آرمان‌شهر در انديشه يهود(2)

نوع روابط تعريف شده بين ساختار‌هاي نظام را کارويژه‌‌هاي نظام گويند. به عبارت ديگر، هر ساختار، کارويژه‌هايي را به اجرا مي‌گذارد که به نوبة خود، سازمان سياسي را قادر به تدوين و اجراي خط مشي هايش مي‌سازد. اكنون عواملي که جامعه آرماني يهود را به حرکت وا داشته، به آن، جهت مي‌دهد و کمک مي‌کند در مسير مورد نظرش گام بردارد. نيز اين ميان، کارويژه‌‌هاي فرايندي، سيستمي و ساختاري را بررسي مي‌كنيم.
سه‌شنبه، 20 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرمان‌شهر در انديشه يهود(2)
آرمان‌شهر در انديشه يهود(2)
آرمان‌شهر در انديشه يهود(2)

نويسنده:سعيده معين نجف آبادي

3. کارويژه‌‌هاي آرمان‌شهر يهود
نوع روابط تعريف شده بين ساختار‌هاي نظام را کارويژه‌‌هاي نظام گويند. به عبارت ديگر، هر ساختار، کارويژه‌هايي را به اجرا مي‌گذارد که به نوبة خود، سازمان سياسي را قادر به تدوين و اجراي خط مشي هايش مي‌سازد. اكنون عواملي که جامعه آرماني يهود را به حرکت وا داشته، به آن، جهت مي‌دهد و کمک مي‌کند در مسير مورد نظرش گام بردارد. نيز اين ميان، کارويژه‌‌هاي فرايندي، سيستمي و ساختاري را بررسي مي‌كنيم.
1-3. کارويژه‌‌هاي فرايندي
کارويژه‌‌هاي فرايندي، داراي فعاليت مشخصي است که براي تدوين و اجراي خط مشي‌ها در هر نوع نظام سياسي ضرورت دارد. اين فعاليت‌ها را از آن رو کارويژه‌‌هاي فرايندي مي‌خوانيم که در فرايند تدوين روند حکومت، نقشي مستقيم و ضروري دارند. در کارويژه‌‌هاي فرايندي، آنچه اهميت دارد، توجه به منافع مردم و تنظيم و اجراي امور حکومتي است.
به نظر مي‌رسد بنابر تعريفي که يهوديان از جامعه آرماني خود دارند، اين مسائل تا حدودي حل شده و چون امور معنوي اهميت مي‌يابد. اين امور هم توسط برخي اقدامات ماشيح حل مي‌شود؛ زيرا آن زمان، بدي‌ها از دل مردم زدوده شده و خوبي‌ها در نهاد آدمي فعال مي‌شود. به همين دليل، بسياري از خواسته‌‌هاي مردم نيز از بين مي‌رود؛ زيرا قناعت و ديگر خصلت‌‌هاي خوب، در دل مردم جاي گرفته و آنان، با افزايش حکمت و علمشان، سعادت نهايي را دنبال مي‌کنند.
1-1-3. تصريح و تأمين منافع
فرايند سياسي، هنگامي آغاز مي‌شود که منافعي كه بيان يا تصريح شده‌اند، به صورت سياست‌‌هاي نظام مطرح گردند. دراين مرحله، خط مشي‌‌هاي حکومت، مد نظر قرار مي‌گيرد. اين، يکي از مهم‌ترين اقدماتي است که حکومت‌ها براي شهروندان خود انجام مي‌دهند.
بنابر کتب يهود، آن زمان، صلح و صفا و صميميت بر زمين حاکم شده و همة انسان‌ها نام خدا را خوانده و او را عبادت مي‌کنند؛ مشکلات بشر حل شده و صلح پايداري در سراسر جهان پديد مي‌آيد به گونه‌اي که آمده است:
جهان آينده، مانند جهان کنوني نخواهد بود. در جهان کنوني، انسان، هنگام شنيدن خبر‌هاي خوش مي‌گويد: «بلند مرتبه است خدايي که نيک است و نيکي مي‌کند»و هنگام استماع خبر‌هاي بد، بايد بگويد:«بلند مرتبه است داور حقيقي»؛ ولي در جهان آينده، فقط خواهد گفت: « متبارک است خدايي که نيک است و نيکي مي‌کند».[36]
از طرفي، صلح و صفا هم براي گسترش رفاه مردمان آن روزگار برقرار مي‌شود؛ به گونه‌اي که صلح، سراسر جهان را فرا گرفته و فقر برچيده مي‌شود. ملت‌ها، ابزار ويرانگر خود را به ابزار سازنده مبدل خواهند ساخت و تمام مردم، دوستدار يک‌ديگر و فضيلت‌طلب خواهند شد؛[37] به گونه‌اي که در کتاب يهود آمده است:
او صلح را براي قوم به ارمغان مي‌آورد. تمام ابزار‌هاي جنگي، لباس‌ها و چکمه‌‌هاي سربازان از بين مي‌رود.[38]
نيز در اشعيا آمده است كه، آنان ابزار جنگي خود را به قيچي‌هاي شاخه‌زني تبديل مي‌كنند و ديگر جنگي رخ نمي‌دهد.
پس، از مجموع مطالب عهد عتيق در اين‌باره مي‌توان فهميد که از آن‌جا که اين حکومت، يک حکومت آرماني است، ديگر نيازي به استفاده از وسايل ارتباط جمعي و احزاب براي آگاه كردن حکومت از نياز‌‌هاي مردم نيست؛ بلکه تأمين خواسته‌‌هاي مادي، از اولين مسائلي است که با ورود به آن دوره، حل گرديده و اولويت به مسائل معنوي داده مي‌شود؛ چرا که نياز‌هاي اساسي مردم در آن دوره و منافع آن‌ها به بهترين گونه تامين مي‌شود. مردم، از آن‌جا که به دنبال فضيلت هستند، از بعضي منفعت‌‌هاي مادي چشم پوشيده و به قدر نياز، بهره مي‌برند.
2-1-3. اجراي سياست‌ها و قضاوت
در اين مرحله، سياست‌‌هاي حکومت، به صورت قانون درآمده، در جامعه اعمال مي‌شود و سپس پيامد‌هاي آن‌ها مورد بررسي قرار مي‌گيرد .
اشعياي نبي به خوبي به بيان سياستگذاري ماشيح در آن دوران پرداخته و بيان مي‌کند که آن زمان، بساط ظلم و ستم برچيده خواهد شد، عدالت گسترش خواهد يافت و فقر اقتصادي از ميان خواهد رفت. همچنين نيازمندي‌‌هاي مادي و معنوي مردم تامين خواهد گرديد، همگان به اخلاق حميده آراسته خواهند شد و پرده‌‌هاي ظلمت و تاريکي کنار خواهد رفت و مردمان، در ناز ونعمت زندگي خواهند کرد:
برگزيدگان من، از عمل دست‌هاي خود، بهره خواهند برد، زحمت بيجا نخواهند کشيد، اولاد به سبب اضطرار، نخواهند زاييد؛ زيرا که اولاد، برکت‌يافتگان خداوند هستند و ذرية ايشان، با ايشانند و قبل از آن‌که بخوانند، من جواب خواهم داد».[39]
پس با وجود تکامل در اين حکومت، ديگر در زمينه وضع قوانين مشکلي وجود ندارد و ماشيح، خود فرامين الهي را وضع کرده، باکمک کارگزاران خود، به اجرا گذارده و مورد قضاوت قرار مي‌دهد.
اشعيا در کتاب خود، قضاوت را اين‌گونه مطرح مي‌کند:
بلکه مسکينان را به عدالت، داوري خواهد کرد و براي مظلومان زمين، به راستي حکم خواهد نمود. شريران را به نفخة لب‌هاي خود خواهد کشت. کمربند کمرش، عدالت خواهد بود و کمربند ميانش، امانت. گرگ، با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ، با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري، با هم و طفل کوچک، آن‌ها را خواهد راند.گاو با خرس خواهد چريد و بچه‌‌هاي آن‌ها با هم خواهند خوابيد. شير، مثل، گاو کاه خواهد خورد و طفل شيرخوار، بر سوراخ مار، بازي خواهد کرد و طفل از شير‌باز‌داشته شده، دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت. در تمام کوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند کرد.[40]
اين سخن، به خوبي نشان مي‌دهد که آن زمان، عدل و داد، چنان گسترش مي‌يابد که جانوران و درندگان، با هم سازش کرده و کنار يک‌ديگر زندگي مي‌کنند و حکومت ماشيح و رفتار او، به گونه‌اي است که ديگر ضرر و زياني به هيچ موجودي نمي‌رسد. در عين حال، ماشيح، با عدالت خود به خوبي به اداره امور پرداخته و از هرگونه کم وکاستي جلوگيري مي‌شود؛ زيرا او رهبري آرماني است که از همه امور به لطف الهي آگاه شده و جلوي زيان را مي‌گيرد.
در کتاب دانيال، آمده است، زماني که او رويايي مي‌بيند و به دنبال فهم آن است، جبرئيل به پيش او مي‌آيد و روياي او را اين‌گونه تفسير مي‌کند:
اي پسر انسان! بدان که اين رؤيا، روز بازپسين را آشکار مي‌کند … . پادشاهي با چهره مغرور که گشودن معماها داند، بر خواهد خاست، قدرتش فزوني خواهد گرفت-ليک نه به قدرت خود او- تباهي‌‌هاي شگفت به بار خواهد آورد، در کار‌هاي خويش کام خواهد يافت، قدرتمندان را نابود خواهد ساخت و به هوشمندي او، خيانت در دستانش کامياب خواهد شد.[41]
بر اين اساس، با قدرتي که ماشيح دارد و با اقدامات او، مشکلات بر طرف مي‌شود. در باب عدالت عالم گير او نيز سخنان بسياري به چشم مي‌خورد. در مزمور، اين‌گونه آمده است:
زيرا به قوم خود و مقدسان خويش، به سلامتي خواهد گفت تا به سوي جهالت بر‌نگرديد. راستي، از زمين و از آسمان، به عدالت خواهد نگريست. خداوند چهره‌‌هاي نيکو خواهد بخشيد و زمين، محصول خود را خواهد داد و عدالت، پيش روي او خواهد خراميد.[42]
پس با اين حساب، او علاوه بر اين‌که به خوبي امور حکومت وجامعه را کنترل مي‌کند، با توجه به خواسته‌‌ها و نياز‌هاي مردم برنامه‌ريزي کرده و عدالت را سرلوحه خود قرار مي‌دهد؛ به گونه‌اي که از جمله خصال پسر انسان يا مسيحا را نقش او در داوري جهاني نام برده‌اند، که گاه، منزلتي شبيه منزلت خدا به او مي‌دهد. در مزمور، قضاوت شايسته او را به خوبي بيان مي‌کند:
قوم‌ها را به انصاف داوري خواهد كرد. آسمان، شاد و زمين، مسرور مي‌شود، دريا و پري آن، غرش نمايند. صحرا و هر‌چه در آن است،به وجد آيد. آن‌گاه همة درختان جنگل ترنم خواهند كرد به حضور خداوند؛ زيرا که مي‌آيد؛ زيرا که براي داوري جهان مي‌آيد. آسمان‌ها، عدالت او را اعلام مي‌کنند و همة قوم‌ها، جلال او را مي‌بينند.[43]
و بدين‌گونه، او در جهان، به قضاوت مي‌پردازد.
2-3. کارويژه‌‌هاي سيستمي
کار ويژه‌‌هاي سيستمي، از ديگر کارويژه‌‌هاي تشکيل‌دهنده نظام سياسي يا حکومت است که در سياست‌‌هاي نظام، دخالت مستقيم ندارد؛ ولي در تغيير يا حفظ نظام، نقش اساسي داشته ومواردي چون جامعه‌پذيري يا شيوه فهم قواعد، چگونگي انتخاب ياران و کارگزاران حکومت و نحوه جريان يافتن ارتباطات و اطلاعات در جامعه را دربر مي‌گيرد.
1-2-3. جامعه‌پذيري
يکي از مسائلي که در حکومت آرماني يهود براي رشد وتعالي مردم لازم است، جامعه‌پذيري يا چگونگي يکي‌شدن مردم با فرهنگ و آموزش‌هايي است که جامعه به مردم مي‌دهد و بدين‌وسيله آنچه مورد نظر حکومت است، در مردم دروني مي‌کند. آن زمان، حکومت، زمينه مطلوب براي کسب کمال اخلاقي و عقلاني را فراهم مي‌کند که اين امر، لازمه تشکيل حکومت آرماني است.
ابن ميمون، فيلسوف و دانشمند يهودي معتقد است آنچه عصر مسيحا را ممتاز مي‌سازد، دانش الهي و دين است، نه مواهب و معجزات طبيعي؛ به گونه‌اي که بزرگ‌ترين نعمت آن روزگار در نظر او اين است که انسان، خواهد توانست فارغ از موانع جنگ وستيز، تمام وقت خود را وقف مطالعه حکمت و عمل به شريعت الهي کنند. او علم، حکمت و حقيقت را از ويژگي‌هاي آن دوران شکوهمند دانسته و معتقد است که خود مسيحا، از سليمان، حکيم‌تر و تقريباً به عظمت موسي خواهد بود. او کلمة خدا را به همه خواهد آموخت و همة امت‌ها به او گوش فرا خواهند داد.[44]
در بخشي از وقايع عصر گئولا[45] يا دوره نجات نهايي نيز به درک الهيت و آگاهي واقعي از وجود خداوند اشاره شده است و در «يرميا» هم آمده است که خداوند مي‌فرمايد:
پس از آن ايام، دانش خود را در نهاد آن‌ها گذارده و تعاليم خود را بر قلب آن‌ها خواهم نوشت؛ به گونه‌اي که ديگر کسي همنوعش را تعليم نخواهد داد که خدا را بشناسيد؛ زيرا همه انسان‌ها مرا خواهند شناخت، از کوچک‌ترين تا بزرگ‌ترين آنها.[46]
در حبقوق نيز بر اين امر تاکيد شده است: «زمين، از دانش الهي و شناخت جلال او مملو خواهد شد؛ همانند آب‌هايي که دريا را مي‌پوشاند».[47]
نيز در اشعياء آمده است: «جهان، از معرفت خداوند پر خواهد شد؛ مثل آبهايي که دريا را مي‌پوشاند».[48]
با اين اوصاف، مي‌توان گفت: در آن زمان، چنان تحول عظيم علمي و فرهنگي به وجود مي‌آيد که همه مردمان، به خداي يگانه ايمان خواهند آورد. نيز در‌هاي رشته‌‌هاي گوناگون علم و دانش به روي انسان‌ها گشوده مي‌شود، سطح معلومات بشري بالا مي‌رود و راهي را که بشريت در طول تاريخ در هزاران سال پيش به دنبال آن بوده، در زمان کوتاهي مي‌پيمايد؛ چرا که عقل‌ها کامل و انديشه‌ها شکوفا مي‌شود و کوته‌بيني و تنگ‌نظري از بين رفته و انسان‌ها، به کمال و بلوغ عقلي مي‌رسند.[49]در اين زمان، امت‌ها همه متحد شده و همگي همدوش هم به دنبال پرستش خداوند هستند:
زيرا که آن زمان، به ملت‌ها زبان پاک و روشني خواهم داد، تا جميع ايشان اسم خدا را بخوانند و يک دل و يک دوش او را عبادت کنند.[50]
در بخش‌هاي گوناگون از کتاب مقدس، بر اتحاد و يکي‌شدن قوم‌ها و مردم همه جهان تأکيد شده است؛ اما در برخي روايات کتب مقدس نيز صهيون يا اورشليم، تنها منبع الهام ديني معرفي شده است. جايي آمده است: «بياييد تا به کوه خداوند و خانه خداي يعقوب برآييم، تا طريقت‌‌هاي خويش را به ما تعليم دهد و به راه‌هاي وي سلوک كنيم؛ زيرا شريعت از صهيون و کلام خداوند از اورشليم صادر خواهد شد».[51]
بنابراين بايد گفت: همة علوم و دانش‌‌هاي الهي، آن زمان مورد توجه قرار گرفته و مردم به دنبال کمال هستند. در چنين شرايطي، مردم به يکرنگي رسيده وجامعة آرماني شکل مي‌گيرد. حال اگر چه صهيون و اورشليم، تنها مکان‌‌هاي تعليم مردم هستند، بنابر اعتقاد يهود، تمام مردم، بدان سو حرکت مي‌کنند، تا تعاليم لازم را فرا گرفته و به راه‌هاي سلوک دست يابند.
2-2-3. گزينش کارگزاران
از ديگر مسائلي که در کارويژه سيستمي مورد توجه قرار مي‌گيرد، گزينش کارگزاران است. کساني که قرار است جامعه آرماني را به رهبري ماشيح اداره کرده و ياوران او در کنترل جامعه باشند، مسلماً بايد داراي ويژگي‌‌هاي خاصي باشند. در واقع، آن‌ها برگزيدگان خدا هستند؛ نه اين‌که همچون حکومت‌‌هاي امروزي از طريق رأي‌گيري يا عوامل ديگر بر سر کار آمده باشند، در اشعياء آمده است:
و قوم تو، همگي عادل و نيکوکار خواهند بود و براي هميشه، زمين را به ميراث خواهند برد.[52]
در مزمور هم اينگونه آمده است:
اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند بود؛ اما حليمان، وارث زمين خواهند شد و از فراواني سلامتي، متلذذ خواهند شد.[53]
بنابراين، مي‌توان فهميد کساني که در حکومت ماشيح خدمت مي‌کنند، افرادي هستند که خدا، آن‌ها را براي اين مقام برگزيده و از زشتي و دورويي برکنار بوده، به دنبال خدمت به ماشيح و جامعه آرماني هستند. در مکاشفة عزرا آمده است:
عبد من، مسيحا ظاهر خواهد شد همراه آناني که در ايشان، نفس انساني است.[54]
با اين حساب، او همراهاني با خود دارد که لزوماً معادل مردم آسماني يا فرشتگان نيست و ممکن است برخي افراد سعادتمند زميني او را همراهي کنند؛ افرادي که به علت تقدسشان و اعمالشان در اين دنيا، برگزيده بوده و افتخار همراهي منجي يهود را براي کمک به او در هدايت جامعه دارند. البته بسياري از آنچه خدا براي جامعه آرماني انجام مي‌دهد، به سبب وجود همين کارگزاران و برگزيدگان است و خود اين افراد، زمينه‌ساز ظهور هستند و امکان ظهور را برقرار مي‌کنند:
و من آسمان را دگرگون مي‌سازم و آن را برکت و نور خواهم داد و من زمين را دگرگون خواهم ساخت و آن را برکت خواهم داد و من برگزيدگانم را بر روي آن سكونت خواهم داد؛ اما گناهکاران و شروران، بر روي آن، قدم نخواهند گذاشت.[55]
با اين حساب، کارگزاران در حکومت ماشيح، کساني هستند که از سوي خدا برگزيده شده‌اند. مسلماً چنين افرادي، جز تلاش براي سعادت جامعه آرماني، هدف ديگري را دنبال نخواهند کرد.
3-2-3. ارتباط‌ گيري
بررسي چگونگي جريان روابط ميان بخش‌‌هاي مختلف جامعه نيز در کارويژه سيستمي مي‌گنجد؛ زيرا ارتباطات، از اموري است که شايد مستقيماً در ساختار يک جامعه تاثير‌گذار نباشد، ولي در موفقيت يک نظام سياسي نقش اساسي دارد. مسلماً در جامعه آرماني، اين امر به بهترين وجه تحقق مي‌يابد. اين امر، در مکاشفه عزرا، اين‌گونه توصيف مي‌شود:
آن روز، نه خورشيد خواهد بود و نه ماه ونه ستارگان، نه ابر و نه رعد و نه برق، نه باد و نه هوا، نه تاريکي و نه شامگاهان و نه بامدادان، نه تابستان و نه بهار، نه پاييز و نه زمستان، نه يخبندان و نه سرما، نه تگرگ و نه باران و شبنم، نه ماه و نه شب و نه سپيده دم، نه تابش و نه درخشش و نه روشنايي، مگر تنها جلال و شکوه خداي بلند مرتبه که به‌وسيله آن همگان هر آنچه در پيش رويشان نهاده شود، مشاهده خواهد کرد؛ زيرا آن روز، مانند هفته سالها[56] خواهد بود.[57]
پس آن زمان، به راحتي مي‌توان با ديگران ارتباط برقرار کرد؛ زيرا چشمان بينندگان، تار نخواهد شد و گوش‌‌هاي شنوندگان به خوبي خواهد شنيد و همگي به معرفت دست مي‌يابند. در اشعياء آمده است حتي کساني که نمي‌بينند و نمي‌شنوند، آن زمان، بينا وشنوا خواهند شد:
آن‌گاه چشمان کوران باز خواهد شد و گوش‌هاي کران، مفتوح خواهد گرديد. آن‌گاه لنگان، مثل غزال، جست وخيزخواهند كرد و زبان گنگ، خواهد سراييد.[58]
با اين حساب، ديگر براي ارتباط بين حکومت و مردم (با توجه به اين‌که همة مردم جهان يک امت خواهند شد و گستردگي چنين جامعه‌اي بي نظير است) ديگر مشکلي وجود ندارد و علاوه بر بينايي و شنوايي همه افراد، رفت و آمد نيز به راحتي صورت مي‌گيرد: «اما آنان که منتظر خداوند مي‌باشند، قوت تازه خواهند يافت و مثل عقاب، پرواز خواهند کرد؛ خواهند دويد و خسته نخواهند شد».[59]
با وجود اين قدرت، ديگر مشکلي در روابط اجتماعي و مسائل ناشي از آن، وجود نخواهد داشت و روابط ميان افراد، گروه‌ها، حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان، به راحتي صورت مي‌گيرد. ماشيح نيز در جايگاه ناجي و رهبر اين جامعه، از قدرتي فراتر بهره‌مند است؛ به گونه‌اي که براي داوري و قضاوت از وجود شاهد بي‌نياز است:
«موافق رؤيت چشم خود داوري نخواهد کرد و بر وفق سمع گوش‌هاي خود تنبيه نخواهد نمود؛ بلکه مسکينان را به عدالت، داوري خواهد کرد.»[60]
پس او بر اساس حق و واقع حکم مي‌کند و ديگر به شاهد و بينه نيازي ندارد؛ چون حقيقت براي او آشکار است ومسلماً در اين شرايط، به کسي ظلم نشده و در حق کسي اشتباه صورت نمي‌گيرد و رهبر جامعه، علاوه بر اين‌که از مشکلات جامعه آگاه است، جلوي رواج ظلم و ستم را هم مي‌گيرد.
3-3. کارويژه‌‌هاي سياستگذاري
سومين دسته از کارويژه‌‌هاي نظام سياسي، مربوط به برونداد‌هاي نظام يعني نمود‌هاي اجرايي فرايند سياسي است. اين کارويژه‌ها را کارويژه‌‌هاي سياستگذاري مي‌خوانيم که در واقع، همان اثرات اساسي وارد بر جامعه، اقتصاد، و فرهنگ هستند. اين بروندادها، در واقع انواع سياست‌‌هاي عمومي است که دولت براي دستيابي به اهدافش اتخاذ مي‌کند؛ آنچه مربوط به استخراج، توزيع و تنظيم منابع در يک جامعه توسط حکومت است.
1-3-3. استخراج منابع
منظوراز استخراج منابع، چگونگي به دست آوردن احتياجات و خواسته‌‌هاي مادي لازم براي رفع نياز‌هاي جامعه است.
مسلماً وقتي قوم يهود، در حکومت آرماني خود مشکلي را از جهت دولت و اقدامات آن در حکومت ماشيح نمي‌بينند، دربارة برآورده‌شدن خواسته‌ها و نيازها و آنچه که نياز مردم آن دوران را تامين مي‌کند نيز کمبودي احساس نمي‌کنند؛ به طوري‌که برقراري صلح و امنيت که از برونداد‌هاي نظام و از نياز‌‌هاي عمدة مردم است، به بهترين گونه در آن زمان تامين مي‌شود؛ چنان‌که آمده است:
آن روز، براي ايشان با حيوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمين، عهد خواهم بست و کمان و شمشير و جنگ را از زمين خواهم شکست و ايشان را به امنيت خواهم خوابانيد.[61]
آنچه در کتب عهد عتيق بيان شده دليل اين مدعا است. در هر حال، گروهي از انديشوران يهودي، بر جنبة معنوي حکومت آرماني تاکيد داشته‌اند؛ اما براي ايجاد اميدواري در عموم مردم، از بيان نعمت‌هاي مادي آن دوران غفلت نورزيدند. البته افسانه‌ها و اسطوره‌هايي نيز در اين رابطه بين يهوديان شايع شده است. در پيشگويي‌‌هاي عاموس دربارة وفور نعمت آمده است:
ايشان، شهر‌هاي مخروب را بنا كرده، در آن‌ها ساکن خواهند شد. تاکستان‌ها غرس کرده، شراب آن‌ها را خواهند نوشيد و باغ‌ها ساخته، ميوه آن‌ها را خواهند خورد.[62]
اين امر، دليل اعتقاد يهوديان به آباداني و سرسبزي اسرائيل در آن دوران است. در حزقيال نيز آمده است:
شما را از تمام ناپاکي‌ها و پليدي‌هايتان نجات مي‌دهم. غله را بارور نموده و آن را زياد خواهم کرد و ديگر براي شما قحطي قرار نخواهم داد.[63]
در برخي متون هم نعمت‌ها را بر‌شمرده و بدين وسيله، وفور نعمت آن دوران را به بني‌اسرائيل گوشزد مي‌کند؛ چنان که آمده است:
خرمن شما، به قدري زياد خواهد بود که کوبيدن آن، تا هنگام چيدن انگور ادامه خواهد داشت. و انگور شما به قدري فراوان خواهد بود که چيدن آن، تا کاشتن بذر طول خواهد کشيد. خوراک کافي خواهيد داشت و در سرزمين شما، صلح و آرامش خواهم بخشيد و شما با خاطري آسوده به خواب خواهيد رفت.[64]
بر اين اساس، وضعي که جهان تحت نظر ماشيح خواهد داشت، به بهترين وجه توصيف شده است. نيروي باروري طبيعت، تا ميزاني شگفت‌انگيز و معجزه‌آسا فزوني خواهد يافت. در اين ميان، دربارة چگونگي بعضي محصولات نيز توصيفاتي در کتب يهود يافت مي‌شود.
در دوران ماشيح، انسان، يک حبه انگور را با گاري يا قايق مي‌آورد و آن را گوشه خانه خود مي‌گذارد و از آن به قدر يک خم بزرگ، آب انگور مي‌گيرد و بقاياي آن را در آشپزخانه مي‌سوزاند و يک حبه انگور که سي پيمانه شراب ندهد، يافت نخواهد شد.[65]
آن زمان، غلات نيز سريع رشد مي‌کنند، همچون درختان که ظرف مدتي کوتاه ميوه خواهند داد. به نقل از ربي يوسه آمده است:
در زمان ماشيح، غلات، در پانزده روز به عمل خواهد آمد و درختان، در مدت يک ماه ميوه خواهند داد.[66]
يا چنان‌که گفته مي‌شود:
در لبنان، گندم‌ها به خواست خدا، به بلندي درخت خرما خواهند شد و باد، براي پربار و مرغوب شدن آن خواهد وزيد، و دانه‌‌هاي گندم، مانند دو قلوه گاو، بزرگ و درشت است.[67]
حتي گفته مي‌شود:
در جهان ماشيح، در سرزمين اسرائيل، گرده‌هايي از عالي‌ترين آرد و پارچه‌هايي از نفيس‌ترين پشم در زمين خواهد روييد.[68]
در حزقيال نيز مواردي اين چنين ذکر شده است:
درختان را وادار مي‌کند هر ماه ميوه آورند و انسان از آن ميوه‌ها مي‌خورد و شفا مي‌يابد. بر لب آن نهر ]نهري که در اورشليم جاري است و هر کس، به واسطة آن، شفا خواهد يافت[ در اين طرف و آن طرف، هر نوع درخت خوراکي خواهد روييد که برگ آن، پژمرده نخواهد شد و ميوه‌اش تمام نخواهد گشت و هر ماه، ميوه‌اي تازه خواهد آورد؛ زيرا آبش از مَقدِس جاري مي‌شود و ميوة آن، براي خوراک و برگ آن، براي علاج و شفا خواهد بود».[69]
علاوه بر اين موارد که وفور نعمت و آباداني را بيان مي‌کند، دربارة استفاده از معادن و ذخاير آن‌ها نيز مطالبي ذکر شده است. در کتاب طوبيت آمده است:
اقوام بسياري، به نام خداونداز جا‌هاي دور با دست‌‌هاي پرخواهندآمد. بني‌اسرائيل، شکوهمند خواهد شد.[70]
و در ادامه آمده است:
زيرا اورشليم با ياقوت کبود، زمرد و سنگ‌‌هاي گرانبها بنا خواهد شد، و ديوارها، برجها و حصار‌هاي آن، از زر ناب خواهد بود. خيابان‌هاي اورشليم، از ياقوت کبود و آتشي و سنگ‌هاي اوفير مفروش خواهد گرديد.[71]
در کتاب اشعيا نيز اين گونه آمده است:
اينک، من سنگ‌هاي تو را از سنگ سرمه نصب خواهم کرد و بنياد تو را با سنگ‌هاي ياقوت کبود خواهم نهاد. شيشه‌‌هاي پنجره‌هايت را از لعل، دروازه هايت را از سنگ‌هاي ياقوت آتشي و تمام حدودت را از سنگ‌هاي گران‌قيمت خواهم ساخت.[72]
پس منابع زميني در حد فراوان استخراج شده و مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
در دين يهود، علاوه بر اين موارد، نکاتي ديگر نيز دربارة گسترش منابع و وفور آن‌ها ذکر شده است که همگي بر گسترش رفاه و آسايش تکيه دارند. البته بايد گفت وعده‌‌هاي بعضي از ربانيون دربارة بعضي از موارد، همچون لباس‌هاي دوخته و نان‌هاي پخته که زمين توليد خواهد کرد يا مواردي شبيه اين، تعبيرهايي کاملاً مجازي هستند که بر آسان شدن تحصيل معاش در آن دوره دلالت دارند و همگي، به دنبال نشان دادن وفور نعمت و گسترش رفاه در آن زمان است.
2-3-3. عملکرد تنظيمي و توزيعي
در اين عملکرد، تقسيم منابع و اعمال کنترل بر رفتار افراد و گروه‌هاي موجود در جامعه، مورد توجه قرار مي‌گيرد.
دربارة تنظيم و توزيع منابع بر اساس آنچه که از عدالت و مساوات ماشيح ذکر شده است، بعيد به نظر مي‌رسد منابع به خوبي کنترل نشود؛ بلکه با وجود چنين حکومتي، به اعتقاد يهود، ديگر نه تنها بي‌عدالتي در رابطه با مردم وجود ندارد؛ بلکه منابع نيز با کنترل حکومت تنظيم مي‌شود. خود ماشيح و ياران او در نقاط مختلف جهان با عدالت و درستکاري در جهت سعادت و رفاه مردم مي‌كوشند و به خوبي بر رفتار افراد و گروه‌ها و به‌ويژه کارگزاران حکومت، در جهت هرچه بهتر شدن اوضاع رفاهي مردم نظارت دارند: « بلکه بر اساس عدالت، حکم مي‌کند و داد ضعيفان را مي‌ستاند».[73]
پس به واسطة برنامه‌ريزي ماشيح، امور به خوبي و از جهات مختلف تنظيم و کنترل شده و بين همة امت‌ها تقسيم مي‌گردد، تا هيچ گله و شکايتي صورت نگيرد و همه، از نعمات الهي بهره‌مند شوند. در اشعيا آمده است:
تو را حفظ كرده، عهد قوم خواهم ساخت، تا زمين را مأمور سازي و نصيب‌هاي خراب شده را تقسيم كني.[74]
بنابراين علاوه بر گسترش و وفور منابع زميني، اين منابع، به خوبي بين همه مردم جهان توزيع مي‌گردد و همه، از اين الطاف الهي بهره‌مند مي‌شوند.
نتيجه
بنابر آنچه که از متون يهود حاصل شد، در اين دين، توجه ويژ‌ه‌اي به مسألة ظهور موعود و حکومت او وجود دارد و همواره طي سال‌هاي طولانيِ آوارگي و مشکلات، اين مسأله توسط علماي دين يهود مورد تاکيد قرار گرفته و همواره يهوديان را به آيند‌ه‌اي روشن نويد داده است. در اين پژوهش، سعي شد به حکومت آرماني يهود که با ظهور ماشيح آغاز گرديده و به بهبود اوضاع و احوال مردم جهان، به ويژه يهوديان منجر شده و در نهايت، سکونت در سرزمين موعود و رسيدن به سعادت را دنبال مي‌کند، بپردازيم؛ چرا که مطابق متون يهود، اين دوران، همراه صلح و امنيت، و فور نعمت و گسترش رحمتِ خداي بني‌اسرائيل بر آدميان است. يهوديان، در انتظار چنين دور‌ه‌اي به سر مي‌برند و از ابتداي تاريخ خود تا کنون، همه گونه رنج و حقارت را براي رسيدن به چنين دور‌ه‌اي تحمل کرده‌اند. آنان، اين آرزو را هميشه با خود همراه کرده‌اند که روزي بيايد كه موعود يهود آن‌ها را از همة سختي‌‌هاي تاريخ رهانيده و در سرزمين خودشان، سكونت دهد.

پی نوشتها:
[36]. همان، پساحيم، 50الف.
[37]. عبدالوهاب المسيري، دائرة المعارف يهود، ص319.
[38]. عهد عتيق، اشعيا. باب9، بند4.
[39]. عهد عتيق، اشعياء، باب65، بند 23 و 25.
[40]. عهد عتيق، اشعياء، باب11، بند 1 و9.
[41].پيروز سيار، کتابهايي از عهد عتيق، تهران، نشر ني، 1380ش، ص680.
[42]. عهد عتيق، مزمور85، بند 8 و 12.
[43]. همان، مزامير، مزمور96، بند 10 تا 13.
[44]. جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص97.
[45]. منظور همان دوره آخرالزمان است.
[46]. ايمانوئل شوحط، ماشيح: ناجي جهان، ص17.
[47]. همان.
[48]. عهد عتيق، اشعياء، باب11، بند9.
[49].سيد مرتضي عسكري، « امام مهدي در آيينه اديان»، مجموعه سخنراني‌هاي اجلاس مقدماتي بررسي ابعاد وجودي، ج1، ص63.
[50]. عهد عتيق، صفنيا، باب3، بند9.
[51]. جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص26.
[52]. عهد عتيق، اشعيأ، ، باب60، بند21.
[53]. همان، مزامير، مزمور، 37، بند29.
[54]. همان، عزرا، باب7، بند28.
[55]. دوم بارک، باب1، بند30.
[56]. منظور هفت روز آفرينش جهان است.
[57]. جوليوس كرنستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص57.
[58]. ايمانوئل شوحط، ماشيح، ناجي جهان، ص17.
[59]. عهد عتيق، اشعياءنبي، باب4، بند31.
[60]. همان، اشعيا، باب11، بند4.
[61]. همان، هوشع، باب2، بند18.
[62]. عهد عتيق، پيشگويي‌هاي عاموس، باب9، بند 14 و 15.
[63]. ايمانوئل شوحط، ماشيح، ناجي جهان، ص17.
[64]. عهد عتيق، سفر لاويان، باب26، بند 5 تا 7..
[65]. عهد عتيق، كتوبوت، باب 111.
[66]. آبراهام كهن، خدا ـ جهان ـ انسان و ماشيح در آموزه‌هاي يهود، ص265.
[67]. مظفرالاسلام خان، نقد و نگرشي بر تلمود، محمدرضا رحمتي، قم، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1369، ص 63.
[68]. عهد عتيق، کتوبوت، 111ب.
[69]. عهد عتيق، حزقيال، باب47، بند12.
[70]. جوليوس كرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص43.
[71]. همان.
[72]. عهد عتيق، اشعياء، باب54، بند 11 و 12.
[73].عهد عتيق، اشعيا، باب11، بند5.
[74]. لطف الله صافي گلپايگاني، وابستگي جهان به امام زمان عجل الله تعالي فرج شريف ، مجموعه امامت و ولايت، ج2، ص38.

 


منبع: فصلنامه علمي تخصصي انتظار موعود شماره 26_25




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.