قم شهر اهل بيت عليهم السلام

در ميان نخستين ساکنان عرب قم(يعني همان اشعري ها که کم کم به قمي شهرت يافتند)(1) شمار زيادي به عنوان صحابي ائمه در کتب رجالي شيعه، شناسانده شده اند.(2) شاهد مهم بر پيوند مردمان اين شهر با امامان، روايات بيشماري است که در فضيلت قم و اهالي آن در کتب حديث، نقل شده است. اين روايات، به اندازه اي است که
دوشنبه، 24 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قم شهر اهل بيت عليهم السلام
قم شهر اهل بيت عليهم السلام
قم شهر اهل بيت عليهم السلام





در ميان نخستين ساکنان عرب قم(يعني همان اشعري ها که کم کم به قمي شهرت يافتند)(1) شمار زيادي به عنوان صحابي ائمه در کتب رجالي شيعه، شناسانده شده اند.(2)
شاهد مهم بر پيوند مردمان اين شهر با امامان، روايات بيشماري است که در فضيلت قم و اهالي آن در کتب حديث، نقل شده است. اين روايات، به اندازه اي است که مي تواند به راحتي اهميت اين شهر را در نگاه امامان نشان دهد. در رواياتي از قول امام صادق -عليه السلام- قم به عنوان ملجأ و پناهگاه شيعيان، شمرده شده است. اين مطلب، بسيار طبيعي به نظر مي رسد.(3) با توجه به دوري قم از مرکز خلافت و نيز رواج تشيع در آن، به راحتي مي توانسته، پناهگاهي براي ياران ائمه باشد. به عنوان نمونه، زماني که يوسف بن عمر، محمد بن علي کوفي را که از موالي خاندان اشعري است به قتل مي رساند، عبدالرحمان فرزند او، همراه فرزندش خالد از کوفه به قم عزيمت کرده و در روستاي برق رود سکونت مي کنند.(4) در روايت ديگري از امام صادق - عليه السلام- آمده: قم بلدنا و بلد شيعتنا(5) و در روايت ديگر آمده: و ان لنا حرما و هو بلده قم(6) و باز آمده اهل قم،انصارنا(7) همچنين، از شيعيان خواسته شده که در موقع شيوع فتنه هاي بني عباس به کوفه و نيز به قم و حوالي آن بروند، چه را که في قم شيعتنا و موالينا.(8) در رايت ديگري قم به نام کوفه صغيره (9) ناميده شده است. طبيعي است که اين ارتباط در نخستين دوره ي خود در دوران امامت امام باقر -عليه السلام - محدود بوده اما به مرور گسترده مي شده است. از امام عسکري - عليه السلام - نقل شده است که براي آنها و مردم آبه، نامه نوشته و براي آنان آرزوي هدايت الهي کرده اند.(10) از امام جواد - عليه السلام - نيز در پاسخ نامه علي بن مهزيار، نامه اي نقل شده که آن حضرت از گرفتاري مردم قم، آگاه شده و دعا فرموده است که خداوند، مردم قم را از اين گرفتاري آزاد گرداند.(11) و نيز بنا به نقل حسن بن محمد قمي «ديگر از مفاخر ايشان آنک رضا - عليه السلام - در حق زکريا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري فرموده است که حق سبحانه و تعالي بلا از اهل قم بگردانيده است به سبب وجود زکريا بن آدم چنانچه بلا از اهل بغداد به قبر موسي بن جعفر - عليهما السلام- بگردانيد. »(12) نيز گفته شده است که جمعي از مردمان ري نزد امام صادق - عليه السلام- آمدند و گفتند: ما از مردم اهل ري ايم. حضرت فرمودند: مرحبا برادران مرا از اهل و مردم قم. باز مردم ري سخن خود را تکرار کردند و امام نيز مجددا فرمايش خود را تکرار کرد. سپس فرمود: خداي را حرمي است و آن مکه است و رسول خدا را حرمي است و آن مدينه است و اميرالمؤمنين - عليه السلام - را حرمي است و آن کوفه است و ما را حرمي است و آن شهر قم است. زود باشد که به شهر قم زني را از فرزندان من فاطمه نام دفن کنند و هر کس که زيارت او دريابد به بهشت شود.(13)
همچنين نقل شده است که حسين بن روح، يکي از نواب امام زمان - عليه السلام - به گروهي از فقهاي قم، «کتاب تأديب» را فرستاد. آنگاه از آنها خواسته است که ببينند، چه مقدار با مطالب آن مخالفند. آنها پس از مطالعه، اظهار داشته اند که تنها دريک مورد جزئي نظر ديگري داشته اند.(14) اين روايت نشان مي دهد که تفکر شيعي قم مبناي اساسي براي تشيع مقبول بوده است. از روايات ديگري، چنين بدست مي آيد که آنها با حضرت رضا -عليه السلام- رفت و آمد داشته اند.(15) همچنين آمده است که آنها، اولين کساني بوده اند که براي ائمه - عليهم السلام- خمس فرستاده اند.(16) سر جمع چهل و سه روايت در فضيلت شهر و مردمان قم نقل شده است.(17) در يکي از مصادر اهل سنت نيز آمده است که ابوموسي اشعري از علي - عليه السلام- در مورد بهترين مناطق در موقع فتنه پرسش کرد، امام علي -عليه السلام- در پاسخ، منطقه جبل را ذکر کرده و پس از آن، خراسان و در نهايت، منطقه قم را بهترين محل معرفي کرده جايي که در وقت فتنه بهترين جايهاست و يخرج منها انصار خير الناس أبا و أما است.(18) در روايت ديگري نيز آمده است: لولا القميون لضاع الدين(19) اگر قمي ها نبودند، دين از بين مي رفت. کشي هم رواياتي در باب آمدن عمران و عيسي، فرزندان عبدالله قمي، نزد امام صادق - عليه السلام- نقل کرده است.(20) درنقلي ديگر نام قم نيز در ميان شهرهاي است که برخي از شيعيان آنها موفق به ديدار امام مهدي - عليه السلام- شده اند. (21) نامه ي امام عسکري - عليه السلام - به مردم قم و آبه نيز از شواهد اين ارتباط به حساب مي آيد.(22) در نقلي آمده است که وقتي امام عسکري - عليه السلام - رحلت کرد و فد وفد من قم و الجبال وفود بالاموال التي کانت تحمل علي الرسم و العاده.(23) اين نقل به خوبي رفت و شد ميان مردم قم و جبال را نزد امام عسکري - عليه السلام- نشان مي دهد.
به هر روي اين فضائل تا آن اندازه بوده است که يکي از عالمان شيعه، در همان قرون نخست کتابي با نام کتاب فضل قم و الکوفه نوشته است.(24) گفتني است که طبق اخباري که درستي آن روشن نيست، امام رضا - عليه السلام- در سفر به مرو از قم گذشته اند. مدرسه ي رضويه قم واقع در خيابان آذر يادگار محل اقامت آن حضرت در قم دانسته شده و هنوز بر فراز ديوار آن نوشته اي که اين نقل را آورده به چشم مي خورد. ايضا محلي در جمکران قم به عنوان قدمگاه حضرت مهدي - عليه السلام - وجود دارد که بر اساس نقلي منسوب و مربوط به اواخر قرن چهارم هجري مي شود. اين مکان در اين زمان به صورت مسجدي بزرگ درآمده و هر شب چهارشنبه و جمعه گروه زيادي از شهرهاي مختلف براي خواندن نماز در آن، به اين شهر سفر مي کنند.

پي نوشت ها:

1- روضات الجنات، ج 2 ص 180.
2- نک: رجال النجاشي. شيخ قوام اسلامي در کتاب قم و قميين، نام محدثان قم را يک جا، فراهم آورده است. وي از ميان آنها، صحابيان امامان را نيز يادآور شده است. همچنين ناصرالشريعه در تلاشي مشابه، اسامي محدثان قمي را در تاريخ قم ذکر کرده است. و در صفحات 168، 169، 176، 182، 192، 194، 195، 199، 202 آن کتاب به اسامي قمي هائي که صحابي ائمه - عليه السلام- بوده اند، اشاره کرده است.
3- بحارالأنوار، ج 60، صص 214، 215، 217. تاريخ قم، ص 99.
4- رجال بحرالعلوم، ج 1 ص 331.
5- سفينه البحار، ج 2، ص 447.
6- همان مدرک، ص 446؛ نقض، ص 196.
7- بحار، ج 60 ص 214.
8- سفينه البحار، ج 2، ص 446.
9- مجالس المؤمنين، ص 83.
10- الکني و الالقاب ، ج 3، ص 87. چنانکه در روايت ديگري، براي آنها طلب مغفرت کرده اند. سفينه البحار، ج 1 ص 55.
11- مجالس المؤمنين، ج 1 ص 422.
12- تاريخ قم، ص 278.
13- تاريخ قم، ص 215.
14- الغيبه ، ص 240، 227.
15- سفينه البحار، ج 2 ص 447.
16- قم و قميين، ص 38.
17- همان، صص 38 - 40.
18- مختصر البلدان، صص 263 - 264.
19- تاريخ قم، ص 52.
20- رجال الکشي، ص 332، 333.
21- کشف الغمه، ج 2، صص 533-532.
22- بحارالانوار، ج 50، ص 317.
23- کمال الدين و تمام النعمه، ص 476.
24- رجال النجاشي، ص 177.

منبع: تاريخ تشيع در ايران




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما