جنبش های شیعی در عربستان و بحرین

انحصارطلبی حاکمان سعودی در واگذاری مشاغل مهم و کلیدی به خاندان خویش، تمام طوایف و قبایل دیگر را به اعتراض و مبارزه وا داشته اند؛ به ویژه شیعیان که بیش از دیگر گروه ها و قبایل، تحت فشار و سختی به سر می برند. این شورش های سنی و شیعی، منعکس کننده ی شکاف های ایدئولوژیک اجتماعی، در جامعه ای بود که از ضربه ی فرهنگیِ ناشی از نوسازی سریع رنج می برند. به
شنبه، 2 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنبش های شیعی در عربستان و بحرین
جنبش های شیعی در عربستان و بحرین
جنبش های شیعی در عربستان و بحرین





انحصارطلبی حاکمان سعودی در واگذاری مشاغل مهم و کلیدی به خاندان خویش، تمام طوایف و قبایل دیگر را به اعتراض و مبارزه وا داشته اند؛ به ویژه شیعیان که بیش از دیگر گروه ها و قبایل، تحت فشار و سختی به سر می برند.
این شورش های سنی و شیعی، منعکس کننده ی شکاف های ایدئولوژیک اجتماعی، در جامعه ای بود که از ضربه ی فرهنگیِ ناشی از نوسازی سریع رنج می برند. به همین ترتیب، نکته مهم در این حقیقت نهفته است که این جوش و خروش های ضد رژیم، از دوران های پرکشمکش آغازین حکومت سعودی ریشه می گیرند.(1)
البته در خصوص شیعیان، محرومیت های شدید اقتصادی و سیاسی نیز عاملی برای تسریع حرکت ها و مبارزات ضد حکومتی به شمار می رود. به هر حال، درست از زمان استان های شرقی توسط عبدالعزیز در سال 1913، اعتراض ها و مخالفت ها، صورتی عملی به خود گرفت.
در سال 1952، یک مجمع مردمی به ریاست محمد الجیشی، برای بیان خواسته های محلی تشکیل شد، اما دولت آن را غیر قانونی اعلام کرد. با کشف نفت، ناحیه ی شرقی اهمیت جدیدی کسب کرد؛ چون بسیاری از شیعیان بومی، در صنعت نفت به کار گمارده شدند. این کارگران شیعی، که در دوران جنگ دوم و بعد از آن، آگاهی سیاسی کسب کرده اند، نارضایتی فزاینده ای در مقابل دولت و جامعه متمکن آمریکایی از خود نشان دادند. در سال 1948، با آغاز تظاهرات و بی نظمی های وسیع در منطقه ی القطیف به رهبری محمد بن حسین الحرج، ناآرامی شیعیان به اوج خود رسید. شورشیان که خواستار جدایی از پادشاهی بودند، به آسانی در هم کوبیده شدند. در سال 1949، دولت وجود یک جامعه ی انقلابی را در القطیف کشف کرد که تحت پوشش یک انجمن آموزشی به عملیات مشغول بود. جامعه منحل شد و یکی از رهبران چپ گرایش به نام عبدالرئوف الخنیزی در زندان مرد . این جنبش که تا جبیل گسترش پیدا کرده بود، سرانجام در 1905 در هم کوبیده شد. در ضمن، در سالهای 1944، 1949 و 1935، در اعتراض به شرایط کاری تظاهراتی صورت گرفت. هم چنین در سالهای 1956 و 1967، تحریم قطع عرضه نفت به غرب به وقوع پیوست. در سال 1970، گارد ملی به قطیف فرستاده شد تا برای کنترل ناآرامی، به محاصره ی شهر بپردازد. ناآرامی های سال 1978 نیز دستگیری ها و تلفات گسترده ای به دنبال داشت.
شورش وسیع توده ای قطیف و سیحان در اواخر 1979، با دوران عزاداری مذهبی شیعه (عاشورا)، گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در تهران و اشغال مسجد بزرگ کعبه همزمان بود. وقوع هم زمان این حوادث به دنبال انقلاب ایران، برای سعودی ناخوشایند و بدشگون بود. در واقع، ندای آیت الله خمینی، از نظر 440000 شیعه ی استان شرقی، یک نوع دعوت به شورش به حساب می آمد.(2)
این تحریک ها تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران، کم تر صورت عملی به خود گرفت. به بیان دیگر، با وقوع انقلاب اسلامی و شروع مبارزات مردم ایران، شییان این منطقه همانند دیگر مناطق، جانی دوباره یافتند که مهمترین نمود این خودآگاهی را در مبارزات سال 1979 می توان مشاهده نمود.
تجلی پرشکوه این خشم برافروخته را می توان در محرم سال 14001ق (نوامبر 1979م) و چندی پس از قیام کعبه جستجو کرد. اریک رولو مفسر روزنامه ی معروف و پر تیراژ لوموند در این باره می نویسد: «شورشیان شیعه به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در پی حرکت در مکه، دل و جرئت بیش تری پیدا کردند و روز 27 نوامبر، 1979، مراسم روز عاشورا را که در عربستان سعودی ممنوع است، برگزار کردند. جمعیت که عکس های امام خمینی رحمه الله را در دست داشت، به سوی قطیف و احساء و دیگر آبادی های ایالت شرقی حرکت کردند و در درگیری های به وجود آمده با گارد ملی، 36 تن از آنان کشته شدند. جمعیت، سه روز تمام در حال طغیان بود. آن ها بانک ها و مؤسسات دیگر را به آتش کشیدند و علیه رژیم سلطنتی شعار دادند و در اعلامیه ها، از مردم برای سرنگونی رژیم سعودی دعوت کردند. پس از بازداشت شدن صدها نفر، سرانجام آرامش در منطقه برقرار شد، اما درخواست های شیعیان پذیرفته نگردید و دولت سعودی، صرفاً برای ظاهرسازی، دست به اقدام مزورانه زد تا اسلامی بودنش را ثابت کند؛ از جمله آرایشگاه های زنانه را تعطیل کرد و گویندگان زن را از تلویزیون دولتی اخراج نمود و چند تن از مقامات دولتی منطقه شرقیه را عزل کرد.(3)
در حالی که شیعیان خواستار محرومیت زدایی از مناطق شرقیه و تقسیم عادلانه ثروت در این مناطق بودند، که به خواسته ی آنها وقعی ننهادند.
برای مرتبه دیگر، در 17 ژانویه 1980، هزاران نفر از شیعیان شهر قطیف در استان شرقی کشور، در یک راهپیمایی و تظاهرات شورشی و ضد دولتی شرکت کردند. ارتش سعودی این شهر را محاصره نمودند و کلیه ی تظاهرات کنندگان را به شدت سرکوب کرد و از پای درآورد.(4)
با گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و سیاست تنش زدایی میان این کشور و کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، وضعیت شیعیان این مناطق نیز رو به بهبودی نهاد. در واقع، عظمت مخالفت داخلی و خارجی شیعه با رژیم، به وضع سیاست های اصلاح طلبانه و نتیجه رویارویی ایران- سعودی بستگی دارد.(5)
از میان احزاب و ارگان های انقلابی شیعی شناخته شده در عربستان، می توان به سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان، حزب آزادی بخش شبه جزیره و حزب حجاز اشاره کرد که از آن میان، سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب، اهمیت بیشتری دارد.
این سازمان در 1975 میلادی تأسیس شد. با این حال پیش از آن، اعضایش به طور پراکنده فعالیت هایی داشته اند؛ لکن در این سال، تشکلی به وجود آوردند و فعالیت های خود را در منطقه شیعه نشین شرقیه متمرکز کردند. این سازمان پس از قیام کعبه، در منطقه شرقیه رسماً اعلام موجودیت کرد. سازمان مذکور از همان آغاز، هدف خود را نشر فرهنگ اسلامی و انقلابی بین مردم قرار داده است و با این که عناصری از برادران سنی مذهب نیز در آن عضویت دارند، لکن بیش تر کادرهایش شیعه هستند.
این سازمان معتقد است که مقطع کنونی، شیوه ی مبارزه مسلحانه را ایجاب نمی کند، بلکه اعتقاد دارد که آگاهی دادن مردم به فرهنگ انقلابی- اسلامی و مسایل سیاسی و زمینه سازی برای بازگشتن به خویشتن خویش، در حال حاضر باید در اولویت برنامه قرار گیرد، تا در آینده مردم خواهان پذیرش یک نظام اسلامی باشند.
سازمان انقلاب اسلامی، در حیطه ی عمل فرهنگی- تبلیغی معتقد است باید با دو خطر عمده و جدی که فرهنگ اسلامی مردم شبه جزیرة العرب را تهدید می کند و تا حد زیادی در منع آن موفق بوده است روبه رو شد:
الف) غربزدگی که به وسیله ی نشر فرهنگ آمریکایی تحقق می پذیرد؛
ب) فرهنگ ارتجاع که توسط عمال مذهبی رژیم و تحت پوشش اسلام بر مردم اعمال می گردد. آنها، بزرگترین مانع کنونی را، عدم شناخت مردم از ماهیت رژیم و عدم آگاهی آن ها برای دست یابی و پایه ریزی یک انقلاب می دانند. بنابراین، این سازمان فعالیت خود را در منطقه شرقیه که شیعه نشین بوده و به برکت انقلاب اسلامی ایران، از آگاهی های در خور توجهی برخوردارند، متمرکز نمود و در حال حاضر، بیش از هشتاد درصد تحصیل کرده های این منطقه، عضو همین گروه هستند و در بین مردم، از پایگاه گسترده ای برخوردار می باشند.
سازمان فوق الذکر، تمام مسلمانان را امت واحده می داند که باید برای رسیدن به هدف، از قیادت یک امام پیروی کنند و در زمان حیات رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، کسی جز امام خمینی رحمه الله را لایق این مقام نمی دانستند. این سازمان، هدف خود را برانداختن خاندان سعودی، برچیدن بساط نظام سلطنت و استقرار جمهوری اسلامی در «شبه جزیرة العرب» می داند.(6)
و آنان در کل، مواضع ایران را پذیرفته و از آن الگوبرداری می کنند.
نکته قابل توجه آن است که بیش تر این سازمان ها، به صورت زیرزمینی و نیمه پنهان به فعالیت می پردازند و رهبری آن، به دست عالمان بزرگی چون شیخ حسین بن اسماعیل الکرامی، سید هاشم شخص، عبدالهادی الفضلی، شیخ عمروی و شیخ حسن صفار است.

جنبش های شیعیان بحرین

بحرین، چه قبل و چه بعد از انقلاب ایران، کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضع جمعیتی و اجتماعی اقتصادی جزیره ناشی می شود. در مقایسه با سنی هایی که از نظر سیاسی بر این کشور مسلط هستند، شیعیان از اکثریت برخوردار می باشند.(7)
و به همین دلیل، شیعیان اکثریتِ معترض را نیز تشکیل می دهند، به ویژه آن که نهادهای حاکمیت سیاسی در اختیار اقلیت سنی قرار دارد. بر این اساس،
به نظر قدرتمندان شورای همکاری خلیج فارس، جنبش مردمی بحرین، جنبش شیعی است و به همین لحاظ می بایست با آن به مقابله برخاست.(8)
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انعکاس صدای ایران در جای جای کشورهای منطقه، به ویژه کشورهایی که بیش تر جمعیت شان شیعه است، شنیده شد و شیعیان که بیش از دیگران در انزوا و فلاکت به سر می بردند، گویی نوید پیروزی شنیدند و در هم آوایی با این ندا به پا خواستند.
بنیاد گرایی شیعه، به دنبال انقلاب ایران به عنوان یک جنبش نیرومند در صحنه ظاهر شد. با این همه، ناسیونالیسم عرب ابزار عمده اعتراض شیعیان بحرین در طول دهه 1950 بوده است؛ زیرا در آن، کارگران نفت بحرین در اعتصاب و تظاهرات علیه غرب به موج ناصریسم پیوستند، اما این وضع در سالهای دهه 1970، با ظهور فعالگرایی شیعی در عراق، ایران و کشورهای خلیج فارس تغییر کرد. ... وسیله ی عمده پیکارجویی شیعه، جبهه ی اسلامی برای آزادی بحرین (الجبهه الاسلامیة للتحریر البحرین) بود.
یکی از رهبران این جبهه به نام حجة الاسلام هادی مدرسی، در 1979 به خاطر این که ادعا می کرد نماینده ی آیت الله خمینی است، از این کشور تبعید شد... .
در 16 دسامبر 1981، بحرین و عربستان سعودی اعلام کردند که 65 توطئه گر شیعه را که توسط مدرسی در ایران آموزش دیده اند، دستگیر کرده اند، این حادثه، نگرانی جدی بحرین و عربستان سعودی را برانگیخت و به عقد یک پیمان امنیتی مشترک در 20 دسامبر 1981 منجر شد.(9)
به طور کلی، مهمترین جنبش های شیعی بحرین عبارت اند از:

1.جبهه ی اسلامی برای آزادی بحرین

این تشکل، ریشه در مبارزات اسلامی دهه ی 1970 و به خصوص، نهاد مذهبی صندوق الحسین دارد و مهم ترین بنیان گذاران و رهبران آن، دو تن از علمای شیعی بحرین هستند. در سال 1981، تعدادی از اعضای این جبهه (حدود هفتاد نفر) پس از کسب آموزش های نظامی و تخریبی، با قصد سرنگونی دولت وارد عمل شدند، اما بنا به دلایلی، اقدام آنان ناکام ماند و همگی بازداشت شدند. ... جبهه اسلامی برای آزادی بحرین، اهداف خود را چنین بیان کرده است: تأمین آزادی های سیاسی، عدالت، آزادی بازداشت شدگان، صدور اجازه برگشت به وطن برای افراد تبعیدی، احیای قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و بی لیاقت خواندن خانواده ی حاکم برای اداره ی کشور.
این تشکل، تلاش برای رسیدن به این اهداف را، در قالب امر به معروف و نهی از منکر، یک واجب شرعی می داند و اعتقاد دارند که شیوه ی مبارزه در هر منطقه ای، متفاوت از دیگر مناطق است. از این رو، مردم بحرین باید شیوه ی خاص خود را دنبال کنند. این جبهه، دارای هفت کمیته است که عبارت اند از: کمیته تبلیغات انتفاضه؛ کمیته ی حمایت از خانواده ی شهدای انتفاضه؛ کمیته ی بزرگداشت شهدای انتفاضه؛ کمیته ی تنظیم راهپیمایی ها و تجمعات؛ کمیته هماهنگ کننده بین مناطق مختلف؛ کمیته ی دفاع از بازداشت شدگان؛ و کمیته جمع آوری کمک ها برای آسیب دیدگان انتفاضه.
ارگان تشکل یاد شده، «الثورة الرسالیة» و «البحرین؛ وجه الاخر» (که به نام «چهره ی دیگر بحرین» به فارسی هم چاپ می شود) و مجله ی «الانتفاضه» است.(10)

2. حزب الله بحرین

از سال 1978 به بعد، دولت بحرین بارها ادعا کرده است که گروهی به نام حزب الله بحرین، خواهان سرنگونی نظام اند. دولت بحرین مدعی شده که این گروه سه هزار نفری، (11) تماماً نظامی اند و از لبنان تغذیه می شوند و مورد حمایت ایران اند. در ششم نوامبر 1989، دادگاه امنیت ملی بحرین نه نفر از جوانان کشور را به اتهام وابستگی به حزب الله بحرین محاکمه و به ده سال حبس محکوم کرد. در فوریه 1996 نیز دولت بحرین اعلام کرد که گروهی از اعضای حزب الله بحرین را دستگیر و بازداشت کرده است. حرکت آزادگان بحرین، ضمن صدور بیانه ای، وجود چنین گروهی را رد کرد و بیان داشت که این اقدام دولت، حربه ای برای ساختن دشمن فرضی است تا ناآرامی ها را به خارج منتسب کند و در سرکوب آنها، حداکثر تلاش خود را به کار بندد... دولت بحرین اعلام کرد که افراد این گروه، همگی شیعه اند و به بعضی از سازمان های دولتی ایران وابسته اند و در دیگر نقاط جهان نیز فعالیت دارند. بعضی از این افراد، با ظاهر شدن بر صفحه ی تلویزیون، به عضویت در حزب الله لبنان نیز از وجود چنین گروهی اظهار بی اطلاعی و هر گونه رابطه با آن را تکذیب کرد. طی این حادثه، دو کشور ایران و بحرین، سفیران خود را فرا خواندند و روابط دیپلماتیک خود را تا سطح کاردار تنزل دادند.(12)
در سال 1997 شاهد بیش ترین محاکمه های مخالفان در بحرین بودیم. در این سال، 81 نفر محاکمه شدند؛ 59 نفر حضوری و 22 نفر غیابی. این عده که دولت بحرین آنان را در سوم ماه مه 1996 شناسایی و بازداشت کرد، متهم بودند که با جناح نظامی حزب الله بحرین رابطه داشته اند. اکثر این افراد به پنج تا پانزده سال حبس محکوم شدند. 23نفر از آنان هم که تبرئه شدند، به موجب قانون امنیت ملی، در بازداشت باقی ماندند. در 17 مارس 1997 نیز دولت بحرین ادعای مشابهی کرد.
در آوریل 1997، دولت کویت اعلام کرد تعدادی از اتباع دولت بحرین را به اتهام عضویت در «حزب الله خلیج فارس» بازداشت کرده است. این افراد که در 26 مارس دستگیر شده بودند، یک گروه یازده نفری را شامل می شدند... روزنامه ی الایام نیز در دوم آوریل نوشت که این افراد، از اعضای حزب الله خلیج اند و متعلق به سازمانی شیعی اند که از طرف ایران حمایت می شود.(13)

3.حرکت هسته ای انقلابی

از جمله حرکتهای سری و زیرزمینی شیعی بحرین بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تحت تأثیر آن در بحرین تشکیل شد. در ژانویه 1981، حکومت بحرین یکی از عالمان دینی به نام شیخ ناصر الحداد و حدود بیست نفر از جوانان بحرینی را به اتهام علیه امنیت ملی بازداشت کرد. این افراد، متهم بودند که در تشکیلات الخلایا الثوریه، به رهبری شیخ ناصر الحداد عضویت داشته اند. در دهم آوریل، طی محاکمه ای شیخ ناصر الحداد به هفت سال و بقیه ی افراد به یک تا چهار سال حبس محکوم شدند.(14)

4.حرکت اسلامی انصار الشهدا

حرکتی مخفی و سری بود که در اوایل دهه ی 1980 و تحت تأثیر انقلاب اسلامی به وجود آمد. رهبری این تشکل بر عهده ی شیخ جمال علی العصفور بود. این گروه را نیز دولت کشف کرد. شیخ عصفور نیز در سال 1980 دستگیر شد و تا سال 1981 در بازداشت به سر می برد که در همین سال و در بازداشت، ظاهراً بر اثر مسموم شدن از دنیا رفت.

5.حزب الدعوة

این تشکل در سال 1965 و تحت تأثیر حزب الدعوة عراق به وجود آمد و خواستار حل مسأله فلسطین شد. این حزب، ریشه در جمعیت بیدارگری اسلامی دارد. در سال 1983 اعضای این گروه، تحت تعقیب قرار گرفتند و در اوایل سال 1984، پنجاه نفر به اتهام عضویت در این تشکل، دستگیر و طی محاکمه ای در 24دسامبر، به یک تا هفت سال حبس محکوم شدند.(15)
البته در جنبش های دیگری هم که ماهیت ملی، اسلامی یا ناسیونالیسم عربی دارند، حضور شیعیان را شاهدیم. از اساس حضور اکثریت شیعه که در محرومیت به سر می برند، باعث شده تا بیش ترین مخالفان را شیعیان تشکیل دهند. برای مثال، از آن جا که اکثریت بیکاران را در این کشور شیعیان تشکیل می دهند، بسیاری از اعضای « جنبش اتحادیه کارگری» از این گروه می باشند؛ گرچه ماهیت این جنبش اسلامی نیست و بر مسائل کارگری و اقتصادی تأکید دارد.
در موارد زیادی، شیعیان اکثریت را در جنبش ها و ناآرامی ها به خود اختصاص داده اند که این خود دلایلی دارد: اولاً اکثریت جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند؛ ثانیاً بیش ترین نرخ بیکاری در بحرین، متعلق به مناطق شیعه نشین است. شرکت آنان در ناآرامی ها، به خاطر شیعه بودن آن نیست، بلکه به خاطر بیکار بودن آنان است، ثالثاً بر هر فردی از شهروندان بحرین لازم است که در حرکت مشروع و قانونی خود برای احیای دموکراسی فعال باشد. حال، علمای بحرین در این زمینه بیش تر احساس وظیفه می کنند و از میان علما، علمای شیعه بیش از دیگران، این بار را بر دوش می کشند و این امر، باز هم به خاطر شیعه بودن آنان نیست، بلکه به خاطر بحرینی بودن آنان است؛ رابعاً با توجه به اهمیت بیداری سیاسی مردم، علمای شیعه توانسته اند با استفاده از وسایل مهمی چون نماز جمعه، مساجد و حسینیه ها، بیش از دیگران در این زمینه اقدام کنند.(16)
هم چنین بیش تر حوادث، در مناطق شیعه نشین اتفاق می افتد و بیش تر شرکت کنندگان در راهپیمایی شیعیان اند؛(17)
زیرا این گروه، بیش از دیگران تحت ستم و فشار هستند.
اما نکته قابل توجه آن است که بیش تر جنبش های بحرین، از جمله جنبش های شیعی، در سالهای اخیر سعی کرده اند با حرکت آرام و دموکراتیک و از راه های قانونی، خواسته های خود را دنبال کنند؛ البته دولت نیز در تلاش است تا نقش بیش تری به شیعیان در اداره ی امور، و به ویژه بازرگانی بدهد.

پي نوشتها:

1- هرایر دکجمیان، پیشین، ص 243.
2- همان، صص 255-257.
3- داود آقایی، پیشین، ص 85 و 86.
4- ویلهم دیتل، پیشین، ص 499.
5- هرایر دکجمیان، پیشین، ص 258.
6- داود آقایی، پیشین، ص 80-82.
7- هرایر دکجمیان، پیشین، ص 286.
8- چنگیز پهلوان، پیشین، ص2.
9- هرایر دکجمیان، پیشین، صص286و287.
10- مرتضی بحرانی، جنبش های سیاسی- اجتماعی بحرین، صص 69 و 70.
11- به یقین این فقط یک ادعا نبوده؛ چرا که کاملاً بعید به نظر برسد این تشکیلات سه هزار نفر عضو داشته باشد.
12- مرتضی بحرانی، پیشین، ص 73 و74.
13- همان، ص 75.
14- همان.
15- همان، صص 75 و 76.
16- همان، ص 60.
17- همان، ص 60.

منبع:کتاب جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط