شكوفايى تفسير موضوعى در بستر قرن اخير

قرن 14 بستر رشد انديشه هاى نوين و حركتهاى جديد در روش و بينش دانشوران ومصلحان جوامع اسلامى است. احساس شديد فرهيختگان وعالمان اسلامى نسبت به بايستگى دگرديسى فرهنگى و اجتماعى, و زدودن غبار ركود و عقب ماندگى علمى و عملى از چهره امّت اسلامى, فروزش فرخنده اى بود كه نمودهاى آن بيش از هر دوره ديگر در قرن 14 آشكار گرديد.
دوشنبه، 5 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شكوفايى تفسير موضوعى در بستر قرن اخير
شكوفايى تفسير موضوعى در بستر قرن اخير
شكوفايى تفسير موضوعى در بستر قرن اخير

نويسنده:سيد ابراهيم سجادى

قرن 14 بستر رشد انديشه هاى نوين و حركتهاى جديد در روش و بينش دانشوران ومصلحان جوامع اسلامى است.
احساس شديد فرهيختگان وعالمان اسلامى نسبت به بايستگى دگرديسى فرهنگى و اجتماعى, و زدودن غبار ركود و عقب ماندگى علمى و عملى از چهره امّت اسلامى, فروزش فرخنده اى بود كه نمودهاى آن بيش از هر دوره ديگر در قرن 14 آشكار گرديد.
آنچه در پرتو اين احساس شكل گرفت, در دو منظر درخور مطالعه است:
الف. دگرگونى در فهم دينى و تفسير مفاهيم اخلاقى و اعتقادى
ب. دگرگونى در ساختار تنظيم و شيوه ارائه دريافتها و معارف دينى به جامعه.
حركت نخست, محتوايى و زيربنايى بوده و حركت دوّم, صورى و ساختارى و درخدمت شتاب بخشيدن به دگرگونى محتوايى و هموارساختن مسير آن.
نگاه جديد و برداشت نو از معارف دينى , خواه ناخواه نيازمند اتّخاذ زاويه اى جديد و شيوه اى نوين بود, چه اين كه روش ثابت و زاويه بسته نگاه, به طور معمول دستاوردهايى همسان و همانند را به همراه دارد. وآنان كه نگران بسته ذهنى, وكم انديشى, جزءنگرى, سطح پيمايى و فقر فهم دينى جامعه بودند, همپاى بررسى راههاى عملى براى گشودن آفاق گسترده پويايى و پيشرفت در برابر چشمان نگران نسل خويش, به جستار شيوه هايى پرداختند كه پاسخ گوى اين نياز باشد.
پرهيز از جزءنگرى و ساده انديشى, نگرشى جامع و چند بعدى را مى طلبد. اين آرمانى بود كه در گستردگى و فراگيرى تفسير موضوعى مى توانست تحقق يابد.
بدين گونه تفسير موضوعى بر شاخه هاى انديشه پويندگى و اصلاح جويى و تكامل طلبى عالمان دين در قرن چهارده, جوانه زد و به ثمر نشست.
برخى براين باورند كه نخستين نمودهاى اين روش جديد در (الأزهر) شكل گرفت, ولى آنچه ترديد ندارد اين است كه در مجموع محافل وجوامع پيشرو اسلامى, فصل رويش فرا رسيده بود و زمينه براى رشد نگرش همه سويه و سيستمى به دين ومعارف آسمانى قرآن, هموار مى شد واز اين روى در يك فضاى فرهنگى, بلكه در فضاهاى مختلف, تفسير موضوعى مورد توجه قرار گرفت و به رسميّت شناخته شد.
دو مبنا در بنياد تفسير موضوعى
درميان مفسرانى كه به تفسير موضوعى اهتمام ورزيده اند, دو مبنا ديده مى شود: گروهى از مفسران از آغاز در پى عناوين و سرفصلهايى هستند كه در متن قرآن مطرح شده و بايستى با تلاش مفسر, آيات مرتبط با آن دريك سوره و يا دركلّ قرآن شناسايى شود ومورد سنجش قرار گيرد. براساس اين باور تعريفى كه از تفسيرموضوعى صورت مى گيرد اين خواهد بود: 2
(تفسير موضوعى دانشى است كه قضاياى قرآنى را كه هدف يكسانى دارند, به بحث مى گيرد, از راه گردآورى آيات پراكنده و وابسته به آن قضايا و مطالعه آنها به گونه خاص و براساس شرايط معين, به قصد فهم معانى آيات و شناخت عناصر قضايا و پيوند بين آنها.) 3
دسته ديگرى از مفسران تفسير موضوعى, بر اين باورند كه موضوع محورى را مى توان از مسائل عينى و نيازهاى فكرى و اجتماعى, خارج از متن قرآن برگرفت و در پهنه آيات وحى به بررسى شناختها و پيامهاى قرآن, پرداخت:
(بررسى موضوعى عبارت است ازطرح مسأله اى ازمسائل اعتقادى, اجتماعى يا مسائل مربوط به هستى كه در زندگى مطرح است وپرداختن به بررسى و ارزشيابى آن مسأله از ديدگاه قرآنى تا نقطه نظر و رهنمود قرآن در خصوص آن مسأله آشكار گردد.)
شهيد صدر دو تعبير در تعريف تفسير موضوعى دارد كه يكى ازآن دو, همسوست با مطلب مورد نظر. وى مى نويسد:
(نظرخواهى از قرآن, درباره يافته هاى بشرى, بيانى از تفسير موضوعى است.) 4
اين دو نگرش, در مواردى هم با يكديگر ناهمخوانى داشته اند, زيرا:
1. در بينش نخست, موضوعات قرآنى از قبل معين ومحدود است و مفسر هم موضوع را از قرآن مى گيرد وهم بررسى و ارزشيابى آن را در پرتو قرآن انجام مى دهد. ولى درنگاه دوم, قرآن ناظر بر مسائل فكرى زندگى است و براى هر مسأله اى رهنمودى دارد وبراين اساس, پا به پاى تجربه هاى بشرى به بازدهى و رهنمائيهايش ادامه مى دهد و مى تواند تا بى نهايت اظهار نظر كند. 5
2. گروه نخست مباحثى چون تفسير قرآن به قرآن و بحث جامع درباره ناسخ و منسوخهاى قرآن و يا بررسى مجازات قرآن را تفسير موضوعى مى داند. 6 ولى گروه دوم اين مباحث را پژوهشهاى تفسير يا قرآنى مى شمارند, امّا نام تفسير موضوعى بدان نمى دهند. 7
پيشينه تفسير موضوعى
هرچند تفسير موضوعى در قرن چهارده به شكوفايى رسيد و آوازه يافت, ولى مى توان ريشه هاى آن را در تفسير معصومين(ع) رديابى كرد.
پى جويى ريشه هاى اين نگرش تفسيرى, مى تواند در اعتبار آن بيفزايد وبه آن پشتوانه شرعى و حجيّت ببخشد.
گروهى از قرآن پژوهان, با استفاده از مفهوم كلمه (مثانى) در آيه 23 سوره زمر (الله نزل احسن الحديث كتاباً متشابها مثانى) استفاده كرده اند كه: مثانى صفت قرآن است, يعنى بعضى از آيات قرآن بر بعض ديگر نظاره گرند و پاره اى پاره ديگر را روشن مى كنند. 8
بنابراين, تفسير موضوعى كه اساس آن بر جمع بين آيات و نتيجه گيرى ازآنهاست, تأييد قرآنى دارد. پيامبر(ص) مى فرمايد:
(القرآن يفسر بعضه بعضاً.) 9
پاره اى از قرآن, بخش ديگر آن را تفسير مى كند.
حضرت على(ع) فرموده است:
(ينطق بعضه ببعض.) 10
بعضى از آيات قرآن, در پرتو برخى ديگر از آيات لب مى گشايند و سخن مى گويند.
پيامبر اكرم(ص) در كار تفسير آيات, عملاً از نگرش موضوعى بهره جسته برخى آيات را در تبيين معناى برخى ديگر از آيات به كار گرفته است. 11
چنانكه على(ع) نيز در ثابت كردن اين واقعيت خارجى كه ممكن است فرزندى شش ماهه تولد يابد, ازكنار هم نهادن آيات و تفسيرموضوعى بهره جسته است. 12
شهيد صدر مى نويسد:
(شايد اين پرسش مطرح شود كه دست يافتن به ديدگاههاى زيربنايى و تئوريهاى اساسى قرآن چه ضرورتى دارد! در صورتى كه مى بينيم خود پيامبر(ص) اين ديدگاهها را به صورت يك سلسله تئوريهاى مشخص و كلى ابراز نكرده است.
حقيقت اين است كه پيامبر(ص) نظريات قرآن را ارائه مى داد, ولى از راه برابرساختن و عملى كردن آنها درميدان زندگى. وهر مسلمانى كه درآن فضا قرار مى گرفت, هرچند به گونه اجمال به آن نظريّات پى مى برد.) 13
دراين ميان هستند كسانى كه معتقدند براى نخستين بار عمروبن بحر جاحظ (م 255هـ) با اين روش قرآن را تفسير كرد و عناوينى چون: ( العذاب فى القرآن), (الملائكة فى القرآن) و… را به بحث گذاشت. 14 و بعضى هم عقيده دارند كه نخستين مفسير تفسير موضوعى قتادة بن دعامه (م: 118 هـ) است.
وبه طور كلى آنچه را كه تحت عنوان تفسير موضوعى در آثار قرآن پژوهان پيش از قرن چهارده نيز مى توان رد يابى كرد, در چهار نوع خلاصه مى شود:
1. تفسير قرآن به قرآن كه مفيدترين نوع تفسير موضوعى است.
2. تفسير آيات الاحكام.
3. تحقيقاتى كه تحت عنوان (الاشباه والنّظائر فى القرآن) انجام يافته است, به گونه اى كه يك واژه قرآنى در كلّ آيات, معنى شناسى مى شود. نخستين مفسرى كه به اين كار دست زد, مقاتل بن سليمان (ت 150 هـ) است.
4. جمع آورى آيات مربوط به يك موضوع ومطالعه آنها از قبيل آيات ناسخ و منسوخ و… 16
كارعملى تفسير موضوعى, يكى از مباحث نظرى و تئوريهاى بنيادى آن, ثابت كردن تناسب در قرآن است كه تئورى يك موضوع بودن قرآن و نيز يگانگى موضوع در سوره ها برآن استوار است و علماى قرن 14 نيز رابطه مستحكم بين تفسير موضوعى و دانش تناسب را مورد تأكيد قرار داده اند. 17
نخستين دانشمندى كه از علم تناسب سخن گفت, شيخ ابوبكر نيشابورى (م 324هـ) است وفخررازى.
زمينه هاى توجه به تفسير موضوعى
به هرحال, درقرن 14 روش تفسيرى كه صدها سال بدان توجه لازم نشده بود, مفسران را به خود خواند.
آنچه حوزه هاى تفسيرى را آماده ساخت كه به اين روش روى آورند, عوامل و زمينه هاى چندى است كه به برخى از آنها, كه اهميت بيش ترى دارند, اشاره خواهيم داشت.
1. سبك ويژه قرآن در بيان تدريجى معارف
گروهى از مفسران وكارشناسان مباحث قرآنى براين نكته اصرار دارند كه قرآن هر موضوعى را به گونه پراكنده و در سوره هاى گوناگون و درهرجا, بعدى از ابعاد آن موضوع را بيان كرده است وهر موضوعى تنها با جمع آورى وجمع بندى تمام آيات مربوط به آن, به گونه كامل, درخور شناخت است. 18 واين نگاه جامع وجمع بندى آيات در زمينه يك موضوع قرآنى, خود شكلى از تفسيرموضوعى است.
2. رشد علوم بشرى
اگر چنين سبك تفسيرى درگذشته به گونه لازم رشد نيافته است, يكى از سببهاى آن نبود تخصصهاى لازم براى شكافتن مسائل علمى واجتماعى قرآن است… وبا فراهم شدن اين مهارتها, كار تفسيرموضوعى رونق گرفت وحقايقى از قرآن به دست آمد كه بر ذهن متفكران پيشين (به دليل دراختيار نداشتن راههاى جديد) نگذشته بود.
3. تلاش براى نماياندن ديدگاههاى علمى ـ اجتماعى اسلام
برخى محققان مسأله روآورى به تفسير موضوعى را نتيجه اهتمام مصلحان به رويارويى با فرهنگ مهاجم استعمار دانسته ومى گويند:
(اين تهاجم دانشمندان دينى را بر آن داشت كه ديدگاههاى علمى واجتماعى اسلام را درمتون دينى به مطالعه گرفته و مسأله همخوانى ديدگاههاى قرآن را با تمدّن وعلم, به اثبات رسانند و رهنمودها و ديدگاههاى اسلامى ـ قرآنى را براى حلّ مشكلات زندگى در عصر حاضر, آشكار سازند.) 20
4. ردّ اتّهام مستشرقان
گروهى از خاورشناسان قرآن را دربردارنده مطالب پراكنده و بدون يگانگى در موضوع و نظم و پيوند دانسته اند. 21 در برابر چنين اتهامى دانشمندان مسلمان در صدد برآمدند كه تفسير قرآن را به گونه موضوعى مورد بررسى قرار دهند. 22
5. پيشرفت تكنيك و امكانات تحقيق
برآورده ساختن پيش نيازهاى علمى و مطالعات تفسيرموضوعى نياز به معجمهاى دقيق و جامعى دارد كه بتوان هرآيه را به آسانى در ارتباط با آيات ديگر مورد مطالعه قرار داد واين ابزار و زمينه ها در قرون اخير بيش از گذشته فراهم آمده بود. 23
سه تصوير از پيوستگى مفاهيم قرآنى
انديشه نظام دار بودن معارف قرآن, يكى از پايه هاى قديم تحقيق موضوعى در تفسير را شكل داده است. هنگامى كه مجموعه آراى قرآن پژوهان را در زمينه پيوستگى معارف قرآن مورد مطالعه قرار دهيم, سه نظريه اصلى رخ مى نمايد كه هريك در درون, آراى بسيارى راجاى داده است.
سه نظريه اصلى عبارتند از:
1. نظريه ارتباط سيستمى مفاهيم قرآن.
2. نظريه يگانگى موضوعى هر سوره.
3. ارتباط و همسويى بيانهاى گسسته قرآن درباره يك موضوع.
ديدگاه نخست
اين باور كه مجموع معارف قرآن, داراى ساختار منسجم و ارتباط و نظم منطقى است, دقتها و ژرفكاويهايى را سبب گرديده كه در سه ديدگاه خلاصه مى شود:
الف. بيان اجمالى سرفصلها
بعضى كوشيده اند كه سرفصلهاى اصلى موضوعات معارف قرآن را معرفى كنند. و با اشاره به اين كه تمام مباحث قرآن, جزء زير مجموعه اين فصلها قرار مى گيرند و نيز به دليل پيوند منطقى كه بين اين عنوانها وجود دارد, كل قرآن, داراى يك واحد سازمان يافته است.
علامه طباطبائى مى نويسد:
(قرآن با وجود اين كه گستردگى معرفتى شگفت انگيزى دارد, بازگشت همه معارف و پيامهاى فراوان و گونه گون آن از اخلاق گرفته تا احكام, عبادات, معاملات, مسائل سياسى واجتماعى, وعد و وعيد, قصه ها واندرزها, همه وهمه به چند اصل است كه عبارتند از:
توحيد, نبوت, معاد و شاخه هاى آنها و آنچه به هدايت بندگان و اصلاح دنيا وآخرت آنان نظر دارد.) 24
هم ايشان درباره چگونگى پيوستگى توحيد با اخلاق وكردار از نگاه قرآن مى نويسد:
(توحيد درمقام اعتقاد مثلاً, به صورت اثبات اسماء و صفات حسناى الهى و اعتقاد داشتن به آنها درمى آيد و درمقام اخلاق, آدمى را متخلق به اخلاق شايسته اى چون: رضا, تسليم, شجاعت, عفت, سخاوت و… و پاك شده از صفات پست مى سازد و درمرحله عمل, وادار به اعمال صالح و پرهيز از حرامهاى الهى مى كند.) 25
محمد عبده مطالب محورى و اصولى معارف قرآن را به امور زير خلاصه مى كند:
1. توحيد.
2. بشارت به يكتاپرستان وهشدار به مخالفان آنان.
3. عبادت كه سبب زنده شدن و استوارى توحيد در دلهاست.
4. بيان راهى كه منتهى به نعمتهاى دنيوى و اخروى مى شود وچگونگى پيمودن آن.
5. داستانهاى مربوط به موافقان ومخالفان دين خدا به قصد اندرز و شناساندن سنتهاى الهى درمورد بشر. 26
برخى محققان بر اين باورند:
(قرآن براى اين جهان, آغاز و انجامى قائل است و تعيين مسيرى, كه ازآنها به توحيد, معاد و رسالت تعبير شده است وتمام معارف دين به همين سه بخش بر مى گردد.) 27
و گروهى براين باورند كه مباحث قرآن به چهار دسته تقسيم مى شود:
1. توحيد كه غرض اساسى در قرآن را تشكيل مى دهد.
2. قصص و سرگذشت امّتها و پيامبران… به منظور آشكار شدن عظمت و قدرت الهى.
3. تشريع قوانين فردى واجتماعى به قصد سامان دادن زندگى دنيوى انسانها و تضمين مصالح آنان.
4. نظام اخلاقى قرآن كه از دستاوردهاى ايمان است و ضامن اجراى تشريع به شمار مى آيد. 28
رشيد رضا, وارد شرح بيش ترى شده است و هدفهاى ده گانه اى را براى معارف قرآن برشمرده است:
1. پايه هاى دين (ايمان به خدا ومعاد وعمل صالح).
2. پيامبر و وظائف پيامبرى.
3. ويژگيهاى اسلام.
4. اصلاح اجتماعى و سياسى براساس مبانى ويژه.
5. تكليفها و وظيفه هاى فردى.
6. نظام سياسى اسلام.
7. رهنمودها و نظام اقتصادى.
8. جنگ وجهاد.
9. حقوق انسانى, دينى و اجتماعى زن.
10. مبارزه با نظام برده دارى. 29
از متفكران معاصر امامى, استاد مصباح يزدى مجموع داده هاى معرفتى قرآن را عبارت مى داند از: خداشناسى, جهان شناسى, انسان شناسى, راه شناسى, راهنما شناسى, انسان سازى, برنامه هاى عبادى, احكام فردى و احكام اجتماعى كه هركدام با ديگرى پيوند منطقى دارد ومحور دراين مجموعه مباحث خدا شناسى است.30
درميان محققان غير مسلمان, مستشرق فرانسوى (ژول لابوم) نظرى درخور مطالعه دارد. وى تمام آيات قرآن را به هجده فصل تفسيم كرده و براى هر فصل فرعهايى برشمرده كه مجموع آنها به 350 فرع مى رسد. سرفصلهاى قرآن از نظر او عبارتند از:
تاريخ, محمد, تبليغ, بنى اسرائيل, تورات, نصرانيها, ماوراء الطبيعة, توحيد, قرآن, دين, عقائد, عبادات, شريعت, نظام اجتماعى, علوم و فنون, تجارت, تهذيب اخلاق و رستگارى. 31
هدف محققانى كه ديدگاههاى آنان مورد مطالعه قرار گرفت دو چيز است: شناسايى مباحث كليدى و كشف پيوند بين آنها كه هر دو هدف در راستاى يگانگى مطالب و نظام دارى معارف قرآن است.
ب. يگانگى مفهومى سوره ها درمجموع سوره بقره
اين دريافت, از پيوستگى مطالب قرآن, در كلام مفسران پيشين زمينه مطالعه ندارد و در ميان مفسران قرن 14, صاحب المنار, به يادآورى كوتاهى دراين باره آن هم در مورد بعضى سوره ها بسنده كرده است . 32
مفسرى كه به عنوان نخستين طراح اين تصوير شناخته شده (سعيد حوّى) است كه اثرش را به نام (الاساس فى التّفسير) در 11 مجلد و 6799 صفحه, در سال 1398 آماده كرده و در 1405 به زيور چاپ آراست. نام برده سوره حمد را مقدمه قرآن مى داند 33 و سوره بقره را واحدى مى شمارد كه ازيك مقدمه, سه بخش ويك خاتمه تشكيل شده 34 وتمام موضوعات قرآنى را درخود دارد و ديگر سوره هاى قرآن, هركدام موضوعى را كه جزء مضامين سوره بقره است به بحث مى گيرد وممكن است يك محور چندين بار دركلّ قرآن به هدف خاصى, تكرار شود. وى در نتيجه گيرى نهايى مى نويسد: سوره بقره 24 بار درقرآن توضيح داده شده است. 35
مثلاً پنج آيه اول سوره بقره در باره تقوا سخن مى گويد و سوره آل عمران همين موضوع را شرح مى دهد. 36
سوره مائده, فسق و آثار آن را شرح مى دهد كه مضمون آيه 26 و 27 سوره بقره را تشكيل مى دهد. 37
سوره انعام موضوعش احتجاج با كافران درباره عبوديت خلق به درگاه خداوند است كه درآيه 28 و 29 سوره بقره بدان اشاره شده است. 38
موضوع سوره اعراف, هدايت است كه مضمون آيه 38 بقره است. 39
سوره انفال و توبه درباره جنگ وجهاد سخن مى گويد كه محتواى آيات 216 و 217 و 218 سوره بقره را تشكيل مى دهد. 40
سوره يونس, ترديد ناپذيرى قرآن را موضوع خود مى شناسد كه در نخستين آيه سوره بقره تذكر داده شده است. 41
موضوع سوره يوسف نزول قرآن از سوى خداوند است كه آيات 21 ـ 25 سوره بقره, از آن سخن مى گويد. 42 و…
سوره كهف, شرح ديگرى است بر مسائل مربوط به متقين, منافقين وكافران كه در مقدمه سوره بقره درباره آن سخن رفته است. 43
سوره هاى كوچك قرآن نيز هركدام ناظر به موضوعى ازموضوعات سوره بقره است; مثلاً موضوع دو سوره (فلق) و (ناس) استعاذه است و ارتباط دارد با آيات 30 ـ 38 سوره بقره كه داستان آدم واغواى شيطان درآنها به بحث گذاشته شده است. 44
ديدگاه سعيد حوّى با اين كه سالهاست دراختيار مفسّران وپژوهشگران قرار گرفته است, ولى گويا هنوز ارزشيابى واظهار نظر جدّى درباره آن صورت نگرفته است.
ج. پيوستگى معارف قرآن بر اساس معنا شناسى
اين نظريه, سومين تصويرى است كه از سيستم معارف قرآن, ارائه شده. اين تصوير, مبتنى بر دانش معنا شناسى است 45 كه دانشمند ژاپنى (توشيهيكو ايزوتسو) آن را طرح كرده است. نام برده, گرچه هدف اصلى خود را دراين تحقيق, ارائه جهان بينى وجهان شناسى قرآنى از راه مطالعه كلمات كليدى قرآن, مى داند, 46 ولى در ضمن كار تحقيق به پيوند ميان مفاهيم واژه هاى كليدى قرآن, اشاره كرده و مى نويسد:
(ممكن است كسى چنان بينديشد كه هر كارى كه بايد صورت بگيرد, عبارت ازآن است كه ازكلّ قرآن, همه كلمات مهمى كه به تصورات ومفاهيم مهمى چون اللّه, اسلام, نبى, امام وكافر و… ارتباط دارد, جدا كنند ومعناى قرآنى هريك ازاين كلمات را, مورد تحقيق وملاحظه قرار دهند, ولى اين كار در واقع, چندان ساده نيست; چه اين كه اين كلمات يا مفاهيم درقرآن, هريك تنها و جداى از كلمات ديگر به كار نرفته, بلكه ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر دارند ومعنى محسوس و ملموس خود را دقيقاً از مجموع دستگاه ارتباطات متقابل, به دست مى دهند. به عبارت ديگر, اين كلمات ميان خود گروههاى گوناگون بزرگ وكوچك مى سازند كه اين گروهها نيز بار ديگر از راههاى مختلف با هم پيوند, پيدا مى كنند و سرانجام يك كل نظام مند و سامان دار و يك شبكه بسيار پيچيده را شكل مى دهند. آنچه در حقيقت براى منظور خاص ما اهميت دارد همين نوع نظام و دستگاه تصورى است كه بيش از مفاهيم و تصورات منفرد وجدا از يكديگر, در قرآن به كار مى رود.) 47
مؤلف در فصل اول كتاب خود, به تشريح پيوند بين واژه هاى كليدى قرآن مى پردازد و بر سه واژه (كليد) , (كانون) و (ميدان معنا شناسى) تكيه فراوان دارد.
به عقيده وى, واژه هاى كليدى قرآن مجموعه هاى بسيارى را تشكيل مى دهند كه آن مجموعه ها ميدانهاى معنى شناسى قرآن هستند ودر هر ميدانى يك كانون ومركز وجود دارد كه ديگر كلمات كليدى آن ميدان را پيرامون خود نگه مى دارد; مثلاً:
ايمان, اللّه, تصديق, اسلام, شكر, تكذيب, عصيان, كفر و… يك ميدان معنى شناسى را تشكيل مى دهند ودرآن ايمان به عنوان كانون مطرح است و واژگان: كفر, اللّه, شرك, عصيان, تكذيب, استكبار, ظلم, ضلال وفسق, ميدان ديگرى را شكل مى دهند وكانون, كلمه كفر است و واژه هاى: صراط مستقيم, تيه, ضلال, غوايه, عوج, رشاد, اهتداء وهدا, ميدان سومى را تشكيل مى دهند ومركزيت آن را واژه صراط, بر عهده دارد.
بدين ترتيب, كفر, درميدان دوم, كانون است و درميدان اول واژه, معمولى است و واژه هاى: تكذيب, عصيان, اللّه و كفر از اعضاى مشترك كانون اول و دوم به شمار مى آيند وكلمه ضلال كانون دوم را با سوم پيوند مى دهد. 48
ايزوتسو تئورى خود را با نگرشها و استدلالهاى دلپذير و حوصله درخور تحسينى پى گرفته است و در يك جمله, تحقيقى كه ارائه داده از استحكام درخور توجهى برخوردار است.
نظريه يگانگى موضوعى هر سوره
دومين تصويرى كه از معارف قرآن در قرن 14 ارائه شده, يگانگى موضوع در سوره هاى قرآن است.
البته اين كه ديدگاه يادشده به قرن 14 مربوط باشد, چندان قطعى نيست و بعضى براين باورند كه نخستين بار اين تفكر به وسيله (ابن قيّم جوزيه) مطرح گرديده 49 و بعضى فخر رازى را نخستين منادى اين باور مى شناسد. 50 شاطبى 51 و بقاعى 52 نيز درباره يگانگى موضوعى سوره هاى قرآن سخن گفته اند.
به هرحال در قرن 14 مفسران توانمندى چون علامه طباطبائى, 53 محمد عبده, 54 سعيد حوّى, سيد قطب 55, ودانشمندانى چون عبداللّه دراز, 56 محمد عبداللّه شحاته, محمد البهى, محمود شلتوت, يگانگى موضوعى سوره ها را به شكلى پذيرفته اند و در عمل هم به تفسير سوره ها براساس اين باور پرداخته اند. مثلاً شلتوت در (الى القرآن الكريم) هدفهاى هر سوره را مورد توجه قرار داده و به تصوير كشيده است. عبداللّه محمود شحاته در (اهداف كلّ سورة ومقاصدها) اساس نوشته خود را همين موضوع قرار داده است. محمد باقر حجّتى دركتاب (درآمدى به تحقيق دراهداف ومقاصد سوره هاى قرآن) سعى بايسته اى دراين ميدان به كار بسته است.
محمد بهى 24 سوره قرآن را تحت عنوان (التفسير الموضوعى للقرآن الكريم) مورد تحقيق قرار داده است.
با اين همه, انديشه پيوند مفاهيم قرآنى هر سوره هنوز به صورت كامل وهمه جانبه بر كرسى عمل ننشسته است وهنوز طرفداران اين تفكر دركشف موضوع هر سوره در تلاشند وآراى آنان هنوز سامان نهايى نيافته است; چه اين كه درمورد سوره نساء, سعيد حوّى تأكيد دارد كه موضوع اصلى آن (تقوا) است, 57 ولى محمد بهى و سيد قطب مى گويند موضوع آن جامعه است كه شامل خانواده نيز مى شود و دراين سوره ازعوامل استحكام, خطرات داخلى و تهديدهاى خارجى كه ساختمان به هم پيوسته جامعه را تهديد مى كند, سخن رفته است.58
نمونه ديگر اختلاف نظر طرفداران اين تفكر, درباره موضوع سوره بقره است كه به گونه هاى مختلف به تصوير كشيده اند:
نويسنده (النبأ العظيم) درباره سوره بقره اين باور را دارد كه اين سوره ازيك مقدمه و چهار مقصد ويك خاتمه تشكيل شده است:
مقدمه, شأن هدايتى قرآن را بحث مى كند.
مقصد اوّل: عموم مردم را به اسلام فرا مى خواند.
مقصد دوّم: عهده دار دعوت از اهل كتاب به اسلام است.
مقصد سوّم: به شرح قوانينى از اسلام مى پردازد.
مقصد چهارم: از انگيزه پاى بندى دينداران به دستورات دينى سخن گفته است.
خاتمه درمقام بيان و معرفى كسانى است كه دين را پذيرفته اند. 59
علامه طباطبائى درباره موضوع سوره بقره, اظهار داشته است:
(پذيرش بندگى خداوند, مقتضى اين است كه مؤمن به كلام او كه به وسيله انبياء ابلاغ مى گردد, ايمان داشته و بين پيامبران فرق قائل نشود.)60
سعيد حوّى مى نويسد:
سوره بقره دربردارنده يك مقدمه, سه قسمت و يك خاتمه است. درمقدمه كه 20آيه اوّل سوره را دربرمى گيرد, سه گروه از مردم; يعنى متقيان, كافران و منافقان, سخن به ميان آمده است:
در قسمت اول; يعنى ازآيه 21 تا 167, محور بحث, دعوت مردم به تقواست.
در قسمت دوم كه ازآيه 168 شروع و با آيه 207 پايان مى گيرد, تقوا, شرطها واركان آن, مورد بحث است.
قسمت سوم يعنى آيات 208 ـ 284 , عهده دار بيان قوانين اسلامى است.
خاتمه كه از دوآيه آخر سوره تشكيل يافته, فشرده اى ازتمام مطالب سوره است. 61
بنابراين, تعيين موضوع محورى هر سوره, هنوز نيازمند تحقيق و بررسى است وهنوز هستند كسانى كه در اصل اين ديدگاه ترديد دارند 62 و يا مانند امين الخولى و عفت شرقاوى منكر آن هستند. 63
ارتباط وهمسويى بيانهاى گسسته قرآن درباره يك موضوع
سومين دريافت, از پيوستگى معارف قرآنى كه به عنوان واقعيتى ترديد ناپذير, درمحافل پژوهشى شناخته شده است, يگانگى مطالب وابسته به يك موضوع است. چنانكه پيداست سبك بيانى قرآن به گونه اى است كه يك موضوع بارها و بارها به صورت گسسته در سوره هاى مختلف و به مناسبتهاى گوناگون و از زاويه هاى متفاوت مورد بررسى قرار گرفته است.به شكلى كه در نگاه سطحى, ممكن است ارتباطى ميان آنها ديده نشود, در حالى كه اين بيانهاى گسسته درباره يك موضوع, نه تنها با يكديگر پيوند استوار دارند كه كامل كننده و روشن گر هم نيز هستند.
واين پژوهشگر توان مند است كه مى تواند به آسانى ازاين اجزاى به ظاهر دور افتاده, واحدهاى سازمان يافته را به نمايش بگذارد.
مفسران مسلمان, بلكه محققان غير مسلمان نيز, محتواى قرآن را مطالب تجزيه شده و در عين حال منسجم و پيوسته اى يافته اند كه نياز, به جستن و كنار هم نهادن جديد دارد.
(بوكاى) از قرآن پژوهان غيرمسلمان مى نويسد:
(ديدگاه قرآن را در هر زمينه, بايستى با يافتن وجمع آورى آيات مربوط آن, از سراسر قرآن بازيافت) 64
مستشرقان, از سال 1837 م به كار تفسير موضوعى قرآن علاقه نشان داده اند و مستشرق هلندى (فت) تحقيقى را در پنج قسمت, تحت عنوان: (محمد والقرآن) در مجله هلندى (والدليل) در سال 1845 م به چاپ رسانده است. 65
گستردگى موضوعات قرآنى در نگاه مفسران قرن 14
شگفتى محققان حوزه معارف قرآنى در قرن 14 تنها بدين دليل نبود كه مطالب قرآن را در قالب موضوعهاى بسيارى به صورت نامرئى سازمان يافته مى ديدند, بلكه دركنار آن جامع بودن و چشم اندازهاى گسترده موضوعهاى قرآنى نيز برايشان اعجازآميز مى نمود.
افزون بر محققان مسلمان, پژوهشگرانى چون (بوكاى) اعتراف كرده اند: خدشه ناپذيرترين ديدگاههاى علمى, ديدگاههاى قرآن است و اين كتاب آسمانى درباره آفرينش ستارگان, زمين, طبقه حيوان, طبقه گياهان و توالد انسانها, مسائلى را مطرح كرده است كه اثرى ازخطا درآنها ديده نمى شود. 66
دانشمندان دراين قرن دريافتند كه قرآن در شاخه هاى گوناگون دانش طبيعى ديدگاههايى دارد و در زمينه هاى مختلف علوم انسانى, روان شناسى, قانون گذارى, جامعه شناسى, عقائد, اقتصاد, نظام تربيتى و… سخن نهايى را مى گويد. 67
بدين ترتيب, جامع بودن قرآن به معنى بالا پذيرفته شد, 68 منتهى با افزودن اين مطلب:
(اگر قرآن از پديده جوّى ومسائل زيستى وحياتى سخن مى گويد, با نگاه يك دانشمند زيست شناس تفاوت دارد و قرآن از همه اينها مى خواهد نتيجه توحيدى ومعنوى به بشر ارائه دهد.) 69
مفسران با چنين چشم داشتى از قرآن, به كار تفسير موضوعى همّت گماشتند و با اين اعتقاد به تحقيق درموضوعات مختلف علوم انسانى و طبيعى پرداختند, چنانكه با همين ايده كتاب (دستور الاخلاق فى القرآن), (من علم الطب القرآنى), (روان شناسى در قرآن) , (باد و باران در قرآن) , (عدالت اجتماعى در اسلام) و دهها كتاب ديگر به رشته تحرير درآمد و صدها موضوع علمى از ديدگاه قرآن, مورد مطالعه و بررسى قرار گرفت.
شرايط تفسير موضوعى
مفسران و قرآن پژوهان قرن 14 افزون بر شرايط عامى كه براى كار تفسير قرآن لازم دانسته اند, شرايط خاصى را نيز درخصوص تفسيرموضوعى مورد تأكيد قرار داده اند.
شرايط عام تفسير
از آن جا كه كه شرح اين شرايط, نوشته را ازموضوع اصلى تحقيق باز مى دارد, به بيان فهرست اين شرايط بسنده مى شود.
1. پاكى روح و آمادگى و شوق معنوى براى درك معارف وحى. 70
2. آگاهى از قواعد دستورى و مبانى لغوى و ظرايف ادبى و بيانى زبان عرب. 71
3. آشنايى با تاريخ اسلام واسباب نزول. 72
4. آشنايى با تفسير و آراى مفسران .73
5. آشنايى با روايات و سنّت پيامبر(ص) واهل بيت(ع) و در ارتباط دانستن آنها با آيات قرآن. 74
6. توجه به سياق ويژه و تناسب وجايگاه آيه, نسبت با آيات پيش و پس از آن. 75
* نگاه سيستمى به مفاهيم قرآن, شرط تفسير موضوعى
شناخت سياق عام و توجه به پيوند سيستمى يك آيه با آيه هاى ديگر قرآن در همان موضوع و نيز موضوعات همسو وهمانند, از شرايط ويژه تفسيرموضوعى است, تا آن جا كه مى توان گفت:
نگاه به كلّ قرآن, يكى ازاصول بنيادين مفسران موضوعى در عصر جديد است. 76
محمد عبده دراين باره مى نويسد:
(گفته شده است كه برخى آيات قرآن, برخى ديگر را تفسير مى كند و بهترين نشانه بر حق بودن معنى لفظ, همخوانى آن با سياق سخن و سازگارى آن با هدف قرآن, است.) 77
استاد ناصر مكارم اظهار مى دارد:
(همه اجزاى هستى يك واحد به هم پيوسته را تشكيل مى دهد وطرز مطالعه صحيح آنها اين است كه همه را در ارتباط با هم مورد بررسى قرار دهيم.
دركتاب تدوين; يعنى قرآن مجيد, نيز مطلب همين گونه است و روابط دقيق و ظريفى درميان تمام موضوعات قرآنى وجود دارد وبايد آنها را در ارتباط با يكديگر مورد تفسير قرار داد.) 78
استاد جوادى آملى مى نويسد:
(سراسر قرآن مثانى است; يعنى به هم منعطفند وگرايش دارند و يكديگر را روشن مى كنند, به يكديگر تكيه مى كنند و به يكديگر پناهنده مى شوند واين نشانه انجام كامل قرآن است.) 79
علامه طباطبايى, 80 استاد جوادى آملى 81 و عدنان شريف82 ريشه اين بينش را درخود قرآن جسته اند, آن جا كه فرموده است.
(اللّه نزل أحسن الحديث كتاباً متشابهاً مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربّهم)
زمر / 23
زيرا صفت مثانى براى قرآن بدين معنى است كه رابطه بين آيات آن, از گونه رابطه و نظارت متقابل است.
علامه طباطبايى مى نويسد:
(اين از شگفتيهاى قرآن است كه آيه اى از آيات آن, امكان ندارد كه به تنهايى به مطلبى راهنمايى نكند و معنايى را نتيجه ندهد. هرگاه آيه اى ضميمه آيه مناسبى شود, حقيقتى از حقايق تازه را ارائه مى دهد وآن گاه آيه سوم آن حقيقت (كشف شده) را, مورد تصديق وگواهى قرار مى دهد. اين, از شؤون قرآن و ويژگيهاى آن است… اين راهى است كه كسى آن را فرا روى خود قرار نمى دهد. اگر مفسران اين راه را مى پيمودند, امروز چشمه سارهاى زلال قرآن و گنجينه هاى عظيم آن بيش از گذشته وآنچه اكنون هست, در دسترس ما قرار مى گرفت.) 83
براين اساس نگريستن همراه با تفكر در همه قرآن براى پژوهشگران موضوعى از اهميت ويژه اى برخوردار است و ناديده گرفتن و يا كم بها دادن به سياق عام, ارزش كار آنان را به شدّت مى كاهد.
* موضوع شناسى علمى, دومين شرط تفسير موضوعى
درنگاه شهيد صدر, حركت تفسيرى, در بررسيهاى موضوعى قرآن از متن زندگى بشر و واقعيتهاى فكرى موجود درآن, آغاز مى شود و نه با انتخاب موضوعى از قرآن و آيات وابسته به آن:
(تفسيرموضوعى كار خود را با آشنايى و فراگيرى محصول تجربه فكرى بشر و دريافت افكار و محتواى آن آغاز مى كند و آن گاه به سراغ قرآن مى رود. البته نه با اين تصميم كه تجربه بشرى بر قرآن تحميل شود, يا انگيزه هاى تسليم وكرنش قرآن در برابر دانشهاى بشرى فراهم آيد! بلكه هدف اين است كه تجربه بشرى با مطالب قرآن در يك بستر پژوهشى قرار گيرد, تا نظر قرآن به گونه روشن در برابر موضوع مورد تجربه انسان آشكار گردد.) 84
(رسالت تفسير موضوعى درهر مرحله و درهر عصرى اين است كه تمام ميراث فرهنگى بشرى و افكار و مقوله هايى كه خود مفسر فرا گرفته است, با خود داشته و در پيشگاه قرآن قرار دهد تا قرآن درباره مجموعه اين دست آوردهاى بشرى داورى كند.) 85
بدين ترتيب, قرآن مرجع است و درباره تجربه بشرى نظر مى دهد و پا به پاى افزايش تجربيات بشرى تا بى نهايت ابراز نظر قرآن نيز تا بى نهايت, تداوم پيدا مى كند. و براساس تجربه انسانى, غنا, بارورى وفهم صحيح قرآن ميسر مى گردد.) 86
گروهى ديگر از مفسران نخواسته اند تا بدين پايه موضوع شناسى علمى و آشنايى با علوم بشرى و تجربى را درفهم قرآن دخالت دهند, ولى به ارزش آن تصريح كرده و نوشته اند:
(ليكن اين معنا (غناى محتوايى قرآن و بى نيازى آن از غير) مستلزم آن نيست كه انسان با قرآن برخورد جاهلانه نمايد و آنچه از علوم ومعارف كه اندوخته است, آنها را نديده بگيرد و همانند يك فرد بسيط تحصيل نكرده در حضور اين كتاب الهى قرار گيرد, زيرا بين تحميل و بين تحمّل نمودن فرق است… هرچه انسان درمدرسه جهان آفرينش از آيات كتاب تكوينى خداوند, بهره مى برد وآگاهى مى يابد, قدرت تحمّل او نسبت به آيات كتاب تدوين افزون تر مى شود.) 87
درميان دانشوران اهل سنت كسانى چون نويسنده (منهجية البحث فى التّفسير الموضوعى للقرآن الكريم)88 و نويسنده (دستور الاخلاق فى القرآن) به اين ديدگاه گرايش پيدا كرده اند.89
* دخالت ندادن ذهنيّتها, سوّمين شرط تفسير موضوعى
همه كسانى كه صادقانه در صدد راهيابى به ديدگاه قرآن, در زمينه هاى عقيدتى, اجتماعى, علمى بوده وهستند, ازكجرويها و نگرشهاى متعصبانه و پيشداوريها شكايت داشته اند. براين اساس, زدايش علاقه ها و دلبستگيهاى تصورى را براى مفسران موضوعى, ضرورى شمرده اند تا دستاوردهاى آنان به غبار تفسير به رأى و گرايشهاى مذهبى, فلسفى, اجتماعى, دلبستگى به مكتبهاى بشرى, دانش طبيعى وايده وآرمانهاى مقطعى آلايش نيابد.90
* بهره گيرى صحيح از روايات اهل بيت(ع) در تفسير موضوعى
تلاش براى دريافت معارف موضوعى از قرآن, همپاى همه آثار ارزشمند و افقهاى روشن, گذرگاههاى خطر خيزى نيزدارد كه ازآن جمله فرو غلتيدن در تفسير به رأى بود كه ياد كرديم واز آن دست, بيگانه ماندن ازمعارف ناب اهل بيت است كه اكنون بدان اشاره داريم.
بررسى و كندوكاو در متن آيات و سوره هاى قرآن و دريافت نكته هاى جديد و پرجاذبه از آيات, ممكن است اين پندار را پديد آورد كه نيازى به درنگ در سنّت, روايات پيامبر واهل بيت نيست! ولى حقّ اين است كه حتى مشروع بودن اين حركت تفسيرى را ما بايد از مفسران واقعى آن كه پيامبر و عترت اويند, فرا گيريم. چنانكه گروهى از دانشوران بدين نكته تصريح كرده و برابرى و هماهنگى دريافتهاى تفسيرى موضوعى را بامعارف اهل بيت, لازم و مايه اطمينان شمرده اند. 91

پی نوشت ها
________________________________________
1. مصطفى مسلم, مباحث التفسير الموضوعى (دمشق, دارالقلم, 1410) / 17.
2. ازاين گونه است تعريفهايى كه در كتابهاى زير آمده است:
مصطفى مسلم, مباحث التفسير الموضوعى / 16; مكارم شيرازى (پيام قرآن, مدرسه أميرالمؤمنين, 1367) 1/ 20; بيومى, محمد رجب, التفسير القرآنى (مصر, المؤسسة العربية الحديثة) / 91; رومى, محمد بن عبدالرحمن, بحوث فى اصول التفسير ومناهجه (مكتبة التوبة , 1413) / 62.
3. زاهر عواض, دراسات فى التفسير الموضوعى /7 به نقل از: مباحث فى التفسير الموضوعى / 16.
4. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى / 16 و 17; صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنيّة / 17.
5. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية /23.
6. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى/ 18; رومى, محمد بن عبدالرحمان, بحوث فى اصول التفسير و مناهجه / 65 و 67.
7. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية / 17.
8. جوادى آملى, تفسير موضوعى قرآن مجيد (مركز فرهنگى رجاء, 365 ) 1/ 15.
9. شهرستانى, سيد هبة الدين, تنزيه التنزيل, به نقل از : خرمشاهى, بهاء الدين, قرآن پژوهى (نشر مشرق, تهران) / 323.
10. نهج البلاغه, خطبه 133.
11. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية / 30.
12. العمرى, احمد جمال, دراسات فى التفسير الموضوعى للقصص القرآنى (مصر, مكتبة الخانجى, 1406) / 50.
13. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية / 34.
14. دغامين, زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم (عمان, دارالبشير, 1416) / 17 ـ 18.
15. همان/ 19.
16. رومى, محمد بن عبدالرحمان, بحوث فى اصول التفسير و مناهجه / 62.
17. دغامين, زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التّفسير الموضوعى للقرآن الكريم / 106; رومى, محمد بن عبدالرحمان, مباحث فى التفسير الموضوعى / 57.
18. جوادى آملى, تفسير موضوعى قرآن مجيد, 1/ 36; ناصر مكارم, پيام قرآن, 1/ 22; بوكاى, مقايسه اى ميان تورات, انجيل, قرآن وعلم, ترجمه دبير, (دفتر نشر فرهنگ اسلامى)/ 269; سبحانى, مفاهيم القرآن; شرقاوى, عفت, قضايا انسانية فى اعمال المفسرين (دارالنهضة العربية, بيروت, 1980) / 7.
19. دغامين, زياد خليل محمّد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم / 19; سبحانى, جعفر, مفاهيم القرآن (قم, انتشارات توحيد, 1404) 1/ 16.
20. شرقاوى, عفت, قضايا انسانية فى اعمال المفسرين (بيروت, دارالنهضة, 1980) 81/ 82; صدر محمد باقر, المدرسة القرآنية / 37.
21. اجنتس جولد تسهير, مذاهب التفسير الاسلامى, ترجمه عبدالحليم نجار (مصر, مكتبة خانجى, 1314 هـ) / 4.
22. رومى, فهد بن سليمان, منهج المدرسة العقلية الحديثة (ط 3, مؤسسة الرّسالة, 1407) / 222; دغامين, زياد خليل محمّد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم / 104.
23. مكارم شيرازى, ناصر, پيام قرآن, 1/ 32.
24. طباطبايى, محمد حسين,الميزان فى تفسير القرآن (مؤسسة مطبوعاتى اسماعيليان) 1/ 40.
25. طباطبايى, محمد حسين, الميزان, ترجمه محمد باقر همدانى موسوى, (دفتر انتشارات اسلامى) 10/ 203.
26. رشيد رضا, المنار (بيروت, دارالمعرفة) 1/ 36.
27. جوادى آملى, عبدالله, تفسير موضوعى قرآن مجيد, 1/ 41.
28. بوطى, محمد سعيد رمضان, روائع القرآن (دمشق, مكتبة فارابى) / 165.
29. رشيد رضا, وحى محمدى, ترجمه محمد على خليلى (تهران, بنياد علوم اسلامى, 1361); رشيد رضا, المنار, 11/ 206 ـ 293.
30. مصباح يزدى, محمدتقى, معارف قرآن (قم, دفتر انتشارات اسلامى, 1374) / 5 ـ 20.
31.مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى/ 22.
32. رشيد رضا, المنار 288 ـ 289.
33. سعيد حوّى, الاساس فى التفسير (مصر, دارالاسلام, 1412) 1/ .
34. همان, 1/ 61.
35. همان, 11/ 6770.
36. همان, 2/ 685.
37. همان, 3/ 1295.
38. همان, 3/ 1557.
39. همان, 4/ 3518.
40. همان, 4/ 2101.
41. همان, 5/ 2413.
42. همان, 5/ 2525.
43. همان, 8/ 4163.
44. همان, 11/ 6760.
45. ايزوتسو در تعريف معنى شناسى مى نويسد:
(معنى شناسى بدان صورت كه من آن را مى فهمم, تحقيق و مطالعه اى تحليلى درباره كلمات كليدى زبان است به منظور آن كه سرانجام جهانبينى قومى شناخته شود كه آن زبان را نه تنها همچون وسيله سخن گفتن و انديشيدن بلكه مهمتر ازآن همچون وسيله اى براى تصور كردن و تفسير كردن جهانى كه آن قوم را احاطه كرده است, به كار مى برد.) توشيهيكو ايزوتسو, خدا و انســان در قرآن, ترجمه احمد آرام (شركت سهامى انتشار, تهـران, 1361) /4.
46. همان / 4.
47, همان /5.
48. همان / 51 ـ 52.
49. دغامين, زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم/ 98.
50. همان/ 99.
51. همان/ 100.
52. همان/ 102.
53. طباطبايى, محمد حسين, الميزان فى تفسير القرآن, 1/ 16 و 15/ 78.
54. عبداللّه محمود شحاته, درآمدى بر تحقيق در اهداف, مقاصد سوره هاى قرآن, ترجمه محمدباقر حجتى (دفتر نشر فرهنگ اسلام, 1369) / 27.
55. حوى, سعيد, الاساس فى التفسير, 2/ 687.
56. دراز, محمد عبداللّه, النبأ العظيم (كويت, دارالقلم) / 142.
57. حوى, سعيد, الاساس فى التفسير, 2/ 977 و 980 و 1270.
58. التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ـ تفسير سوره نساء (مصر , مكتبة وهب, 1400) / 3 و 10; سيد قطب, فى ظلال القرآن (دار احياء التراث العربى, بيروت, 1391 ) 2/ 205.
59. دراز, محمد عبداللّه, النّبأ العظيم / 163.
60. طباطبايى, محمد حسين, الميزان فى تفسير القرآن, 1/ 43 و 2/ 440.
61. حوى, سعيد, الاساس فى التفسير, 1/ 61 و 1/ 673.
62. منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم / 120.
63. همان / 111.
64. بوكاى, مقايسه اى ميان تورات, انجيل, قرآن و علم, ترجمه مهندس دبير / 253 و 269
65. الصغير, محمد حسين على, المستشرقون و الدراسات القرآنية (مكتب الاعلام الاسلامى, 1413 هـ)/ 72.
66. بوكاى, مقايسه اى ميان تورات, انجيل, قرآن و علم, ترجمه مهندس دبير (دفتر نشر فرهنگ اسلامى) / 73.
67. عدنان شريف, من علم الطب القرآنى (بيروت, دارالعلم للملايين) / 10.
68. جوادى آملى, عبدالله, تفسير موضوعى قرآن مجيد, 1/ 73.
69. شهيد مطهرى, آشنايى با قرآن, ( صدرا, 1372) 4/ 197.
70. عدنان شريف, من علم الطب القرآنى / 24; جوادى آملى, تفسير موضوعى قرآن مجيد.
71. قاسمى, جمال الدين, محاسن التأويل (دارالفكر, بيروت, ط 2 1398) 1/ 325
72. سبحانى, جعفر, منشور جاويد قرآن (كتابخانه عمومى امام أميرالمؤمنين, 1360) 3/303; رومى, محمدبن عبدالرحمن, اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر, 3/ 891; دغامين, زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم / 43.
73. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى / 53.
74. جوادى آملى, عبدالله, زن در آيينه جلال وجمال (مركز نشر فرهنگى رجاء, 1371) / 51.
75. عائشة, عبدالرحمن, التفسير البيانى للقرآن الكريم (دار المعارف, مصر, 1388) 1/7.
76. رومى, فهد بن سليمان, منهج المدرسة العقلية الحديثة فى التّفسير /231; التفسير البيانى للقرآن الكريم, 1/ 7.
77. همان /240.
78. مكارم شيرازى, ناصر, پيام قرآن, 1/ 19.
79. جوادى آملى, عبدالله, تفسير موضوعى قرآن مجيد, 1/ 129.
80. طباطبايى, محمد حسين, الميزان فى تفسير القرآن 1/ 3 ـ 12 , 12 / 190.
81. جوادى آملى, عبداللّه, تفسير موضوعى قرآن مجيد, 1/ 29.
82. عدنان الشريف, من علم الطب القرآنى / 24.
83. طباطبايى, محمد حسين, الميزان, 2/ 314.
84. صدر, محمدباقر, المدرسة القرآنية, 25 و 28.
85. همان / 22.
86. همان / 22 ـ 24.
87. جوادى آملى, عبداللّه, تفسيرموضوعى قرآن مجيد, 1/ 74.
88. دغامين, زياد خليل محمد, منهجيّة البحث فى التفسير الموضوعى / 44.
89. دراز, محمد عبداللّه, دستور الاخلاق فى القرآن / 17.
90. دغامين, زياد خليل محمد, منهجيّة البحث فى التفسير الموضوعى / 44; حكيم, محمدباقر, علوم القرآن / 83; صغير, محمد حسين على, دراسات قرآنية / 36; دراز, محمد عبداللّه, دستور الاخلاق فى القرآن / 18.
91. جوادى آملى, عبداللّه, زن در آينه جلال و جمال / 52.

 

منبع: فصل نامه پژوهش های قرآنی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما