بررسي علل نفوذ تشيع

محبوبيت علويان در ميان مردم يکي از دلايل اصلي نفوذ تشيع در سرزمينهاي مختلف است . اين مسأله در مورد عراق ، افزون بر آن که ناشي از دوستي اهل بيت - عليهم السلام - بود ، جنبه ي سياسي نيز داشت . اهالي کوفه ، علويان را با پيشينه اي که از حکومت علي - عليه السلام - داشتند لايق رهبري مي ديدند . در مناطق ديگر ، محبوبيت اهل بيت - عليهم السلام - مسبوق به خويشي آنها با رسول خدا - صلي الله عليه و آله - و روايات فضائل بوده است . اين امري طبيعي است که مردم ، وقتي
پنجشنبه، 27 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي علل نفوذ تشيع
بررسي علل نفوذ تشيع
بررسي علل نفوذ تشيع


محبوبيت علويان در ميان مردم يکي از دلايل اصلي نفوذ تشيع در سرزمينهاي مختلف است . اين مسأله در مورد عراق ، افزون بر آن که ناشي از دوستي اهل بيت - عليهم السلام - بود ، جنبه ي سياسي نيز داشت . اهالي کوفه ، علويان را با پيشينه اي که از حکومت علي - عليه السلام - داشتند لايق رهبري مي ديدند . در مناطق ديگر ، محبوبيت اهل بيت - عليهم السلام - مسبوق به خويشي آنها با رسول خدا - صلي الله عليه و آله - و روايات فضائل بوده است . اين امري طبيعي است که مردم ، وقتي پيامبر - صلي الله عليه و اله - را نديده و مي شنيدند که کسي از اهل بيت او به سوي آنها مي آيد ، نسبت بدو علاقه نشان مي دادند . اين نکته جالب است که محبوبيت علويان در طول تاريخ اسلام ، حتي ذره اي نيز کاهش نيافته و هر زمان که يک علوي در نقطه اي قيام مي کرد ، مردم گرد او اجتماع مي کردند. مي دانيم که صاحب الزنج براي اين که بتواند در زنگيان نفوذ کند ، خود را علوي ناميد . ( 1 ) اين احتمال وجود دارد که او به درستي از خاندان علويان بوده است . عبدالله محض مي گفت همه مردم علاقه داشتند تا از علويان باشند اما هيچگاه علويان آرزو نکردند که از ديگران باشند . ( 2 ) همين امر سبب مي شد تا کساني به دروغ خود را علوي بشناسانند و درست به همين دليل بود که کساني از علويان به علم نسب روي آوردند و نسابه شدند تا افرادي که مدعي علوي بودن هستند بتوانند درستي و نادرستي ادعاي آنها را تشخيص دهند . حتي مي توان گفت که يکي از کارهاي نقيبان همين بوده است . در کتابهاي نسب مکرر به مواردي برمي خوريم که
نسبت علوي بعضي از افراد ، تکذيب شده است . ( 3 ) به هر روي مي توان گفت يکي از دلايل عمده نفوذ تشيع در همه بلاد اسلامي و از جمله ايران ؛ همين محبوبيت علويان است . اشاره کرديم که يکي از دلايل اين محبوبيت روايات فضائل بود که از رسول خدا - صلي الله عليه و اله - در مورد اهل بيت - عليهم السلام - نقل شده است . اين روايات که عمدتا در عراق گرد آوري مي شد حجم گسترده اي داشت و ضمن دهها کتاب از سوي شيعيان عراقي ، زيديان و اماميان تدوين مي شد . بخش ديگر آن نيز ، معلول سجاياي علمي ، اخلاقي و سياسي خود آنها بوده است . عشق و علاقه طبيعي مردم به خاندان پيامبر - صلي الله عليه و اله - را نيز نبايد از نظر دور داشت . نکته ي اخير در تمام قرون عامل نفوذ تشيع در بلاد مختلف بوده و حتي در مناطق سني نشين که علويان حضور داشته اند ،پس از مرگ و يا شهادت آنها ، بقعه هايي بر مزارشان ساخته شده است . به اين ترتيب بذر تشيع و حب اهل بيت - عليه السلام - در اين نقاط ، کاشته شده است . اعتناي اهل سنت به مقام علويان نيز کاملا در گذر تاريخ قابل درک است . شريف که لقبي براي علويان بوده عمدتا در قرن چهارم به بعد در تمامي دنياي اسلام مورد استفاده بوده و اهل سنت براي شرفاء احترام فوق العاده اي قائل بودند . (4)
دانستن علل نفوذ علويان در ميان ساير گروههاي مذهبي و مردم مي تواند در دانستن علل گسترش تشيع به ما کمک کند ، چرا که علويان ، مبلغان حرکت شيعه بوده اند . البته دانسته است که اين تشيع ، مراتب مختلف زيدي ، امامي و غيره داشته است . دوستي اهل بيت سنگ بناي تشيع است که خود در تمامي انواع تشيع حضور داشته است . اگر اين دوستي در مسير منطقي خود سير مي کرد تا حد ولايت و اطاعت از اهل بيت پيش مي رفت ، اما گاهي به افراط نيز کشيده مي شد و به حد اعتقاد غلو آميز غلاة در مورد ائمه اطهار - عليهم السلام - مي رسيد .

زهد شيعيان عامل نفوذ تشيع

اشاره کرديم که يکي از علل نفوذ علويان ديانت آنها بود که در قرون اول حتي شيعيان نيز به آن مشهور بودند . علويان و دوستانشان در انجام فرائض ديني ، تقيد حساب شده اي داشتند و پاي بندي آنها به اسلام در ميانشان آشکار بود . مردم ، فرق بين اسلام علويان را با اسلام امويان و عباسيان به خوبي مشاهده مي کردند و به راحتي تشخيص مي دادند که علويان و شيعيان گرايش ديني بسيار قوي دارند . زماني که مردم وقتي در جريان شورش آنها بر ضد حکومت گردشان جمع مي شدند ، تازه فضائل آنها را درک مي کردند . به دنبال آن بود که پيوند سياسي آنها با علويان به شکل پيوند اعتقادي در مي آمد . اين در حالي بود که خوارج علي رغم آنچه در مورد تدينشان گفته مي شد ، متعادل نبودند و به همين دليل نمي توانستند از اين زاويه نفوذي کسب کنند . برخوردهاي تند روانه و وحشيانه آنها ، مردم را به شدت آزار مي داد ، به طوري که به عنوان مثال بصري ها کاملا از آنها وحشت داشتند .(5)
در برابر تعادل شيعه و تقواي علمي و عملي آنها ، سبب جذب مردم مي شد . در رأس شيعيان ، علويان و در رأس آنها امامان شيعه - عليه السلام - بودند که اين ويژگيها را دارا بودند . سفيان ثوري گفت : هل ادرکت خير الناس الا الشيعه (6) آيا بهترين مردم را به جز شيعه ، ديده اي؟
مدائن ، يکي از مراکز مهاجرت اعراب بوده و يکي از شهرهاي شيعه شناخته مي شده است . درباره ي آن گفته شده : اهلها فلاحون ، شيعه اماميه و من عادتهم ان نساءهم لا يخرجون نهارا (7) اهالي آن منطقه کشاورزند و شيعه امامي اند . از جمله ي عادات آنها اين است که زنان آنها در روز از خانه ، خارج نمي شوند . اين نشانگر روحيه ي ديني شيعيان آن منطقه بوده است . سيستاني ها نيز که از لعن علي - عليه السلام - بر منابر خود ، جلوگيري کرده اند ، همين خصيصه را داشته اند . (8) زنان مردم شيعه مذهب ديلم نيز همين گونه رفتار مي کرده اند . (9) چهره هاي برجسته شيعه در عراق از لحاظ علم و تقوا بسيار فراوان است . يکي از آنها حجر بن عدي بود . درباره ي وي و يارانش که در مقابل معاويه ، مقاومت کرده و در تشيع خود ، استقامت به خرج دادند .
رعايت وقت نماز از جمله ويژگيهاي شيعه بوده است . (10) يک نمونه ي جالب نقلي است که در يافتن مسلم در کوفه توسط دينوري نقل شده است . زماني که عبيدالله بن زياد بر آن شد تا مخفيگاه مسلم را پيدا کند به يکي از غلامان خود دستور دارد تا به مسجد رفته ، مسلم را در آن جا بجويد . ابن زياد به او گفت : ان هؤلاء الشيعه يکثرون الصلاه شيعيان ، نماز زياد مي گزارند . در آنجا هر که را بر اين خصوصيت يافتي ، از طريق او به محل مسلم دسترسي پيدا کن . او نيز به مسجد رفته و ديد که مسلم بن عوسجه ، بيشتر از همه نماز مي گزارد . نزد او رفته و با حيله و نيرنگ به مخفيگاه مسلم پي برد . (11) سلمان فارسي از نخستين چهره هاي برجسته ي شيعه است . او در تقوا و علم ، زبانزد تمايم اصحاب بود . وي در تقوا به حدي شهره ي آفاق است که صوفيه او را از جمله سر سلسله هاي خود به حساب مي آوردند . ابوذر ، هوادار ديگر تشيع ، در دوري از دنيا و بي علاقگي بدان و تقيد در رعايت حقوق مردم ، بسيار معروف بود . درباره ي عمار بن ياسر نيز گفته شده : و قد کان عمار اشد حراس الاسلام مراسا و اکثر هم عنادا في الحفاظ علي مثله و مبادئه (12) عمار ياسر از سرسخترين پاسداران اسلام بود و بيشترين اهميت را به نگهباني و حفظ ارزشهاي متعالي و اصول آن مي داد . اويس قرني از زهاد معروف شيعي است . او از شيعيان علي - عليه السلام - بود که در صفين به شهادت رسيد . مقام وي در عرفان بسيار بالاست . (13) شيبي در مورد او مي نويسد : اويس قرني شيعه بود . اسفرايني او را يکي از نساک مشهور مي داند . (14) در مورد کميل بن زياد گفته شده : کان زاهدا شيعيا قديما .(15) در مورد خباب بن ارت گفته شده : کان خباب بن ارت ناسکا شيعيا من النواحين البکائين . ( 16) درباره ي محمد بن مسلم ، رواي شيعي نقل شده : من العباد في زمانه. (17).
همچنين در مورد سعيد بن جبير گفته شده : کان سعيد بن جبير زاهدا شيعيا . (18) دکتر شيبي پس از آن مي افزايد : و هکذا يتضح لنا منشأ التشيع في الزهد (19) اين چنين آشکار مي شود که زهد منشأ گرايش به تشيع است .
دکتر وردي مي گويد : در سه شهر تشيع نضج گرفت . يکي در کوفه به سبب وجود عمار بن ياسر . ديگري مدائن به سبب حضور سلمان فارسي و سوم جبل عامل به سبب تلاش ابوذر غفاري . ( 20 ) تشيع در کوفه عمدتا به دليل نفوذ خاص خود امام علي - عليه السلام - بود گرچه وجود چهره هاي مقدسي چون عمار نيز در اين باره مؤثر بود . درباره ي رفتن ابوذر به جبل عامل نيز ترديد جدي وجود دارد .
صريح ترين تعبير در مورد جنبه هاي اخلاقي برتر شيعيان در دوره ي اول از قول امام باقر - عليه السلام - چنين است : شيعيان و دوستداران ما ، بهترين مردم زمان خويش بودند . اگر پيشنماز مسجدي در ميان قومي بود ، اگر مؤذني در قبيله اي به چشم مي خورد ، اگر امانت داري وجود داشت و بالاخره اگر دانشمندي در ميان مردم يافت مي شد که در مسائل ديني و مصالح اجتماعي مردم به وي مراجعه مي کردند ، همه و همه از شيعيان و محبان ما بودند .

مظلوميت علويان و شيعيان عامل گسترش تشيع

از ديگر دلايل نفوذ علويان در ميان مردم ، مظلوميت آنها در برابر ظلم حاکمان اموي و عباسي بود . علويان ، افزون بر آن که اهل بيت پيامبر - صلي الله عليه و اله - بوده و همه ي مسلمانان به آنها عشق مي ورزيدند و خواستار ديدن آنها بودند ، در پي فشارها و ظلم هايي که در حق آنها اعمال گرديد ، مظهر مظلوميت شدند . مردم که اين ظلم ها را مي ديدند ، نسبت به آنها متمايل مي شدند ، به خصوص که مقاومت آنها را در برابر حکومت شاهد بودند . قيامها علويان که بعد از زيد بن علي ، به طور عمده جنبه شيعه ي زيدي داشت ، در قرون اوليه به طور مستمر رواج يافت . در سرزمين هاي اسلامي از جمله حجاز و عراق و ايران - به استثناي شام - نمونه ي اين قيامهاي فراوان است . يعقوبي با اشاره به حرکت زيد به علي که سبب ايجاد مظلوميتي ديگر بعد از عاشورا براي علويان شد مي گويد : پس از آن در خراسان ، تشيع شايع گرديد و تبليغات ضد اموي رواج يافت . ( 21 ) اين مسأله در ميان خود اهل بيت نيز سابقه داشت . علي بن الحسين - عليه السلام - سالها در عزاي پدرش و ديگر افراد اهل بيت که در کربلا به شهادت رسيدند ، اشک ريخت . اين مظلوميت در جريان سرنگوني امويان ،پشتوانه ي مهم روحي جامعه اسلامي بود که عباسيان از آن بهره بردند و حکومت خود را بر پايه اشکي که بر شهادت مظلومانه امام حسين - عليه السلام - زيد و يحيي بن زيد ريخته شد ، برپا کردند .
اين مظلوميت به بهترين شکل در اشعاري که شعراي شيعه سروده اند ، جلوه گر شده و ادبيات شيعه را به سمت خون و گريه کشانده است . اين اشعار به گونه اي است که هر مسلماني بلکه هر انساني را تحت تأثير قرار داده و به گريه وا مي دارد . جالب است که خود علويان به ويژه امامان شيعه - عليه السلام - در رواج اين اشعار مي کوشيدند . کوفه به عنوان محفل کوچکي براي شيعه که شاهد خونين ترين کشتارهاي زياد ، ابن زياد و حجاج از شيعيان بود ، توجه همه را به خود جلب کرده بود . شيعيان يک رابطه ي عاطفي قوي با آن داشتند . اين سخن امام علي - عليه السلام - که فرموده بود : ليأتين علي الکوفه زمان ما من مؤمن و لا مؤمنه الا بها او قلبه يحن اليها ( 22) روزگاري خواهد آمد که هر مؤمن و مؤمنه اي در کوفه بسر برد يا اين که دلش ، متمايل به آن شهر باشد .
امويان نه تنها نسبت به علويان ، بلکه نسبت به تمامي شيعيان که نقطه ي ثقل آنها در کوفه و اصولا عراق بود ، فشارهاي سختي اعمال کردند . به گفته ي ابن ابي الحديد : پس از جريان صلح در سال 41 ه : احدي از مؤمنان نبود مگر آنکه بر خون خود وحشت داشت و يا آواره در روي زمين به دنبال محل امني مي گشت و نمي يافت .
معاويه دستور داده بود تا شهادت دادن ( گواهي دادن ) هيچ يک از اصحاب علي - عليه السلام - پذيرفته نشود . ( 23 ) امام حسين - عليه السلام - به او نوشتند : تو زياد را بر عراق حاکم کردي در حالي که دست و پاي مسلمين را قطع کرده ، چشم مردمان را کور مي کرد و آنها را بر شاخه هاي نخل ، بدار مي آويخت. تو به او نوشتي : هر کس بر دين علي است او را بکش ! او نيز آنها را کشته و به امر تو مثله کرد . ( 24 ) به نقل مورخان معاويه : دستور داده بود تا نسبت به محبين علي - عليه السلام - در مورد عطاء ها سخت گيري کرده ، اسامي آنها را از ديوان بيت المال ، حذف نموده و با ايجاد فشار بر آنها ، خانه هايشان را نيز ويران کنند . سختگيري آنها در مورد اهل بيت - عليهم السلام - به اندازه اي بود که براي تشديد دشمني با آنها ، صريحا اعلام مي کردند که : لا صلاه الا بلعن ابي تراب (25 ) نماز ، بدون لعن علي ، نماز نيست ! دکتر شيبي درباره ي مظلوميت شيعه در طول تاريخ مي نويسد : تاريخ شيعه پس از حادثه کربلا ، يک سلسله عذابها و فشارهاست که به صورت دائمي بر آنها تحميل مي شود . در اصل حادثه کربلا ، ريشه ي اين مظلوميت بود . حضور اهل بيت از کوچک و بزرگ در آن حادثه و آنچه پس از آن بر آنها گذشت اين مظلوميت را به اوج رساند . کشته شدن حجر بن عدي ، عمرو بن الحمق خزاعي و نيز ميثم تمار و ديگران به دست زياد ، مظلوميت شيعه را به صورت يک سنت در عراق در آورده بود . امام باقر - عليه السلام - درباره ي مظلوميت اهل بيت - عليهم السلام - مي فرمود: هميشه ما تحقير مي شديم و مورد ظلم و ستم قرار مي گرفتيم . ما را دور مي کنند ، حقير مي سازند ، محروم مي نمايند و مي کشند . ما هميشه در معرض خوف و ترس بوده و بر خون خود و دوستانمان امنيت نداشتيم . ( در زمان معاويه ) شيعيان ما را در شهرها کشتند، دستها و پاهايشان را تنها به ظن و گمان قطع کردند ، نام هر کس در زمره ي محبين يا اصحاب ما برده مي شد ، زنداني مي شد . مالش را غارت مي کردند و يا خانه اش را ويران مي ساختند . اين بلا ، همچنان در تزايد و شدت بود ، تا زمان عبيدالله بن زياد ، پس از آن حجاج آمد . شيعيان بسياري را کشت و ايشان را به ظن و گمان بازداشت نمود . کار شيعيان در آن جامعه بلازده به جايي رسيده بود که اگر مردي را زنديق و يا کافر معرفي مي کردند ، نزد حجاج محبوبتر از آن بود که او را شيعه ي علي - عليه السلام - معرفي کنند . (26 )
خوارزمي در نامه اي که به شيعيان نيشابور نوشته به بهترين شکل ، اين مظلوميت را ترسيم کرده است . او مي نويسد : در هيچ شهري از شهرهاي کشور اسلامي نيست مگر آن که شيعي مظلومي به شهادت رسيده و اموي و عباسي در قتل او شريک اند و عدناني و قحطاني بر آن متفق ! معاويه ، حجر بن عدي کندي و عمرو بن حمق خزاعي را بعد از آن که قسمهاي مؤکد و عهدهاي شديدي کرده بود ( تا آنها را نکشد ) به شهادت رساند . زياد بن سميه هزاران نفر از شيعيان بصره را اعدام کرده و بيشترين اسير و زنداني را از آنان داشت . او پس از آن ، اشاره به حرکت حجاج مي کند و مي نويسد : او بني هاشم را به بازي گرفته ، بني فاطمه را تهديد مي کرد و شيعيان علي - عليه السلام - را مي کشت و آثار اهل بيت رسول الله - صلي الله عليه و اله - را محو نمود . در ادامه از جنايات منصور عباسي به ميان مي آيد که : ... هنگامي که منصور مرد ، زندانهاي او مملو از خاندان رسالت و معدن پاکي و طهارت بود . او در پي غائبين آنها مي گشت . و حاضرين را به زندان مي افکند . اين ها در کنار کارهاي هارون و موسي ، نسبت به آل ابي طالب ، اندک بود ... تا آن که هارون مرد ، در حالي که درخت نبوت را درو کرده و نهال امامت را ريشه کن ساخته بود. آنها هر کس را که به عنوان شيعه مي شناختند ، مي کشتند و هر کس که اسم فرزندش را علي مي گذاشت ، خونش را بر زمين مي ريختند . هيچ گونه مال و منالي نمي دادند ، مگر به کساني که آل ابي طالب را دشنام و مذهب نواصب را ياري مي کند . اينها ، نمونه اي از جنايات امويان درباره ي اهل بيت و شيعيان آنها است که مظلوميتي بزرگ براي آنان فراهم مي کرد و انديشه هاي شيعي را همراه خود به درون جامعه مي برد . به دليل وجود همين محبوبيت همراه با مظلوميت بود که مأمون کوشيد تا با استفاده از علي بن موسي الرضا - عليه السلام - حرکتهاي مزبور را تضعيف کرده جبران مظلوميت آنها را بکند و ننگ عباسيان را از اين ناحيه کم کند .
يعقوبي در شرح چگونگي قيامهاي طالبيان در اين عهد ، اشاره به سختگيريهاي هادي عباسي کرده و اين که او طالبي ها را به بدترين شکل ترسانده و اصرار دريافتن آنها داشت . او ارزاق و عطاياي آنها را قطع کرد و به همه جا براي يافتن آنها ، نامه نوشت . يعقوبي ادامه مي دهد که همين شيعيان را مصمم کرد تا اطراف حسين بن علي ( شهيد فخ ) گرد آمدند . ( 27 ) ابن اسفنديار درباره ي متوکل مي نويسد: همچنان که کسي را به هوس شکار و ساير ملاهي ميل باشد، او را ميل بدان بود که سادات آل رسول را هلاک کند (28) بيشترين دشمنيها با علويان از ناحيه ي متوکل عباسي بود . زماني که متوکل شنيد ابومحمد عبدالله بن عمار برقي اشعاري در مذمت خلفاي نخستين سروده ، دستور داد تا زبان وي را بريدند و ديوان اشعارش را پاره کردند . وي پس از چند روز درگذشت . ( 29 ) در مورد ديگري ، محدثي با نام ابو عمرو نصر بن علي جهضمي ، روايتي در فضائل اهل بيت روايت کرده بود . زماني که متوکل خبر آن را شنيد دستور داد تا وي را هزار ضربه تازيانه بزنند تنها با وساطت جمعي از علماي سني از تنبيه وي درگذشتند . (30 ) در مورد مشابه ديگر ، به دستور متوکل و با حکم قاضي وي ، عيسي بن جعفر بن عاصم هزار ضربه شلاق را خورد آنگاه در آفتاب رها شد تا بمرد . سپس جنازه اش را در دجله انداختند . ( 31 ) تأثير اين مظلوميتها در مؤمنان جامعه گسترده بود . سفيان الثوري به عيسي فرزند زيد بن علي مي گفت : هر کس کمترين ايماني داشته باشد ، به خاطر فشارها و کشتارها و تهديدهايي که در مورد بني فاطمه مي شود ، گريه خواهد کرد .

نگرش ضد ستم عامل نفوذ تشيع

جهت گيري مثبت و اسلامي نهضت هاي شيعه و نيز وجود جنبه هاي اعتدالي در آن ، برخلاف حرکت خوارج ، توانست عاملي براي جذب توده هاي مردم باشد . نخستين نکته ي برجسته ي در ديدگاه شيعيان اين بود که شيعه هم در فقه و هم درعمل ، موضع ضد ظلم و خلفاي ظالم داشت . اين موضعي بود که با شدت و ضعف در تمامي مدت حکومت امويان و عباسيان ادامه داشت و هميشه فضاي مبارزه را بر ضد ستم مشروعيت مي بخشيد . از آنجا که پشتوانه فکري شيعه ، مبارزات علي - عليه السلام - بر ضد طغيان و شورش هاي داخلي بود ، شيعه نيز در مبارزات خود ، جنگ با قاسطين را در شکل هاي مختلف آن مورد توجه داشت.
در کتب رجالي اهل سنت ، اعتقاد به جنگ با فرد حاکم ولو اين که حاکم فاسدي باشد ، يکي از علائم شيعه بودن افراد تلقي مي شد .(32 ) همين اهل قم بودند که واليان خلفا را به داخل شهر ، راه نمي دادند . آنها نيز اجبارا قصري در بيرون شهر ساخته و از آنجا حکمراني مي کردند ! از بعضي از آنان نقل شده که : ما مدت چندين سال ، هم والي و هم عامل بوديم. اما هيچ زني از زنان عرب را نديديم و نظر ما بر هيچ زني نيامد . (33 ) براي اين که به داخل شهر ، راه نيافته بودند .
ايوب بن متوکل مي گويد : پادشاهي عبور مي کرد . مردمي که در ميان آنها ابان بن تغلب شيعي بود ؛ همه به پا خاستند جز ابان ! وقتي دليل از او خواستند گفت : کراهت داشتم که قرآن را خوار کنم . البته در اين موضع اماميان متعادلتر از زيديان بود ، گرچه در مخالفت و عدم مشروعيت حکومت اموي و عباسي مشترک بودند .
اين ستيزه جوئي با ظلم و جور ، براي موالي ايران نيز که خود ، تحت فشار بودند و به خصوص از جنبه نژادي ، ظلم مضاعف را تحمل مي کردند ، بسيار جالب بود . زيد بن علي در علت اقدام خود مي گفت : « اي مردم ! ما شما را به کتاب خدا و سنت رسولش ، دعوت مي کنيم . همچنين شما را به جهاد با ظالمين ، حمايت از مستضعفين ، کمک به محرومين ، تقسيم موجودي بيت المال ميان کساني که سزاوار آن هستند و نيز کمک به اهل بيت - عليهم السلام - عليه کساني که ناصبي بوده و نسبت به حقوق آنها جاهل هستند . فرا مي خوانيم ». (34) همين جهت گيري بر ضد ظلم ، موجب شد که نه تنها شيعه ، بلکه تمامي مردم با عقائد گوناگون در آن شرکت کردند .
در اين حرکتهاي شيعي نه تنها جنبه ي ضد ظلم قوي بود ، بلکه تکيه بر سنت پيامبر - صلي الله عليه و اله - و احياء قرآن از نکات بارزي به شمار مي رفت که در اين قبيل جنبشها وجود داشت . اين مطلب در حرکت کربلا و نيز زيد بن علي و ساير حرکتها، توانست چهره ي اين قيامها را در مقابل خلفا - که عملشان محو کتاب خدا و سنت رسول او بود - مثبت جلوه داده ، افراد مؤمن را جذب کند . کما اين که ديديم سفيان ثوري ، خيار الناس را همان شيعيان مي دانست . در کنار تمامي عواملي که براي گسترش تشيع مطرح کرديم ، بايد به ادبيات قوي شيعه در نشر تشيع به طور جداگانه مي پرداختيم . اشعار بلند کميت بن زيد اسدي و سيد حميري و بسياري از ادباي برجسته ي شيعه ، به نوبه ي خود سهمي عظيم در نشر تشيع داشته است . اين اشعار که به طور عمده به بيان فضائل اهل بيت و مصائب آنها اختصاص يافته ، عميقا در روحيه ي مردم تأثير داشته است . در ادبيات فارسي نيز اين بخش قابل توجه بوده که در جاي ديگري به آن اشاره کرده ايم . تنها اشاره به اين سخن سيد حميري کافي است که پس از آن که همه ي فضائل امير المؤمنين - عليه السلام - را به شعر در آورده بود مي گفت : اگر کسي يک فضيلت از امام علي - عليه السلام - نقل کند که من شعري در آن بار نگفته باشم هزار دينار به او مي دهم .

پي نوشت :

1- ابن خلدون مي نويسيد : « رأي صاحب الزنج کثره خروج الزيديه مع الفاطميين ، فانتحل هذا النسب »، ج 4 ، ص 18.
2- عمده الطالب في انساب آل ابي اطالب ، ص 101 .
3- براي نمونه نک : غايه الاختصار في البيوتات العلويه ، ص 26 - 46 ؛ عمده الطالب صص 106-107.
4- نور الابصار ، صص 117-118.
5- اخبار الطوال ، ص 270.
6- مقاتل الطالبيين ، ص 195.
7- آثار البلاد و اخبار العباد ، ص 453.
8- همان ، ص 202 .
9- احسن التقاسيم ، ج 2 ، ص 547 ( ترجمه ي فارسي )
10- زبير بکار ، الموفقيات ، ص 134 . آثار الجاحظ ، ص 205 .
11- اخبار الطوال ، ص235.
12- الصله بين التشيع و التصوف ، ص 43.
13- مختصر البلدان ،ص 171.
14- الصله ، ص 245 ؛ التبصير في الدين ، ص 22.
15- الصله بين التشيع و التصوف ، ص 225.
16- حيله الاولياء ، ج 1 ، ص 143.
17- رجال کشي ، ص 165.
18- الصله بين التشيع و التصوف ، ص 255.
19- همان مدرک ، ص 225 .
20- وعاظ السلاطين ، ص 297 .
21- « لما قتل زيد بن علي و کان من امره ماکان ، تحرکت الشيعه بخراسان و ظهر امرهم و کثر من يأتيهم و يميل معهم و جعلوا يذکرون للناس افعال بني اميه و مانالوا من آل رسول الله حتي لم يبق بلد الافشا فيه هذا الخبر » يعقوبي ، ج 2 ، ص 326 . زماني که زيد بن علي کشته شد و آن اتفاقات افتاد ، شيعيان خراسان به حرکت در آمده ، و تلاشهاشان را آشکار کردند و تعداد زيادي نزد آنها رفت و آمد نموده و متمايل به آنها شدند . آنها کارهاي بني اميه را براي ديگران يادآوري کرده و آزارهايي را که از ناحيه آنها در حق آل رسول ( ص ) صورت گرفته بود ، براي آنها بازگو مي کردند مدتي نگذشت که در تمام بلاد اين اخبار انتشار يافت .
22- مختصر البلدان ، ص 163 .
23- « الا يجيزوا الأحد من شيعه علي و اهل بيت - عليهم السلام - شهاده ) تاريخ الطبري ، ج 6 ص 146 .
24- انساب الاشراف ، ج 2 ( از بخش طالبيان ) ، ص 154 ؛ و نک : اخبار الطوال ، ص 224 ؛ الامامه و السياسه ، ج 1 ، ص 181-180.
25- همان مدرک، ج 2 ، ص 202 .
26- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، ج 11 ، ص 44 ؛ الامام الصادق - عليه السلام - ابوزهره ، صص 111 -112.
27- تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 404 .
28- تاريخ طبرستان ، ج 1 ، ص 224.
29- الغدير ، ج 4 ، ص 140.
30- تاريخ بغداد ، ج 13 ، صص 287-288.
31- تاريخ بغداد ، ج 7 ص 357 ؛ نشوار المحاضره ، ج 6 ، ص 64 . سه مورد اخير به تفصيل در تکمله ي « مکتب در فرايند تکامل » ، صص 2-5 آمده است .
32- به عنوان نمونه : ميزان الاعتدال ، ج 1 ، ص 497 .
33- تاريخ قم ، ص 285 .
34- تاريخ طبري ، ج 8 ، ص 267 ( ط ليدن ) الکامل ، ج 4 ، ص 242 . انساب الاشراف ، ج 2 ، ص 237 . مقدسي مي نويسد : « بايع مع زيد بن علي جهاد الظالمين و الدفع عن المستضعفين » با زيد بن علي ، به جهاد با ظالمين و دفاع از مستضعفين بيعت صورت گرفت . مقدسي ، البدء و التاريخ ، ج 6 ، ص 50.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط