شیخ بهاء الدین محمد عاملی
گفتار استاد:
همسر شیخ بهایی که دختر شیخ علی منشار بوده است،زن فاضله و فقیهه بودهاست.شیخ بهایی در سال953 به دنیا آمده و در سال 1030 یا 1031 درگذشتهاست.شیخ بهایی ضمنا مردی جهانگرد بوده است،به مصر،شام،حجاز،عراق،فلسطین، آذربایجان،و هرات مسافرت کرده است.» (1)
در آسمان علم و فقاهت،گاهی ستارگانی طلوع کردهاند که غیر از فروغ شعر ونویسندگی،دارای پرتو نبوغ و مواهب فطری دیگری هم بودهاند.یکی از همین نوابغ،بدون شک شیخ بهاء الدین عاملی،معروف به«شیخ بهایی»است.شیخ بهایی نه تنها درفقه و حکمت و ریاضیات و لغت و حدیث دست داشته است،بلکه او واجد کمالات وحایز علوم معقول و منقول بوده است.هنوز داستانهای حیرتآوری که از شگفتیهایعلمی اوست،در افواه مردم جریان دارد و حقا میتوان گفتشیخ بهایی نه تنها عالمکم نظیری است،بلکه در نوع خود شخصی بیمانند است.اطلاعات وسیعی که شیخبهایی در رشتههای مختلف داشته،به شهرت وی کمک بسیاری کرده است و تنها طبقهخواص و اهل مطالعه نیستند که او را میشناسند، بلکه توده مردم هم با اسم او آشناییکامل دارند.
ولادت:
شیخ بهایی در اثر ذکاوت و استعداد فطری که داشت،با بهرهگیری از پدر ومحیط علمی و فضیلتی اصفهان توانست در علوم و دانشهای متداول عصر تبحری بهدست آورد،تا آنجا که برخی در توصیف او گفتهاند:«علامه جهان بشر و مجدد دین درقرن حادی عشر»که ریاست مذهب و ملتبه او منتهی گردید،در علوم و فنون اسلامیفنی وجود نداشته باشد که او را در آن بهرهای نباشد.
منزلت علمی و قلمی او:
شیخ بهایی در زمینههای مختلف اطلاعات و آگاهی دارد و همین آگاهی ووسعت معلومات،نوعی جاذبیتبه آثار او بخشیده است که از میان انبوه آثار گذشتگان،کتابها و تالیفات او را به صورت کتاب روز و مورد علاقه درآورده است.فی المثل درکتاب«اربعین»که یک کتاب حدیثی و فقهی است،از مسائل ریاضی و هیات نیزاستفاده کرده است،و مسائل آنها را به صورت روشن و ملموس در اختیار خواننده قرارداده است.
عصر زندگی او:
به موازات همین آگاهیهای عمومی و جهانی،در دنیای اسلامی نیز نویسندگان وفلاسفه نامداری مانند ملا صدرا(متوفی 1050 ه.ق)میرداماد(متوفی 1041 ه.ق)وشیخ بهایی(م 1030 یا 1031)پا به عرصه حیات علمی نهادهاند،که در مورد شخصیتاخیر گفتهاند او قبل از«نیوتن»دانشمند انگلیسی،به قوه جاذبه زمین توجه داشته و درمورد سقوط آزاد اجسام بر حسب جاذبه خورشید،ثوابت،سیارات و اقمار بحث وگفتگو نموده است.
اساتید او:
چنانکه گذشت،او از محضر بزرگان و دانشمندان متعددی کسب علم نمودهاست.بنا به قول صاحب«تاریخ عالم آرای عباسی»،تفسیر و حدیث و ادبیات عرب را از پدر،حکمت و کلام و بعضی علوم معقول را از ملا عبد الله مدرس یزدی، صاحبحاشیه ملا عبد الله،و ریاضیات را از ملا علی مذهب و ملا افضل قاضی مدرس و ملامحمد باقر بن زین العابدین یزدی،صاحب کتاب مطالع الانوار،و طب را از حکیم عمادالدین محمود،و به قول صاحب روضات الجنات،صحیح بخاری را نزد محمد بنعبد اللطیف مقدسی آموخته است.
شاگردان او:
1-صدر الدین محمد ابراهیم شیرازی،معروف به ملا صدرا،فیلسوف معروف.
2-ملا محمد محسن بن مرتضی بن محمود،معروف به فیض کاشانی،صاحبتفسیر صافی.
3-ملا عز الدین فراهانی مشهور به علینقی کمرهای،شاعر معروف قرن یازدهم
4-ملا محمد باقر بن محمد مؤمن خراسانی،معروف به محقق شیخ الاسلام.
5-شیخ جواد بغدادی،مشهور به فاضل جواد،صاحب شرح خلاصة الحساب وزبدة فی الاصول.
6-ملا محمد تقی بن مقصود علی مجلسی،صاحب روضة المتقین(م 1070)
7-سید عز الدین حسینی کرکی عاملی،مشهور به مجتهد مفتی اصفهانی.
تالیفات او:
الف-فقه(29 جلد):
اثنی عشریات خمس:
1-نماز
2-زکوة
3-روزه
4-حج
5-پاسخ سؤال شاه عباس
6-پاسخ سؤالات شیخ صالح جابری
7-اجوبه مسائل جزائریه
8-احکام سجود و تلاوت
9-جامع عباسی
10-جواب مسائل شیخ جار
11-حاشیه بر ارشاد الاذهان علامه حلی
12-حاشیه بر قواعد علامه
13-حاشیه بر قواعد شهید اول
14-حاشیه بر احکام الشریعه علامه حلی
15-الحبل المتین
16-الحریریة
17-الذبیحیه
18-شرح فرائض نصیریه خواجه نصیر الدین طوسی
19-فرائض بهائیه(بخش ارث)
20-قصر نماز در چهار مکان
21-مسح بر قدمین
22-مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین
23-رسالة فی مباحث الکر
24-رسالة فی القصر و التخییر فی السفر
25-شرح رسالة فی الصوم
26-شرح من لا یحضره الفقیه
27-رسالة فی فقه الصلوة
28-رسالة فی معرفة القبلة
29-رسالة فی فقه السجود
ب-علوم قرآنی(9 جلد):
30-حاشیه انوار التنزیل قاضی بیضاوی
31-حل الحروف القرآنیة
32-حاشیه کشاف زمخشری
33-اساله خواجه
34-تفسیر عین الحیوة
35-العروة الوثقی
36-تفسیر آیه شریفه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی الکعبین که دراربعین به تفصیل آمده است.
37-تاویل الآیات
38-اکسیر السعادتین(آیات الاحکام)
ج-حدیث(2 جلد):
39-حاشیه کتاب«من لا یحضره الفقیه»
40-اربعین(که ترجمه آن توسط نگارنده انجام پذیرفته است.)
د-ادعیه و مناجات(6 جلد):
41-حاشیه بر صحیفه سجادیه
42-الحدیقة الهلالیه43-الحدیقة الاخلاقیة
44-شرح دعای صباح
45-مصباح العابدین
46-مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة
ه-اصول اعتقادات(5 جلد):
47-اثبات وجود القائم
48-اجوبة سید زین الدین
49-الاعتقادیة
50-مقارنه بین امامیه و زیدیه
51-وجوب شکر المنعم
و-اصول فقه(5 جلد)
52-زبدة الاصول
53-شرح عضدی
54-حاشیه زبدة الاصول
55-شرح حاشیه خطائی
56-الوجیزه
ز-رجال و اجازات(8 جلد):
57-اجازه او به میرداماد
58-اجازه او به مجد الدین
59-حاشیه خلاصة الاقوال علامه حلی
60-حاشیه رجال نجاشی
61-حاشیه معالم العلماء ابن شهر آشوب مازندرانی
62-طبقات الرجال
63-الفوائد الرجالیه 64-الاجازات
ح-ادبیات و علوم عربی(28 جلد):
65-اسرار البلاغه
66-تخمیس غزل خیالی بخارایی
67-تهذیب البیان
68-تعزیت نامه
69-حاشیه بر مطول تفتازانی
70-دیوان اشعار فارسی و عربی
71-ریاض الارواح
72-شیر و شکر
73-طوطی نامه(شامل 2500 بیت)
74-فوائد صمدیه
75-قصیده در مدح پیامبر خدا(ص)
76-کافیة
77-کشکول(5 جلد)
78-لغز الفوائد الصمدیة
79-لغز القانون
80-لغز کافیه
81-لغز کشاف
82-محاسن شعر سیف الدوله
83-المخلاة
84-مکتوب او به سید میرزا ابراهیم همدانی
85-سوانح سفر الحجاز،معروف به مثنوی نان و حلوا
86-نان و پنیر
87-وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان(عج)
88-پند اهل دانش به زبان گربه و موش
ط-وقایع الایام(1 جلد):
89-توضیح المقاصد فی ما اتفق فی ایام السنة
ی-ریاضیات(20 جلد):
90-اسطرلاب
91-انوار الکواکب
92-بحر الحساب
93-التحفه(اوزان شرعی)
94-تحفه حاتمی
95-تحقیق جهت قبله
96-تشریح الافلاک
97-حاشیه تشریح الافلاک
98-حاشیه شرح التذکره خواجه نصیر الدین طوسی در هیات
99-حاشیه شرح قاضی زاده روحی
100-الحساب
101-حل اشکال عطارد و قمر
102-خلاصة الحساب و الهندسه
103-شرح صحیفه
104-صحیفه در اسطرلاب
105-استعلام
106-تقویم شمس با اسطرلاب
107-القبله،ماهیت و علامات آن
108-معرفة التقویم109-جبر و مقابله
ک-حکمت و فلسفه(3 جلد):
110-انکار جوهر الفرد
111-الوجود الذهنی
112-وحدت وجود
ل-علوم غریبه(4 جلد):
113-احکام النظر الی کتف الشاة
114-رساله جفر
115-جفر
116-فالنامه
و چند جلد کتاب دیگر که موضوعات آنها مشخص نشده است،مانند:شرححق المبین،الصراط المستقیم،القدسیه و...
سخنی در تاریخ وفات او:
در مورد تاریخ وفات شیخ بهایی نیز اقوال گوناگون وجود دارد،صاحب«تاریخعالم آرای عباسی»که از مآخذ مورد اعتماد است،میگوید که در شب چهارم شوال سال1030 ه.ق بیمار شد و هفت روز رنجور بود،تا اینکه در شب 11 شوال درگذشت، وچون وی رحلت کرد،شاه عباس در ییلاق بود و اعیان شهر جنازه او را برداشتند وازدحام مردم به اندازهای بود که در میدان نقش جهان جا نبود که جنازه او را حرکتدهند.در مسجد جامع عتیق به آب چاه غسل دادند و علماء بر او نماز گزاردند و دربقعهای منسوب به امام زین العابدین(ع)که مدفن دو امامزاده است،گذاشتند و از آنجابه مشهد بردند و به وصیتخود او در پائین پا،در جایی که هنگام توقف در مشهد درآنجا درس میگفت،به خاکش سپردند.
صاحب روضات الجنات میگوید که چون شیخ درگذشت،پنجاه هزار کس بر جنازه وی نماز گزاردند و در تاریخ فوت وی گفتهاند:«بیسر و پا گشت و شرع و افسرفضل اوفتاد.»مقصود از«بیسر و پا گشتشرع»این است که شین و عین از آغاز و آخرشرع میافتد،و«راء»میماند که 200 باشد،و«افسر فضل اوفتاد»،یعنی«فاء»از آغازآن ساقط میشود و«ضاء»که 800 و«لام»که 30 باشد میماند و روی هم رفته،1030میشود.
صاحب کتاب تنبیهات میگوید که سنه یک هزار و سی هجری،مریخ در عقربراجع شد،و شیخ پس از یک هفته مریضی به رحمت ایزدی پیوست.
اعتماد الدوله میرزا ابو طالب در تاریخ رحلت وی گفته است:
رفت چون شیخ از این دار فنای گشت ایوان جنانش ماوای دوستی جست ز من تاریخش گفتمش«شیخ بهاء الدین وای»
که از جمله آخر بدون همزه«بهاء»،عدد 1030 به دست میآید.
صاحب مطلع الشمس میگوید که در چهارم شوال سال 1030 هجری شمسیمریض گشت و در سهشنبه دوازدهم رحلت نمود و جسد شریفش به مشهد نقل شد.
صاحب امل الآمل در مورد تاریخ وفات شیخ گوید که از مشایخ خود شنیدم کهدر سال 1030 هجری قمری درگذشت.
ولی صاحب قصص العلماء تاریخ درگذشت وی را سال 1031 هجری قمریذکر کرده است.
صاحب سلافة العصر،تاریخ وفات شیخ را دوازده روز مانده از شوال سال1031 هجری قمری نوشته است،و در کتاب دیگر خویش موسوم به حدائق الندیه فیشرح الفوائد الصمدیه در دوازدهم شوال سال 1030 هجری قمری ذکر کرده است وممکن است در چاپ کتاب اول تحریفی شده باشد.
به طور کلی آنچه از این اقوال برمیآید،وفات شیخ در دوازدهم شوال سال1030 یا 1031 هجری قمری اتفاق افتاده است و چون صاحب تاریخ عالم آرای عباسیکه نظرش معتبرتر از دیگران است،و همچنین کتاب تنبیهات که تالیف خود را چند ماه بعد از آن واقعه نوشته است،سال 1030 را ذکر کردهاند،از این رو گفته کسانی که وفاتشیخ را در این سال نوشتهاند، صحیحتر به نظر میرسد.
در این صورت وفات شیخ در دوازدهم ماه شوال سال 1030 ه.ق در شهراصفهان روی داده است. (2)
پي نوشت :
1- آشنایی با علوم اسلامی،ص 305.
2- در شناختشخصیت آن بزرگوار،منابع زیر میتوانند راهگشا باشند:
آتشکده آذر،ص 170- اعیان الشیعه،ج 44،ص216- امل الآمل،ج 1،ص 155- تاریخ عالم آرایعباسی،ج 2،ص967- تذکره نصر آبادی،ص 150- تنقیح المقال،ج3،ص107- جامع الرواة،ج 2،ص 100- حدیقة الاخراج،ص 81- خزانة الخیال و خلاصة الاثر،ج3،ص 440- دائرة المعارف بستانی،ج 11،ص463- الذریعه،ج 2،ص29- ریاض العارفین،ص 58- ریحانة الادب،ج3، ص 301 تا 320- سفینة البحار ص113- سلافة العصر،ص289- طرائق الحقائق،ج 1،ص137- الغدیر،ج 11،ص224- الفوائد الرضویه،ص 2 تا 5- الکنی و الالقاب،ج 2،ص 100- لؤلؤة البحرین،ص16- مجمعالفصحاء،ص 8- 2- المستدرک،ج3، ص417- نجوم السماء،ص 28- نزهة الجلیس،ج 1،ص377- نقد الرجال،ص303- هدیة الاحباب،ص109- مجله الثقافة الاسلامیه چاپ دمشق،شماره مخصوصسال1407- روضات الجنات،ج7،صفحات56- 84- پیشگفتار ترجمه اربعین،چاپ دفتر نشر نویداسلام،و دیگر کتب تراجم و رجال.
/س