مفهوم‌سازيِ واژه‌هاي فعل و خلق در قرآن

با مقايسه‌ي دو مورد مشابه، تأثير بافت در مفهوم‌سازي را نشان مي‌دهيم: 1.در ماجراي حضرت زکريا، وقتي ملائکه او را بشارت مي‌دهند که داراي فرزندي به نام يحيي خواهد شد، قرآن مي‌گويد:
دوشنبه، 2 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مفهوم‌سازيِ واژه‌هاي فعل و خلق در قرآن
 مفهوم‌سازيِ واژه‌هاي فعل و خلق در قرآن

نويسنده: عليرضا قائمي‌نيا

 

با مقايسه‌ي دو مورد مشابه، تأثير بافت در مفهوم‌سازي را نشان مي‌دهيم:
1.در ماجراي حضرت زکريا، وقتي ملائکه او را بشارت مي‌دهند که داراي فرزندي به نام يحيي خواهد شد، قرآن مي‌گويد:
قَالَ رَبِّ أَنَّىَ يَكُونُ لِي غُلاَمٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء (1)
گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندي خواهد بود؟ در حالي که پيري من بالا گرفته است و زنم «نازا» است» [فرشته] گفت: «[ کار پروردگار] چنين است. خدا هر چه بخواهد مي‌کند».
حضرت زکريا خطاب به خداوند مي‌گويد که چگونه ممکن است من داراي فرزند بشوم؛ حال آنکه پير شده‌ام و همسرم نازاست؟ ملائکه هم در پاسخ مي‌گويند:
كَذَلِكَ اللّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء
خدا هر چه بخواهد مي‌کند.
2.در ماجراي حضرت مريم، وقتي ملائکه او را به فرزندي با نام عيسي (عليه‌السلام) بشارت مي‌دهند، قرآن مي‌گويد:
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (2)
[مريم] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندي خواهد بود با آنکه بشري به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [کار پروردگار]». خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند؛ چون به کاري فرمان دهد، فقط به آن مي‌گويد: «باش»؛ پس مي‌باشد.
حضرت مريم مي‌گويد خدايا هيچ بشري به من دست نزده است. پس چگونه داراي فرزند خواهم شد؟ پاسخ خداوند هم اين است:
كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء...
خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند...
اين پرسش در ارتباط با اين دو ماجرا مطرح مي‌شود که اگر هر دو ماجرا مشابه هستند، پس چرا دو پاسخ گوناگون در کار است؟ در ماجراي حضرت زکريا، عوامل طبيعي براي پيدايش فرزند وجود داشتند و تنها موانعي بر سر اين امر در کار بود. تکوين نوع بشر به طور طبيعي از پدر و مادر است و هر انساني به طور طبيعي بايد پدر و مادر داشته باشد. در اين مورد هم حضرت يحيي پدر و مادر داشت؛ ولي حضرت زکريا، پير و همسرش، نازا بود؛ بنابراين، موانعي بر سر راه اين مسير طبيعي در کار بود. در اين مورد - کبر سن و عاقر - تعبير «فعل» مناسب است، نه «خلق». در اين مورد خدا در جريان طبيعي خلقت کاري را انجام مي‌دهد و موانع را از ميان برمي‌دارد؛ اما در ماجراي تولد حضرت عيسي (عليه‌السلام) روال طبيعي تکوين در کار نيست. خدا در اين مورد، خلق مي‌کند، نه اينکه در جريان طبيعي آفرينش دست مي‌برد و موانع را از ميان برمي‌دارد؛ در نتيجه، تعبير مناسب با اين بافت، «خلق» است، نه «فعل».
از لحاظ شناختي، فعل در اين موارد کارکرد ويژه‌اي دارد. در هر دو مورد، فعل ابعاد خاصي از موقعيت موردنظر را در کانون توجه قرار مي‌دهد يا جهت خاصي به توجه مخاطب مي‌دهد. فعل «خلق» به نحوه‌ي ايجاد امر موردنظر اشاره مي‌کند؛ ولي «فعل» بُعد انجام کار را در کانون توجه قرار مي‌دهد.

پي‌نوشت‌ها:

1.آل‌عمران: 40.
2.آل‌عمران: 47.

منبع مقاله :
قائمي‌نيا، عليرضا؛ (1390)، معناشناسي شناختي قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.