نویسنده: غلامرضا معصومی
نام قومی از ایرانیان که در سدهی اول پیش از میلاد در ناحیهی آزوف (Azov) و مناطق جنوبی قفقاز ساکن شدند. (146) در آن روزگار، اقتصاد آسها (As) متکی به گله داری بود و در سال 372 میلادی آنها مقهور طایفهی هون (Hun) شده و گروههای مختلفی از این قوم به مناطقی از جمله کوهپایههای قفقاز و آفریقا مهاجرت کردند. آسهای کنونی از گروه ایرانیانی هستند که در شمال از آن طوایف جدا شدند. این قوم توسط مبلغان مذهبی بیزانسی و گرجی به آئین مسیح درآمده و یکی از مبلغان به نام تئودور (Theodore) در قرن 13 میلادی از آنها فقط با عنوان مسیحی نام میبرد. اندکی بعد از این زمان، آنها تحت فشار و حملات تاتارها و کاباردیها (Kabardians) ظاهراً آئین اسلام را پذیرفتند. در طی قرون گذشته، روسها برای جلوگیری از گسترش اسلام به دخالت پرداختند. از این رو بعضی از آسها که مسلمانانی اصیل بودند، به ترکیهی عثمانی مهاجرت کرده و عدهای که از عیسویت اصیل پیروی میکردند، در قفقاز باقی ماندند. البته روایت است که آنها فقط مراسم این مذهب را به جای میآوردند. زنان به حضرت مریم (سلام الله علیها) احترام گذاشته و در خارج هر دهکدهای ایشان را به صورت سنگی بزرگ نشان میدادند. زندگی آسها با جشنها و مراسمی بسیار همراه بود که اغلب منشأ عیسوی داشته و عبادت و قربانی کردن نیز در بین آنها وجود داشت. در تشریفات قربانی کردن، پیرمردی در حال خواندن دعا اندکی از پشم تن حیوان قربانی را میسوزاند و جامی پر از شراب بر آتش میافشاند، سپس فردی جوان گردن حیوان را با مراسمی خاص میبرید. پس از ذبح حیوان همگی کنار یکدیگر نشسته، رئیس خانواده دعایی طولانی میخواند و دیگران آمین میگفتند. در پایان، رئیس خانواده کمی از شُشهای حیوان قربانی شده را که در چربی پیچیده شده بود، درون آتش قرار میداد. مردی که سن او از صاحبخانه اندکی کمتر بود، دعای مختصری خوانده و کمی شراب بر آتش میافشاند و بدین طریق به خوردنیها و آشامیدنیها برکت بخشیده و جشن را آغاز میکردند. زنها اجازهی دخول در این مراسم را نداشته و از باقی ماندهی غذا تناول میکردند. جشن سال نو و مراسم "آب پاشان" یا جشن "تجلی مسیح" در حین انجام مراسم قربانی کردن برهای برای فرشتهی نگهبان خانه انجام میشد که نیمی از تنهی حیوان را در داخل خانه به خاک میسپردند. یکی دیگر از مراسمی که آسها برگزار میکردند کمخسان (Komaxsan) نامیده میشد. هر خانوادهای که مرگی در آن اتفاق افتاده بود در این مراسم شرکت جسته، گوسفند و شراب تقدیم میکرد و پس از ستایش مردگان، مسابقهی سوارکاری با اسب به افتخار مردگان برپا میکردند. در این مسابقه سلاحها و اشیای متعلق به فرد مرده را به عنوان جایزه به برندگان میدادند. مراسم دیگر، ماهِ روزه بود که به افتخار توتیر (Tutyr)، خدای حامی گرگها انجام میشد تا وی را ترغیب به نگهداری گرگها کرده و مردم به گوسفندانشان جانی دوباره ببخشند. توجیه دیگر این جشن بدین صورت بود که مسیح در بهشت تنها به افرادی جای میدهد که به طور شایسته روزه گرفته باشند، بنابراین مردم از برستیر (Barastyr) میخواهند که بگذارد نیاکان شایستهشان وارد بهشت شوند. یکی دیگر از جشنهای آسها به جشن سنت نیکلاس (Saint Nicholas) معروف بود که در طی آن برای هر چهار خانواده یک گاو قربانی میکردند. در ماه مه و همزمان با پایان شخم زدن زمین، جشن خدای بزرگ را برپا کرده و در این هنگام گورهای سال گذشته را با چمن میپوشاندند. سپس زنها مراسمی را در دهکده به یاد دزوارها (Dzwars) انجام میدادند، اما هیچ مردی غیر از قربانی کننده نباید در آنجا حضور میداشت که هدف از این اقدامات، تأمین محصول آینده بود. اجداد آسها بر عکس سایر قبایل شمال ایران، تحت نفوذ آداب، فرهنگ و زمینهی مذهبی مشرق ایران، یعنی حوزهای که زرتشت (Zoroaster) در آن ظهور کرد، قرار نگرفته و در زبان آنان به هیچ وجه اثری از لغات، اصطلاحات و تعبیرات زرتشتی یا مذاهب قدیمی مردم مشرق ایران دیده نمیشود. بین آسها، بزرگترین دزوارها یا نیروهای مقدس عبارت بود از: واتسیلا (Watsilla)، پدید آورندهی تندر و محصولات کشاورزی؛ واستیدیژی (Wastydizhi)، حامی افراد خوب و گلههای آنان در مقابل دزدها و گرگها که معمولاً او را سوار بر اسبی سپید میپنداشتند؛ توتیر، حامی گرگها که باید رضایت او را جلب میکردند؛ فالواره (Falvara)، حامی مهربان گوسفندان؛ آوستی (Avasati)، حامی حیوانات وحشی؛ خوتسوی دزوار (Khutsawydzhwar)، محافظ ازدواج و عطاککندهی کودک، کوردلاگون (Kurdalagon)، آهنگر آسمانی؛ سفه (Safa)، نگهبان اجاق خانوادهها؛ برستیر و مانند آنها که البته همهی دزوارها زیر نظر خوتساو (Xutsav)، خدای خدایان آسیها انجام وظیفه میکردند. قوم آس به یکی از زبانهای ایرانی که دارای جنبههای ویژهای بود صحبت میکردند و این ویژگی در بقایای زبان ایرانی در دشتهای جنوب روسیه که با این زبان سخن میگفتند، یافت شده است. به نظر میآید که نام بعضی از رودخانهها مانند دانوب، دنیستر و دون نیز از واژهی "آسی دون" به معنای رودخانه گرفته شده باشد. ادبیات آسها بیش از یکصد سال سابقه داشته و طبق حدس محققین، آلانها، یعنی نیاکان آسها، در قرن پنجم میلادی زبانی مکتوب داشتهاند. اما چنانکه در تاریخ آمده، آلانها در قرون وسطی طی حملهی تاتارهای مغول از بین رفته و سنت فرهنگیشان نیز از همان زمان قطع گردید. در حال حاضر آسها به زبان ایرانی و با دو لهجهی مختلف دیگور (Digor) و ایرون (Iron) صحبت میکنند. این زبان به واسطهی موقعیت جغرافیایی، زندگانی محصور و دوافتادهی آسها، از تمام زبانها و لهجههای ایرانی، محافظه کارتر و دارای مشخصات و صورتهای کهنهتری میباشد.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول