حکايتي از مقدس اردبيلي (رحمت الله عليه)

سيد نعمت الله جزايري دانشمند، جليل مي گويد: در سال قحط، جناب مقدس اردبيلي آنچه خوراکي از گندم و غيره داشت با فقرا تقسيم مي کرد و از براي خانواده خود نيز يک سهم مانند هر يک از فقرا باقي مي گذاشت، تا اينکه در يکي از روزها زوجه اش آشفته شد و بر اين کار مقدس اعتراض نمود که شما رعايت بچه هاي خود را نمي کنيد، تا به مردم محتاج نشوند و هر چه داريد با فقرا تقسيم مي نمائيد.
شنبه، 9 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حکايتي از مقدس اردبيلي (رحمت الله عليه)
حکايتي از مقدس اردبيلي (رحمت الله عليه)
حکايتي از مقدس اردبيلي (رحمت الله عليه)


سيد نعمت الله جزايري دانشمند، جليل مي گويد: در سال قحط، جناب مقدس اردبيلي آنچه خوراکي از گندم و غيره داشت با فقرا تقسيم مي کرد و از براي خانواده خود نيز يک سهم مانند هر يک از فقرا باقي مي گذاشت، تا اينکه در يکي از روزها زوجه اش آشفته شد و بر اين کار مقدس اعتراض نمود که شما رعايت بچه هاي خود را نمي کنيد، تا به مردم محتاج نشوند و هر چه داريد با فقرا تقسيم مي نمائيد.
مقدس براي اين اعتراض، از منزل کناره گرفت و در مسجد کوفه اعتکاف (سه شبانه روز در مسجد جامع به عبادت گذراندن) کرد. روز دوم اعتکاف مردي درب منزل مقدس آمد و چند بار گندم و آرد خيلي خوب براي ايشان آورد و گفت: مقدس فرستاده پس از بازگشت [از اعتکاف] مقدس زوجه اش گفت: اين گندمي که فرستاده بوديد بسيار خوب بود مقدس از اين پيش آمد سپاسگزاري و شکر کرد، گفت چنين مرد عربي را هيچ نديده ام و اطلاعي از او ندارم و نه من گندم فرستاده ام.
منبع: (روضات الجنات، ص 73)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط