شاعر: (ژوليده نيشابورى)
خوشا به نيمه شبى با خدا صفا كردن
زبان حال گشودن زدل دعا كردن
تمام لذّت عالم نمىرسد قدرش
به يک دقيقه مناجات، با خدا كردن
به صد هزار قبولى عمره مىارزد
به دهر يک گره از كار خلق وا كردن
به ادّعا نتوان برد بهرهاى فردا
كه بهره از عمل آيد نه ادّعا كردن
در اين سراى دو در، از درى درآ اى دوست
كه حاجتى بتوان از كسى روا كردن
براى جلب رضاى خدا بكوش اى دل
كه مشكل است خدا را زخود رضا كردن
به زرق و برق زر اى دل مناز، مىبازى
كه كار زر، بود از حق تو را جدا كردن
بهشت برگ عبورش محبّت مولاست
خوشا به حبّ على دورى از خطا كردن