مجموعه اشعار «اتل متل» - 1
اتل متل يه بابا/ 1
متل يه بابا - كه اون قديم قديما
حسرتشو مى خوردن - تمومى بچه ها
***
اتل متل يه دختر - در دونه باباش بود
هر جا كه بابا مى رفت - دخترش هم باهاش بود
***
اون عاشق بابا بود - بابا عاشق اون بود
به گفته رفيقاش - بابا چه مهربون بود
***
يه روز آفتابى - بابا تنها گذاشتش
عازم جبهه ها شد - دخترُ جا گذاشتش
***
چه روزهاى سختى بود - اون روزهاى جدايى
چه سالهاى بدى بود - ايّام بى بابايى
***
چه لحظه سختى بود - اون لحظه رفتنش
ولى بدتر از اون بود - لحظه برگشتنش
***
هنوز يادش ترفته - نشون به اون نشونه
اونكه خودش رفته بود - آوردنش به خونه
***
رهرا به سلام كرد - بابا فقط نگاش كرد
اداى احترام كرد - بابا فقط نگاش كرد
***
خاك كفش بابارو - سرمه تو چشاش كرد
هى بابارو بغل كرد - بابا فقط نگاش كرد
***
زهرا براش زبون ريخت - دو صد دفعه صداش كرد
پيش چشاش ضجّه كرد - بابا فقط نگاش كرد
***
اتل متل يه بابا - يه مرد بى ادعا
مى خوان كه زود بميره - تموم خواستگارا
***
اتل متل يه دختر - كه بر عكس قديما
براش دل مى سوزونن - تمومى بچه ها
***
زهرا به فكر باباش - بابا به فكر زهرا
گاهى به فكر ديروز - گاهى به فكر فردا
***
يه روز مى گفت كه خيلى - براش آرزو داره
ولى حالا دخترش - زيرش لگن مى ذاره
***
يه مى گفت دوست دارم - عروسيتو ببينم
ولى حالا دخترش - ميگه به پات مى شينم
***
مى گفت برات بهترين - عروسى رو مى گيرم
ولى حالا مى شنوه - تا خوب نشى نميرم
***
وقت غذا كه مى شه - سرنگ ور مى داره
يه زرده تخم مرغ - توى سرنگ مى ذاره
***
گوشه لُپ باباش - سرنگ و مى فشاره
براى اشك چشماش - هى بهونه مياره
***
«غصه نخور بابا جون - اشكم مال پيازه»
بابا با چشماش مى گه - خدا برات بسازه
***
هر شب وقتى بابارو - مى خوابونه توى جاش
با كلى اندوه و غم - ميره سر كتاباش
***
حافظُ ور مى داره - راه گلوش مى گيره
قسم مى ده حافظُ - خواجه بابام نميره
***
دو چشمشُ مى بنده - خدا خدا مى كنه
با آهى از ته دل - حافظُ وا مى كنه
***
فالُ و شاهد فال - به يك نظر مى بينه
نمى خونه، چرا كه - هر شب جواب همينه
***
ديشب كه از خستگى - گرسنه خوابيده بود
نيمه شب چه خواب - قشنگى رو ديده بود
***
تو يك باغ پر از گل - پر از گل شقايق
ميون رودى بزرگ - نشسته بود تو قايق
***
يه خرده اون طرفتر - ميان دشت و صحرا
جايي از اينجا بهتر… - بابا سوار اسبه
***
مگه ميشه محاله… - بابا به آسمون رفت
تا پشت يک در رسيد
اتل متل یه بابا / 2
اتل متل يه بابا - كه اسم او احمده
نمره جانبازيهاش - هفتاد و پنج درصده
***
اونكه دلاوريهاش - تو جبهه غوغا كرده
حالا بياين ببينين - كلكسيون درده
***
اونكه تو ميدون مين - هزار تا معبر زده
حالا توي رختخواب - افتاده حالش بده
***
بابام يادگاري از - خون و جنگ و آتيشه
با ياد اون موقعا - ذره ذره آب ميشه
***
آهاي آهاي گوش كنين - درد دل بابارو
ميخواد بگه چه جوري - كشتند بچههارو
***
«هيچ ميدوني يعني چي - زخميهارو بياري
يكي يكي روبازو - تو آمبولانس بذاري
***
درست جلوي چشمات - يه خورده او نطرفتر
با شليك مستقيم - ماشين بشه خاكستر»
***
گفتن اين خاطره - بدجوري ميسوزوندش
با بغض و ناله ميگفت - كاشكي كه پر نبودش
***
آي قصه قصه قصه - نون و پنير و پسته
هيچ تا حالا شنيدي - تانكها بشن قنّاصه؟
***
ميدوني بعضي وقتا - تانكا قناصه بودن
تا سري رو ميديدن - اون سرو ميپروندن
***
سه راه شهادت كجاست؟ - ميدوني دوشكا چيه؟
ميدوني تانك يعني چي؟ -يا آرپيجي زن كيه؟
***
آرپيجي زن بلند شد - «ومارميت» رو خوند
تانك اونو زودتر زدش - يه جفت پوتين ازش موند
***
يه بچه بسيجي - اونور ميدون مين
زير شينهاي تانك - لِه شده بود رو زمين
***
خودم تو ديدهباني - با دوربين قرارگاه
رفيقمو ميديدم - تو گودي قتلهگاه
***
آرپيجي تو سرش خورد - سرش كه از تن پريد
خودم ديدم چند قدم - بدون سر ميدويد
***
هيچ ميدوني يه گردان - كه اسمش الحديده
هنوزم كه هنوزه - گم شده ناپديده
***
اتل متل توتوله - چشم تو چشم گلوله
اگر پاهات نلرزيد - نترسيدي قبوله
***
ديدم كه يك بسيجي - نلرزيد اصلاً پاهاش
جلو گلوله وايستاد - زُل زده بود تو چشاش
***
گلوله هم اومدو - از دو چشم مردونه
گذشت و يك بوسه زد - بوسهاي عاشقونه
***
عاشقي يعني اينكه - چشمهايي كه تا ديروز
هزار تا مشتري داشت - چندش مياره امروز
***
اما غمي نداره - چون عاشق خداشه
بجاي مردم خدا - مشتري چشماشه
***
يه شب كنار سنگر - زير سقف آسمون
مياي پيش رفيقت - تو اون گلوله بارون
***
با اينكه زخمي شده - برات خالي ميبنده
ميگه من كه چيزيم نيست - درد ميكشه ميخنده
***
چفيه رو ور ميداري - زخم اونو ميبندي
با چشماي پر از اشك - تو هم به اون ميخندي
***
انگاري كه ميدوني - ديگه داره ميپّره
دلت ميگه كه گلچين - داره اونو ميبره
***
زُل ميزني تو چشماش - با سوز و آه و با شرم
بهش ميگي داداش جون - فدات بشم دمت گرم
***
ميزني زير گريه - اونم تو آغوشته
تو حلقه دستاته - سرش روي دوشته
***
چون اجل معلق - يه دفعه يك خمپاره
هزار تا بذر تركش - توي تنش ميكاره
***
يهو جلو چشماتو - شره خون مي گيره
برادر صيغهايت - توبغلت ميميره
***
هيچ ميدوني چه جوري - يواش يواش و كمكم
راوي يك خبرشي - يك خبر پراز غم
***
به همسفر رفقيت - كه صاحب پسر شد
بري بگي كه بچه - يتيم و بيپدر شد
***
اول ميگي نترسين - پاهاش گلوله خورده
افتاده بيمارستان - زخمي شده، نمرده
***
زُل ميزنه تو چشمات - قلبتو ميسوزونه
يتيمي بچه شو - از تو چشات ميخونه
***
درست سال شصت و دو - لحظة تحويل سال
رفته بوديم تو سنگر- رفته بوديم عشق و حال
***
تو اون شلوغ پلوغي - همه چشارو بستم
دستهاتوي دست هم - دورسفره نشستيم
***
مقلب القوب رو - با همديگر ميخونديم
زوركي نقل ونبات - تو كام هم چپونديم
***
همديگر و بوسيديم - قربون هم ميرفتيم
بعدش برا همديگر- جشن پتو گرفتيم
***
علي بود و عقيلي - من بودم و مرتضي
سيد بود و اباالفضل - اميرحسين و رضا
***
حالا ازاون بچه ها - فقط مرتضي مونده
همونكه گازخردل - صورتشو سوزونده
***
آهاي آهاي بچه ها - مگه قرار نذاشتيم
هميشه با هم باشيم - نداشتيما، نداشتيم
***
بياين برا مرتضي - كه شيميايي شده
جشن پتو بگيريم - خيلي هوايي شده
***
ميسوزه و ميخنده - خيلي خيلي آرومه
به من ميگه داداش جون - كار منو تمومه
***
مرتضي منم ببر - يا نرو، پيشم بمون
ميزنه تو صورتش - داد ميزنم مامان جون
***
مامان مياد ودست - بابا جون و ميگره
بابام با اين خاطرات - روزي يه بار ميميره
***
فقط خاطره نيست كه - قلب اونو سوزونده
مصلحت بعضيها - پشت اونو شكونده
***
برا بعضي آدما - بندههاي آب و نون
قبول كنين به خدا - بابام شده نردبون
اتل متل راحله
اتل متل راحله - اخموي بي حوصله
مامان چرا گفت بگير - از پدرت فاصله
***
دلش هزار تا راه رفت - بابا خسته كاره ؟
مامان چرا اينو گفت ؟ - بابا دوستش نداره ؟
***
بايد اينو بپرسه - اگه خسته كاره
پس چرا بعضي وقتا - تا نيمه شب بيداره ؟
***
نشونه بيداريش - سرفه هاي بلنده
شش ماه پيش تا حالا - بغض مي كنه ، مي خنده
***
شايد اونو نمي خواد - اگه دوستش نداره
پس چرا روي تختش - عكس اونو ميذاره ؟
***
با چشماي مريضش - عكس و نگاه ميكنه
قربون قدش ميره - بابا ، بابا مي كنه
***
با دست پر تاولش - آلبومي رو كه داره
از كنار پنجره - ور مي داره مي آره
***
با ديده پر از اشك - آلبومو وا مي كنه
رفيقاي جبهه رو - همش صدا مي كنه
***
آلبوم عكس بابا - پر از عكس دوستاشه
عكسي هم از راحله ست - تو بغل باباشه
***
با ديدن اون عكسا - زنده مي شه،ميميره
با ياد اون قديما - بابا زبون ميگيره
***
قربون اون موقعا - قربون اون صفاتون
دست منم بگيرين - دلم تنگه براتون
***
از اون وقتي كه بابا - دچار اين مرض شد
مامان چقدر پير شده - بابا چقدر عوض شد
***
مامان گفته تو نماز - براي بابات دعا كن
دستا تو بالا ببر - تقاضاي شفا كن
***
ديشب توي نمازش - واسه باباش دعا كرد
دستاشو بالا برد و - تقاضاي شفا كرد
***
نماز چون تموم شد - دعا به آخر رسيد
صداي گريه هاي - مامان تو خونه پيچيد
***
دختركم كجايي؟ - عمر بابا سر اومد
وقت يتيم داري و - غربت مادر اومد
***
دختركم كجايي؟ - بابات شفا گرفته
رفيقاشو ديده و - ما رو گذاشته رفته
***
آي قصه قصه قصه - يه دستمال نشسته
خون سرفه بابا - رو اين پارچه نشسته
***
بعد شهادت او - پارچه مال راحله است
دختري كه در پي - شكستن فاصله است
***
كنار اسم بابا - زائركربلايي
يه چيز ديگه نوشتن - شهيد شيميايي
اتل متل یه جعبه
اتل متل يه جعبه - پر از مداد رنگى
اتل متل يه بچه - چه بچه زرنگى
***
با يك مداد هاش ـ ب - توى اتاق نشسته
فكر مى كنه به باباش - جفت چشاشو بسته
***
قربون برم بابامو - الان اگه زنده بود
صورت مهربونش - حتماً پر از خنده بود
***
با قهوه اى كمرنگ - دهان و لب رو كشيد
صورتشو عقب برد - قشنگ نگاه كرد و ديد
***
قهوه اى رو گذاشته - مداد حنايى برداشت
رو صورت بابا جون - ريش قشنگى رو كاشت
***
بعد با مداد هاش ـ ب - چشمى كشيد و بعدش
با يك مداد هاش ـ ب - چشمارو مشكى كردش
***
پيشونى رَم كشيدش- بعد هم موهايى بلند
بعد با مداد سبزش - براش كشيد يه سربند
***
بعد با مداد زدش - رو سربند سبز اون
گنبدى از طلا زد - زيرش نوشت «بابا جون»
***
بينى رو هم كشيدش - دو چشم و ابرو گذاشت
براى رنگ صورت - سفيد و زرد و برداشت
***
با زرد و با سفيدش - صورتو رنگ كردش
بابا چه نورانيه - چشمها رو تنگ كردش
***
يواش يواش و كم كرد - از توى چشم تنگش
بارون چكيد بروى - نقاشى قشنگش
***
مداد سرخو برداشت - رو سر بلند بابا جون
يه خال قرمز كشيد - خيره شد به خال اون
***
لب رو گذاشت رو خالش - سرخى لبهاى اون
حالشو سرختر كرد - سرختر از رنگ خون
***
يه كمى فكر كردش - يه دفعه بغضش گرفت
بعد مى دونيد چيكار كرد؟ - يه كارى كرد بس شگفت
***
با اون مداد سرخش - بابا رو سرخ كردش
عكس رو قلبش گذاشت - با اون دودست سردش
***
بس كه بابا بابا گفت - ناله زد و غصه خورد
كنار عكس بابا - خسته شد و خوابش برد
***
خواب ديدش توى يك باغ - تو يك باغ پر از گل
نشسته رو درختى - بدل شده به بلبل
***
ناز غريبونه كرد - چَه چَهِ مستونه زد
يه وقت ديد از آسمون - نور اومد و نور اومد
***
ديد كه تو تختى از نور - بابا جونش نشسته
هزار ملك دور اون - جمع شده حلقه بسته
***
پريدو رفتش نشست - رو شونه بابا جون
بابا نوازشش كرد - بوسه زد به روى اون
***
زد زير گريه و گف: - ميگن ديگه نمياى!
منو گذاشتى رفتى؟ - بابا منو نمى خواى؟
***
بابا اونو بوسيدش - توى بغل گرفتش
اشك چشاشو پاك كرد - نيگاش كردش و گفتش:
***
اگه نرفته بودم - يه غول بى شاخ و دُم
اومده بود تو خونه - تا زور بگه به مردم
***
با هرچى كه ما داشتيم - مى خواست تجارت كنه
ما رو اسير بگيره - خونه رو غارت كنه
***
رفتم باهاش جنگيدم - تا كه بره به خونش
اگه باور ندارى - بيا اينم نشونش
***
دسترو گذاشت رو خالش - همون خال پيشونيش
همون خال قشنگش - خال قرمز و خونيش
***
لب رو گذاشت رو خالِ - بابا جون و بوسيدش
بعد صورت و عقب برد - قشنگ بابا رو ديدش
***
يهو پريدش از خواب - ديد كه وقت اذونه
بوى تن بابا جون - پيچيده بود تو خونه
***
دنبال نقاشيش گشت - ديد كه روى متكّاس
يعنى چى مگه مى شه؟ - اين خط كه خط باباس
***
ديد كه زير نقاشيش - به خط نازِ بابا
نه تنها امضا شده - داده يه بيست زيبا
اتل متل يه مادر
اتل متل يه مادر - نحيف و زار و خسته
با صورتي حزين و - دستاي پينه بسته
***
بپرس ازش تا بگه - چه جور ميشه سوخت و ساخت
با بيست هزار تومن پول - اجاره خونه پرداخت
***
اجارههاي سنگين - خرج مدرسه ما
خرج معاش خونه - خرج دواي مينا
***
بپرس ازش تا بگه - چه جوري ميشه جنگ كرد
با سيلي جاي سرخاب - صورتا رو قشنگ كرد
***
بپرس ازش تا بگه - چه جوري ميشه جنگ كرد
يااينكه بي رنگ مو - موي سياهو رنگ كرد
***
وقتي كه گفتند بابا - تو جبههها شهيد شد
خودم ديدم يك شبه - چند تا موهاش سفيد شد
***
مي خواي بدوني چرا - نصف موهاش سفيده؟
بپرس كه بعد بابا - چي ديده، چي كشيده
***
يا ميره داروخانه - برا دواي مينا
يا كه ميره سمساري - يا كه بهشت زهرا(علیها السلام)
***
يه روز به دنبال وام - مامان ميره به بنياد
يه روز به دنبال كار - پيرِ آدم درمياد
***
هر وقت به مامان ميگم: - «طعم غذات عاليه«
مامان با گريه ميگه: - «جاي بابات خاليه«
***
بعضي روزا كه توي - خونه غذا نداريم
غذاي روز قبلو - برا مينا ميذاريم
***
مينا با غم ميپرسه : - «غذا فقط همينه؟»
مامان با گريه ميگه: - «بابات كجاس ببينه؟»
***
وقتي كه بيست ميگيرم - مياد پيشم ميشينه
نوازشم ميكنه - نمرهها مو ميبينه
***
ميگم: «معلمم گفت - كه نمره هات عاليه«
مامان با گريه ميگه: - «جاي بابات خاليه«
***
يه بار گفتم: «مامان جون - اين آقا بقاليه
با طعنه گفت تو خونه - جاي بابات خاليه؟»
***
تا حرف من تموم شد - با دست تو صورتش زد
با گريه گفت: «اي خدا - بيشرفي تا اين حد؟»
***
ميگم : «مامان راست بگو - اگه بابا دوست داشت
چرا ازت جدا شد - پس چرا تنهات گذاشت؟»
***
چشم ميدوزه تو چشمام - لب ميگزه ، ميخنده
بيرون ميره از اتاق - محكم در و ميبنده
***
رفتم و از لاي در - توي اتاقو و ديدم
صداي گريههاشو - از لاي در شنيدم
***
داشت با بابام حرف ميزد - چشاش به عكس اون بود
انگار كه توي گلوش - يه تيكه استخون بود
***
«مرتضي جون ميدونم - زندهاي و نمردي
بعد خدا و مولا - ما رو به كي سپردي؟
***
دست خوش آقا مرتضي - خوش به حالت كه رفتي
ما اينجا مستأجريم - تو اونجا جا گرفتي؟
***
خواستگاريم يادته؟ - چند تا سكه مهرمه
مهريه مو كي ميدي؟ - گره توي كار مه
***
مهريهمو كي ميدي - دختر مون مريضه
بياببين كه موهاش - تند تند داره ميريزه
***
مهريهمو كي ميدي؟ - اجاره خونه داريم
صاحب خونه ميگفتش- ديگه مهلت نداريم
***
امروز كه صاحب خونه - اومد برا اجاره
همسايمون وقتي گفت - مهلت بده نداره
***
يهو تو كوچه داد زد: - اينا همش بهونهاس
دقّ اجاره داره - دردش اجاره خونهاس
***
به من چه شوهرش رفت - يا كه زن شهيده
خونه اجاره كرده - يا خونه مو خريده؟
***
درد دل خستهمو - فقط برا تو گفتم
چون از تموم مردم - «به من چه» ميشنفتم
***
ميگم خونه نداريم - خيلي مريضه بچه
ساية سرنداريم - همه ميگن «به من چه«
***
با آه خود به عكس - بابا جونم جون ميده
چادرو وَرميداره - موهاشو نشون ميده
***
صورتشو ميذاره - روصورت شهيدش
بابام نگاه ميكنه - به موهاي سفيدش
***
اشك مامان ميريزه - روصورت باباجون
بابام گربه ميكنه - براي غمهاي اون
***
بابا با چشماش ميگه - قشنگِ مهر بونم
همسر خوب و تنهام- غصه نخور ميدونم
***
اتل متل يه مادر- نحيف و زار و خسته
با صورتي حزين و- دستاي پينه بسته
***
دستاي پينهدارش- عجب حماسه سازه
دستايي كه شوهرش- خيلي به اون مينازه
***
دستايي كه پرچمِ- بابا رو ورميداره
توي خزون غيرت- دستايي كه بهاره
***
دستايي كه عينهو - دست بابا ميمونه
نميذاره سلاحِ - بابام زمين بمونه
***
دستي كه بچههاشو- بسيجي بار مياره
بذر غيرت و ايمان - تو روحشون ميكاره
***
درسته كه شوهرش - تو جبههها شهيد شد
درسته كه موي اون - بعد بابا سفيد شد
***
اما خون بابا و - موهاي مادر من
وقتي با هم جمع شدن - سيلي زدن به دشمن
***
سرخي صورت اون - سرخي خون باباست
موي سفيد مادر - افتخار بچههاست
***
بايد فهميده باشي - چه جوري ميشه جنگ كرد
با سيلي جاي سرخاب - صورتا رو قشنگ كرد
***
بايد فهميدهباشي - چه جوري ميشه جنگ كرد
يا اينكه بيرنگ مو - موي سياهو رنگ كرد
***
اتل متل يه مادر - خيلي چيزا ميدونه
از بيمروّتيها - از بازي زمونه
***
اي كه در اين حوالي - غربت مارو ديدي
صداي نالههاي - مادرمو شنيدي
***
دست رو گوشات گذاشتي - چشماتو خيره كردي
زل زدي به مادرم - فكر كردي خيلي مردي؟
***
تو كه به زخم قلب - مامان نمك گذاشتي
اگه مامان بميره - مادرمو تو كشتي
***
اگه بابام نبودش - هر چي داشتي ميخوردن
مال و منالت كه هيچ - مادرتم ميبردن
***
اگه مامان بميره - دق ميكنم، ميميرم
پيش خدا و بابام - من جلو تو ميگيرم
منبع: سایت سبکبالان