فرآیندی که رهبر معظم انقلاب از 25 سال پیش آغاز کردند

نام‌گذاری سال ۹۶، از کدام پشتوانه‌ نشأت می‌گیرد؟

هر سال در نخستین لحظات سال نو، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در پیامی به عموم مردم ایران، با نام‌گذاری سال جدید، مسیر حرکت یکساله‌ی کشور را مشخص می‌کنند. سال ۱۳۹۶ هم از این سنت رهبر انقلاب مستثنی نبود و با نام‌ «اقتصاد مقاومتی: تولید-اشتغال» آغاز شد.
دوشنبه، 30 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نام‌گذاری سال ۹۶، از کدام پشتوانه‌ نشأت می‌گیرد؟

نام‌گذاری سال ۹۶، از کدام پشتوانه‌ نشأت می‌گیرد؟

گفت‌وگو با آقای دکتر حسن عابدینی

 

هر سال در نخستین لحظات سال نو، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در پیامی به عموم مردم ایران، با نام‌گذاری سال جدید، مسیر  حرکت یکساله‌ی کشور را مشخص می‌کنند. پس از آن نیز، در نخستین سخنرانی خود در روز اول فروردین در حرم رضوی، به تبیین بیشتر آن می‌پردازند. سال ۱۳۹۶ هم از این سنت رهبر معظم انقلاب مستثنی نبود و با نام‌ «اقتصاد مقاومتی: تولید - اشتغال» آغاز شد. با توجه به رویکرد اقتصادی مقام معظم رهبری در نام‌گذاری سال‌های اخیر، در گفت‌وگویی با آقای دکتر حسن عابدینی، استاد دانشگاه و قائم مقام خبرگزاری صداوسیما، به بررسی سیر نام‌گذاری سال‌ها  در بیست‌وپنج سال گذشته و هدف رهبر معظم انقلاب از این سیر نام‌گذاری پرداخته‌ایم.
 
با توجه به مجموعه‌ی شعارهای سال و عناوینی که برای نام‌گذاری سال‌ها از سوی رهبر معظم انقلاب در نظر گرفته شده است، آیا می‌توان تحلیلی از نوع نگاه و منظومه‌ی فکری رهبر معظم انقلاب به‌دست آورد؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی تقریبا از سال ۱۳۷۰ سال‌ها را نام‌گذاری کردند. این نام‌گذاری‌ها را می‌توان در سه بخش تقسیم کرد. بخش اول نام‌گذاری‌هایی است که به نام اشخاص صورت گرفته است، سال‌های۷۸، ۷۹، ۸۱ و ۸۵ که به ترتیب به نام‌های سال امام خمینی، سال امام علی علیه‌السلام، سال عزت و افتخار حسینی و سال پیامبر اعظم صلی‌الله‌‌علیه‌و‌آله‌وسلم نام‌گذاری شدند.
غیر از این چهار سال، سایر نام‌گذاری‌ها به‌گونه‌ای است که با موضوع «اقتصاد» یا به شکل مستقیم و یا به صورت غیرمستقیم ارتباط دارد. در حقیقت رهبر معظم انقلاب از سال‌ها پیش به درستی تشخیص داده بودند که مهم‌ترین بخش در زمان حاضر، بخش افتصادی است و می‌بایست بر روی آن تمرکز کرد. بدین ترتیب بخش دوم را می‌توان نام‌گذاری‌هایی دانست که به‌صورت مستقیم به موضوع اقتصاد مربوط هستند. در این قسمت می‌توان به سال‌های ۹۵ با نام اقتصاد مقاومتی، سال ۹۳ اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی، سال ۹۲ حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی، سال ۹۱ تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی، سال ۹۰ جهاد اقتصادی، سال ۸۸ حرکت به‌سمت اصلاح الگوی مصرف، سال ۸۰ اقتدار ملی و اشتغال آفرینی، سال ۷۷ سالی بود که حضرت آقا بر  صرفه‌جویی و پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابی، سال ۷۵ تاکید بر ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور و سال ۷۴ که با تاکید بر وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی همراه بود، اشاره کرد.
بخش سوم را می‌توان نام‌گذاری‌هایی دانست که به‌شکل غیر مستقیم به امر اقتصاد مربوط می‌شوند. در حقیقت اگرچه ممکن است در نگاه اول، موضوع اقتصاد در این سال‌ها نمود چندانی ندارد، اما با اندک تأملی در محتوای بیانات نوروزی ایشان، می‌توان فهمید که باز هم دغدغه‌ی ایشان اقتصاد و مشکلات معیشتی مردم است. برای درک بیشتر این موضوع باید به تشریح نام‌گذاری‌ها از سوی حضرت آقا توجه کنیم، به‌ویژه سخنرانی‌های روز اول فروردین در جوار حرم رضوی. به‌طور مثال در تشریح سال ۹۴ با نام دولت و ملت، همدلی‌وهم‌زبانی به لزوم رونق به اقتصاد و تولید اشاره کردند. همچنین در سال ۸۹ با نام همت مضاعف، کار مضاعف به برداشتن گام‌های بلندتر دولت به‌همراه ملت در عرصه‌های اقتصادی، سال ۸۷ با نام نوآوری و شکوفایی که یکی از معانی شکوفایی، شکوفایی در اقتصاد است اشاره شده است. یا در سال ۸۴ با نام همبستگی ملی و مشارکت عمومی در تبیین این شعار می‌فرمایند: آماده‌سازی زیرساخت لازم برای دستیابی به سند چشم‌انداز بیست‌ساله. سند چشم‌انداز بیست‌ساله یک بخش عمده‌اش بحث اقتصاد است، سال ۸۲ با نام خدمت‌رسانی که در شرح خدمت‌رسانی بحث اقتصادی را مطرح می‌کنند، همچنین سال‌های ۷۳ که بر صرفه جویی تاکید شد و سال ۷۲ که حضرت آقا بر امر مهم عدالت اجتماعی تاکید کردند که این امر باز به حیطه‌ی اقتصاد و توزیع عادلانه‌ی ثروت در کشور باز می‌گردد.
 
این بازخوانی شعار‌های سال و یادآوری آن‌ها به ما نشان می‌دهد که توجه رهبر معظم انقلاب به مسئله‌ی اقتصاد امر متاخر و مربوط به سال‌های اخیر نیست.
جالب این است که حضرت آقا حتی در همان پنج سالی که به اسم شخصیت­‌های دینی نام‌گذاری شد، باز هم تاکیدشان بر مسئله‌ی اقتصاد بود. به‌صورت مشخص در سال پیامبر اعظم صلی‌الله‌ علیه‌وآله‌وسلم فرمودند که برداشتن گام­‌‌های بلند و خیزش در جهت ساختن جامعه و تمدن مورد نظر پیامبر. یعنی در همان جا هم بحث سازندگی را مطرح کردند. زیرا وقتی می­‌گوییم تمدن، فقط وجه‌ی معنوی­‌اش مورد نظر نیست، تمدن ساحت مادی هم دارد. یا مثلا در سالی که سال امیرالمومنین علیه‌السلام بود، بیان کردند که نزدیک شدن ملت و نظام جمهوری اسلامی به عدالت  اجتماعی. واضح است که بحث عدالت اجتماعی فقط مرتبط به بحث­‌های  فرهنگی و سیاسی نیست و اتفاقا اقتصاد نقش پررنگ‌تری در عدلت اجتماعی و توزیع عادلانه‌ی ثروت دارد.
ممکن است عده‌ای بگویند از سال ۸۸ که تحریم­‌های فلج­‌ کننده مطرح شد، حضرت آقا روی اقتصاد تاکید داشتند اما این نام‌گذاری‌ها نشان می‌دهد که ساختن یک جامعه و رسالت یک جامعه اسلامی را ایشان سال‌ها و دهه‌ها پیش از تحریم در منظومه‌ی ذهنی خود داشته‌اند و بیان نموده‌اند. سال ۷۵ یعنی بیست سال قبل می‌فرمایند: رعایت منابع مالی کشور، مبارزه با اسراف و زیاده­‌روی و کسانی که اموال عمومی و شخصی را نابود می­‌کنند. یا سال ۷۴ وقتی ایشان می­‌فرمایند: انضباط اقتصادی و مالی، زمانی که اصلا تحریم­‌های اینگونه وجود نداشت، حتی در سال ۷۱ که عنوان وحدت و یکپارچگی به عنوان شعار سال انتخاب می­‌شود اما بحث­شان  برنامه­‌ریزی دولت برای حضور مردم در سازندگی و سازماندهی همگانی که کار را یک ارزش بالا و جهاد بدانند، یا در سال ۷۰ ایشان می­‌فرمایند که ان‌شالله باید مجاهدت عمومی برای سازندگی کشور رشد و سرعت پیدا کند. این نشان می­‌دهد که چشم­‌انداز و افقی که حضرت آقا برای اقتصاد، برای دوری از اسراف، برای کار به‌عنوان یک جهاد تلقی می­‌کنند این عناوین نشان می‌دهد ما نمی‌توانیم بگوییم تحریم­‌ها باعث شده که آقا ریل‌گذاری کشور را در بحث اقتصاد قرار دهند.
در حالت عادی شاید به ذهن متبادر شود که ایشان به‌عنوان شخصی که یک مرجع و یک عالم مذهبی است عموما باید نام‌گذاری سال­‌ها را با گرایش به فرهنگ و مسائل دینی انجام دهند، اما می­‌بینیم در واقعیت مسائل اقتصادی در آن نمود بیشتری دارد. یعنی می­‌توانم بگویم ۶۰ درصد سال­‌ها واژه‌های اقتصادی در آن به کار برده شده است و سایر سال‌ها هم به شکلی غیر‌مستقیم به اقتصاد مرتبط است.
 
