خداوند متعال می فرماید: (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون)؛ (1) «ما در (زبور) بعد از (ذکر) نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد».
در مقصود به «زبور» و «ذکر» در آیه ی فوق نزد مفسرین اختلاف است:
الف- برخی مراد به «زبور» را تمام کتب آسمانی و مراد به «ذکر» را امّ الکتاب دانسته اند.
ب- برخی دیگر مراد به اول راکتاب های آسمانی و مراد به دوم را خصوص تورات دانسته اند.
ج- احتمال سوم آن که مراد به زبور قرآن و مراد به ذکر تورات و انجیل است.
د- احتمال چهارم آن است که مقصود به «زبور» زبور داوود علیه السلام و مراد به «الذکر» تورات موسی علیه السلام است.(2)
قول اخیر اقرب به واقع است، زیرا:
اولاً: لفظ «من بعد» در آیه، حمل بر معنای حقیقی می شود، به جهت آن که زبور بعد از تورات نازل شده است.
ثانیاً: کتاب داوود علیه السلام به اسم مزبور بوده و کتاب موسی به نام تورات بوده است.
در زبور 37 جمله ی 9-11 می خوانیم:
«... زیرا که شریران منقطع می شوند ولی متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست می شود، هرچند مکانش را استفسار نمایی ناپدید خواهد شد. امام متواضعان وارث زمین شده و از کثرت سلامتی متلذذ خواهند گشت.»
در جمله ی 29 می خوانیم: «صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد ساکن خواهند گشت».
مقصود از کلمه ی «الارض»:
در این که مقصود از کلمه ی «الارض» چیست نزد مفسرین اختلاف است:
1- برخی همانند ابن عباس مراد از آن را زمین بهشت دانسته اند به دلیل آیه ی: (و قالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده و أورثنا الأرض نتبوأ من الجنه حیث نشآء)؛(3) «آن ها می گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده ی خویش درباره ی ما وفا کرد و زمین را میراث ما قرار داد که هرجا بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم».
2- برخی دیگر همانند کلبی مقصود به آن را زمین دنیا دانسته اند که امت محمد صلی الله علیه و آله آن را وارث خواهد شد، به دلیل آیه ی (قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین)(4)؛ «موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید و استقامت پیشه کنید که زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد واگذار می کند و سرانجام (نیک) با پرهیزکاران است».
3- برخی دیگر می گویند که مراد «زمین مقدس» است که امت محمد صلی الله علیه و آله آن را به ارث خواهند برد».(5)
4- برخی همانند علامه طباطبایی رحمه الله مقصود به «الارض» در آیه ی فوق را مطلق زمین دنیا و آخرت «بهشت» دانسته اند، زیرا تخصیص به زمین دنیا بدون وجه است، لذا به عموم آن تمسک کرده و مقصود به آن را مطلق زمین دانسته اند.(6)
قول چهارم اقرب به واقع است؛ زیرا با مقایسه ی کلمه ی «الارض» در این آیه با آیات دیگر به دست می آید که مقصود به آن یا خصوص زمین دنیاست و یا تعمیم داده آن را شامل زمین آخرت نیز می دانیم.
مصداق «عبادی الصالحون»
در مورد (عبادی الصالحون) نیز مفسرین اختلاف نموده اند: برخی مراد از آن را امت محمد صلی الله علیه و آله و برخی نیز بنی اسرائیل و برخی دیگر شامل هر شخص صالحی دانسته اند.(7)
ولی بنابرنظر صحیح، آیه معنای عامی دارد که شامل هر زمان و مکانی می شود، ولی مصداق اکمل و اتمّ آن مطابق روایات، زمانی است که مهدی موعود علیه السلام ظهور کرده و زمین را پر از عدل و داد نماید، در آن زمان است که تمام کره ی زمین در اختیار بندگان صالح خداوند قرار خواهد گرفت. شاهد این معنا آیات دیگر و روایات تفسیری ذیل آیه ی شریفه است.
1- تفسیر مفسرین شیعه و سنی در دلالت آیه بر ارث بردن بندگان صالح خداوند در آخرالزمان.
ابن کثیر می گوید: «خداوند در این آیه ی شریفه بشارت می دهد بر بندگان صالح خود که در دنیا و آخرت آنان را سعادتمند کرده و آنان را وارث زمین و بهشت گرداند.»(8)
«آلوسی» می گوید: «اگر بگوییم که این آیه مربوط به عصر مهدی علیه السلام و نزول عیسی علیه السلام است به اقوال دیگری احتیاج نیست».(9)
«حوّی» در تفسیر آیه ی فوق می گوید: «این آیه شبیه آیه ی 33 از سوره ی توبه است. این وعده ی الهی- ان شاء الله- مطابق آیه و روایات، قبل از نزول حضرت مسیح تحقق خواهد یافت.»(10)
2- اطلاق آیه شامل تمام روی زمین و نیز تمام صالحان خواهد بود.
3- در ذیل آیه ی فوق روایاتی نقل شده که دلالت بر انطباق آیه بر عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام دارد.
ثوبان از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: «خداوند برای من زمین را جمع نمود پس من مشرق ها و مغرب های آن را مشاهده می کردم و امت من زود است که به آن خواهند رسید».(11)
امام باقر علیه السلام فرمود: «مقصود به (عبادی الصالحون) اصحاب مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند».(12)
در مقصود به «زبور» و «ذکر» در آیه ی فوق نزد مفسرین اختلاف است:
الف- برخی مراد به «زبور» را تمام کتب آسمانی و مراد به «ذکر» را امّ الکتاب دانسته اند.
ب- برخی دیگر مراد به اول راکتاب های آسمانی و مراد به دوم را خصوص تورات دانسته اند.
ج- احتمال سوم آن که مراد به زبور قرآن و مراد به ذکر تورات و انجیل است.
د- احتمال چهارم آن است که مقصود به «زبور» زبور داوود علیه السلام و مراد به «الذکر» تورات موسی علیه السلام است.(2)
قول اخیر اقرب به واقع است، زیرا:
اولاً: لفظ «من بعد» در آیه، حمل بر معنای حقیقی می شود، به جهت آن که زبور بعد از تورات نازل شده است.
ثانیاً: کتاب داوود علیه السلام به اسم مزبور بوده و کتاب موسی به نام تورات بوده است.
در زبور 37 جمله ی 9-11 می خوانیم:
«... زیرا که شریران منقطع می شوند ولی متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست می شود، هرچند مکانش را استفسار نمایی ناپدید خواهد شد. امام متواضعان وارث زمین شده و از کثرت سلامتی متلذذ خواهند گشت.»
در جمله ی 29 می خوانیم: «صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد ساکن خواهند گشت».
مقصود از کلمه ی «الارض»:
در این که مقصود از کلمه ی «الارض» چیست نزد مفسرین اختلاف است:
1- برخی همانند ابن عباس مراد از آن را زمین بهشت دانسته اند به دلیل آیه ی: (و قالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده و أورثنا الأرض نتبوأ من الجنه حیث نشآء)؛(3) «آن ها می گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده ی خویش درباره ی ما وفا کرد و زمین را میراث ما قرار داد که هرجا بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم».
2- برخی دیگر همانند کلبی مقصود به آن را زمین دنیا دانسته اند که امت محمد صلی الله علیه و آله آن را وارث خواهد شد، به دلیل آیه ی (قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین)(4)؛ «موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید و استقامت پیشه کنید که زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد واگذار می کند و سرانجام (نیک) با پرهیزکاران است».
3- برخی دیگر می گویند که مراد «زمین مقدس» است که امت محمد صلی الله علیه و آله آن را به ارث خواهند برد».(5)
4- برخی همانند علامه طباطبایی رحمه الله مقصود به «الارض» در آیه ی فوق را مطلق زمین دنیا و آخرت «بهشت» دانسته اند، زیرا تخصیص به زمین دنیا بدون وجه است، لذا به عموم آن تمسک کرده و مقصود به آن را مطلق زمین دانسته اند.(6)
قول چهارم اقرب به واقع است؛ زیرا با مقایسه ی کلمه ی «الارض» در این آیه با آیات دیگر به دست می آید که مقصود به آن یا خصوص زمین دنیاست و یا تعمیم داده آن را شامل زمین آخرت نیز می دانیم.
مصداق «عبادی الصالحون»
در مورد (عبادی الصالحون) نیز مفسرین اختلاف نموده اند: برخی مراد از آن را امت محمد صلی الله علیه و آله و برخی نیز بنی اسرائیل و برخی دیگر شامل هر شخص صالحی دانسته اند.(7)
ولی بنابرنظر صحیح، آیه معنای عامی دارد که شامل هر زمان و مکانی می شود، ولی مصداق اکمل و اتمّ آن مطابق روایات، زمانی است که مهدی موعود علیه السلام ظهور کرده و زمین را پر از عدل و داد نماید، در آن زمان است که تمام کره ی زمین در اختیار بندگان صالح خداوند قرار خواهد گرفت. شاهد این معنا آیات دیگر و روایات تفسیری ذیل آیه ی شریفه است.
انطباق آیه بر عصر ظهور:
از جهاتی، آیه ی فوق را می توان بر عصر ظهور امام زمان علیه السلام تطبیق و انطباق نمود:1- تفسیر مفسرین شیعه و سنی در دلالت آیه بر ارث بردن بندگان صالح خداوند در آخرالزمان.
ابن کثیر می گوید: «خداوند در این آیه ی شریفه بشارت می دهد بر بندگان صالح خود که در دنیا و آخرت آنان را سعادتمند کرده و آنان را وارث زمین و بهشت گرداند.»(8)
«آلوسی» می گوید: «اگر بگوییم که این آیه مربوط به عصر مهدی علیه السلام و نزول عیسی علیه السلام است به اقوال دیگری احتیاج نیست».(9)
«حوّی» در تفسیر آیه ی فوق می گوید: «این آیه شبیه آیه ی 33 از سوره ی توبه است. این وعده ی الهی- ان شاء الله- مطابق آیه و روایات، قبل از نزول حضرت مسیح تحقق خواهد یافت.»(10)
2- اطلاق آیه شامل تمام روی زمین و نیز تمام صالحان خواهد بود.
3- در ذیل آیه ی فوق روایاتی نقل شده که دلالت بر انطباق آیه بر عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام دارد.
ثوبان از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: «خداوند برای من زمین را جمع نمود پس من مشرق ها و مغرب های آن را مشاهده می کردم و امت من زود است که به آن خواهند رسید».(11)
امام باقر علیه السلام فرمود: «مقصود به (عبادی الصالحون) اصحاب مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند».(12)
پی نوشت :
1-انبیاء/ 105.
2- جامع البیان، ج10، ص103، زاد المسیر، ج5، ص291-292.
3- زمر/ 74.
4- اعراف/ 128.
5- تفسیر فخر رازی، ج22، ص229، جامع البیان، ج10، ص105.
6- المیزان، ج14، ص493.
7- تفسیر زاد المسیر، ج5، ص292.
8- تفسیر ابن کثیر، ج2، ص524.
9- روح المعانی، ج17، ص95.
10- اساس فی التفسیر، ج7، ص3510.
11- تفسیر آلوسی، ج17، ص95.
12- مجمع البیان، ج7، ص66.