شریف
سید مرتضی یکی از چهره های امید آفرین و هدف بخش و سازنده جهان تشیع و بلکه افتخار اسلام به شمار آمده ، آثار علمی و زندگی اجتماعی و شخصیت معنوی او برای همه نسلها آموزنده و الهام بخش است .
گرچه بیش از هزار سال از روزگار او می گذرد، شایستگی و برجستگی های وی سد زمان را شکسته و تا امروز امتداد یافته است و شناخت او در همه زمانها به زانوان انسانها توان بیشتر در پیمودن راه انسانیت می بخشید.
ولادت
سید مرتضی در ماه رجب سال 355 هجری قمری در شهر بغداد دیده به جهان گشود نامش علی فرزند ابو احمد حسین فرزند موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم فرزند امام موسی بن جعفر علیه السلام است که نسب او با پنج واسطه به امام هفتم علیه السلام می رسد. کنیه اش ابوالقاسم است و پدر و مادرش نیز از افراد لایق آن روزگار بودند. پدرش حسین موسوی به طاهر اوحد ذوالمناقب معروف بود که منصب نقابت و رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤ ولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصبهای مهم آن روز بود به عهده داشتمادرش نیز بانویی بزرگوار و دانشمند بود که شیخ مفید پیشوای شیعیان کتاب احکام النساء را به خاطر او تاءلیف و تدوین کرده است.
آغاز تحصیل
پیشوای شیعه شیخ مفید شبی در خواب دید حضرت فاطمه زهرا دخت گرامی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین علیه السلام را گرفته ، آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت :جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود،آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد. در کلاس درس مساءله خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست .
مادر دو فرزند ( علی و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شیخ ! این دو پسر بچه ، پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند.
استادان
سید مرتضی (علی ) تا آن زمان که خود بر فراز کرسی استادی تکیه زد در نزد شماری از پاکان عصر خویش برای فراگیری علوم آسمانی به ادب زانو زد و بهره ها برد. در ذیل یادی از آن خدا ترسان عرصه علم خواهیم کرد.
1- شیخ مفید (متوفی 413 ق .): شخصیت ممتازی که به قول نجاشی فضل و برتری او در فقه ، کلام ، روایت ، علم و وثاقت مشهورتر از آن است که توصیف و تعریف شود. او توانست شاگردانی بلند آوازه و نابغه و پرکار همانند شیخ طوسی و سید مرتضی را تقدیم جامعه اسلامی بدارد.
2- ابومحمد هارون فرزند موسی تلعکبری (متوفی 380 ق .): او دانشمند و فقیهی برجسته و کم نظیر بود و از جمله راویان مشهوری است که از مرحوم کلینی روایت نقل می کند.
3- شیخ محمد صدوق (متوفی 381 ق .): او از بزرگان و پیشتازان حدیث است که به قول شیخ طوسی وی دانشمندی بزرگ ، پاسدار احادیث ، آگاه به رجال و نقاد اخبار بود که در میان قمی ها کسی در پاسداری از اعم حدیث و دانش زیاد همانند او دیده نشده است و حدود 300 کتاب تاءلیف کرده است .
4-حسین بن علی بابویه برادر شیخ صدوق : او فقیهی بزرگوار و محدثی شناخته شده است که از پدر و برادرش حدیث نقل کرده است .
در ردیف استادان سید مرتضی رحمه الله نام بزرگان دیگر هم به چشم می خورد که ما به موجب اختصار فقط به ذکر نام آنان که در کتاب ارزشمند الغدیر آمده اکتفا می کنیم:
احمد بن علی بن سعیدکوفی 2 - محمد بن عمران کاتب مرزبانی 3 - ابویحیی ابن نباته 4 - ابوالحسن علی بن محمد کاتب 5 - ابوالقاسم عبدالله بن عثمان بن یحیی 6 - احمد بن سهل دیباجی.
شاگردان
1- شیخ طوسی : وی پنج سال پس از ورود به بغداد (که مرکز گسترش علوم اسلامی و حوزه علمیه شیعه به شمار می رفت ) و استفاده از محضر استادان گرانقدر بویژه مفید - با کمال تواضع در مجلس درس سید مرتضی حاضر شد و بیست و سه سال تمام از محضر این استاد وارسته علم و ادب آموخت و به مقام والایی رسید و شاگردان بسیاری تربیت کرد که گفته شده شاگردان مجتهد او از عالمان شیعه بیش از سیصد نفر بود و شاگردانش از علمای اهل تسنن بیش از آن بود که بتوان آن را شمرد.
2- ابویعلی سلار دیلمی : او از فقهای بزرگ شیعه و از شاگردان سید مرتضی و شیخ مفید بود و اصلش از دیلم (رشت امروز یا نواحی آن منطقه ) است . از آنجا به بغداد هجرت کرد و از محضر آن دو استاد بزرگ دانش و معرفت را فراگرفت و توانست فوق العاده مورد توجه استادش سید قرار گرفته ، جانشین او در منصب قضا در شهرهای حلب گردد.
3- ابوالصلاح حلبی : او از عالمان و فقهای مشهور است . این شهر آشوب درباره او می گوید: ابوالصلاح حلبی از شاگردان سید مرتضی رحمه الله است و کتابی دارد به نام « بدایه » در فقه و شرحی دارد بر کتاب ذخیره سید مرتضی .
4- قاضی ابن براج طرابلسی : او از فقها و دانشمندان و شاگردان مشهور سید مرتضی رحمه الله است که گفته شده سید مرتضی ماهانه هشت دینار - که در آن زمان مبلغ بالایی بوده است - به او شهریه می داد و مدت بیست و سه سال تمام در طرابلس قضاوت می کرد. از این رو به او قاضی طرابلسی گفته اند.
نام شمار دیگری از شاگردان سید که در کتب معتبر آمده از این قرار است : شریف ابویعلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری ، ابو الصمصام مروزی ، سید نجیب الدین کراجکی ، شیخ ابوالحسن سلیمان صهرشی ، جعفر بن محمد دوریستی ، ثابت بن عبدالله نباتی ،شیخ احمد خزاعی ، شیخ مفید ثانی ، شیخ ابوالمعالی احمد بن قدامه ، شیخ ابوعبدالله محمد فرزند علی صلواتی و ابوزید فرزند کیابکی حسینی و...
حوزه درس سید
حوزه درس او ویژگیهایی داشت که به سختی می توان نمونه آن را در درس دیگر عالمان یافت . از ویژگی مجلس درس او این بود که همه گونه افراد با هر عقیده ای می توانستند در محضر او حضور یابند و از علوم مختلفی که وی تدریس می کرد استفاده نمایند. نقل شده زمانی مردی یهودی که از قحطی و تنگدستی رنج می برد به حضور استاد رسید و از وی تقاضای یادگیری علم نجوم کرد. سید مرتضی با گشاده رویی تقاضای او را پذیرفت و دستور داد هر روز مبلغی به او بپردازند. آن مرد یهودی مدتی در درس استاد شرکت کرد و زندگی خود را از طریق همان مبلغ گذراند و پس از گذشت مدتی نه چندان زیاد، تحت تاءثیر عظمت و برخوردهای مکتبی شریف مرتضی قرار گرفت و مسلمان شد.
مرحوم محدث نوری می نویسد: سید مرتضی - قدس سره - علوم زیادی را تدریس می کرد.خصوصیت دیگر حوزه درس او این بود که به هر شاگردی به فراخور حالش شهریه می پرداخت .
نقل شده که این استاد بزرگوار به شاگرد ممتازش شیخ طوسی ماهانه دوازده دینار می پرداخت .
ویژگی دیگر درس او این بود که بزرگان بسیاری در آن شرکت می کردند، حتی گاهی استاد عالی قدرش شیخ مفید رحمه الله نیز در درس او حضور می یافت . در این باره چنین گفته شده است :
تمام فاضلها و دانشمندان عرب و عجم از جملات او متحیر، توگویی سیبویه همه زمانهاست و سبحان قرن چهارم ، تواءم با حکمت لقمان و زهد سلمان . وقتی در درس خواجه نصیر نام او برده شد مؤ دبانه گفت : صلوات الله علیه ! چون سید مرتضی به درس مفید حاضر گشتی ، مفید به احترام او از جا برمی خاستی و گاه کرسی درس خود به او دادی و از بیان و تقریر او نشاط کردی و در جلو او بر روی مبارکش لبخند شادی زدی ؛ که گویی سیمای معصومین بینی و گاه که به یاد خواب زهرا علیهاالسلام می افتادی اشک شوق و محبت به گونه جاری ساختی .
دارالعلم و کتابخانه سید
در زمان سید مرتضی رحمه الله شهر بغداد در مدتی کوتاه شاهراه گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شیفتگان دانش و معرفت از دورترین نقاط جهان به آنجا می آمدند تا از محضر استادانی چون سید مرتضی توشه ای گرفته ، به دیار خود بازگردند و اقوام خود را ارشاد نمایند. در ظاهر هیچ مشکلی برای تحصیل علوم و معارف انسانی و اسلامی فرا روی آنان دیده نمی شد جز فقر و تنگدستی افراد - بویژه در سالهایی که قحطی شدید در شهر رخ نمود و مردم از جمله دانش پژوهان را در تنگنا و سختی قرار داد. در آن سالها طلاب بیش از دیگران برای تاءمین زندگی و نیازمندیهای تحصیلی خود در زحمت بودند و کتابخانه ای نیز در آن زمان در شهر وجود نداشت . از این رو سید مرتضی بر آن شد تا بخشی از خانه خود را به اهل علم اختصاص دهد تا شاگردان و دانش پژوهان با استفاده از آن و کتابخانه اش ، به تحقیق و مطالعه و مذاکرات علمی و تاءلیف بپردازند؛ که آن مرکز بعدها « دارالعلم » نامیده شد. مرحوم علامه امینی می نویسد: ابن طی گفته : او اولین کسی است که خانه اش را دارالعلم قرار داد و برای مباحثه و مناظره آماده کرد.
ابولقاسم تنوخی ، قاضی مدائن و شاگرد سید می گوید: کتابخانه وی (سید مرتضی ) دارای هشتاد هزار جلد کتاب بود که او آنها را خوانده یا تاءلیف کرده بود یا مطالب آنها را به خاطر داشت .
کار ارزشمند دیگری که سید مرتضی در این زمینه انجام داد این بود که یکی از روستاهای متعلق به خود را برای تاءمین کاغذ دانشمندان و فقها وقف نمود و مخارج زندگی شاگردان را نیز از درآمد املاکش می پرداخت.
البته معلوم نیست املاکی که سید در اختیار داشته از ملک شخصی خود وی بوده بلکه به احتمال زیاد این اموال متعلق به بیت المال بوده و سید مرتضی آنها را در جاهای مناسب از جمله در راه پیشبرد اهداف اسلام و تربیت شاگردان و رسیدگی به نیازمندان جامعه هزینه می نموده است .
تألیفات سید مرتضی
خداوند متعال به سید مرتضی ذوق و استعدادی سرشار داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره برداری کرد و در نتیجه تلاش و کوشش در مدتی نه چندان طولانی هنرمندی صاحب قلم ، شاعری متعهد مجتهدی عارف ، محققی توانا،اسلام شناسی ورزیده و آگاه و خدمتگزاری لایق و دلسوز برای اسلام و مسلمانان گردید. او علاوه بر داشتن مسؤ ولیتهای مهم اجتماعی و تربیت شاگردان تاءلیفات مهمی در زمینه فقه و اصول ، تفسیر، علوم قرآن ، کلام ، حدیث و ادبیات به جامعه عرضه کرد که تعدادی از آنها در ایران و کشورهای عربی چاپ و منتشر شده است و دانشمندان و ادبا از آنها استفاده می کنند.
مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده و مرحوم سید محسن امین نیز نام 89 کتاب وی را برشمرده و آنها را ستوده است.
یکی از کتابهای وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است . او علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود. کتاب دیگر او (امالی ) است که در موضوع فقه و تفسیر و حدیث و شعر و فنون ادب است .
نکته مهمی که در تاءلیفات وی وجود دارد این است که در هر زمینه که وارد تحقیق شد سنگ تمام را گذاشته و آنچه در آن قابل بحث و تحقیق بوده بیان کرده است . از این رو بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی خمینی در مورد کتاب شافی که در بحث امامت نگاشته شده ، چنین فرموده است :
کتاب شافی سید مرتضی علم الهدی متوفی در سال 436که بهترین کتابها و مشهورترین مصنفات در این باب است در دسترس همه است ؛ که هر چه متاءخرین درباره امامت نوشتند، کمتر از آن است که در شافی سید مرتضی تحقیق کرده است
نکته دیگر اینکه تعداد زیادی از کتابهای او درباره مسائل آن روز جامعه و بعضی از آنها در پاسخ به سؤ الات افراد در شهرهای مختلف آن ایام بوده است ؛ همانند کتاب مسائل ناصریه ، مسائل طرابلسیه ، مسائل موصلیه ، و... که نشان دهنده این است که آن بزرگوار با همه اشتغالات علمی و تربیت شاگردان ، با مردم جامعه خود نیز ارتباط تنگاتنگ داشته و عالمی مردمی بوده است که به مسائل و مشکلات فکری و اعتقادی آنان اهمیت می داد و به آنها رسیدگی می کرده است
سید مرتضی احیاگر قرن چهارم
در میان مسلمانان معروف است که خدای بزرگ در آغاز هر صد سال (یک قرن ) کسی را بر می انگیزد تا دین را رونقی بخشد و در نشر احکام و نگهداشت آن بکوشد. استاد محمد رضا حکیمی در این مورد می گوید: شاید مدرک این عقیده حدیثی باشد که ابوداود... از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود: خداوند بزرگ برای این امت در سر هر صد سال ، کسی را بر می انگیزد تا دین او را تازگی بخشد و رواج دهد.
این حدیث در کتابهای مختلف با عبارات گوناگون نقل شده و بعضی از نویسندگان نام احیاگر هر قرن را هم مشخص کرده اند. .نویسنده کتاب علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی می نویسد:
شیعه می گوید:
مجدد مکتب در قرن اول باقرالعلوم علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام بودند. در قرن دوم حضرت ثامن الحج علی بن موسی علیه السلام وبه پیروی از این امامان همام در قرن سوم محمد بن یعقوب کلینی و در قرن چهارم سید مرتضی اعلی الله مقامه.
دانای هنرور در سخن دانشمندان
علامه حلی می گوید: علم الهدی در علوم بسیاری یگانه بود. دانشمندان ما بر وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند. در دانشهایی مانند علم کلام و فقه و ادب از قبیل شعر و لغت و جز اینها بر همگان مقدم بود... شیعه از زمان وی تا عصر ما که در سال 693 هجری است از کتابهای او استفاده کرده اند. او رکن طائفه (شیعه ) و معلم آنهاست.
علامه بحر العلوم که خود سرآمد فقهای شیعه بود، می نویسد: علی بن حسین ... ابوالقاسم مرتضی علم الهدی ، ذوالمجدین و صاحب الفخرین و الریاستین ، مروج دین جدش ، سرور ثقلین در قرن چهارم ، به روش پیشوایان برگزیده ، او سرور علمای اسلام و پس از ائمه اطهار علیه السلام از همه کس برتر است . او دانشهایی گرد آورد که نصیب هیچ کس نشد و از فضایلی برخوردار گردید، که او را از همه کس ممتاز گردانید، دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونی فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامی دانشمندان پیشین و پسین معترف می باشند.
ابوالعلا معری در پاسخ افرادی که از او درباره سید پرسیدند، در ضمن دو بیت شعر عربی چنین گفت :
- ای کسی که آمده ای تا درباره سید مرتضی از من بپرسی ، بدان که او از هر نقص و عیبی پیراسته است . اگر او را ببینی ، خواهی فهمید که وجود همه مردم در مردی جمع ، و روزگار در یک ساعت متمرکز گشته و جهان در یک خانه قرار گرفته است .
سید مرتضی و مسئولیتهای اجتماعی
سید مرتضی علاوه بر فعالیتهای علمی و فرهنگی و مسئولیتهای اجتماعی و رهبری جامعه اسلامی ، پس از وفات برادرش سید رضی در سال 406 ق . مسئولیت نقابت و امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم را به عهده گرفت.
از زمان خلفای بنی امیه تا زمان معتضد عباسی ، فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام همیشه تحت تعقیب و مراقبت خلفا و ماءموران بودند. چون با حکام ستمگر مبارزه می کردند. از این رو آنان اغلب در شهرهای مختلف متواری بودند و معمولا در جنگ و گریزها به شهادت می رسیدند. وجود امامزادگان متعدد در نقاط مختلف و دور افتاده حاکی از همین مبارزات است . هنگامی که حکومت و خلافت در سال 279 ق . به معتضد عباسی واگذار شد موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست مطرح شد و در هر شهری یکی از بزرگان سادات یا علمای علوی نقابت یعنی سرپرستی سادات آن شهر یا منطقه را به عهده گرفت .
او علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت آنان موظف بود در میان آنان قضاوت کند، سرپرستی اموال و دارایی یتیمان را بر عهده گیرد، احکام الهی را در صورت ارتکاب گناه درباره آنان جاری کند، دختران و زنان بی سرپرست را شوهر دهد و از بی سرپرستان مراقبت کند. کسی که این مسئولیت ها را به عهده می گرفت بایستی دانشمند و مجتهد باشد تا قضاوت او معتبر و نافذ باشد.
امارت حج هم مسئولیت بزرگی بود که ریاست و رهبری زائران خانه خدا را به عهده داشت و معمولا شخص خلیفه آن را به عهده داشت . ولی گاهی خلیفه این مسئولیت بسیار مهم را به شخصی که شایستگی داشت واگذار می کرد.
نظارت بر دیوان - که در آن به اعمال ظالمانه حکام و امرا و رجال بزرگ دولت زیر نظر شخص خلیفه رسیدگی می شد. نیز یکی از مسئولیتهای خطیر اجتماعی بود.
این سه مسئولیت مهم در سال 406 ق . (پس از وفات سید رضی که بیش از بیست سال آنها را به عهده داشت ) به برادرش سید مرتضی واگذار شد و تا آخر عمر آنها را به عهده داشت و به خوبی از انجام امور مربوط به آنها برآمد.
شایسته ذکر است که موقعیت اجتماعی و مسائل سیاسی ، فرمانروایان ستمگر را وادار می کرد تا آن مسئولیت های مهم و برادرش نیز به منظور خدمت به اسلام و مسلمانان آن مسئولیت ها را پذیرفتند تا در سایه آن بتوانند خدمات ارزنده برای جامعه انجام دهند وگرنه این مسئولیت ها چیزی نبود که بر عظمت و شخصیت آنان بیفزاید و به آنها افتخار کنند. از این رو است که می بینیم او به پیروی از جد بزرگوارش به وضع بیچارگان و محرومان جامعه خود رسیدگی می کرد؛ تا جائی که سید شریف تاج الدین حسینی حلبی می نویسد:
او پیوسته مراقب حال مستمندان و مواظب بسیاری از خانواده های نیازمند بود و برای افراد بی بضاعت ماهانه مقرر داشته بود که خود آنان از منبع آن خبر نداشتند و پس از رحلت سید که ماهانه قطع گردید متوجه شدند .
وصیت تکان دهنده و عشق به نماز
سید مرتضی در وصیت خود چنین آورده است : تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده ام به نیابت از من دوباره بخوانید.
وقتی این سخنان از ایشان نقل شد نزدیکان و اطرافیان شگفت زده شدند و پرسیدند چرا؟! شما که فردی وارسته بودید و اهمیت فوق العاده ای به نماز می دادید، علاقه مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته ، آماده می شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که این گونه وصیت می کنید؟!
سید در پاسخ فرمود: آری من علاقه مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می بردم ، از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شماری می کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!
آری ! اشتغالات علمی و اجتماعی و سیاسی او نه تنها جلو جلوه های عبادی و معنوی او را نتوانست بگیرد، بلکه او در میدان هم گوی سبقت را از دیگران ربود و الگو قرار گرفت.
اینجاست که باید گفت : او به راستی مرتضی و بحق شریف بود که با گذشت زمان و ارائه کوششهای افزون و حوادثی که در زندگی او پیش آمد و سبب شد که به نامها و القابی همانند: شریف مرتضی ، علم الهدی ، ذوالمجدین و ابوالثمانین مشهور گردد.
وداع با سید
سید مرتضی سرانجام پس از عمری پربار و انجام کارهایی بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگی در روز یکشنبه 25 ربیع الاول 436 ق . در شهر بغداد به جوار حق شتافت و به دست ابوالحسین نجاشی و با کمک محمد بن حسین جعفری و سلار بن عبدالعزیز و دیگر شاگردانش غسل داده شد و سپس فرزندش سید محمد بر او نماز خواند و در خانه اش واقع در محله کرخ به خاک سپرده شد و با مرگ او یکی از چهره های درخشان قرن چهارم و با مرگ او یکی از چهره های درخشان قرن چهارم در بغداد افول کرد. پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و جوار جد بزرگوارش حضرت سید الشهدا علیه السلام در کنار قبر برادرش سید رضی در مقبره ابراهیم حجاب (نیای بزرگشان ) دفن گردید.
در کتاب رجال بحرالعلوم آمده است : به من خبر رسید که بعضی از فرمانروایان روم - فکر می کنم سال 942 - قبر مرحوم سید مرتضی را کندند و دیدند که بدن او هنوز (بعد از پانصد سال و اندی ) تازه است و زمین و خاک ، آن را تغییر نداده و نقل شده که آثار حنا نیز هنوز در دستها و موهای صورتش وجود داشته است .
روحش شاد و با امیر المومنین محشور باد.
منبع : www.behar.ir
الف