با توجه به سایر وجوه زندگی اجتماعی، چرا اقتصاد تا این اندازه برای رهبر معظم انقلاب مهم بوده است؟
این امر که اقتصاد جزو مهم‌ترین اولویت‌های حکومت‌ها است، از یک نگاه عقلانی نشات‌ می‌گیرد. گذشته از این در حکومت‌های اسلامی علاوه بر نگاه عقلانی، یک نگاه نقلی و دینی هم باید وجود داشته باشد. ما در آیات قرآن داریم «لیقوم الناس بالقسط» که آمدن پیامبران و فرستادن کتب آسمانی برای قسط و عدالت اجتماعی است. حضرت امام زمان عجّل‌اللَّه‌تعالی‌فرجه‌الشّریف وقتی که ظهور می­‌کنند زمین را پر از قسط و عدل می­‌کنند در حالی که پر از ظلم و جور بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم، قدرت­‌های پیروز جنگ سه محور اساسی را در دنیا دنبال کردند. این قدرت‌ها سعی داشتند تا ادبیات جنگ جهانی و نتایج آن را جهانی کنند و به همه‌ی نقاط دنیا تعمیم دهند، در حالیکه ما می‌دانیم بسیاری از کشورها و مناطق جهان مثل ایران اصلا نقشی در جنگ جهانی نداشتند. نخستین محور، نظامی­‌گری مبتنی بر بمب اتم بود که بر همین اساس در غرب نهاد ناتو و در شرق هم نهاد ورشو پایه‌گذاری شد. این دو قطبی در جهان وجود داشت، حتی پس از فروپاشی شوروی و انحلال ورشو، ناتو همچنان وجود دارد.
محور دوم، فرهنگ مبتنی بر لیبرال دموکراسی بود که اندیشمندان­ غربی آن را تئوریزه کردند، هانتینگتون نظریه‌ی جنگ تمدن­‌ها را بیان کرد، یا فوکویاما نظریه‌ی پایان تاریخ را مطرح و بیان می‌کند که در پایان تاریخ یک انسان وجود دارد، آن هم انسان لیبرال دموکراسی است. یا حتی فریدمن که یک مقاله­‌ای معروفی دارد با عنوان جهان تخت است که در این نظریه هم اساس پیروزی انسان مبتنی بر اندیشه لیبرال دموکراسی است.
اما محور سوم که اتفاقا از همه­ مهم‌تر است و نظام غرب اساس حاکمیت خود را بر آن استوار کرده است که آن هم اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد یا اقتصاد مبتنی بر اندیشه­‌های کاپیتالیستی نظام سرمایه­‌داری است. غرب برای اثبات ساماندهی این نظام اقتصادی در دنیا، نهادهای بین‌المللی اقتصادی را شکل داد. نهادهایی مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و پس از آن نهاد تعرفه و تجارت که در سال ۱۹۹۵ به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد. غرب دریافت که برای تسلط هژمون بر جهان، باید بر شریان­‌های اقتصاد جهانی حاکم شود. به‌همین دلیل در نشست «برتون وودز»، پشتوانه‌ی چاپ اسکناس تغییر یافت و دلار با یک تناسبی با طلا تطبیق داده شد. بعد از دهه‌ی ۷۰ به دلیل حمله‌ی نظامی آمریکا به ویتنام و مشکلات ناشی از این جنگ برای آمریکا، این تناسب هم به‌هم خورد و اتفاقی تاریخی روی داد. از آن زمان به بعد دلاری را چاپ می‌کنند که پشتوانه‌ی طلایی ندارد و قید پشتوانه‌ی طلا برای چاپ دلار حذف شد. یعنی کشور‌های دیگر مجبور هستند نفت بفروشند و یک کاغذی را بگیرند که پشتوانه‌ای ندارد. بنابراین در جهان مدرن اقتصاد از یک جایگاه رفیعی برخوردار است.
از سوی دیگر اقتصاد یک ابزار است برای نفوذ، هنگامی که شما اقتصادی قدرتمند داشته باشید می‌توانید از دیپلماسی عمومی به نحوی مؤثر استفاده کنید. کشوری مثل ژاپن بر همین مبنا و به دلیل بهره‌مندی از اقتصاد قدرتمند، سازمانی را با عنوان جترو (GTRO) پایه‌گذاری کرد که این سازمان سرمایه‌ها را در جهت کمک به دیپلماسی عمومی سامان می‌دهد. بنابراین در این زمینه که اقتصاد به‌عنوان یک عامل پیشبرنده در جهان حضور دارد تردیدی نداریم. پس ناگزیریم برای آنکه در دنیای جدید، حرفی برای گفتن داشته باشیم و عقب نیفتیم، اقتصاد خود را هرچه می‌توانیم قوی کنیم.
 
آیا تأکید رهبر معظم انقلاب بر اقتصاد فقط به نام‌گذاری سال‌ها محدود می‌شود؟
خیر، بخش دیگری از اقدامات ایشان، مربوط است به ادبیات‌سازی و به تبع آن گفتمان‌سازی در این زمینه. یک ویژگی که در حضرت آقا وجود دارد قدرت واژگان‌سازی ایشان است. یعنی یک‌سری واژگان در حوزه‌ی اقتصاد، فرهنگ، دیپلماسی و سیاست وجود ندارد اما ایشان آن را ابداع می‌کنند. اتفاقا کاملا هم درست و صحیح است. مثلا یک اصطلاحی را ایشان بیان کردند تحت عنوان «اقتصاد بدون نفت»، که بحث­شان هم یک بحث کاملا منطقی است و کارشناسان برجسته‌ی دنیا هم برآن صحه می­‌گذارند. شما وقتی خام­‌فروشی می­‌کنید، خریدار می­‌تواند با شما بازی کند همچنان‌که دیدیم در بعضی از سال­‌ها به قصد ضربه زدن به اقتصاد ما، قیمت نفت را کاهش دادند. ایشان اقتصاد بدون نفت را علاج این کار می­‌دانند. وقتی ما بتوانیم خام­‌فروشی نکنیم و ارزش افزوده ایجاد کنیم بر روی کالای خام و اولیه، این می­‌تواند از صدمه به اقتصاد کشور جلوگیری کند.
یا بحث اقتصاد دانش­‌بنیان، بسیاری از کشورهای پیشرفته دانش­شان را می­‌فروشند نه مواد خام­شان را. آقا روی این بحث تأکید کردند و مثلا الان ما در سلول­‌های بنیادین، در نانو و فناوری­‌های نوین در حال کار و پیشرفت هستیم.
بحث بعدی اقتصاد مقاومتی است که بسیاری از کشورها از قبل عملیاتی کردند. مثلا آمریکایی­‌ها از سال‌ها قبل بحث اقتصاد مقاومتی را دنبال ‌کرده‌اند. همین رئیس جمهور جدید آمریکا با شعار اقتصاد داخلی و تقویت آن روی کار آمد. جالب است بدانیم یک زمانی ژاپنی­‌ها به‌خاطر اینکه کالاهای­شان  کیفیت خوبی نداشت به‌صورت خیلی ریز می­‌نوشتند Made in Japan چون ممکن بود کسی نخرد، اما ژاپنی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم روی اقتصاد داخلی کار کردند و امروز رقابت می­کنند با پیشرفته‌ترین کشورهای جهان.
این واژگان‌سازی امری مهم است، اما نیاز است از سوی نخبگان جامعه، این واژگان تئوریزه شوند و ادبیات نظری پیرامون آن‌ها شکل بگیرد. وقتی یک نکته­‌ای از سوی رهبر معظم انقلاب بیان می­‌شود، باید مبانی نظری برایش تعریف شود و تئوریزه گردد.
 
دلیل اصرار رهبر معظم انقلاب بر تقویت درونی اقتصاد و ساخت مستحکم چیست؟
یکی از پاشنه آشیل­‌های انقلاب اسلامی اقتصاد است. فردی است به نام فرید زکریا که اهل بمبئی هند و مسلمان است، او نظریه­‌پردازی است که در هاروارد شاگرد هانتینگتون بوده و هم‌اکنون صاحب تریبون جهانی است. او می­‌گوید تأکیدی که بر دگرگونی اسلام از طریق پروتستانتیزم اسلامی می­­‌شود، اشتباه است. بعد بیان می‌‌کند عامل اصلی که مسیحیت را با مدرنیته سازگار کرد این نبود که کلیسا تفسیرهای لیبرالیستی از مذهب ارائه داد، بلکه عامل اصلی، مدرنیزاسیون جامعه بود تا جایی که کلیسا مجبور شد خود را با دنیای اطرافش وفق دهد. او می­‌گوید الان هم اگر اسلام در جامعه‌ی پیشرفته و کاپیتالیستی قرار بگیرد، تغییر خواهد کرد. یعنی اگر شما بتوانید اندیشه­‌های اقتصاد کاپیتالیستی را وارد جوامع اسلامی کنید، این نوع نگاه به اسلام تغییر خواهد کرد. اینگونه که وقتی شما از صندوق بین­‌المللی پول وام بگیرید، او به شما می‌گوید این وام را به شما می­‌دهیم تا در چه زمینه‌هایی خرج کنید و چگونه برگردانید. می­‌دانیم که صندوق بین­‌المللی پول و بانک جهانی بازوهای نظام سرمایه­‌داری در اقتصاد جهانی هستند و کافی است نگاهی به سرنوشت کشورهایی چون برزیل، آرژانتین، ونزوئلا و یونان که از این نهاد‌ها وام گرفتند بکنیم.
از سوی دیگر، اگر یک کشوری داشته باشید که جیبش خالی باشد، ارزش پول ملی­‌اش سال به سال پایین­‌تر بیاید، تولیدملی­‌اش کاهش پیدا کند و وضعیت معیشت مردمش خراب باشد، یا قدرت خرید مردم کم باشد و مسأله بیکاری در آن دغدغه عمومی باشد، هیچ‌گاه نمی‌توانیم از این کشور به‌عنوان الگویی جامع و مناسب یاد کنیم. بنابراین وقتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی ۲۵ سال قبل در چارچوب نام‌گذاری سال­‌ها، به تولید داخل، اصلاح الگوی مصرف، مبارزه با اسراف و امثالهم می‌پردازند، بدین منظور است که در صورت تقویت اقتصادی است که می­‌توانید الگویی برای سایر ملت‌ها باشید.
ما باید باور کنیم که رابطه‌ی کشورهای مسلمان با نظام سلطه مثل آب و روغن است. یعنی حتی اگر مسلمانان خود را تسلیم نظام سلطه بکنند بازهم آن‌ها در این کشور‌ها سرمایه‌گذاری زیرساختی و بنیادین نمی‌کنند. ما باید سرنوشت کشورهایی مثل مصر در زمان انور سادات و حسنی مبارک را که به‌عنوان بازوی عملیاتی غرب و پاسدار رژیم صهیونیستی در منطقه فعالیت می‌کردند در نظر بگیریم. هیچ‌کدام از قدرت‌های غربی در مصر سرمایه‌گذاری نکردند و از نظر اقتصادی مصر یکی از ضعیف‌ترین کشورهای خاورمیانه بود و هست. همین‌طور کشور‌های حاشیه‌ی خلیج‌فارس که خود را تسلیم محض نظام سلطه کرده‌اند و در ظاهر توسعه یافته‌اند اما در باطن و زیرساخت‌ها هیچ پیشرفتی نداشته‌اند. پس در حقیقت تنها راه پیشرفت همان اتکا به قدرت درونی و ساخت مستحکم داخلی است.
 
اخیرا عده‌ای بیان می‌کنند که برای پیشرفت در اقتصاد، باید از هزینه‌های نظامی و تقویت قوای نظامی چشم پوشید؟ چه رابطه‌ای میان تقویت قوای نظامی و رشد اقتصادی وجود دارد؟
یک کشوری مثل ایران حد فاصل ماکو تا چابهار با هواپیما دو ساعت و نیم راه است، این کشور فرق می­‌کند با یک کشوری در حاشیه‌ی خلیج‌فارس که از شرق به غرب آن نهایتا یک ربع طول می‌کشد. یک کشور هشتاد میلیونی هستیم با منابع بسیار زیاد. بنابراین مؤلفه­‌های قدرت مادی و معنوی در جمهوری اسلامی فراتر از حدی است که کشوری به خودش اجازه اقدام نظامی بدهد.
غرب از تهدید به‌عنوان یک بلوف استفاده می­‌کند و تلاش می­‌کند این را به‌قدری جدی بگوید که باورپذیر باشد، اما در عمل هیچ‌وقت برنامه­‌ای نبوده، الان هم نیست و در آینده هم نخواهد بود. مضافا اینکه ما دارای یک توان نظامی و دفاعی هستیم و بازوهایی را در خارج از مرزهای ملی داریم که آن بازوها هم می­‌توانند یک عامل بازدارنده باشند. در منطقه‌ی غرب آسیا هیچ‌کس نمی­‌تواند قدرت ایران را نادیده بگیرد و هیچ معادله­‌ای حل نمی­‌شود، جز اینکه ایران در آن مشارکت کند این توضیحات برای این بود که ما خود را با یک کشور بی‌دفاع و ضعیف مقایسه نکنیم و بخواهیم به هر بلوفی توجه کنیم.
از سوی دیگر اقتصاد و قدرت نظامی یک رابطه‌ی مستقیم دارند. شما اگر اقتصادت قوی باشد می­‌توانید بنیه‌ی دفاعی خود را قوی کنید. اینکه بعضی این استنباط را کنند که در دنیای کنونی بحث نظامی­‌گری کاملا کنار گذاشته شده، کاملا اشتباه است. از سالیان دراز به‌خصوص پس از جنگ جهانی دوم، تفکری ایدئالیستی شکل گرفت که دنیا به‌سمت صلح حرکت می‌کند، اما به واقع این چنین نیست، تنها کافی است به تجاوزها و حمله‌های قدرت‌های غربی نگاهی کنیم تا دریابیم که قدرت دفاعی یک نیاز ضروری است.
آیه‌ی قرآن هم می‌فرماید وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ‌اللَّهِ. در تفکر جمهوری اسلامی بحث تجاوز وجود ندارد، ولی بحث دفاع وجود دارد، هر کشوری اگر اقتصادش قوی باشد در حوزه‌ی فرهنگ می­‌تواند سرمایه‌گذاری بیشتری کند، در حوزه‌ی توان دفاعی می­‌تواند به گونه­‌ای خود را تقویت کند که امنیت اجتماعی در آن حاکم شود و در نتیجه‌ی این امنیت، رفاه اجتماعی شکل بگیرد.
در مقابل همچنین اگر امنیت فراهم شود اقتصاد می­‌تواند بالندگی بیشتری پیدا کند، سرمایه­‌گذار در جایی سرمایه­‌گذاری می‌کند که امنیت وجود داشته باشد. اگر امنیت پایین بیاید حتما نسبت مستقیم دارد با اقتصاد. زیرا سرمایه­‌گذاری خطرناک‌تر و با ریسک بالاتر می­‌شود. چه کسی حاضر است جایی سرمایه­‌گذاری کند که آینده‌اش مشخص نیست و تضمینی ندارد که می‌تواند از هزینه‌اش بهره‌برداری کند. در دنیا شرکت­‌های بزرگ برای سرمایه‌گذاری‌های خود ضریب ریسک مشخص می‌کنند و این ضریب ریسک رابطه‌ی مستقیم با امنیت آن منطقه دارد. لذا انقلاب جهانی اسلامی برای رسیدن به آرمان‌های اجتماعی و اقتصادی خود ناچار به تقویت بنیان‌های اقتصادی خود‌ است و برای دست یافتن به این امر، حفظ و تقویت توان دفاعی و نظامی خود است.
 
منبع: khamenei.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط