توصيه به نويسندگان جوان
نویسنده: اميد فروتن
اين نوقلمان خود را در ابتداي راهي ميبينند كه هنرمندان بزرگي آن را طي كردهاند يا دستكم مسافت زيادي را پشتسر گذاشتهاند. نويسندگان جوان و تازهكار آرزو ميكنند كاش با نويسندگان موفق و محبوبشان ديداري داشته باشند تا بپرسند توصيهتان به كسي كه مي خواهد مثل شما نويسندهاي محبوب و پرخواننده شود، چيست؟
5 سوال فوق از زبان نويسندگان برتر و مشهور دنياي ادبي معاصر پرسيده شده و پاسخش تقديم تمام كساني كه مشتاقند به قصهنويسي و ادبيات خلاق. طيف نويسندگاني كه به اين سوال پاسخ دادهاند، گسترده و متنوع است.
در ميان آنها هم نام نويسندگاني كه برنده جوايز معتبر ادبي شدهاند، به چشم ميخورد و هم رماننويسان مشهوري كه آثارشان بارها و بارها تجديد چاپ شده، نويسندگان موفق مشهوري كه يد طولايي در رمانهاي تاريخي، جنجالي، دادگاهي، پليسي، عاشقانه، دلهرهآور و تعليقآميز، جنگي، جاسوسي و كتابهاي قصه كودكان و نوجوانان دارند و در بسياري از موارد نيز مورد توجه منتقدان و كارشناسان ادبي قرار ميگيرند.
اين مقدمه را با ذكر اين نكته به پايان ميرسانيم كه اصليترين توصيه تمامي اين نويسندگان، خواندن و نوشتن است؛ به اندازه زياد.
توصيه من به تمام علاقهمندان به نويسندگي اين است كه تا جايي كه ميتوانند قاعدهمند و منظم بنويسند. ايدهآلترين حالت، نوشتن هر روزه است. منتظر پيدا كردن حال يا الهام و اينجور چيزها نمانند. فقط بنويسند. بنويسند؛ نه براي اينكه ميخواهند نويسنده شوند، بلكه براي اينكه دلشان ميخواهد بنويسند و خلاق باشند و بيدليل خود را آزار ندهند.
به خودتان بيش از هر كس ديگري اعتماد كنيد. اول براي خودتان بنويسيد، بعد به اين فكر كنيد كه بايد با آن چكار كرد. سعي نكنيد از كس ديگري تقليد كنيد. در عوض «صدا» و سبك ويژه خودتان را بپرورانيد و اگر واقعاً علاقهمنديد، به دانستن چيزهايي كه من به آنها اعتقاد دارم، نگاهي به كتابم «فرار به سوي نقطه باز» با عنوان فرعي «هنر درست نوشتن» بيندازيد.
با خودتان روراست باشيد. اگر مجبور نيستيد بنويسيد، به خودتان دردسر ندهيد. كار ديگري بكنيد. جدي ميگويم اما اگر مجبوريد بنويسيد، هرگز دست برنداريد. از مواجهه با رد شدن يا مورد بياعتنايي قرار گرفتن اثرتان، باكي نداشته باشيد و جسور و بيپروا باشيد. با اين حال نسبت به هنرتان تواضع و فروتني كنيد. موفق شدن، وقت ميبرد. آثار استادان و شاهكارهاي ادبي را با دقت بخوانيد. تكنيك و ساختار را ياد بگيريد. اين را بدانيد كه فقط يك بار زندگي ميكنيد و يك بار مينويسيد. به قول ويليام لومان «جنگل دارد ميسوزد! عجله كنيد!»
تنها توصيه من به نويسندگان تازهكار و علاقهمند اين است كه به نويسندگي به عنوان كار نگاه نكنيد، مگر اينكه مصمم باشيد تمام زندگيتان را وقفش كنيد. در ضمن خوردن سير هم براي تقويت ذهن و تخيل خلاق موثر است.
زياد بخوانيد و مدام بنويسيد. فارغ از هر چيز ديگر، از نوشتن لذت ببريد و آن را براي خودتان كش بدهيد و طولاني كنيد. من پيش از اينكه بتوانم اولين داستانم را در 24 سالگي (به مجله كازموپوايتن) بفروشم، بيشتر از 250 بار كارهايم رد شده بودند. به همين دليل است كه ميگويم خيلي مهم است كه در لحظهاي كه مشغول جمله ساختن و نوشتن هستيد، از ذات كار لذت ببريد. مهم همين است.
فقط دو قانون است كه معمولاً به نويسنده تازهكار توصيه ميكنم؛ اول اينكه چيزي را بنويسيد كه از خواندنش لذت ميبريد و دوم هيچ وقت، هيچ وقت از نوشتن دست برنداريد. رد شدن كارتان توسط ناشرين، فقط يك سرعتگير است نه يك ديوار بلند آجري. حس كنيد طرحها و كاراكترها را حتماً بايد از ذهنتان به روي صفحه كاغذ خالي كنيد وگرنه منفجر ميشويد. دستكم خود من هميشه اين احساس را داشته و دارم.
توصيه من اين است كه چيزي را بنويسيد كه خيلي دوست داريد بخوانيدش و بخوانيد و بخوانيد و بخوانيد. بعد بنويسيد، بنويسيد، بنويسيد. واقعگرا باشيد. اين كار (نويسندگي) تجارت يا كار راحت و پرجاذبهاي نيست، نياز به كار سخت و طاقتفرسا دارد و بايد به تنهايي انجامش داد. هيچ بازخورد بي درنگ و بلافاصلهاي هم ندارد.
براي ديدن بازخورد اثرتان نياز به انتظاري بسيار طولاني داريد از فكر اين نكته تنم ميلرزد كه براي رسيدن به پول، چقدر بايد منتظر بمانيد! شايد نتوانيد واقعيتهاي تلخ اين شغل بيرحم و خشن را تحمل كنيد. فقط يك دليل خوب براي سر كردن و زندگي با روياي نويسندگي وجود دارد و آن اين است:
وقتي اولين رمانتان را نوشتيد، صرفنظر از اينكه فروش كرده باشد يا نه و صرفنظر از اينكه مورد توجه ناشران قرار گرفته باشد يا نه احساس كنيد كه نميتوانيد كتاب ديگري ننويسيد. اگر احساستان اينطور بود، اين كتاب ديگر كمكم تبديل ميشود به كتابهاي ديگر و ديگر چرا؟ چون حس ميكنيد زندگي بدون حضور طرحها و شخصيتهاي داستاني در ذهنتان خالي است.
مطمئن نيستم كه جرات توصيه به نويسندگان تازه كار و علاقهمند را داشته باشم. اما چيزهايي هست كه مدام براي يادآوري به خودم تكرار ميكنم اگر نوشتن برايت مهم است بايد آمادهباشي كه بهشدت برايش كار كني و زندگيات را آنقدر ساده و خلوت كني كه بتواني هنرت، انرژي و زماني را كه نياز دارد به آن اختصاص بدهي. طيف كتابهاي مورد مطالعهات را گسترش بده و ساعتهاي طولاني تمرين كن. بايد مثل يك سفالگر، عزم جزمي در دور انداختن قطعههاي بدشكل داشته باشي بايد عزم جزمي در ريسك كردن و آزمودن فرمهاي تازه داشته باشي تا با هر چيزي كه مينويسي پيشرفت تازهاي كني.
توصيه من اين است كه همانطور كه حرف ميزنيد، بنويسيد و حتما هم فقط در مورد مطالب و چيزهايي بنويسيد كه از آنها شناخت داريد.
به هيچ كس اجازه ندهيد نااميدتان كند!
در مورد چيزهايي بنويسيد كه ذهنتان را مشغول كرده و وسوسهتان ميكند.
دونده دوي استقامت باشيد. هزاران قصه كوتاه و شعر و صدها رمان بخوانيد. هر روز بنويسيد. به دنبال پول هم باشيد؛ اما نه زياد.
هر روز بنويسيد. ساعتهايي را كه به دردتان ميخورد، پيدا كنيد. يكجا بنشينيد تا چيزي به ذهنتان خطور كند. چيزي را كه مينويسيد، همان روز قضاوت نكنيد. اين كار را روز بعد انجام بدهيد. اگر چيزي به ذهنتان خطور نكرد، كارهاي قبليتان را ويرايش و بازنويسي كنيد. يك نكته ديگر را هم بگويم و آن اينكه نه ويراستار و نه ناشر، هيچ كدام بيشتر از شما كارتان را نميشناسند و نسبت به آن شناخت ندارند. من تمام توصيهها و پيشنهادهايي را كه نسبت به نوشتههايم ميكنند، ميشنوم اما هميشه آنها را به كار نميبندم. تصميم نهايي خودم را ميگيرم.
براي داستانهايتان، طرح كلي نريزيد. تكرار ميكنم: طرح كلي نريزيد. نويسندگاني را ميشناسم كه اين كار را ميكنند، اما شخصا معتقدم فرآيند نوشتن از ما ميخواهد تا تسليم راز و رمزهاي ناشناخته بشويم. در هيچ جاي فرهنگ ما چنين آموخته نابي وجود ندارد. بايد به ضمير ناخودآگاهتان اعتماد كنيد، بايد به شخصيتهاي داستان اعتماد كنيد تا خودشان داستان را به جايي كه ميرود، هدايت كند.
هيچوقت دست از نوشتن برنداريد. نوشتن، تفنن نيست. نبايد صرفا يك آماتور آخر هفتهاي باشيد. يعني نميشود به نويسندگي مصمم باشيد و فقط تعطيلات آخر هفته را صرف نوشتن كنيد. بايد وقت بگذاريد. حتي اگر ميتوانيد، چند ماه شغل اصليتان را هم كنار بگذاريد. به اعتقاد من، نويسندگي يك شغل پارهوقت نيست و يادتان هم باشد كه چاپ كتاب، فقط محدود به نوشتن آن نميشود. من خودم وقتي كارم را شروع كردم، چيزي از چاپ و نشر نميدانستم.
هنوز هم باورم نميشود كه كتابهايم چاپ شدهاند. حتما شنيدهايد: نويسندهها ميگويند باورشان نميشود كه واقعا نويسنده شدهاند، تا وقتي كه مثلا در هواپيما كسي را ببينند كه دارد كتابشان را ميخواند. اين اتفاق همين چند روز پيش در سالن ورزش براي خودم رخ داد. زني كه روي دوچرخه كناريام نشسته بود، كتابم در دستش بود و داشت ميخواند. از او پرسيدم آيا از آن خوشش آمده يا نه. گفت بله و من هم تصميم گرفتم به او بگويم كه نويسندهاش من هستم.
دست از نوشتن برنداريد. عضو يك گروه نويسندگي با يك كلاس قصهنويسي شويد. اگر چيزي نوشتهايد كه گمان ميكنيد قابليت عرضه و چاپ دارد، تلاش كنيد آن را به جايي بفرستيد اما مهمترين كارتان بايد اين باشد كه نوشتن را ادامه بدهيد.
هر روز بنويسيد؛ حتي اگر شده، فقط براي چند دقيقه وقتي بخواهيد حتي چند دقيقه بنويسيد، لازم است به داستان و شخصيتها فكر كنيد هر روز نوشتن، آنها را در ذهنتان تازه و زنده نگه ميدارد. وقتي در ذهنتان حضور داشته باشند، آن وقت ميتوانيد مدام روي داستان كار كنيد. قسمت اعظم نويسندگي، پاي دستگاه كامپيوتر يا كنار قلم و كاغذ صورت نميگيرد. اين حقه كوچك به استمرار فرآيند نوشتن خلاق كمك ميكند.
از همين حالا شروع كنيد به نوشتن! هرچه بيشتر بنويسيد، مهارتتان بيشتر ميشود. آثار نويسندگان بزرگ را بخوانيد. در مورد چگونه نوشتن هم بخوانيد كتابهاي فوقالعادهاي درباره نويسندگي وجود دارد. اگر ميتوانيد بر و بچههاي ديگري هم پيدا كنيد كه در نويسندگي جدي هستند؛ يك گروه نقد و بررسي تشكيل بدهيد بهطور منظم و مرتب دور هم جمع شويد و مطالعه كنيد كارهاي يكديگر را مورد بحث قرار دهيد و نقدهاي سودمند و راهگشا را با هم سهيم شويد. من سالهاست كه همين كارها را كردهام و پيشرفت زيادي هم داشتهام.
بياموزيد كه بايد ذوق و قريحه خودتان را بشناسيد و آن را فعال كنيد حتي اگر كوچك و ناچيز بهنظر بيايد. مثل كلمه خاصي كه دنبالش ميگرديد، به دنبال يافتن ذوق و استعدادتان باشيد. قدر آن را بدانيد و شاكر باشيد. براي هنري كه به آن عشق ميورزيد، سخت كار كنيد.
همان توصيه هميشگي و معمول بنويسيد. بنويسيد. بنويسيد و بعد، وقتي اين كار را كرديد، باز چيز ديگري بنويسيد. دست از نوشتن بر نداريد. اگر برايتان روشن نيست كه چه «سبك» و «صدا»يي را براي خودتان برگزينيد، خود را به جاي خواننده بگذاريد. نكته ديگر هم اينكه براي خودتان بنويسيد. اگر بخواهيد به دنبال بازار پيدا كردن باشيد، شكست ميخوريد.
اول، چيزي را بنويسيد كه دلتان ميخواهد بهعنوان تفريح و لذت همان را بخوانيد. اگر برايتان جالب نباشد و سرگرمتان نكند، احتمالا براي هيچكس ديگري هم جالب و سرگرمكننده نيست.
سعي كنيد تا جايي كه ميتوانيد زندگيتان را وقف و صرف نوشتن چيزهايي كنيد كه دوستشان داريد.
فقط بنويسيد. سعي نكنيد آدم ماهر و باسوادي بهنظر بياييد. اگر بتوانيد موضوعي را پيدا كنيد كه واقعا معناي خاصي براي شما داشته باشد و بتوانيد آن را براي بقيه دنيا هم معنادار كنيد، كار تمام است؛ موفق شدهايد.
توصيه ديگرم هم اين است كه وقتتان را صرف ساختن يك دنياي كاملا خيالي و پوچ يا يك تاريخ فراموششده نكنيد.
صبر و تحمل؛ استقامت و پشتكار و قواي مشاهده خود را تقويت كنيد. براي نويسندهشدن هيچوقت پير نيستيد اما شايد هنوز بچه باشيد!
منبع: persianbook.net
/خ
5 سوال فوق از زبان نويسندگان برتر و مشهور دنياي ادبي معاصر پرسيده شده و پاسخش تقديم تمام كساني كه مشتاقند به قصهنويسي و ادبيات خلاق. طيف نويسندگاني كه به اين سوال پاسخ دادهاند، گسترده و متنوع است.
در ميان آنها هم نام نويسندگاني كه برنده جوايز معتبر ادبي شدهاند، به چشم ميخورد و هم رماننويسان مشهوري كه آثارشان بارها و بارها تجديد چاپ شده، نويسندگان موفق مشهوري كه يد طولايي در رمانهاي تاريخي، جنجالي، دادگاهي، پليسي، عاشقانه، دلهرهآور و تعليقآميز، جنگي، جاسوسي و كتابهاي قصه كودكان و نوجوانان دارند و در بسياري از موارد نيز مورد توجه منتقدان و كارشناسان ادبي قرار ميگيرند.
اين مقدمه را با ذكر اين نكته به پايان ميرسانيم كه اصليترين توصيه تمامي اين نويسندگان، خواندن و نوشتن است؛ به اندازه زياد.
مارتين بردفورد:
توصيه من به تمام علاقهمندان به نويسندگي اين است كه تا جايي كه ميتوانند قاعدهمند و منظم بنويسند. ايدهآلترين حالت، نوشتن هر روزه است. منتظر پيدا كردن حال يا الهام و اينجور چيزها نمانند. فقط بنويسند. بنويسند؛ نه براي اينكه ميخواهند نويسنده شوند، بلكه براي اينكه دلشان ميخواهد بنويسند و خلاق باشند و بيدليل خود را آزار ندهند.
اليزابت برگ
به خودتان بيش از هر كس ديگري اعتماد كنيد. اول براي خودتان بنويسيد، بعد به اين فكر كنيد كه بايد با آن چكار كرد. سعي نكنيد از كس ديگري تقليد كنيد. در عوض «صدا» و سبك ويژه خودتان را بپرورانيد و اگر واقعاً علاقهمنديد، به دانستن چيزهايي كه من به آنها اعتقاد دارم، نگاهي به كتابم «فرار به سوي نقطه باز» با عنوان فرعي «هنر درست نوشتن» بيندازيد.
كولين هريسون:
با خودتان روراست باشيد. اگر مجبور نيستيد بنويسيد، به خودتان دردسر ندهيد. كار ديگري بكنيد. جدي ميگويم اما اگر مجبوريد بنويسيد، هرگز دست برنداريد. از مواجهه با رد شدن يا مورد بياعتنايي قرار گرفتن اثرتان، باكي نداشته باشيد و جسور و بيپروا باشيد. با اين حال نسبت به هنرتان تواضع و فروتني كنيد. موفق شدن، وقت ميبرد. آثار استادان و شاهكارهاي ادبي را با دقت بخوانيد. تكنيك و ساختار را ياد بگيريد. اين را بدانيد كه فقط يك بار زندگي ميكنيد و يك بار مينويسيد. به قول ويليام لومان «جنگل دارد ميسوزد! عجله كنيد!»
جيم هريسون:
تنها توصيه من به نويسندگان تازهكار و علاقهمند اين است كه به نويسندگي به عنوان كار نگاه نكنيد، مگر اينكه مصمم باشيد تمام زندگيتان را وقفش كنيد. در ضمن خوردن سير هم براي تقويت ذهن و تخيل خلاق موثر است.
كريستوفر بوجالين:
زياد بخوانيد و مدام بنويسيد. فارغ از هر چيز ديگر، از نوشتن لذت ببريد و آن را براي خودتان كش بدهيد و طولاني كنيد. من پيش از اينكه بتوانم اولين داستانم را در 24 سالگي (به مجله كازموپوايتن) بفروشم، بيشتر از 250 بار كارهايم رد شده بودند. به همين دليل است كه ميگويم خيلي مهم است كه در لحظهاي كه مشغول جمله ساختن و نوشتن هستيد، از ذات كار لذت ببريد. مهم همين است.
جفري ديور:
فقط دو قانون است كه معمولاً به نويسنده تازهكار توصيه ميكنم؛ اول اينكه چيزي را بنويسيد كه از خواندنش لذت ميبريد و دوم هيچ وقت، هيچ وقت از نوشتن دست برنداريد. رد شدن كارتان توسط ناشرين، فقط يك سرعتگير است نه يك ديوار بلند آجري. حس كنيد طرحها و كاراكترها را حتماً بايد از ذهنتان به روي صفحه كاغذ خالي كنيد وگرنه منفجر ميشويد. دستكم خود من هميشه اين احساس را داشته و دارم.
ديان دي:
توصيه من اين است كه چيزي را بنويسيد كه خيلي دوست داريد بخوانيدش و بخوانيد و بخوانيد و بخوانيد. بعد بنويسيد، بنويسيد، بنويسيد. واقعگرا باشيد. اين كار (نويسندگي) تجارت يا كار راحت و پرجاذبهاي نيست، نياز به كار سخت و طاقتفرسا دارد و بايد به تنهايي انجامش داد. هيچ بازخورد بي درنگ و بلافاصلهاي هم ندارد.
براي ديدن بازخورد اثرتان نياز به انتظاري بسيار طولاني داريد از فكر اين نكته تنم ميلرزد كه براي رسيدن به پول، چقدر بايد منتظر بمانيد! شايد نتوانيد واقعيتهاي تلخ اين شغل بيرحم و خشن را تحمل كنيد. فقط يك دليل خوب براي سر كردن و زندگي با روياي نويسندگي وجود دارد و آن اين است:
وقتي اولين رمانتان را نوشتيد، صرفنظر از اينكه فروش كرده باشد يا نه و صرفنظر از اينكه مورد توجه ناشران قرار گرفته باشد يا نه احساس كنيد كه نميتوانيد كتاب ديگري ننويسيد. اگر احساستان اينطور بود، اين كتاب ديگر كمكم تبديل ميشود به كتابهاي ديگر و ديگر چرا؟ چون حس ميكنيد زندگي بدون حضور طرحها و شخصيتهاي داستاني در ذهنتان خالي است.
چيترا بانرجي ديوا كاروني:
مطمئن نيستم كه جرات توصيه به نويسندگان تازه كار و علاقهمند را داشته باشم. اما چيزهايي هست كه مدام براي يادآوري به خودم تكرار ميكنم اگر نوشتن برايت مهم است بايد آمادهباشي كه بهشدت برايش كار كني و زندگيات را آنقدر ساده و خلوت كني كه بتواني هنرت، انرژي و زماني را كه نياز دارد به آن اختصاص بدهي. طيف كتابهاي مورد مطالعهات را گسترش بده و ساعتهاي طولاني تمرين كن. بايد مثل يك سفالگر، عزم جزمي در دور انداختن قطعههاي بدشكل داشته باشي بايد عزم جزمي در ريسك كردن و آزمودن فرمهاي تازه داشته باشي تا با هر چيزي كه مينويسي پيشرفت تازهاي كني.
مايو بينچي:
توصيه من اين است كه همانطور كه حرف ميزنيد، بنويسيد و حتما هم فقط در مورد مطالب و چيزهايي بنويسيد كه از آنها شناخت داريد.
جودي بلوم:
به هيچ كس اجازه ندهيد نااميدتان كند!
ليزا دالبي:
در مورد چيزهايي بنويسيد كه ذهنتان را مشغول كرده و وسوسهتان ميكند.
كريگ هولدن
دونده دوي استقامت باشيد. هزاران قصه كوتاه و شعر و صدها رمان بخوانيد. هر روز بنويسيد. به دنبال پول هم باشيد؛ اما نه زياد.
اليويا گلداسميت:
هر روز بنويسيد. ساعتهايي را كه به دردتان ميخورد، پيدا كنيد. يكجا بنشينيد تا چيزي به ذهنتان خطور كند. چيزي را كه مينويسيد، همان روز قضاوت نكنيد. اين كار را روز بعد انجام بدهيد. اگر چيزي به ذهنتان خطور نكرد، كارهاي قبليتان را ويرايش و بازنويسي كنيد. يك نكته ديگر را هم بگويم و آن اينكه نه ويراستار و نه ناشر، هيچ كدام بيشتر از شما كارتان را نميشناسند و نسبت به آن شناخت ندارند. من تمام توصيهها و پيشنهادهايي را كه نسبت به نوشتههايم ميكنند، ميشنوم اما هميشه آنها را به كار نميبندم. تصميم نهايي خودم را ميگيرم.
آندره دوبوس:
براي داستانهايتان، طرح كلي نريزيد. تكرار ميكنم: طرح كلي نريزيد. نويسندگاني را ميشناسم كه اين كار را ميكنند، اما شخصا معتقدم فرآيند نوشتن از ما ميخواهد تا تسليم راز و رمزهاي ناشناخته بشويم. در هيچ جاي فرهنگ ما چنين آموخته نابي وجود ندارد. بايد به ضمير ناخودآگاهتان اعتماد كنيد، بايد به شخصيتهاي داستان اعتماد كنيد تا خودشان داستان را به جايي كه ميرود، هدايت كند.
كارولينا گارسيا آگويلرا:
هيچوقت دست از نوشتن برنداريد. نوشتن، تفنن نيست. نبايد صرفا يك آماتور آخر هفتهاي باشيد. يعني نميشود به نويسندگي مصمم باشيد و فقط تعطيلات آخر هفته را صرف نوشتن كنيد. بايد وقت بگذاريد. حتي اگر ميتوانيد، چند ماه شغل اصليتان را هم كنار بگذاريد. به اعتقاد من، نويسندگي يك شغل پارهوقت نيست و يادتان هم باشد كه چاپ كتاب، فقط محدود به نوشتن آن نميشود. من خودم وقتي كارم را شروع كردم، چيزي از چاپ و نشر نميدانستم.
هنوز هم باورم نميشود كه كتابهايم چاپ شدهاند. حتما شنيدهايد: نويسندهها ميگويند باورشان نميشود كه واقعا نويسنده شدهاند، تا وقتي كه مثلا در هواپيما كسي را ببينند كه دارد كتابشان را ميخواند. اين اتفاق همين چند روز پيش در سالن ورزش براي خودم رخ داد. زني كه روي دوچرخه كناريام نشسته بود، كتابم در دستش بود و داشت ميخواند. از او پرسيدم آيا از آن خوشش آمده يا نه. گفت بله و من هم تصميم گرفتم به او بگويم كه نويسندهاش من هستم.
كارول هيگينز كلارك:
دست از نوشتن برنداريد. عضو يك گروه نويسندگي با يك كلاس قصهنويسي شويد. اگر چيزي نوشتهايد كه گمان ميكنيد قابليت عرضه و چاپ دارد، تلاش كنيد آن را به جايي بفرستيد اما مهمترين كارتان بايد اين باشد كه نوشتن را ادامه بدهيد.
مايكل كانلي:
هر روز بنويسيد؛ حتي اگر شده، فقط براي چند دقيقه وقتي بخواهيد حتي چند دقيقه بنويسيد، لازم است به داستان و شخصيتها فكر كنيد هر روز نوشتن، آنها را در ذهنتان تازه و زنده نگه ميدارد. وقتي در ذهنتان حضور داشته باشند، آن وقت ميتوانيد مدام روي داستان كار كنيد. قسمت اعظم نويسندگي، پاي دستگاه كامپيوتر يا كنار قلم و كاغذ صورت نميگيرد. اين حقه كوچك به استمرار فرآيند نوشتن خلاق كمك ميكند.
سونيا سونز
از همين حالا شروع كنيد به نوشتن! هرچه بيشتر بنويسيد، مهارتتان بيشتر ميشود. آثار نويسندگان بزرگ را بخوانيد. در مورد چگونه نوشتن هم بخوانيد كتابهاي فوقالعادهاي درباره نويسندگي وجود دارد. اگر ميتوانيد بر و بچههاي ديگري هم پيدا كنيد كه در نويسندگي جدي هستند؛ يك گروه نقد و بررسي تشكيل بدهيد بهطور منظم و مرتب دور هم جمع شويد و مطالعه كنيد كارهاي يكديگر را مورد بحث قرار دهيد و نقدهاي سودمند و راهگشا را با هم سهيم شويد. من سالهاست كه همين كارها را كردهام و پيشرفت زيادي هم داشتهام.
سوزان فيشراستيپلز:
بياموزيد كه بايد ذوق و قريحه خودتان را بشناسيد و آن را فعال كنيد حتي اگر كوچك و ناچيز بهنظر بيايد. مثل كلمه خاصي كه دنبالش ميگرديد، به دنبال يافتن ذوق و استعدادتان باشيد. قدر آن را بدانيد و شاكر باشيد. براي هنري كه به آن عشق ميورزيد، سخت كار كنيد.
مو هايدر:
همان توصيه هميشگي و معمول بنويسيد. بنويسيد. بنويسيد و بعد، وقتي اين كار را كرديد، باز چيز ديگري بنويسيد. دست از نوشتن بر نداريد. اگر برايتان روشن نيست كه چه «سبك» و «صدا»يي را براي خودتان برگزينيد، خود را به جاي خواننده بگذاريد. نكته ديگر هم اينكه براي خودتان بنويسيد. اگر بخواهيد به دنبال بازار پيدا كردن باشيد، شكست ميخوريد.
نوار رابرتز
اول، چيزي را بنويسيد كه دلتان ميخواهد بهعنوان تفريح و لذت همان را بخوانيد. اگر برايتان جالب نباشد و سرگرمتان نكند، احتمالا براي هيچكس ديگري هم جالب و سرگرمكننده نيست.
وين جانسون
سعي كنيد تا جايي كه ميتوانيد زندگيتان را وقف و صرف نوشتن چيزهايي كنيد كه دوستشان داريد.
ماتيونيل
فقط بنويسيد. سعي نكنيد آدم ماهر و باسوادي بهنظر بياييد. اگر بتوانيد موضوعي را پيدا كنيد كه واقعا معناي خاصي براي شما داشته باشد و بتوانيد آن را براي بقيه دنيا هم معنادار كنيد، كار تمام است؛ موفق شدهايد.
باربارا همبلي
توصيه ديگرم هم اين است كه وقتتان را صرف ساختن يك دنياي كاملا خيالي و پوچ يا يك تاريخ فراموششده نكنيد.
جوانا ترولوپ
صبر و تحمل؛ استقامت و پشتكار و قواي مشاهده خود را تقويت كنيد. براي نويسندهشدن هيچوقت پير نيستيد اما شايد هنوز بچه باشيد!
منبع: persianbook.net
/خ