فعالیت بهاییان در آذربایجان به روایت اسناد
اساس اسناد (2) موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ناگفته هایی از فعالیت بهاییان آذربایجان را مرور می کنیم. حجم انبوه اسناد و فعالیتهای متنوع بهاییان در سرتا سرایران و در آذربایجان، انتخاب اسناد را مشکل می سازد. با این حال این نوشتار می تواند فتح یابی و بررسیهای دقیق تر در این باره به حساب آید.
ده ساله همچنان که تاکنون تارخی دقیق فعالیتها و جوانب تلاشهای بهاییان به روشنی طرح نشده، اطلاعات ما از کیفیت فعالیتهای بهاییان نیز کافی نیست. از جمله مسائل قابل بحث «نقشه بدیعه جهاد کبیر اکبر الهی» است. این برنامه ده ساله از سال 1332 شروع و تا سال 1342 ادامه پیدا کرده است. در گزارشهای موجود عنوان شده است که این برنامه با موفقیت توأم بوده است. متأسفانه از کم و کیفیت فعالیتهای مختلف بهاییان در این برنامه ده ساله گزارشی در دست نیست. در این مقطع ده ساله تحولات بسیاری روی داد که بی ارتباط با گسترش و بسط نفوذ فعالیتهای این فرقه نبود. چه بسا بخشی از اهداف نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 41 را باید پاسخی به این تحولات تلقی کرد.
گزارشهای شهربانی تبریز از بهاییان در آستانه شروع نهضت اسلامی حکایت از گسترش فعالیتهای این فرقه – اواخر برنامه ده سال بهایی – دارد. در گزارشی مربوط به اواخر سال 1340 عنوان شده است:
از استانداری آذربایجان ضمن شماره 2404 – 191/10/40 اعلام شده بود که به استناد گزارشهایی که به استانداری رسیده اخیرا فعالیت بهاییان در آذربایجان شدت پیدا کرده در محفل خودشان به تبلیغات مذهبی مشغول اند که در این مورد تحقیقات لازم معمول، معلوم شد که بهاییان هر هفته سه بار در محفل خودشان جمع و فعالیت مذهبی می نمایند... (3)
این فعالیتهای گسترده حساسیت نیروهای مذهبی تبریز را برانگیخت، به طوری که مرحوم حاج میرزا حسن ناصرزاده و حاج میرزا حسین انزابی چهرگانی دو تن از وعاظ (4) پر شور در شبهای ماه مبارک رمضان سال 1340 در منابر علیه آنان به سخنرانی پرداختند. این گزارش می افزاید:
... در روزهای مختلف در مساجد ضمن وعظ خطابه بیاناتی بر علیه بهاییان و نفوذ آنها در دستگاههای دولتی و همچنین ازدیاد فعالیت آنان ایراد می نمایند...
با ارسال این گزارش به اداره اطلاعات شهربانی کل کشور، یکی از مقامات عالی رتبه ارتش در نامه ای به یکی از مسئولان بلند پایه شهربانی کل کشور می نویسد:
12 اسفند 1340
تیمسار[ناخوانا] کرامتی
شرحی از تبریز رسیده است که خلاصه آن لفضا از نظر عالی می گذرد. اطمینان دارد برای جلوگیری از هرگونه اقدامات مخالف آسایش اهالی کشور، اوامر لازمه مقتضیه صادر فرموده و می فرمایند و این قبیل اشخاص مفسد و فتنه جو شدیدا مورد مؤاخذه و تنبیه قرار خواهند گرفت. توصیه و عدالت گستری تیمسار باعث مزید تشکر ارادتمند و جمعی از خدمتگزاران حقیقی میهن مقدس خواهد گردید.
سرلشکر.[امضا](5)
نگارش چنین توصیه نامه ای برخلاف عرف اداری شهربانی، سندی متقن از میزان نفوذ بهاییان در مراکز حساس کشور است. در این نامه برخورد جدی با حجت الاسلام ناصرزاده و همچنین رعایت حال بهاییان توصیه شده است.
در سندی دیگر از اسفند 1341، سال پایانی برنامه ده ساله بهاییان، سرتیپ عطایی رئیس شهربانیهای آذربایجان شرقی طی دستوری به شهربانیهای تابعه و کلانتریها ابلاغ می کندکه:
طبق دستور مرکز گزارشات واصله از بعضی از شهرستانها حاکی بود که اخیرا فعالیت فرقه بهایی افزایش یافته و عمال و مبلغین آن فرقه از طرق مختلف در اغفال و گم راه نمودن مردم مشغول فعالیت می باشند لذا مراتب [به وزارت] کشور و سازمان اطلاعات و امنیت کشور منعکس گردید. در پاسخ اعلام داشته اند با توجه به اصل بیست و یکم قانون اساسی، انجمنها و اجتماعاتی که مولد فتنه دینی و دنیوی و مخل نظم هستند ممنوع می باشد علی هذا لازم است با توجه به امریه صادر شده [از سوی] وزارت کشور به نحو مقتضی با همکاری ساواک محل از فعالیت مضره و تظاهر[ات] فرقه مذکور جلوگیری و نتیجه را گزارش نمایید.(6)
این ابلاغیه که از تهران صادر شده بود، به احتمال زیاد نمی تواند بی ارتباط با مبارزه با روحانیان به رهبری امام خمینی با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی باشد که در آن رژیم شاه تلاش می کرد نوعی رسمیت غیرمستقیم به فرقه بهاییت ببخشد.
نقشه نه ساله
برای اجرای این نقشه نه ساله، هیئتهایی شکل گرفت که گزارش لحظه به لحظه فعالیتهای خود را به مرکز بهاییت ارسال می کردند. از دستورالعملهایی که به محافل بهایی صادر می گردید و بخشی از آنها در گزارشهای شهربانی آذربایجان انعکاس یافته برخی از اهداف آنها روشن می گردد. ازآن جمله نفوذ در تمام قسمتها و نقاط آذربایجان و به دست گرفتن تدریجی اراضی حاضل خیز کشاورزی و همچنین نفوذ در میان ایلات و عشایر آذربایجان و سایر نواحی بود. در یکی از دستورهایشان به تاریخ دی ماه 1343 به محفل روحانی تبریز چنین آمده است:
از آن محفل مقدس خواهشمند است در صورتی که در حوزه آن قسمت امری [از] لحاظ پیشرفت امر نشر نفحات الله به طور عمومی و دسته جمعی و همچنین ابلاغ کلمه الله بین ایلات و عشایر احساس می گردد که احتیاج تشکیل لجنه مخصوصی برای این منظور است مقرر فرمایند در تشکیل آن اقدام فرموده نتیجه را ابلاغ فرمایند. (9)
در دستورالعملی دیگر به محفل بهاییان مهابادا اجازه خرید یک باب خانه در منطقه اشنویه برای تبلیغ در میان کردها صادر شده است زیرا «به منظور اجرای اهداف نقشه 9 ساله است [و] بلامانع خواهد بود.» (10)
از دیگر اهداف این برنامه، تصرف تدریجی اراضی کشاورزی مناطق حاصل خیز ار جمله در آذربایجان بود. در 30 دی 1343 به محفل روحانی تبریز دستور می رسد که «آن محفل مقدس استحضار کامل از وضع چهریق و املاک امری در آن سازمان دارند. خواهشمند است مقرر فرمایید نفوسی را که بتوانند در امور زراعت اقدام کنند با مطالعه قبلی جهت تصرف و تملک تدریجی به آن محل ازعام فرمایند.» (11)
از دستورهای دیگر شان آشکار می گردد که محفل جهانی بهاییت بسیار علاقمند بوده است که هر نوع کتاب خطی و مطبوع دیگری در مورد ایلات و عشایر از نواحی مختلف ایران بویژه آذربایجان را جمع آوری نماید و در میان عشایر قراء و قصبات کوچک و بزرگ هم محافل بهاییت دایر شود. (12)
تبلیغ در مراکز فرهنگی و آموزشی
ساعت 19 الی 21 روز جمعه 24/10/50 جلسه جوانان دانشجوی بهایی در منزل سرگرد دکتر برق آسا، افسر ارتش در تبریز تشکیل و تعدادی از رؤسای دانشکده ها و استادان دانشگاه از جمله معاون دانشکده پزشکی وآقای دکتر میرآفتابی در جلسه شرکت داشته اند. (15)
در گزارش دیگری به شگرد استفاده از دختران و زنان برای تبلیغ بهاییت اشاره شده است که در دانشگاه و اداره آمزش و پرورش به کار می رفته است: «پیروان فرقه بهایی در تبریز فعالیتهای تبلیغاتی خود را در دانشگاه، اداره آموزش و پرورش و سایر ادارات با استفاده از زنان و دختران بهایی تشدید نموده اند.» در ادامه گزارش به اسامی فعالان در مراکز مختلف فرهنگی اشاره شده است از جمله «آموزگار یک دبستان و کودکستان». (16) در گزارشی دیگر از فعالیت صورت گرفته در دانشگاه تبریز می خوانیم:
خبر رسیده حاکی است اخیرا چند دانشجوی بهایی مسلک که در دانشکده مختلف دانشگاه تبریز مشغول تحصیل گردیده اند علنا تبلیغ بهایی گری می نمایند. از جمله شخصی به نام مسعود فغاییان که پدرش مدیر عامل کارخانجات زمزم شیراز می باشد به اتفاق خانم انصاری ماشین نویس سازمان آب که مشارالیه نیز بهایی می باشد در اجتماع تبلیغ می نماید. (17)
از فعالیتهای علنی و تبلیغ بهاییت در دانشگاه تبریز، سازمان آب، شهرداری، آموزش و پرورش نیز گزارشهایی رسیده بود. (18) اسناد موجود حاکی است که رفته رفته فعالیت بهاییان بویژه در مراکز فرهنگی و آموزشی رو به رشد بوده است. در گزارشی از اوایل سال 1356 آمده است:
طبق اطلاع اخیرا خانم پارسا رئیس آموزشگاه بهیاری بیمارستان شیر و خورشید تبریز مبادرت به تبلیغ مسلک بهایی گری نموده و دانش آموزان پانسیون بهیاری که مسلک بهاییت را قبول کرده اند همیشه مورد توجه و عنایت ایشان بوده و روزهای دوشنبه به آنان اجازه شرکت در جلسه متشکله مربوط به بهایی گری در منزل آقای آستانی واقع در کوچه خیریه را می دهد به طوری که این گونه تشریفات عده دختران پیرو این مسلک را به 25 نفر رسانده و موجبات دلسردی و ناراحتی سایر دختران مسلمان را فراهم ساخته مضاف بر اینکه در مدت زمان مرخصی دختران بهایی، کار آنان به دختران مسلمان ارجاع می گردد. (19)
چون فعالیت بهاییان برنامه ریزی شده و به دقت انجام می گرفت، اهداف مورد نظرشان نیز محقق می شد. به عنوان نمونه در گزارشی از سال 1354 نام شش آموزگار بهایی قید شده است که در کلاسهای خود آشکارا به تبلیغ مشعول بوده اند. بدیهی است چنین فعالیتهایی بدون عکس العمل در جو مذهبی تبریز نباشد گرچه قصد پرداختن به عکس العمل اقشار مذهبی را در مقابل فعالیتهای بهاییان نداریم، با این حال در همین گزارش قید شده است:
... چند نفر از متعصبین مذهبی تبریز از جمله آقایان 1- حاج خلیل خویی 2- وحدت (واعظ) 3- شرف پور (ابزار فروش) 4- پاینده (دبیر آموزش و پرورش) در نظر دارند که در این زمینه و برای جلوگیری از فعالیت و تبلیغات آنان به استانداری و آموزش و پرورش مراجعه و شکایت و تقاضا کنند. ترتیبی داده شود که این قبیل افراد لایق در مشاغل اداری انجام وظیفه نمایند. (20)
نفوذ وگسترش روزافزون
ساعت 10 روز 26/6/47 چند نفر از مسافرین تبریز در قهوه خانه میدان راه آهن نشسته صحبت می کردند که صاحب کارخانه ماشین سازی تبریز که بهایی می باشد هرچند روز عده ای از کارگران را اخراج نموده و کارگان جدیدی به کار می گمارد. کارگران کارخانه از صاحب کارخانه ناراضی بوده قصد دارند به نمایندگی از طرف خودکارگرانی را جهت تسلیم شکایت به بازرسی شاهنشاهی به تهران بفرستند. (21)
و یا در سند دیگری خبر دایر شدن مکتب تعلیم بهاییت برای کودکان بهاییان توسط محفل تبریز عنوان شده است. (22) مواردی از چنین مطالبی در اسناد فراوان یافت می شود.
سال 1352 برای فعالیت بهاییان در آذربایجان سال پرتحرکی بود. از جمله تلاشهای آنها در این سال، چاپ و توزیع کتابهای ضداسلامی در تبریز است که شخصی به نام چیت ساز از تهران این کتابها را به تبریز انتقال داده «در بازار و نقاط مختلف شهر پخش» کرده است. (23) در ادامه همین فعالیتها مسئولین کارخانه پیسی کولا «هر ماه مبالغ زیادی پول در اختیار یکی از مبلغان بهایی تبریز قرار می دادند تا صرف تبلیغ بهاییت نماید» که وی هم از عهده این کار به خوبی برآمده است. (24) در تکمیل این گزارش، گزارش دیگری به شرح زیر موجود است:
خبر رسیده حاکی است آقای چیت ساز ساکن تهران که رابط بین بهاییان تهران و سایر شهرستانهای ایران می باشد در تاریخ 2/8/52 از تهران به تبریز وارد و مدت دو روز در منزل زهتاب دانساز سکونت و مبلغ دویست هزار تومان به صندوق اسناد بهاییان تبریز که توسط شرکت زمزم ارسال شده بود تحویل و ضمنا به آقای مهندس ساعدی رئیس نیروگاه برق تبریز ملاقات و گفتگو و روز 4/8/52 تبریز را به قصد تهران ترک نموده است. (25)
بر اساس این گزارش اگر همین مبلغ را به سایر شهرهای بزرگ ایران هم ماهیانه پرداخت کرده باشند رقم سرسام آوری را برای تبلیغ بهاییت اختصاص داده اند. به عبارتی، سالیانه حدود شصت میلیون تومان صرف تبلیغ بهاییت نموده اند. و به عبارت دیگر از سال 52 تا 1357 حدود سیصد میلیون تومان خرج کرده اند. (26) موضوع مهم تر آنکه شرکت زمزم یکی از صدها شرکت فعال بزرگ و کوچک بهاییان قبل از انقلاب بوده است.
ارتباط با بیگانگان
آگاهی رسیده حاکی است که چندتن از افراد فرقه بهایی در کشور اسرائیل سکونت داشته و چند نفر نیز از جمله شخصی به نام روح الله مشتاق اهل قریه سیسان در اطراف تبریز به آن کشور تردد داشته و کمکهایی که از طرف فرقه مذکور به کشور اسرائیل می گردد توسط آنها انجام می گیرد. ضمنا بهاییانی که در آذربایجان در سایر شهرستانها دارای تأسیسات و کارخانه هایی هستند از وسایل و آلات ساخت اسرائیل استفاده و با خرید آن به اقتصاد کشور مورد بحث به طور غیرمستقیم کمک می نمایند. (27)
موضوع قابل تأمل آنکه طبق اسناد ساواک، آیت الله قاضی طباطبایی قصد داشت در عید فطر سال 1347 به همراه نمازگزاران به قریه سیسان (مورد اشاره در سند فوق) رفته نماز عید را در آن محل برگزار نماید که مقامات شهربانی از آن کار جلوگیری می کنند. (28) و جالب تر آنکه در خطبه هیا نماز عید فطر همین سال، آیت الله قاضی طباطبایی در مسجد مقبره، حملات تندی علیه رژیم اشغالگر قدس می نماید و در پی آن به مدت یک سال از تبریز به بافت، سپس به زنجان تبعید می گردد. پس از تبعید وی در تبریز شایع می شود که تبعید وی به خواست بهاییان و یهودیان انجام گرفته است؛ ضمنا دولت ایران از اسرائیل پشتیبانی و کمک های مالی به آن کشور می کند. (29)
ارتباط بهاییان با کشورهای بیگانه موضعی قابل کتمان نیست بویژه موقعی که ایشان از قدرت، نفوذ و موقعیت خوبی در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار بودند و خود به این ارتباط افتخار هم می کردند. در یکی از گزارشهای شهربانی آذربایجان شرقی به اداره اطلاعات آمده است:
طبق اطلاع، اخیرا شخصی به نام شهرام عیسی خانی دانشجوی سال اول ریاضی دانشکده آذربادگان در کلاس درس، سایر دانشجویان را به قبول مسلک بهاییت تشویق و چنین اظهار می دارد که دولت شوروی و انگلیس مخفیانه به بهاییان پول می دهند تا کمیته بهاییان را تقویت کنند ما نیز افراد بهایی بویژه اشخاصی را که به این مسلک بپیوندند از نظر تأمین مسکن و کمک هزینه زندگی حمایت و کمک می کنیم.
در ارزیابی گزارش فوق قید شده که «قابل بررسی است» (30) اما در خلاصه شده گزارش فوق که به ریاست اداره اطلاعات شهربانی کل کشور و ریاست ساواک استان ارسال شده است، در ارزیابی گزارش چنین قید شده است: «تبلیغ صحت دارد.» (31)
پي نوشت :
* کارشناس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و پژوهشگر تاریخ معاصر آذربایجان.
1- در خاطرات صبحی، منشی و محرم اسرار عبدالبهاء موارد جالبی از این ارتباط نشان داده شده است. ر.ک: خاطرات زندگی صبحی و تاریخ با بی رگی و بهایی گری، به کوشش سیدهادی خسروشاهی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
2- آرشیو مرکز اسناد اسلامی، پروند بهاییت در آذربایجان، کد 7702 و 7740.
3- سند شماره 1.
4- مرحوم ناصرزاده و مرحوم انزابی از جمله وعاظ مبارز دوران نهضت اسلامی در تبریز هستند که فعالیتهای زیادی داشته اند.
5- سند شماره 2.
6- سند شماره 3.
7- ر.ک: سند شماره 4.
8- سند شماره 5. نمونه ی یکی از دستورالعملهایی است که به محفل روحانی میاندوآب صادر شده است.
9- ر.ک: سند شماره 6.
10- ر.ک: سند شماره 7.
11- ر.ک: سند شماره 8.
12- ر.ک: سند شماره 9.
13- با بیان هم به این تلاشها دست می زدند تا جایی که در برخی از خاطرات شفاهی بر جای مانده این موضوع یادآوری شده است که بسیاری از مردم آذربایجان به خاطر اینکه فرزندانشان بابی نشوند، آنان را از درس خواندن باز می داشتند. (مصاحبه با مرحوم اسدالله صدری لیورجانی، تابستان 1379.)
14- ر.ک: سند شماره 10.
15- ر.ک: سند شماره 11.
16- ر.ک: سند شماره 12.
17- ر.ک: سند شماره 13.
18- ر.ک: سند شماره 14.
19- ر.ک: سند شماره 15.
20- ر.ک: سند شماره 16.
21- ر.ک: سند شماره 17.
22- ر.ک: سند شماره 18.
23- ر.ک: سند شماره 19.
24- ر.ک: سند شماره 20.
25- ر.ک: سند شماره 21.
26- کمک به 25 شهر 000/000/5= (تومان ماهیانه) /000/000/200 × 25 (شهربزرگ)
هزینه ی صرف شده یکساله برای 25 شهر 000/000/60 = (یکسال) 12 × /000/000/5 پنج سال 000/000/300 = (5 سال) 5 × 000/000/600 از سال 1352 تا 1357 پیروزی انقلاب اسلامی
27- ر.ک: سند شماره 22.
28- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی (جلوه محراب)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص 265.
29- همان، ص 273.
30- ر.ک: سند شماره 23.
31- ر.ک: سند شماره 24.