استفاده از موسیقی، مهمترین ابزار این فرقه، در جهت تبلیغ عقاید خود و نیز تحت تأثیر قرار دادن جامعه، بهخصوص قشر جوان میباشد. این گروهها گاهی خود اذعان میکنند که شیطانپرست هستند و برخی از آنان بدون این ادعا، به تضعیف بنیانهای ارزشی و دینی و تبلیغ افعال شیطانی میپردازند. با توجه به فراوانی موسیقیهای مبلغ این گروهها در ایران و رویکرد برخی جوانان بیاطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این موسیقیها و سرمایهگذاری زیاد دشمن در این باره، بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاعرسانی و آگاهی افکار عمومی، امری ضروری به نظر میرسد.
خبرگزاری فارس طی خبری در تاریخ 20.10.1383 پرده از این فعالیتها برداشت و در این باره چنین گزارش داد: «امین، دانشجوی یکی از رشتههای گروه پزشکی دانشگاه که از افراد مؤثر گروه شیطانپرست هوئی متال در ایران است، مدتی پیش بهصورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهههای جنوب کشور را در کاروانهای راهیان نور داشت، به همراه جمعی از دانشجویان، عازم این مناطق شد که تأثیرات روحی این سفر، زمینهساز رویگردانی وی از فعالیت در گروههای فعال شیطانپرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.»
به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند، شبکه اصلی هدایت گروههای هوئی متال را در ایران در دست دارند. بر اساس اسناد ارائه شده توسط امین، حسابهای ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور است و از طریق شبکه اینترنت هدایت میشود و در سال گذشته، حدود هشت میلیون دلار آمریکا به این حسابها واریز شده است که بین گروههای شیطانپرست در شهرهای مختلف ایران توزیع گردید. وی با بیان این که تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ میشود، اضافه کرد: «مطالب ارائه شده نشان میدهد که برخی فعالیتهای ضدامنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها، برای رژیم صهیونیستی انجام میشود.»
وی با یادآوری این که مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروههای هوئی متال در کشور، زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: «در سالهای اخیر، به دلیل عدم وجود نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض، کارکرد سیاسی و ضدامنیتی پیدا کرده و زمینه سوءاستفادههای ضدملی بیگانگان از آنها فراهم شده است. در حال حاضر، گروه متال، با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را جذب کرده است.» موسیقی متال، دارای زیرمجموعههای زیادی است که برخی از آنان جزء مهمترین گروههای شیطانپرست محسوب میشوند؛ مانند هوئی متال، بلک متال و...
خبرگزاری فارس طی خبری در تاریخ 20.10.1383 پرده از این فعالیتها برداشت و در این باره چنین گزارش داد: «امین، دانشجوی یکی از رشتههای گروه پزشکی دانشگاه که از افراد مؤثر گروه شیطانپرست هوئی متال در ایران است، مدتی پیش بهصورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهههای جنوب کشور را در کاروانهای راهیان نور داشت، به همراه جمعی از دانشجویان، عازم این مناطق شد که تأثیرات روحی این سفر، زمینهساز رویگردانی وی از فعالیت در گروههای فعال شیطانپرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.»
به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند، شبکه اصلی هدایت گروههای هوئی متال را در ایران در دست دارند. بر اساس اسناد ارائه شده توسط امین، حسابهای ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور است و از طریق شبکه اینترنت هدایت میشود و در سال گذشته، حدود هشت میلیون دلار آمریکا به این حسابها واریز شده است که بین گروههای شیطانپرست در شهرهای مختلف ایران توزیع گردید. وی با بیان این که تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ میشود، اضافه کرد: «مطالب ارائه شده نشان میدهد که برخی فعالیتهای ضدامنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها، برای رژیم صهیونیستی انجام میشود.»
وی با یادآوری این که مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروههای هوئی متال در کشور، زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: «در سالهای اخیر، به دلیل عدم وجود نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض، کارکرد سیاسی و ضدامنیتی پیدا کرده و زمینه سوءاستفادههای ضدملی بیگانگان از آنها فراهم شده است. در حال حاضر، گروه متال، با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را جذب کرده است.» موسیقی متال، دارای زیرمجموعههای زیادی است که برخی از آنان جزء مهمترین گروههای شیطانپرست محسوب میشوند؛ مانند هوئی متال، بلک متال و...
Black Metal
از زمانی پدید آمد که نئووایکینگهای نروژ، در جستوجوی راه و وسیلهای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه، انسانهای بسیار زیادی را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را بینهایت نواختند تا شاید خدای تاریکیها بازگردد. موسیقیای که بیانگر دنیای تاریک، سرد و بیروح است و سبکی مملو از خشونت، مرگ و کشتار به این گروه اختصاص دارد.
Death Metal
مرگ، یگانه حقیقتی است که راه فراری از آن نیست. درباره مفهوم مرگ، شیطانپرستان به دو دسته بسیار بزرگ تقسیم میشوند: دسته اول، کسانی هستند که خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح میدهند. دسته دوم، کسانی هستند که منکر مرگ هستند و بر این گمانند که پرستش شیطان، کفایت میکند تا او آنان را از چنگال مرگ رهایی بخشد و عمر جاودان نصیب آنان گرداند. از این لحاظ، دسته اول خطرناکترند؛ زیرا آگاهانه به جنگی نامقدس در برابر خداوند روی میآورند؛ جنگی که میدانند در آخر به شعلههای آتش ختم میشود. آنان گناه را زینت درونی انسان تصور میکنند و به مرحلهای میرسند که دیگر گناه برای زندگی آنان، از آب و نان نیز ضروریتر میشود؛ تا جایی که دیگر چیزی جز گناه نمیبینند. آنان به هر گناهی دست میزنند؛ ربا، قتل، دروغ، تهمت، دزدی، شرب خمر، هتاکی به مقدسات و مؤمنین، اعمال منافاتی با عفت و...
تعداد دیگری سبک متال وجود دارد که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراک بسیاری از آنان رواج خشونت و فحشا است. آن چه ذکر شد، بیانگر بخشی از فرهنگ غرب و در رأس آن آمریکاست. این سخن بوش که «ارزشها و موضوعات مورد علاقه آمریکا برای هر کسی و در هر جامعهای درست و مفید است» و نیز این سخن او که «اهداف آمریکا، برقراری صلح، تداوم آزادی و رسیدن به سعادت و خوشبختی است»، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ شاید این سخن توماس فردمن، تحلیلگر سیاسی آمریکا که «جنگ با این دشمن (اسلام)، با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، مساجد، کلیساها و معابد به رویارویی با آن پرداخت و در این راه، جز با همکاری روحانیون، کشیشان و راهبان، نمیتوان به پیروزی دست یافت»، تفسیر و معنایی برای این سخنان سردمداران آمریکا باشد.
متالیکا در سال 1981 یک نوازنده درام به نام "لارس الریچ" با انتشار یک آگهی فراخوان تشکیل یک گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افرادی میشود. فعالیت این گروهها مانند سایر گروههای هوی متال بهصورت غیرقانونی و زیرزمینی در ظاهر و در باطن با حمایت سازمانهای جاسوسی ایالات متحده آمریکا با شعارهای اجتماعی و اعتراضی ادامه و گسترش مییابد. این گروه چند سال بعد پیشنهادهای Black Metal را نیز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف، زمینه را برای شکلگیری گروههای بعدی فراهم آورد.
تعداد دیگری سبک متال وجود دارد که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراک بسیاری از آنان رواج خشونت و فحشا است. آن چه ذکر شد، بیانگر بخشی از فرهنگ غرب و در رأس آن آمریکاست. این سخن بوش که «ارزشها و موضوعات مورد علاقه آمریکا برای هر کسی و در هر جامعهای درست و مفید است» و نیز این سخن او که «اهداف آمریکا، برقراری صلح، تداوم آزادی و رسیدن به سعادت و خوشبختی است»، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ شاید این سخن توماس فردمن، تحلیلگر سیاسی آمریکا که «جنگ با این دشمن (اسلام)، با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، مساجد، کلیساها و معابد به رویارویی با آن پرداخت و در این راه، جز با همکاری روحانیون، کشیشان و راهبان، نمیتوان به پیروزی دست یافت»، تفسیر و معنایی برای این سخنان سردمداران آمریکا باشد.
متالیکا در سال 1981 یک نوازنده درام به نام "لارس الریچ" با انتشار یک آگهی فراخوان تشکیل یک گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افرادی میشود. فعالیت این گروهها مانند سایر گروههای هوی متال بهصورت غیرقانونی و زیرزمینی در ظاهر و در باطن با حمایت سازمانهای جاسوسی ایالات متحده آمریکا با شعارهای اجتماعی و اعتراضی ادامه و گسترش مییابد. این گروه چند سال بعد پیشنهادهای Black Metal را نیز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف، زمینه را برای شکلگیری گروههای بعدی فراهم آورد.
ارزشهای القایی متالیکا
متالیکا در حقیقت ضدارزشهایی را ارائه مینماید که شامل "بازگشت به تاریکی" (محور اصلی تفکرات شیطانپرستان، بیرحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن) میباشد. خوانندگان این گروه بر روی صحنه و در کلیپهای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوههای فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار نموده و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان به حساب میآیند. همچنین گفتنی است متالیکا از همجنسبازی نیز دفاع مینماید و آلبومی را در سالروز مرگ "کوئین"، همجنسباز بنام آمریکایی منتشر کرد. برخی آمارها حکایت از این امر دارد که تاکنون بیش از ده میلیون و دویست هزار کپی از آلبومهای این گروه "موسیقی شیطانی" به فروش رسیده است. برای آشنایی با افکار خوانندگان و ادارهکنندگان گروههای متالیکا، در ادامه برخی از اشعار ایشان با ترجمه آن ارائه میشود:
Band: Nargaroth
Song:The Day Burzum Killed Mayhem
Album: Black Metal Ist Krieg (2001)
a year of misery ?
سال بدبختی ؟
Darkness fills the sky.
تاریکی آسمان را در برگرفت
I hear the warriors cry.
صدای گریه سلحشور را می شنوم
The legend tells a story
افسانهها داستانی را بیان می کنند
From a Viking from the north,
از وایکینگی از شمال
Who met a Death Warrior
چه کسی سلحشور مرگ را ملاقات کرده؟
Black Metal was never really the same.
بلک متال هرگز یکسان نبود
The legend call it murder
افسانهها آن را کشتار نامیدند
And the Viking had survived.
و وایکینگ نجات یافت
But the eyes of the Death Warrior
اما چشمان سلحشور مرگ
Never saw again the sun upon the sky.
هرگز خورشید را بر فراز آسمان ندید
And the quintessence:
و در اصل:
Everyone recognized war,
همگان جنگ را تایید کردند
That Black Metal isn't just Entertainment anymore.
بلک متال فقط یک سرگرمی نبود
I can still remember
هنوز هم می توانم به یاد بیاورم
My emotions so confused.
احساسات فوق العاده مغشوشم را
My soul was seeking answers.
روحم به دنبال پاسخ بود
No knife I let unused.
تیغه ای نبود که بگذارم بی استفاده بماند
So many questions
سوالات بسیار زیادی
I had to satisfy.
مجبور بودم که خرسند باشم
My soul was under torture,
روحم زیر شکنجه بود
But I knew my way was right
اما من می دانستم که راه من درست است
I see a cemetery fall asleep under fog
قبرستانی را دیدم که در زیر مه به خواب رفته بود
And I know the old days will never come Again.
و من می دانم که روزهای گذشته هرگز باز نمی گردند
1993, this year of misery was the knife
سالی از بد بختی که همانند چاقویی
which split the Black Metal scene apart.
چشم انداز بلک متال را از هم جدا ساخت
Since that mighty day Black metal split his Way,
بعد از آن روز بزرگ بلک متال توسط او دو نیم شد
And the unity was never the same again.
و یگانگی هرگز به جود نیامد
Lies, rumors and hate. Moneymaking, sadness And shame
دروغها ، شایعات و نفرت. منافع، دلسردی و شرمساری.
And all this by, the Day as Burzum Killed Mayhem.
و همه اینها در روزی که بارزام مایهم را کشت
Remember this day! Remember this way!
این روز را به خاطر سپار، این طریق را به خاطر سپار
That you never betray, what here leads you On your way!
تو هرگز تسلیم نخواهی شد، که در اینجا به راهی سوقت دهند
And I never will forget
و من هرگز فراموش نخواهم کرد
The day as this both warriors met.
روزی را که این دو سلحشور رودررو شدند
The blood was hot the moon was red
خون جوشان بود و ماه قرمز رنگ،
And Black Metal created his own grave.
و بلک متال برای خود قبری ایجاد کرد
And I dream from days before
و من رویایی دیدم از روز قبل
Black Metal Maniacs, no whore,
مجنونان بلک متال، هیچ فحشایی نبود
In the legions of war
در سپاه نبرد
The demons in our heads the law.
شیاطین بر سر ما قانون،
So I summon you once again,
و من تو را بار دگر فرا خواندم
We should never forget the pain
ما هرگز نباید رنج را از یاد ببریم
From older days in our veins
از روزگاران گذشته در شاهرگ ما
We now cut of that it can flow like rain.
تکه ای از آن هست که همانند باران گردش کند
Arrghh, this was the legend from
این افسانه ای بود از
دلایل استفاده از موسیقی
الف . جاذبه های مجازی و حاشیهای موسیقی متالیکا مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران پسران
ب. ارزان و قابل دسترسی بودن موسیقی با توجه به ارتقاءتجهیزات فنی تکثیر و توزیع
ج . کاهش سطح حساسیت یا حساسیت زدایی از طریق نفوذ به خانوادهها ،شرکتها ،اتومبیلهای شخصی ،رایانههای شخصی و بالاخره گوشیهای تلفن همراه
روند و روال
روند و روالی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطانپرستی تاکنون طی کرده است بسیار قابل توجه میباشند. ظهور یک خواننده جدید دقیقا به مثابه یک شیطان جدید همواره جمع تازهای از علایق و عواطف اقشار مختلف مردم در کشورهای جهان را (علیالخصوص جوانان) به خود جلب میکند. نقش موسیقی متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبین شیطانگرایی می باشد . از سوی دیگر با گذشت زمان خوانندگان متالیکا همه روزه بیشتر تمایلات شیطانی خود را آشکار مینمایند و بدینسان میتوان آنها را تنها عامل تبلیغ شیطانگرایی معرفی کرد.مرلین منسون
همانطور که در بخش قبلی به آنها اشاره شد ، استفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید به مثابه شیاطین نو ،ظرفیتهای جدیدی را در اختیار شیطانپرستان قرار داد. " برایان هاگ وارنر " نام اصلی فردی است که امروز به مرلین منسون یا به اختصار (MM) شهرت یافته است. وی که اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در اقصی نقاط جهان به عنوان شیطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار میگیرد . مانند سایر افرادی که از چهرههای شاخص شیطانپرستی به حساب میآیند دوران کودکی توام با سختیهای فراوان مانند فقر و تنگدستی را سپری کردهاست." برایان وارنر " یا (MM) تاکنون توانسته است نقش یک منجی را برای شیطانپرستی ایفا کند و این افراد را از بنبست عزلت خارج کرده و مجددا به عرصه فعالیتهای اجتماعی وارد سازد. مرلین منسون نیز مانند سایر چهرههای شناخته شده شیطانیسم چندین مرحله در طول عمرش یعنی طی 38 سال گذشته ، برای مدت چند ماه یا چند هفته از نظرها دور شده و پس از طی زمان موردنظر با ارائه یک کنسرت بزرگ و یا در چهرهای جدید و البته سخیفتر از گذشته ظاهر میشود.
(لازم به ذکر است که شیطانپرستان ادعا میکنند که در این مدت به ملاقات شیطان و یا شیاطین میروند و دستوراتی را دریافت میکنند.) گفتنی است طبق اطلاعات موجود زمانی که این افراد " غیب" میشوند، جلساتی را با برخی مقامات بلندپایه امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی برگزار مینمایند و خواستههایشان را مبنی بر حمایتهای مالی ، حقوقی و... بیان و از حمایت ایشان برخوردار میشوند.
شیطان پرستی وپیدایش آن در موسیقی متال وجنبش عظیم بلک متال
موسیقی متال دارای زیر مجموعه های زیادی است که برخی از آنان جز مهمترین گروههای شیطان پرست محسوب مشوند مانند هوی متال و بلک متال و….Black Metal بلک متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیله ای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهایت نواختند تاشاید خدای تاریک ها باز گردد .موسیقی که سخن از دنیای تاریک سرد و بیروح را بیان می کند سبکی مملو از خوشونت مرگ و کشتار، اعمال منافی عفت، تعداد زیاد دیگر سبک متال وجود دارد که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود هستند اما وجه اشتراک بسیاری از آنان عبارت است از رواج خشونت و فحشا، بازدیدکنندگان و توریستها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند. پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود.
در یکی از همین خانه های مرکز این شهر و در یک اتاق شش ضلعی گروه mayhem به عنوان اولین گروه بلک متال نروژ شکل گرفت. در این اتاق فرشهای بسیار کثیف در زیر پا، صلیب های شکسته نازی بالای سر به همراه صلیب های برعکس و شمشیر وایکینگ ها که به در و دیوار آویزان شده دیده می شود. Hell hammerدر حال حاضر تنها عضو باقی مانده از ترکیب تشکیل دهنده گروه است. پایه و اساس این موسیقی در نروژ دراوایل دهه هشتاد شکل گرفت. اعضای این گروه در همان خانه زندگی می کردند که اطرافیان از این خانه به عنوان خانه ای شیطانی یاد می کنند.
Hell hammer می گوید: "وقتی برای خرید به مغازه ای می رفتیم پیر زن ها به محض دیدن ما فرار میکردند و به نوه ها و بچه هایشان می گفتند: اینجا محل زندگی شیطان است." گروه مشغول تمرین و کار بود که dead خواننده گروه مغز خود را با شات گان متلاشی کرد و اعضای گروه جنازه او را همان طور در حیاط خانه رها کردند تا جسد dead خوراک پرندگان شود. Hell hammer می گوید: "این کار dead مرا متعجب نکرد چون او واقعا دیوانه بود و همیشه هم از قلعه های عجیب نروژ صحبت می کرد" Hell hammerو euronymous گیتاریست گروه اولین کسانی بودند که جنازه dead را دیدند و اورانیموس می گوید: ما وقتی جنازه او را دیدیم که مغز او روی زمین ریخته و خونش به دیوار ها پاشیده شده بود.
Hell hammer می گوید: " اورانیموس قسمتی از مغز او را برداشت و با فلفل و سبزی پخت و خورد." Hell hammer اولین کسی بود که لباس این چنینی بلک متال را مد کرد. چکمه های بلند، لباس جین، ژاکت های چرمی سیاه به همراه پنتاگرامی که به گردنبندی که از استخوان جمجمه dead ساخته شده بود اولین تریپ گروه بلک متال بود. بلک متال همیشه موسیقی ترسناکی بوده و حتی گروههای انگلیسی مثل venom خود را به عنوان یک گروه شیطانی مطرح کرد و خود را طبق قوانین شیطان پرستی وفق دادند.
اما وقتی که بلک متال به نروژ رفت تغییراتی اساسی در آن شکل گرفت و جنگی عظیمی که بر علیه مسیحیت با این موسیقی شکل گرفته و پیوند خورده نماد پیدا کرد. از گروههای دیگری که بعد از mayhem به این نهضت پیوستند می توان به dark throne ، immortal ، burzum ، marduk و emperor اشاره کرد که در ابتدا به صورت زیرزمینی تشکیل شده و رشد کردند. در همین زمان euonymus شرکت DSP را شکل داد . او به نوعی رهبر این نهضت محسوب می شد.
Hell hammer در مورد او می گوید: " او احساسات نداشت. ترحم نداشت و همیشه هم می گفت که این نوع زندگی برایش لذت بخش است .این شرکت در زیر زمین همان خانه محل تمرین گروه تشکیل شد. این زیر زمین مثل سیاه چال های قدیم تاریک و نمناک بود و با شمع روشن می شد. افراد بسیاری پس از آمدن به این مکان و خروج از آن کفن به تن می کردند و در اوج نشئـگی حاصل از موادمخدر به خودزنی با چاقو و شیشه شکسته می پرداختند و با اسپری بر روی دیوار عبارت ۶۶۶ را می نوشتند.
Hell hammerمردمی که با تفنگ به خود یا دیوار شلیک میکردند و حتی کسی که با پتک به مغز خود کوبید را به یاد می آورد یا حتی اورانیموس که یک روز آنقدر خود را با زنجیر زد تا بیهوش شد. در حدود سال ۱۹۹۰ بود که بلک متال در حال پیشرفت بود و در این زمان گروه سازش ناپذیر marduk پایه ریزی شد و با اولین آلبوم خود یعنی me Jesus دری جدید را بر روی بلک متال و مبارزه با مسیحیت باز کرد. Samoth گیتاریست بزرگی که از اعضای تشکیل دهنده emperorاست و سابقه همکاری باburzum ، satyricon و ... را دارد می گوید : " ما همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد و خواهید دید که چگونه ادیان وایکینگ ها باز خواهد گشت ."
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت داشتند. در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان اودین می نامیدند مد شد. از پیشگامان این کارمی توان به varg vikerness یا همان count grishnackh اشاره کرد. از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد fantoft را نام می برد که از آثار باستـــانی نروژ است . از دیگر کلیساهای معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی پادشاه هارالد پنجم بوده Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیســـای fantoft را آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید. او می گوید : " درکوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم ."
ورگ هم از اعضای اصلی این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود ). ورگ از معتقدان شدید به مبارزه با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود. او با بنزین کلیسای fantoft را آتش زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد. بعد از این جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید.
نظر مشترک اعضای بلک متال این است که مسیحیت در سال ۹۹۵ بعد از میلاد توسط olaf tryggvason به نروژ آمد که آنها با آمدنشان طلا و نقره مردم را به غارت بردند و برای اجرای قدرتشان دین جدید را به مردم نروژ خوراندند و قلعه های پاگانها را آتش زدند و مردم را سر دو راهی مسیح یا مرگ قرار دادند. اصلاحات مارتین لوترکینگ در سال ۱۵۳۷ مانند قبل آنچنان خونین نبود، ولی به همان اندازه بی قانون بود. لوترکینگ زبان آلمانی را با نروژی مخلوط کرد. با اصلاحات لوترکینگ تجاوز و دزدی در نروژ افزایش پیدا کرد و مبلغان تبلیغ میکردند که با مسیحی شدن به خدا نزدیک می شوند.
Trond viggo torgersson عضو هیئت کودکان نروژ می گوید : " شیطان پرستها خواهان پایان دادن به این دوروئی معنوی مردم هستند". در این زمان نروژ بسیار ضعیف است و هر روز زندگی سخت تر می شود Torgersson امیدوار است که این آتش باعث بیدار شدن افکار خفته مردم شود. وقتی از اسقف andriass artfloat در این زمینه سوال می شود با عصبانیت می گوید : " این مسایل واقعا نمی تواند دین ما را خدشه دار کند و این قدر ضعیف هستند که ما حتی به مبارزه با آنان فکر نمی کنیم ".
پروفسور tormod engelsviken می گوید : " الان در زمانی شبیه قرون وسطی هستیم و این بار پاگان ها در مقابل مسیحیان قرار گرفته اند که هردو طرف در عقایدشان بسیار دقیق هستند. " او اعتقاد دارد نروژیان دینی روحانی و واقعی می خواهند و می گوید : " این حرکت و جنبش پاگان ها نوعی خون خواهی و انتقام از خشونت مسیحیان است. شما باید به یاد بیاورید وایکینگ ها در زمان آمدن مسیحیت ساکت بودند و به مرور زمان از بین رفتند ولی الان نوبت نئو وایکینگ است".
Nebelhexa خانمی که از اساتید دانشگاه در نروژ بود عضوی دیگر از این جنبش است که بسیار زود جادوی سیاه را یاد گرفت و به یکی از اعضای معتبر کلیسای شیطان تبدیل شد. او موهایی قرمز داشت و سرانجام کلیسای شیطان را ترک کرد و با samoth به همراه گروه emperor در تور اروپا برای cradle of filth شرکت داشت آشنا شد و با او ازدواج کرد. در نیمه شب سال نو همان سال samoth و nebelhexa از کوهی برفی در نزدیکی خانه شان بالا رفتند و در جایی در میان درختان به رسم شیطان پرستان با هم همقسم شدند که تا عوض شدن دین نروژ از مبارزه دست نکشند Nebelhexa وsamoth به همراه varg برای آتش زدن کلیسایــی رفتند و پس از آتش زدن آن samoth در میان آتش گیـــر کرد و varg او را نجات داد. nebelhexa در مورد ورگ می گوید : " او انسانی استثنائیست و در همه چیز استعداد دارد و برای رسیدن به هدف همه کاری می کند او همیشه به samoth می گفت باید تمام کلیساها را آتش زد.
Faust درامر سابق و از اعضای تشکیل دهنده emperor از دیگر اشخاص معروف این جنبش است که به جرم کشتن یک کشیش و آتش زدن کلیسا به ۱۴ سال حبس محکوم شد. در آگوست ۱۹۹۲ وقتی faust از پارک المپیک بازدید میکردکشیشی را دید و با او دوستانه مشغول به صحبت شد و با هم قدم زنان به میان جنگل رفتند و در این جنگل faust گردن کشیش را با چاقو برید و جنازه او را رها کرد و فرارکرد. دو روز بعد از این جریان faust به همراه varg و euronymous برای آتش زدن کلیسایی به نزدیکی همان پارک رفتند و faust داخل رفت و بمب دستی که ساخته بود در محراب کار گذاشت و انجیل و کتاب دعای مذهبی را هم روی آن گذاشت و کمی گازوئیل در نزدیکی آن ریخت و همه با هم به سوی کوه فرار کردند تا شاهد انفجار کلیسا باشند.
بعد از این واقعه بود که faust دستگیر و به ۱۴ سال حبس محکوم شد. تاثیر جنبش بلک متال و ضد مسیحیت و شیطان پرستی نه تنها در نروژ بود بلکه به دیگر قسمتهای دنیا هم کشیده شد و برای مثال از گروههایی که در دیگر نقاط دنیا دراین زمینه تشکیل شدند به گروههای deicide ، six feet under و cannibal corpse در آمریکا، opera IX در ایتالیا ، kataklysm در کانادا میتوان اشاره کرد.
موسیقی رپ
تاریخچه: ((RAP، فرهنگی که خصوصاً به جوانان سیاه و اقشار تحتانی در جوامع غرب تعلق دارد، از آمریکا سرچشمه گرفته و شورشگران سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است موسیقی RAP از تکامل اشکال دیگری از موسیقی سیاهان در محله های فقیرنشین برانکس نیویورک و تا حدودی هارلم شکل گرفته است. این محلات، نقطه تمرکز گروههائی از سیاهان است که سالها پیش تحت شرایط فلاکت بار اقتصادی مجبور به مهاجرت از ایالات جنوبی به شهرهای بزرگ نظیر نیویورک شدند.اواخر دهه 1960، وقتی که آمریکا زیر ضربه مبارزات انقلابی در کشورهای تحت سلطه اش، خصوصاً ویتنام، قرار داشت و انقلاب چین نیز بر شورشگران و انقلابیون در ایالات متحده تاثیر نهاده بوددر شهرهای بزرگ آمریکا تضادهای طبقاتی میان سیاه با بورژوازی امپریالیستی و پایه های اجتماعیش حدت و شدتی فوق العاده یافته بود. بین محلات فقیر نشین سیاه با سایر نقاط شهر نیویورک، چیزی شبیه به خط مرزی وجود داشت . خط مرزی شاهد درگیری میان دسته های متشکل سفیدهای نژاد پرست و پلیس از یکطرف با گروه های بزرگ و متشکل جوانان سیاه بود . گروه های RAP از دل همین تشکلات شورشی سیاه شکل گرفت.
در اینجا قسمتی از نخستین ترانه RAP اعتراضی که از معروفیتی بین المللی برخوردار گشته و "پیام" نام دارد را میخوانیم. این ترانه از آثار "گرند مستر فلش" و گروه "فوریوس فایو" است. این ترانه حکایت شرایط نابسامان طبقه های فقیر نشین جامعه است. دستم را بروی اسلحه ام میفشارم، چرا که قصد جانم را کرده اند مرا هل ندهید، دیگر جان به لبم رسیده می کوشم به سیم آخر نزنم اینجا درست مثل یک جنگل است و بعضی وقتها تعجب میکنم که چگونه می توان جان سالم بدر برد))
((در همان سالهای نخستین شکل گیری رپ با دخالت قدرتمندان ، هدفهای سیاسی و اجتماعی گروه های سیاهپوست ، دستخوش نوعی تحریف گردیده و در نتیجه به ابزاری در دست سیاستمداران و صیهیونیسم تبدیل شدند. در طول مدتیکه رپ شکل می گرفت ، عناوین مختلفی از این نوع موسیقی توسط موزیسین ها بوجود آمد که با پیوستن خوانندگان معروفی به این گروه موسیقی رپ طرفداران زیادی را به خود جلب و جذب نمود.
آن رپ نسبت به گروههای دیگر طرفداران بیشتری دارد و جوانان علاقمند به موسیقی آن گوش میدهند و براساس مدلهایی که آنها به آنها القاء میشود ، لباس می پوشند و آرایشهای ظاهری رپ را برمیگزینند. شلوارهایی که پاچه گشاد آن بر روی زمین کشیده مشود ، مانتوهایی با آستین های بلند ، موهای روغن زده و چسبیده بر سر ، عینک های دودی با قالب فلزی ، خط ریش پایین تر از گوش پسران و روسریهای کوچک و معمولا سفید رنگ دختران ، ویژگی ظاهری گروه رپ است .))
برخی از گروههای زیر مجموعه رپ عبارتند از :
1- ASE OF BASE :که در سبک موسیقی پاپ از سال 1988 در آمریکا و اروپا برنامه اجرا می کنند که اعضای این گروه چهار خواننده سیاهپوست هستند که عموما محور اشعارشان پیرامون عشق و روابط آزاد غیراخلاقی می باشد.2- NEW KIDS OF THE BLACK :که از سال 1987 برنامه اجرا میکنند ، آهنگهای آنها بسیار تند و با مضامینی درباره عشق و زندگی اجرا می شوند .خوانندگانی بنامهای کوئین و جیمی به همراه دو سیاه پوست دیگر که همگی هم جنس باز هستند عضو این گروه می باشند. با توجه بدانچه ذکر شدکه بیانگر بخشی از فرهنگ غرب و در راس آن امریکا است آیا این سخن پرزیدنت بوش که:((ارزشهای و موضوعات مورد علاقه آمریکا برای هر کسی و در هر جامعه ای درست و مفید است…!))
و آیا این سخن دیگر معنایی دارد که:
((اهداف آمریکا برقراری صلح ،تداوم آزادی و رسیدن به سعادت و خوشبختی است!)) ولی معنی این سخن توماس فردمن تحلیلگر سیاسی آمریکا که می گوید: ((جنگ با این دشمن(اسلام)با ارتش ممکن نیست بلکه باید در مدارس ،مساجد،و کلیسا ها و معابد به رویارویی با آن پرداخت و این راه جز با همکاری روحانیون ،کشیشان و راهبان نمی توان به پیروزی دست یافت.))
تهیه کننده: محمود کریمی
منبع: راسخون
ادامه دارد ...
تذکر : منابع تحقیق در پایان قسمت نوزدهم ذکر شده است.