ایالات متحده آمریکا، جمهوری فدرالی مرکب از 51 ایالت، در نیمکرهی غربی، در آمریکای شمالی که از شمال به کانادا و (در آلاسکا) به اقیانوس منجمد شمالی، از شرق به اقیانوس اطلس، از جنوب به مکزیک و خلیج مکزیک و از غرب به اقیانوس آرام محدود است. مساحت کل آن کلاً 9.369.885 کیلومترمربع و جمعیت آن 229.807.000 نفر است. پایتخت آن واشنگتن است و بزرگترین شهرهای آن عبارتند از: دیترویت (مرکز عمدهی سیاهان مسلمان)؛ سان دیهگو؛ سانفرانسیسکو؛ شیکاگو (مرکز فعالیتهای اسلامی سیاهان)؛ فیلادلفیا؛ لوس آنجلس؛ نیویورک (مقر سازمان ملل متحد) و هوستون. 83/15 درصد کل جمعیت این کشور را سفیدپوستان؛ 11/69 درصد ایشان را سیاهان؛ 1/55 درصد آنان را آسیاییها و اهل جزایر اقیانوسیه؛ 0/63 درصد ایشان را سرخپوستان بومی و 2/98 درصد بقیه را سایر نژادها تشکیل میدهند. سیاهپوستان افریقایی که امروزه مهمترین گروه مسلمانان بومی این سرزمین را تشکل میدهند، از جمله نخستین اقوام غیر بومیای بودهاند که به این سرزمین وارد شدهاند. اکثر منابع، مسقط الرأس اسلاف سیاهان کنونی آمریکا را (که از اقوام مندینگو بودهاند) سواحل غربی افریقا (از مراکش تا نیجر) و عدهی کمی از ایشان را از مردم موزامبیک و جزیرهی ماداگاسکار، در اقصی نقطهی شرق افریقا و بالاخره معدودی از آنان را از اهالی سبزه زارهای سودان در حاشیهی صحرا میدانند. کلمهی نگرو (Negro= سیاه آفریقایی) که به سیاهان امریکا اطلاق میشود، شکل جدید اسپانیایی و پرتغالی «نیجر» (Niger= کشور نیجر) است و این معنا مؤید آنست که نخستین سیاهان افریقایی از نیجر به آمریکا پا نهادهاند. اکثریت قریب به اتفاق سفیدپوستان این کشور مسیحی و پروتستان و گروه معتنابهی از ایشان نیز پیرو کلیسای کاتولیک روماند. یهودیان، مسیحیان، ارتدوکس، مورمونها، بوداییان، سیکها و مسلمانان، دیگر اقلیتهای مذهبی امریکا را تشکیل میدهند. امریکا در سالهای اخیر شاهد نوعی احیای فکر دینی (البته متفاوت از نوع احیای فکر دینی در آسیا) بوده است. زبان قریب به اتفاق مردم این کشور انگلیسی است. اسلام در آمریکا: مسلمانان ظاهراً یکی از کوچکترین اقلیتهای مذهبی آمریکا به شمار میآیند. اگرچه سابقهی نفوذ اسلام به این سرزمین، بنا بر برخی شواهد و قرائن، به قدمت ورود سیاهان به این سرزمین، یعنی اوان کشف این قاره میرسد و به تعبیری با آن توأم و همراه بوده است، لیکن امروزه مهمترین گروه مسلمانان بومی و یا به تعبیر درست، بومی شدهی این سرزمین همانا سیاهانی هستند که خصوصاً از سال 1913م/1331ق به بعد، در گروههای مختلف ولی معدود «اسلامی» و عمدتاً در جنبش «ملت اسلام» یا همان جنبش «مسلمان سیاه» تشکیل یافتهاند. نهضت مسلمانان سیاه و یا بنابر اصطلاح رهبران آن، نهضت «ملت اسلام» که قویاً رنگ اجتماعی و آرمانهای سیاسی و ناسوتی دارد، از منظر تاریخی ادامهی جنبشهای ملیگرای متقدم سیاهپوستان و خصوصاً جنبش «ندبله درو علی» است که صبغههای اسلامی داشته است؛ جنبش ملت اسلام امروزه تنها به لحاظ نوع معادشناسی و تأکید بر برتری نژاد سیاه با این جنبشهای متفاوت است. ندبله دروعلی (با تیموتی درو) که در 1886 م/1303ق در کارولینای شمالی چشم به جهان گشود، از اولین بنیانگذاران جنبش ملیگرایانه و اسلامی سیاهان امریکا بود. رقابت شیخ کلودگرین با وی در سال 1929م/1308ش، ابتدا سبب قتل شیخ مزبور گردید و متعاقباً اسباب مرگ اسرارآمیز درو علی را در همان سال فراهم کرد. ظاهراً او در سال 1913م/1330ق نخستین مسجد اسلامی را در نیوآرک بنیاد نهاد و پیش از آمدنش به شیکاگو در سال 1925م/1304ش مسجد دیگری در پیتسبورگ پنسیلوانیا و نیز مسجدی در دیترویت میشیگان تأسیس کرد. پس از مرگ دروعلی، ولی فرد (یا والاس فرد و یا فرد محمد) که پیشینهی زندگیش هنوز مبهم و مکتوم مانده، رهبری این جنبش را بدست گرفت. بنابر آنچه مشهور است، وی مسلمان سنیای بوده که در سال 1877م/1294ق در مکهی معظمهی دیده به جهان گشوده بود و در یکی از روزهای تابستان 1930م/1309ش به عنوان فروشندهای دورهگر در محلهی سیاهپوستان دیترویت ظاهر شد. وی مدعی بود تجسم مجدد ندبله دروعلی (و تجسم الله) است، ولی پیروانش او را پیامبر یا منجیای میدانستند که برای رهانیدن «ملت اسلام دور مانده از اصل خود در غرب» برایشان ظاهر شده است. او در مدت کوتاهی توانست حدود 8000 نفر از سیاهپوستان را به تعالیم اسلامی التقاطی خود جذب نماید؛ وی در سال 1931م/1310ش نخستین مسجد را در دیترویت و چندی بعد، با اعزام الیجاه محمد (یا در برخی از مطبوعات فارسی عالیجاه محمد با نام قبلی الیجاه پولی، 1897-1975م/1276-1354ش) که مرید وی شده و به شاگردی او درآمده بود، دومین مسجد را (که امروزه با نام مسجد شمارهی 2 شیکاگو، کانون اصلی فعالیتهای نهضت مسلمانان سیاه امریکاست) در شیکاگو تأسیس کرد. وی در سال 1934م/1313ش به نحو مرموزی ناپدید شد. ظاهراً بحران بزرگ اقتصادی 1929-1930م/1308-1309ش و نیز کوچ گروهی از مسلمانان به آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، از جمله عوامل پیشرفت چشمگیر این جنبش در 1930م/1309ش بوده است. در سال 1930م/1309ش شکافی دائمی در این نهضت پیش آمد: دستهی مورها به دروعلی وفادار ماندند و دستهی دیگری به ولی فرد و الیجاه گرایش یافتند. مهمترین کسی که پس از ولی فرد راه وی را پی گرفت، الیجاه محمد بود که در سال 1934م/1313ش به عنوان «رسول» یا «پیامبر» جانشین فرد محمد گردید. الیجاه در الیجاه پولی، در حوالی شهر ساندرزوبل و در خانوادهای که 13 فرزند داشتند چشم به جهان گشود. در میان بسیاری از سیاهان مسلمان امریکا مشهور است که روزی مریم مقدس بر مادر وی، در هفت سالگی، ظاهر شده و گفته بوده که یکی از فرزندان او سیاهان آمریکا را بنام خدا نجات خواهد داد. الیجاه محمد در سال 1923م/1302ش به دیترویت کوچید و سالها در کارخانجات بستهبندی گوشت و نظایر آن کار کرد. در 1931م/1310ش به دیدار ولی فرد نایل شد و به شاگردی وی درآمد. فرد در این ایام وی را به عنوان نخستین روحانی مسلمان سیاهان آمریکا برگزید و نام او را از «پولی» به محمد تغییر داد.
جنبش مسلمانان سیاه از آن ایام تا مدت 20 سال گروهی کوچک و مخفی بود. فعالیتهای این جنبش در سالهای 1954-1961م/1333-1340ش علنی شد و سریعاً توسعه یافت. سخنان آتشین و تعالیم انگیزندهی مالکم ایکس (1925-1965م/1304-1344ش) روحانی مسلمان سیاهپوست دیگری که دستیار و معاون الیجاه محمد بود و بعنوان مظهر خشم سیاهان، در میان روشنفکران و اقشار مختلف سیاهان نفوذی فوق العاده داشت، بر گسترش باز هم بیشتر دامنهی این جنبش افزود. در این ایام مساجد متعدد دیگری در سایر نقاط عمدتاً سیاهپوست نشین شهرهای مختلف آمریکا دایر شد. مالکم ایکس در روز 21 فوریهی 1965 م/2 اسفند 1343ش، در حالی که در محلهی هارلم مشغول سخنرانی بود، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. نهضت مسلمانان سیاه آمریکا تا سال 1963م/1342ش به قریب سی ایالت از پنجاه و یک ایالت آمریکا راه یافته بود، و شمار اعضای آن (که هیچگاه بدرستی و صراحت فاش نشده است) بالغ بر 50 هزار نفر و احتمالاً بیش از آن میرسید. رونق و شکوفایی این جنبش تا سال مرگ الیجاه محمد در سال 1975م/1354ش نیز به همین منوال ادامه یافت و اعضای آن به چندین برابر افزایش یافتند. امروزه اعضای این جنبش را از 70.000 تا 250.000 نفر تخمین زدهاند. فعالیت جنبش مسلمانان سیاه آمریکا در هیأت مساجد سازمان یافته و تا ماه دسامبر 1959م/ آذر 1338ش در سراسر آمریکا 50 مسجد دایر بوده است. از مرگ الیجاه محمد به اینسو، یکی از پسران وی رهبری این جنبش را برعهده دارد. مسلمانان سیاهپوست آمریکا را میتوان اخیرترین و جدیدالورودترین افراد به آئین اسلام دانست؛ این مسلمانان جدیدالاسلام، درست برخلاف مسلمانان با سابقهای همچون مسلمان شوروی اکثراً جوان، پرشور و فعالند. البته صبغههای ناسوتی و اجتماعی و سیاسی اسلام مسلمانان امریکا و میزان التقاط آراء و اندیشهها و مذاهب و حتی اوهام و افسانههای مختلف در آن، به حدی است که میتوان گفت اسلام مسلمانان سیاهپوست آمریکا منحصراً مختص به خود ایشان است. اینان در توجیه و تعلیل قضایا و احکام دینی از افسانهها و توهمات کمک میگیرند؛ معادشناسی خاص خود دارند و بهشت و دوزخ را به حالات ذهنی این جهان تأویل میکنند؛ همهی سیاهان [و یا همهی غیر سفیدها] را بالفطره مسلمان میدانند؛ در حالیکه نژاد سفید (و یا به تعبیر خودشان قفقازی) را مظهر شر و شیطان میدانند و دین مسیحیت را، بدان لحاظ که به زعم ایشان دین سفیدپوستان و مستمسک آنان برای به بردگی و آوارگی کشانیدن سیاهان بوده، نفی و طرد میکنند؛ جدال نهایی خیر و شر را همانا جدال اسلام (آنچنانکه خود درک میکنند و بدان ایمان دارند) با مسیحیت و نژاد غیرسفید با نژاد سفید میدانند؛ شدیداً و اکیداً بر برتری نژاد سیاه (و یا همهی نژادهای غیرسفید) بر نژاد سفید باور دارند. اینان علیرغم اینکه مسیحیت را نفی و طرد میکنند، ولی شواهد بسیار نیرومندی از نفوذ و وجود صبغههای مسیحی در اسلامشان مشهود است: تجسم الله یا خداوند انگاشتن رهبران این جنبش و یا خداوند را پدر خود خطاب کردن از جانب این رهبران از نمونههای بارز این شواهد است. در مجموع، جنبش سیاهان مسلمان آمریکا اساساً یک حرکت اجتماعی تلقی گردیده است، نه یک نهضت دینی و با همهی این احوال، در سالهای گذشته این جنبش با بسیاری از کشورهای اسلامی آفریقا و آسیا مناسبات دوستانهای برقرار کرده است و حالت اسلامی بیشتری یافته است. عضویت در جنبش «ملت اسلام» که داعیهی تشکیل نوعی حکومت جهانی برای سیاهان، یا غیر سفیدها، را دارد، منحصر به غیر سفیدپوستان است و تقریباً تمام سیاهان آمریکا را در برمیگیرد. نخستین شرایط عضویت در این جنبش [بعد از سفیدپوست نبودن] ایمان به الله و پذیرش اسلام- آنگونه که الیجاه محمد ارائه میکرده است- به زعم الیجاه محمد بهشت اینجهانی است؛ بهشت و جهنم دو وضعیت زمینی است که بازتاب ذهنی وضع روانی انسان است؛ معنای واقعی رستاخیر عبارتست از: معرفت به هویت خود، مذهب خود و خداوند خود و جهل نسبت به اینها همانا دوزخ است. سایر سازمانهای سیاهان مسلمان امریکا عبارتند از: «مسلمانان گروه داود»؛ «مسلمانان گروه ندبله دروعلی» که صبغههای مسیحی در اسلامشان بسیار فاش و محسوس است و مسلمانان هوادار مالکم ایکس.
با توجه به اصل و منشأ و مسقط الرأس سیاهان امریکا و داعیان اسلام در این سرزمین، که با توجه به شواهد و قرائن همگی از اهل تسنن بودهاند، یافتن نشانی از تشیع در میان سیاهان مسلمان آمریکا بسیار بعید مینماید؛ جالب است که نام «علی» در میان ایشان نیز (همچون «ندبله دروعلی» از متقدمین و «محمدعلی کلی» در میان متأخرین) به هیچ وجه عنایتی به ربط شیعی آن ندارد. از اینرو، به نظر میرسد که مهمترین و یا تنها گروه شیعیانی که در آمریکا زندگی میکنند همانا شیعیانی باشند که از کشورهای شیعی آسیا و آفریقا، همچون ایران، عراق، هند، پاکستان و یا سواحل شرقی آفریقا و نظایر آن، به آمریکا کوچیدهاند، که از شمار و یا ترکیب و فعالیتهای اینان نیز اطلاع دقیقی در دست نیست.
جنبش مسلمانان سیاه از آن ایام تا مدت 20 سال گروهی کوچک و مخفی بود. فعالیتهای این جنبش در سالهای 1954-1961م/1333-1340ش علنی شد و سریعاً توسعه یافت. سخنان آتشین و تعالیم انگیزندهی مالکم ایکس (1925-1965م/1304-1344ش) روحانی مسلمان سیاهپوست دیگری که دستیار و معاون الیجاه محمد بود و بعنوان مظهر خشم سیاهان، در میان روشنفکران و اقشار مختلف سیاهان نفوذی فوق العاده داشت، بر گسترش باز هم بیشتر دامنهی این جنبش افزود. در این ایام مساجد متعدد دیگری در سایر نقاط عمدتاً سیاهپوست نشین شهرهای مختلف آمریکا دایر شد. مالکم ایکس در روز 21 فوریهی 1965 م/2 اسفند 1343ش، در حالی که در محلهی هارلم مشغول سخنرانی بود، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. نهضت مسلمانان سیاه آمریکا تا سال 1963م/1342ش به قریب سی ایالت از پنجاه و یک ایالت آمریکا راه یافته بود، و شمار اعضای آن (که هیچگاه بدرستی و صراحت فاش نشده است) بالغ بر 50 هزار نفر و احتمالاً بیش از آن میرسید. رونق و شکوفایی این جنبش تا سال مرگ الیجاه محمد در سال 1975م/1354ش نیز به همین منوال ادامه یافت و اعضای آن به چندین برابر افزایش یافتند. امروزه اعضای این جنبش را از 70.000 تا 250.000 نفر تخمین زدهاند. فعالیت جنبش مسلمانان سیاه آمریکا در هیأت مساجد سازمان یافته و تا ماه دسامبر 1959م/ آذر 1338ش در سراسر آمریکا 50 مسجد دایر بوده است. از مرگ الیجاه محمد به اینسو، یکی از پسران وی رهبری این جنبش را برعهده دارد. مسلمانان سیاهپوست آمریکا را میتوان اخیرترین و جدیدالورودترین افراد به آئین اسلام دانست؛ این مسلمانان جدیدالاسلام، درست برخلاف مسلمانان با سابقهای همچون مسلمان شوروی اکثراً جوان، پرشور و فعالند. البته صبغههای ناسوتی و اجتماعی و سیاسی اسلام مسلمانان امریکا و میزان التقاط آراء و اندیشهها و مذاهب و حتی اوهام و افسانههای مختلف در آن، به حدی است که میتوان گفت اسلام مسلمانان سیاهپوست آمریکا منحصراً مختص به خود ایشان است. اینان در توجیه و تعلیل قضایا و احکام دینی از افسانهها و توهمات کمک میگیرند؛ معادشناسی خاص خود دارند و بهشت و دوزخ را به حالات ذهنی این جهان تأویل میکنند؛ همهی سیاهان [و یا همهی غیر سفیدها] را بالفطره مسلمان میدانند؛ در حالیکه نژاد سفید (و یا به تعبیر خودشان قفقازی) را مظهر شر و شیطان میدانند و دین مسیحیت را، بدان لحاظ که به زعم ایشان دین سفیدپوستان و مستمسک آنان برای به بردگی و آوارگی کشانیدن سیاهان بوده، نفی و طرد میکنند؛ جدال نهایی خیر و شر را همانا جدال اسلام (آنچنانکه خود درک میکنند و بدان ایمان دارند) با مسیحیت و نژاد غیرسفید با نژاد سفید میدانند؛ شدیداً و اکیداً بر برتری نژاد سیاه (و یا همهی نژادهای غیرسفید) بر نژاد سفید باور دارند. اینان علیرغم اینکه مسیحیت را نفی و طرد میکنند، ولی شواهد بسیار نیرومندی از نفوذ و وجود صبغههای مسیحی در اسلامشان مشهود است: تجسم الله یا خداوند انگاشتن رهبران این جنبش و یا خداوند را پدر خود خطاب کردن از جانب این رهبران از نمونههای بارز این شواهد است. در مجموع، جنبش سیاهان مسلمان آمریکا اساساً یک حرکت اجتماعی تلقی گردیده است، نه یک نهضت دینی و با همهی این احوال، در سالهای گذشته این جنبش با بسیاری از کشورهای اسلامی آفریقا و آسیا مناسبات دوستانهای برقرار کرده است و حالت اسلامی بیشتری یافته است. عضویت در جنبش «ملت اسلام» که داعیهی تشکیل نوعی حکومت جهانی برای سیاهان، یا غیر سفیدها، را دارد، منحصر به غیر سفیدپوستان است و تقریباً تمام سیاهان آمریکا را در برمیگیرد. نخستین شرایط عضویت در این جنبش [بعد از سفیدپوست نبودن] ایمان به الله و پذیرش اسلام- آنگونه که الیجاه محمد ارائه میکرده است- به زعم الیجاه محمد بهشت اینجهانی است؛ بهشت و جهنم دو وضعیت زمینی است که بازتاب ذهنی وضع روانی انسان است؛ معنای واقعی رستاخیر عبارتست از: معرفت به هویت خود، مذهب خود و خداوند خود و جهل نسبت به اینها همانا دوزخ است. سایر سازمانهای سیاهان مسلمان امریکا عبارتند از: «مسلمانان گروه داود»؛ «مسلمانان گروه ندبله دروعلی» که صبغههای مسیحی در اسلامشان بسیار فاش و محسوس است و مسلمانان هوادار مالکم ایکس.
با توجه به اصل و منشأ و مسقط الرأس سیاهان امریکا و داعیان اسلام در این سرزمین، که با توجه به شواهد و قرائن همگی از اهل تسنن بودهاند، یافتن نشانی از تشیع در میان سیاهان مسلمان آمریکا بسیار بعید مینماید؛ جالب است که نام «علی» در میان ایشان نیز (همچون «ندبله دروعلی» از متقدمین و «محمدعلی کلی» در میان متأخرین) به هیچ وجه عنایتی به ربط شیعی آن ندارد. از اینرو، به نظر میرسد که مهمترین و یا تنها گروه شیعیانی که در آمریکا زندگی میکنند همانا شیعیانی باشند که از کشورهای شیعی آسیا و آفریقا، همچون ایران، عراق، هند، پاکستان و یا سواحل شرقی آفریقا و نظایر آن، به آمریکا کوچیدهاند، که از شمار و یا ترکیب و فعالیتهای اینان نیز اطلاع دقیقی در دست نیست.
پی نوشت:
تاریخ اجتماعی سیاهان آمریکا، بنجامین براولی، ترجمهی سروش حبیبی، تهران، خوارزمی، 1354، 13-15؛ سیاهان آمریکا را ساختند، بنجامین کوارلز، ترجمهی ابراهیم یونسی، تهران، خوارزمی، 1355، 9، 11، 279، 280، 295، 360؛ مالکم ایکس، زندگینامهی خود نوشته، تهیه و تدوین آلکس هیلی، ترجمهی غلامحسین کشاورز، تهران، امیرکبیر، 1362؛ مدخلی بر نهضت مسلمان سیاهپوست آمریکا، تهران، شورای هماهنگی مساجد، 1358؛ مسلمان سیاه آمریکا، پرفسور اسین ادوم، ترجمهی محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1363، اکثر صفحات.
The Eruopa Yearbook, 1983. A world Survey, London, Europa Publications LTD., 1983, Vol. II, p.1667, 1669, 1670, 1672, 1705-1706; Sociology of Religion Ed. by Ronald Robertson, London, Penguin, 1969, pp. 265-266
The Eruopa Yearbook, 1983. A world Survey, London, Europa Publications LTD., 1983, Vol. II, p.1667, 1669, 1670, 1672, 1705-1706; Sociology of Religion Ed. by Ronald Robertson, London, Penguin, 1969, pp. 265-266
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشیع، تهران: حکمت، چاپ اول