زندگی‌نامه‌ی غزالی

حجةالاسلام زین‌الدین ابوحامد محمد بن محمد بن احمد غزالی طوسی در سال 450ه. ق/ 1058م متولد شد و در 505هـ/ 1111 م رخت از این جهات بربست. حاصل زندگی نسبتاً كوتاه این نابغه‌ی دوران، تربیت شاگردان
سه‌شنبه، 12 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
زندگی‌نامه‌ی غزالی
زندگی‌نامه‌ی غزالی

نویسنده: میثم كرمی

 


حجةالاسلام زین‌الدین ابوحامد محمد بن محمد بن احمد غزالی طوسی در سال 450ه. ق/ 1058م متولد شد و در 505هـ/ 1111 م رخت از این جهات بربست. حاصل زندگی نسبتاً كوتاه این نابغه‌ی دوران، تربیت شاگردان دانشمند و تألیف كتاب‌های علمی مفید بود. غزالی یكی از نوابغ ایران است كه در قرن پنجم ظهور كرد. تا چند قرن هرچه علما و دانشمندان آمدند غالباً راویان آثار او بودند. نفوذ علمی و فكری غزالی در آثار مؤلفان و علمای بعد از او به خوبی نمایان و آشكار است. غزالی به اصطلاح علمای درایت و رجال از مجدّان رأس مأه یعنی از نوابغ بود كه دوره‌ای را تازه كرد و ظهور وی عصری جدید برآورد. غزالی در میان نوابغ ایران هم از نظر زندگی ظاهری و هم در حیات معنوی دارای مقام و هویّت ممتازی است كه نظیرش در تاریخ بشر به ندرت اتفاق افتاده است. خوشبختانه آثار علمی و تاریخی بسیاری از وی در دست داریم. كمتر تذكره‌نگاری است كه پس از وی آمده و به تفصیل یا اختصار چیزی درباره‌ی وی ننوشته است. مسلماً نمی‌توان درباره‌ی ایشان در این مقدمه‌ی كوتاه حق مطلب را به جا آورد به همین خاطر از خوانندگان محترم عذر خواسته كه بحر را در كوزه جای نتوان داد.

آب دریا را اگر نتوان كشید *** هم به قدر تشنگی باید چشید

پدر غزالی محمد بن محمد مردی درویش و صالح و بی‌بهره از سواد بود و در حدود سال 465 از دنیا رفت. او یكی از دوستان صوفی مشربش را كه ابو احمد بن محمد راذكانی نام داشت وصیّ خود قرار داد و سرپرستی فرزندان خود را به او سپرد. وی فردی فقیر و گوشه‌نشین بود ولی به پاس دوستی كه با پدر غزالی داشت در تعهد وی همت گماشت و در پرورش این درّ یتیم لحظه‌ای فرونگذاشت. غزالی از نوابغ زمان خود بود و بی‌اندازه باهوش. در كودكی نزد احمد راذكانی علوم دینی و ادبی را فراگرفت. سپس به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیل رفت و نزد او شاگردی كرد. بعد از مدتی غزالی دوباره از طوس به عزم تحصیل مسافرت كرد و به نیشابور كه مركز علمای خراسان بود رفت و نزد معروف‌‌ترین دانشمندان آن شهر، امام‌الحرمین ابوالمعالی جوینی به تحصیل پرداخت و متون جدل و كلام و مقدمات فلسفه را به خوبی بیاموخت. چنان كه در میان چند صد تن شاگردان ابوالمعالی كه همگی از علما و فضلای دوران بودند بر همه تقدم یافت و امام‌الحرمین به داشتن چنین شاگردی به خود می‌بالید. هنوز بیش از بیست و هشت سال از سن غزالی نگذشته بود كه در علوم و فنون متداوله‌ی زمان خویش، ادبیات، فلسفه، اصول، حدیث، درایت، كلام، جدل، خلاف و غیره استاد به معنی حقیقی گردید، و در نیشابور دست به كار تألیف و تصنیف برد و همچنان ملازم استاد بود تا سال 478هـ كه امام‌الحرمین درگذشت. پس از رحلت استادش از نیشابور هجرت كرد و در عسكر یا معسكر نزدیك نیشابور به وزیر نامدار ایران خواجه نظام الملك طوسی كه محضرش پیوسته به وجود علما و فضلای عهد آراسته بود پیوست. نظام الملك آوازه فضل و دانش غزالی را شنیده بود و از این رو مقدم او را گرامی داشت. غزالی در محضر او با علما و فقها مناظره و بر آنها غلبه كرد چنانكه همگی به مقام فضیلتش معترف شدند و روز به روز به مقام تقرّب غزالی در پیشگاه خواجه نظام الملك و پادشاه وقت سلطان ملك شاه سلجوقی افزوده شد و بر همه‌ی علما و دانشمندان برتری یافت. پس از هفت سال از مهاجرت نیشابور منصب تدریس نظامیه‌ی بغداد كه بالاترینِ مناصب علمی آن دوره بود بدو محول گردید. مدت چهار سال در بغداد به تدریس و خطابه و وعظ و مناظره و تألیف و تصنیف اشتغال داشت. علما و فضلای بسیار از محضرش استفاده می كردند و حدود سیصد تن از طلاب فاضل به حلقه‌ی درسش می‌نشستند و روز به روز بر عزت و حرمتش افزوده می‌شد، چنان كه آوازه‌ی شهرتش همه جا رسید و حائز بالاترین مقام علمی و منصب روحانی و دارای بزرگ‌ترین رتبه‌ی عزت و جلال گردید. حدود سه سال از آن مدت كه در بغداد مشغول وعظ و تدریس بود، خود به مطالعه‌ی كتب فلسفه سرگرم و از رموز و دقایق این علم كاملاً آگاه شد. غزالی از سی و نه سالگی به بعد وارد مرحله‌ی جدیدی از زندگی شد كه به كلی با قسمت ماقبلش تباین داشت. تحوّلی در روح او به وجود آمد كه همه چیز را عوض كرد. پس از آنكه در علم و شهرت و جاه و مقام دنیوی به حد اعلی رسید یك مرتبه از هر چیز و هركس صرف نظر نمود. غزالی یك سال نیز در نظامیه‌ی نیشابور تدریس كرد. ایشان در طول عمر خود به نقاط مختلف جهان اسلام سفر كرد و در این دوران نیز به كسب علم و دانش و معرفت‌های زمان مشغول بود. غزالی به درخواست سلطان سنجر و خواجه نظام الملك از طوس به نیشابور آمد و در نظامیه به تدریس نشست و حدود یك سال به تعلیم و هدایت طالبان علم اشتغال ورزید و كتاب المنقذ من الضلّال را كه از كتب بسیار مهم اوست در نیشابور تألیف كرد و در آن وقت كه این كتاب را می‌نوشت سنّش چیزی از پنجاه سال گذشته بود. ابن جوزی می نویسد:
ثُمَّ اَنَّ اباحامد عادَ الی وطَنه مُشتغلاً بتعبّدهِ فلَما صارَت‌الوزارةُ الی فخرِ الملكِ احْضَره و سَمِعَ كلامَهُ و الزمَهُ بالخروجِ الی نیشابورَ فخرجَ وَ درسَ ثُمَّ عادَ الی وَطَنه و اِتَّخَذَ فی جواره مدرَسَةً و رباطاً للمُتَصوفَة وَ بنا داراً حَسَنَةً وَ غرَسَ فیها بُسْتاناً وَ تشاغَلَ بحِفْظِ القرآن و سمْعِ الصِّحاحِ
یعنی غزالی پس از عهد سیاحت و ریاضت چندین ساله كه در شام و بیت المقدس و حجاز گذرانده بود به وطن خود بازگشت و چون نوبت وزارت به فخرالملك ابن نظام الملك رسید وی را احضار كرد و سخنان وی شنید و او را وادار كرد تا در مدرسه‌ی نظامیه‌ی نیشابور تدریس كرد. آنگاه به وطن خود بازگشت و نزدیك خانه‌ی خویش مدرسه‌ای برای طلاب و رباط و خانقاهی برای متصوّفه بنیاد نهاد و خانه و بستانی زیبا ساخت و خود به حفظ قرآن و درس حدیث اشتغال یافت.
غزالی در 54 سالگی یك بار دیگر برای تدریس در نظامیه‌ی بغداد دعوت شد ولی نپذیرفت و در طوس ماند و همان جا در خانقاه و مدرسه‌ای كه دایر كرده بود به تربیت طلاب اهل علم ادامه داد. آنگاه كه سرگرم این كارها بود و در شهر طوس كه موطن و مولد وی بود بامداد روز دوشنبه چهاردهم جمادی الاخر سال (505هـ/ 1111م) بدرود زندگانی گفت و همان جا دفن گردید. بنابراین مولد و مدفن او با فردوسی درست در یكجا بوده است. آخرین سخن غزالی در دم مرگ این بود كه اصحاب را به خلوص و اخلاص عمل وصیت می‌كرد همان اخلاصی كه مولوی می‌گوید: «از علی آموز اخلاص عمل» ابن جوزی در این باره می‌نویسد: «تُوفِّیَ ابوحامِد یومَ الاِثْنینَ رابعَ عَشرَ جَمادیَ الاُولی و صواب جَمادَی الآخرَةِ كَما ذَكره ابن الاثیر و غَیره منَ المُورِّخین من هذه السَّنة (یعنی سنة خمسَ و خَمْسمائة) بطوس وَ دُفِنَ بها وَ سَألَهُ قبلَ الموتِ بعْضَ اصحابه اوصِنی فَقالَ علیكَ بالاخْلاص فلمْ یَزَل یُكَرِّرُها حتّی مات».
ابوالقاسم اسماعیل حاكمی (متوفی 529) كه از هم درسان و دوستان وفادارش بود در وفات وی بدین دو بیت از قصیده ابن تمّام تمثل جست:

عجِبْتُ لِصَبْری بعدَهُ وَ هُوَ میِّتٌ *** وَ كُنْتُ اِمرَأَ اَبْكی دَماً و هُوَ غائِبٌ
عَلی انَّها الایامُ قَدْ صِرْنَ كُلُّها *** عجایِبَ حتی لیسَ فیها عَجائِبُ

مقبره‌ی غزالی مسلماً تا قرن هفتم هجری یعنی زمان سُبكی مؤلف طبقات الشافعیّه معلوم و زیارتگاه عموم بوده است زیرا می‌گوید «وَ مَشْهَدٌ بِها یُزارُ بِمَقْبرَةِ الطابران» ابن سمعانی (ابوسعید عبدالكریم بن ابوبكر متوفی 512هـ) می‌گوید: قبر غزالی را بر ظاهر قصبه طابران زیارت كردم. ابن جوزی در كتاب الثبات عنه الممات نقل از امام احمد غزالی می‌كند كه برادرم ابوحامد بامداد روز دوشنبه وضو گرفت و نماز گزارد پس كفن خواست و آن را بوسید و بر چشم نهاده گفت سمعاً و طاعةً. سپس خود به سوی قبله دراز كشید و جان به جان آفرین تسلیم كرد. خلاصه اینكه غزالی در سال 450هـ/ 1058م تولد یافت و در 505هـ/ 1111م رحلت كرد این بیت درباره‌ی وفات و مدت زندگانیش معروف است:

نصیب حجةالاسلام زین سرای سپنج *** حیات پنجه و پنج و وفات پانصد و پنج

در وفات غزالی شعرای معاصرش مراثی عزا ساختند. خود غزالی نیز به واسطه‌ی لطف طبع و صفای قریحه كه مخصوص او بود گاهی به فارسی یا عربی شعر می‌ساخت:

ما جامه نمازی به سر خم كردیم *** وز خاك خرابات تیمّم كردیم
شاید كه در این میكده‌ها دریابیم *** آن عمر كه در مدرسه‌ها گم كردیم
گفتم دلا تو چندین بر خویشتن چه پیچی *** با یك طبیب محرم این راز در میان نه
گفتا كه هم طبیبی فرموده است با من *** گر مهر یار داری صد مُهر بر زبان نه

غزالی از دانشمندانی است كه آثار و تألیفات بسیار به فارسی و عربی از خود به یادگار گذارده و جهانیان را از خرمن معارف و فضایل خویش بهره‌مند ساخته است. خوشبختانه قالب آثار او هنوز موجود است و كمتر كتابخانه‌ای است كه چند اثر مهم از غزالی در آن وجود نداشته باشد. از این جهت او را سید المصنّفین لقب داده‌اند. غزالی نه تنها در سراسر جهان اسلام طی قرن‌‌های متمادی مورد توجه اندیشمندان بوده بلكه در دنیای غرب نیز نزد اهل نظر و اندیشه از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار است. بسیاری از آثار غزالی به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ... ترجمه شده و امروزه در دانشگاه‌های مختلف دنیا تحقیقات ممتازی درباره‌ی غزالی انجام می‌گیرد. از جمله این تحقیقات، آسین پالاسیوس كتابی در چهار جلد به نام روحانیة الغزالی تألیف نمود كه بین سال‌های 1934-1941 در مادرید منتشر شده است. مؤلف در جلد چهارم این كتاب از صفحه 385 تا 390، درباره‌ی كتاب‌های غزالی از هر لحاظ بحث كرده و دلایل خویش را در مورد كتاب‌های وی بیان كرده است. دیگر، پژوهش ارزنده‌ی مونت گمری وات كه در سال 1952 زیر عنوان صحت مؤلفات منسوب به غزالی چاپ گردیده است و بسیاری از تحقیقات دیگر و سرانجام دانشمند مصری، دكتر عبدالرحمن بدوی، از مجموع پژوهش‌های خاورشناسان یاری می‌گیرد و به نگارش كتاب نفیس خود مؤلفات الغزالی می‌پردازد. نویسندگان قدیم نیز از غزالی و آثارش یاد كرده‌اند از جمله: عبدالغافرین اسماعیل فاری نیشابوری (451-529هـ. ق)، مؤلف كتاب السیاق لتاریخ نیشابور، ابن عساكر، مؤلف تاریخ دمشق (499-571هـ. ق) كه در كتاب تاریخ هشتاد جلدی خود از غزالی و آثارش یاد كرده است؛ ابوالفرج ابن الجوزی (508-597 هـ. ق)، كه درباره‌ی غزالی و آثار و عقایدش در كتاب المنتظم خود گفتگو كرده است. ابن خلكان (608-681هـ. ق)، در كتاب وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان شرحی درباره‌ی غزالی آورده است، تاج الدین ابونصر عبدالوهاب سُبكی (727-771هـ. ق) در كتاب طبقات الشافعیة الكبری مفصل و مشروح درباره‌ی امام محمد غزالی و آثارش سخن گفته است و ... درباره‌ی آثار غزالی مقدمه‌ی كتاب مؤلفات الغزالی دكتر عبدالرحمان بدوی مطالعه و بررسی شود.

استادان غزالی:

1. ابوحامد احمد بن محمد راذكانی طوسی، اولین استادی بود كه غزالی پیش او تحصیل فقه و ادب كرد. سُبكی نام وی را در جمله‌ی علمای شافعیه كه میان 400-500هـ. ق فوت شده‌اند آورده است.
2. ابونصر اسماعیل جرجانی، محمد بن ابوبكر احمد بن ابراهیم بن اسماعیل دومین استاد معروف غزالی در فقه و فن خلاف بود.
3. امام‌الحرمین ابوالمعالی جوینی، ضیاء الدین ابوالمعالی عبدالملك بن ابومحمد عبدالله بن یوسف جوینی (419-478هـ. ق) در عصر خود بزرگ‌ترین علمای شافعیه‌ی اشعری مذهب خراسان شمرده می‌شد و بسیاری از علما و دانشمندان قرن پنجم هجری شاگردان او بوده‌اند درباره‌ی او گفته‌اند:

دعُوَ البس المُعالیَ فهوَ ثوُبُ *** عَلی مقدارِ قدّ ابی المعالی

4. حافظ ابوالفتیان، عمر بن عبدالكریم دهستانی رواسی، از استادان حدیث و مشایخ روایت غزالی بوده كه ذهبی در تذكرة الحفاظ و سُبكی در طبقات الشافعیه ذكر كرده‌اند.
5. ابوسهل حفصی مروزی، محمد بن احمد بن عبدالله، استاد و شیخ روایت خواجه نظام الملك بود. غزالی نیز در جوانی از وی سماع حدیث كرد.
6. نصر بن ابراهیم مقدسی، شیخ شافعیه‌ی شام متوفی 490هـ نیز از مشایخ روایت غزالی بوده است.
7. محمد بن یحیی بن محمد شجاعی زوزنی، غزالی مدتی در زوزن نزد وی سماع حدیث می‌كرده.
8. ابومحمد عبدالله بن محمد بن احمد خواری از مردم خوار تهران از مشایخ روایت غزالی بوده.
9. الحاكم ابوالفتح نصر بن علی بن احمد حاكمی طوسی، وی نیز استاد حدیث و از مشایخ روایت غزالی بود.
10. ابوعلی فارمذی، فضل بن محمد بن علی از مردم فارمذ طوس از بزرگان عرفا و از مشایخ صوفیه‌ی خراسان و شیخ طریقت غزالی و استاد وی در تصوف بود.
11. ابوبكر نساج، ابوبكر بن عبدالله نساج از مشایخ صوفیه‌ی خراسان و از راهنمایان امام محمد غزالی به تصوف بود.

شاگردان غزالی

غزالی نادره‌ی دوران خود بوده است. چهار سال در نظامیه‌ی بغداد و یك سال در نظامیه‌ی نیشابور رسماً تدریس كرد. در اوقات دیگر نیز جویندگان علم و دانش از محضرش استفاده می‌كردند. برای اطلاع دقیق درباره‌ی شاگردان غزالی می‌توان به تذكرة الحفاظ، طبقات الشافعیة و مرآت الجنان مراجعه كرد. ما درباره‌ی تعدادی از آنها توضیحی هرچند مختصر ارائه می‌دهیم.
1. امام محیی الدین محمد بن یحیی بن ابی منصور نیشابوری، از بزرگان شافعیه‌ی خراسان و از مشاهیر شاگردان غزالی بود. ریاست علمی و روحانی نیشابور به او انحصار داشت مدتی در نظامیه‌ی نیشابور و چندی در نظامیه‌ی هرات تدریس می‌كرد و جماعت بسیاری از علما و فضلای زمان شاگردان او بودند یكی از دانشمندان درباره‌ی او فرموده:

رَفات الدّینَ و الاسلامُ یُحْیا *** بمحیی الدین مولانا ابنِ یحیی
كانَ الله ربِّ العرْشَ یُلْقی *** علیهُ حُسین یلقی الدرس وحْیا

تولد امام یحیی در سنه‌ی 476هـ و قتلش در ماه رمضان 578هـ اتفاق افتاده است.
2. امام ابوالفتح محمد بن فضل مارشكی، از شاگردان غزالی بوده و در سال 549هـ درگذشت.
3. ابومنصور محمد بن اسعد واعظ عطاری طوسی، معروف به حفده اصلاً طوسی و ساكن نیشابور بود. در طوس به خدمت غزالی پیوست و در حلقه‌ی شاگردان او درآمد، تولدش در 486هـ بود و در 537 وفات نمود.
4. ابن برهان فقیه ابوالفتح احمد بن علی، نزد غزالی و كیای هراس تحصیل كرد و از مدرسان نظامیه‌ی بغداد شد. تولدش شوال 479هـ و وفاتش بین 520، 518 اتفاق افتاد.
5. تاج الاسلام ابن خمیس، ابوعبدالله حسین بن نصر موصلی از شاگردان غزالی بود و در 522هـ وفات یافت.
6. ابوطالب رازی عبدالكریم بن علی بن ابیطالب كتاب احیاء العلوم استادش را از برداشت و در فارس در حدود سنه 522هـ یك سال كمتر یا بیشتر درگذشت.
7. ابوسعد نوقانی، محمد بن اسعد بن محمد ملقب به سدید در مشهد به ضبط سبكی در 556 به ظاهر مقدمه‌ی شرح احیاء در حادثه غزان كشته شد.
8. ابوحامد اسفراینی، محمد بن عبدالملك جوسقانی اسفراینی در بغداد نزد غزالی تحصیل كرد.
9. ابوسعید محمد بن علی جاودانی عراقی، تولدش در سال 486 و وفاتش بین سال 538 تا 544 واقع شد.
10. خلف بن احمد نیشابوری، سبكی از ابن صلاح نقل می‌كند كه وی پیش از استادش غزالی وفات یافت.
11. ابوالخطاب محفوظ بن احمد كلوذانی از علما و ادبا و شعرای بزرگ عهد خود بود، در شوال 432هـ. ق متولد شد و شب پنج شنبه 24 جمادی الآخر 510 وفات یافت و در مقبره‌ی احمد بن حنبل كنار ابومحمد تمیمی به خاك سپرده شد. در المنتظم ابن جوزی (ج9) قصیده‌ی 52 بیتی عربی از وی نقل می‌كنند كه در ضمن آن عقاید مذهبی خود را شرح داده و خلیفه عباسی المستظهر بالله را مدح گفته است:

دَعَ عَنْكَ تَذْكار الخلیط المُنْجدی *** و الشّوق نحْو الانساب الخُرّد

ابوخطاب از جمله كسانی است كه در نظامیه‌ی بغداد به حوزه‌ی تدریس امام غزالی می‌نشست و از تحقیقات او بهره مند می‌شد. (المنتظم ابن جوزی در وقایع سال 484).
از هم‌درسان و معاصران و دوستان و هم‌سفران غزالی می‌توان به افراد زیر اشاره كرد: ابوالقاسم حاكمی طوسی اسماعیل بن عبدالملك بن علی، ابوالحسین عبادی مروزی اردشیر بن منصور، ابوالحسن محمد بن حاتم طوسی، قاضی ارجانی احمد بن محمد، ابوالفتح محمد بن عبدالكریم بن احمد بن طاهر وزان، جارالله محمد بن عمر بن محمد زمخشری، حكیم عمر خیام عمر بن ابراهیم خیام، مسعود سعد سلمان، حكیم عثمان مختاری بهاءالدین ابوعمر عثمان بن عمر بن محمد غزنوی، امیر معزی نیشابوری، سنایی غزنوی ابوالمجد مجدود بن آدم، ناصر خسرو ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی مروزی، ابوالفرج رونی، لامعی جرجانی ابوالحسن محمد بن اسماعیل جرجانی دهستانی، شهابی سمرقندی شهاب الدین احمد بن مؤید نسفی سمرقندی، اسدی طوسی و ملك عماد زوزنی ... .

منبع مقاله :
كرمی، میثم، (1389)، غزالی‌شناسی، تهران: حكمت، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.