نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
آیین شینتو (1) مذهب ملی مردم ژاپن است. این آیین آمیزهای از اندیشههای ادیان ابتدایی، قومیت و وطنپرستی است که در طول تاریخ تحت تأثیر آیینهای کنفوسیوس و بودا، تا اندازهای متحول گشت. این آیین بنیانگذار خاصی ندارد؛ از اینرو، تعیین زمان شکلگیری آن مشکل است. از اساطیری که در متون مقدس این آیین آمده است، بر میآید که تاریخ این سرزمین و این قوم به ابتدای خلقت جهان باز میگردد؛ اما عموماً تاریخ این آیین را به قرن ششم پیش از میلاد و زمان اولین میکادو، یعنی امپراتور ژاپن میرسانند. گفته میشود بومیان ژاپن، که قومی نیمهوحشی و دارای دینی ابتدایی بودند، از سوی اقوام چینی و مغولی و دیگر اقوام شرق آسیا به طرف شمال رانده شدند و آنان نیز این سرزمین را به اشغال خود در آوردند و به مرور زمان، قوم واحد و جدیدی را به وجود آوردند؛ بنابراین، ریشه دینی این آیین به همان ادیان باستانی شرق آسیا باز میگردد که به آن اشاره شد.
از سوی دیگر، گویا دینی ابتدایی- شبیه آنچه در چین باستان وجود داشت- در این سرزمین نیز وجود داشته است که بعدها شکل قومی و ملی به خود گرفته است. «توتمپرستی» نیز در این قوم رواج داشته است، به ویژه آنکه، برای روباه احترامی خاص قائل بودهاند و نژاد خود به این حیوان منسوب میکردهاند. پرستش ارواح نیاکان نیز در میان آنان رواج داشته است. آنان معتقد بودند ارواح، که مقام الوهیت دارند، میتوانند در تمام امور طبیعی انسانی دخالت کنند و انسانها را پاداش دهند، یا مجازات نمایند. این اندیشهها در طول تاریخ آیین «شینتو» باقی ماند و باورها و اعمال قومی و ملی نیز بر آنها افزوده شد.
واژه «شینتو» مخفف واژه چینی «شینتائو» به معنای «راه خدایان» است. معادل ژاپنی این واژه «کامی نومیچی» است، اما بیشتر به همان نام شینتو خوانده میشود. در آغاز، این آیین نام خاصی نداشت و بعدها در مقابل آیین بودا برای آن برگزیده شد. تنها منبع تاریخ این دین، متون مقدس این آیین است که تاریخ آنها چندان کهن نیست. (2)
متون مقدس آیین شینتو
قدیمیترین متون مقدس آیین «شینتو» دو کتاب است که از قدمت زیادی برخوردار نیستند. این دو کتاب- که به نامهای «کوجیکی» (یادداشتهای موضوعات باستانی) و «نیهونجی» (وقایع ژاپن) است- به ترتیب در سالهای 712 و 720 میلادی نوشته شده است. در مقدمه کتاب کوجیکی چنین آمده که نویسنده یکی از اشراف است که از سوی امپراتور مأموریت مییابد سلسله انساب امپراتوران و سخنان مربوط به دورههای گذشته را جمعآوری کند و آنها را سامان بخشد. از کتاب دوم بر میآید که حدود هشت سال پس از کتاب اول، همان نویسنده همراه با شاهزادهای دیگر، مأموریت مییابند که مطالب کتاب اول را به صورتی گستردهتر به نگارش در آورند. بعدها دو اثر دیگر در این آیین به وجود آمد که یکی مشتمل بر نیایشهای مواقع مختلف است، که در قرن دهم نوشته شده، و دیگری مجموعهای از اشعار است که در سدههای پنجم تا هشتم میلادی سروده شد. قطعه زیر نمونهای از این اشعار است:هنگامی که [آفرینش] زمین و آسمان آغاز گردید،
خدایان در یک مجمع عالی گرد آمدند.
هزاران هزار خدا گرد هم آمدند.
به ربالنوع آفتاب،
حکومت عرش را بخشیدند،
و به فرزند او نیز تحویل دادند
این سرزمین بهترین خوشههای گندم را.
او که سلطنتش همچون خدای خواهد بود،
به بلندای آسمان و زمین دوام خواهد یافت. (3)
موجود متعال
در آیین «شینتو» سخن از خدایان متعدد است. شمار این خدایان در کتاب «نیهونجی» هشتاد خدا و در کتاب «کوجیکی» هشتصد خدا آمده است، اما همه این خدایان پس از خلقت آسمان و زمین به وجود آمدهاند. قبل از خلقت، دو خدای مذکر و مؤنث به نامهای ایزاناگی (مذکری که دعوت میکند) و ایزانامی (مؤنثی که دعوت میکند) وجود داشتند که اجداد خدایان دیگرند. از متون مقدس «شینتو» بر میآید که این خدایان انسانواره و دارای همان صفات و اعمال انسانیاند: آنان متولد میشوند، ازدواج میکنند، صاحب اولاد میشوند، استحمام میکنند، بیمار میشوند، خشمگین میگردند، حسادت میورزند، گریه میکنند، ناسزا میگویند، قتل میکنند، خرابی به بار میآورند و عاقبت میمیرند و مدفون میشوند.این خدایان معمولاً همان مظاهر طبیعتاند که مهمترین آنها ربالنوع خورشید است که بیشتر مورد احترام و پرستش قرار میگیرند. خدای ماه نیز معاون خدای خورشید است و همانند آن مورد احترام است.
با این حال، گاهی در این آیین سخن از موجودی برتر است که «کامی» (4) خوانده میشود. درباره مفهوم و مصداق آن اختلافات و بحثهای زیادی بوده است. (5)
سرزمین ژاپن و میکادو
در آیین «شینتو» درباره سرزمین ژاپن و میکادو- یعنی امپراتور آن- اعتقاد ویژهای وجود دارد. هنگامی که زمین برهمریخته بود، خدای خورشید مجمعالجزایر ژاپن را ایجاد کرد و پسر خود را برای حکومت به آنجا فرستاد تا اولین میکادوی ژاپن باشد؛ بنابراین، تمام میکادوهای ژاپن حاکمانی الهیاند و سرزمین ژاپن نیز کشور خداوند است. از اینرو، دفاع از این کشور و اطاعت از دستورهای امپراتور، از تکالیف مهم دینی محسوب میشود. (6)در کتاب نیهونجی آمده است:
ربالنوع خورشید امپراتوری ژاپن را با این کلمات به اعقاب خود بخشید: «فرزندان من، در مقام خدایان بر آن حکومت خواهند نمود». به همین سبب، این مملکت از همان هنگام که آسمان و زمین به وجود آمدند، دارای نظامی سلطنتی بوده است... . بنابراین، در مقام خدایان افلاکی آن وظیفه بر عهده ما محول گردیده که آن را منظم و آبادان کنیم. (7)
امپراتور ژاپن «خدای مجسم» است؛ این تعبیری است که بارها در متون مقدس این دین تکرار میشود:
این فرمان امپراتور ژاپن است که به عنوان تجسم خدا بر زمین حکومت میکند. (8)
برخی مفسّران متون آیین شینتو از این متون برداشت کردهاند که مردم ژاپن نژادی الهی دارند؛ از اینرو، به احکام و دستورهای دینی نیاز ندارند، بلکه کافی است براساس فطرت خود عمل کنند. (9)
اعمال عبادی و شعایر دینی
در این آیین، پرستش ربالنوع خورشید، رواج بسیار دارد و در فصلها و موسمهای مختلف جشنهای متعددی برپا میشود و در آنها به نیایش و شکرگزاری او میپردازند.در سراسر ژاپن شمار بسیار زیادی معبد وجود دارد که مردم در آنها به اعمال دینی خود میپردازند. این اعمال عموماً جنبه فردی دارد و بیشتر به صورت خم کردن سر است و حالتی تواضعگونه دارد. در این آیین روحانیان مانند دیگر مردم زندگی میکنند؛ آنان میتوانند ازدواج کنند و میتوانند مشاغل دیگری نیز داشته باشند.
دستور اخلاقی
در متون مقدس آیین شینتو دستورهای اخلاقی زیادی بیان شده است؛ برای نمونه، در متون این دین آمده است:کسی که حقیقت را بگوید، صدمه نخواهد دید؛ کسی که باطل است، مطمئناً لطمه خواهد خورد.
پرخوری را کنار بگذار و امیال طمعکارانه را از خود دور کن. آنچه بد است، گوشمالی ده و آنچه خوب است، تشویق کن. از خشم و غضب و نگاههای خشمآلود بپرهیز [و] حسود نباش. (10)
مهمترین اصل اخلاقی آیین شینتو طهارت و پاکی است. در متون مقدس این دین بر پاکیزگی تأکید بسیار شده است و حتی مراسم تطهیر در این آیین یکی از شعایر مهم تلقی میشود.
تطورات تاریخی آیین شینتو
تاریخ این دین پنج دوره دارد که در هریک تحولاتی روی داده است: در دوره اول، یعنی از قرن هفتم پیش از میلاد تا قرن ششم میلادی، آیین شینتو تنها دین ژاپن بود. از قرن ششم تا هشتم میلادی، ادیان کنفوسیوس، بودا و دائو در کنار آیین شینتو مورد توجه قرار گرفتند، اما آیین شینتو از قدرت بیشتری برخوردار بود. از ابتدای قرن نهم تا انتهای قرن هفدهم دین شینتو با ادیان دیگر، بهویژه آیین بودا، در هم میآمیزد و شکلی خاص به خود میگیرد. در سدههای هجده و نوزده، آیین شینتوی آغازین احیا میشود و بر آموزههای اصلی آن تأکید میگردد. در پایان نیز در سال 1882، مقامات رسمی دولت، این آیین را به دو بخش شینتوی حکومتی و شینتوی فرقهای تقسیم میکنند. شینتوی فرقهای دینی است در کنار ادیان دیگر، اما شینتوی حکومتی دین نیست؛ بلکه مراسمی ملی است که همه ژاپنیها- با هر دینی که باشند- در آن شرکت میکنند.پس از جنگ جهانی اول و پیروزی ژاپن، اعتقادات کهن شینتویی بیشتر مطرح شد؛ اعتقاداتی از قبیل برگزیدگی ملت ژاپن، الوهیت امپراتور و موقعیت ویژه سرزمین ژاپن؛ درحالی که با شکست این کشور در جنگ جهانی دوم وضع به گونهای دیگر شد. امپراتور پس از شکست، به مناسبت تبریک سال نو میگوید:
در تبریک سال نو باید که ما... بدون شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، در جهت کنار گذاشتن رفتار گذشته خود حرکت کنیم... و از طریق اینکه واقعاً یک ملت صلح خواه باشیم، ژاپن جدیدی را بنا کنیم.
پیوندهای بین ما و مردم ما مبتنی بر افسانهها و اسطورهها نیست. آنها بر مبنای این حرف غلط، که امپراتور جنبه الهی داشته و نیز اینکه مردم ژاپن از همه نژادهای دیگر برتر بوده و باید بر دنیا حکومت کنند، استوار نیست. امپراتور یک خدای زنده نیست.
مردم ژاپن تنها از طریق تلاش فوقالعاده خود قادر خواهند بود که سهم عمدهای در رفاه و ترقی بشریت ادا کنند. (11)
بعد از جنگ جهانی دوم، شینتوی حکومتی از میان رفت و حکومت از مذهب جدا گشت؛ اما شینتوی فرقهای به حیات خود ادامه داد و به فرقههای بسیاری تقسیم شد که گاه شمار آنها را تا حدود هشتصد فرقه ذکر کردهاند. این فرقهها عقاید و رسوم گوناگونی دارند، اما همه در چارچوب آیین شینتو قرار میگیرند. (12)
منابعی برای مطالعه بیشتر
1. کی، کوجی، «کتاب مقدس آیین شینتو»، ترجمه احسان مقدس، پیشگفتار.2. بی. ناس، جان، «تاریخ جامع ادیان»، فصل 11.
3. بوش، ریچارد، «مذهب در چین و ژاپن» در جهان مذهبی، ج 2، ص 531-568.
4. هیوم، رابرت، «ادیان زنده جهان»، فصل 8.
5. شاله، فیلیسین، «تاریخ مختصر ادیان بزرگ»، فصل 13.
پینوشتها:
1- Shinto.
2- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 421-425.
3- هیوم، رابرت، همان، ص 215.
4- Kami.
5- ر. ک. همان، ص 216-219؛ WR, P.131
6- ر. ک. شاله، فیلیسین، همان، ص 198-199.
7- هیوم، رابرت، همان، ص 320.
8- همان.
9- ر. ک. شاله، فیلیسین، همان، ص 198.
10- هیوم، رابرت، همان، ص 229.
11- همان، ص 236.
12- بی ناس، جان، همان، ص 444.
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1394)، ادیان زنده جهان (غیر از اسلام)، قم: انتشارات کتاب طه، چاپ اول.