تاثيرات انقلاب اسلامي بر مصر
جمهوري عربي مصر با داشتن جمعيتي بالغ بر 74 ميليون نفر، از لحاظ وسعت، موقعيت جغرافيايي، جمعيت و پيشرفت مهمترين كشور عربي محسوب ميشود. مصر از نظر تاريخي از جمله كشورهاي با قدمت تاريخي است. حكومت فراعنه در اين كشور به حدود 60 قرن قبل از ميلاد باز ميگردد كه بعد از آنها ايرانيها، يونانيها و اعراب بر اين كشور حكومت راندهاند.
فرهنگ مصر فرهنگي اسلامي و غني است كه از زمانهاي قديم دانشمندان و متفكران بسياري در معروفترين دانشگاه مصر يعني دانشگاه الازهر فعاليت داشتهاند. مصر تنها كشور عربي است كه اقتصاد آن نسبت به ديگر كشورهاي عربي وآفريقايي پيشرفت چشمگيري داشته است. اكثر جمعيت مصر كشاورز ميباشند كه در دره و يا دلتاي نيل يعني تنها مناطق قابل كشاورزي مصر زندگي ميكنند. (2)
مهمترين نقش تعيين كننده از نظر عوامل طبيعي و جغرافيايي در مصر كانال سوئز است. اگر چه اين كانال در زمان جمال عبدالناصر ملي اعلام گرديد اما وجود آن در خاك مصر يكي از بارزترين عوامل تعيين كننده جغرافيايي براي اين كشور محسوب ميگردد.
موقعيت جغرافيايي و شرايط اقليمي مصر سبب شده اين كشور در منطقه خاورميانه و قاره آفريقا نقش مهمي ايفا نمايد. همچنين وجود شهرهاي قديمي در اين كشور يعني قاهره و اسكندريه به آن اهميت ويژهاي داده است. از ديگر موقعيتهاي مهم مصر قرار گرفتن اين كشور د رمنتهي اليه شمال شرقي آفريقاست كه قاره آفريقا را به قاره آسيا وصل ميمايد و در واقع پل ارتباطي بين آسياي غربي و آفريقا و مديترانه است. (3)
دين رسمي كشور مصر اسلام ميباشد و اكثريت مردم (94 درصد) پيروان آن ميباشند. اكثريت قريب به اتفاق مردم مصر شافعي مذهب هستند كه نزديكترين مذهب اهل سنت به شيعه اثني عشري است و همين باعث شده تا مردم مصر از يكپارچگي خوبي برخوردار باشند. (4)
با توجه به اهميت دو كشور ايران و مصر در دنياي اسلام و پيشينه تاريخي كهن دو كشور بررسي تأثيرات و بازتابهاي انقلاب اسلامي ايران بر اين كشور مهم اسلامي و عربي قابل تأمل و توجه است كه مقاله حاضر در صدد بررسي روابط دو كشور و تبيين اين تأثيرات ميباشد.
تاريخچه روابط ميان ايران و مصر
در قرون معاصر مصر مهد ظهور انديشههاي نوين اسلامي و عربي بوده است. روابط فرهنگي ايران با مصر در اين دوره با شروع فعاليتهاي اصلاحي سيد جمالآلدين اسدآبادي در دنياي اسلام به ويژه در ايران و مصر نمود مييابد و سيد جمال با احياي انديشه اصلاحگرايي نوين در انديشه سياسي مسلمانان عرب و نيز سردادن نداي وحدت ميان شيعه و اهل سنت موفق به ايجاد نهضتي شد كه پس از او شاگردانش از جمله محمد عبده مفتي الازهر مصر آن را پيگيري و دنبال نمودند.
روابط ايران و مصر پيش از انقلاب اسلامي ايران
از اين زمان به بعد با كودتاي افسران آزاد در مصر در 1952 به رهبري جمال عبدالناصر و كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران، كه در مصر منجر به سرنگوني رژيم پادشاهي و در ايران منجر به تثبيت رژيم پهلوي شد روابط دو كشور شديدا تيره بود به طوري كه منجر به قطع روابط ايران و مصر گرديد.
رژيم پهلوي دولت ناصر را به دست داشتن در قيام 15 خرداد 1342 متهم نمود و مصر نيز رژيم پهلوي را به خاطر روابط نزديك خود با اسرائيل مورد هجوم تبليغاتي خود قرار داد. اين شرايط تا زمان مرگ ناصر در 1969 و روي كار آمدن انورسادات همچنان ادامه داشت. (5)
با روي كار آمدن انور سادات و گرايشات فراوان او به آمريكا روابط ايران و مصر مجددا رو به گرمي نهاد به نحوي كه در سال 1357 شاه ايران اولين منزلگاه خود را براي فرار از ايران، كشور مصر قرار داد و نهايتا نيز با مرگ شاه در يكي از بيمارستانهاي قاهره در آن كشور به خاك سپرده شد.
از لحاظ مراودات فرهنگي و ديني نيز شاهد هستيم كه در اين دوره و از اواخر دهه 1940، نهضت جديد و منسجمتري شكل گرفت تا بار ديگر ميان شيعيان و اهل سنت نزديكي ايجاد شود. اين نهضت مورد تأييد مرجع تقليد شيعه يعني آيتالله بروجردي قرار داشت و آيتآلله محمدحسين كاشفالغطاء از مراجع تقليد نجف در عراق و علامه شرفالدين از مراجع لبنان از ديگرحاميان اين نهضت از علماي شيعه بودند. در كشور مصر نيز نهضت ياد شده مورد تأيي شيخ عبدالمجيد سليم از دانشگاه الازهر و تعدادي از شاگردان او از جمله شيخ محمود شلتوت (رييس بعدي الازهر) و شيخ حسين البناء رهبر اخوان المسلمين قرار داشت. (6)
در راستاي نهادنيه شدن اين رابطه نزديك ميان شيعه و سني كه توسط علما و مراجع دو كشور ايران و مصر صورت ميگرفت، در سال 1947 "دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه " در قاهره تأسيس شد. روند بهبود روابط ديني و مذهبي ميان شيعيان و اهل سنت تا جايي پيش رفت كه شيخ محمود شلتوت مفتيالازهر در 1958 و در فتوايي شيعه اثني عشري را مكتب بر حق اعلام كرد و به دنبال اين فتوا براي تدريس تشيع در الازهر كرسي اختصاص داده شد. (7)
روابط ايران با دولت مصر پس از پيروزي انقلاب اسلامي
پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد حضرت امام خميني (ره) با انتشار بيانيهاي به اين خيانت مصر شديدا اعتراض كردند.
متن بيانيه امام (ره) به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
"اينجانب بيش از پانزده سال است كه خطر اسرائيل غاصب را گوشزد كردهام و به دول و ملل غرب اين حقيقت را اعلام نمودهام. اكنون با طرح استعماري صلح مصر و اسرائيل اين خطر بيشتر ، نزديكتر و جديتر شده است. سادات با قبول اين صلح وابستگي خود به دولت استعمارگر آمريكا را آشكارتر نمود، از دوست شاه سابق ايران انتظاري بيش از اين نميتوان داشت.
ايران خود را همگام با برادران مسلمان كشورهاي عربي دانسته و خود را در تصميمگيريهاي آنان سهيم ميداند. ايران صلح سادات و اسرائيل را خيانت به اسلام و مسلمين و برادرات عرب ميداند و موضع سياسي كشورهاي مخالف اين پيمان را تأييد ميكند.(8)
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوي الخميني
5/1/1358
متأسفانه دولتمردان وقت پيام اين بيانيه امام (ره) را درك نكردند تا آنكه حضرت امام در تاريخ 11 ارديبهشت ماه 1385، دستور قطع رابطه ديپلماتيك با مصر را صادر فرمودند. متن دستور امام (ره) به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي دكتر يزدي وزير امور خارجه
با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعات بيچون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست، دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع رابطه ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد.
روحالله الموسوي الخميني
عليرغم اينكه انور سادات صدام را آغازگر جنگ عليه ايران دانسته و موضع منفي نسبت به وي اتخاذ كرده بود، با ترور سادات، حسني مبارك در جهت بهبود هر چه سريعتر روابط خود با عراق تلاش نمود تا آنجا كه با تمام توان در برابر ايران و در كنار عراق ايستاد. مصر كه در اين مقطع زماني به دليل بهبود روابط خود با رژيم صهيونيستي در ميان كشورهاي اسلامي و عربي در انزوا قرار داشت. با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب ايران براي كشور منطقه سعي در ايجاد ائتلاف با اين كشورها عليه ايران نمود تا ضمن بهبود روابط خود با كشورهاي اسلامي امواج خروشان انقلاب اسلامي ايران را هر چه بيشتر مهار نمايد.
بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر جامعه مصر
گروههاي اسلام گراي مصري ، اين ديدگاه دولت كه كمك به شاه را نشانه حق شناسي نسبت به كمكهاي نفتي و نظامي و اقتصادي وي به مصر در طي جنگ سال 1973 و پس از آن ميدانست ، به شدت مورد سرزنش قرار دادند . آنان در مقابل ، اقدامات شاه در فروش نفت به اسرائيل ، در دوره تحريم نفتي سال 1973 م و همكاري مستحكم با اين رژيم در زمينه نظامي و اطلاعاتي را يادآور شدند . جريانهاي اسلامي مصر بر آن بودند كه اقدامات رژيم سادات در حمايت از شاه ، بر اساس تقاضاي ايالات متحده امريكا و به هدف اقناع امريكا ، بر توانايي مصر ، براي پر كردن جاي رژيم شاه - به عنوان قدرت بزرگ منطقهاي - انجام گرفته است . اين جريانها ، رسانههاي تبليغاتي مصر را متهم ميكردند كه از طريق حمله به آيتالله خميني و حكومت جديد ايران ، در جهت گسترش شكاف ميان شيعه و سني ميكوشند .
انقلاب اسلامي ايران در سالهاي نخست ، عواطف بخش وسيعي از نيروهاي اسلام گراي مصري را به سوي خود جلب كرده بود . تصويرهاي امام خميني در قاهره و برخي شهرهاي ديگر رواج يافت و تظاهرات گستردهاي در مخالفت با ورود شاه به مصر به راه افتاد .
ملت و جامعه مصر به طور كلي به نحو خوبي با انقلاب اسلامي ايران برخورد نموده و از آن استقبال نمودند. علت اين استقبال در جامعه ديني مصر به خصوص از سوي گروههاي اسلامگرا و مبارز مصري به دليل شرايط خاص آن زمان در جامعه مصر بود.
تأثير مهم انقلاب ايران بر مصر، تقويت و تشديد جريان "بازگشت به اسلام " است كه در تاريخ مصر ريشهي ديرينهاي دارد. اين گرايش اگر چه در پي تحولات سياسي زمان جنگ اسراييل و مصر و شكست مصر تا حدود زيادي تضعيف شد، ليكن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران جان تازهاي گرفت.
به رغم اختلاف نظر ميان جريانهاي مختلف اسلامي مصر بر سر انقلاب اسلامي ايران و تحولات آينده آن ، پيروزي اين انقلاب در نگاه غالب اين جريانها ، در حقيقت پيروزي ايدئولوژي سياسي اسلام و تجسم آن در شكل يك دولت بود . برخي گروههاي اسلامي مصر ، از ابعاد و شعارهاي فرامرزي و فراوطني انقلاب ايران كه همه مسلمانان بتوانند در سايه آن تاريخ و الگوي برتر و تحولات امت اسلامي را با اين واقعيت جديد پيوند دهند ، استقبال كردند. انقلاب ايران به آنان ثابت كرد كه قدرت رويارويي با نيروهاي امپرياليستي و پيروزي بر آنان را دارند .
جنبشهاي اسلامي مصر از اين كه انقلاب ايران خواهان عقب نشيني اسرائيل از تمامي خاك فلسطين اشغالي، يعني اراضي سال 1948 م و 1967 م شده بود، استقبال كردند و اين موضع را با موضع غالب كشورهاي عرب آن زمان كه به عقب نشيني اسرائيل از اراضي اشغالي سال 1967 م و اعطاي حق تعيين سرنوشت به ملت فلسطين اكتفا ميورزيدند ، مقايسه كردند . گروههاي طرفدار ايران در ميان جريانهاي اسلامي در مصر ، ايالات متحده امريكا ، اتحاد جماهير شوروي سابق ، اسرائيل و شاه سابق را به توطئه چيني عليه انقلاب ايران متهم ميكردند . باور به وجود چنين توطئه بينالمللي عليه انقلاب اسلامي ، در ادبيات سياسي حركتهاي اسلامي مصر به فراواني به كار گرفته شده است و در تفسير بسياري حوادث ، رخدادها و روابط ، از همين مفهوم توطئه پنداري استفاده شده است .
هيكل كه از روزنامهنگاران معروف مصر ميباشد در رابطه با تأثيرات انقلاب اسلامي بر تودههاي مردم در كشورهاي اسلامي و همچنين ديدگاههاي حضرت امام خميني (ره) ميگويد:
"در سال 1978 در حالي كه انقلاب اسلامي ايران در اوج خود بود، حكومت مصر از رژيم شاه حمايت ميكرد و حتي فتواي ديني مبني بر لزوم اطاعت از ولي امر از سوي برخي از علماي مصر صادر شده بود به طوري كه هنگام مصاحبه با امام خميني (ره) در پاريس [قبل از پيروزي انقلاب] و مصاحبه بعدي با ايشان در قم [بعد از پيروزي انقلاب] ايشان با تلخي از من پرسيد كه چرا بعضي از علماي دين در مصر عليه انقلاب اسلامي فتوا ميدهند در حالي كه پيش از اين اعراب از شركت شاه در طرحهاي غربي در منطقه شكايت داشتند و حالا انقلاب اسلامي نه تنها ايران را از اين طرحها خارج ساخته، بلكه در مقابل آنها به مبارزه پرداخته است. اضافه بر اين اعراب از روابط ايران با اسرائيل شاكي بودند و حالا اين روابط قطع شده و مقر نمايندگي اسرائيل به سازمان آزاديبخش فلسطين واگذار شده است. با اين وجود تأثيرات انقلاب اسلامي بر تودههاي مردم و جنبشهاي اسلامي انكار ناپذير است. (10)
با وجود اينكه عدهاي سعي نمودند تا با پر رنگ جلوه دادن جنبههاي ايرانيت و شيعي بودن انقلاب اسلامي در مقابل جنبه اسلامي و احياي فكر ديني در دنياي معاصر، از تأثيرات اين انقلاب در مصر بكاهند، ولي انقلاب اسلامي ايران توانست به خوبي جاي خود را در ميان توده مردم و نيز گروههاي مبارز و اسلامگراي جامعه مصر باز كند.
1. جماعت اخوان المسلمين
وقوع انقلاب اسلامي موجب شد اين جنبش از ركودي نزديك به يك دهه خارج شود. جنبش اخوانالمسلمين به ويژه در سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي اين انقلاب را در چارچوب مبارزه جهاني ميان اسلام و كفر قلمداد كرده و با صدور بيانيههاي متعدد حمايت خود را از انقلاب اسلامي اعلام نمود.
اخوان المسلمين ، در سال 1979 م آشكارا انقلاب اسلامي ايران را مورد تأييد قرار داد و از پناه دادن شاه ، توسط رژيم مصر انتقاد كرد . " عمر تلمساني " رهبر فقيد اخوان المسلمين نيز از مخالفت جماعتهاي اسلامي در دانشگاههاي مصر با استقبال از شاه پشتيباني كرد . هم چنين اين جماعت ، پيش تر از شاه به دليل به رسميت شناختن اسرائيل و احياي سنتهاي ايراني پيش از اسلام و بي اعتنايي به سنتهاي اسلامي انتقاد كرده بود. (11)
اخوان المسلمين از تمام مسلمانان جهان خواست تا از مسلمانان جهان خواست تا از مسلمانان ايران سرمشق بگيرند ؛ اما در عين حال توضيح داد كه اين به معناي فراخواندن ملتهاي مسلمان به انقلاب نيست ، بلكه به معناي دعوت حاكمان و ملتها به وحدت در زير پرچم اسلامي است .
در تحليل موضع اخوان المسلمين نسبت به انقلاب اسلامي ايران ، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اين جماعت ، همواره موضعي معتدل در برابر مذهب شيعه داشته و برافروختن آتش اختلافات مذهبي ميان شيعه و سني را به شدت رد و محكوم كرده است . اين جماعت اگر چه به وجود اختلافات آشكار ميان دو مذهب اذعان دارد ، همواره اعلام كرده است كه اين اختلافها ماهيتي ثانوي دارند .
جماعت اخوان المسلمين در مقابل كساني كه آنان را به تقليد از امام خميني متهم ميكردند ، اين اتهام را رد و اعلام كرد كه هم چنان به برنامههاي امام حسن البنا وفادار است. اين جماعت در توجيه حمايت خود از انقلاب ايران اعلام كرد كه دليل حمايت از انقلاب ايران اين بوده است كه رهبران جديد ايران اعلام كردهاند ، انقلابشان اسلامي است و هدف آنها پياده كردن شريعت است .
جماعت اخوان المسلمين در جداسازي موضع گيري خود از موضع سازمانهاي اسلام گراي زيرزميني و راديكال در مقابل انقلاب ايران ، شفاف عمل كرده و در مقابل ، در برابر دعوت حكومت انقلابي ايران از ديگر جنبشهاي اسلامي در ديگر نقاط جهان ، براي جهاد فراگير با حكومت كشورهاي خود ، با احتياط رفتار كرده است. (12)
انقلاب اسلامي به حدي توانست بر جنبش اخوانالمسلمين تأثير بگذارد كه به محض پيروزي انقلاب اسلامي دبيرخانه تشكيلات بينالمللي اخوانالمسلمين مبادرت به تماس با مسئولان جمهوري اسلامي نمود تا هيأتي مركب از نمايندگان جناحهاي مختلف اخوانالمسلمين از ايران ديدن كرده و پيروزي انقلاب را به مسئولان و مقامات بلندپايه ايران تبريك گفتند و در مورد راههاي همكاري، گفت و گو و تبادل نظر كنند.
در همان سال 1979، ايران رابطي را معرفي كرد و او با نماينده تشكيلات جهاني اخوانالمسلمين در لوگانوي سوئيس تماس گرفت و ضمن برنامهريزي براي انجام اين سفر و بحث پيراموان روابط با ايران، تصميمات فوري اتخاذ شد و در اين خصوص طرفين در مسايل ذيل به توافق رسيدند. (13)
الف) تشكيل يك هيأت مركب از نمايندگان اخوانالمسلمين براي عزيمت به ايران و تقديم تهنيت به مناسبت پيروزي انقلاب ايران و سرنگوني رژيم شاه . (اين هيأت در ژوئن 79 از ايران ديدن كرد).
ب) صدور جزوهاي از سوي اخوانالمسلمين براي معرفي انقلاب و نشان دادن دستاوردهاي مثبت و انتشار اظهارات و مواضع رهبري انقلاب.
ج) ايجاد روابط سازمان يافته با حركت دانشجويان مسلمان ايراني از طريق اتحاديه جهاني دانشجويان مسلمان و مبادرت به ترجمه ادبيات نويسندگان دو طرف به ويژه ادبيات اخوانالمسلمين از عربي به فارسي و بالعكس.
د) قراردادن عناصر و فعاليتهاي فرهنگي و مطبوعاتي اخوانالمسلمين در اختيار ايران با هدف استفاده از آنان در مراكز مطبوعاتي و ارگانهاي انقلابي اين كشور. (14)
اخوانالمسلمين در سال 1979 كتابي تحت عنوان "خميني آلترناتيو اسلامي " منتشر ساخت كه توسط فتحي عبدالعزيز نوشته شده بود. در اين كتاب شيوه امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي به عنوان راه حل براي نظامهاي وابسته ذكر شده است.
فتحي عبدالعزيز در اين كتاب اظهار ميدارد كه : "انقلاب [امام] خميني ، انقلاب يك فرقه اسلامي عليه فرقهاي ديگر نيست، بلكه مركز ثقل ارزشها و اعتقادات مشتركي است كه همه مسلمانان را به وحدت ميخواند، همان چيزي كه انقلاب ايران براي آن به وقوع پيوست. " (15)
با گذشت نزديك به دو سال از وقوع انقلاب اسلامي ايران و با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران حمايتهاي اوليه رهبران اخوانالمسلمين نسبت به انقلاب ايران كاهش يافت كه دليل آن بروز مسائل فرقهاي ـ مذهبي ميان اعضاي اين جنبش بود.
اين مساله تا جايي بود كه رهبر اخوانالمسلمين عمر تلمساني در مرحلهاي اعلام كرد : " ايران موضعي عداوت آميز در برابر جماعت اخوان المسلمين در پيش گرفته است " . اين موضع، در پاسخ اتهام ايران به اخوان المسلمين كه آنان را مجموعهاي از مزدوران امريكاييها بر ميشمرد ، اتخاذ شد . اين اتهام به اخوان المسلمين ، پس از آن ابراز شد كه جيمي كارتر رئيس جمهور سابق ايالات متحده ، از عمر تلمساني خواست تا براي آزادي گروگانهاي آمريكايي كه در ايران نگه داري ميشدند ، وساطت كند . تلمساني اين درخواست را پذيرفت و در حال برداشتن گامهاي نخست بود كه مقامات ايراني اعلام كردند ، هر كس در صدد آزادسازي گروگانها باشد ، مزدور امريكاست .
پاسخ تلمساني به اين اتهام آن بود كه دست گيري ديپلماتها و به گروگان گرفتن آنان ، از نظر ديني گناه است ؛ به اين ترتيب عناصر درون جماعت اخوان المسلمين ، در مواضع سابق خود تجديد نظر كردند و تحت تأثير مواضعي ، در صف مخالفان شيعه و انقلاب ايران قرار گرفتند .
موضع جديد جماعت اخوان المسلمين را نيز ميتوان ، در سايه رد ابتكارات صلح در جنگ عراق با ايران از سوي ايران در آن زمان و هم چنين مواضع دشمنانه عربستان سعودي در برابر انقلاب ايران كه برخي رهبران و عناصر اخوان المسلمين ارتباطات مستحكمي با آن كشور داشتند ، تفسير كرد .
جماعت اخوان المسلمين در شفاف سازي موضع خويش در خصوص جنگ عراق و ايران ، در آغاز با استناد به آياتي از قرآن ، عراق را متجاوز خوانده، محكوم كرد و هم چنين مواضع برخي كشورهاي اسلامي را كه به جاي تلاش براي توقف جنگ ، به عراق با ايران كمك ميكردند، محكوم نمود .
عمر تلمساني از رهبران همه مسلمانان جهان خواست تا براي متوقف كردن اين جنگ اقدام كنند؛ وي هم چنين ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي و اسرائيل را متهم كرد كه براي تضعيف دو طرف جنگ و رفع تهديد احتمالي اسرائيل از سوي ايران و عراق ، اين جنگ را به راه انداختهاند . در اين جا هم جماعت اخوان المسلمين، در تفسير علت جنگ ميان دو دولت مسلمان ، از مفهوم توطئه بينالمللي عليه السلام استفاده كرد. در مراحل بعدي نيز اين جماعت از استمرار اين جنگ كه آن را مخالف اصول شريعت ميشمرد ، ابراز تأسف كرد . زماني كه شيخ صلاح ابواسماعيل ( از اعضاي اخوان المسلمين )، طي سخناني كوشيد، اين تصور را ايجاد كند كه جماعت اخوان المسلمين در جنگ عراق با ايران ، طرفدار عراق است ، استاد تلمساني اعلام كرد كه شيخ ابواسماعيل نظر شخصي خود را بيان كرده است .(16)
در ايم مقطع، عدهاي در درون اخوانالمسلمين، انقلاب ايران را يك انقلاب شيعي قلمداد كردند كه در صدد سلطه بر كل جهان اسلام است و لذا دست به تبليغات و انتشار كتاب عليه ايران زدند.
يكي ديگر از علل تغيير رويه اخوانالمسلمين را ميتوان ناشي از فشار كشورهاي عربي بر اين جنبش دانست .(17) . به طور كلي تأثير انقلاب اسلامي ايران در شكلگيري نهضت بازگشت به خويشتن اسلامي در مصر و احياي فكر ديني را نميتوان انكار نمود. نهضتي كه عليرغم وجود حكومت پليسي در مصر و فشارهاي مختلف از درون و بيرون مصر تاكنون در قالب جنبشهاي عظيم دانشجويي، اتحاديههاي ارگري و تشكلهاي ديني و مذهبي به كار خود ادامه داده است. اخوانالمسلمين از اين مقطع زماني با پيش گرفتن شيوه مبارزاتي زيرزميني در صدد ايجاد خيزشهاي مردمي در دانشگاهها و در ميان مردم بر آمد هر چند كه در اين زمينه نتوانست موفق بشود.
2. تشكل هاي اسلام گراي زيرزميني
الجهاد يكي از جنبشهاي راديكال و پرطرفدار در مصر ميباشد كه در سال 1981 توسط يكي از اعضاي خود به نام خالد اسلامبولي دست به ترور رييس جمهور وقت مصر يعني انور سادات زد.
برخي بر اين عقيدهاند كه انقلاب اسلامي بيشترين تأثير را در ميان گروههاي مصر بر جنبش الجهاد داشته است. نيروهاي الجهاد نحوه پيروزي انقلاب ايران را به خوبي ترسيم كرده و آثار مبارزان ايراني را مطالعه كردند به طوري كه در زمان دستگيري آنان، يادداشتهايي از كتاب "حكومت اسلامي " امام خميني (ره) و خلاصه دست نويسي درباره انقلاب ايران و كتابهاي دكتر شريعتي توسط نيروهاي امنيتي مصر از آنان ضبط شد.
دولت مصر نيز اين وسايل را دستآويز قرار داده و دولت ايران را متهم به دخالت در امور داخلي مصر و ايجاد تشنج در اين كشور نمود.
نشريات و مطبوعات ايران در اين دوره، هر روز به انتشار عمليات گروههاي مصري ميپرداختند و ضمن ستايش آنان اسامي شهداي آنان بر خيابانهاي ايران گذاشته ميشد و اينگونه اقدامات مورد تأييد مقامات و مسئولين ايراني قرار ميگرفت.
به عنوان مثال امام خميني (ره) در پيام خود در فروردين 1358 خطاب به مردم مصر از آنان خواستند تا عليه حكومت سادات قيام كنند و اين پيام در واقع اولين موضعگيري رسمي دولت انقلابي ايران بود كه در آن صريحا سرنگوني حكومت سادت خواسته شده بود.
از نظر اين تشكيلات ، ريشههاي انقلاب ايران به انديشه حسن البنا و سيدقطب باز ميگردد . برخي رهبران تشكيلات الجهاد ، انقلاب امام خميني را الگويي برشمردند كه سازمانها و گروههاي اسلامي ، در ديگر كشورهاي اسلامي ، بايد از آن پيروي كنند . رهبران اين تشكيلات ، نشريات ، كاست ها و بيانيههايي صادر كردند و در آن از مسلمانان سني خواستند تا از انديشههاي امام خميني پيروي كنند ؛ حتي برخي عناصر تشكيلات الجهاد ابراز اميدواري كردند كه ايران، در جنگ سال 1980 م عراق را شكست دهد و پس از آن زمينه براي استيلاي ايران بر اردن و سپس آزادسازي فلسطين فراهم شود. اين عناصر، اختلافات ميان انقلاب ايران و جنبشهاي اسلام گرا در مصر را داراي ماهيتي ثانوي و فرعي دانستند ؛ به ويژه آن كه موضع هر دو در برابر دشمنان اسلام ، مشابه است.(18)
آنان انقلاب ايران را نخستين انقلاب شيعي مبتني بر مباني اسلامي صحيح توصيف كردند . برخي از تحليل گران معتقدند كه رهبران تشكيلات الجهاد در مصر ، از طريق برخي فلسطينيهاي نواز غزه ، كوشيدند تا ارتباطات نزديكي با رهبران انقلاب ايران برقرار كنند .
اما بايد توجه داشت كه جناح سنتي تشكيلات الجهاد معتقد بود كه اعتقادات شيعه ، انحراف از اسلام صحيح است . با اين حال ، وجود اين جناح با چنين موضعي ، مانع از ابراز تأييد انقلاب ايران در مناسبتهاي مختلف و توافق با آن درباره برخي مسائل نيست.
از ديگر جنبشها و گروههاي مصري كه از انقلاب اسلامي ايران تأثير پذيرفته است ميتوان به اليسار الاسلامي يا چپ اسلامي اشاره نمود.
گروه اليسار الاسلامي نيز مانند الجهاد جزو گروههاي مبارز راديكال به شمار ميرود. اين گروه نقش ايدئولوژي شيعي را در انقلاب اسلامي ايران ميستوند و به آن توجه زيادي داشتند و در همين راستا تعدادي از كتب امام خميني و دكتر علي شريعتي را به زبان عربي ترجمه نموده و منتشر كردند و خود نيز كتابهايي پيرامون انقلاب اسلامي ايران به رشته تحرير در آوردند. (19)
پي نوشت :
1- كتاب سبز مصر ، ص 1 .
2- همان ، ص 11 .
3- همان ، ص 12 .
4- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 271 .
5- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 272 .
6- جان . ال . اسپوزيتو ، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن ، ص 153 .
7- همان ، ص 154 .
8- كتاب سبز مصر ، ص 98 .
9- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 373 .
10- جميله كديور ، مصر از زاويه اي ديگر ، ص 12 .
11- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 375 .
12- همان ، ص 376 .
13- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 279 .
14- عباس خامه يار ، تأثيرات انقلاب اسلامي بر جنبش اخوان المسلمين ( پايان نامه ) ، صص (257-256)
15- جان . ال . اسپوزيتو ، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن، ص 159.
16- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 377 .
17- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 280
18- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 379 .
19- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 278 .
/س