در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران

نقش و رسالت راهبردی روحانیت

بررسی نقش و رسالت روحانیت در انقلاب اسلامی ایران و نظام سیاسی حاصل از آن با تأکید بر رویکرد راهبردی امام خمینی به سیاست و سیاست متعالیه با سه پرسش مواجه است. پرسش از چیستی آن و اینکه این نقش و رسالت چه می‌باشد و
يکشنبه، 3 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقش و رسالت راهبردی روحانیت
 نقش و رسالت راهبردی روحانیت

 

نویسنده: علیرضا صدرا (1)

 

در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران

مقدمه

بررسی نقش و رسالت روحانیت در انقلاب اسلامی ایران و نظام سیاسی حاصل از آن با تأکید بر رویکرد راهبردی امام خمینی به سیاست و سیاست متعالیه با سه پرسش مواجه است. پرسش از چیستی آن و اینکه این نقش و رسالت چه می‌باشد و پرسش از اینکه روحانیت چرا و به چه منظوری به چنین نقشی می‌پردازد و پرسش از اینکه روحانیت چنین نقش و رسالتی را با چه ساختار و سازوکاری محقق می‌سازد؟ (2)
روحانیت هم نیرو و هم نهاد علمی- دینی با رویکرد هدایت متعالی اسلامی در زندگی مدنی و اجتماعی و سیاسی و برخوردار از مذهب شیعی است. مذهب شیعه دارای رویکرد ولایی و سرپرستی در سطح امامت و رهبری هدفمند زندگی سیاسی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.
این نقش و رسالت رسالتی تاریخی و تاریخ‌ساز برای خلق و پیدایش انقلاب اسلامی بوده؛ به ویژه خود را با گذار از نهضت سیاسی انقلابی تا تأسیس نظام سیاسی و دولت جمهوری اسلامی کاملاً به نمایش گذارد. امام راحل همواره مؤکداً بر بیداری حوزه‌های علمیه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی توجه داشته؛ وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در بدو ورود به شهر قم، خطاب به روحانیت به ویژه به حوزه‌های علمیه می‌فرماید: «امروز روزی نیست که حوزه‌های علمیه مثل سابق عمل کنند؛ سابق وضع دیگر داشت، حـالا وضع دیگر». (3)
نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به مثابه نمونه و نماد نوبنیاد سیر و ساختار راهبردی است که روحانیت در نظریه و نظام سیاسی خود از انقلاب اسلامی در ایران و سطح جهان اسلام و جهان معاصر از خود نشان داده و با پشت سر گذاردن موفقیت‌آمیز آن در مراحل تأسیس انقلاب اسلامی و مراحل دفاع مقدس و مراحل بازسازی و سازندگیِ زیربنایی چشم‌اندازِ بلندگستر توسعه متعالی را پیش روی خود دارد؛ چشم‌اندازی که با چالش ارتقا‌بخشی نیروها و نهادهای علمی و عملی (حوزوی و دانشگاهی) و راهبردی و کاربردی (اعم از دولتی، عمومی و خصوصی) در زمینه‌های هماهنگ و همسان‌سازی و اثربخشی نیروها و نهادهای مذکور روبرو می‌باشد.
مراد از علم در چنین چشم‌اندازی علمِ توحیدی و دو ساحتی (متعادل و متعالی در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی) است که معطوف به تعالی فرهنگی و معنوی اخلاقی می‌باشد. چنین علمی منحصراً منشأ علمی و مبنای نظری راهبردی و حتی کاربردی و کارآمدی و توسعه متعالی می‌باشد و در عین حال با راهبرد جهان‌گرایی فرهنگی و مدنی الهام‌بخش و تولیدگر انقلابی با ماهیت اسلامی می‌باشد.
امام خمینی روحانیت را با بیدار باش به این فهم و حفظ اساس و اصالت‌ها و سنت‌های اصیل و استوار و روح معنویتِ آن در عرصه‌های جدید علمی و عملی به ویژه با رویکرد راهبردی و سیاسی در مراحل مختلف تبیین علمی و ترسیم عملی و تحقق عینی اسلام و سیاست انقلابی اسلامی دعوت می‌نماید.

ویژگی نظام سیاسی

نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران برآمده از اسلام و انقلاب اسلامی ملت ایران است و بر بنیان دین و مکتب اسلام با اصول و ارزش‌های متعادل و متعالی دین اسلام خاصه دو اصل اساسی ایمان و عمل صالح و با رویکرد امامت شیعی می‌باشد. در چنین رویکردی تعادل و تعالیِ آن بر مبنای هدایت و صراط مستقیم و مکتب آن بر مبنای قرآن کریم و سنت (قولی، تقریری و عملی) ائمه معصومین (علیهم السلام) است و نظام سیاسی بر اساس نظریه‌ی سیاسی امامت و راهبری تعالی بخش آن بالاخص در راهبرد انقلابی امام خمینی (رحمةالله) می‌باشد. دین اسلام در چنین رویکردی به منزله هم منبع و منشأ علمی و معرفتی و هم منبع و منشأ نگرش و بینش تلقی می‌شود و مبنایی برای عمل و رفتار و برای گرایش ایمانی و اعتقادی و در نهایت بر اساس عقل و تعقل و حکمت و مقتضیات عصری و نسلی و با کمک تجربه و عرف سیاسی ایرانی- اسلامی و جهانی علتِ تحقق خارجی نظام سیاسی و دولت جمهوری اسلامی است.

نقش راهبردی روحانیت

روحانیت با ماهیت و مبانی دینی نقش راهبردی تعالی بخش در جامعه دینی و انسان ایفا می‌کند و خود را مقابل نظام‌های تک‌ساحتی تنازعی پنداری و توهمی (ضالین و مغضوبین) نامتعادل و نامتعالی سوسیالیستی و کاپیتالیستی مدرنیستی و پست‌مدرنیستی قرار می‌دهد؛ نظام‌هایی که به سبب بروز بحران تا سرحد بن‌بست ناکارآمدی علوم و فنون و توسعه تک‌ساحتی غیرتوحیدی و مادی مدرنیستی یا کارآمدی تک‌ساحتی صرفاً مادی و فنی و ابزاری و اقتصادی ناسازوار (درونی و برونی) و در نتیجه نامتعادل و نامتعالی به چالش می‌افتند.
چنین وضعیتی و کیفیتی از نظام‌های موجود ضرورتِ جایگزینی مدل اسلامی با رویکرد توسعه توحیدی متعادل و متعالی به مثابه برترین گزینه را گوشزد و نیاز بدان را جدی می‌کند. در این صورت مدل اسلامی نیازمند چهار امر است:
1. تبیین علمی از اصول و مبانی دینی و اسلامی در مراکز حوزوی و دانشگاهی و نهادهای علمی؛
2. ترسیم عملی آن‌ها در مراکز راهبردی و سیاست‌گذار از طریق نیروها و نهادهای راهبردی همچون مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز مطالعات راهبردی، سازمان مدیریت راهبردی؛
3. تحقق عینی آنها در مراکز اجرایی و اداری اعم از سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها و مراکز قضایی در سراسر کشور؛
4. همگرایی و هماهنگی تا همکاری (تقسیم کار، ارتباطات و تبادلات)، هم‌فکری، هم‌یاری نیروها و نهادهای علمی به ویژه حوزوی روحانی در نظام جمهوری اسلامی ایران.
در این صورت نقش روحانیت موجب ارتقای کارایی نیروهای روحانی و نهاد روحانیت و ارتقای کارایی نیروها و نهادهای دولتی و عمومی و مدنی اعم از علمی و آموزشی و عملی و اجرایی می‌گردد.

اسلام، مکتب هدایت انسان در تمام عرصه‌ها و بخش‌های زندگی

اسلام از ویژگی‌هایی برخوردار است که این ویژگی‌ها آن را یک مکتب هدایت در عرصه‌های مختلف زندگی می‌گرداند. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:
اسلام هم مکتب هدایتگر و در عین حال رویکرد راهبردی به انسان و زندگی دارد؛ اسلام با وحی و نبی مکرم مکتب راهنماست و با اصل امامت انسان و زندگی انسان و جامعه سیاسی را به نحو راهبردی راهبری می‌کند. بنابراین هم مکتبی مدنی و سیاسی است و هم جامع و نظام‌مند و سازوار و هدفمند و غایتمند است. از سوی دیگر راهبرد آن از بنیاد هستی و آفرینش انسان «إِنّا لِلّهِ» و تا غایت انسان «إنّا إِلَیهِ راجِعُونَ»، راهبرد صراطِ مستقیم و متعادل و متعالی در تمامی گستره‌های شخصی (در عرصه‌های ذهنی، فکری، ارزشی، روحی و روانی و اخلاقی و رفتاری) و جمعی (خانوادگی، گروه‌های انسانی و اجتماعی و مدنی و اجتماعی، ملی و امت و جهانی) و در همه بخش‌های توسعه متعادل اقتصادی، سیاسی و متعالی فرهنگی با پشتوانه و بنیان علم و تعلم تفسیر و تفقه و تعلیم و تربیت و اجتهاد و ترغیب و تشویق و با عمل به اسلام و با تدبیر و تدبر و مدیریت راهبردی است. آیات 48 از سوره انعام و 35 از سوره اعراف و 62 از سوره یونس به این امر اشاره دارند؛ در عین حال همراه بازدارندگی از ضلالت و گمراهی (4) و بیراهه رفتن (5) و تشتت و تعارض و تنازع و استبداد می‌باشد.

روحانیت

روحانیت در رویکرد متعالی اسلام و در مذهب راهبردی شیعی امامت عالمِ دینی‌ای تلقی می‌شود که مروج و عامل به دین و اقامه کننده جهان‌بینی و ارزش‌ها و معارف و منش و اخلاق و احکام و حقوق اسلامی می‌باشد؛ به تعبیر دیگر روحانیت «راهنما» و «راهبر» به شمار می‌آید؛ زیرا به اعتباری تالی تلو نبوت محسوب می‌شود و به اعتباری تالی تلوسنت معصومین (علیهم السلام) طبایی و عهده‌دار ولایت و امامت جامعه و مردم. روحانیت دراین صورت هم نیرو و نهاد هدایت و راهبری بنیادی و زمینه‌ساز انتظار فعال و پویا و انقلابی منجی عالم و مهدویت است و هم نقش و رسالت هدایت و راهبری بنیادی و راهبردی را عهده‌دار است. بنابراین روحانیت دارای سه شأن یا سه مرتبه می‌باشد:
1. شأن علم و دانش و تعلیم و تعلم: این نیرو و نهاد هم به تفقه به معنای خاص که آیه شریفه «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» دال برآن است، (6) هم به تفسیر یا تحلیل محتوای علمی و راهبردی و کاربردی متون دینی می‌پردازد.
2. شأن تربیت: شأن روحانیت هم تربیت افراد جامعه در تخلق به راه حق و مکارم اخلاقی است و هم خود متخلق به فضایل و کمالات و اخلاقیات باشد؛ آن‌گونه که قرآن کریم در وصف رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ». (7)
3. شأن تحقق و اقامه عینی و عملی احکام و معارف دینی.
توجه به سه شأن فوق موجب می‌شود روحانیت دارای سه کارکرد باشد:
1. مربی و ولایت؛
2. معلم بودن؛
3. عامل و مجری و مدیریت.
بدین ترتیب قرآن کریم و مکتب اسلام مکتب هدایت «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» (8) و راهنمایی و راهبری بنیادی و راهبردگونه می‌باشد که نتیجه‌ی آن ایجاد تعادل و تعالی و دوری از افراط (مغضوبیت) و تفریط (گمراهی و ضلالت) و تضمین هدایت و راهبری بنیادین جامعه و افراد آن است و روحانیت نقش و رسالت راهبردی در تعلیم و تربیت اسلامی و انسان‌سازی تا جامعه‌سازی و تا جهانی‌سازی حقیقی و متعادل و متعالی را بر عهده دارد.
این نمودار معرف سیر و سیاست راهبردی متعادل و متعالی انسانی و اسلامی روحانیت و نفی سیاست تک ساحتی ضالّه و تنازعی ضالین و مغضوبین می‌باشد:

