خودستایی

روزی مردی نزد ازوپ رفت و نوشته‌های بی‌محتوایی را برای او خواند که همگی سرشار از تعریف و تمجید از خود بود. ‌آن‌گاه هم‌چنان‌که نظر او را درباره‌ی نوشته‌هایش جویا می‌شد، به او گفت: «امیدوارم فکر نکنی من آدمی خود‌خواهم یا به شایستگی‌هایم بیش از حد مغرورم.»
ازوپ از مزخرفات مرد چنان ناراحت شد که به او گفت: «به نظر من در تعریف و تمجیدهایی که از خودتان کردید، کاملاً حق با شماست. چرا که هرگز کسی را نخواهید یافت که چنین کاری برای‌تان بکند.»
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانه‌های مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمه‌ی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.