آیینهای زردتشتی، بودایی، یهودی و مسیحی از ادیان رایج در عصر ائمه (علیهمالسلام) در ایران بودند.
1. زرتشتی
سابقه ظهور این دین در ایران به اختلاف از 600 ق.م تا 6000 ق.م میرسد و به نام تعلیم دهنده آن، زرتشت مشهور است. این دین دستکم از زمان «ماد» نخستین سلسله آریایی که در حدود قرن هفتم قبل از میلاد موفق به تشکیل حکومت در ایران شدند، به تدریج بر پیروانش افزوده شد و در چند قرن بعد، در آسانه قدرتگیری ساسانیان، آخرین دودمان حاکم بر ایران باستان، با توجه به فزونی پیروان آن نسبت به سایر ادیان و نیز به دلایل سیاسی و اجتماعی دیگر، اردشیر ساسانی نخستین پادشاه ساسانیان، آن را دین رسمی ایرانیان معرفی کرد. این دین از آن پس و در تمام دوران این سلسله که حدود چهارصد سال به طور انجامید، رسمیت داشت. (1)با نفوذ اسلام به ایران در پی فتوحات مسلمانان عرب، به تدریج با گرایش مردم به اسلام، از پیروان دین زرتشت کاسته شد؛ اما تا حدود قرن چهارم هجرت، هنوز افراد بسیاری به آیین زرتشت وفادار بودند؛ مثلاً بیشتر مردم کرمان در تمام دوران حکومت بنیامیه (41-132 ق)، همچنان برکیش سابق خود باقی مانده بودند. (2) نیز مردم طبرستان و به ویژه نواحی کوهستانی آن، غالباً دین زرتشتی داشتند (3) و آتشکدههای آنان در قرون نخستین اسلامی برپا بود. مقدسی از فراوانی زرتشتیان در شهرهای مرکزی ایران سخن میگوید، از فارس و اصفهان گرفته تا همدان و ری. (4) تا اواخر دوره اموی هنوز دو سوم خراسانیان اهل ذمه بودند. (5) با قیام ابومسلم خراسانی بر ضد امویان در سال 129 ق، کیش مجوس از دل دهقانان رخت بربست و بسیاری از آنان به اسلام روی آوردند. (6) در این میان نباید نقش داعیان عباسی و حضور گسترده عرب در گرایش مردم این خطه به اسلام را نادیده گرفت؛ اما در برخی دیگر از مناطق ایران، اسلام با آهنگ کُندی در حال گسترش بود، چنان که هنگامی که در دههی سومِ سده چهارم هجری، شیراز به تصرف آل بویه از دیلمیان درآمد، هنوز ناحیه فارس بزرگترین کانون دین زرتشتی در ایران محسوب میشد و گنجینه آثار دینی زرتشتی را در کوهستان جنوب غربی فارس نگاه میداشتند و در هر یک از شهرهای آنجا چند آتشکده برپا بود. (7)
2. یهود
این دین از قرنها قبل از اسلام، در میان برخی ایرانیان نفوذ کرده بود. سابقه دین یهود در ایران حدوداً به زمان دولت آشور (140-612 ق.م) و بابل میرسد که با لشکرکشی به فلسطین و نابودی حکومتهای یهودی، تعداد زیادی از یهودیان را به اسارت گرفته، در عراق کنونی و در غرب و نواحی مرکزی ایران پراکنده ساخت (8) و از آن زمان، بیشتر آنان در این مناطق ماندگار شدند که امروزه نیز در برخی از شهرهای ایران حضور دارند، چنانکه اکنون نیز در مجلس شورای اسلامی، کلیمیان نماینده دارند.3. مسیحیت
این دین که از اواسط حکومت اشکانیان وارد ایران شده بود، از زمانی که کنستانتین - امپراتور روم در سال 312 م - آن را دین رسمی امپراتوری روم مطرح کرد، با توجه به همسایگی امپراتوری ایران و امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و نبردهای این دو قدرت قدیمی جهان و رقابت آنها بر سر ارمنستان، یعنی شمال بینالنهرین، به مناطق ایران سرایت بیشتری کرد، به گونهای که در عصر ساسانیان به رغم سختگیری موبدان (روحانیون زرتشتی)، پیروان بسیاری در سرزمینهای مجاور مرزهای روم مانند ارمنستان و عراق داشت. (9) پس از ورود اسلام به ایران نیز بیشتر مسیحیان با پرداخت جزیه به حکومتهای مسلمان، بر آیین خود باقی ماندند و هنوز هم مسیحیان از اقلیتهای دینی ایران محسوب میشوند.سکونتگاههای مسیحیان در ایران پراکنده و متعدد بود؛ برای نمونه مقدسی از حضور آنان در فارس (10) و مؤلف تاریخ سیستان از وجود کلیسا در آن منطقه یاد میکند. (11)
از آمار جمعیتی آنان در عصر ائمه (علیهمالسلام) در ایران اطلاعی نداریم؛ اما از مناظره برخی از آنان با ائمه معصوم (علیهمالسلام) همانند امام رضا (علیهالسلام) در مرو و حضور برخی دانشمندان آنان در دستگاه خلافت، میتوان فهمید آنان به عنوان اقلیتی فعال در ایران بودند. (12)
4. آئین بودا
این دین به ویژه در عصر ساسانیان، از شرق ایران، آرام آرام مرزهای ایران را در مینوردید. وجود معابد بودایی به ویژه در شرق ایران که همجوار با هندوستان بود، مؤید این مطلب است. (13) با ظهور سلام، این آیین متوقف شد و در برابر جذابیت اسلام، کارآیی خود را از دست داد. در مورد این آیین در عصر ائمه (علیهمالسلام)، چندان اطلاعی در دست نیست.5. اسلام
ورود اسلام به ایران، مانند دیگر مناطق، با حاکمیت اهل تسنن همراه بود؛ اما عملکرد کارگزاران آنان، به ویژه در دوران بنیامیه و بنیعباس نتوانست علاقه تمام مردم ایران را به این مذهب جلب کند؛ از این رو در عین حال که مسملانان ایرانی غالباً در قرون نخستین اسلامی بر مذهب تسنن بودند و با نحلهها و مکتبهای گوناگونی چون حنفی، حنبلی، شافعی همراهی میکردند، مثلاً در میان بیشتر عربهای ساکن ایران به ویژه در خراسان، حدیثگرایی، مکتب غالب بود، (14) همزمان مذهب تشیع نیز با آهنگی روبهرشد، هر روز بر شمار پیروانش افزوده میشد و این در حالی بود که تبلیغات ضد اهل بیت (علیهمالسلام) که حاکمان اموی و سپس عباسی به راه انداخته بودند بدون تردید تأثیر خود را بر افکار مردم برخی شهرهای ایران میگذاشت؛ مثلاً کثیر بن شهاب که به فرمان مغیرة بن شعبه ثقفی حاکم اموی عراق (کوفه) بر شهر ری منصوب شده بود، بر فراز منبر به امیرمؤمنان (علیهالسلام) جسارت میکرد: «کان یکثر من سبّ علیّ علی منبر الری». (15) شرکت برخی از اهل ری در سرکوب قیام یحیی بن زید علوی در سال (126 ق)، اگر نگوییم ناصبیگری آنان را روشن میسازد، دستکم بیانگر هواداری آنان از بنیامیه است. گویند هنگامی که ابومسلم خراسانی در تعقیب امویان ری را گشود (سال 131 ق)، مردم آن گریختند و سپاهیان خراسان اموال مردم را تصاحب کردند. (16) در برخی منابع، ری در ردیف شهرهایی چون شام قرار گرفته که به ناصبیگری شهرت داشتند. (17) البته از نیمه دوم قرن دوم هجری به تدریج تشیع در ری رو به گسترش نهاد. (18) به نظر میرسد نزدیکی این شهر به قم و هجرت برخی علمای شیعه به ری بر این گرایش جدید مذهبی، تأثیر قابل ملاحظهای داشته است.شهر اصفهان نیز در عصر ائمه (علیهمالسلام) وضعیتی مشابه ری را داشت، به گونهای که وقتی عمر بن عبدالعزیز اموی (دوران حکومت: 99-101 ق) طی دستوری، سب و دشنام به علی (علیهالسلام) را منع کرد. مردم این شهر از اینکه نتوانستند اربعین خود را در سب امام به اتمام برسانند. ناراضی بودند.
حاکمیت یافتن بنیامیه زمینهساز تقویت و پیدایی جریانهایی بود که در مقابل اندیشههای شیعی، به توجیه و مشروعیتبخشی به سلطه امویان روی میآوردند. عثمانیه از این نوع اندیشهها بودند.
مطابق برخی نوشتهها، در عصر امویان، برخی ایرانیان، در خدمت ارتش اموی بودند، چنان که گفتهاند نیروی دریایی معاویه از پارسیان تشکیل شده بود و آنان در بعلبک لبنان حضور داشتند. نیز از ایرانیان بعدها در نیروی دریایی اندلس استفاده میشد. (19) نمونههای ذکر شده حاکی از چگونگی وضع مذهبی ایران در آن دوره است.
پینوشتها
1. برای اطلاع بیشتر ر.ک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ج 10، ص 580 به بعد (مدخل ایران / ادیان و مذهبهای).
2. ابراهیم بن محمد اصطخری؛ المسالک و الممالک؛ ص 126 و 194.
3. حدود العالم؛ ص 133.
4. محمد بن احمد مقدسی؛ احسن التقاسیم؛ ص 640.
5. ر.ک: محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ وقایع سال 121. ریچارد لوبت؛ گروش به اسلام در قرون میانه؛ ص 46.
6. ر.ک: دانیل دنت؛ جزیه در اسلام؛ ص 29.
7. محمد محیط طباطبایی؛ تطور حکومت در ایران بعد از اسلام؛ ص 182.
8. ر.ک: عباس قدیانی؛ تاریخ ادیان و مذهبهای در ایران بخش یهود. پرویز رهبر؛ تاریخ یهود؛ ص 14-22.
9. علاوه بر موارد یاد شده در گرایش ایرانیان به مسیحیت، مسیحی شدن برخی از بزرگان ساسانی مانند آذر فرنبغ و پیر گسنشب برادرزاده شاپور اول نیز مؤثر بوده است (ر.ک: آرتو کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان؛ صص 276 و 311).
10. محمد بن احمد مقدسی؛ احسن التقاسیم؛ ج 2، ص 653.
11. تاریخ سیستان؛ ص 356.
12. ر.ک: محمد بن علی بن بابویه صدوق؛ عیون اخبار الرضا؛ ج 1، ص 204. مجموعه آثار دومین کنگره جهانی امام رضا (علیهالسلام)؛ ج 1، ص 433-452.
13. آرتور کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان؛ ص 74 به بعد.
14. برای اطلاع بیشتر ر.ک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ج 10، ص 580-604 (مقاله ایران).
15. علی بن محمد بن اثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ ج 3، ص 413.
16. همان، ج 5، ص 396.
17. ر.ک: رسول جعفریان؛ تاریخ تشیع در ایران؛ ج 1، ص 247. ابوجعفر محمد الکافی؛ المعیار و الموازنه؛ ص 32.
18. ابن فقیه همدانی؛ مختصر البلدان؛ ص 273.
19. احمد بن یحیی بلاذری؛ فتوح البلدان؛ ص 343. برای اطلاع بیشتر ر.ک: تاریخ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی؛ ج 2، ص 164.
سامانی، سیدمحمود؛ (1393)، مناسبات اهل بیت (علیهمالسلام)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول