نوآوری در نواندیشی دینی
« نواندیشی» در لغت به معنای ابتکار، خلاقیّت، نوجویی، نوگویی و نو آوری به کارمی رود. در واقع مقصود از این معنای واژگانی، بیان اندیشه های نو و آرای جدید، ارایه راه حل های تازه برای مسایل کهن و به کارگیری نوعی ابتکار و بداعت (innovation)است. حضرت امام(رحمت الله علیه) پیشگام نواندیشی دینی بودهاند و دارای ابتکارات متعدد در عرصه عرفان، فقه، اصول، کلام و فلسفه بوده اند. هرچند به شدت سنّت گرا هم بودند. در منشور معروفشان به حوزه ها و به روحانیت هشدار دادند که مبادا با نواندیشی مخالفت کنید و به نام دفاع از سنت، به نفی تمدن بپردازید. ازسوی دیگر به طلّاب هشدار دادند که مبادا با مجذوب شدن به نوگرایی و نواندیشی، سنت را فراموش کنید. پرداختن به موضوع نواندیشی دینی ، میتواند بسیاری از مسائلی را که این روزها مطرح است روشن ساخته و راهگشا باشد.
دکتر احمد فضائلی، دکترای مدیریت آموزشی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(علیه السلام) میباشند.ایشان در حال حاضر ریاست مرکز مطالعات راهبردی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عهده دارند. متن زیر مصاحبه ایشان در حوزه نواندیشی دینی است که ارائه میگردد.
▪ این نکته قابل توجه است که در شرایط فعلی نگاههای متفاوتی نسبت به نواندیشی دینی وجود دارد و اندیشمندان تعاریف متفاوتی از این مقوله ارائه میدهند به نظر شما علت وجود این تعاریف متفاوت چیست؟
ـ بسمالله الرحمن الرحیم، نکته ابتدائی که باید بر آن تأکید کنم این است که در مورد موضوع نواندیشی دینی باید به سراغ افرادی رفت که به صورت کاملاً دقیق و عمیق آشنا و متخصص این حوزه باشند تا اظهارنظرهایی که از سوی آنها بیان میشود هم سندیت داشته باشد و هم از پختگی و کمال کافی بهرهمند باشد، در نتیجه بنده تنها از دید یک فرد درگیر جانبی با این موضوع اظهارنظر خواهم کرد.
باید این مسئله را دانست که موضوع نواندیشی دینی بحث جدیدی نیست، از یکسو به همة ادیان مختلف الهی و غیرالهی مرتبط است؛ و از سوی دیگر نواندیشی دینی در دین اسلام دارای سابقه طولانی دارد.
در ادیان الهی با تاریخ بسیار طولانی در حوزه نواندیشی دینی مواجه میشویم ، به عنوان نمونه رویکرد نواندیشانه چند قرنی رنسانس نیز در آن به چشم میخورد. که متأسفانه این دوره مورد ارزیابی دقیق و کارشناسانه اندیشمندان اسلامی قرار نگرفته است.
در دوران رنسانس شاهدیم که درگیری و جدال خیلی سختی بین دو سر یک طیف که یکسوی آن متدینین سخت کلیسایی قرار دارند و در نقطة مقابل، طرفداران بیدینی و بی خدایی محض قرار میگیرند و این شعارها ظاهر میگردد که "دین افیون ملتها است" و یا اینکه دین تا به حال حکومت میکرد و از این به بعد با عقل و اندیشه خود میخواهیم حکومت بکنیم. همه این موارد دین اسلام را نیز تحت تأثیر خود قرار داد و بسیاری از افراد بدون اینکه این مفاهیم را با محورهای دین اسلام تطبیق دهند و تجزیه و تحلیل کنند به کلّ دین نسبت دادند. در صورتی که ادیان گوناگون، تفاوتهای درونی بسیار زیادی نسبت به هم داشته و تنها در لفظ دین با یکدیگر شباهت دارند. طبیعی است دینی که ریشههای آن در جدال و مخاصمه علنی و با صفکشی در مقابل محصولات عقلانی بشر بود، یک نگاه را در درون خود ایجاد میکند و از سوی دیگر دینی که از این گونه مواضع دور است نگاه متفاوتی در آن ایجاد میشود. به عنوان مثال شما در دین مسیحیت که انسان را از لحاظ دانش در مقابل خدا قرار میدهد کار به جایی میرسد که در رنسانس که محصول عقل میخواهد در مقابل دین بایستد خونریزیهای بسیار زیادی اتفاق میافتد تا جایی میرسد که یک طرف عقل قرار میگیرد و طرف مقابل آن دین، در سفر پیدایش در کتاب تورات، فصل دو آیة ۱۷ درخت ممنوعه از جانب خداوند را درخت دانش و شناخت دانسته وچنین بیان میکند: "نباید از درخت دانش خوب و بد بخوری که به محض خوردن خواهی مُرد."
اما در دین اسلام، از ابتدا، صحبت بر این است که خدا هنگامی که اراده کرد به انسان کرامت کند، به او علم آموخت و عظمت این انسان را در دارا بودن دانش، فهم و شناخت او از اسماء معرفی کرد، و به وسیله این علم مسجود ملائکش قرار داد.
در اسلام علم و عبودیت یک مجموعهاند و علم موجب خداپرستی و دینداری حقیقی میگردد. با توجه به این مباحث این نکته قابل تأکید است که منبع نوآوری در دین اسلام و منبع نوآوری در دینهای دیگر قابل مقایسه مستقیم نیستند. هرچند روی هم تأثیر دارند.
این نکته قابل توجه است که بدانیم عامل بسیار مهم در تنوع نگاه در حوزه نواندیشی دینی در دین اسلام تفرق زمینهها و فلسفههای پیشینی است که هر کدام از یک جا نشأت گرفته شده است. هرچند توجه به این نکته لازم است که ما برای بررسی مفاهیم دینی باید از روشهای مرتبط با این حوزه استفاده نماییم و اگر غیر از این باشد دچار انحراف در این حوزه خواهیم شد.
به منظور تعریف نواندیشی دینی در اندیشه اسلامی از این کلام امیرالمؤمنین استفاده میکنم که میفرمایند: "کن، ابن زمانک" یعنی فرزند زمان خود باش... به عبارت دیگر با توجه به این سخن به نوعی نواندیشی دینی را میتوان تبیین تطبیقی مسائل دینی با مصادیق روز دانست. جهان در حال تحول و نو شوندگی با محیطها است و در این زمینه با مسائل بسیار زیادی روبهرو هستیم که این مسائل نیازمند این مطلبند که بتوانیم از دین به عنوان یک مبنای ثابت لایتغیر مرتبط با خداوند تبارک و تعالی دقیقترین و منطبقترین تعابیر و تفاسیر را از آنچه که در هستی امروز ما میگذرد استخراج کرده و ارائه دهیم.
به عنوان مثال اگر بخواهیم برای فردی که آشنا با مسائلی علمی بیکران امروز است و با موضوعات بسیار زیادی درگیر است با بیان و قالب دینی ۵۰ سال گذشته معارف دینی را انتقال دهیم به طور حتم شکست خواهیم خورد. نه تنها به دین ضربه میزنیم و بلکه تأثیری هم در طرف مقابل مشاهده نمیکنیم.
در نتیجه اگر بخواهیم مطالب دینی را برای گروههای متفاوت سنی عرضه کنیم باید از متون، بیانات، مثالها و مصادیقی که به روز است استفاده کنیم. در صورتی که خلاف این امر عمل کردیم مطابق با رویکرد نواندیشی دینی جلو نرفتهایم و به جای منفعترسانی به دین، به آن ضرر میرسانیم.
به طور خلاصه، نواندیشی دینی نه مایه گذاشتن از دین به عنوان تغییر دادن در آن، بلکه تطبیق دادن موضوعات لایتغیر دین با مسائل و نیازهایی ست که امروز با آن درگیر هستیم، است.
▪ با عنایت به تعریفی که از نواندیشی ارائه کردید، به نظر شما آیا میتوان در مفاهیم درون دینی دست به نوآوری و ابتکار زد، یا اینکه باید به تلاش گذشتگان اکتفا کرد و تنها در قالب و نوع بیان آن نوآوری کرد؟
ـ این سؤال مسئله بسیار حساسی است. امام(ره) به این مضمون میفرمایند: "خسارتی که به بشریت از فراهم نشدن شرایط برای بهرهبرداری از دریای فیض علم امامان وارد شده خیلی بیشتر از ظلمهایی است که در زمان حیات این بزرگواران وارد شده است."
این نکته قابل توجه است که امروزه معارف الهی به صورت کمال در معرض استفاده و توجه ما نیست و بشر نتوانسته از این دریای بیکران به صورت کامل بهره ببرد بلکه تنها بخش اندکی را در اختیار خود قرار دارد.
این فرموده امام صادق(ع) که میفرمایند که: "قرآن هفتاد بطن دارد و هر بطن آن ۷۰ بطن دارد" تأئیدی است به این مدعا، این در حالیست که در تفاسیر قرآنی موجود تنها به تعداد اندکی از وجوه هر آیه، دسترسی انسان را فراهم میآورده در نتیجه عرصه نوآوری برای اندیشمندان مسلط به اصول و معارف دینی گشوده است، بیایند و در این مفاهیم تفکر کنند و پردههای جدیدی از این مفاهیم را در مقابل چشم بشر بگشایند.
دریای وسیع معارف دینی این توانایی را دارند که تا بینهایت مورد بازبینی و تفکر قرار گرفته و تا حد علم مرتبط با عصمت معصومین جای گسترش دارد. در نتیجه ظرفیت نوآوری در آن بسیار زیاد است. اما این نکته قابل تأکید است که این نوآوری و استخراج باید از روش صحیح و طریق آن انجام شود و منطبق با استنادات عقلی، روایی و بیانات دیگر قرآن باشد.
به طور مثال علیرغم وجود تفاسیر گذشته، تفاسیر المیزان (علامه طباطبایی) و تسنیم(آیتالله جوادی آملی) جنبههای نوآوری و شکوفایی فراوان و حل ناگشودههای از قرآن را دربردارد.به همین صورت در مفاهیم فقهی، روایی نیز از راه آن میتوان نوآوری و شکوفایی انجام داد و میتوان در این جهت با دینداری وارد شد و نوآوری کرد.
این بعد از نواندیشی دینی، نوآوری در درون دین و مفاهیم دینی است. بعد دیگر که در حال حاضر با آن درگیریم این است که چگونه دین میتواند به روز و زنده و حیاتمند پاسخگوی نیازمندیهای متنوع، متفاوت و دائماً نوشونده ما باشد.
در زمان حضرت علی(ع) فردی را خدمت ایشان آوردند و بیان کردند که این فرد در ارتباط با دین حرف جدیدی را ارائه میدهد. حضرت میفرماید: مگر دین اسلام کسر داشته که این فرد با بیان این مطالب آن را تکمیل کرده است، آیا خداوند آنچه را که او میدانسته نمیدانست. این روایت و همچنین آیات و روایات بسیار زیاد الگویی که وجود دارد بیان کننده این مطلب است که دین کامل است و چیزی برای افزودن به آن وجود ندارد و دربردارنده کمال مطلق برای همه انسانها در تمام قرون و اعصار است.
در نتیجه با نوآوری در دین باید به دنبال فهم آن بوده و به دنبال درک و عمق پیدا کردن نسبت به این موضوعات باشیم، نه اینکه بخواهیم دین را با نوآوری تکمیل کنیم و چیزی به دین بیفزاییم به عبارت دیگر در نواندیشی دینی به دنبال این مطلب هستیم که با استفاده از دین کامل موجود، برای کلیه نوپدیدهها تفسیر دقیقتری را بیان کرد.
▪ توجه به خطرهایی چون انحراف و بدعتگذاری در مسیر نو اندیشی دینی، شاخصهایی که باید در مسیر نواندیشی دینی و نوآوری دینی مورد استفاده قرار گیرد چه شاخصهایی هستند؟
ـ امروزه در رابطه با علوم مختلف رجوع به متخصص امری عقلانی و منطقی است. دین نیز از این موضوع مستثنی نیست و متخصصین خاص آن به عنوان عاملهای داوری و شاخصهای قضاوت میباشند. به عبارت دیگر اگر قرار باشد قضاوت و داوری در حوزه مسائل دینی انجام شود و میزان انحراف را بررسی کند این داوری تنها از طریق یک عالم دینی و متخصص در دین میتواند انجام شود. داوری در حوزه دین نیازمند اوج تخصص در این حوزه است. در نتیجه بخشی از این شاخصها به داوران و متخصصین در این حوزه وابسته است که با تخصص خود به بررسی مسائل پرداخته و میزان انحراف در آن را بررسی کنند.
▪ به نظر شما ضابطهمند شدن نواندیشی فرایندی امکانپذیر است یا خیر؟
ـ توجه به این نکته ضروری است که اگر قرار باشد کسی به عنوان یک محقق دینی به نوآوری در حوزه نواندیشی دینی بپردازد. در گام اول باید کاملاً به مباحث دینی گذشته مسلط باشد. در غیر این صورت در فرایند نوآوری دینی با مشکلات جدی روبهرو میشود. به عنوان مثال کسی میتواند فلسفه ملاصدرا (ره) را نقد بکند که خود او بر مفاهیم و مؤلفههای فلسفة ملاصدرا (ره) کاملاً مسلط باشد تا نقاط ضعف و خلاءهای موجود در آن را شناخته و برای رفع آن دست به نوآوری بزند. به عبارت دیگر یک نواندیش دینی باید به طور ریشهای با متن دین که شامل روایت، قرآن، سنت وعقل و اجماع است آشنا باشد، و در غیر این صورت مطالبی که ارائه میکند قابل اعتنای جدی، اثربخشی و قابل تعمیم نخواهد بود.
این مطلب نیز قابل تأکید است که مفاهیم دینی شامل دو دسته است، یک دسته از مفاهیم دینی مفاهیم قطعی است که قابلیت تغییر در آن وجود ندارد و نوآوری و نوگرایی در آن بیمعنی است (مثلاً این که نماز صبح دو رکعت است قابل، اما دستة دیگر از مفاهیم قابلیت نوآوری و نوگرایی داشته و نواندیشی دینی در آن دسته از مفاهیم معنی پیدا میکند.)
▪ تاریخ انقلاب اسلامی ایران در دهه ۱۹۸۰ میلادی، بسیاری از اندیشمندان غربی را وادار کرد تا قرن بیست و یک را "قرن نوزایی ادیان" نامگذاری کنند زیرا نیاز به دین در این برهه از زمان بیش از پیش خواهد بود. با توجه به این نیاز اساسی وظیفه نواندیشی دینی مسلمانان جهت ارائه به روز مفاهیم دینی به انسان قرن ۲۱ چیست؟
ـ نکته اول اینکه این وظیفه اسلامی بر دوش تک تک مسلمانان قرار دارد. نه تنها عالمان و متخصصان بالای دینی در نواندیشی دینی مسئولند بلکه تک تک مسلمانان برای رفع تشنگی جهان برای شناخت معارف اسلام در سطح خود مسئولاند. اما باید دانست اگر قرار است مسلمانان در راستای این رسالت خود بر روی آحاد جامعه جهانی موثر باشند باید در گام اول با اندیشهها و تفکرات آنها آشنایی داشته باشند و محیط فکری و فرهنگی که در آن رشد کردهاند را به خوبی شناسایی کنیم. اگر این گونه عمل کنیم علاوه بر اینکه در مقابل تهاجمات آنها مصون خواهیم بود بلکه میتوان جریانهای فکری مهاجم را با تهاجمات فکری به عقب راند. به همان صورتی که در صدر اسلام، هنگامی که یک یهودی و یا مسیحی با اندیشه اسلامی آشنا میشد، به دین اسلام رو میآورد.
اما متأسفانه هنوز توانایی عرضه دین خود را به سبکهای ساده و در حد توان امروز نداریم. آگاهی از سایر ادیان، رفتارها و مناسک دینی آنها در این راه است. به عبارت دیگر اگر میخواهیم به این هدف نائل شویم باید از پوسته خود خارج شده و جهت دفاعی خود در حوزه دینی را به سمت تلاش برای آشنائی جهانیان با دین اسلام تغییر دهیم.
▪ با توجه به ضرورت تلاش در جهت انتقال مفاهیم دینی به روش کاملاً نو به تشنگان قرن ۲۱ چرا در حوزه عمل و سیاستگذاری به توفیق نرسیدهایم؟ و برای رفع این ضعف جدی چه تصمیماتی باید اتخاذ شود؟
ـ اولاً باید گفت که از ابتدای انقلاب تاکنون در جهت نواندیشی دینی تلاش بسیار زیادی انجام شده اما آنچه قابل توجه است و از سوی امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری تأکید شده است، این است که متأسفانه این تلاش را انجام ندادیم تا با مفاهیم دینی و مفاهیم اسلامی به صورت کامل و عمیق آشنا شویم و توجه به این مطلب لازم است که در شرایط فعلی میزان اقبال جوانان و نسل جدید به مفاهیم دینی بسیار افزایش یافته و به تعبیر مقام معظم رهبری میزان رویش بسیار بیشتر از ریزشهاست، هر چند که ظاهر بعضی جلوههای اجتماعی، زشت و مأیوس کننده باشد. اما باید توجه کرد تا زمانی که مجموعه مفاهیم دقیقی به شکل سیستماتیک و نظاممند تنظیم نشود، و تا تبدیل به یک نظام غنی نگردد، جایگاه مؤثر خود را پیدا نمیکند. مسئله دیگر فضای علمی و دانشگاهی است و متأسفانه دانشگاهها به عنوان مرجع علمی، مرجع علم اسلامی نیست و چون بسیاری از مسائل کلان در دانشگاهها ایجاد میشود بسیاری از وقتها باید از محیط دانشگاه آغاز گردد. همچنین اگر نواندیشی دینی بخواهد به عنوان یکی از موارد کلیدی در جامعه برقرار شود باید از دانشگاهها آغاز شود.
▪ به عنوان سؤال آخر، به نظر شما با عنایت به وضعیت موجود، اولویت تربیت نواندیش دینی است یا ترویج فرهنگ نواندیشی دینی در جامعه؟
ـ این دو رویکرد دو روی یک مسئله هستند یک قسمت عمیقتر و در راستای کادرسازی و تربیت نیرو، و قسمت دیگر رویکرد عام در این موضوع است. صاحبنظران حوزه فرهنگ، در یک تقسیم بندی فرهنگ را به سه حوزه شامل:
۱) رفتارها و بروندادها، بروزها و ظهورها،
۲) باورها و ارزشها
۳) زیربناهای فلسفی است تقسیم بندی میکنند. که ما در هر سه حوزه نیازمند نوآوری هستیم، هم در بروز و ظهورهای دینی، هم در عالم رفتار عام مردم و هم در سطح خواص اندیشمندان، نیازمند نواندیشی دینی هستیم و این موارد کاملاً به هم مرتبط هستند. یعنی هم میتوان از سطح به عمق تأثیرگذار بود و هم از عمق به سطح و هر دوی این عوامل بر رفتارهای کلّی و جزئی اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود.
منبع: خبرگزاری فارس