منطقه ی قفقاز

کشورهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان که منطقه قفقاز را تشکیل می دهند، کوهستانی و سرشار از منابع آبی اند، ولی به علت فقدان مدیریت قوی از آبادانی بی بهره اند. تلاش هایی در دوره ی پس از استقلال (دوران پس از فروپاشی شوروی سابق) برای بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی آغاز شده، اما این تلاش ها نیز کافی نیست؛ زیرا مسلمانان که بخش عظیمی از جمعیت منطقه را در برمی گیرند، از فعالیت های سیاسی جدی و برابر، محروم، و عناصر لائیک و کمونیست هم چنان بر امور مسلط
دوشنبه، 11 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منطقه ی قفقاز
منطقه ی قفقاز
منطقه ی قفقاز


کشورهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان که منطقه قفقاز را تشکیل می دهند، کوهستانی و سرشار از منابع آبی اند، ولی به علت فقدان مدیریت قوی از آبادانی بی بهره اند. تلاش هایی در دوره ی پس از استقلال (دوران پس از فروپاشی شوروی سابق) برای بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی آغاز شده، اما این تلاش ها نیز کافی نیست؛ زیرا مسلمانان که بخش عظیمی از جمعیت منطقه را در برمی گیرند، از فعالیت های سیاسی جدی و برابر، محروم، و عناصر لائیک و کمونیست هم چنان بر امور مسلط اند. بحران قره باغ دو کشور آذربایجان و ارمنستان را به طور مستقیم و سایر کشورهای منطقه را غیر مستقیم درگیر کرده و نیل به توسعه را با مشکل روبرو ساخته است. اکنون به شرح برخی از مسائل مربوط به کشورهای این منطقه می پردازیم:

آذربایجان (1)

جمهوری آذربایجان یا شرقی ترین سرزمین قفقاز، که جمهوری خود مختار نخجوان و منطقه خودمختار ناگورنو قره باغ را در درون خود دارد، کشور آباد و پر آبی است. آذریبایجان دارای 250 دریاچه کوچک و بزرگ چون گاچید کابل، (2) بیوک شور، (3) دریاچه زیبای گایگل (4) و 1250 رودخانه کوتاه و بلند چون کورا (5) و ارس (رودخانه مشترک ایران و آذربایجان) به ترتیب، با طول 1364 و 1072 کیلومتر است. حدود نیمی از سرزمین آذربایجان کوهستانی است و کوه های بلندی مانند بازادیوزیو (6) با ارتفاع 4666 متر در آن سر برافراشته اند. علاوه بر آن، از نعمت شبه جزیره های متعددی هم چون آب شوران (7) بهره مند است. مرکز این کشور باکو، گنجه و لنکران از شهرهای معروف و تاریخی آن کشور است. 70% مردم آذربایجان شیعه و 30% آنان سنی حنفی هستند. کاربرد کلمه آذربایجان تا 1918 / 1297 سابقه نداشته، و در آن سال با تشکیل حزب مساوات نام جمهوری آذربایجان بر آن نهاده شد.
ناگور نوقره باغ، که در جنوب شرقی کوه های قفقاز صغیر واقع شده است. یکی از دو استان خودمختار آذربایجان، دارای حدود 200 هزار جمعیت است که 9/76 درصد آن را ارمنی و بقیه را آذری های مسلمان و دیگر اقوام تشکیل می دهند. این منطقه خودمختار، کوهستانی و دارای رودخانه های فراوان است. به علاوه، یک سرزمین آتشفشانی با 120 چشمه آب معدنی، صنایع سبک مواد غذایی و چراگاه های وسیع دام به شمار می رود. نخجوان، دیگر جمهوری خودمختار آذربایجان، کوهستانی و دارای رودهای فراوان، چشمه های آب معدنی بسیار و قله های بلند زیادی است. این جمهوری که درون خاک ارمنستان قرار دارد و ارتباط زمینی با آذربایجان ندارد، با کشورهای ارمنستان، ترکیه و ایران مرز مشترک دارد. مرز ایران و نخجوان بر پایه معاهده ی ترکمان چای تعیین شده است. هم مرزی با کشورهای فوق بر اهمیت نخجوان افزوده، این اهمیت با توجه به ترکیب حدود 95 درصدی آذری های نخجوان قابل توجه است.
آذربایجان 2/7 میلیون نفر جمعیت دارد که 7/82 درصد آن را آذری ها تشکیل می دهند. بقیه جمعیت آذربایجان به روس ها، ارامنه، اکراینی ها، تاتارها، تالشی ها، گرجی ها، کردها و... تعلق دارد. به بیان دیگر، آذری ها وسیع ترین گروه قومی، روس ها و ارمنی ها بزرگ ترین اقلیت، و کارپاپاخی ها، نژاد اکثر آذربایجانی ها را تشکیل می دهد. بیشتر آذری ها به زبان آذربایجانی که به شاخه ای از زبان ترکی وابسته است، تکلم می کنند و تنها 27 درصد آنان، توانایی سخن گفتن به زبان روسی را دارند. این کشور از چند جهت، دارای ویژگی است:
1. آذربایجان به دریای آزاد دسترسی ندارد و بهترین راه حمل کالا به این کشور، ایران است. آذربایجان نیز مناسب ترین راه برای ترانزیت کالا به گرجستان و به ویژه روسیه به شمار می رود.
2. نفت خام فراوان در آذربایجان وجود دارد. نفت این کشور به علت سبک بودن، درصد ناچیز سولفور و حجم زیادِ بازدهی بنزین آن، حائز اهمیت فراوان است. هم چنین، آذربایجان عرضه کننده ی مهم تجهیزات و وسایل حمل و نقل و صنعت نفت قلمداد می گردد.
آذربایجان بی سواد ندارد و تحصیل در آن کشور در همه سطوح رایگان است. زبان اصلی آموزش در مدارس، آذری، اما در دانشگاه ها زبان تدریس، آذری و روسی است. آذری ها قدمت طولانی در زمینه ی چاپ مطبوعات دارند. اولین روزنامه به نام اخبار تفلیس به زبان آذری در 1212 / 1833 چاپ شد. در 1374 / 1995 ، 151 روزنامه و 95 مجله در آذربایجان چاپ می شد که به ترتیب 95 و 55 درصد آن به زبان آذری بود. برخی از مجلات از سوی نهادهای اسلامی و برای نشر اسلام به چاپ می رسد. به عنوان مثال می توان از نشریه «نور و اسلام» ارگان اداره ی روحانیت منطقه قفقاز و «صدای اسلام» و «دنیای اسلام» ارگان حزب اسلامی آذربایجان نام برد.
آذربایجان از کشاورزی پیشرفته، صنعت قوی، معادن غنی و در مجموع از توان و ظرفیت بالای اقتصادی برخوردار است. در این کشور، تأکید فراوانی برای تأسیس و راه اندازی صنایع به ویژه صنایع سنگین صورت می گیرد و به همین دلیل، تأسیسات فراوان پتروشیمی، ماشین سازی، صنایع شیمیایی، تولید انرژی، آلومینیم، آهن، فولاد و فرش در آنجا وجود دارد. در زمینه تولید نخ، پشم، کفش، شراب، دکل های نفتی، سکوهای حفاری، لوازم الکتریکی، ابزار آلات، لوله های فولادی، مرغابی، خوک، توتون، گوسفند، پنبه، انگور، چای، غلات و سبزیجات نیز، فعالیت چشم گیری در آن کشور جریان دارد.
با توجه به کشف نفت در آذربایجان در 1280 / 1901 این کشور از قدیمی ترین مناطق تولید نفت جهان به شمار می رود؛ اما با این حال، هنوز قابلیت و توانایی حفاری و کشف میادین جدید را ندارد. کمبود سرمایه جهت حفاری، نگهداری نامناسب چاه ها، فقدان مدیریت کارآمد، نبود استراتژی لازم، فرسودگی ماشین آلات، قدیمی بودن تکنولوژی، ظرفیت پایین تصفیه خانه ها و فقدان تأسیسات مربوط به ذخیره ی مواد نفتی، به توان بهره برداری این کشور از نفت لطمه زده است. به همین جهت، سهم آذربایجان در تولید نفت، حدود 225 هزار بشکه در روز است، در حالی که ذخایر پیش بینی شده نفت این کشور، 3/30 میلیارد بشکه و ذخایر کشف شده، 5/3 میلیارد بشکه است. در مورد گاز هم وضعیت مشابه ای وجود دارد و با توجه به فراوانی گاز در آذربایجان، منابع گازی تقریبا دست نخورده باقی مانده و آذربایجان نیاز گازی خود را از روسیه، ترکمنستان و ایران تأمین می کند.
آذربایجان دارای شبکه ی پیشرفته حمل و نقل است. اولین خط برقی حمل و نقل شهری شوروی سابق در باکو 1305 / 1926 راه اندازی و نیز در 1345 / 1966 کلیه وسایل نقلیه در شبه جزیره ی آب شوران، برقی شد. اولین راه آهن این کشور در 1259 / 1880 باکو، صابون چی و سوراخانی را به هم متصل کرد. امروزه بخش قابل توجهی از شبکه راه آهن در این کشور، برقی است. ارتباط آذربایجان با ایران از طرق مختلف صورت می گیرد. یک خط بین المللی، راه آهن نخجوان را به تبریز وصل می کند، هم چنین، خط آهن ساراشن – ماسس، ایروانِ نخجوان را به جلفای ایران پیوند می دهد.
شرکای اصلی تجاری آذربایجان، جمهوری های تازه به استقلال رسیده شوروی سابق اند؛ زیرا، 78 درصد کل تجارت این کشور با کشورهای فوق صورت می گیرد که 45 درصد آن تنها به فدراسیون روسیه اختصاص دارد. مواد غذایی، ماشین آلات، نفت، گاز، مواد شیمیایی، پتروشیمی، مصالح ساختمانی، منسوجات، چوب کاغذ، نیروی برق و مصنوعات آهنی و غیر آهنی، مهم ترین صادرات، و صنایع سبک، صنایع استخراج فلزات و استخراج آهن، مهم ترین واردات این کشور را تشکیل می دهند. بیشتر صادرات به کشورهای روسیه، اوکراین، ترکمنستان، قزاقستان و جمهوری های بالتیک، و بیشتر واردات از آلمان، لهستان، چک اسلواکی، سایر کشورهای اروپای شرقی و غربی صورت می پذیرد. در این کشور، واردات کالاها به استثنای کالاهای نظامی، نیاز به اخذ مجوز ندارد؛ اما در زمینه صادرات، پس از حصول اطمینان از کافی بودن مقدار آن در داخل کشور، و اطمینان از افزایش عایدات ارزی، نسبت به صدور مجوز اقدام می شود.
آذربایجان تاکنون، حاکمیت رومیان، ایرانیان، عرب ها، عثمانی ها و انگلیسی ها را بر خود دیده است. این کشور در 1301 / 1922 به عضویت جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی درآمد و در 1315 / 1936 به طور رسمی به اتحاد جماهیر شوروی پیوست.
از آن پس، کمونیست ها اداره آن را در دست گرفتند، تا این که پارلمان آذربایجان در 1368 / 1989 حاکمیت انحصاری دولت بر سرزمین، آب و منابع طبیعی خود را اعلام کرد. یک سال بعد، جنبش استقلال طلب آذری ها توسط ارتش سرخ شوروی سرکوب شد، اما آذری ها در جدا شدن از شوروی مصمم ماندند و در سال 1370 / 1991 اولین رئیس حکومت خود ( ایاز مطلب اف) و در سال بعد، اولین رئیس جمهور خود یعنی ابوالفضل ایلچی بیگ یا علی اف را برگزیدند و بدین وسیله، استقلال خود رابه دست آوردند.
مجلس یا شورای عالی، بالاترین ارگان اقتدار حکومت و عالی ترین ارگان تصمیم گیرنده این کشور است. با رأی اعتماد مجلس، نخست وزیر و شورای وزیران معرفی شده از سوی رئیس جمهور آغاز به کار می کنند، و نیز مجلس، وظایفی چون عزل و نصب ریاست قوه قضائیه، تأیید انتخابات ریاست جمهوری و عزل رئیس جمهور را بر عهده دارد. نمایندگان مجلس از طریق انتخابات مستقیم و برای مدت پنج سال برگزیده می شوند. «روزنامه ی آذربایجان» ارگان رسمی مجلس و پر تیراژترین روزنامه کشور است. مجلس دیگری در جمهوری خودمختار نخجوان وجود دارد که به جز امور مربوط به سیاست خارجی، دفاع و دیگر مسائل عمده ی دولتی، برای سایر امور جمهوری خودمختار نخجوان قانون گذاری می کند.
چند حزب در آذربایجان به فعالیت سیاسی مشغولند که «جبهه خلق آذربایجان» مهم ترین آن است. این است در 1368 / 1989 تأسیس شد و در همان سال اپوزیسیون سازمان یافته ای را علیه حزب کمونیستِ حاکم، سامان داد، به گونه ای که تلاش هایش به همراه شرایط مساعد دیگر، منجر به سرنگونی کمونیست ها گردید. جبهه خلق معتقد به پان ترکیسم، لائیسم، بازار آزاد، مخالفت با اصول گرایی اسلامی، گرایش به غرب و ایجاد آذربایجان واحد است. این جبهه، نفوذ زیادی در صحنه ی سیاسی آذربایجان دارد و احزابی چون حزب استقلال ملی، سوسیال دمکرات، مساوات، اتحاد توران و گرگ خاکستری از درون آن منشعب شده اند. هم چنین، برخی رهبران جمهوری مانند «علی اف» که در انتخابات ریاست جمهوری 1371 / 1992 ، 8/98 درصد آرا را به دست آورد، از این جبهه اند. «حزب اسلامی» از معدود احزابی است که با گرایشات ناسیونالیستی و لائیکِ جبهه ی خلق مخالفت می ورزد و درصدد احیای اسلام است.
آذربایجان با ارمنستان بر سر مسأله مالکیت ناگورنو قره باغ اختلاف دارد. سابقه این دعوای کهن به جنگ جهانی اول بر می گردد. پس از جنگ، ارمنستان ادعای مالکیت ارتفاعات قره باغ را مطرح ساخت . در 1300/1921 دفتر امور قفقاز ، به الحاق قره باغ به ارمنستان رأی داد که این تصمیم از سوی استالین لغو شد. در دهه 20 و 40 / 40 و 60 ارمنستان تلاش ناموفقی را برای تصاحب قره باغ انجام داد . در 1367/1988 به دلیل مخالفت آذربایجان و شوروی با درخواست شورای منطقه ای قره باغ مبنی بر الحاق این مبنی بر الحاق این سرزمین به ارمنستان، شورش هایی میان ارمنی ها به وقوع پیوست. در 1368 / 1989 شورای عالی ارمنستان، قره باغ را بخشی از جمهوری متحد ارمنی اعلام کرد. صلح نامه 1370 / 1991 نیز، علی رغم اعطای خودمختاری فراوان به ارمنستان، به کاهش بحران کمک نکرد و پس از انفجار و سقوط هواپیمای حامل مذاکره کنندگان آذری، این مذاکرات به بن بست رسید. متعاقب آن، جنگ بین آذربایجان و ارمنستان آغاز شد، ولی سرانجام با میانجی گری کشورهای مختلف به ویژه ایران، آتش بس اعلام شد. البته آتش بس نیز، منجر به حل دائمی اختلاف دو طرف نشده، بلکه وضعیت نه جنگ و نه صلح را میان آنان به وجود آورده است.
برقراری روابط حسنه با کشورهای خارجی، به ویژه با پنج عضو دائم شورای امنیت، و توسعه ی روابط با کشورهای مسلمان و عرب از اصول روابط و سیاست خارجی آذربایجان است. این کشور برای حل بحران قره باغ، به توسعه روابط با سازمان ملل متحد و کنفرانس امنیت و همکاری اروپا پرداخته است. هم چنین، آذربایجان به عضویت سازمان های منطقه ای و جهانی چون صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، جنبش عدم تعهد، اکو، بانک توسعه اسلامی، بانک اروپایی توسعه و بازسازی، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع و کنفرانس امنیت و همکاری اروپا درآمده و با برخی از کشورها چون اسرائیل، آمریکا، ترکیه، عراق و روسیه روابط گسترده و ویژه ای برقرار کرده است.
تا قبل از فروپاشی شوروی سابق، روابط مستقل و جداگانه ای بین ایران و آذربایجان وجود نداشت، ولی پس از استقلال آذربایجان و نیز بعد از به رسمیت شناختن آذربایجان از سوی ایران، روابط روبه گسترش نهاد و ایران، اولین کشور خارجی بود که به تأسیس وزارت خانه در باکو دست زد و یک سال بعد، سرکنسول گری خود در نخجوان را هم افتتاح کرد. دو کشور همکاری های وسیعی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشته و دارند.
ایران و آذربایجان در زمینه ی مبارزه با جنایات سازمان یافته بین المللی، ممانعت از حمل و نقل مواد مخدر، مبارزه با تروریسم، مقابله با عملیات خرابکارانه هوایی و دریایی، برخورد با خروج غیر قانونی ثروت های فرهنگی، برگزاری نمایشگاه کتاب، مبادله استاد و دانشجو، احداث چاپ خانه در باکو، تأسیس ساختمان مرکز آموزش ایرانیان در باکو و ایجاد مدرسه علوم دینی در گنجه و ... همکاری دارند. در بحران قره باغ، با تأکید بر حفظ تمامیت ارضی آذربایجان، به میانجی گری بین آذربایجان و ارمنستان پرداخت و در کنار آن، به ارسال کمک های امدادی، غذایی، دارویی و البسه به آوارگان قره باغی ادامه داد و دو اردوگاه صابر آباد و ایمیشلی (Emishli) را برای اسکان آنان بر پا کرد.
لغو عوارض گمرکی از کالاهای ترانزیتی، تأسیس شرکت های مختلط اقتصادی، برگزاری نمایشگاه های تجاری، فروش گاز به آذری ها، تشکیل بازارچه مرزی در پلدشت و جلفا، دایر کردن اتاق های مشترک بازرگانی، ترانزیت کالا، تفاهم بر سر احداث خطوط آهن، تبادل کارشناس در بخش کشاورزی، ساخت پل های ارتباطی جدید، توسعه ناوگان دریایی، گسترش همکاری های نفتی، مطالعات زمین شناسی در دریای خزر، ایجاد شعبه بانک ملی در باکو، افتتاح دوره های آموزش بانک داری، تأسیس مرکز تجاری در شهرک «یاسامان» از مهم ترین موارد همکاری های اقتصادی دو کشور است.

گرجستان (8)

گرجستان نیز در ناحیه قفقاز واقع شده و تنوع آب و هوایی، دسترسی به دریایی سیاه، اراضی حاصل خیز و رودخانه های بزرگ، امکانات بسیار مناسبی را برای رونق کشاورزی و دام داری در این کشور فراهم آورده است. 64 درصد جمعیت این کشور را گرجی ها و بقیه را آذری ها، کردها و... تشکیل می دهند. 75 درصد مردم این کشور، مسیحی و 11 درصد آنان مسلمان اند که بیشتر آنان سنی مذهب هستند. گرجستان بن دو دریای خزر و سیاه قرار گرفته و تنها کشور قفقاز است که به دریای آزاد راه دارد. این کشور با مناطق بحرانی چچن، داغستان و... دارای مرز مشترک است. (9) روسیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه همسایگان آن را تشکیل می دهند، و در کنار دریای سیاه قرار دارد. این کشور حدود 69 هزار کیلومتر مربع وسعت و تقریبا شش میلیون نفر جمعیت دارد. اهالی گرجستان همواره با اقوام مختلف، به صورت مختلط زیسته اند. گرجستان می تواند به دلیل برخورداری از منابع طبیعی، سرزمین های حاصل خیز، توسعه ی صنعتی مناسب، بنیه ی اقتصادی خوب و دسترسی به دریا، خود را از رکود و ضعف اقتصادی که بر آن و سایر جمهوری های شوروی سابق حاکم است، برهاند. (10)
اغلب سرزمین های قفقاز، از دوره ساسانیان تا قاجاریه، به ایران تعلق است. البته هرگاه دولت مرکزی ایران به دلایلی چون جنگ خارجی و یا رقابت های سیاسی داخلی، دچار ضعف می شد، میزان حاکمیت ایران بر قفقاز کاهش می یافت. البته، سابقه روابط ایرانیان و گرجی ها به دوره ی هخامنشیان می رسد، و از آن زمان، گرجستان یکی از حکومت های تحت نفوذ ایران بود.
گفتنی است قبل از آن که گرجستان مجددا توسط آغامحمد خان قاجار به تصرف ایران درآید، سالیان طولانی در اختیار ایران بود. آغا محمد خان قاجار، در 1162 / 1783 گرجستان نافرمان و تحت الحمایه روسیه را، بدون توجه به قدرت نظامی کاترین کبیر (تزارین روسیه) به تصرف درآورد، و زمانی که کاترین در پاسخ به اقدام آغا محمد خان، تفلیس را اشغال کرد، شاه قاجار کوشید، بار دیگر آن را به چنگ آورد، ولی قتل او توسط چند نفر از سپاهیانش، توسط مجدد بر گرجستان را ناکام گذارد. در مجموع، اوج اقتدار و ضعف ایران بر قفقاز، به ترتیب به دوره ی صفویه و قاجاریه برمی گردد که سرانجام نیز، طی پیمان های ننگین گلستان (1192 / 1813) وترکمان چای (1217 / 1838) قفقاز از ایران جدا شد. به غیر از ایرانیان، اقوام دیگری چون رومیان، عرب ها و عثمانیان هم، گرجستان را به اشغال خود در آورده اند، به گونه ای که گرجستان، اغلب تحت حاکمیت دولت های گوناگون بوده و کمتر روی استقلال دیده است. آخرین سلطه ی خارجی بر این کشور، به سلطه روس ها از 1300 / 1921 تا 1370 / 1991 برمی گردد. (11)
گرجی ها بارها کوشیدند تا به استقلال دست یابند. در سال های نخستین تشکیل شوروی سابق، درخواست استقلال کردند، ولی حتی استالین که یک گرجی بود، نیز در مقام کمیسر (وزیر) امور ملت ها از خواسته آنان حمایت نکرد، بلکه به سرکوب شدید آن ها دست زد، تا حدی که لنین از شدت عمل استالین انتقاد کرد. درخواست استقلال آنان در 1335 / 1956 نیز توسط خروشچف، شدیدتر از استالین سرکوب گردید، اما قیام آن ها در 1357 /1978 در مخالفت با جایگزینی زبان روسی به جای زبان گرجی، دولت مردان روسی را واداشت که از اجرای آن صرف نظر کنند، در حالی که این طرح بدون مقاومت جدی در دیگر جمهوری ها به اجرا درآمد. شاید میل مفرط گرجی ها به استقلال موجب شد که آنان اولین جمهوری از مجموعه جمهوری های شوروی سابق باشند که از آن کشور اعلام استقلال کردند. (12) اندکی بعد از استقلال، گرجی ها دچار بحران های داخلی چون مبارزه ی جدایی طلبانه آبخازی و بحران در مرزها (بحران چچن) گردیدند.
گرجستان دارای چند منطقه خودمختار است. آبخاز یا آبخازیه (مروارید قفقاز) یکی از این مناطق خودمختار است که با 550 هزار جمعیت و جنگل های انبوه در ساحل دریای سیاه قرار دارد. این سرزمین در 1300/1921 به تصرف روس ها درآمد و در سال بعد به اتحاد با گرجستان و در 1309 / 1930 به سطح جمهوری خودمختار در درون گرجستان رسید. استالین گرجی های فراوانی را به آبخازیه مهاجرت داد، به گونه ای که جمعیت گرجی های مهاجر، بیش از ساکنان اصلی آن سرزمین شد. با فروپاشی شوروی سابق، آبخازی ها خواهان استقلال شدند، در حالی که گرجی ها نمی خواهند این منطقه زیبا و سرسبز را از دست بدهند. آجارستان (گرجی های ترک تبار) دیگر جمهوری خودمختار گرجستان است. این منطقه در 1256 / 1877 از عثمانی منفک و به روسیه منضم شد، و در 1300 / 1921 بخشی از گرجستان گردید. سه سال بعد به سطح ایالت خودمختار، و در 1315 / 1936 به جمهوری خودمختار در درون گرجستان ارتقا یافت، اما مردم آن در 1371 / 1992 به استقلال خود از گرجستان و الحاق به روسیه رأی دادند. (13)
«اوستیای جنوبی»، یکی از جمهوری های خودمختار تابع جمهوری گرجستان است که تندروی و افراط گرایی «گامساخوردیا»، رئیس سابق گرجستان و طرفداران او باعث ایجاد و تداوم بحران در آنجا شد. بحران از 1368 / 1989 که گروهی از افراطیون گرجی با شعار «گرجستان برای گرجی ها» به دهکده های اوستیای جنوبی حمله کردند، آغاز و با اعلام تشکیل جمهوری مستقل اوستیای جنوبی در 1369 / 1990 از سوی رهبران اوستیای جنوبی و رأی به استقلال از گرجستان و الحاق به روسیه در همه پرسی 1371 / 1992 وارد مراحل وخیم تر شد. خوشبختانه با سقوط گامسخورد یا از قدرت، بحران مهار گردید. (14)
گرجستان از اقتصاد بیماری رنج می برد. در سال های اخیر، با وجود قطع و یا کاهش وابستگی به روسیه، 25 درصد برق مصرفی، 80 درصد الوار، 50 درصد سیمان، 90 درصد مواد خام مصرفی در صنایع سبک، تقریبا 100 درصد نفت و گاز، 60 درصد خشکبار، 50 درصد حبوبات و حدود 35 درصد گوشت مصرفی آن، وارداتی است. کمبود انرژی، مواد خام، قطعات یدکی، فرسودگی کارخانه ها، تغییر پی در پی دولت ها، درگیری های نژادی، فقدان نیروی کار متخصص و دستمزدهای پایین در این کشور به رکود اقتصادی دامن می زنند.
در گرجستان همانند سایر جمهوری های تازه به استقلال رسیده از شوروی سابق، موجی که خصوصی سازی به راه افتاده است، ولی رشد چندانی نداشته، بلکه بیشتر خصوصی سازی در بخش کشاورزی و مسکن صورت گرفته است. در این راستا، در 1373 / 1994 مالیات بر صادرات محصولات کشاورزی لغو گردید، و در 1375 / 1996 قانون مالکیت زمین های کشاورزی و قانون ثبت مالکیت زمین و اجاره زمین های کشاورزی دولتی توسط بخش خصوصی از سوی مجلس به تصویب رسید. با این حال، خصوصی سازی کشاورزی به دلیل نفوذ و قدرت زیاد مسؤولان مزارع در تشکیلات سیاسی محلی و نیز نامشخص بودن مالکیت زمین در بعضی از مناطق و نزاع بر سر تقسیم زمین، با مشکلاتی مواجه است.
یکی از اهداف گرجی ها برای نیل به استقلال، تأسیس ارتش ملی بود. گرجی ها پس از دوره حکومت گامساخوردیا و فروکش کردن نسبی جنگ داخلی، به چنین هدفی دست یافتند. ارتش این کشور حدود پنجاه هزار نیرو در واحدهای پیاده نظام، موتوری، ضد هوایی، موشکی و... در اختیار دارد. دولت مردان گرجستان در تلاشند، علاوه بر سلاح های قدیمی روسی، از تجهیزات مدرن تر کشورهای غربی چون آمریکا هم استفاده نمایند. آمریکایی ها می کوشند در ارتش این کشور جای پا پیدا کنند. به همین جهت، آن ها با مشارکت ارتش گرجستان در تمرینات نظامی ناتو، و انجام 23 مانور نظامی مشترک، اعزام کارشناسان نظامی، توسعه ی سیستم هواپیمایی نظامی، کمک به حفاظت از حریم هوایی، اعطای یک اعتبار 50 میلیون دلاری به مرزبانی گرجستان و مانند آن موافقت کرده اند. البته نقش رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال شالیکا شویلی که گرجی تبار است را نباید در تعمیق روابط نظامی دو کشور از نظر دور داشت.
آموزش و تحصیل در جمهوری گرجستان، همگانی و اجباری است. مدت تحصیل در گرجستان 12 سال است که دوره ی ابتدایی، پایه و متوسطه، به ترتیب به 6، 3 و 3 سال تقسیم می شود. مدارس مکاتبه ای هم برای تحصیل افراد شاغل و دانشگاه آزاد که مدارک آن برای دولت رسمیت ندارد، نیز در اختیار علاقه مندان قرار دارد. تحصیل در دانشگاه های دولتی رایگان است. نحوه ورود به دانشگاه، از طریق کنکورصورت نمی گیرد و داوطلبان به صورت گزینشی به دانشگاه راه می یابند؛ شاید به همین علت مدارک تحصیلی دانشگاه های گرجستان از سوی اغلب کشورها پذیرفته نمی شود. مراکز آموزشی با فرسودگی ساختمان ها، کمی بودجه و امکانات مواجه اند. با این وصف، تنها یک درصد جمعیت بزرگ سال آن کشور بی سوادند.
رئیس جمهور از طریق انتخابات عمومی و به مدت پنج سال انتخاب می گردد. او نمی تواند هم زمان دارای شغل دیگری باشد. وی کابینه وزیران را جهت تأیید صلاحیت به کمیته دولتی پیشنهاد و پس از تأیید آن به پارلمان برای کسب رأی اعتماد معرفی می کند. رئیس جمهور با موافقت مجلس، سفرا و دیپلمات را انتخاب و منصوب می کند. از 235 نماینده ی مجلس، 150 نماینده براساس فهرست حزبی و 85 نماینده به صورت منفرد انتخاب می شوند. قوه قضائیه مستقل از سایر قوا و تنها تابع قانون اساسی است. قضات آن را از میان افراد بیش از سی سال و دارای تحصیلات عالی حقوقی و به مدت ده سال بر می گزینند.
گرجستان برای توسعه ی روابط با اتحادیه اروپا و آمریکا و ایجاد موازنه با مسکو و دیگر همسایگان اهمیت فراوان قائل است. هم چنین، گرجی ها خواهان تنش در روابط منطقه ای نیستند، زیرا بر آن عقیده اند که در صورت برقراری روابط حسنه، می توانند به منافع بیشتری دست یابند. البته هم گرایی گرجستان با غرب بیش از کشورهای همسایه است. گر چه گرجستان روابط محتاطانه ای را با روسیه در پیش گرفته، ولی شواهدی چون برگزیدن نظام ریاستی، اجرای اصلاحات اقتصادی، مشارکت در برنامه های ناتو، عضویت در شورای اروپا، حمایت از اقدام ناتو در بحران بالکان، هم چنان نشان از گرایش بیشتر این کشور به غرب دارد. امروزه گرجستان به علت آن که می تواند یکی از مسیرهای انتقال نفت و گاز دریای خزر و آسیای مرکزی باشد، بیش از گذشته مورد توجه غرب است.
گفتنی است در سالیان گذشته به دلیل دخالت روسیه در درگیری های داخلی گرجستان (آبخازیا و آجاریا)، روابط دو کشور بحرانی گردید، ولی با روی کار آمدن «شواردنادزه» وی کوشید که روابط سازنده ای با روسیه برقرار نماید که حاصل آن، عضویت گرجستان در سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، انعقاد پیمان 25 ساله دوستی و همکاری نظامی در 1373 / 1994 و واگذاری چهار پایگاه نظامی به روسیه در خاک گرجستان در 1374 / 1995 بود.
گرجستان به روابط خود با ترکیه، در چهار چوب روابطش با غرب می نگرد. مرزهای ترکیه برای گرجی ها، نقطه اتصال با ناتو، اروپای آزاد و دیگر کشورهای غرب است و در مقابل، گرجستان برای ترکیه، یکی از مهم ترین دروازه های ورود به قفقاز و آسیای مرکزی، معبری برای تعقیب و اجرای پان ترکیسم، بازار مصرف، شریک تجاری، راهی برای حمل کالا و مکانی برای سرمایه گذاری محسوب می شود.
ایران از اولین کشورهایی بود که استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت. با سفر رئیس جمهور گرجستان به ایران در 1371 و سفر رئیس جمهور ایران به گرجستان در 1374 روابط دو کشور تعمیق بیشتری یافت. امضای یادداشت تفاهم، لغو رویداد و گذرنامه های سیاسی و خدمت، موافقت با انتقال تکنولوژی چای به ایران، و هم چنین، تأسیس کارخانه چای، تشکیل انجمن دوستی، تأسیس گروه تدوین فرهنگ دو جلدی فارسی و گرجی، فعال تر شدن کرسی ایران شناسی در گرجستان، رسمیت یافتن تدریس زبان فارسی در مراکز آموزشی گرجستان و آموزش دیپلیمات های گرجی در ایران، از روند روبه توسعه روابط دو کشور حکایت می کند.
به علاوه، از بدو استقلال گرجستان، توافق های دیگری بین آن کشور و ایران در زمینه ی نفت و گاز، حمل و نقل، تولید چای، راه و ترابری، فرهنگ و آموزش، تولید مشترک اتومبیل، تولید و تبادل تکنولوژی کشاورزی، مبادله ی محصولات کشاورزی و آموزشی، انتقال انرژی، تبادل اطلاعات و تجربیات گمرکی، ممانعت از نقل و انتقال غیر قانونی کالا و مواد مخدر، استفاده از امکانات حمل و نقل یکدیگر برای صدور و ورود کالا، تولید برنامه مشترک تلویزیونی، مبادله استاد و دانشجو، اعطای بورس تحصیلی و... صورت گرفته است که بسیاری از آن ها به مرحله ی عمل درآمده است. یکی از مهم ترین اهداف ایران و گرجستان از گسترش روابط، دسترسی آسان به اروپا از سوی ایران و به خلیج فارس از سوی گرجستان است. (15)

ارمنستان (16)

کشور ارمنستان در ناحیه قفقاز و بخشی از فلات ارمنستان است. این فلات که بین دو فلات ایران و آسیای صغیر قرار دارد، از سرزمین های همجوار بلندتر است، از این رو، نام جزیره ی کوهستانی بر آن نهاده اند. بلندترین و پست ترین نقطه آن به ترتیب، 4090 و 380 متر بالاتر از سطح دریاست و بدین ترتیب حدود نود درصد اراضی آن در ارتفاعی بیش از هزار متر قرار دارد. این کشور تعداد زیادی دریاچه، رودخانه، قله، گذرگاه، دره، آتش فشان، جلگه و چین خوردگی در خود دارد. به علاوه، جنگل های آن، کوهستانی و حدود دوازده درصد خاک ارمنستان را تشکیل می دهد . در مناطق کوهستانی ، بز کوهی، یوزپنگ و پلنگ زندگی می کنند. زمستان آن، به شدت سرد، و در تابستان های آن باران شدید می بارد. (17)
زبان و کلیسای ارمنی دو نهاد اساسی برای حفظ و بقای هویت ارامنه و عدم تلفیق آن ها در ملیت های دیگر است. ارمنستان از اولین مناطقی است که به مسیحیت ایمان آورد. کلیسای ارمنی های گریگوری که به پاس بزرگداشت اولین مبلغ ارمنی به این نام خوانده می شود، دارای چند ویژگی برجسته است:
1. ملی بودن: کلیسای ارمنیان پس از جدا شدن از سایر کلیساها در 13/608 حدود و محدوده فعالیتش را محصور به ملیت ارمنی کرد.
2. مردمی بودن: امور ارمنیان در داخل و به ویژه در خارج از ارمنستان توسط شوراهای مردمی خلیفه گری اداره می شود.
علاوه بر کلیسای ارمنیان، زبانی ارمنی از دیگر عوامل اصلی بقای ملیت ارمنی هاست. الفبای این زبان در 406 میلادی ابداع شد. «ماشتوس» (18) از آن جهت به ابداع الفبای ارمنی دست زد که ارمنستان شرقی و غربی زیر سلطه ایران و روم را از تهاجم فرهنگی نجات دهد، و نیز زبان واحدی را برای تبلیغ عقاید ارمنی پدید آورد. زبان ارمنی، تحولات عمده ای را به خود دیده است. با روی کار آمدن کمونیست ها، تغییرات جدیدی در این زبان روی داد که ناشی از جایگزینی الفبای روسی به جای ارمنی بود. ارامنه با زبان ارمنی، آثار بدیعی را در فلسفه، ریاضیات، پزشکی، تاریخ، نقاشی و موسیقی پدید آورده اند.
در ارمنستان، کشاورزی و تولید محصولات ساختمانی، از رشد مطلوبی برخوردار نیست، اما پیشرفت های صنعتی، قابل توجه است. ارمنستان در زمینه ی تجارت خارجی فعالیت قابل توجهی دارد که یکی از دلایل آن، اشتغال افراد ارمنی تبار خارج از ارمنستان به امور بازرگانی است. ایروان، گیومری (Gyumri)، لوری (Lory)، سیونیک (Siunik)، زنگزور (Zangezoor)، وانازور (Vanadzor) از مناطق صنعتی ارمنستان به شمار می روند که بیشتر در زمینه ی صنایع غذایی، ساختمانی، شیمیایی، متالوژی غیر آهنی، ماشین ابزار و امور معدنی فعالیت دارند. فراوانی کارخانه ها در اطراف شهرهای بزرگ، سیاست انتقال صنایع بزرگ از شهرهای بزرگ به کوچک را پیش روی دولت مردان قرار داده است. در حالی که عدم جاذبه در شهرهای کوچک، راه های نامطلوب ارتباطی، دوری از بازارهای مصرف از مشکلات اجرایی این برنامه است.
ارمنستان اغلب بین قدرت های بزرگ دست به دست شده و تحت سلطه ایرانیان، رومیان، اعراب، عثمانیان و روس ها بوده است. بخشی از ارمنستان که در سال های پس از 1018 / 1639 به دست عثمانی ها افتاد، دوران فاجعه آمیز و توأم با کشتار را طی کرد. این کشتار، بلافاصله پس از جنگ جهانی اول و طی حمله ی ترک های جوان به ارمنی ها نیز تکرار شد. ارمنستان غربی با فروپاشی عثمانی، از سیطره ی آن حکومت نجات یافت؛ ارمنستان شرقی هم براساس معاهده ی گلستان و ترکمان چای به اشغال روسیه درآمد.
به دنبال فروپاشی شوروی و اعلام استقلال ارمنستان، ارتش آن کشور در 1371 / 1992 اعلام موجودیت کرد. ارتش ارمنستان حدود 50 هزار نیرو و در حدود 30 هزار شبه نظامی در اختیار دارد. در شرایط بحرانی، ارتش قادر است 300 هزار نیروی نظامی را گرد آورد. سهم ارمنستان از تسلیحات غیر هسته ای شوروی سابق، 220 تانک، 135 نفربر، 285 توپ سنگین، 100 هواپیمای جنگی، 220 هواپیمای باربری، 11 بالگرد نفربر نظامی و 50 بالگرد جنگی بود. ارمنی ها، تسلیحات هسته ای در اختیار ندارند. زیرا روس ها قبل از فروپاشی شوروی، 200 کلاهک هسته ای مستقر در ارمنستان را از این کشور خارج کردند. در عوض، حدود 23 هزار نیروی نظامی خود شامل 4 تیپ موتوری، 2 هنگ زره پوش، 250 تانک، 350 زره پوش نفربر، 350 سکوی متحرک پرتاب موشک، 7 هلی کوپتر جنگی، 80 موشک ضد هوایی را در خاک آن کشور باقی گذاشت.
اقتصاد ارمنستان با مشکلاتی مواجه است که عدم دسترسی به دریا و حمل و نقل دریایی ارزان، وابستگی به راه های ارتباطی کشورهای همسایه، فقدان سیستم ارتباطی زمینی و هوایی مناسب، حاکمیت اقتصاد متمرکز و دولتی، کمبود سرمایه، بیکاران فراوان و مهاجرت های فزاینده به شهرها از آن جمله است. از سوی دیگر، دشواری کشاورزی در سرزمین کوهستانی ارمنستان، فقر منابع انرژی این کشور به گونه ای که گاز، نفت و زغال سنگ را از خارج وارد می کند، توسعه اقتصادی آن کشور را با مشکل مواجه ساخته است. در حالی که منابع معدنی غنی چون مس، آهن، جیوه، کرومیت، طلا، بتونیت، دیاتومیت، پرلیت، سئولیت و... به همراه نیروی متخصص فراوانی را داراست.
ارمنستان از توانایی بالقوه ی صنعتی برخوردار است. هم اکنون این کشور در بخش های ساخت موتور، ژنراتور، نیروگاه های سیار الکتریکی بزرگ، کابل های فشار قوی، ماشین آلات برقی، ابزار آلات انفورماتیک، سیستم های لیزری و دستگاه های تراش صنعتی فعال است. صنایع شیمیایی که فقط 6 درصد صادرات ارمنستان را تشکیل می دهد، محصولاتی چون اسید سولفوریک، آمونیاک، الیاف مصنوعی و شیشه های ایمنی را تولید می کند. این کشور در تولید مصالح ساختمانی مانند آهن و سیمان نیز فعالیت دارد. صنایع سبک هم که 4/42 درصد حجم صادرات کشور را دربرمی گیرد، اقلامی چون فرش و کفش را عرضه می کنند.
در سالیان اخیر علاوه بر مشکلات ناشی از ساختار اقتصادی به ارث مانده از شوروی سابق، ارمنستان با دو مشکل ناشی از جنگ قره باغ و زلزله 1367 / 1988 نیز مواجه بود که هر یک تأثیرات منفی فراوان اقتصادی بر جای گذارد. وقوع جنگ قره باغ به افزایش هزینه های جنگی، قطع راه های ارتباطی با دیگر جمهوری ها، مسدود شدن خطوط انتقال انرژی به ارمنستان، بسته شدن موقتی راه های مواصلاتی به ارمنستان از سوی دولت های گرجستان و ترکیه و عدم استقبال به سرمایه گذاری به علت فقدان امنیت متأثر از جنگ، زیان های اساسی به ارمنستان وارد کرد. هم چنین، زلزله ی 1367 / 1988 در شمال این کشور، خساراتی بیش از دوازده میلیارد روبل به تأسیسات زیر بنایی، منازل، کارخانجات این کشور وارد نمود که جبران آن و نیز بازسازی مناطق زلزله زده، بودجه ی زیادی را بر اقتصاد ارمنستان تحمیل کرد.
نخستین قانون اساسی ارمنستان به تأسی از قانون اساسی انگلیس و آمریکا در 1168 / 1789 و قانون اساسی بعدی در 1301 / 1922 تهیه گردید. در 1303 / 1924 قانون اساسی جدیدی براساس قانون اساسی شوروی تنظیم و سال بعد آن، تصویب شد. این قانون در 1316 / 1937 با توجه به تغییرات قانون اساسی شوروی، تغییراتی به خود دید. مشابه این تغییرات در 1356 / 1977 نیز روی داد. با فروپاشی شوروی سابق، تغییر قانون اساسی اجتناب ناپذیر می نمود. از این رو، پیش نویس های متعددی در این باره فراهم آمد که دو پیش نویس مصوب کمیته ی منتخب تهیه قانون اساسی توسط پارلمان ارمنستان و هیأت متشکل از شش حزب بزرگ، مهم تر از همه بود. پیش نویس پارلمان، بر پایه ی الگوی نظام ریاستی و پیش نویس دوم بر پایه ی نظام پارلمانی تنظیم شده است. و نیز، در پیش نویس اول تنها برای ارمنی های داخل و در پیش نویس دوم، علاوه بر آن، برای ارمنی های خارج از کشور هم حقوقی قائل شده است. سرانجام در سال 1371 / 1992، قانون اساسی آن کشور با ترکیبی از دو پیش نویس به تصویب نهایی رسید.
بیش از صد سال است که ارامنه به تشکل سیاسی و امور حزبی، گرایش فراوانی دارند. در این باره گفته اند، به تعداد ارمنی های جهان، حزب وجود دارد. حزب فدراسیون ارمنی (داشناکسوتیون) و جنبش ملی ارمنیان از مهم ترین احزاب سیاسی کشورند که سابقه ی فعالیت اولی بیش از صد سال و دومی کمتر از دو دهه است، اما جنبش ملی ارمنی ها، قدرت را در دولت و مجلس در دست دارد. داشناکسوتیون که نام آن به علت فعالیت های حزبی در بین ارمنی های ایران، شناخته شده است، در واکنش به قتل عام ارمنی ها در عثمانی از ائتلاف چند حزب ارمنی در 1268 / 1889 شکل گرفت. از مؤثرترین اقدامات این حزب، می توان از سوء قصد به جان سلطان عبدالحمید و تشکیل حکومت جمهوری ارمنستان در 1297 / 1918 / تا 1300 / 1921 نام برد. داشناکسوتیون و جنبش ملی ارمنستان دارای اختلافات جدی اند. داشناکسوتیون به خلاف رقیب خود، با استقلال جمهوری قره باغ و برقراری رابطه با ترکیه مخالف است.
روابط دو کشور ایران و ارمنستان از دو جهت حائز اهمیت است:
نخست، سابقه ی این رابطه به حدود سه هزار سال می رسد و از این رو، روابط ایران و ارمنستان از قدیمی ترین و طولانی ترین روابط میان ملت هاست.
دوم، بخش زیادی از تاریخ دو کشور به دلیل آن که ارمنستان، زمان طولانی جزئی از ایران بود، با یکدیگر عجین شده است، به گونه ای که بدون شناخت تاریخ ایران، شناخت تاریخ ارمنستان امکان پذیر نیست. ارتباط دو کشور در قرن چهاردهم شمسی / بیستم میلادی وارد مرحله ی جدیدی شد. طی سال های 1297 / 1918 تا 1300 / 1921 تنها مرز امن ارمنستان، مرزهای آن کشور با ایران بود؛اما در این دوره، به علت بی ثباتی سیاسی در ایران و ارمنستان روابط دو کشور توسعه نیافت. پس از سقوط جمهور جمهوری ارمنستان تا فروپاشی شوروی، روابط ایران و ارمنستان در چهار چوب روابط ایران و شوروی شکل گرفت. با انحلال شوروی، روابط مستقل دو دولت برقرار گردید. ولی این روابط، بیشتر معطوف به نقش میانجی گری ایران در حل مسأله قره باغ و پایان دادن به مخاصمه ی ارمنستان و آذربایجان بود.
ایجاد یا گسترش روابط ارمنستان با ترکیه، به علت کشتار ارمنی ها و نیز اشغال بخشی از سرزمین شان توسط ترک ها، با موانع زیادی مواجه است. به همین جهت حزب حاکم ارمنستان (جنبش ملی ارمنیان) در اوایل دهه 1370 / 1990 اعلام کرد: «در ایجاد روابط با کشورهای همسایه، حادثه ی تاریخی نباید مزاحم واقع نگری سیاسی باشد». با این وصف، مشاور عالی امنیت رئیس جمهور ارمنستان اظهار نمود که: «ما امروز نمی توانیم ترکیه را یک کشور دوست بدانیم؛ ولیکن در تلاشیم تا از روابط عادی با ترکیه برخوردار باشیم». از سوی دیگر، در داخل دو کشور مخالفت های جدی برای گسترش روابط وجود دارد. گسترش روابط دو کشور ارمنستان و یونان که هر دو ترکیه را دشمن واحد خود می دانند، در همین رابطه قابل توجه است.
ارمنستان با برخی از کشورهای دیگر روابط صمیمانه دارد. چین در بین کشورهای آسیایی، بیشترین روابط خارجی را با ارمنستان دارد. چینی ها از این طریق می خواهند، علاوه بر نفوذ در بازار آسیای مرکزی با نفوذ ترکیه، آمریکا و اسرائیل در این منطقه مقابله کنند. در جهان عرب، سوریه بیشترین ارتباط را با این کشور دارد. روابط ارمنستان با استرالیا در سطح مطلوبی است. این کشور، از میان کشورهای اروپایی بیشترین روابط را با فرانسه دارد. یکی از دلایل مهم روابط خوب ارمنستان با سوریه، استرالیا و فرانسه به حضور تعداد زیادی ارمنی در آن کشورها بر می گردد.
ارمنستان رابطه خوبی با آمریکا برقرار کرده است، و انتخاب یک ارمنی تبعه آمریکا به سمت وزارت خارجه و مشاور عالی سیاسی رئیس جمهوری در اوایل دهه 1370 / 1990 نشان از عمق روابط دو کشور دارد. البته گسترش روابط آمریکا با آذربایجان، نگرانی های جدی در ارمنستان پدید آورده است. امروزه، دیگر ارمنستانی ها غرب را ناجی خود نمی دانند، چون بارها دیده اند که از سوی غرب قربانی زد و بندهای سیاسی شده اند، ولی روس ها، ارمنستان را بر آذربایجان که به عقیده آن ها، در حال تبدیل شدن به پایگاه غرب است، ترجیح می دهند. از این رو، در بحران قره باغ از ارامنه دفاع کرده اند، اما آن ها دیگر مانند گذشته در دفاع از ارمنستان علیه آذربایجان داغ و پر حرارت نیستند.
در پایان مباحث این بخش که مربوط به کشورهای آسیای میانه و منطقه قفقاز است به یک مسأله کلی که به همه این کشورها مربوط می شود و از سویی در روابط این کشورها با ایران نیز نقش دارد، توجه می کنیم و آن مسأله اهداف اسرائیل از گسترش روابط با این کشورهاست.
اهداف اسرائیل از گسترش روابط با کشورهای آسیای میانه و قفقاز
با فروپاشی شوروی سابق، تهدیدات امنیتی جدیدی علیه ایران در مرزهای شمالی پدید آمد که حضور رژیم اشغال گر قدس در آسیای مرکزی و قفقاز، تنها یک مصداق آن است. به بیان عمیق تر، از یک سو، جمهوری های جدید التأسیس به دلیل سرگشتگی (سرگردانی) سیاسی و به منظور نجات اقتصاد بیمار خود و... به سوی رژیم غاصب اسرائیل گرایش یافته اند. و از سوی دیگر، این رژیم برای خروج از بن بست سیاسی و اعمال فشار به ایران به گسترش روابط با آسیای مرکزی پرداخت. رژیم اشغال گر قدس و جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، بنیادگرایی اسلامی را برای ثبات سیاسی و امنیت نظامی خویش خطرناک و ایران را کانون آن تلقی می کنند، و این مسأله بهانه ای برای گسترش روابط متقابل آن ها شده است. بنابراین، حضور اسرائیل در کنار مرزهای ایران، با توجه به حمایت بی دریغ آمریکا از اسرائیل، قدرت هسته ای این کشور، ذخایر تسلیحات استراتژیک و سیاست های سلطه جویانه آن، این کشور را به یک منبع تهدید دائمی برای کل جهان اسلام و به ویژه ایران آورده است.(19)
رژیم اشغال گر قدس، بیشتر در دو زمینه به گسترش روابط با آسیای مرکزی دست زده است:
1. اقتصادی: در 1371 / 1992 اسرائیل قرارداد استفاده از منابع نفتی در قبال بهره برداری تاجکستان از سرویس های اطلاعاتی موساد را به امضا رساند. در همین سال، قرارداد مشابه ای بین آن کشور و ازبکستان منعقد شد. موفق ترین طرح اسرائیل در ازبکستان، آبیاری قطره ای بود که طی آن تولید پنبه ازبک ها 40 درصد افزایش یافت. اسرائیل در طرح احداث خط لوله گاز ترکمنستان به ترکیه مشارکت دارد و قصد دارد احداث این خط لوله را تا خاک فلسطین اشغالی ادامه دهد. قرقیزستان در بخش های چاپ، نشر و توسعه فناوری پیشرفته با اسرائیل همکاری دارد. پرواز مستقیم هوایی بین قزاقستان و اسرائیل از 1371 / 1992 برقرار شده است. در مجموع تا 1378 / 1999، 25 سرمایه گذاری مشترک در زمینه های کشاورزی، صنعت، ارتباطات و سیستم های امنیتی بین اسرائیل و کشورهای آسیای مرکزی به امضا رسیده است. (20)
2. سیاسی: گسترش روابط سیاسی اسرائیل با آسیای مرکزی و قفقاز در راستای دکترین «بن گوریون» یعنی اتحاد با پیرامون و نه اتحاد با اعراب قرار دارد. به بیان دیگر، هدف اسرائیل از این اقدام شکستن حلقه محاصره کشورهای مخالف همسایه است. علاوه بر آن، اسرائیل، غرب را متقاعد کرده است که آن کشور تنها راه منحصر به فرد جلوگیری از توسعه ی نفوذ روسیه و ایران در منطقه است، و به همین دلیل، ساموئل برگر، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا توصیه کرد، باید به اسرائیل برای مقابله با ایران و روسیه نقش بیشتری داده شود. در این راستا، معاون رئیس ستاد ارتش اسرائیل در 1375 / 1996 گفت، اسرائیل باید توانایی ها و همکاری های خود با دیگران را برای مقابله با تهدیدات ایران و لیبی تقویت کند. گسترش روابط اسرائیل با هند هم به منظور ممانعت از سرازیر شدن تسلیحات و فناوری هند به ایران است. (21)
اسرائیل هدف های دیگری هم از حضور خود در منطقه دارد، از جمله:
- جلوگیری از پیوستن کشورهای مسلمان منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به سازمان های اسلامی مخالف اسرائیل؛
- ممانعت از انتقال فناوری و کارشناسان هسته ای کشورهای با توان هسته ای آسیای مرکزی و قفقاز به کشورهای دشمن اسرائیل؛
- فشار به ایران از طریق حضور در کنار مرزهای شمالی و انجام اقدامات جاسوسی به منظور مقابله و یا کاهش حضور ایران در لبنان؛
- تشویق و ترغیب به مهاجرت یهودیان آسیای مرکزی و قفقاز به اسرائیل و ترویج تفکرات صهیونیستی در بین یهودیان مقیم منطقه؛
- کسب مشروعیت منطقه ای و جهانی و یا افزایش آن از طریق برقراری رابطه با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز؛ (22)

پي نوشت :

1. در تهیه مطالب این بحث از کتاب «جمهوری آذربایجان» اثر بهناز اسدی کیا استفاده شده است.
2. Gadzhi Kabul.
3. Beiuk shor.
4. Geigel.
5. Kura.
6. Bazardiuziu.
7. آب شوران شبه جزیره ای است که در کرانه غربی دریای خزر و در انتهای شرقی قفقاز علیا واقع است.
8. در تهیه ی مطالب این بحث از کتاب «گرجستان» اثر پروین معظمی گودرزی استفاده شده است.
9. جغرافیای تاریخی و سیاسی آسیای مرکزی، غلامرضا گلی زواره، 251-265.
10. فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی؛ لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه ی گرجستان.
11. همان.
12. جغرافیای تاریخی و سیاسی آسیای مرکزی، غلامرضا گلی زواره، ص 251 – 265؛ فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی؛ لغت نامه ی دهخدا، ذیل کلمه گرجستان.
13. همان.
14. فصل نامه ی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال دوم، شماره 1 (تابستان 1373) ص 163 – 169.
15. تاریخ سیاست خارجی ایران، غلامرضا علی بابائی، ص 705 – 707 .
16. در تهیه ی مطالب این بحث از کتاب «سیاست و حکومت در ارمنستان» اثر جلیل روشندل و رافیک قلی پور استفاده شده است.
17. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 7 ، ص 676 – 681.
18.Mashtoss.
19.فصل نامه سیاست دفاعی، سال هشتم، شماره 1 و 2 (زمستان 1378 و بهار 1379) ص 19 – 32.
20.روزنامه ی رسالت (25 و 27 اسفند 1379) ص 6 و 7.
21.همان.
22.همان.

منبع: کتاب مسایل منطقه ای ایران




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.