پدران و تربیت فرزندان

انسان موجودی متعهد و مسئول است واین مسئولیت او بخاطر بكار گیری عقل است و برای انسان ضروری است كه مسئولیت های خود را بشناسد و آنها را به مرحله اجرا و عمل برساند.از جمله مسئولیت هایی كه اسلام به آن تأكید دارد مسئولیت پدر و مادر است. در اسلام پدر دارای مقام ارجمند و چهره ای برجسته و مورد احترام است و شأن پدر پس از شأن خدا ذكر شده است. احترامی كه برای پدر ذكر شده بخاطر لیاقت او و انجام وظیفه پدری می باشد.پدر در رابطه با فرزند از طریق وراثت و
شنبه، 19 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پدران و تربیت فرزندان
پدران و تربیت فرزندان
پدران و تربیت فرزندان





انسان موجودی متعهد و مسئول است واین مسئولیت او بخاطر بكار گیری عقل است و برای انسان ضروری است كه مسئولیت های خود را بشناسد و آنها را به مرحله اجرا و عمل برساند.از جمله مسئولیت هایی كه اسلام به آن تأكید دارد مسئولیت پدر و مادر است. در اسلام پدر دارای مقام ارجمند و چهره ای برجسته و مورد احترام است و شأن پدر پس از شأن خدا ذكر شده است. احترامی كه برای پدر ذكر شده بخاطر لیاقت او و انجام وظیفه پدری می باشد.پدر در رابطه با فرزند از طریق وراثت و محیط اثر می گذارد و بخاطر اینكه از این دو كانال اثر گذار می باشد باید مراقب رفتار و اعمال خود باشد.
به امید روزی كه تمام پدران جامعه اسلامی ، رعایت مواردی را كه قبل از انعقاد نطفه ، زمان جنینی و...می باشد را رعایت كرده تا نسلی سالم را تحویل جامعه دهند.

بخش اول : تربیت

معنای تربیت
برای واژه تربیت معانی گوناگونی در فرهنگ لغات ذكر شده است كه به چند مورد آن اشاره می كنیم:
تربیت: پروردن، پروراندن ، آداب و اخلاق را به كسی آموختن ، پرورش
تربیت: پروراندن ، پرورش دادن ، ادب و اخلاق را به كسی آموختن و یاد دادن
تربیت: تهذیب ،ادب آنچه كه در همه لغت نامه ها و فرهنگ های لغت در معنای تربیت ذكر شده است ، همان پرورانیدن و ادب و اخلاق را به كسی یاد دادن می باشد.
:هدف تربیت
هدف از تربیت ،همان پاك تربیت كردن فرزند است. یعنی كودك را بگونه ای تربیت كنیم تا بتواند به راه صحیح قدم گذاشته و باعث شود برای پدر و مادرش در دنیا و آخرت مفید باشد.اگر فرزند را صحیح تربیت كنیم، برای پدر و مادر نوعی باقیات الصالحات است و چراغ این باقیات هرگز خاموش نمی شود.
اهمیت فرزند برای خانواده
وجود فرزند برای خانواده نعمتی است كه زن و مرد را به هم نزدیك كرده ،كانون گرم خانوادگی را با نشاط و شاد می كند.اختلافات و نابسامانی های خانوادگی را از بین برده و روزهای بلند والدین را به روزهای كوتاه تبدیل می كند.
وجود فرزند سبب تعادل خانواده می شود. البته این تعادل زمانی محسوس می شود كه تعداد فرزندان از یك و دو متجاوزنباشد . وجود فرزند ضامن تلاش والدین و مایهء امید و دلگرمی و شور و نشاط آنهاست. اگر فرزند نباشد ، زن و شوهر به چه امیدی تلاش كنند؟ میزان كوشش زن و شوهر ، وقتی فرزندی نداشته باشند به حدی است كه تنها خود را شاداب نگه دارند آن هم با حالتی یأس آمیز. هنگامی كه فرزند تلاش پدر و مادر را استفاده می كند ، برای والدین اجر و پاداش به حساب می آید.
چرا در امر تربیت به خانواده توجه شده است ؟
آدمی در محیطی به نام خانه و خانواده پا به عرصهء وجود می گذارد و در آن محیط در كنار سایر افراد پرورش یافته و بزرگ می شود. از طرف دیگر ثابت شده است كه هر فردی دارای ظرفیت و استعداد ذاتی می باشد كه از پدر و مادر ارث می برد و تحت تأثیر و نفوذ عوامل مختلف محیطی قرار گرفته و تربیت می شود.
به عبارت دیگر : مجموعه استعدادها و توانائیهای ارثی و تأثیرات تربیتی گرفته شده از محیط، شخصیت فرد را می سازد. در تشكیل شخصیت و تربیت انسان ها، خانواده بزرگترین نقش را ایفا می كند، بخاطر همین در امر تربیت به خانواده توجه شده است.

بخش دوم : اقسام تربیت

به عقیدهء علمای تربیت ، دو نوع تربیت داریم:
الف) عمدی ب) غیر عمدی.
الف) تربیت عمدی : در این نوع تربیت فرد یا افرادی شیوهء خاصی از تربیت را دربارهء فردی اعمال می كنند.مثلاً وقتی كه مادر دست كودك خود را گرفته و به آرامی به او راه رفتن یاد می دهد، می گویند:مادر او را در امر راه رفتن تربیت كرد.
ب) تربیت غیر عمدی: به تربیتی گفته می شود كه بدون طرح و نقشهء قبلی انجام گیرد. مثلاًوقتی كه كودك نزاع و درگیری را می بیند به طور ناخواسته تهاجم و پرخاشگری را یاد می گیرد.
برخی از روانشناسان برای تربیت تقسیم دیگری بیان كرده اند ، این گروه تربیت را به دو دستهء تربیت جنسی و تربیت مذهبی تقسیم كرده اند:
الف) تربیت جنسی : چنین به نظر می رسد كه غریزهء جنسی مربوط به دوران بلوغ است ،اما در واقع این موضوع از خردسالی همراه با كودك بوده و كودك همواره نیازمند تربیت و هدایت است.گواه این موضوع وجود نوجوانان نابالغی است كه به انحرافات جنسی گرایش پیدا كرده اند. رغبت به خودنمایی، لذت بردن از نوازش، لمس اعضای بدن و...همه ازنشانه های غریزهء جنسی در فرد است.
البته اوج این حالت در سن بلوغ است، ولی آغاز آن در سن 6-5 سالگی می باشد.در سن 6-5 سالگی كودك سؤالاتی را نسبت به اعضای بدن خود از پدر و مادر می پرسد و آنها نیز باید جواب قانع كننده ای را به او بدهند و او را با مسائلی كه برایش اتفاق می افتد، آشنا سازند.اسلام غریزهء جنسی را پلید نمی داند بلكه آن را عاملی برای استحكام زندگی زناشویی، نعمت و موهبت الهی و بقای نسل آدمی می داند.
حال این سؤال مطرح می شود كه والدین چه راهكارهایی را برای تربیت جنسی باید انجام دهند؟
از جمله راهكارهایی كه والدین می توانند انجام دهند عبارتند از:
مادران در هنگام نظافت بچه ها به این نكته توجه داشته باشند كه در حضور كودك دیگر نباشد.
نباید از زمان كودكی، با اندام های تناسلی و حتی ران های بچه بازی كرد.
نباید كودك را با كودكان دیگر در محیط های خلوت تنها گذاشت.
پدر یا سایر بزرگترها نباید دختر بچه 6ساله به بالا را روی زانوی خود بنشانند.
نباید اندام دختر بچه ها در معرض دیگران عریان باشد.
پس از ذكر مطالب بالا ، محیط نیز در هدایت غریزهء جنسی مؤثر و دارای اهمیت خاصی است.
قران كریم در سورهء عنكبوت آیه45 می فرماید:
« ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنكر»
قران نمازرا عامل دوری از فحشا و اعمال زشت معرفی می كند.كسی كه تربیت جنسی صحیحی داشته باشد، در آینده مشكل ساز نخواهد بود.
ب) تربیت مذهبی : كودكان عناصر پاكی و پذیرش و صمیمیت هستند، خوب و بد را از پدر ومادر یاد می گیرند و به هر راهی كه پدر و مادر دعوتشان كنند، به هما ن راه پا می گذارند.اگر آنان را با روحیهء خداترسی پرورش دهیم، طبیعی است در آینده افرادی خیرخواه ، مسالمت جو و مطیع خواهند شد و اگر آنان را رها كنیم ،خام و هرزه بار می آیند.
حال این سؤال مطرح می شود كه والدین باید چه راهكارهایی رابرای پرورش روحیهء مذهبی كودكان بكار گیرند؟
پدر و مادر باید خود بر اصول استوار دین پایبند باشند.
گر پدر و مادر نسبت به نماز و روزه و حجاب تأكید دارند، به همان نسبت هم به ادب و نرم زبانی نظافت هم تأكید داشته باشند و هیچ گاه افراط نكنند.
محیط خانواده و اجتماع نیز باید همسو باشد، اگر تضادی بین خانواده و اجتماع وجود داشته باشد، تربیت مذهبی طفل ضعیف می شود.
شیوهء فراخوانی نیز باید حساب شده و با برنامه ریزی قبلی باشد.هیچگاه كودك را وادار به انجام كاری نكنیم بلكه اجازه دهیم با میل قلبی اش آن كار را انجام دهد، تا در ذهن فرزند ملكه شود.
در نظر گرفتن روحیات فرزند و استعدادهایش ضروری است و علاوه بر این باید از روش مستقیم جداً پرهیز كرد.
در هر برنامه تربیتی ، تنها فاعلیت كافی نیست بلكه روح پذیرش و قابلیت نیز شرط می باشد.خداوند در سوره تكویر آیه 28 می فرماید:
«لمن شاء منكم ان یستقیم»
قران مایهء بیداری است برای آنها كه می خواهند به راه راست بپیوندند.