Resalat1
نمودار نقش و رسالت راهبردی روحانیت اسلام در انقلاب اسلامی

این نمودار معرف راهبرد نهایی سیاست دو ساحتی توحیدی (صراط مستقیم) است که ماهیت و متعالی انسانی – اسلامی دارد و کشور و جامعه و فرد را در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به تعالی می‌رساند و راهبردهای تک‌ساحتی ضالّین و سیاست تنازعی فاسق و مغضوبین را نفی می‌کند.

Resalat2
نمودار راهبرد روحانیت اسلام در انقلاب اسلامی

از آنچه گفته شد مکتب اسلام همراه و مسیر هدایت است و هم راهبردی علمی و عملی که هدایت فرد و جامعه و امت و جامعه جهانی را به عهده می‌گیرد. روحانیت شیعه نیز از جایگاه تفسیری و هدایتگرانه متون دینی برخوردار است و نقش و رسالتش به اعتبار چنین جایگاهی، راهنمایی و راهبری عملی و نظری به سوی راهبرد نهایی یعنی اعلی علیین است.
چنین نقش و رسالتی هم رسا و سازوار در درون و برون خود است و هم متناسب مقتضیات و مطالبات زمانه می‌باشد و همین امر موجب کارایی و کارآمدی آن می‌شود و به کارایی نیروها و نهادهای مردمی و مدنی و عمومی و دولتی می‌انجامد.

کارکردهای روحانیت

1. تبیین علمی از راهبرد نهایی زندگی، جامعه و دین و از راهبری امامت‌گونه خود در هدایت جامعه تا نیل به مقصود و مقصد نهایی؛
2. ترسیم عملی راهبرد نهایی در نیل جامعه و فرد و امت و جامعه جهانی به مقصد نهایی؛
3. ترویج و تحقق عینی راهبرد تعیین و تفسیر شده و تحقق عینی راهبری امامت‌گونه خود.

امام خمینی و نقش و رسالت راهبری روحانیت

امام خمینی، مؤسس نظام سیاسی ج.ا.ا.، نگاه راهبردی به انقلاب اسلامی داشته و راهبرد آن را تعالی انسان می‌داند و خود به مثابه برترین نماد نهاد روحانیت و بهترین نمود نقش و رسالت راهبردی آن در نظام سیاسی انقلابی و دولت ج.ا.ا. می‌باشد. ایشان چنین نگاهی از روحانیت را در آثار متعدد خود (از مصباح‌الهدایه تا کشف اسرار و ولایت فقیه و صحیفه نور و وصیت‌نامه سیاسی - الهی) نشان می‌دهد. برخی از نگاه‌های راهبردی را در این کتاب می‌توان یافت؛ از جمله:
1. امام خمینی در کشف اسرار درخصوص نقش تاریخی راهبردی روحانیت می‌گوید: «به شهادت تواریخ معتبر از بعد از رحلت پیغمبر اسلام تا امروز تنها کسانی که دین مردم را نگاه داشته و از یاوه‌سرایی افسارگسیختگان جلوگیری کرده‌اند، علما بودند». (9)
2. امام خمینی در جای دیگر نقش روحانیت در نهضت مشروطه را یادآور می‌شود و می‌فرماید: «در مشروطه چند ملا و معمم در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه آن وقت را به هم زدند و مشروطه مستقر کردند». (10) امام خمینی در این عبارت‌ها نقش هدایتگرایانه و راهبری حرکت‌های روحانیت به سوی مقصد معین را نشان می‌دهد. امام خمینی در فرمایشی دیگر رسالت روحانیت را بسط و تقویت توحید و تقویت مبانی اعتقادی از سویی و تقوا و تهذیب اخلاق افراد جامعه از سوی دیگر می‌داند؛ از این رو گوشزد می‌کند که روحانی نباید به شغل دیگری غیر از روحانیت که بسط توحید و تقوا و پخش و تعلیم قانون‌های آسمانی و تهذیب اخلاق توده است، بپردازد».
امام می‌فرماید چنین رسالتی که اقتضا دارد، مردم خاصه دولت در بسط این رسالت به روحانیت رو آورند و با ایجاد ارتباط و بهره بردن از رسالت آنان امنیت و آرامش را برای داخل کشور و حفظ استقلال و عظمت مملکت و کشور را در مقابل تهدیدات خارجی بالا ببرند. «وظیفه مردم خصوصاً دولت آن است که در بسط نفوذ آنان جدیت و کوشش کنند و با این قوه حفظ استقلال مملکت و عظمت کشور در مقابل سیاست‌های خارجی و حفظ امنیت و آرامش در داخل کشور بهتر و بالاتر از هر قوه می‌توان کرد». (11)
امام خمینی رو آوری به روحانیت و بهره بردن از تعالیم عملی و اعتقادی آنان را بیش از پیش وظیفه‌ی نیروهای مسلح یعنی ارتش و شهربانی و نیروهای جنگی میداند. «ارتش کشور نیز باید تحت نفوذ روحانیت باشد تا از آن بتوان نتیجه‌های روش پر قیمت گرفت و عمال شهربانی و نیروهای جنگی کشور از همه طبقات به روحانی بیشتر احتیاج دارند». (12)
وی با نفی و طرد نظریه جدایی دین و دولت جدایی این دو را به منزله جدایی سر از بدن می‌داند؛ به طوری که با این کار دولت استقلال و امنیت داخلی و خارجی خود را از دست می‌دهد؛ دولت خود را از کارکرد و رسالت روحانیت خود محروم می‌کند و روحانیت انرژی و توان خود را از دست می‌دهد. «تجزیه روحانیت از دولت مثل جدا کردن سر از بدن است. هم دولت با این تجزیه استقلال و امنیت خارجی و داخلی را از دست می‌دهد و هم روحانیت تحلیل می‌رود». (13)
مولوی در مثنوی معنوی چنین می‌گوید:

اصل لشکر بی‌گمان رهبر بود *** لشکر بی‌رهبر تن بی‌سر بود
این همه که مرده و سرگشته‌ایم *** زان بود که ترک رهبری سرور کرده‌ایم

امام خمینی درباره‌ی لزوم حضور روحانیت در دستگاه دولت و تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها می‌فرماید روحانیت باید در مجلس قانون‌گذاری حضور داشته باشد تا حکم خدا را بیان کند و از دولت بخواهد آن را اجرا و در انتخاب ریاست جامعه عدالت را رعایت کند و از آن تخلف ننماید و از هرگونه ظلم و جور و تجاوز به مال و جان و ناموس مردم بپرهیزد. «مجلسی از مجتهدین دیندار که هم احکام خدا را بدانند و هم عادل باشند و از هواهای نفسانی عاری باشند و آلوده به دنیا و ریاست آن نباشند و جز نفع مردم و اجرای حکم خدا غرضی نداشته باشند تشکیل شود و انتخاب یک نفر سلطان عادل کنند که از قانون‌های خدایی تخلف نکند و از ظلم و جور احتراز داشته باشد و به مال و جان و ناموس آنها تجاوز نکند». (14)
روحانیت تالی‌تلو امامت در عصر غیبت است؛ با این حال ممکن است دچار آفت‌زدگی و دوری از رسالت خود شود. لازم است روحانیت همواره توجه به تبلیغات سوء بیگانگان داشته باشد و از آنها پرهیز نماید. «بعضی را می‌بینیم که در حوزه‌ها نشسته و به گوش یکدیگر می‌خوانند که این کارها (انقلاب و تأسیس نظام سیاسی و رهبری و سازماندهی راهبردی و مدیریت سیاسی جامعه کشور) از ما ساخته نیست، چه کار داریم به این کارها؟ ما فقط باید دعا کنیم و مسئله بگوییم. این افکار آثار تلقینات بیگانگان است، نتیجه تبلیغات سوء چند صد ساله استعمارگران است که در اعماق قلوب نجف و قم و مشهد و دیگر حوزه‌ها وارد شد و باعث افسردگی و سستی و تنبلی گردیده و نمی‌گذارد رشد داشته باشد. مرتباً عذرخواهی می‌کنند که این کارها از ما ساخته نیست». (15)
از نظر امام آسیب دیگری که ممکن است روحانیت را تهدید کند و از رسالت اصلی‌اش بازدارد، آثار سوء فکری و اخلاقی افراد وارد شده به حوزه است؛ می‌فرماید: «کسانی که از میان مردم وارد حوزه‌های روحانیت می‌شوند طبعاً آثار سوء فکری و اخلاقی را با خود می‌آورند. حوزه‌های روحانیت جزئی از جامعه و مردم است. بنابراین ما باید در اصلاح فکری و اخلاقی افراد حوزه کوشش کنیم. آثار فکری و روحی را که ناشی از تبلیغات و تلقینات بیگانگان و سیاست دولت‌های خائن و فاسد است از بین ببریم و با آن مبارزه کنیم». (16)

دیدگاه امام درباره‌ی جایگاه روحانیت: نظارت و ولایت عالیه بر کشور و بسط عدالت و حفظ استقلال و آزادی

امام خمینی با اعتقاد به حق نظارت ولی فقیه و حق اداره عالیه وی بر کشور و بسط عدالت در بین مردم و برقراری روابط عادلانه میان مردم ولایت فقیه را برای حفظ آزادی و استقلال نظام سیاسی لازم می‌داند. «این فقیه است که زیر بار دیگران و تح نفوذ اجانب نمی‌رود و تا پایان جان از حقوق ملت و از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی وطن اسلام دفاع می‌کند و فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمی‌کند». (17)

لوازم رسالت روحانیت

امام خمینی به تناسب رسالتی که برای روحانیت قایل است، لازم می‌داند روحانیت هم در جهت رسالت راهنمایی و هم رسالت راهبری و تعیین جهت و مسیر زندگی اقدام به اموری نماید:
1. اسلام و معارف اسلامی را در میان مردم معرفی نماید و اسلام را دین اجتماعی معرفی کند و دوم برنامه حکومتی آن را تبیین نماید. قلمرو چنین رسالتی هم محدوده مرزهای جغرافیایی و هم فراتر از آن در عرصه جهانی است. «یکی شما اسلام را معرفی کنید. دیگری برنامه حکومتی اسلام را به دنیا برسانید. شاید این سلاطین و رئیس جمهوری‌های ممالک اسلامی متوجه شوند که مطلب صحیح است و تابع گردند». (18)
حداقل اثری که بر این معرفی از اسلام و برنامه حکومتی بار می‌شود، آن است که بتوانیم مسلمان‌ها یا حداقل شیعیان را در زندگی سیاسی و سطح جهانی مدیریت کنیم. «امروز در دنیا 700 میلیون جمعیت داریم. 170 میلیون یا بیشتر شیعه داریم؛ این‌ها همه پیرو ما هستند ولی از بس بی‌همت هستیم، نمی‌توانیم آنها را اداره کنیم». (19)
2. اسلام را از گزند توطئه‌ها و وسایل دشمنان خاصه سلطنت پهلوی حفظ نماید؛ امام خمینی می‌فرماید: «این حوزه‌های علمیه است که اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانیون نبودند از اسلام خبر نبود. آن که اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سیاه، در این زمانهای سیاه، همین روحانیین بودند». (20)
ایشان لازمه حفظ اسلام و معارف آن را نظام دادن به حوزه‌ها و برنامه‌های حوزه می‌داند: «قیام برای نظام دادن به حوزه‌ها لازم و ضروری است که علما و مدرسین و افاضل عظیم‌الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه... از آسیب حفظ نمایند». (21)
همچنین می‌گوید: «لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درس‌هایی که مربوط به فقاهت است و حوزه‌های فقهی و اصولی از طریقه مشایخ معظم که تنها برای حفظ فقه اسلامی است، منحرف شوند». (22)
در ادامه برای حفظ معارف دینی می‌فرماید: «از بالاترین و والاترین حوزه‌هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم قرار گیرد علوم معنوی اسلامی از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله رزقنا الله و ایا کم که جهاد اکبر می‌باشد». (23)

نتیجه

در پایان گفتنی است با وجود تحولات و خدمات عظیم روحانیت و حوزه‌های علمی و زمینه‌هایی که انقلاب اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کرده و چالش‌ها و چشم‌انداز جهانی و مطالبات و انتظاراتی که از حیث علمی و راهبردی و کاردبری تولید شده، تا مطلوب نهایی فاصله‌های زیادی وجود دارد که تاکنون طی نشده‌اند و باید بدون تأخیر و رکود، در عین حال با پرهیز از شتاب‌زدگی و به دور از هرگونه تحریف و انحراف، راه را ادامه داد و همه نیروها و نهادهای علمی، حوزوی، روحانی، دانشگاهی، دولتی، عمومی و خصوصی را در سطح ایران اسلامی بلکه جهان اسلام با رویکرد همگرایانه به هماهنگی و همکاری تا سر حد همبستگی و پیوستگی فرا خواند و بدین منظور به ایجاد ساختاری شبکه‌ای حوزوی، ملی، اسلامی و جهانی و تقسیم کار و ایجاد هم‌فکری و هم‌زبانی بر آمد تا با اندیشه و زبان مشترک و با نظام واحد و وحدت نظام در عین کثرت (به معنای تنوع) به ترسیم برترین ساختار راهبردی و تولید نظریه و نظریه‌پردازی تا نظریه‌سازی علمی، راهبردی و کاربردی متعالی و کاربست آن‌ها بر آمد تا حاصل آن‌ها توسعه متعالی را در پی داشته باشد.

پی‌نوشت‌ها

1- دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران.
2- این مقاله را آقای مرتضی یوسفی راد ویرایش علمی کرده است.
3- امام خمینی ؛ صحیفه امام؛ ج 6، ص 278.
4- بقره: 30. توبه: 11.
5- بقره: 35. طه : 134.
6- توبه: 122.
7- قلم: 4.
8- فاتحه: 6.
9- امام خمینی؛ کشف اسرار؛ ص 8.
10- همو، رساله نوین: مسایل سیاسی؛ 59/8/3.
11- همان.
12- همان.
13- همان.
14- همان.
15- همو، ولایت فقیه؛ ص 188-189.
16- همان.
17- همان، ص 189-190.
18- همان، ص 192.
19- همان.
20- همو، صحیفه نور؛ ج 5، ص 130-131.
21- همان، ص 21.
22- همان.
23- همان.

کتابنامه :
1. قرآن کریم.
2. امام خمینی؛ رساله نوین: مسایل سیاسی؛ قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361.
3. ___؛ صحیفه نور؛ ج 5، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
4. ___؛ صحیفه امام؛ ج 6، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
5. ___ ؛ کشف اسرار؛ قم: انتشارات مصطفوی [بی تا].
6. ___؛ ولایت فقیه؛ تهران: مؤسسه تنظیم هر نشر آثار امام خمینی، 1373.

منبع مقاله :
فراتی, عبدالوهاب (1394), روحانیت و انقلاب اسلامی جلد دوم مجموعه مقالات, قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی, چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما