على (علیه السلام) و ایرانیان
چکیده
کلید واژهها: على علیه السلام، ایرانیان، مدارا، عدالت، جنگ جمل، هرمزان ایرانى، یمن، خراج، بیت المال .
1. مقدمه
2. دیدار «الابناء» با على (علیه السلام)
حضور على علیه السلام در یمن در سال دهم هجرى، این امکان را در اختیار الابناء ایرانىنژاد قرار داد تا از نزدیک با سیرهى انساندوستانه، کریمانه و بزرگوارانهاش آشنا شده و از همان جا دوستى و محبت او را در دلهاى خویش جاى دهند . الابناء پس از آشنایى با على علیه السلام اسلام آورده و فیروز را از جانب خود به مدینه فرستاده، مراتب ایمان و وفادارى خود را به پیامبر صلى الله علیه و آله عرضه داشتند . (2)
3. فتوحات اسلامى پس از رحلت پیامبر(ص)
یکى ماجراى سقیفه و دیگر، پدیدهى فتوحات . بزرگترین اشتباه و انحرافى که در سقیفه [صفر سال 11 ه . ق] انجام گرفت، تغافل، تجاهل و به فراموشى سپردن واقعهى غدیر بود . غدیر به اهلیت و صلاحیت على علیه السلام براى جانشینى رسول خدا صلى الله علیه و آله اشعار داشت . اما حوادث سقیفه به گونهاى دیگر رقم خورد و با انتخاب ابوبکر به خلافت، به واقع زاویهى انحرافى آغاز گشت، که در سال 61 ه . ق با کشتار فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله، به نقطهى اوج خود رسید . اما حادثهى مهم دیگر که در مبحث ما مىگنجد، آغاز فتوحات در دوران خلافت ابوبکر بود . هدف فتوحات، گسترش اسلام و از میان بردن سدها و موانع سیاسى موجود جهان آن روزگار بود که نمىگذاشتند پیام اسلام به گوش جان امتهاى دیگر برسد . اندیشه و طرح فتوحات اساسا سه خواستگاه مهم داشت:
نخست; جوهر اسلام که دینى بود متمم و مکمل ادیان دیگر و طبعا آیین جهانى که همهى ابناى بشر را مورد خطاب خود قرار مىداد .
دوم; سیرهى عملى پیامبر در جهت معرفى اسلام به خارج از مرزهاى شبهجزیرهى عربستان که نمونهى بارز آن دعوت خسرو ایران، قیصر روم و مقوقس مصر به پذیرش این آیین بود .
سوم; ارضاى حسن جاهطلبى و زیادهخواهى برخى از امیران و خلیفگان و برطرف کردن مشکلات اقتصادى که از سرزمین خشک عربستان ناشى شده بود .
اینها عواملى بودند که ذهن و اندیشه و همت عرب را که تا پیش از اسلام به تنافسات خونین قبیلهاى در حوزههاى محدود، معطوف بود، به تسخیر سرزمینهاى دور و نزدیک متوجه ساخت . (3)
4. فتح ایران و پیدایش طبقهى موالى
نخستین پیروزى قاطع در برابر ایرانیان در اوایل خلافت عمر در سال 16 ه . ق در قادسیه صورت پذیرفت . (4) على علیه السلام نیز از آغاز طراحى این عملیات بزرگ در مدینه، در جریان قرار گرفته بود . به گفتهى طبرى و بر اساس خطبهى 145 نهجالبلاغه، آن حضرت پیشنهادهاى سودمندى را نیز در اینباره به خلیفهى دوم عرضه کرد . با فتح ایران بسیارى از خاندانهاى ایرانى در جوار اعراب و یا حتى در درون بافت و ساختار جامعهى اعراب، تحت عنوان «موالى» جاى گرفته و از آن پس به عنوان طبقهاى نوظهور در جامعهى اسلامى جایگاه خاصى را به خود اختصاص دادند و رابطهى موالى با اعراب فاتح الزاما رابطه ارباب و رعیت و خواجه و برده نبود; بلکه در بیشتر موارد خاندانهاى ایرانى با خاندانهاى عرب پیمان ولاء و دوستى (موالى موالاة) داشتند تا مکانیسم روابط اجتماعى خود را در قالبى استوار و مناسب انتظام بخشید . (5)
با وجود این، خاندانهاى ایرانى از روح تعرب و عصبیت عربى، که هنوز از جامعهى اسلامى رختبر نبسته بود، رنج مىبردند . این روحیه که حتى خلیفه دوم و سوم نیز از آن بىبهره نبودند، گاه عرصه را بر موالى ایرانى تنگ و دشوار مىساخت . شاید بتوان ترور عمر توسط ابولؤلؤ (فیروز ایرانى) (6) را به سال 23 ه . ق واکنش در برابر این فشارها تلقى کرد .
5. على (علیه السلام) خونخواه هرمزان ایرانى
اى فاسق اگر روزى بر تو دستیابم، تو را به خونخواهى هرمزان خواهم کشت . (7)
عبیدالله تا پایان عمر از على علیه السلام بر حذر بود . او در جنگهاى جمل و صفین در مقابل آن حضرت قرار گرفت و سرانجام در یکى از نبردهاى جنگ صفین کشته شد .
6. دفاع على (علیه السلام) از حمراء
در نظام مالى که عمر و سپس عثمان اعمال مىکردند، معمولا حقوق و عطایاى موالى ایرانى پایینتر از اعراب بود . از این رو وقتى که ایرانیان در دوران خلافت على علیه السلام از حقوق و عطایایى برخوردار شدند، جمعى از سران و اشراف کوفه از جمله اشعثبن قیس کندى، در برابر آن حضرت زبان به اعتراض گشودند که از چه روى ما را مغلوب این حمراء ساختهاى؟ (لماذا غلبتنا هذه الحمراء؟) (8)
آن حضرت که پیوسته عدالت و انساندوستى را وجهى همتخویش داشت، بر این باور بود که تعلق به نژاد عرب نمىتواند به عنوان یک امتیاز براى ایشان به حساب آید . به همین جهتبا صراحت در برابر این فشارها ایستادگى مىکرد و هرگز به خواستهاى غیر منصفانهى ایشان وقعى نمىنهاد .
عدالت على علیه السلام سخت مورد توجه ایرانیان قرار گرفت; زیرا پیش از این، شاهد بودند که چگونه خلیفگان و خاصه عاملان و کارگزاران ایشان در بصره و کوفه، پاى از جادهى عدل و داد بیرون نهاده و حقوق آنان را تضییع مىنمایند و موالى که از حدود سالهاى شانزده ه . ق به بعد رفته رفته به بصره و کوفه آمده و سکنا گزیدند، از نزدیک با اعمال ننگین امیران فاسق و ظالمى چون سعید بن عاص، مغیرة بن شعبه، ولید بن عقبه و عبدالله بن عامر آشنا بودند و هرگاه از ظلم و جور ایشان به خلیفهى دوم و سوم شکایت مىکردند، راه به جایى نمىبردند . اما در همان حال به چشم خود شاهد بودند که على علیه السلام با آن که هنوز به خلافت نرسیده بود، با جرات و جسارت تمام، فرزندش حسن را به اجراى حد شرعى در مورد ولید بن عقبهى شرابخوار فرمان مىدهد و عبیدالله بن عمر را به قصاص خون به ناحق ریختهى هرمزان تهدید مىکند و در میان موج مخالفت اشراف و بزرگان سرکش قریش که خود را تافتهى جدا بافته مىدانستند، حقوق موالى ایرانى را استیفا مىنماید .
این مشاهدات کافى بود تا قلب هر انسانى را به شوق و جذبه و کشش وادارد . حمراء در وجود على علیه السلام روح بزرگى را یافتند که فراتر از علایق نژادى و زبانى و قومى، به موضوع انسانیت و عدالت مىاندیشید . از همین رو در جریان جنگهاى جمل و صفین از آن حضرت دفاع مىکنند و در رکابش به جنگ با ناکثین و قاسطین مىپردازند .
7. جنگ جمل و حمایت ایرانیان از على (علیه السلام)
با تسخیر بصره توسط جملیان، زطها و سیابجه در کوفه به سپاه على علیه السلام پیوستند و تا پیروزى کامل در برابر ناکثین، در رکاب حضرتش نبرد کردند . آن حضرت که نظارهگر فداکارىهاى بى شائبه و خالصانهى ایرانیان حاضر در سپاهش بود، همواره در چهرهى آنان مردمانى نجیب و آزاده را مشاهده مىکرد که مىتواند از یارى جدى ایشان در راه بسط عدالت و دفع بیداد و ریشهکن کردن فتنهى ریشهدار منافقان و بنىامیه، بهرهمند گردد . از این رو، با ارسال نامههایى به عاملان خود در همدان و آذربایجان نیروهاى ایرانى را براى مقابله با معاویه در جنگ صفین، به یارى خود طلبید . (10)
8. هدایاى ایرانیان به على (علیه السلام)
وقتى ایرانیان هدایاى خود را نزد حضرت آوردند، براى آن که خاطر آنان مکدر نشود، هدایا را پذیرفتند; اما دستور دادند، مقابل قیمت آن هدایا، از میزان خراج آنان کسر گردد . همچنین به هنگامى که آن حضرت به عزم صفین از شهر انبار مىگذشتند دهقانان (معرب دهبان به معناى بزرگ ده است که معمولا از طبقات مرفه و طراز اول جامعه محسوب مىشدند)، به همراه دیگر مردم به دنبال على علیه السلام راه افتاده دوان دوان ایشان را مشایعت مىکردند . على علیه السلام آنان را از این کار منع فرمودند . آنگاه دهقانان پیشکشىهاى خود را اهدا کردند . آنحضرت هدایا را تنها بدان شرط قبول نمودند که قیمت آنها را حساب کرده و به ایشان بپردازند . (12)
در همین زمان ابوزید انصارى را به نحوهى اخذ خراج و جزیه از ایرانیان رهنمون ساختند . (13) دستورهاى صریح و آشکار آن حضرت در این باره را باید بهواقع پایهگذارى نظامى نوین، عادلانه و کارآمد در نظام اخذ مالیات بر افراد (خراج، براى مسلمانان و اهل جزیه و جزیهى ویژهى غیر مسلمانان) به حساب آورد . این نظام عادلانه که از جانب على علیه السلام اعمال گردید، توجه عمیقتر ایرانیان را به شخصیت عدالتجوى و انسانىاش بیش از پیش جلب نمود و طبعا به دنبال آن عشق و محبتى ژرف را در اعماق روح و جان ایرانى ایجاد کرد . عشقى که در طول قرون متمادى، هرگز خاموش نگشت و ولاء اهل بیت را در این سرزمین به صورت بخشى اساسى و تفکیکناپذیر از فرهنگ ایرانیان، درآورد .
آرى اینها نمونههایى بود از نخستین آشنایىهاى مردم ایران با على علیه السلام که بىتردید باید در موضوع گرایش و محبت ایرانیان نسبتبه على علیه السلام و خاندان پاکش و در پى تسرى و رواج تشیع در ایران، بدانها توجه کافى و وافى مبذول داشت.
پی نوشت ها :
1. یعقوبى، ابن واضح، یعقوبى، بیروت، داربیروت، سال انتشار ندارد، ج1، ص200 . فیاض، علىاکبر، تاریخ اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1367 ش، ص27.
2. فیاض، تاریخ اسلام، ص123.
3. درباره فتوحات ر . ک . فتوح البلدان بلاذرى، الفتوح ابن اعثم کوفى، الاخبار الطول دینورى و تاریخ طبرى .
4. بلاذرى، احمد بن یحیى . فتوح البلدان، ترجمه دکتر محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، چاپ نخست، 1367 ش، ص365.
5. راجع به موالى و انواع ولاء و رفتار هریک از خلفا با موالى، ر . ک . الموالى و نظام الولاء، دکتر محمود مقدم، ترجمه و تحقیق محسن حیدرنیا، پایاننامهى کارشناسى ارشد دانشکدهى الهیات دانشگاه تهران، 1372 ش .
6. یعقوبى، ابن واضح، تاریخ یعقوبى، ترجمهى محمد ابراهیم آیتى، انتشارات علمى و فرهنگى، چ6، 1371 ش، ج2، ص51.
7. محمدى ملایرى، دکتر محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، جلد3، دل ایرانشهر، بخش دوم، تهران، انتشارات توس، چاپ اول، 1379 ش، ص242.
8. دربارهى اسواران، زط، سیابجه، و موالى ر . ک، دکتر ملایرى، ج3، ص211 به بعد و ج2 ص422 و نیز، لسانالعرب، ابن منظور، ذیل واژهى حمراء و الموالى و نظام الولاء، دکتر مقداد
9. دکتر محمدى، ج3، ص211 و 212، به نقل از تاریخ طبرى .
10. ابن اعثم کوفى، محمد بن على، الفتوح، ترجمهى کهن فارسى، محمدبن احمد مستوفى هروى، تصحیح غلامرضا طباطبایى مجد، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چ1، 1372، صص 456- 454.
11. دربارهى ایرانیان ساکنکوفه و بصره، ر . ک . فتوح البلدان، بلاذرى، ترجمهى دکتر توکل، صفحات 65، 367، 398، 452. 3
12. ابن مزاحم، نصر، وقعة صفین، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، ترجمه پرویز اتابکى، چاپ تهران، 1366 ش، ص198- 199.
13. دکتر محمدى، ج3، ص247، به نقل از فتوح البلدان بلاذرى .
صحیفه مبین ،شماره 25 <\p>
منبع: http://www.porsojoo.com/
/الف