آويختند و تا محراب، تداعي بخش «الله نور السموات و الارض...» (12) باشد و در واقع، محراب، نمادي از جلال خداوند است. بورکهارت مي گويد: «در واقع، محراب به علت انعکاس کلام خداوند در نماز، رمز حضور پروردگار محسوب مي شود». (13) در معماري مساجد عصر سلجوقي، محراب توسط گچ بري هاي زيباي لانه زنبوري و نيز طرح هايي گل دار و بوته دار که با آياتي از قرآن آراسته شده بودند، قاب گرفته مي شد. (14) با اين که محراب، جزئي از بناي مسجد است، اما در عين حال به عنوان يک واحد مستقل هنري، مورد توجه اهل ذوق و هنرشناسان بوده است؛ به گونه اي که پاره اي از محراب هاي قديمي، زينت بخش موزه هاي مشهور، مانند موزه ارميتاژ شده اند. (15)
در تمام مساجد، مناره يا مأذنه جاي اذان گفتن - به نحو بارزي به چشم مي آيد. در آغاز، مناره ها عموماً به صورت منفرد و در مجاورت مساجد ساخته مي شدند؛ ولي از دوره سلجوقي، به تدريج، به صورت زوجي بر سر در ورودي يا بر ايوان اصلي، احداث شدند. احداث مناره ها در ابتدا، تزئينات نداشته، ولي کم کم با تزئيناتي چون آجرکاري، مقرنس و کتيبه، آراسته شدند. مناره ها را از آجر و سنگ مي ساختند. و ضمن اين که جلوه اي جالب به مسجد مي دادند و مؤذن در اوقات شرعي بر فراز آنها اذان مي گفت، براي استحکام بخشيدن به بنا و جلوگيري از رانش مسجد نيز مؤثر بودند.
ايجاد گنبد روي شبستان اصلي مسجد، از مهم ترين عناصر معماري ايران است. اين گنبدها اشکال مختلفي دارند که عبارتند از: گنبد مخروطي يا رک، يک پوش، دو پوش، سه پوش، گنبد پيوسته و گسسته. شکوه معماري اين عنصر مهم مسجد، در عصر صفويه، با کاشي کاري معرق، مزين گرديدکه نمونه برجسته آن، مسجد شيخ لطف الله اصفهان مي باشد. گنبد از تعداد زيادي آجر شروع و در انتها به يک آجر ختم مي شود و اين نکته، رازي از کثرت به وحدت را در پي دارد که يک درس خداشناسي است. طاق نماهاي داخلي گنبد فضاي مکعبي زير را با گنبد، مرتبط مي کنند. رواق، همچون زمين تصور مي گردد وگنبد، کنايه ازآسمان و طاق نماها، برزخ دنيا و سراي جاويدند که گنبد به آخرت هم اشاره دارد. در برخي جاها، مثل گنبد مسجد جامع زواره، دوازده ترک در اين بنا ديده مي شودکه گويا نشان مي دهد راه حق و آيين محمدي، از مسير دوازده امام معصوم مي گذرد. (16)
ميان سرا (حياط و صحن)؛ تمام مساجد کهن ايران، داراي صحن و يک فضاي باز مرکزي هستند. اين فضا در دوران اسلامي، نياز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهير و نياز مسافران را به استراحت تأمين مي کرد و با کانون قرار دادن فضاهاي داخلي، بناي مسجد را از سر و صدا و فعاليت هاي روزمره و عادي، جدا مي کرد.
ايوان که معمولاً از يک طاق آهنگ تشکيل مي شود، از سه طرف بسته و به سوي ميان سرا، باز مي شود. ايوان ها به صورت فضاهاي ورودي و خروجي و ساخته مي شوند
و در حالي که براي جريان هوا بازند، از تابش آفتاب مي کاهند و به عنوان يکي از اجزاي تشکيل ساختمان مسجد، اهميت فوق العاده اي دارند و به اين بنا، برجستگي، ابهت و شکوه مي بخشند. ايوان، کانوني براي تزئينات گوناگون بناست؛ چون ايجاد مقرنس ها با شيوه آجرکاري ، گچ بري و کاشي کاري. در پيشاني جرزهاي دو طرف ايوان ها به تناسب عرض و ارتفاعشان، طاق نماهاي کم عمق محرابي شکل بر روي هم و به صورت قرينه قرار گرفته اند. همچنين حاشيه اي با آجرکاري برجسته، قوس ايوان ها و نيز اين طاق نماها را دور زده، ايوان را به طرز جالب و شيوه اي هنرمندانه، قاب گرفته است.
آجرکاري ايوان ها چنان است که مشاهده کننده، نگاه خويش را متوجه آسمان مي کند. در مساجد عصر سلجوقي، ايوان ها در چهار جهت گوناگون ساخته شده اند و مي خواهند اين حقيقت را يادآور شوند که انسان به هر سويي نظر افکند، آن جا وجه الله است که به آيه «و لله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله » (17) اشاره دارد. ايوان جانب قبله، مرتفع ترين و عريض ترين ايوان هاست و کسي که از صحن مسجد به آن مي نگرد، چنان با هيبت جلوه مي کندکه گويي گنبد شبستان را در پشت خود مخفي کرده است.
نخستين مسجد چهار ايوانه در ايران، مربوط به شهر زواره است؛ چنان که محققان اروپايي چون پيترسون، آندره گوار، درک هيل، اولگ گرابر و پژوهش گران دانشگاه کمبريچ، به اين نکته تصريح نموده اند. (18)
بارزترين تشابه هنري مساجد ايران، درتزئينات روي بنا قابل مشاهده است، تمام معماران تحت تأثير فرهنگ اسلامي تلاشي کرده اند تا با به کارگيري کتيبه هاي حاوي اسماي الهي، به ويژه الله اکبر و نيز اسامي ديگري چون محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و و نام هاي ائمه هدي به تزيين مساجد بپردازند. آيات قرآن نيز به صورت زيبا، در بافت معماري بيروني مساجد ديده مي شوند. (19)
نقش مسجد در مطالعات تاريخي و فرهنگي
کتيبه هاي باقي مانده بر ديوار بعضي از مساجد، مانند مسجد جامع قزوين وکاشان، حاوي مکان هايي وقفي براي توسعه و تعميرات مساجد از طرف واقف يا حکمران هستند. اين پديده، چگونگي فرهنگ وقف و نقش اين عامل را در گسترش شهرهاي کهن، مشخص مي سازد. ازآن جا که در هر دوره، يکي از عناصر تزئيني در آراستن مساجد متداول بوده است، اين مکان هاي مقدس، مي توانند محققان مباحث تاريخي را در بررسي هاي خود کمک کنند؛ براي مثال، در عهد، سلجوقيان، آجرکاري، در زمان ايلخانان، گچ بري و در دوره تيموريان و صفويان، کاشي کاري، رواج افزون تري داشته است و گاهي در دوره اي خاص، همه اين تزئينات، با هم به کار گرفته شده اند. (21)
کارکرد هاي مسجد
رفته رفته مسجد به عنوان چشم اندازي جغرافيايي و جلوه گاه هنر و ذوق ايراني، شهر را کاملاً تحت تأثير خود قرار داد؛ اما سيماي خاصي که مسجد در شهر به وجود مي آورد و اثري که بر گسترش شهر مي گذاشت، تنها به فضاهاي فيزيکي و آرايش هاي هنري و ذوقي آن ختم نمي شد؛ بلکه مسجد از گذشته، کارکردهاي گوناگوني داشته و اکنون هم اين نقش ها را تا حدودي حفظ کرده است. اين نقش ها عبارتند از:
1. مرکز ارشاد و تبليغ اسلامي و کانون رعايت قواعد و قوانين خاص.
2. اعتقاد به عبادت، نمازگزاران و نيايش به خدا، از عوامل و انگيزه هاي بنياد مسجدها ست.
3. مسجد، تجسم خارجي پيوند دين و سياست است و بسياري از تصميم گيري هاي حکومتي، اجتماعي، کشوري و منطقه اي، در اين مکان صورت مي گرفته است.
4. در برخي دوره هاي تاريخي، در مسجد، قاضي شهر، احکام قضايي خود را در حضور مردم اعلام مي کرد.
5. برنامه ريزي درباره رسيدگي به کار بازار، کوي و برزن، تجارت، جلوگيري از تقلب درکار کسبه و اصناف، امر به معروف و نهي از منکر و ساير امور شهري، در مسجد انجام مي پذيرفت.
6. مسجد، مکان مهمي براي ارتباط هاي اجتماعي به شمار مي رفت و به عنوان کانون نشر اخبار، نقش برجسته اي ايفا مي کرد. اين کارکرد، نه تنها در روزگاران گذشته که وسايل ارتباطات جمعي گستردگي نداشت، بلکه در زمان حاضر نيز که رسانه ها فراگير و مجهز به فناوري هاي جديد هستند، ارزش خود را از دست نداده است. در دوران انقلاب اسلامي و دفاع مقدس، مساجد از مهم ترين مراکز انتشار اخبار مربوط به روند اين جنبش اسلامي و عمليات رزمندگان بودند و حتي سازماندهي نيروهاي رزمي و مردمي و شکل گيري بسيج، در مسجد انجام مي شد.
7. بسياري از مشکلات اقتصادي و اجتماعي، توسط روحاني محل يا برخي نهادهاي مربوط در مسجد حل مي شد. برآوردن نيازهاي افراد براي به دست آوردن کسب و کار، ساخت و خريد خانه، ازدواج و تشکيل خانواده و رفع اختلافات، در مسجد، امکان پذير، بود. نقش تعاوني و مددکاري اجتماعي مسجد در ايران، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بسيار فعال بوده است.
8. مسجد که کانون بندگي خداست. همواره محل آموزش و تقويت آگاهي هاي نمازگزاران بوده است و ازآن جا که دانش اندوزي، فريضه اي همگاني به شمار مي آيد، مسجد، پايگاه مهم آموزش و سوادآموزي به شمار مي رود و در پيوند آموزش با عبادت، مساجد بزرگ، ازکتابخانه هاي عظيم و گرانبهايي برخوردار بوده اند.
9. انسان مسلمان همان گونه که مي کوشد بنده خدا باشد و از شيطان درون و بيرون پرهيز کند، در برابر نابرابري هاي اجتماعي، ستم و زورگويي هم ساکت نمي ماند و در همان جا که عبادت مي کند، با همکاري ديگر مؤمنان، مي کوشد تا قيام و حرکتي اصلاحي را عليه حکام جور و اهل بي داد و بي عدالتي ترتيب دهد و اين کارکرد مسجد، در قيام سربداران، قيام مسجد گوهرشاد و قيام 15 خرداد، آشکار بوده است.
پي نوشت :
1- جن، آيه 18؛ توبه، آيه ي 18.
2- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج اول، ص 268.
3- مجلسي، بحارالأنوار، ج 76، ص 336 .
4- ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسايل، ج 3 ، ص 7447.
5- نهج الفصاحه، حديث 17.
6-تاريخ طبري، ج 5، ص 1848.
7- هشام جميط، کوفه پيدايش شهر اسلامي، ترجمه ي ابو الحسن سروقد مقدم، ص 107.
8- عباس سعيدي رضواني، بينش اسلامي و پديده هاي جغرافيايي، ص 36 - 37 .
9- محمد منصور فلامکي، باز زنده سازي بناها و شهرهاي تاريخي،ص 127 و 128.
10-حسن بن محمد بن حسن قمي، تاريخ قم، با تصحيح سيد جلال الدين تهراني، ص 28.
11- دانشنامه ي کاشان، بخش جغرافيايي تاريخي، ص 37 .
12- نور، آيه 25.
13- بورکهارت، هنر مقدس، ص 147.
14- مجله مسجد، ش 50 ، ص 80 .
15- عباس سعيدي، سير هنر کاشي کاري، نامه ي آستان قدس، ش 3، بهمن 46.
16- مجله مسجد، ش 650، ص 80 .
17 - بقره، آيه 115.
18- مجله مسجد، ش50، ص 78.
19 - بينش اسلامي و پديده هاي جغرافيايي، ص 53 - 54 .
20- عباس سعيدي رضواني، گزيده اي از مقالات جغرافيايي، ص 107 .
21- محمد يوسف کياني، تاريخ هنر معماري ايراني در دوره اسلامي، ص 8 - 9 .
22- کريم پيرنيا، معماري ايران دوره اسلامي، مجموعه مقالات، ص 6 - 7 .