انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی

چکیده: انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی از این نظر حائز اهمیت است كه ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انكارناپذیری در جریان انقلاب داشت كه در ساعت‌هایی كه برنامه به زبان فارسی پخش می‌كرد ، خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی می‌دادند . از این رو مصاحبه‌هایی كه رادیو بی بی سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دست‌اندركاران سیاست آن روز كشور به عمل آورده است ، برای همه‌ی مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر
چهارشنبه، 19 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی
انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی
انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی

5 آذر 1387
پژوهشگر: دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی
چکیده: انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی از این نظر حائز اهمیت است كه ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انكارناپذیری در جریان انقلاب داشت كه در ساعت‌هایی كه برنامه به زبان فارسی پخش می‌كرد ، خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی می‌دادند . از این رو مصاحبه‌هایی كه رادیو بی بی سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دست‌اندركاران سیاست آن روز كشور به عمل آورده است ، برای همه‌ی مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر و مردم عادی جالب توجه و خواندنی است.
بنگاه سخن‌پراكنی انگلستان British Broadcasting Corporation كه مخفف آن بی.بی.سی است، در سال 1927 تأسیس شد و انحصار برنامه‌های رادیو و سپس تلویزیون در سراسر انگلستان به آن واگذار گردید. در آغاز كلیه‌ی هزینه‌های این سازمان در بودجه ی عمومی كشور منظور و به وسیله‌ی وزارت خارجه پرداخت می‌شد، ولی در سال‌هیا بعد مالیاتی معادل یك لیره در سال از هر دستگاه رادیو و سه لیره از هر دستگاه تلویزیون از مردم اخذ و به بی.بی.سی پرداخت شد و این سازمان توانست با دریافت این وجه و بولتن‌های خبری وانتشارات گوناگون، بخشی از بودجه خود را تأمین كند و بنابراین كمك‌ هزینه‌ی دولت به آن كاهش یافت.
در سال 952 انحصار پخش برنامه‌های تلویزیونی از بی.بی.سی باز پس گرفته شد و در 1970 نیز با شروع به كار رادیو‌های خصوصی و محلی ، انحصار پخش برنامه‌های رادیویی از آن سلب گردید. اما برای اینكه بی.بی.سی بتواند با رادیو‌های مزبور رقابت كند، تا حدودی آزادی عمل در گفتارها و تفسیرهای خبری به آن داده شد.
رادیو بی.بی.سی چندی پس از آغاز به كار، برنامه‌ی بین‌المللی خود را كه World Service نام دارد به كار انداخت كه در واقع بخش برون مرزی آن به شمار می‌رود. برنامه‌ی مزبور رفته رفته به بیش از پنجاه زبان در سراسر جهان پخش شد و شدت اعتبار جهانی یافت. از جمله‌ی این برنامه‌های خارجی برنامه به زبان فارسی بود كه در شهریور 1320، مقارن با حمله‌ی متفقین به ایران تأسیس شد و هدف آن آماده كردن ذهن ایرانیان به بركناری رضا شاه و تحول اوضاع سیاسی كشور بود. سر ریدر بولارد وزیر مختار وقت انگلیس درخاطراتش می‌نویسد:
«این واقعا تأسف‌آور بود كه درست در زمانی كه ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران داشتیم، آنها به سرزنش ما بپردازند و از اینكه حامی شاه مودر تنفرشان بودیم، اظهار گله‌مندی بنمایند. ولی این وضع دیری نپایید، زیرا ما توانستیم با آغاز پخش برنامه‌های فارسی از لندن و دهلی تا حدود زیادی بر این مشكل فایق آییم و با تكذیب شایعات بی‌اساس و مطرح نمودن و پاسخ گفتن به بسیاری از سؤالات مربوط به رضا شاه، ذهن مردم را نسبت به حقایق روشن كنیم».
نامه‌های خصوصی و گزارش‌های محرمانه سر ریدر بولارد كه در سال 1991 در لندن منتشر شد. نشان می‌دهد مطالبی كه در آن هنگام علیه رضا شاه از رادیو بی.بی.سی منتشر می‌شد، قبلا به وسیله‌ی دوشیزه آن لمبتون وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران تهیه و به لندن ارسال شده بود و در مواقع مقتضی به بی.بی.سی دستور داده می‌شد كه آنها را پخش نماید.
در دوران جنگ جهانی دوم، بخش فارسی رادیو بی.بی.سی صرفا به انتشار اعلامیه‌های جنگی و گفتارهایی در توجیه سیاست‌های زمان جنگ دولت بریتانیا می‌پرداخت و در واقع بلندگوی تبلیغاتی آن دولت بود. در این سال‌ها اشخاصی مانند مجتبی مینوی ، ابوالقاسم طاهری و مسعود فرزاد گویندگی رادیو بی.بی.سی را بر عهده داشتند.
در دوران نهضت ملی شدن نفت نیز رادیو بی.بی.سی باز همین سیاست را ادامه می‌داد و از هیچ گونه دشمنی نسبت به حكومت ملی دكتر مصدق و نفاق افكنی در میان ایرانیان و تحریك مخالفان دولت فروگذار نمی‌كرد. یكی از نمونه‌های آن گفتاری است كه در صبح روز 23 تیر 1330 پخش كرد كه قرار بود آوریل هریمن نماینده‌ی مخصوص رییس جمهور آمریكا وارد تهران شود و در اختلاف بین ایران و انگلیس به میانجی‌گری بپردازد. رادیوی بی.بی.سی گفت: «امروز بعدازظهر حوادث خونینی در تهران روی خواهد داد و تعداد زیادی كشته و مجروح خواهند شد». همان روز حزب توده تظاهراتی علیه ورود هریمن به ایران و مداخله‌ی دولت آمریكا در مسئله‌ی نفت بر پا كرد كه در نتیجه‌ی زد و خورد اعضای حزب با نیروهای انتظامی نه نفر كشته و ده‌ها نفر زخمی شدند. فردای آن روز، رادیو بی.بی.سی ضمن تفسیر وقایع ایران گفت: «فاجعه‌ی روز یكشنبه در تهران نشان داد كه دكتر مصدق حاكم و مسلط بر اوضاع نیست و كمونیست‌ها در كمین هستند كه ایران را ببلعند و اگر انگلستان پای خود را كنار بكشد، كار ایران تمام است».
انگلیسی‌ها این نظر خود را ـ كه بسیار دور از واقعیت بود ـ همچنان تكرار و دنبال كردند تا اینكه سرانجام پس از دو سال تلاش مداوم توانستند آن را به آمریكاییان بقبولانند و آنان را با كودتایی علیه حكومت ملی كه طرح آن را خودشان تهیه كرده بودند، موافق سازند كه در 28 مرداد 1332 به مرحله‌ی اجرا در آمد. شب قبل از كودتا، رادیو بی.بی.سی در برنامه‌ی فارسی خود، این شعر فردوسی را كه دوازده سال پیش در شب سوم شهریور 1320 خوانده بود، تكرار كرد:
چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب
از آن پس تا سالیان دراز، بی.بی.سی ستایشگر رژیم خودكامه‌ی شاه بود و آن چنان در این راه پیش رفت كه در مهر 1350 به مناسبت جشن‌های دو هزار و پانصد ساله‌ی شاهنشاهی یك مسابقه‌ی شعر در بزرگداشت نظام شاهنشاهی ایران ترتیب داد كه به برنده ی آن یك بلیط دو سره‌ی سفر به لندن تعلق می‌گرفت «تا شخصا منظومه‌ی خود را در برابر میكروفون رادیو بی.بی.سی بخواند».
ولی از اواخر سال 1355 مقارن با زمانداری پرزیدنت كارتر و اعلام فضای باز سیاسی از جانب شاه، لحن بی.بی.سی تغییر كرد و ابتدا با ملایمت و سپس با شدت بیشتر به انتقاد از كارهای رژیم خودكامه‌ی شاه پرداخت و در گفتارهای خود خواستار برقراری دموكراسی و رعایت حقوق بشر در ایران شد. این موضوع مورد اعتراض شاه قرار گرفت و در این خصوص بر سر آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران شكایت كرد. پارسونز در پاسخ اظهار داشت: بی.بی.سی یك فرستنده‌ی رادیویی مستقل است و از دولت دستور نمی‌گیرد. او بعدها در خاطراتش نوشت:
« ایرانی‌ها از شاه گرفته تا دولت‌مردان و سیاستمداران دست پایین، هرگز فراموش نكرده بودند كه بخش فارسی رادیو بی.بی.سی در اوایل جنگ دوم جهانی با هدف ضمنی تضعیف رضا شاه و بركناری او از سلطنت تأسیس شده است و حتی پس از گذشت چهل سال، قانع كردن ایرانیان به اینكه بی.بی.سی ـ یا به قول ایرانی‌ها رادیو لندن ـ صدای دولت انگلیس نیست، غیر ممكن به نظر می‌رسید . من آنچه در توان داشتم برای قانع كردن شاه و وزیرانش در این مورد به كار بردم و سعی كردم این مطلب را به آنها بقبولانم كه بی.بی.سی تشكیلات مستقلی است و دولت بریتانیا خط مشی آن را تعیین نمی‌كند و آنچه را كه آنها مطالب تحریك‌آمیز و تبلیغات توطئه‌گرانه می‌نامند، چیزی جز تفسیر و تحلیل عادی و بی‌طرفانه‌ی یك ایستگاه رادیویی آزاد و غیر وابسته نیست. اما همه‌ی این گفته‌ها بی‌فایده بود ».
شاه از این توضیحات به هیچ وجه قانع نشده و به پرویز راجی سفیر خود در لندن دستور داد به هر وسیله‌ای كه ممكن است جلوی گفتارهای بی.بی.سی را بگیرد. راجی نیز هب كلیه‌ی مقامات انگلیسی متوسل شد، ولی نتیجه‌ای نگرفت. آن گاه شاه به راجی دستور داد در سفارت ایران سیم مخصوصی بكشد و هر روز اخبار و تفسیرهای بی.بی.سی را ـ‌ كه در لندن شنیده نمی‌شد ـ گوش كند و در هر مودر نسبت به مطالب و گفتارهای خلاف واقع آن اعتراض و در صورت لزوم تكذیب كند؛ كاری كه اصلا عملی نبود. شاه به این هم اكتفا نكرد و در فروردین و آذر 1357 به خلعتبری و افشار وزیران امور خارجه و دكتر سید حسین نصر رییس دفتر ملكه كه هر كدام برای انجام مأموریتی به لندن رفته بودند، دستور داد در جلوگیری از نشر برنامه‌های ضد رژیم بی.بی.سی اقدام كنند. پاسخ همیشگی مقامات انگلیس و رؤسای بنگاه سخن‌پراكنی انگلیس این بود كه بی.بی.سی سازمانی است كاملا مستقل و وزارت خارجه‌ی بریتانیا قدرت اعمال نظر در برنامه‌هایش را ندارد.
افكار عمومی و مردم ایران تفسیرها و نظریات بی.بی.سی را نظر دولت انگلیس می‌دانستند. اگر بی.بی.سی یك سازمان مستقل و خودكفا بود و بخشی از بودجه‌ی آن را وزارت خارجه‌ی بریتانیا تأمین نمی‌كرد، ممكن بود استقلال رأی آن را در مسائل سیاسی بپذیرند. اما برای ایرانیان كه همیشه شاهد بودند كلیه‌ی رسانه‌ی گروهی و دستگاه‌هایی كه با بودجه‌ی دولت اداره می‌شوند. در بیست در اختیار رژیم قرار دارند، باور كردن این موضوع دشوار بود كه سازمانی كه با كمك مالی دولت انلگیس اداره می‌شود، فارغ از كنترل دولت باشد.
به موجب تحقیقی كه سفارت ایران در لندن در خرداد 1357 به عمل آورد، معلوم شد كه در بخش فارسی رادیو بی.بی.سی 24 نفر ایرانی به عنوان خبرنگار ، تحلیل‌گر، نویسنده، مترجم و گوینده كار می‌كنند كه بیشترشان تمایلات ضد رژیم شاه دارند و چون در كارشان از آزادی عمل نسبی برخوردارند. از تهیه و انتشار اخبار داغ و هیجان‌انگیز علیه رژیم فروگذار نمی‌كنند. مردم با شنیدن این اخبار و تفسیرها چنین نتیجه‌گیری می‌كردند كه انگلیسی‌ها شاه را رها كرده و از مخالفان وی جانبداری می‌كنند. و این در حالی بود كه مقامات رسمی دولت انگلیس پی در پی پشتیبانی خود را از شاه و رژیم او اعلام می‌كردند : جیمز كالاهان نخست‌وزیر در 20 شهریور ، دكتر دیوید اوئن وزیر خارجه در 30 مهر و ملكه الیزابت دوم در مراسم افتتاح پارلمان در 10 آبان 1357 .
حقیقت هر چه بود این فكر در مردم پیدا شد كه انگلیسی‌ها دارند دو دوزه‌بازی می‌كنند ؛ یعنی در عین حال كه رسما از رژیم شاه پشتیبانی می‌كنند ، به طور غیر رسمی و از طریق بخش فارسی رادیو بی بی سی با مخالفان همصدایی می‌كنند تا هر گاه اوضاع ایران برگردد و انقلابیون پیروز شوند ، جای پایی در رژیم آینده داشته باشند .
انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی از این نظر حائز اهمیت است كه ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انكارناپذیری در جریان انقلاب داشت كه در ساعت‌هایی كه برنامه به زبان فارسی پخش می‌كرد ، خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی می‌دادند . از این رو مصاحبه‌هایی كه رادیو بی بی سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دست‌اندركاران سیاست آن روز كشور به عمل آورده است ، برای همه‌ی مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر و مردم عادی جالب توجه و خواندنی است . البته در میان صحبت‌های مصاحبه شوندگان اظهارنظرهای خلاف واقع و دور از حقیقت به چشم می‌خورد كه بخشی به علت سال‌های متمادی دوری این اشخاص از ایران و بی‌اطلاعی از واقعیت‌های سیاسی كشور است و بخش دیگر ناشی از بغض و كینه‌ای است كه نسبت به انقلاب ایران دارند ؛ انقلابی كه بساط غارت و دزدی آنها را در هم ریخت و موجب آوارگی آنان در اقصی نقاط جهان گردید . ولی از آنجا كه هر كس مسئول گفتار و اظهارنظرهای خودش می‌باشد ، خوانندگان از لابه‌لای صفحات این كتاب خواهند توانست به حقایق پی ببرند و درست را از نادرست تشخیص دهند . با این همه ، بعضی از اظهارنظرها به اندازه‌ای شگفت‌آور و بی پایه است كه نمی‌توان آنها را نادیده انگاشت كه در زیر به چند مورد اشاره می‌كنیم :
اردشیر زاهدی كه از مدافعان پر و پا قرص رژیم پیشین است ، می‌گوید : « من معتقد هستم كه اگر اعلیحضرت از ایران خارج نمی‌شدند ، وضع به این بدبختی كه امروز مملكت ما رسیده نمی‌رسید » ( صفحه‌ی 330 ) . زاهدی تجاهل می‌كند یا هنوز نمی‌داند كه بدبختی مملكت از روزی آغاز شد كه او و پدرش به دستور اربابان آمریكایی‌شان در 28 مرداد 1332 دست به كودتا زدند و حكومت ملی دكتر مصدق را سرنگون كردند و رژیم ناشی از كودتا طی بیست و پنج سال بعدی اوضاعی به وجود آورد كه مردم را عاصی كرد و به انقلاب واداشت . در واقع آن كودتا مادر این انقلاب بود . زاهدی مدعی است كه ایران در زمان شاه از استقلال كامل برخوردار بود و به ایالات متحد وابستگی نداشت ، اما چند صفحه بعد می‌گوید : « من در یكی از تلگراف‌هایی كه به عرض اعلیحضرت رساندم ، پیشنهاد كردم كه سفیر آمریكا ، سفیر انگلیس ، سفیر فرانسه و سفیر شوروی را در عرض 48 ساعت بخواهیم از ایران خارج شوند تا اینها بفهمند كه در ایران چه می‌گذرد » . ( صفحه‌ی 227 )
دكتر احسان نراقی نیز می‌گوید : « یكی از حرف‌های شاه این بود كه می‌گفت و خیال می‌كرد كه خارجی‌ها هستند كه این جریان را باعث شده‌اند . تمام مدتی كه من او را می‌دیدم ، در این هشت جلسه ، این را اغلب تكرار می‌كرد » . ( صفحه‌ی 313). بی اساس و سخیف بودن چنین ادعایی اكنون ثابت شده است .
ارتشبد فریدون جم می‌گوید : « شاه در سال‌های نخستین سلطنت ، خیلی دموكرات منش بود . افكار آزادی‌خواهی و ملت‌خواهی زیاد داشت . دیكتاتور را خود ملت ساخت . یعنی وزرا و وكلا بودند كه آن شاه آزادمنش و بی ادعا را تبدیل به خدا كردند » . ( صفحه‌ی 139) . این ادعا با واقعیت تطبیق نمی‌كند ؛ چون شاه از آغاز درصدد كسب قدرت بود و از سال‌های 1321 و 1322 این نغمه را ساز كرده بود كه « این قانون اساسی بر ضد شاه نوشته شده است » . الگوی مورد علاقه‌ی او حكومت دیكتاتوری پدرش بود و از ابتدا قصد داشت همان نوع حكومت را برقرار كند . لذا به دنبال محبوبیت زودگذری كه پس از دفع غائله‌ی آذربایجان و تیر خوردن در دانشگاه در 15 بهمن 1327 به دست آورد ، دیگر وقت را تلف نكرد و با تشكیل مجلس مؤسسان اختیار انحلال مجلسین را به خود اختصاص داد و به قدرتش افزود . پس از كودتای ننگین 28 مرداد و سرنگون كردن حكومت ملی نیز یكسره رژیم خودكامه را بر پا كرد و با زیر پا نهادن قانون اساسی و سلب آزادی از مردم و غارت اموال عمومی و حتی به اعتراف خودش در نطق 15 آبان 1357 با اشاعه‌ی " بی قانونی و ظلم و فساد " كار مملكت را به جایی رساند كه مردم جز توسل به انقلاب چاره‌ای نداشتند . او قلبا هیچ اعتقادی به دموكراسی و مشاركت مردم در امور كشور نداشت و می‌خواست این رژیم خودكامه را عینا برای جانشینش به ارث بگذارد .
دكتر هما ناطق می‌گوید : « در واقعه‌ی 17 شهریور ، بعدها كه اسنادش را به دست آوردیم ، معلوم شد كه تظاهركنندگان اصلا چهارصد نفر بیشتر نبوده‌اند » .
( صفحه‌ی 234) كذب این ادعا از اینجا معلوم می‌شود كه انبوه خبرنگاران و فیلمبرداران داخلی و خارجی و كسانی كه شاهد عینی كشتار جمعه‌ی سیاه بوده‌اند ، تلفات آن روز را تا غروب ، رقمی بین دویست تا چهار هزار نفر گزارش داده‌اند .
اظهارنظرهای دكتر كریم سنجابی در توجیه عملكرد خود در دوران انقلاب قابل توجه و عبرت‌انگیز است . رهبر جبهه‌ی ملی پس از امضای اعلامیه‌ی سه ماده‌ای پاریس و بازگشت به ایران ، تازه به این فكر می‌افتد كه نخست‌وزیر شاه بشود . به قول دكتر احسان نراقی « او می‌خواست هم نخست‌وزیر شاه بشود و هم نخست‌وزیر آیت‌الله خمینی » اما وقتی به هیچ یك از دو منظورش نمی‌رسد و شاه دكتر صدیقی و بختیار را به او ترجیح می‌دهد ، دچار سردرگمی می‌شود و به دشمنی و كینه‌توزی با یاران دیروزش می‌پردازد . دكتر سنجابی حتی به عضویت شورای انقلاب نیز برگزیده نمی‌شود و تنها سهمی كه پس از پیروزی انقلاب ، آن هم با پادرمیانی بازرگان به او داده می‌شود و تنها سهمی كه پس از پیروزی انقلاب ، آن هم با پادرمیانی بازرگان به او داده می‌شود ، تصدی وزارت امور خارجه‌ی دولت موقت فقط به مدت دو ماه است . پس از آن سنجابی از گردونه‌ی سیاست خارج می‌شود و دو سال بعد در خرداد 1360 كه آیت‌الله خمینی فتوای ارتداد جبهه‌ی ملی را صادر می‌كند ، از طریق كوه و كتل فرار می‌كند و به آمریكا پناهنده می‌شود . بی جهت نبود كه تیری دژاردن سردبیر وقت روزنامه‌ی فرانسوی فیگارو به دكتر سنجابی لقب " فریب‌ خورده‌ی حقیر تاریخ " را داد .
بخش تراژدی – كمیك این كتاب اظهارات ارتشبد عباس قره‌باغی و شاپور بختیار است كه هر كدام سعی می‌كنند تقصیر سرنگونی رژیم را به گردن دیگری بیندازند .
قره‌باغی بختیار را متهم می‌كند كه با مخالفان ارتباط برقرار كرده و قصد اعلام جمهوری داشته است . بختیار می‌گوید كه قره باغی با اعلام بی‌طرفی ارتش در 22 بهمن زیر پای او را خالی و خیانت كرده است . این دو فراموش می‌كنند كه در برابر امواج توفنده‌ی انقلاب هیچ كاری از دست‌شان ساخته نبود ؛ نه اعلام جمهوری از جانب بختیار و نه اعلام بی طرفی ارتش كه روزی هزار نفر از سربازانش می‌گریختند و به صف انقلابیون می‌پیوستند .
در این كتاب ، در متن مصاحبه‌ها كوچك‌ترین تغییری داده نشده و نوارها عینا به روی كاغذ آمده است . البته در مواردی ، آن هم به طور محدود ، برای روشن‌تر شدن مطلب ، توضیحاتی به صورت زیرنویس یا مطالبی داخل قلاب [] به متن اضافه شده است . به علاوه برای تفكیك متن مصاحبه‌ها از روایت رادیو بی بی سی مصاحبه‌ها با حروف كوچكتر و طول سطر كوتاه‌تر انتخاب شده تا از این مطالب متمایز باشد .
بخش پایانی كتاب به پیوست‌های مفصلی اختصاص دارد كه در واقع به نوعی مكمل متن مصاحبه‌هاست . اسناد تاریخی ، قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران و معرفی افراد و نام‌هایی كه در متن به آنها اشاره شده ، از اهم مطالب این بخش است .
در هر حال غرض از انتشار انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی روشن كردن گوشه‌هایی از تاریخ معاصر از زبان دست‌اندركاران و بازیگران آن است و این كار جز با انتشار كامل و دست‌ نخورده‌ی نظریان آنان ، ولو بر خلاف حقیقت باشد ، امكان‌پذیر نیست .

منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط