عراق
روابط ايران و عراق
دولت عراق در 1314 / 1935 اختلافات مرزي خود با ايران را در جامعه ي ملل مطرح کرد. جامعه ي ملل در پاسخ به شکايت عراق، دو طرف را به مذاکره ي مستقيم دعوت کرد. دو طرف در عهدنامه 1316 / 1937 اداره ي مشترک اروندرود را بر عهده گرفتند، اما عدم رعايت برخي از مفاد اين عهدنامه از سوي عراق، ايران را وادار کرد که آن را در 1348 / 1969 بي اعتبار اعلام نمايد؛ ولي در معاهده 1354 / 1975 خط تالوگ (2) به عنوان مرز آبي پذيرفته و براساس آن عراق از همه ادعاهاي ارضي خود عليه ايران دست برداشت. عراق اين قرارداد را به طور يک جانبه در 1359 / 1980 لغو کرد، اما بار ديگر آن را در پايان جنگ عليه ايران در 1369 / 1990 پذيرفت.(3)
ايران در روابط با عراق داراي مشکلات فراواني است. از جمله: شماري از مخالفان مسلح ايران در عراق مستقرند (منافقين). عراقي ها هنوز اقدام جدي براي پرداخت خسارت جنگي مستقيم بيش از 100 ميليارد دلار نکرده اند. عراق در تلاش است، موقعيت قبلي خود را در خليج فارس که با نفوذ ايران در آن منطقه تعارض دارد، احيا کند. آن ها هنوز همه ي اسراي ايراني را پس نداده اند. سياست هاي نابخردگرانه صدام موجب چيرگي آمريکا بر خليج فارس گرديده است. ادامه ي تحريم سازمان ملل متحد عليه عراق، براي ايران هم مشکل مي آفريند؛ زيرا ايران نمي تواند شاهد از بين رفتن شمار زيادي از مردم مسلمان عراق به علت گرسنگي، کمبود دارو وسايل بهداشتي باشد.
علاوه بر موارد فوق، بذر دشمني با ايران، چنان در ارتش عراق پاشيده شده است که تا چند نسل، ايرانيان از خطرات ناشي از آن در امان نيستند، عراق، علي رغم کنترل هاي نه چندان دقيق سازمان ملل متحد، هم چنان در توليد، سلاح شيميايي فعال است، به گونه اي که در 1375 / 1996 بازرسان ملل متحد، ساخت بمب شيميايي وي ايکس که خطرناک ترين سلاح شيميايي است را تأييدکرده اند. حمايت آشکار آمريکا از اپوزسيون عراق و تمايل آنان به آمريکا ، براي ايران بيم دهنده است . پيروزي احتمالي اپوزسيون، وضع عراق را بهبود نمي بخشد. زيرا، همان طوري که صدام با عدم مشارکت مليت ها در قدرت سياسي با بحران و بن بست سياسي مواجه شده است، اين گروه ها که هيچ تجانسي با هم ندارند، ممکن است افغانستان ديگري را در کنار ايران پديد آوردند. (4)
مقايسه وضعيت نظامي ايران و عراق، نشان از ميل مفرط عراق به امور نظامي و حاکميت روحيه ي نظامي گري بر فضاي سياسي - اجتماعي عراق دارد. به نظر نمي رسد اين وضعيت پس از جنگ تحميلي، تغيير چنداني کرده باشد. واردات سلاح عراق و ايران در 1362 / 1983 به ترتيب 17 ميليون و 620 هزار و 5 ميليون و 365 هزار دلار بود. در 1366 / 1987 عراق 2 ناوشکن، 38 ناوچه و 7 کشتي در اختيار داشت، در حالي که ايران به ترتيب از 3 ناوشکن، 14 ناوچه و 7 کشتي برخوردار بود. در 1367 / 1988 عراق 1.000.000 نفر نيروي نظامي، 500 هواپيما، 4.500 تانک، 16 کشتي جنگي و ايران 604.000 نفر نيروي نظامي، 50 هواپيما، 1.000، تانک، 21 کشتي جنگي در اختيار داشتند. (5)
نفت و گاز
بخشي از نفت عراق از طريق بندر فاو و بخش ديگر، به وسيله ي تانکر به خليج عقبه در اردن صادر و از آن جا به خريداران خارجي تحويل مي شود، اما بيشتر نفت عراق از طريق خطوط لوله و از بنادر کشورهاي همسايه صادر مي گردد که عبارتند از: 1. دو خط لوله از منطقه کرکوک به ساحل اسکندرون در ترکيه؛ 2. خطوط لوله نفتي کرکوک به بانياس در سوريه و تريپولي در لبنان؛ 3. خطوط لوله نفتي بصره به بندر (ينبع) در عربستان سعودي. انتقال نفت عراق به وسيله ي اين خطوط لوله، وابستگي آن را به صدور نفت از تنگه هرمز، کاهش داده است، تا حدي که اين کشور در طول جنگ تحميلي، صادرات نفت خود از تنگه هرمز را تقريبا به صفر رساند، اما انتقال نفت به وسيله ي اين خطوط، ضريب امنيتي صادرات نفت را کم کرده است، به گونه اي که در دوران جنگ، خط لوله نفتي عراق به سوريه و درياي مديترانه مسدود شد. (7)
عراق از نفت گاز طبيعي فراوان هم برخوردار است. ميزان ذخاير گاز طبيعي ثابت شده ي عراق در 1366 / 1987، 1.000 ميليارد متر مکعب يعني معادل 3/3 درصد ذخاير خليج فارس بود. اين رقم در سال هاي بعدي به 11.000 ميليارد متر مکعب افزايش يافت. (8)
تاريخ و سياست
سياست خارجي عراق متأثر از محصور بودن نسبي عراق در خشکي، تمايل به حضور وسيع تر در خليج فارس، گرايش شديد به سياست هاي عربي (پان عربيسم)، مسأله کردهاي شمال و عدم تجانس گروه هاي سياسي، مذهبي و نژادي که حاصل آن، اتخاذ و اجراي جهت گيري هاي نظامي شديد در سياست خارجي است. در سياست داخلي هم استفاده از نيروي نظامي، محروم کردن گروه هاي مختلف در مشارکت اجتماعي و تحميل اراده دولت بسيار مشهود است. بنابراين در مجموع، سياست داخلي و خارجي عراق متأثر از خوي نظامي گري و تجاوزگري ست. مصداق اين سياست را مي توان در حمله عراق به ايران و کويت مشاهده کرد. (11)
جمعيت و مذهب
95 درصد مردم عراق مسلمانند، تشيع و سني دو مذهب اسلامي غالب در عراق اند؛ اما نسبت اين دو به درستي مشخص نيست. برخي، جمعيت شيعه را 50 درصد، و برخي ديگر 55 درصد و گروهي 57 درصد کل جمعيت عراق تخمين زده اند. اگر چه در همه ي اين آمارها، درصد و تعداد شيعيان بيش از سني هاست، ولي آنان نقش کمتري در قدرت سياسي کشور دارند. (13)
جنگ تحميلي و مسائل آن
غرب پس از آزادسازي کويت، هيچ اقدامي براي فروپاشي و سرنگوني رژيم بعثي انجام نداد، حتي از حرکت هاي شيعيان جنوب عراق چون قيام ماه شعبان (انتقاضه ي شعبانيه) که 14 استان از 18 استان اين کشور را در برگرفت، حمايت نکرد؛ بلکه به ارتش صدام اجازه داد که با استفاده از انواع سلاح ها، اين حرکت مردمي را سرکوب کند. علت حمايت نکردن از قيام هاي مردمي در عراق، عدم جايگزيني براي صدام، بي خطر بودن صدام ضعيف و کنترل شده براي غرب، ترس از متحد شدن عراق و جمهوري اسلامي ايران و عدم تطابق خواسته هاي مردم عراق با منافع آمريکا بود. (16) اين قيام به عللي چون ضعف ارتش عراق در اثر شکست از آمريکا، فقر، گرسنگي ناشي از تحريم ها و... در 15 شعبان 1370 / 1991 در بصره اتفاق افتاد، و در کمتر از يک هفته 70 درصد جنوب و مرکز عراق را در برگرفت. قيام شعبان که با هدف برقراري حکومت اسلامي به وجود آمد، به علت عدم يکپارچگي، فقدان رهبري واحد و... ناکام ماند.
انقلاب اسلامي ايران به سرعت بر عراق تأثير گذاشت. از اين رو، صدام حسين، حسن البکر که خواهان نزديکي با ايران بود را با کودتا برکنار کرد و خود، قدرت را در دست گرفت. وي پس از چند ماه، تعرض پراکنده و غير رسمي عليه ايران را آغاز کرد. سرانجام در 31 شهريور 1359 به قصد اشغال کشور ايران و نابود کردن انقلاب اسلامي، به ايران حمله کرد. عراق در اين جنگ از حمايت شرق و غرب، به ويژه آمريکا برخوردار بود. «آلن فريدمن» در کتاب «خانه عنکبوت»، از فروش اسلحه، ارائه ي اطلاعات، ترغيب کشورهاي عرب خليج فارس به کمک مالي به عراق از سوي آمريکا، پرده برداشت. به عقيده ي فريدمن، علت حمايت جدي آمريکا از عراق، مهار کردن گسترش بنيادگرايي ناشي از انقلاب اسلامي ايران، تحليل بردن قدرت ايران و عراق، دور ساختن عراق از شوروي سابق و در دست گرفتن بازار عراق بود، پس از هشت سال جنگ، آمريکا، يکي از طراحان و مدافعان تصويب و اجراي قطعنامه 598 بود، قطعنامه اي که به ظاهر خواهان حل و فصل جامع، عادلانه، شرافت مندانه، بادوام و مورد قبول طرفين در تمام موضوعات مهم، آزادي فوري همه اسراي جنگي و پرداخت غرامت جنگ بود، (17) در حالي که کمتر در اين جهت حرکت کرد.
پي نوشت :
1. تاريخ سياست خارجي ايران، غلامرضا علي بابائي، ص 410-420.
2. خط تالوگ، خطي است که از عمق ترين نقطه رودخانه مي گذرد.
3. همان، ص 410-420.
4. قبله عالم، ژئوپليتيک ايران، گراهام فولر، ترجمه عباس مخبر، ص 39-40.
5. خليج فارس از ديدگاه آمار و ارقام، بيژن اسدي، ص 53، 55، 60 و 64.
6. «وضعيت عراق از ديدگاه اقتصادي و بازرگاني»، فريدون برکشلي، فصل نامه مطالعات خاورميانه، سال سوم، شماره يک (زمستان 1375) ص 144؛ علائق و استراتژي ابرقدرت ها در خليج فارس، بيژن اسدي، ص 8، 9 و 13؛ خليج فارس از ديدگاه آمار و ارقام، بيژن اسدي، ص 19 و 20.
7. خليج فارس و نقش استراتژيک تنگه هرمز، محمدرضا حافظ نيا، ص 9 و 258.
8. خليج فارس و نقش استراتژيک تنگه هرمز، ص 145؛ علائق و استراتژي ابر قدرت ها در خليج فارس، بيژن اسدي، ص 11؛ خليج فارس از ديدگاه آمار و ارقام، بيژن اسدي، ص 35.
9. عارف در 1342 / 1963 با کودتا، قاسم را بر کنار کرد.
10. «تبيين مباني سياست خارجي عراق»، محمود سريع القلم، فصل نامه مطالعات خاورميانه، سال دوم، شماره 2 (تابستان 1374) ص 383 - 393.
11. همان.
12. همان.
13. خليج فارس و مسائل آن، همايون الهي، ص 130 و 133.
14. P.K.K.
15. «عراق صحنه بازي قدرت ها»، فصل نامه مطالعات خاورميانه، سال چهارم، شماره 4 (زمستان 1376) ص 7-15.
16. همان، ص 9 و 18-22؛ «ارتباط متقابل انقلاب اسلامي ايران به جنبش شيعيان عراق»، محمدحسين جمشيدي، انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، ج 3، ص 394.
17. مباني و کليات علوم سياسي، جلال الدين مدني، ج 2، ص 263-270.
/س