جوان و ازدواج

ازدواج، فرايندى از تعامل بين زن و مرد است كه از مسائل حياتى و سرنوشت ساز محسوب مى‏شود. ازدواج، پيوندى است مقدس كه خاستگاه همه انسان‏ها بوده و ريشه در طبيعت آنان دارد. از ثمرات مهم ازدواج، تشكيل جامعه آرمانى، بقاى نسل، پيوند زدن نسل‏ها و تحويل نسل نو به جهان است. ازدواج موفق مى‏تواند مايه آسايش جسم و آرامش روان گردد و اساس سعادت و بهروزى پسران و دختران را بنيان نهد. بر عكس، ازدواج ناموفق ممكن است منشأ
چهارشنبه، 30 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوان و ازدواج
جوان و ازدواج
جوان و ازدواج

نويسنده:عليرضا انصارى
ازدواج، فرايندى از تعامل بين زن و مرد است كه از مسائل حياتى و سرنوشت ساز محسوب مى‏شود. ازدواج، پيوندى است مقدس كه خاستگاه همه انسان‏ها بوده و ريشه در طبيعت آنان دارد. از ثمرات مهم ازدواج، تشكيل جامعه آرمانى، بقاى نسل، پيوند زدن نسل‏ها و تحويل نسل نو به جهان است.
ازدواج موفق مى‏تواند مايه آسايش جسم و آرامش روان گردد و اساس سعادت و بهروزى پسران و دختران را بنيان نهد. بر عكس، ازدواج ناموفق ممكن است منشأ بزرگ‏ترين نگرانى‏ها و ناراحتى‏ها شود و بناى بدبختى و تيره روزى جوان را پايه گذارى كند.
يكى از انديشمندان مى‏نويسد: «زناشويى، در رديف نظم هايى قرار دارد كه آفريدگار جهان، اساس آن را بنا نهاده است. هيچ امرى در زندگى نمى‏تواند به اندازه ازدواج، بهروزى يا تيره بختى به بار بياورد، و در جهان، براى هيچ چيز ديگرى به اندازه ازدواج لازم نيست كه انسان روح و قلب خود را آماده سازد».(1) از اين رو اسلام به مسئله ازدواج اهميت داده و با عزوبت و تجرد مخالفت كرده است.
اين نوشتار مى‏كوشد بعضى از محورها را بررسى كرده و برخى ديگر را به عنوان « محورهاى پژوهشى» معرفى نمايد تا علاقه‏مندان به مقاله نويسى، در باره آنها تحقيق و پژوهش كنند.

الف) اهداف ازدواج‏

ازدواج، اهداف متعددى دارد كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
1.آرامش روح و روان: از تعاليم اسلام استفاده مى‏شود كه يكى از مهم‏ترين و شايد اولين انگيزه ازدواج، ايجاد آرامش روح و روان است. ازدواج موجب مى‏شود زن و مرد احساس آرامش كنند، زيرا زنان آرامش دهنده روانى مردانند و زن و مرد به دوستى با هم نيازمندند. قرآن، يكى از فلسفه‏هاى ازدواج را آرامش روانى بيان كرده است.(2)
2.تأمين نيازهاى جنسى: انسان داراى مجموعه‏اى از نيازها و غرايز است كه عدم ارضا يا ارضاى غير صحيح هر كدام از آنها، شخصيت او را متزلزل كرده و پيامدهاى منفى را در پى دارد. يكى از نيرومندترين غرايز، غريزه جنسى است كه از طريق ازدواج تأمين مى‏گردد،(3) زيرا ازدواج، بر آوردن خواهش طبيعت و پاسخ گويى به نداى فطرت است.
از آن جا كه ازدواج‏هاى سالم، نقش بنيادى در تشكيل جامعه آرمانى داشته و زن و مرد را از انحراف و گناه مصون مى‏دارد، بر اين اساس، تنها وسيله طبيعى و مشروع ارضاى اين غريزه، ازدواج شمرده شده است.
3.بقاى نسل: فرزندان، ميوه‏هاى شيرين بوستان ازدواج هستند. شخصيت زن و مرد با برخوردار شدن از فرزند، كامل شده و حيات آنان با نسل نو ادامه مى‏يابد. وجود فرزند، باعث گرمى، پويايى و صفاى كانون خانوادگى مى‏شود.
از ديدگاه اسلام نيز وجود فرزند صالح، براى پدر و مادر، يك عمل نيك محسوب مى‏شود. امام زين‏العابدين‏عليه السلام‏فرمود: «من سعادة الرّجل ان يكون له ولد يستعين بهم؛(4) از سعادت انسان، داشتن فرزندانى است كه از آنان استعانت جويد.»
در آموزه‏هاى دينى به اين مسئله بسيار توجه شده است، تا آن جا كه پيشوايان اسلام، داشتن زن شايسته را از سعادت‏هاى مرد شمرده(5) و از آن به عنوان نعمت ياد كرده‏اند.(6) افزون بر آن، ازدواج را عامل حفظ و كامل شدن دين دانسته‏اند.(7) پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله‏فرمود: «هيچ كانونى در اسلام بر پا نشده است كه نزد خدا محبوب‏تر از كانون ازدواج باشد.»(8)
استاد شهيد مطهرى نيز در باره اهميت و نقش ازدواج مى‏نويسد: ازدواج، اولين مرحله خروج از خودِ طبيعىِ فردى و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است...(9) يك پختگى هست كه فقط در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا مى‏شود. اين پختگى در مدرسه، در جهاد با نفس، در نماز شب، و حتى با ارادت به نيكان هم پيدا نمى‏شود؛ اين را فقط در ازدواج بايد به دست آورد.(10)
علامه محمدتقى جعفرى‏رحمه الله‏فرمود: «برتراند راسل (فيلسوف مشهور) به من نوشت: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع كرده است؟ در جواب او نوشتم: مسئله انسان است؛ با ازدواج مى‏خواهد انسان به وجود آيد.»(11)

ب) موانع و مشكلات ازدواج‏

هر جوانى به طور طبيعى به ازدواج و تشكيل خانواده علاقه‏مند است. غريزه جنسى از انسان مى‏خواهد هر چه زودتر اين نياز طبيعى را اجابت كند، ليكن در خارج چنين نيست؛ بدين معنا كه اغلب ازدواج‏ها در سنين طبيعى و مطلوب انجام نشده و عملاً به تأخير مى‏افتد.
حال اين پرسش مطرح مى‏شود كه با توجه به اهميت ازدواج و خواست جوانان، چرا ازدواج‏ها به تأخير مى‏افتد؟ حتى بعضى از جوانان - بر خلاف ميل طبيعى خود - چندان به آن رغبت ندارند؟
آنچه باعث شده ازدواج‏ها به تأخير بيفتد، وجود موانع و مشكلاتى است كه مى‏توان آنها را به دو نوع خيالى و واقعى تقسيم نمود. البته ميزان تأثير گذارى اين موانع، يك سان نبوده و برخى از آنها مشكلات جدى محسوب شده و برخى ديگر، تأثير گذارى كمترى دارند. در اين مقاله، به طور اختصار به بعضى از موانع اشاره مى‏شود:
1.اختلافات والدين: جوانان، كودكان ديروز هستند كه در كنار پدر و مادر خويش بزرگ شده و شاهد دعواها و درگيرى آنان بوده‏اند. اين كشمكش‏ها و اختلافات در جوانان تأثير مى‏گذارد و آنها را از تشكيل خانواده نااميد مى‏سازد، زيرا تصور مى‏كنند سرنوشت زندگى مشترك، همين چيزى است كه والدينشان به آن رسيده‏اند.
برخى جوانان در پاسخ اين سؤال كه چرا ازدواج نمى‏كنيد؟ اختلافات خانوادگى و ازدواج ناموفق والدين خود را علت آن ذكر مى‏كنند.
2.ازدواج‏هاى ناموفق: يكى از مشكلات ازدواج، تشكيل خانواده‏هاى ناموفق است. هنگامى كه جوان پا به عرصه اجتماع مى‏گذارد، با ازدواج‏هاى شكست خورده روبرو مى‏شود كه نگرش او را به ازدواج تغيير مى‏دهد، زيرا احساس مى‏كند ثمره ازدواج‏ها، شكست و به جاى گذاشتن فرزندان طلاق است.
براى رفع اين مشكل، بايد ازدواج‏ها بر اساس معيارهاى علمى و ارزش‏هاى دينى صورت گيرد تا جوانان شاهد اين گونه ازدواج‏ها نباشند. البته جوانان عزيز نيز بايد با بينش عميق، مسائل اجتماعى را پى‏گيرى نموده و ازدواج‏هاى شكست خورده را به اصل ازدواج ربط ندهند. افزون بر آن، همان گونه كه در جامعه ازدواج‏هاى ناموفق وجود دارد، ازدواج‏هاى آرمانى و موفق نيز وجود دارد كه جوانان مى‏توانند آنها را الگو قرار دهند.
3.ادامه تحصيلات: عاملى ديگر كه موجب تأخير ازدواج مى‏شود، ادامه تحصيلات پسر يا دختر است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصيلاتشان را ادامه دهند. از طرف ديگر، ازدواج را با درس خواندن ناسازگار مى‏دانند، زيرا ازدواج، مسئوليت آفرين است و تأمين هزينه زندگى براى پسر، و رسيدگى به امور خانه براى دختر، مانعى بر سر راه تحصيل آنان است و فرصت درس خواندن را از آنان مى‏گيرد.
براى رفع اين مشكل، نخست بايد فرهنگ سازى كرد؛ به اين معنا كه جوانان معتقد شوند با ازدواج كردن نيز مى‏توانند ادامه تحصيل دهند. افزون بر آن، والدين نيز مى‏توانند تدبيرى اتخاذ نمايند كه ازدواج فرزندانشان مانع تحصيل آنان نشود. همچنين حكومت مى‏تواند با به كار گرفتن شيوه‏هاى مناسب، جوانان را در رفع اين مشكل يارى نمايد.
4.مشكلات اقتصادى: يكى از موانع جدى ازدواج، فقر و مشكلات اقتصادى خانواده هاست كه در موارد زير بيشتر ظهور و نمود پيدا مى‏كند و موجبات به تأخير افتادن ازدواج را فراهم مى‏كند:
1-4.مخارج عروسى؛
2-4.تهيه مسكن؛
3-4.تأمين مخارج زندگى؛
4-4.تهيه جهيزيه و لوازم منزل.
متأسفانه به دليل وجود مشكلات اقتصادى، بسيارى از جوانان اوقات جوانى خود را در حال تجرد به سر مى‏برند. اين گروه از جوانان با وضع بسيار دشوارى روبرو هستند. از يك طرف ميل دارند مانند ساير جوانان ازدواج كنند و از طرف ديگر، امكانات و قدرت مالى آن را ندارند.
هر چند مشكلات اقتصادى از عوامل مهم تأخير ازدواج مى‏باشد، ولى مى‏توان با اتخاذ سياست‏هاى منطقى، اين مشكل را كم رنگ نمود؛ بدين صورت كه هزينه‏هاى ازدواج كاهش داده شود و ازدواج‏ها بدون تشريفات و هزينه‏هاى كمر شكن صورت گيرد. آيا نمى‏توانيم جشن ازدواج را به جاى تالارها در خانه‏ها و به صورت ساده و با صفاتر برگزار كنيم؟! آيا نمى‏توانيم در ازدواج، از چشم و هم چشمى‏ها و رقابت‏ها پرهيز كرده، سيره معصومان‏عليهم السلام‏را الگو قرار دهيم تا هم خود و هم فرزندان جوانمان با آرامش خيال، زندگى مشترك را شروع كنند.
البته دولت نيز مى‏تواند با اتخاذ سياست‏هاى راهبردى مانند: دادن وام، واگذارى مسكن و... مشكلات را حل كند.
جوانان عزيز نيز بايد توجه داشته باشند كه بسيارى از زنان و مردان در ابتداى زندگى، صاحبِ خانه، ماشين و... نبودند، بلكه به تدريج اين امكانات را به دست آورده‏اند؛ حتى بعضى از آنها هنوز اين امكانات را هم ندارند؛ با وجود اين به خوبى و خوشى زندگى خود را ادامه مى‏دهند.
5.بيكارى يا شغل نامناسب: بعضى از جوانان بدان دليل ازدواج نمى‏كنند كه شغل مناسبى ندارند. در جامعه ما داشتن شغل به صورت يكى از معيارهاى ازدواج در آمده است. يكى از پرسش‏هاى اساسى كه در هنگام خواستگارى مطرح مى‏شود، مربوط به شغل پسران است. از سوى ديگر، جوانان نيز تصور مى‏كنند كه مسئوليت تأمين همسر و زندگى، جز با داشتن شغل مناسب امكان‏پذير نيست. در اين راستا، هم والدين و هم حكومت وظيفه دارند جوانان را در رفع اين مشكل يارى نمايند.
6.عدم شناخت صحيح از همسر آينده: يكى ديگر از مشكلاتى كه بر سر راه جوانان قرار دارد، «مشكل انتخاب همسر» است؛ بدين معنا كه دختران و پسران نمى‏دانند چه كسى را با چه معيارها و خصوصياتى به عنوان همسر خود انتخاب نمايند.(12) واقعيت اين است كه مسئله فوق، از مسائل بزرگ و مهمى است كه جوانان با آن مواجه هستند، مخصوصاً آن گروه از جوانان كه در امر ازدواج وسواس داشته و در صددند همسر آرمانى و ايده آلى داشته باشند. طبق يك نظرسنجى انجام شده از بعضى دانشجويان، يكى از موانع جدى ازدواج را عدم شناخت صحيح از همسر آينده دانسته‏اند.(13) براى رفع اين مشكل، راه كارهايى وجود دارد؛ مانند: مشورت با صاحبان تجربه و مد نظر قرار دادن معيارها و ويژگى‏هايى كه در اسلام براى انتخاب همسر ذكر شده است.
7.باورها و سنت‏هاى غلط: بى‏ترديد ازدواج بايد بر اساس باورها و سنت‏هاى دينى به وجود آيد. متأسفانه گاهى اوقات سنت‏ها ناديده گرفته شده، آداب و رسوم غلط جايگزين آن مى‏شود. اين سنت‏ها در قالب‏هاى مختلف ظهور مى‏كند: مهريه‏هاى سنگين، جهيزيه‏هاى گران قيمت و لوكس، خرج‏ها و تشريفات زايد و... از نمونه‏ها و مصاديق سنت‏هاى غلط هستند. در برخى از اقوام، اين نگرش حاكم است تا زمانى كه دختر و پسر بزرگ‏تر در خانه وجود دارد، نبايد دختر و پسر كوچك‏تر ازدواج نمايند. در برخى از مناطق ديگر اين فرهنگ حاكم است كه ازدواج‏ها حتماً بايد به صورت فاميلى باشد. سخت‏گيرى‏هاى غير منطقى والدين و اطرافيان نيز، از مشكلات جدى ازدواج محسوب مى‏شود. متأسفانه در بعضى از موارد، پدر و مادر و اطرافيان دختر يا پسر از روى خود خواهى و باورهاى غلط، مانع ازدواج فرزندان خويش مى‏شوند و عملاً تيشه به ريشه آنان مى‏زنند. دخالت‏هاى بى جا و اعمال نظر غير معقول آنان موجب شده است كه بعضى دختران، خواستگارهاى مناسب خويش را از دست داده و خانه نشين شوند. چه بسا پسرانى كه در اثر رفتار والدين و يا سنت‏هاى غلط حاكم در جامعه، ازدواج‏هاى ناموفق انجام داده و يا اصلاً موفق به تشكيل خانواده نشده‏اند. طبق يك نظر سنجى كه از بعضى جوانان به عمل آمده، مشخص شده سنت‏هاى غلط و رفتار والدين، مانع بزرگ ازدواج جوانان بوده است.(14) بر اين اساس، براى از بين بردن باورها و سنت‏هاى غلط، بايد فرهنگ سازى شود تا ازدواج‏ها بر اساس سنت‏ها و باورهاى دينى صورت گيرد.
8.ارضاى نامشروع: كشش جنسى، يك واقعيت خدادادى و طبيعى است كه بايد ارضا شود. منتها ارضاى آن ممكن است به دو صورت قانونى و غير قانونى صورت گيرد. اگر زمينه‏هاى ازدواج جوانان فراهم نشود، به ارضاى غير قانونى و نامشروع روى مى‏آورند و در اين صورت، از رونق ازدواج كاسته شده و آن را به تأخير مى‏اندازد، زيرا با اين عمل، آتش شهوت خاموش مى‏گردد.
در آموزه‏هاى دينى، ازدواج، تنها راه صحيح ارضاى تمايل جنسى شمرده شده است.(15) اسلام جوانان را از هر گونه ارضاى غير قانونى غريزه جنسى بر حذر داشته است. پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله‏خطاب به جوانى فرمود: «اى جوان! ازدواج كن و از زنا بپرهيز، كه زنا ريشه‏هاى ايمان را از دلت بر مى‏كَند.»(16)
9.ضعف باورهاى دينى: يكى از ويژگى‏هاى اسلام اين است كه به انسان‏ها اميد مى‏دهد. اگر اميد نباشد، زندگى بى معنا خواهد بود و انسان‏ها از هر گونه تلاش و كوششى در رفع نيازهاى خود دست بر مى‏دارند. در آموزه‏هاى دينى سفارش شده كه اگر جوانان ازدواج كنند، خداوند مشكلات آنان را حل مى‏نمايد. قرآن مى‏فرمايد: «جوانان بدون همسر را همسر دهيد... اگر فقير باشند، خداوند با فضل و رحمت خود، آنان را غنى و بى نياز مى‏كند...»(17). پيامبرصلى الله عليه وآله‏فرمود: «همسر بگيريد كه به يقين، رزق شما را زياد مى‏كند».(18) امام صادق‏عليه السلام‏نيز همسر را موجب افزايش رزق دانسته است.(19) پيامبرصلى الله عليه وآله‏فرمود: «كسى كه ازدواج را از ترس فقر و نادارى ترك كند، همانا به خداوند گمان بد برده است، زيرا خداوند مى‏فرمايد: اگر فقير باشند، خداوند با فضل و رحمت خويش آنان را بى نياز مى‏سازد.»(20)
تجربه و شواهد تاريخى نيز نشان مى‏دهد كسانى كه ازدواج كرده‏اند، مشكلات اقتصادى آنان كمتر شده است. متأسفانه امروزه باورهاى دينى رو به ضعف نهاده است. هر گاه از جوانان سؤال مى‏شود چرا ازدواج نمى‏كنيد؟ بدون آن كه از وعده‏هاى الهى سخن به ميان آورند، مشكلات اقتصادى و موانع ديگر را مطرح مى‏نمايند؛ در حالى كه يك مسلمان بايد به وعده‏هاى الهى اميدوار باشد، زيرا وعده‏هاى الهى تخلف‏ناپذير است.

پی‏نوشت‏ها:

1.ما و فرزندان ما، ص 84؛ به نقل از: محمد تقى فلسفى، بزرگسالان و جوانان، ج 2، ص 231 - 237.
2.روم (30) آيه 21.
3.شكوه نوابى نژاد، مشاوره ازدواج، ص 6.
4.وسائل الشيعه، ج 15، ابواب احكام الاولاد، ح 1.
5.كافى، ج 1، ص 327.
6.وسائل الشيعه، ج 14، ص 23.
7.مكارم الاخلاق، ص 99.
8.وسائل الشيعه، همان، ص 3، ح 4.
9.تعليم و تربيت در اسلام، ص 251 - 252.
10.همان، ص 398، با اندكى تغيير.
11.على اكبر مظاهرى، جوان و انتخاب همسر، ص 7.
12.همان، ص 71.
13.شكوه نوابى نژاد، همان، ص 18.
14.همان.
15.محمد تقى فلسفى، بزرگسالان و جوانان، ج 2، ص 234.
16.مكارم الاخلاق، ص 99.
17.نور (24) آيه 32.
18.وسائل الشيعه، ج 3، ص 7.
19.تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 599.
20.وسائل الشيعه، همان، ص 5.

منبع: ماهنامه معارف اسلامی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط