گذری بر مهرورزی و دوستی در اسلام

خواسته‏ها و تمایلاتی که خدای حکیم در نهاد انسان به امانت گذاشته است، به دو گروه حیوانی و انسانی تقسیم می‏شود. تمایلات حیوانی یا غرایز، خواسته‏هایی هستند که انسان و حیوان در برخورداری از آن مشترکند. میل به آب وغذا، علاقه به خواب و آسایش، تمایل به جنس مخالف، علاقه به فرزند، احساس خشم، میل به انتقام، برتری جویی و جاه‏طلبی، ازبرجسته‏ترین نمودهای غرایز و تمایلات حیوانی هستند.
جمعه، 18 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گذری بر مهرورزی و دوستی در اسلام
گذری بر مهرورزی و دوستی در اسلام
گذری بر مهرورزی و دوستی در اسلام

نویسنده : اقبال حسینی‏

ضرورت مهرورزی

خواسته‏ها و تمایلاتی که خدای حکیم در نهاد انسان به امانت گذاشته است، به دو گروه حیوانی و انسانی تقسیم می‏شود. تمایلات حیوانی یا غرایز، خواسته‏هایی هستند که انسان و حیوان در برخورداری از آن مشترکند. میل به آب وغذا، علاقه به خواب و آسایش، تمایل به جنس مخالف، علاقه به فرزند، احساس خشم، میل به انتقام، برتری جویی و جاه‏طلبی، ازبرجسته‏ترین نمودهای غرایز و تمایلات حیوانی هستند.
این تمایلات از ضروریات زندگی انسان در این جهانند و اگر یکی از آنها در کسی نباشد، یکی از پایه‏های اساسی زندگی مادی می‏لنگد، ولی هیچ یک از اینها برای انسان افتخار نیست. برای مثال، انسان برای ادامه زندگی به خوردن و آشامیدن نیاز دارد، برای رفع خستگی نیازمند خواب و استراحت است و غریزه جنسی و علاقه او به فرزند برای بقای نسل است، ولی هیچ کدام از اینها ملاک فضیلت و بزرگواری او نیست و شرف انسان با استناد به مقام اشرف مخلوق بودنش، به این عوامل بستگی ندارد. به قول سعدی:
خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
در کنار خواسته‏های حیوانی، تمایلات عالی انسانی نیز وجود دارد که از آن، به فضایل تعبیر می‏شود. هر چه این فضایل در انسان شکوفاتر شود، آدمی ارزش و عظمت بیشتری می‏یابد. وفای به عهد، عدالت و انصاف، نیکی و احسان، عفو و گذشت، ایثار و فداکاری، دل‏سوزی و غم‏گساری، مهرورزی و دگردوستی، از جمله این فضایل کمالی هستند.
پیام متن:
مهرورزی و دگردوستی ارزش انسان و معیار برتری در جامعه است.

مهربانی در اسلام

از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبت ورزیدن، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است و بدون مهربانی، نظام اجتماع بشری، سرد و بی‏روح و زیبایی‏های زندگی به کام انسان تلخ و بی‏معناست.
کسی که آدمی را برای زندگی اجتماعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه را نیز در وجود او قرار داده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رئوف و عطوف است وهم بندگانش را بر این سرشت آفریده است. خدای مهربان، بندگانش را به محبت و مهرورزی تشویق می‏کند و اهل مهر و عاطفه را جزو اصحاب میمنه معرفی می‏کند؛ کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است. آن‏گاه می‏فرماید:
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ . (بلد: 17 و 18)
سپس از کسانی باشد که ایمان آورده‏اند و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می‏کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
رسول گرامی اسلام نیز استحکام پیوند و مودّت و مهربانی مؤمنان با یکدیگر را چنین توصیف می‏کند:
اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذا اشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی سایِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمیّ وَ السَّهَرْ.
مؤمنان در مقام مهربانی و عطوفت به یکدیگر، همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در تب‏داری و شب‏بیداری با او همراهی می‏کنند.
پیام متن:
1. خدای مهربان، مهربانی به بندگانش را دوست می‏دارد.
2. مهرورزی با دیگران عامل قرب به خدا و نجات و رستگاری است.

مهربانی کارگزاران

حضرت علی علیه‏السلام هنگام انتصاب مالک اشتر به ولایت مصر، در بخشی از عهدنامه مفصل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین می‏فرماید:
وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاتَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعا ضارِیا تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفانِ: اِمّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمّا نَظیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ.
دلت را برای مردم، کانون مهر و محبت ساز و آنان را دوست بدار و مبادا بر آنان درنده خوی شوی و خوردن آنان را بر خود غنیمت شمری؛ چرا که آنان دو دسته‏اند: یا برادر دینی تواند یا نظیر تو در آفرینشند.
شهید گران‏قدر، استاد مطهری در شرح این قسمت از عهدنامه مالک اشتر چنین می‏نویسد:
قلب زمام‏دار باید کانون مهر و محبت باشد. نسبت به ملت، قدرت و زور، کافی نیست. با قدرت و زور می‏توان مردم را گوسفندوار راند، ولی نمی‏توان نیروهای نهفته آنان را بیدار کرد و به کار انداخت. نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود، کافی نیست، بلکه زمام‏دار همچون پدری مهربان باید مردم را با قلبش دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و نیز باید دارای شخصیتی جاذبه‏دار و ارادت‏آفرین باشد تا بتواند اراده و همت و نیروی عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد.
و باز شایسته است که هرگز این سخن امام صادق علیه‏السلام را از یاد نبریم که فرمود:
تَواصَلُوا وَ تَبارّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا.
به یکدیگر بپیوندید و پیوند محبت را محکم سازید و به هم نیکی کنید و با هم مهربان و عطوف باشید.
پیامبران خدا نیز نخست با محبت و مهربانی، مردم را شیفته کردار آسمانی خود کردند. آن‏گاه به ارشاد و هدایت آنان پرداختند. آنان با داشتن عصمت و تقوا، مهربان‏ترین و پرعاطفه‏ترین افراد زمان خود بودند.
پیام متن:
1. قلب زمام‏داران باید کانون مهر و عاطفه نسبت به مردم باشد.
2. قاطعیت در عدالت با محبت نیز ممکن و سازگار است.

لذت مهربانی

در حقیقت، میان لذت‏های معنوی و لذت‏های زودگذر مادی تفاوت بسیار وجود دارد، لذت‏های معنوی نه تنها سبب جذب انسان به مادیات نمی‏شود، بلکه تا حدود زیادی، دل را از سیطره لذت‏های مادی و غریزی آزاد می‏کند. ناگفته نماند کسانی که تسلیم لذت‏های مادی شده‏اند و از هرگونه رشد معنوی محرومند، نمی‏توانند لذت عاطفی را درک کنند. برای مثال، کسی که با خشم و خشونت خو گرفته و این صفت زشت بر روحش حاکم شده است، از مهربانی لذت نمی‏برد و آن را نمی‏فهمد، ولی آنان که در سایه تربیت صحیح به پرورش عواطف انسانی خویش همت گماشته‏اند، از ارضای آنها به لذتی می‏رسند که هرگز از اشباع غرایز به چنان لذتی دست نمی‏یابند. ازاین‏رو، علی علیه‏السلام می‏فرماید:
لَذَّةُ الْکِرامِ فِی الإِطْعامِ وَ لَذَّةُ اللِّئامِ فِی الطَّعامِ.
لذت بزرگواران در خوراندن است و لذت فرومایگان در خوراک.
مولوی درهمین زمینه چه زیبا سروده است:
خشم و شهوت، وصف حیوانی بود
مهر و رقت، وصف انسانی بود
این چنین خاصیتی در آدمی است
مهر، حیوان را کم است، آن از کمی است
مهرورزی به دیگران، یکی از معیارهای بزرگواری و ارزش آدمی و خود، سرچشمه بسیاری از بزرگواری‏هاست؛ زیرا در این صورت، آدمی با تضعیف خواسته‏های فردی و حیوانی، زمینه را برای گرایش خویش به ارزش‏های والای انسانی فراهم می‏آورد. در اینجاست که انسان برخلاف اقتضای خودخواهی‏اش، قدم از دایره تنگ خودپرستی بیرون می‏نهد و به دیگر خواهی روی آورد.
پیام متن:
لذت مهرورزی به دیگران، بسیار بیشتر از لذت ارضای نیاز فردی و برآوردن خواسته‏های مادی است.

اعتدال در محبت

میانه‏روی در هر کاری، پسندیده و افراط و تفریط، ناپسند است. بر این اساس، تأکید کردن بر ارزش و اهمیت مهربانی، به معنای تجویز افراط در آن نیست. مهربانی بیش از حد به کسی که شایستگی آن را ندارد، سبب می‏شود تا او برای احترام‏کننده، ارج و ارزش متقابل را در نظر نگیرد و در نتیجه، حرمت فرد مهربان را بشکند و شخصیت و جایگاه اجتماعی او را خدشه‏دار کند. بنابراین، مهرورزی به دیگران باید با نیاز، شایستگی و ظرفیت آنان متناسب باشد. مهربان بودن با همه مردم به طور یکسان؛ اعم از فرومایه و بلندپایه، نادان و دانشمند، بدکار و نیکوکار، به معنای نادیده گرفتن ارزش‏ها و تباه ساختن گوهر محبت و مهربانی است. به همین دلیل، اسلام از سویی نظارت بر ابراز عواطف را به عقل سپرده است تا انسان، آن را با موازین شرعی و مقتضیات عقلی محدود سازد و از افراط و تفریط جلوگیری کند. از سوی دیگر، در آموزه‏های متین خود، پیروانش را به رعایت اندازه در محبت ورزیدن به افراد سفارش کرده است. برای نمونه، خداوند گروهی را شایسته هیچ محبتی ندانسته و از نرمش و مدارا با آنان نهی کرده و فرموده است:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. (فتح: 29)
محمد، فرستاده خدا و آنان که با اویند، بر کافران سخت‏گیرند و میان خود مهربانند.
گروهی را نیز شایسته محبت بیشتر دانسته و درباره آنان سفارش ویژه کرده است، مانند: ناتوانان، زیردستان، کودکان، یتیمان، تهی‏دستان و پدر و مادر.
امام محمدباقر علیه‏السلام فرمود:
کسی که چهار ویژگی زیر در وی باشد، خداوند برایش خانه‏ای در بهشت بنا می‏کند:
کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.
پیام متن:
1. تعادل در مهرورزی از اصول جاودانه و سازنده اسلام است.
2. با دشمن انسانیت و معرفت باید با شدت برخورد کرد.

اهمیت دوست و تأثیرپذیری از او

در برخی از روایات، یکی از راه‏های شناخت دین و مذهب افراد، شناخت دوستان آنان دانسته شده است. رسول گرامی اسلام می‏فرماید:
اَلْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلیلِهِ فَلْیَنْظُرْ اَحَدُکُمْ مِنْ یُخالِلْ.
هر کسی بر دین دوستش است، پس ببینند با چه کسی دوستی می‏کند.
همچنین یکی از نخستین راه‏ها برای قضاوت درباره شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان است. از حضرت سلیمان علیه‏السلام نقل شده است:
لاتَحْکُمُوا عَلی رجلٍ بِشَی‏ءٍ حَتّی تَنْظُرُوا اِلی مَنْ یُصاحِبُ فَاِنَّما یُعْرَفُ الرَّجُلُ بِاَشْکالِهِ وَ اَقْرانِهِ وَ یُنْصَبُ اِلی اَصْحابِهِ وَ اِخْوانِهِ.
درباره هیچ کس قضاوت نکن تا اینکه ببینی با چه کسی دوستی می‏کند. به درستی که هر کسی به وسیله دوستانش شناخته و به آنها منسوب می‏شود.
داشتن دوستان بد، قطعه‏ای از آتش است، چنان‏که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمود: «صاحبُ السّوءِ قِطعةٌ مِنَ النارِ». هم‏نشینی با دوستان بد، ناخواسته و ناخودآگاه، انسان را به سوی بدی‏ها می‏کشاند. از امام علی علیه‏السلام در رهنمودی گهربار دراین باره می‏فرماید:
لاتَصْحَبْ الشَّرِیرَ فَاِنَّ طَبْعَکَ یَسْرِقُ مِنْ طَبْعِهِ شَرّا وَ اَنْتَ لاتَعْلَمْ.
با انسان‏های شرور معاشرت نکن؛ زیرا طبع تو، ناآگاهانه از طبع او می‏دزدد.
ناگفته نماند، صفات خوب و پسندیده نیز به راحتی به دوستان فرد منتقل می‏شود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است:
گِلی خوش‏بوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دل‏آویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال هم‏نشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
پیام متن:
خصلت‏های خوب و بد دوستان به یکدیگر منتقل می‏شود، بنابراین در انتخاب دوست باید دقت کرد.

هم‏سنخی دوستان

امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در نامه‏ای به حارث همدانی، درباره دوست گزینی و انتخاب هم‏نشین به او توصیه می‏کند. از هم‏نشینی آن که رأیش سست و کارش ناپسند است، بپرهیز که هر کس را از آن که دوست اوست، شناسند. در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار می‏شود که با هم سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی در ابیات زیر با اشاره به این نکته مهم می‏سراید:
آن حکیمی گفت دیدم در تکی
می‏دویدی زاغ با یک لک‏لکی
در عجب ماندم، بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دو ان بودند لنگ
بنابراین، دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند. برای مثال، اگر کسی با انسان‏های دروغگو، چاپلوس، فریب‏کار و خیانت‏پیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. انسان‏های خوب و طاهر نیز هیچ‏گاه با دوستان ناباب طرح معاشرت و دوستی نمی‏ریزند، و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند ایشان، می‏کوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط می‏کنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و هم‏سنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید.
پیام متن:
معمولاً میان دوستان صمیمی، سنخیت و هماهنگی شخصیتی وجود دارد و به واسطه این شباهت‏ها، دوستی آنان استمرار می‏یابد، همچنین در اثر این سنخیّت، شخصیت انسان را از طریق دوستان او می‏توان شناخت.
منبع: ماهنامه طوبی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما