

رهبري و نگرش سيستمي به نظام
نويسنده:عليرضا کميلي
چرا رهبري ، براي پايان دادن به معظلات ، برخي مسئولان را عزل نمي کند؟
اين همه فساد ، فقر و تبعيض در جامعه که رهبري هم به آنها اشاره دارد ، اگر رهبري مطلع نيست که صلاحيت رهبري ندارد و اگر مطلع است ، چرا کاري نمي کند؟ چرا فلان نماينده منتسب رهبري ، خطا کرد و تغيير نکرد؟ چرا مدير فلان اداره، رشوه گرفت و توبيخ نشد؟ چرا وضع اقتصادي مملکت اين گونه است و به مسائل فرهنگي ، کم توجهي مي شود و دادگستري اين همه مشکل دارد ، اما رهبري کاري نمي کند؟ مگر رئيس قوه قضائيه را رهبري انتخاب نمي کند؟
به نظر مي رسد اگر مسئله کارآمدي نظام و عملکرد و نقش رهبري را درباره آن بررسي کنيم، به نحو دقيق تري ، مي توانيم سؤالات فوق را پاسخ دهيم. در اين باره ، به نکات زير توجه کنيد:
قانون اساسي ، صرفا ، تعيين سياست هاي کلي نظام و نظارت بر حسن اجراي آنها را بر عهده رهبري گذاشته است و مسائلي چون امور اجرايي ، امور قضايي و قانون گذاري، هر کدام به نهاد خاص سپرده شده اند.
از اين رو ، اگر کسي درباره جهت گيري کلي کشور در سياست هاي کلان اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ، نظامي و ... شبهه و مسئله اي دارد، مي تواند از رهبري سوال کند که البته در تدوين اين سياست ها ، مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز به رهبري کمک مي کنند ؛ اما اگر مسئله مربوط به اجراست و يا مسائل مصداقي را شامل مي گردد ، اين مسئله، قانونا بر عهده افراد و نهادهاي ديگري است و بايد آنان را مورد سؤال قرار داد.
روشن است که در بررسي وضعيت فرهنگي ، اقتصادي و ... نيز بايد اين مسئله را در نظر داشت که آيا سياست هاي کلان و جهت گيري ها ، عامل وضع موجودند يا عملکرد ها و تخطي از مقاصد تعيين شده ، تا بتوان مقصر را بهتر شناسايي کرد.
از اين جهت ، از همين نقطه مي توان تکليف بسياري از سؤالات و شبهات جزئي و مصداقي يا کلي مربوط به امور اجرايي و ... را مشخص کرد و براي يافتن پاسخ، به سراغ مسئول مشخص هر کدام رفت؛ زيرا رهبري ، مسئوليتي در قبال آنها ندارند و غير مکلف را تکليف بر پاسخ گويي يا عقوبت ، ظلم است.
هر چند صرف تصور اين سؤال ، نزد انسان آشنا به امور کلان و گسترده کشور داري ، خود کفايت از اين پاسخ مي کند که نمي توان به خاطر چند مشکل ريز يا حتي درشت ، فردي در آن سطح را به همين راحتي تغيير داد - مگر آن که به فساد يا خيانت وي اطمينان پيدا بشود - اما به اين بهانه بد نيست تا نگرشي را که رهبران انقلاب نيز به خوبي و در کمال زيرکي ، بدان اعتقاد داشته و آن را تعقيب کرده اند، توضيح دهيم که همان نگرش سيستمي به کشور و مسئله کشورداري است که جايگزين کار فردي و متمرکز و موقتي مي گردد.
در اين نگرش ، ايجاد نهادها و ساختارها و تقسيم وظايف که امري بديهي و منطقي است - نبايد به خاطر ناکارآمدي بخشي از سيستم يا عناصر آن ، تبديل به کار هيئتي و شخصي شود ؛ زيرا اساسا هر گونه عمل غير سيستمي ، هر چند ممکن است در کوتاه مدت جواب بدهد ، ولي به خاطر پيچيدگي و گستردگي امور مملکت ، مديريت شخصي و ورود يک يا چند شخص براي حل مسائل و معضلات ، مسئله را حل نمي کند.
علاوه بر اينها ، در اين سيستم ، دستگاه هاي نظارتي و ارزيابي نيز ديده شده اند که بايد ساز و کارهاي تشويقي و تنبيهي و اصلاحي را به فراخور نياز ، اجرا و نهادينه کنند ؛ تا سيستم ، خود به خود نقص ها و ضعف ها را اصلاح کند.
اگر قرار باشد شخصي مانند رهبري ، رئيس جمهور و ... به همه امور جزئي و کلي در سطح گسترده مديريت اجرايي کشور وارد شود و در حل مسائل دخالت کند ، قطعا بيت رهبري نيز بايد به تدريج عرض و طولي مشابه دولت بيابد و مراکز تخصصي مربوط به موضوعات مختلف را راه اندازي نمايد. از اين رو ، نامه هاي ارسالي به بيت رهبري، ابتدا به ارگان مربوط يا مقام بالاتر آن بخش ، ارجاع مي شوند ؛ زيرا ساز و کار سيستمي پيش بيني شده در قانون اين گونه است و در صورت عدم پاسخ يا کارايي و فساد، مسئله، به نحوي ديگر و با توجه به روش هاي ديگر پي گيري مي شود.
متاسفانه يکي از دلايل ختم شدن همه نگاه ها براي حل مسائل مختلف کشور به مسئولان کلان کشور ، همين نهادينه نشدن نگرش سيستمي و اين گونه رفتارها در ميان مردم و حتي مسئولان جامعه است که غلبه فضاي سياسي ، سليقه اي و شخصي را موجب شده است که خود فسادآور است!
اگر دقيق تر بنگريم ، به همين دليل که سيستم ها در کشور ما نهادينه نشده اند و عزل و نصب ها ، تشويق و تنبيه ها و تصميم گيري ها براساس سليقه و نه ويژگي هايي معين صورت مي گيرند ، تغيير مديران سطوح مختلف نيز به تغيير جدي خروجي منجر نمي شود و حتي بهترين افراد نيز نتايج در خور شأن خود به دست نمي آورند!
از اين رو ، همواره حضور مؤثر ، فعال و آگاهانه مردم در جامعه ، همسو با مطالبات و همراه با گام هاي رهبري و براساس سياست هاي کلي مورد نظر ، مي تواند دولت را نيز وادار به پيمودن اين مسير نمايد و آن گاه ، خروجي مطلوب ، حاصل مي شود.
در سطح کلان ، اگر موتور هر ضلع اجتماع ، به هر نحوي ، بد کار کند ، نتيجه مطلوب ، حاصل نخواهد شد و شايد يکي از آسيب هاي کلان فرهنگي کشور ما ، رواج تدريجي همين روحيه باشد که همگان منتظرند تا کساني کشور را ساخته و درست کنند و هيچ گاه افراد انگشت را به سوي خود نگرفته اند که جاي من در اين مسير حرکت و تعالي چيست؛ تا به تناسب امکانات ، رسالت اجتماعي - سياسي خويش را ايفا کنند. از اين جهت ، آن چه همواره مطرح مي شود ، وظايف حاکمان نسبت مردم است و کمتر از وظايف مردم نسبت به حاکمان ، سخن گفته مي شود!
شايد مسئله پيوند امت و امامت، بتواند راه مصلحت را سد کند و امکان تحقيق سطح آرماني و مطلوب را مهيا و عدالت را جايگزين کند.
نبايد اين نکته را فراموش کرد که در هر سطحي ، بخشي از نقص ها ، ضعف ها و خطاها ، طبيعي است. در حکومت امام علي عليه السلام نيز امثال ابوالاسود دوئلي يا عثمان بن حنيف يا حتي شريح قاضي حضور داشتن که تعويض يا توبيخ يا بنا به مصلحت ، ابقا شدند و منصفانه آن است که ميان خيانت و خطا، تفاوت قائل شويم و البته عدم صلاحيت را نيز پس از بررسي ، بايد پذيرفت.
مسئله مهم ديگر ، کمبود نيروي توانمند ، براي اداره پست هاي حساس کشور است و از اين نظر ، تفاوت نمي کند که سازمان مورد بحث ، مستقيما توسط منصوبين رهبري اداره شود يا غير مستقيم زير نظر وي باشد ؛ مثلا درباره قوه قضاييه ، اين مسئله ، به خوبي مشهود بوده است . بسيارند افرادي که در ظاهر ، انديشه و نگرش مناسبي دارند ؛ اما به هيچ وجه ، مديران موفقي نيستند . از اين رو ، يافتن مديراني که بتوانند سيستم تحت مديريت خويش را به درستي سامان دهند، کمتر ممکن است !
از طرف ديگر براساس منابع و شنيده ها و بيان خود رهبري ، تذکرات خفي ايشان به مسئولان بسيار بوده است و چنانچه شاهد بوده ايم ، انتقادات صريح وي از دستگاه هاي مختلف کشور، در مجامع عمومي نيز بيان شده است.
نکته مهم و پاياني اين که ، اگر اجزاي مختلف کشور ، رسالت خويش را به درستي انجام دهند و عدالت برپا شود ، بسياري از شبهات موجود ، خود به خود رفع مي شوند؛ زيرا مردم ، عمل صحيح و نتيجه خوب را مي بينند و در اين صورت ، به شنيده ها اعتناي نخواهند کرد ؛ اما وقتي مشکلات فزوني يابند ، کوچک ترين شايعات ، مي توانند به شبهاتي بزرگ و سؤالاتي اساسي مبدل شوند.
منبع: مجله ي پرسمان
/خ
طرح مسئله
اين همه فساد ، فقر و تبعيض در جامعه که رهبري هم به آنها اشاره دارد ، اگر رهبري مطلع نيست که صلاحيت رهبري ندارد و اگر مطلع است ، چرا کاري نمي کند؟ چرا فلان نماينده منتسب رهبري ، خطا کرد و تغيير نکرد؟ چرا مدير فلان اداره، رشوه گرفت و توبيخ نشد؟ چرا وضع اقتصادي مملکت اين گونه است و به مسائل فرهنگي ، کم توجهي مي شود و دادگستري اين همه مشکل دارد ، اما رهبري کاري نمي کند؟ مگر رئيس قوه قضائيه را رهبري انتخاب نمي کند؟
به نظر مي رسد اگر مسئله کارآمدي نظام و عملکرد و نقش رهبري را درباره آن بررسي کنيم، به نحو دقيق تري ، مي توانيم سؤالات فوق را پاسخ دهيم. در اين باره ، به نکات زير توجه کنيد:
وظايف رهبري و ديگران
قانون اساسي ، صرفا ، تعيين سياست هاي کلي نظام و نظارت بر حسن اجراي آنها را بر عهده رهبري گذاشته است و مسائلي چون امور اجرايي ، امور قضايي و قانون گذاري، هر کدام به نهاد خاص سپرده شده اند.
از اين رو ، اگر کسي درباره جهت گيري کلي کشور در سياست هاي کلان اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ، نظامي و ... شبهه و مسئله اي دارد، مي تواند از رهبري سوال کند که البته در تدوين اين سياست ها ، مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز به رهبري کمک مي کنند ؛ اما اگر مسئله مربوط به اجراست و يا مسائل مصداقي را شامل مي گردد ، اين مسئله، قانونا بر عهده افراد و نهادهاي ديگري است و بايد آنان را مورد سؤال قرار داد.
روشن است که در بررسي وضعيت فرهنگي ، اقتصادي و ... نيز بايد اين مسئله را در نظر داشت که آيا سياست هاي کلان و جهت گيري ها ، عامل وضع موجودند يا عملکرد ها و تخطي از مقاصد تعيين شده ، تا بتوان مقصر را بهتر شناسايي کرد.
از اين جهت ، از همين نقطه مي توان تکليف بسياري از سؤالات و شبهات جزئي و مصداقي يا کلي مربوط به امور اجرايي و ... را مشخص کرد و براي يافتن پاسخ، به سراغ مسئول مشخص هر کدام رفت؛ زيرا رهبري ، مسئوليتي در قبال آنها ندارند و غير مکلف را تکليف بر پاسخ گويي يا عقوبت ، ظلم است.
نگرش سيستمي
هر چند صرف تصور اين سؤال ، نزد انسان آشنا به امور کلان و گسترده کشور داري ، خود کفايت از اين پاسخ مي کند که نمي توان به خاطر چند مشکل ريز يا حتي درشت ، فردي در آن سطح را به همين راحتي تغيير داد - مگر آن که به فساد يا خيانت وي اطمينان پيدا بشود - اما به اين بهانه بد نيست تا نگرشي را که رهبران انقلاب نيز به خوبي و در کمال زيرکي ، بدان اعتقاد داشته و آن را تعقيب کرده اند، توضيح دهيم که همان نگرش سيستمي به کشور و مسئله کشورداري است که جايگزين کار فردي و متمرکز و موقتي مي گردد.
در اين نگرش ، ايجاد نهادها و ساختارها و تقسيم وظايف که امري بديهي و منطقي است - نبايد به خاطر ناکارآمدي بخشي از سيستم يا عناصر آن ، تبديل به کار هيئتي و شخصي شود ؛ زيرا اساسا هر گونه عمل غير سيستمي ، هر چند ممکن است در کوتاه مدت جواب بدهد ، ولي به خاطر پيچيدگي و گستردگي امور مملکت ، مديريت شخصي و ورود يک يا چند شخص براي حل مسائل و معضلات ، مسئله را حل نمي کند.
علاوه بر اينها ، در اين سيستم ، دستگاه هاي نظارتي و ارزيابي نيز ديده شده اند که بايد ساز و کارهاي تشويقي و تنبيهي و اصلاحي را به فراخور نياز ، اجرا و نهادينه کنند ؛ تا سيستم ، خود به خود نقص ها و ضعف ها را اصلاح کند.
اگر قرار باشد شخصي مانند رهبري ، رئيس جمهور و ... به همه امور جزئي و کلي در سطح گسترده مديريت اجرايي کشور وارد شود و در حل مسائل دخالت کند ، قطعا بيت رهبري نيز بايد به تدريج عرض و طولي مشابه دولت بيابد و مراکز تخصصي مربوط به موضوعات مختلف را راه اندازي نمايد. از اين رو ، نامه هاي ارسالي به بيت رهبري، ابتدا به ارگان مربوط يا مقام بالاتر آن بخش ، ارجاع مي شوند ؛ زيرا ساز و کار سيستمي پيش بيني شده در قانون اين گونه است و در صورت عدم پاسخ يا کارايي و فساد، مسئله، به نحوي ديگر و با توجه به روش هاي ديگر پي گيري مي شود.
متاسفانه يکي از دلايل ختم شدن همه نگاه ها براي حل مسائل مختلف کشور به مسئولان کلان کشور ، همين نهادينه نشدن نگرش سيستمي و اين گونه رفتارها در ميان مردم و حتي مسئولان جامعه است که غلبه فضاي سياسي ، سليقه اي و شخصي را موجب شده است که خود فسادآور است!
اگر دقيق تر بنگريم ، به همين دليل که سيستم ها در کشور ما نهادينه نشده اند و عزل و نصب ها ، تشويق و تنبيه ها و تصميم گيري ها براساس سليقه و نه ويژگي هايي معين صورت مي گيرند ، تغيير مديران سطوح مختلف نيز به تغيير جدي خروجي منجر نمي شود و حتي بهترين افراد نيز نتايج در خور شأن خود به دست نمي آورند!
ساختار کلان اجتماعي
از اين رو ، همواره حضور مؤثر ، فعال و آگاهانه مردم در جامعه ، همسو با مطالبات و همراه با گام هاي رهبري و براساس سياست هاي کلي مورد نظر ، مي تواند دولت را نيز وادار به پيمودن اين مسير نمايد و آن گاه ، خروجي مطلوب ، حاصل مي شود.
در سطح کلان ، اگر موتور هر ضلع اجتماع ، به هر نحوي ، بد کار کند ، نتيجه مطلوب ، حاصل نخواهد شد و شايد يکي از آسيب هاي کلان فرهنگي کشور ما ، رواج تدريجي همين روحيه باشد که همگان منتظرند تا کساني کشور را ساخته و درست کنند و هيچ گاه افراد انگشت را به سوي خود نگرفته اند که جاي من در اين مسير حرکت و تعالي چيست؛ تا به تناسب امکانات ، رسالت اجتماعي - سياسي خويش را ايفا کنند. از اين جهت ، آن چه همواره مطرح مي شود ، وظايف حاکمان نسبت مردم است و کمتر از وظايف مردم نسبت به حاکمان ، سخن گفته مي شود!
مصالح کلي نظام
شايد مسئله پيوند امت و امامت، بتواند راه مصلحت را سد کند و امکان تحقيق سطح آرماني و مطلوب را مهيا و عدالت را جايگزين کند.
دسته بندي شبهات
نبايد اين نکته را فراموش کرد که در هر سطحي ، بخشي از نقص ها ، ضعف ها و خطاها ، طبيعي است. در حکومت امام علي عليه السلام نيز امثال ابوالاسود دوئلي يا عثمان بن حنيف يا حتي شريح قاضي حضور داشتن که تعويض يا توبيخ يا بنا به مصلحت ، ابقا شدند و منصفانه آن است که ميان خيانت و خطا، تفاوت قائل شويم و البته عدم صلاحيت را نيز پس از بررسي ، بايد پذيرفت.
مسئله مهم ديگر ، کمبود نيروي توانمند ، براي اداره پست هاي حساس کشور است و از اين نظر ، تفاوت نمي کند که سازمان مورد بحث ، مستقيما توسط منصوبين رهبري اداره شود يا غير مستقيم زير نظر وي باشد ؛ مثلا درباره قوه قضاييه ، اين مسئله ، به خوبي مشهود بوده است . بسيارند افرادي که در ظاهر ، انديشه و نگرش مناسبي دارند ؛ اما به هيچ وجه ، مديران موفقي نيستند . از اين رو ، يافتن مديراني که بتوانند سيستم تحت مديريت خويش را به درستي سامان دهند، کمتر ممکن است !
از طرف ديگر براساس منابع و شنيده ها و بيان خود رهبري ، تذکرات خفي ايشان به مسئولان بسيار بوده است و چنانچه شاهد بوده ايم ، انتقادات صريح وي از دستگاه هاي مختلف کشور، در مجامع عمومي نيز بيان شده است.
عوامل مؤثر در کارآمدي
لزوم نقد و پرسش
نکته مهم و پاياني اين که ، اگر اجزاي مختلف کشور ، رسالت خويش را به درستي انجام دهند و عدالت برپا شود ، بسياري از شبهات موجود ، خود به خود رفع مي شوند؛ زيرا مردم ، عمل صحيح و نتيجه خوب را مي بينند و در اين صورت ، به شنيده ها اعتناي نخواهند کرد ؛ اما وقتي مشکلات فزوني يابند ، کوچک ترين شايعات ، مي توانند به شبهاتي بزرگ و سؤالاتي اساسي مبدل شوند.
منبع: مجله ي پرسمان
/خ