بخش سوم : عوامل مؤثر در تربیت

عوامل مؤثر در تربیت به دو دسته تقسیم می شوند :
الف) عوامل انسانی ب) عوامل غیر انسانی
فصل اول : عوامل انسانی مؤثر در تربیت عبارتند از :
الف) مادر ب) پدر ج) خواهر و برادر بزرگتر د) معلم و اعضای مدرسه ه) افراد اجتماع و) معاشران ز) خویشان و بستگان ح) رهبران اجتماع
الف ) مادر :
بخاطر اینكه كودك مدت زمان بیشتری را با مادر می گذراند‏، مادر بر روی كودك هم از نظر وراثت و هم محیط تأثیر می گذارد. از طریق وراثت : بعضی از صفات ارثی از طریق ژنهای مادر به كودك منتقل می شود.از طریق محیط : كودك 9 ماه در رحم مادر قرار دارد، حجم رحم ، فشار رحم ، سلامتی یا بیماری مادر ، غذای مادر و...در دوران حمل بر كوك تأثیر گذار است. پس از تولد نیز كودك مدتها در آغوش مادر است و اولین كلمات را مادر به او یاد می دهد.
ب ) پدر :
پدر از نظر كودك مظهر قانون و عدل و انصاف است و می تواند پناهگاه خوبی برای خانواده باشد. مشی پدر،مهر و انصاف او ،ظلم و ستم و قدرت و ضعف پدر در رفتار و آینده اش اثر می گذارد.
ج ) خواهر و برادر بزرگتر :
اگر در خانه ای كودك 4-3 ساله باشد و نوزادی به دنیا آید ، چون توجه پدر و مادر بیشتر به سمت نوزاد است، در كودك این احساس بوجود می آید كه بین او و نوزاد تازه متولد شده تبعیض قرار داده اند و این تصور در او اثر سوئی دارد.
د ) معلم و اعضای مدرسه :
مدرسه خانه دوم كودك است. اخلاق و رفتار معلم، طرز فكر او، سطح فرهنگی و... همه در كودك تأثیر گذار است. اگر معلم از نظر دینی و مذهبی دچار مشكل باشد، كودك نیز از او تأثیر گرفته و از مذهب متنفر می شود.
ه ) افراد اجتماع :
در روابطی كه كودك (فرزند) با افراد اجتماع دارد، از آنها تأثیر می گیرد و اگر آنها افراد سالمی باشند، تأثیری كه كودك می گیرد درست و اگر بالعكس باشد، تأثیر منفی در بر خواهد داشت.
و ) معاشران :
معاشران گروهی هستند كه ممكن است همسن كودك یا بزرگتر از او باشند ولی با او رفت و آمد می كنند، باهم بازی می كنند و در مدرسه كنار هم می نشینند.بررسی ها نشان می دهد كه كودكان میتوانند تحت تأثیر معاشران قرار بگیرندو حتی این تأثیر در سه مورد بیشتر از والدین است :
1 ) زمانی كه خانواده از محلی به محل دیگر كوچ كنند.
2 ) زمانی كه كودك در مرز نوجوانی و بلوغ قرار می گیرد.
3 ) مواقعی كه در خانواده آشفتگی و درگیری وجود دارد.
ز ) رهبران اجتماع :
یكی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت، رهبران اجتماع هستند. منظور از رهبران اجتماع كسانی هستند كه در جامعه نقش مهمی را ایفا می كنند. مانند پلیس.اگر شخصی از یك پلیس تخلفی را ببیند، نسبت به پلیس و جامعه بدبین می شود.
فصل دوم : عوامل غیر انسانی نیز عبارتند از :
عامل غذا، دارو، جغرافیایی، طبیعی، شغلی و...
در این جا به ذكر خاطره ای از دكتر محمد حسین طباطبایی، معجزه قرن می پردازیم: پدر محمد حسین طباطبایی می فرمایند: در سفری كه به مشهد داشتیم، تعداد 300 نفر از اساتید قران حضور داشتند. از محمد حسین پرسیدند: به نظر شما مهمترین عامل تربیت كودك چیست؟ ایشان با تأمل جواب دادند:
"فطوعت له نفسه قتل اخیه "یعنی نفس قابیل او را ترغیب یا تشویق به قتل برادرش هابیل كرد. همه سكوت كردند و نتوانستند بین سؤال و جواب ارتباط برقرار كنند.
بعد از لحظاتی مراد ایشان را فهمیدم؛ ایشان می خواستند بگویند كه مهمترین عامل تربیت كودك، تشویق است. آن چه از این خاطره فهمیده می شود این است كه اگر كودك را مورد تشویق قرار دهیم، اثرات مفید و بهتری در تربیت او خواهد داشت.
آنچه از مطالب بخش سوم بدست می آید این است كه تربیت در خانواده نقش مهمی را ایفا می كند و اگر خانواده ای سالم باشند، فرزندان آن خانواده نیز در اجتماع حضوری سالم خواهند داشت.

بخش چهارم : مراحل تربیت

روان شناسان و علمای تعلیم و تربیت دوران عمر را به اقتضای نیازهای جسمی، روانی، عاطفی، اجتماعی و... به دوره های مختلف تقسیم كرده اند ، معروف ترین این مطالب عبارتند از:
1- دوران جنینی – كودكی از تولد تا 11 سالگی
2- دوران نوجوانی 17- 11 سالگی
3- دوران جوانی 25 – 18 سالگی
4- دوران كهولت و پیری
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در كتاب مكارم الاخلاق مراحل تربیت را در سه قسمت بیان كرده اند :
1- دوره سیادت در 7 سال اول سید و آقاست.
2- دوره اطاعت در 7 سال دوم بنده و مطیع است.
3- دوره وزارت در 7 سال سوم وزیر و طرف شور است.

بخش پنجم : شأن و مقام پدر

فصل اول: ارزش تلاش و مجاهدت پدر
زحماتی كه هر پدری متقبل می شود، از یك سو وظیفه دینی و از سوی دیگر وظیفه اخلاقی است. از نظر دینی كودكان و همسر برگردن پدر حقی دارند. از نظر اخلاقی نیز كودكان همانند مهمان هایی هستند كه به دعوت پدر و مادر در این سفره كه همان خانواده است حاضر شده اند. حالا كه حضور پیدا كرده اند، پدر وظیفه دارد از این مهمان ها به خوبی و به وجه شایسته و نیك پذیرایی كند.
رسول گرامی اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«الكاد علی عیاله كالمجاهد فی سبیل الله»
آن كس كه برای خانواده اش تلاش كند، همانند مجاهد نستوه و در حال جهاد است.
جهاد كردن فقط در هنگام نبرد و جنگ نمی باشد، بلكه تلاشی كه پدر برای كسب لقمه حلال برای خانواده اش انجام می دهد نیز مانند جهاد است و خداوند اجری كه به مجاهدین فی سبیل الله می دهد، همان اجر را به پدر نیز می دهد.
یك پدر نمونه، پدری است كه بتواند روزی خانواده اش را از راه حلال بدست آورد واین روزی حلال در سرنوشت فرزندان بسیار مؤثر است. اگر دعائی را كه فرزندان می كنند، برآورده شود همه اش از روزی حلالی است كه پدر برایشان آورده است و فرزندان همیشه باید قدردان چنین پدری باشند.
فصل دوم : روایاتی در مقام پدر
در این جا به ذكر چند روایت از پیامبر و امامان معصوم (صلوات الله علیهم) می پردازیم :
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :
« احفظ ود ابیك لا تقطعه فیطفی الله نورك»
دوستی پدر خود را حفظ كن و رشته آن را مبر كه خداوند متعال نور تو را قطع می كند.
آنچه كه بنده از مضمون روایت متوجه شدم این است كه آدمی همواره احترام و مودت پدر و مادر را حفظ كند و لحظه ای از احترام و مودت آنها كم نشود. اگر لحظه ای كم شود باعث می شود كه خداوند متعال نظر لطف خود را از فرزند برداشته و دیگر نوری برای فرزند نباشد. منظور از نور در اینجا همان فرزندان آدم می باشند.
حضرت یوسف (علیه السلام) در هنگام ملاقات با پدر، چون از روی مركب خود پایین نیامد خداوند نور نبوت را از او گرفت و در بعضی از منابع آمده است كه حضرت یوسف به خاطر همین سهل انگاری كوچك دچار بی اولادی شد و از حضرت یوسف فرزندانی وجود ندارد.
قال الصادق علیه السلام :
« برو ابائكم یبركم ابنائكم و غضوا عن النساء یغض عن نسائكم»
به پدران خود نیكی كنید تا فرزندان شما هم به این سنت مقدس عمل كنند و به شما نیكی كنند و چشمهایتان را از زنان مردم ببندید تا از زنان شما چشم پوشی كنند.
آنچه كه بنده از مضمون این روایت متوجه شدم این است كه فرزند همواره باید به پدر خود نیكی كند و طبق آیه قرآن «و بالوالدین احسانا» (به پدر و مادر خوود نیكی كنید) همواره به والدین خود احسان و نیكی داشته باشد.
فصل سوم : اسلام و احترام پدر
اسلام برای پدرانی كه وظیفه خود را به درستی انجام می دهند، ارزش و احترم قائل است. این ارزش و احترام به حدی است كه در آیات قران پس از انجام وظیفه ، احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از احترام به والدین یاد شده است.
در اینجا چند نمونه از موارد ارزش و احترام پدر را ذكر می كنیم :
اصل بر رعایت حكم پدر است و بدون اجازه او‏، جز در واجبات نمی توان گام برداشت.
فرزند وظیفه دارد بال رحمت و عنایت خود را در زیر پای پدر و مادر بگستراند.
فرزند حق اهانت به پدر را ندارد، حتی گفتن ا’ف.
حرمت پدر چون حرمت خداست و نمی توان آبروی پدر را زیر سؤال برد و شخصیت ا و را خدشه دار كرد.
حال این همه احترام برای پدری است كه تمرین عظمت و لیاقت كرده باشد، عواملی كه سبب بغض و نارسایی در رشد و حیات خود و كودك است از خود دور كند و برای صلاح و فساد فرزندش و جامعه بیندیشد.

بخش ششم : رابطه پدر بافرزند

فصل اول : اهمیت نقش پدر
پدر در جنین از دو لحاظ سهم دارد :
1- وراثت 2- محیط.
از نظر وراثت نیمی از كروموزوم های جنین از پدر و نیمی از مادر است. ممكن است پدر بیماری داشته باشد و از طریق كروموزوم ها به كودك نیز منتقل می شود. رفتار پدر الگو و غرور او كارساز است. شیوه محبت یا خشونت ، اتكای به نفس ، قاطعیت پدر و... همه برای كودك در س و آموزنده می باشد. رابطه پدر با فرزند باید بر اساس انس و تفاهم باشد، براساس اندیشه و تدبر، تحسین و تشویق، بكارگیری شیوه الگویی مناسب و همت گذاشتن برای سازندگی و رشد و شخصیت او باشد.
پدر از لحاظ محیط نیز نقش دارد. اگر پدر فردی پاك، شریف، مؤمن و متعبد باشد كودك از او تأثیر می پذیرد و اگر پدر آلوده باشد ناخواسته كودك نیز آلوده خواهد شد. طرز فكرها، فلسفه ها، ادبیات و هنر، اخلاق و رفتار و جرائم و انحرافات، مواضع سیاسی و اقتصادی همه در كودك مؤثر است و شخصیت كودك را تحت تأثیر قرار می دهد.
بخش هفتم : تصور كودك از پدر
طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیداً وابسته به مادر است و مادر را مركز آرزوها و آمال خود می داند. به تدریج كه كودك وارد دو ماهگی می شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می شود. كودك این را در می یابد كه پدر برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است.
تصور اینكه پدر از مادر كم اهمیت تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهم تر از مادر می باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه پدران است و طفل پدر را به این گونه می شناسد.
كودك به تدریج كه بزگتر می شود تصوراتی از پدر را در ذهن خود پرورش داده و آنها را پروبال می دهد. از جمله تصوراتی كه كودك از پدر خود دارد عبارتند از :
الف ) چهره برجسته خانواده ب ) همانندی با پدر ج ) ضامن رفع نیازها د ) عامل تأمین امنیت
ه )مركز دانایی و اندیشه.
الف ) چهره برجسته خانواده : كودك در سن 3-2 سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد می داند. اگر كسی علیه پدر چیزی بگوید، ا و از پدر خود دفاع می كند. كودك در خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از كانال مادر با پدر ارتباط برقرار می كند.
ب ) همانندی با پدر : از نظر روان شناسان، كودك 6-3 ساله مخصوصاً پسر بچه ها پدر را الگوی خود قرار می دهند. پدر از نظر كودك سمبل قدرت است. ضامن خانواده است و همه آرزوی كودك این است كه مثل پدرش باشد.
ج ) ضامن رفع نیازها: پدر از نظر كودك ضامن رفع نیازهاست. هر چیزی را كه اعضای خانواده احتیاج دارند ، پدر تهیه می كند، كودك در سایه پدر، نیكو پرورش می یابد. هر چقدر سن كودك بیشتر شود، دید او نسبت به ضمانت پدر بیشتر می شود بطوریكه در سنین نوجوانی مادر را عامل مهر و محبت و پدر را عامل تأمین زندگی و انضباط می داند.
د ) عامل تأمین امنیت : اگر خطری برای كودك پیش آید به پدرش پناه می برد.
ه ) مركز دانایی و اندیشه: پدر نماینده دنیای خارج كودك است، مركز دانایی و آگاهی است. كودك گمان داردكه پدرش در همه اصول و قواعد داناست.
منبع: http://.mihanblog.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما