پیكاسو، نقاش برجسته قرن بیستم
پابلو پیكاسو، نقاش نابغه اسپانیایی از نامدارترین هنرمندان قرن بیستم است. وجود بیش از ۱۵ میلیون سایت اینترنتی و صدها هزار منابع مكتوب نوشتاری، حكایت بر اهمیت هنر و آثار این نقاش اسپانیایی دارد.
پیكاسو در ۲۵ اكتبر سال ۱۸۸۱ در مالاگای اسپانیا متولد شد. پدرش نقاش بود و تعلیم پسرش را تا سن ۱۵ سالگی بر عهده داشت. پس از آن پیكاسو در امتحان ورودی رشته عالی طراحی آكادمیهنرهای زیبای بارسلون شركت نمود و تحصیلات عالی خود را در بارسلون و سپس در مادرید دنبال كرد. در سال ۱۹۰۰ به ذهنش خطور كرد كه چیز تازه ای را باید جستجو كند.
در همین زمان، نخست از مكتب نو ظهور امپرسیونیسم الهام گرفت و برای مغازه ها، كافه ها و سایر اماكن عمومی، تابلوهایی بدین سبك ساخت. در فوریه همان سال، نخستین نمایشگاه خود را شامل طرح و رسم های دوستانش، برپا و چند ماه بعد، به همراه یكی از دوستانش برای نخستین بار به پاریس سفر كرد و در آنجا، از طریق آثار سزان، ون گوگ و... با آخرین پیشرفتهای صنایع هنری آشنا شد. با ورودش به پاریس كه در آن زمان كانون هنرمندان جهان بود، دورهای تحت عنوان دوره «آبی» نقاشی اش رقم خورد. هر چند زمان دقیق دوره آبی نقاشیهای او دقیقاً بر كارشناسان هنری مشخص نیست ولی بسیار محتمل است كه مرگ دوست نزدیكش به نام «كارلوس كاساگماس» آغازگر این دوره باشد چرا كه خودش گفته بود: «دوران آبی من از زمانی شروع شد كه از مرگ دوستم حقیقتی را آموختم.» دوران آبی را نخستین دوره پیروزی های پیكاسو میدانند. لطف و زیبایی و دلبستگی به زندگی در كارهای دوران آبی وی نمایان است. این دوره تا سال ۱۹۰۴ طول كشید. او در این مدت نقاشی هایی تك رنگ- مونوكرومیك- با سایه هایی از آبی و آبی- سبز و گه گاه همراه با چند تاش رنگ گرم میكشید.
فقیران و بینوایان موضوع نقاشی های سرد او بودند. گرچه این آثار بعدها بسیار در اسپانیا مورد استقبال قرار گرفت ولی در زمان خلقشان توسط پیكاسو، به سختی به فروش رفتند. پیكاسو زمانی كه به كار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری میكرد و به همین دلیل در مدت كوتاهی، حلقه دوستانش كه شامل گیلائوم آپولنییر، ماكس جاكوب و گرترود استین؛ نویسنده آمریكایی مقیم پاریس؛ و برادرش لئو كه اولین حامیان او بودند، شكل گرفت.
پس از مدت كوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، سبك او به طور محسوسی عوض شد، به طوری كه تغییرات درونی او در آثارش نمایان گشت. به همین روال جعبه رنگ او، رنگ های قرمز و صورتی در برگرفت و دوران «رُز» او شروع شد و آثاری كه سرشار از رنگ های گرم قرمز، نارنجی و صورتی بودند را خلق كرد. تابلوهای «بچه و اسب» و تصویر معروف «گرترود اشتاین» از آثار این دوران هستند. گنجینه موزه لوور، منبع غنی مكاشفات و تحقیقات هنری پیكاسو بود. اقامت در پاریس این فرصت را برای وی فراهم آورد تا ضمن طی دوران گذار هنری اش با هنر دیگر سرزمین ها آشنا شود. دیدن ماسك های آفریقایی دوران تازه ای را در زندگی هنری پیكاسو رقم زد. از این زمان بود كه خواست تابلوهایش نشان دهنده چیزهایی باشند كه احساس میكند، نه چیزهایی كه به نظر میآیند.
سبك كوبیسم یا حجم گرایی پس از تجربه های او پیرامون هنر آفریقا شكل گرفت. پیكاسو نقاشی مفهوم گرا بود و لذا كوشید تا با به كارگیری شیوه ای نو در آثارش، زبان بصری تازه ای را به مخاطب عرضه كند. به عقیده بسیاری از كارشناسان هنری، كوبیسم ماجرای مكعب ها نیست بلكه زبانی است برای تعریف كلیت یك پدیده (وجوه مختلف یك شیء) به شكلی كه بشود موضوع را در آن واحد در یك سطح دو بعدی عرضه كرد. كوبیسم از این جهت مدعی رئالیسم بود، ولی نه رئالیسم بصری بلكه رئالیسم مفهومی. با این تعریف میتوان نگاه دوباره ای به اثر معروف پیكاسو، گئورنیكا داشت و حقیقت فاجعه جنگ را در آن مرور كرد. پابلو پیكاسو، همانند نام اصلی اش «پابلو دیگو خوزه فرانسیسكو دپالان جان نپوموسنو ماریا دلوز رمیدیوس سیپریانو دلا سانتیسما ترینیداد مارتیر كلیتو روزی پیكاسو» زندگی طولانی ای داشت و ۹۲ سال زندگی كرد.
منبع: www.aftab.ir
پیكاسو در ۲۵ اكتبر سال ۱۸۸۱ در مالاگای اسپانیا متولد شد. پدرش نقاش بود و تعلیم پسرش را تا سن ۱۵ سالگی بر عهده داشت. پس از آن پیكاسو در امتحان ورودی رشته عالی طراحی آكادمیهنرهای زیبای بارسلون شركت نمود و تحصیلات عالی خود را در بارسلون و سپس در مادرید دنبال كرد. در سال ۱۹۰۰ به ذهنش خطور كرد كه چیز تازه ای را باید جستجو كند.
در همین زمان، نخست از مكتب نو ظهور امپرسیونیسم الهام گرفت و برای مغازه ها، كافه ها و سایر اماكن عمومی، تابلوهایی بدین سبك ساخت. در فوریه همان سال، نخستین نمایشگاه خود را شامل طرح و رسم های دوستانش، برپا و چند ماه بعد، به همراه یكی از دوستانش برای نخستین بار به پاریس سفر كرد و در آنجا، از طریق آثار سزان، ون گوگ و... با آخرین پیشرفتهای صنایع هنری آشنا شد. با ورودش به پاریس كه در آن زمان كانون هنرمندان جهان بود، دورهای تحت عنوان دوره «آبی» نقاشی اش رقم خورد. هر چند زمان دقیق دوره آبی نقاشیهای او دقیقاً بر كارشناسان هنری مشخص نیست ولی بسیار محتمل است كه مرگ دوست نزدیكش به نام «كارلوس كاساگماس» آغازگر این دوره باشد چرا كه خودش گفته بود: «دوران آبی من از زمانی شروع شد كه از مرگ دوستم حقیقتی را آموختم.» دوران آبی را نخستین دوره پیروزی های پیكاسو میدانند. لطف و زیبایی و دلبستگی به زندگی در كارهای دوران آبی وی نمایان است. این دوره تا سال ۱۹۰۴ طول كشید. او در این مدت نقاشی هایی تك رنگ- مونوكرومیك- با سایه هایی از آبی و آبی- سبز و گه گاه همراه با چند تاش رنگ گرم میكشید.
فقیران و بینوایان موضوع نقاشی های سرد او بودند. گرچه این آثار بعدها بسیار در اسپانیا مورد استقبال قرار گرفت ولی در زمان خلقشان توسط پیكاسو، به سختی به فروش رفتند. پیكاسو زمانی كه به كار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری میكرد و به همین دلیل در مدت كوتاهی، حلقه دوستانش كه شامل گیلائوم آپولنییر، ماكس جاكوب و گرترود استین؛ نویسنده آمریكایی مقیم پاریس؛ و برادرش لئو كه اولین حامیان او بودند، شكل گرفت.
پس از مدت كوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، سبك او به طور محسوسی عوض شد، به طوری كه تغییرات درونی او در آثارش نمایان گشت. به همین روال جعبه رنگ او، رنگ های قرمز و صورتی در برگرفت و دوران «رُز» او شروع شد و آثاری كه سرشار از رنگ های گرم قرمز، نارنجی و صورتی بودند را خلق كرد. تابلوهای «بچه و اسب» و تصویر معروف «گرترود اشتاین» از آثار این دوران هستند. گنجینه موزه لوور، منبع غنی مكاشفات و تحقیقات هنری پیكاسو بود. اقامت در پاریس این فرصت را برای وی فراهم آورد تا ضمن طی دوران گذار هنری اش با هنر دیگر سرزمین ها آشنا شود. دیدن ماسك های آفریقایی دوران تازه ای را در زندگی هنری پیكاسو رقم زد. از این زمان بود كه خواست تابلوهایش نشان دهنده چیزهایی باشند كه احساس میكند، نه چیزهایی كه به نظر میآیند.
سبك كوبیسم یا حجم گرایی پس از تجربه های او پیرامون هنر آفریقا شكل گرفت. پیكاسو نقاشی مفهوم گرا بود و لذا كوشید تا با به كارگیری شیوه ای نو در آثارش، زبان بصری تازه ای را به مخاطب عرضه كند. به عقیده بسیاری از كارشناسان هنری، كوبیسم ماجرای مكعب ها نیست بلكه زبانی است برای تعریف كلیت یك پدیده (وجوه مختلف یك شیء) به شكلی كه بشود موضوع را در آن واحد در یك سطح دو بعدی عرضه كرد. كوبیسم از این جهت مدعی رئالیسم بود، ولی نه رئالیسم بصری بلكه رئالیسم مفهومی. با این تعریف میتوان نگاه دوباره ای به اثر معروف پیكاسو، گئورنیكا داشت و حقیقت فاجعه جنگ را در آن مرور كرد. پابلو پیكاسو، همانند نام اصلی اش «پابلو دیگو خوزه فرانسیسكو دپالان جان نپوموسنو ماریا دلوز رمیدیوس سیپریانو دلا سانتیسما ترینیداد مارتیر كلیتو روزی پیكاسو» زندگی طولانی ای داشت و ۹۲ سال زندگی كرد.
منبع: www.aftab.ir