تشیع در دوره‏ى غیبت صغرا

پیشوای دوازدهم شیعیان، حضرت ولی عصر حجة بن الحسن العسکری (ع) در پانزدهم شعبان سال 255هـ . (1) در شهر سرّمن رأی (سامرا) به دنیا آمد. (2) نام و کنیه آن حضرت، با نام و کنیه‏ى رسول خدا (ص) یکی است. روایات بسیاری از رسول خدا (ص) وجود دارد که بر این موضوع تأکید کرده اند. (3) البته نام ایشان را معمولا با حروف جدا و به شکل «م ح م د» آورده اند (4) و علت آن را نهی امامان (ع) از ذکر نام آن حضرت می دانند(5) و از این رو، معمولا از ایشان با لقب یاد می کنند. نام
جمعه، 15 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشیع در دوره‏ى غیبت صغرا
تشیع در دوره‏ى غیبت صغرا
تشیع در دوره‏ى غیبت صغرا


1. زندگی نامه‏ى مختصر امام مهدی (ع)

پیشوای دوازدهم شیعیان، حضرت ولی عصر حجة بن الحسن العسکری (ع) در پانزدهم شعبان سال 255هـ . (1) در شهر سرّمن رأی (سامرا) به دنیا آمد. (2) نام و کنیه آن حضرت، با نام و کنیه‏ى رسول خدا (ص) یکی است. روایات بسیاری از رسول خدا (ص) وجود دارد که بر این موضوع تأکید کرده اند. (3) البته نام ایشان را معمولا با حروف جدا و به شکل «م ح م د» آورده اند (4) و علت آن را نهی امامان (ع) از ذکر نام آن حضرت می دانند(5) و از این رو، معمولا از ایشان با لقب یاد می کنند. نام مادر آن حضرت بنا بر مشهور نرجس است. (6) نامهای دیگری نیز برای امام عصر (ع) آورده اند. (7) مهدی، حجت، قائم، صاحب الزمان و خلف صالح (8) از لقبهای امام عصر (ع) است، اما حضرت به لقب «مهدی» بیشتر شهرت دارد.

2. امام مهدی (ع) در منابع

1-2. امام مهدی (ع) در منابع شیعه

ولادت امام مهدی (ع) و امامت آن حضرت پس از امام حسن عسکری (ع) ، از مسائل مسلم و غیر قابل انکار در نظر عالمان شیعه است که آن را با تکیه بر روایات قطعی و صحیح در کتابها و نوشته های خود آورده اند و چون شمارش و ذکر تمام این نوشته ها در این نگارش لازم نیست، تنها به نمونه هایی از این منابع که از اهمیت بیشتری نیز برخوردارند، اشاره می کنیم .
الف) الکامل: اثر محمد بن یعقوب کلینی رازی، بزرگ ترین عالمان شیعه در قرن سوم و چهارم، در گذشته به سال 329 ق، است. دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت چون نجاشی، (9) شیخ طوسی، (10) ابن شهر آشوب، (11) علامه حلی، (12) ابن داوود، (13) ابن اثیر و (14) ابن حجر (15) او را با الفاظ مختلفی ستوده اند. بخشهایی از کتاب الحجة از جلد نخست اصول الکافی، به روایات مربوط به امام زمان (ع) اختصاص دارد.
ب) کمال الدین و تمام النعمة: اثر محمد بن علی بن حسین بابویه قمی، از مهم ترین دانشمندان شیعه در قرن چهارم و درگذشت به سال 381 ق، است وی نیز از سوی دانشمندان یاد شده‏ى شیعه مورد ستایش قرار گرفته است(16) بیشترین حجم کتاب وی، به روایات مربوط به امام زمان (ع) و غیبت آن حضرت مسائل مرتبط با آن اختصاص دارد و از مهم ترین منابع شیعی در این زمینه به شمار می آید.
ج) کتابت الغیبة: اثر محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی، (17) از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است. تاریخ درگذشت وی دقیقا روشن نیست، گرچه علامه حلی محل وفات او را شام دانسته است. (18) وی نیز از طرف برخی دانشمندان مورد تمجید قرار گرفته است. (19) موضوع کتاب او بیشتر درباره‏ى امام، امامان شیعه(ع) و مسائل مربوط به ایشان است، اما بیش از نیمی از کتاب به غیبت امام زمان (ع) و موضوعات مرتبط با آن اختصاص دارد.
د) الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد: اثر محمد بن محمد بن نعمان عکبری، معروف به شیخ مفید، از مهم ترین دانشمندان بزرگ قرن چهارم و در گذشته به سال 413ق، است. (20) وی نیز از سوی دانشمندان شیعه و اهل سنت به گونه های مختلف مورد ستایش قرار گرفته است. (21) بخش پایانی کتاب ایشان، مربوط به امام زمان (ع) است. ایشان به جز این نوشته، رساله ها و نوشته های دیگری درباره‏ى امام زمان (ع) و موضوع غیبت دارد که با عنوان المسائل العشر فی الغیبة (22) محتوای این رساله ها، بیشتر پرسش و پاسخهایی درباره‏ى غیبت امام زمان (ع) و مسائل مربوط به آن است.
ه) کتاب الغیبة: اثر محمد بن حسن طوسی، از مهم ترین دانشمندان شیعه در قرن پنجم و در گذشته به سال 460 ق، است. وی را رئیس و شیخ طایفه‏ى امامیه دانسته (23) و با الفاظ مختلفی ستوده اند. (24) کتاب وی نیز به غیبت امام زمان (ع) و مسائل مربوط به آن اختصاص دارد و از مهم ترین منابع شیعه در این زمینه است.
و) منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع): نویسنده‏ى آن، آیت الله صافی لطف الله صافی گلپایگانی، از فقهای معاصر است. بیشتر روایات مربوط به امام زمان (ع) که از ناحیه‏ى امامان (ع) رسیده، در این کتاب دسته بندی شده و در فصلهای مختلف، با ترتیب و عناوین مخصوص به خود و با اشاره به منابع روایات جمع آوری شده است.

2-2. امام مهدی (ع) در منابع اهل سنت

برخلاف دانشمندانی، چون ابن خلدون، که به برخی روایات مربوط به وجود مقدس امام زمان (ع) ایراد وارد ساخته، (25) بسیاری از دانشمندان اهل سنت، ضمن اشاره به نام و لقب آن حضرت، ولادت، نسب، صفات، ظهور، جایگاه و نقش ایشان را در ادامه‏ى امامت پیشوایان شیعه مورد تأکید قرار داده اند. (26)
ذکر نام همه این افراد و نظرات آنان ، سخن را به درازا می کشاند؛ از این رو، تنها به برخی منابع آنان که سخن یا روایاتی درباره‏ى امام زمان (ع) آورده و نیز به پاره ای از کتابها که اهل سنت درباره‏ى آن حضرت نوشته اند، اشاره می کنیم:
الف ) الکامل فی التاریخ: این کتاب، نوشته‏ى علی بن ابی الکرم محمد بن محمد شیبانی، معروف به ابن اثیر جزری، در گذشته به سال 630ق، است. در این کتاب، به نام و ولادت امام زمان (ع) و اینکه ایشان فرزند امام حسن عسکری (ع) است، اشاره شده است. (27)
ب) مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول: این کتاب، نوشته‏ى ابوسالم کمال الدین محمد بن طلحة بن محمد قرشی، در گذشته به سال 652 ق، است او بخش پایانی کتاب خود را به شرح حال امام رضا (ع) اختصاص داده، ضمن بیان نام، لقب، نسب و برخی ویژگی های آن حضرت، به ذکر برخی روایات درباره‏ى ایشان و غیبت و ظهور آن حضرت پرداخته است.
ج) تذکرة الخواص: این کتاب، نوشته‏ى شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاغلی بن عبدالله بغدادی، مشهور به سبط ابن الجوزی، در گذشته به سال 654 ق، است وی نیز فصلی از کتابش را به امام زمان (ع) اختصاص داده است. او ضمن بیان نام، لقب و نسب آن حضرت، به برخی روایات درباره‏ى ظهور ایشان اشاره کرده واستدلال شیعیان درباره‏ى طول عمر آن حضرت را آورده است. (28)
د) وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان: این کتاب، نوشته‏ى ابوالعباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر بن خلکان، در گذشته به سال 681ق، است. وی نیز در کتاب خود، فصل کوتاهی با عنوان«ابوالقاسم المنتظر» درباره‏ى امام زمان (ع) آورده و ضمن اشاره به نام، لقب و نسب آن حضرت و انتساب اعتقاد به امامت ایشان به شیعه، به برخی اختلاف نظرها درباره‏ى غیبت آن حضرت، محل غیبت و زمان غیبت ایشان پرداخته است. (29)

3. تاریخ و علت غیبت امام زمان (ع)

پنج سال نخست عمر شریف امام زمان (ع) ، با زندگانی امام حسن عسکری (ع) همراه بود و پس از شهادت ایشان در سال 260 ق، آن حضرت نیز از نظرها پنهان و دوره‏ى غیبت وی آغاز شد. این دوره شامل دو بخش است: غیبت صغرا و غیبت کبرا. غیبت صغرا، از سال 260 ق تا 329 ق ، به مدت 69 سال ادامه داشت. در این مدت، شیعیان بیشتر به وسیله نایبان خاص امام زمان (ع) با ایشان ارتباط داشته اند. پس از رحلت آخرین سفیر و نایب خاص آن حضرت در سال 329 ق، غیبت کبرا آغاز شده و تاکنون ادامه دارد.
شیعیان برای غیبت امام زمان (ع) علتهای مختلفی برشمرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

1-3. حفظ جان امام زمان (ع)

ادامه‏ى زندگی امام زمان (ع) و در امان بودن از ستم عباسیان، اصلی ترین علت غیبت آن حضرت به شمار آمده است.
ستمهای بی شماری که عباسیان بر خاندان پیامبر (ص)، به ویژه امامان معصوم روا داشتند، بر هیچ کس پوشیده نیست. از آزارهای روحی و روانی گرفته، تا دستگیری و حبس برخی از امامان (ع) که بدترین شکل آن در مورد امام موسی بن جعفر (ع) انجام شد. این ستم کاری ها باعث شد برای ادامه‏ى هدایت انسانها و حفظ جان امام معصوم ، زمینه‏ى شهادت امام زمان (ع) از بین برود و از این راه، هدایت انسانها نیز امتداد یابد. ضمن آنکه روایات متعددی در دست است مبنی بر اینکه پیش از تولد آن حضرت، سخت گیری ها و مراقبتهای ویژه ای از سوی دستگاه حاکم صورت گرفت تا از تولد ایشان جلوگیری نمایند، اما چون چنین مقدر نبود، به فضل پروردگار آنها موفق به این کار نشدند. (30)
بنابراین، پنهان شدن امام زمان (ع) از دیدگاه مردم، بهترین تدبیر برای حفظ جان آن حضرت بود که از سوی خداوند متعال صورت گرفت، چنانکه در روایات بسیاری از این مطلب بیان شده است. (31)

2-3. آزمایش مردم

در روایات بسیاری، آزمایش مردم، علت غیبت امام عصر (ع ) قلمداد شده است. البته در برخی از این روایات، خود غیبت به عنوان عامل آزمایش مطرح و در برخی دیگر، غیبت آن حضرت زمینه ساز آزمایش مردم معرفی شده است. مرحوم کلینی با اختصاص بخشی از کافی به این موضوع با عنوان «التمحیص و الامتحان» برخی از این روایات را آورده است(32) که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:
1. امام صادق (ع) فرموده اند:
این امر ( فرج امام عصر «ع») پیش نخواهد آمد، مگر پس از ناامیدی، و به خدا سوگند این کار رخ نخواهد داد، مگر آنکه شما از این یکدیگر شناخته شوید و مورد آزمایش قرار گیرید تا آنکه سعادتمند به سعادت برسد و شقاوتمند به شقاوت. (34)
2.امیرمؤمنان علی (ع) فرمودند:
به خدا سوگند من و این دو فرزندم [ابوالحسن (ع) و امام حسین (ع)] کشته خواهیم شد و خداوند در آخر الزمان، مردی از فرزندانم را به خون خواهی ما برمی انگیزد و او از دید مردم غایت خواهد شد، برای آنکه گمراهان جدا شوند تا آنجا که افراد نادان می گویند: خداوند یا آل محمد کاری ندارند. (35)
3. امام کاظم (ع) فرمودند:
این غیبت، آزمایشی است از سوی خداوند که خدا با آن مردم را می آزماید.(36)

3-3. بیعت نکردن امام عصر (ع) با طاغوتهای زمان

در پاره ای از روایات، علت غیبت امام زمان (ع) این است که آن حضرت ناچار نشود با طاغوتهای زمان خود بیعت کند. به دیگر سخن، اگر آن حضرت حضور داشته باشد، باید با حاکم زمان خود- که در این روایات طاغوت خوانده شده- بیعت نماید و چون بیعت تعهد آور است، پس غیبت راهی است برای عدم تحقق بیعتشان با طاغوت و از این رو، آن حضرت در هنگام ظهور، از آزادی عمل بیشتری برخوردارند، بدون آنکه به کسی تعهدی داشته باشند. برخی از روایات یاد شده چنین می گویند:
1.امام رضا (ع) می فرمایند:
برای آن حضرت غیبت واقع شد، تا هنگامی که با شمشیر قیام می کند، بیت هیچ کس بر گردنش نباشد. (37)
2. حضرت ولی عصر(ع) در توقیعی برای اسحاق بن یعقوب، درباره‏ى علت غیبت چنین نوشته اند:
اما درباره‏ى علت غیبت، خداوند متعال می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهایی پرسش نکنید که اگر [پاسخ آن] بر شما آشکار شود، برایتان ناخوشایند است، همه پدران من (ع)، بیعت طاغوت زمان بر گردنشان بود، ولی من در حال ظهور خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی بر گردنم نباشد. (38)
4. برخی از روایات نیز بدون اشاره به علت غیبت امام عصر (ع)، غیبت را رازی از رازهای خداوند بر شمرده اند مانند:
1. راوی می گوید امام صادق (ع) فرمودند:
او [امام عصر (ع)] غیبتی خواهد داشت که باید واقع شود و هر اهل باطلی در آن تردید خواهد کرد. پرسیدم: برای چه ؟ فرمود : به دلیلی که ما نمی توانیم آن را بیان کنیم. پرسیدم: غیبت ایشان چه حکمتی دارد؟ فرمود: حکمت غیبت ایشان، همان حکمت غیبت حجتهای پیش از ایشان است. حکمت این غیبت آشکار نخواهد شد، مگر پس از ظهور ایشان، همچنان که حکمت کارهای خضر (ع) مانند سوراخ کردن کشتی، کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار پس از جدا شدن آن دو برای موسی (ع) آشکار شد. (39)
2. رسول خدا (ص) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود:
ای جابر! این [غیبت امام دوازدهم ] از کارهای خداوند بوده و رازی از رازهای خدواند است که بر بندگانش مخفی می باشد. (40)

4. نایبان خاص امام زمان (ع)

در دوران غیبت صغرا، چهار تن از علمای شیعه و یاران برجسته‏ى امام (ع) نیابت آن حضرت را برعهده داشتند که به آنان نواب خاص، نواب اربعه ‏یا سفرای امام زمان (ع) می گویند. آنها یکی پس از دیگری در میان مردم معرفی شدند و مردم موظف بودند در مسائل و مشکلاتی که برایشان پیش می آمد، به آنان مراجعه کنند. گویا این چهار تن سفارت عامه امام زمان (ع) را به عهده داشته اند، (41) امام شیخ طوسی افراد دیگری را به عنوان وکلای امام نام برده که ظاهرا در اموری خاص وکالت داشتند. (42)
به هر صورت، چهار تن نایبان خاص یاد شده به ترتیب زمان نیابتشان عبارت اند از:

1-4. ابو عمرو، عثمان بن سعید عمری (43)

وی را نخست امام هادی (ع) و پس از ایشان امام عسکری (ع) به نیابت منصوب کردند او در اصل از بنی اسد است، اما به سبب انتساب به جد مادری اش، او را «عمری» گفته اند و چون از عسکر سرّمن رأی بوده، عسکری نیز خوانده شده است. وی به «سمّان» به معنای روغن فروش شهرت دارد؛ زیرا روغن فروشی را به عنوان پوششی بر کار وکالت قرار داده بود و شیعیان هرگاه می خواستند اموالی را به امام عسکری (ع) برسانند، آنها را برای عثمان بن سعید می فرستادند و او آنها را از روی تقیه در ظرف روغن قرار داده، آنها را برای آن حضرت می برد. (44) امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) وی را مورد اعتماد و امانت دار دانسته اند. (45) وی حتی جانشین امام و کسی که باید امر و نهی و اطاعت شود، معرفی گردیده است. (46) تاریخ دقیق وفات عثمان معلوم نیست، اما قبر او در غرب مدینة السلام بغداد، در خیابان میدان در ابتدای محلی معروف به «درب جبلة» واقع شده و شیخ طوسی از زیارت آن خبر داده و گفته است که اهل آن محل، به زیارت مرقد او تبرک می جستند. (47)

2-4. ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید عمری

وی دومین نایب خاص امام زمان (ع) است که پس از رحلت پدرش، به تصریح امام عسکری (ع) و نیز پدرش عثمان، به جای او به عنوان سفیر امام زمان (ع) قرار داده شد. (48) امام زمان (ع) در توقیعی که پس از رحلت پدرش عثمان برای او فرستاد، پس از تسلیت وی، ضمن تعریف و تمجید از او و پدرش، وی را به جای پدرش منصوب فرموده و در حق او دعای بسیار نمودند. (49)
شیخ طوسی روایات مختلفی در تأیید عدالت، اعتماد و امانت داری محمد بن عثمان از طرف امام و شیعیان آورده است. همچنین تألیفاتی در زمینه‏ى فقه برای او برشمرده که آنها را با استفاده از محضر امام حسن عسکری (ع) و امام زمان (ع) نگاشته است. (50)
او بنابر روایتی، در آخرجمادی الاولی سال 305 ق رحلت کرد و در کنار مادرش در خیابان باب الکوفة بغداد به خاک سپرده شد. (51)

3-4. ابو القاسم، حسین بن روح

وی سومین نایب خاص امام زمان (ع) است که به دستور آن حضرت، پس از رحلت محمد بن عثمان معرفی شده است. (52) برخلاف سایر نایبان خاص، حسین بن روح در زمان حیات محمد بن عثمان نیز با ارجاع برخی امور از ناحیه محمد بن عثمان به وی، مورد مراجعه‏ى شیعیان قرار داشت. (53)
حسین بن روح در روایات مختلف به عدالت، امانت داری و اعتماد معرفی شده(54) و او را عاقل ترین مردم از نظر مخالفت و موافق دانسته اند. (55) حسین بن روح چنان بوده است که اهل سنت نیز او را بزرگ می داشتند. (56) نیز او را بزرگ می داشتند. (57) از وی روایات بسیاری نقل شده که شیخ طوسی به برخی از آنها اشاره نموده است. (58) حسین بن روح در شعبان سال 326 ق، وفات یافت.

4-4. ابوالحسن، علی بن محمد سمری

وی چهارمین و آخرین نایب خاص امام زمان (ع) بود که به دستور آن حضرت و به وصیت حسین بن روح به سفارت منصوب شد. (59) او پس از سه سال از نیابت خود، توقیعی از حضرت ولی عصر (ع) دریافت کرد که در آن ضمن اطلاع از زمان وفاتش، دستور یافت که پس از خود کسی را به عنوان جانشین معرفی ننماید و در حقیقت غیبت کبرای امام زمان (ع) پس از وفات وی آغاز خواهد شد. (60) علی بن محمد در سال 329 ق، وفات یافت. پس از وی دیگر نایبی تعیین نشد و غیبت کبرا آغاز شد.

5. وظایف نایبان خاص امام زمان (ع)

نایبان خاص امام زمان (ع) در زمان غیبت ایشان وظایفی برعهده داشتند که مهم ترین آنها عبارت اند از:

1-5. زدودن شک و تردید در مورد امام زمان (ع) و اثبات وجود آن حضرت

نخستین و مهم ترین وظیفه‏ى سفیران در مورد امام زمان (ع) و اثبات وجود آن حضرت
نخستین و مهم ترین وظیفه‏ى سفیران امام زمان (ع)، از میان بردن شک و تردید وجود آن حضرت (ع) واثبات وجود ایشان از راه های مختلف، به ویژه راه دریافت توقیعات آن حضرت و عرضه‏ى آنها به شیعیان و دریافت پاسخ پرسشهای آنان از امام زمان (ع) بود.
شیخ طوسی و شیخ صدوق بسیاری از توقیعات و نیز پاسخهای امام زمان (ع) به پرسشهای شیعیان را آورده اند. (60)
یکی از مهم ترین توقیعات آن حضرت که در آن، ضمن پاسخ به برخی پرسشهای فقهی و اعتقادی شیعیان، بر خط سیر امامت و هدایت انسان و راه های بهره مند شدن مردم از پیشوایی امام زمان (ع) تأکید شده، توقیعی است که توسط محمد بن عثمان عمری رسیده است. (61)

2-5. پنهان داشتن نام و مکان امام زمان (ع)

پنهان داشتن نام امام زمان (ع) در برخی روایات نیز به آن دستور داده شده، (62) به معنای بی اطلاع بودن یا اظهار ناآگاهی از نام آن حضرت نیست، بلکه به معنای عدم ذکر نام آن حضرت، آن هم نامی که با نام رسول خدا (ص) یکی است، مطرح شده است، نه نامهای دیگر آن حضرت یا القاب و کنیه‏ى ایشان. از این رو، برخی منابع نام ایشان را حتی در نوشتار نیز با حروف جدا به شکل «م ح م د» آورده اند. (63) و نایبان خاص نیز طبق نقل برخی روایات، مانند دیگران موظف بودند از ذکر آن حضرت با نام ایشان خودداری کنند. (64) و چنانکه توصیه شده برای یاد کردن از آن حضرت، از القاب ایشان یا از عبارت الحجة من آل محمد (ص) استفاده نمایند. (65) البته به نظر می رسد ممنوعیت نام بردن از آن حضرت، جنبه‏ى سیاسی داشته و بیشتر به دوران غیبت صغرا اختصاص داشته است، اما اینکه امروزه نیز شیعیان مشمول این حکم باشند، جای تردید و تأمل دارد. در اثبات و رد این نظریه، کتابهایی نیز نوشته شده که ما از بحث بیشتر درباره‏ى آن خودداری می کنیم. (66) پنهان داشتن مکان امام زمان (ع) نیز از وظایف نایبان خاص آن حضرت شمرده شده، در روایات متعددی بر آن تأکید گردید. فلسفه و حکمت این کار نیز روشن است؛ چرا که اختناق فشار و خطرهایی که امامان (ع) را تهدید می کرد، همچنان ادامه داشته و دارد و آشکار شدن محل زندگی امام زمان (ع) نخستین گام در راه از میان برداشتن آن حضرت و قطع شدن مسیر هدایت انسانها خواهد بود و این نیز با فلسفه‏ى غیبت آن حضرت که بیشتر حفظ جان امام مطرح شده - چنانکه پیش از این گفتیم - در تضاد کامل است.

3-5. سازماندهی و رسیدگی به امور وکلا

یکی دیگر از وظایف نایبان خاص امام زمان (ع)، رسیدگی به امور وکیلان امام و سازماندهی آنان بود . از آنجا که سازمان وکالت در زمان امامان پیشین و بنابر روایاتی در زمان امام صادق (ع) تأسیس شده بود، هر چه شیعیان به دوران غیبت امام عصر (ع) نزدیک تر می شدند، بر دامنه‏ى این سازمان و تعداد وکیلان نیز افزوده می شد تا آنکه در زمان امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) به ویژه در زمان غیبت امام عصر (ع)، تعداد زیادی از وکیلان آن حضرت در شهرهای مختلف بودند و در اموری که وکالت داشتند، انجام وظیفه می نمودند.این سازمان گسترده‏ى وکالت، بایستی زیر نظر نایبان خاص امام عصر (ع) فعالیت می کردند که این کار نیز در زمان هر یک از نایبان خاص به خوبی انجام می شد.
درباره‏ى وکیلان امامان (ع) این نکته مهم است که آنان در شرایط یکسانی نبوده وظایف یکسانی نیز به عهده نداشته اند، بلکه محدوده‏ى اختیارات و شیوه‏ى عملکردشان متمفاوت بوده است.
امامان (ع) در مورد سازمان وکالت به چند نکته توجه داشتند، از جمله:
الف) پاسخ به پرسشهای وکلا و راهنمایی آنان؛ در برخی موارد ، پرسشهایی برای وکیلان پیش می آمد که امام به آنان پاسخ می داد. پاسخ امام هادی (ع) به پرسش ابوعلی بن راشد درباره‏ى مصرف پولی که ادعا می شد متعلق به امام جواد (ع) بوده است، پاسخ امام جواد (ع) به علی بن مهزیار درباره‏ى موارد وجوب خمس و بخشهایی که مخصوص سال 220 بوده است، نامه‏ى امام مهدی (ع) به وکیلان در زمان غیبت صغرا و دستور به عدم پذیرش پول از افراد برای آنکه دسترسی حکومت عباسی به آن حضرت آسان نباشد و مواردی دیگر را می توان از این شمار دانست.
ب) حمایت از وکلا: امامان (ع) ضمن آنکه اطمینان خود را به وکیلان به آنان ابلاغ کرده بر وکالتشان تأکید می کردند، در صورت لزوم از آنان حمایت نیز به عمل می آورند. در این باره می توان به حمایت امام مهدی از محمد بن عثمان عمری، تأیید ابراهیم بن محمد از سوی امام هادی (ع) و مواردی دیگر اشاره کرد.
ج) رسیدگی به امور وکلا؛ چنانکه پیش از این گفتیم، امامان (ع) بر کارهای وکیلان خود نظارت داشتند و چنانکه از آنان خلافی می دیدند، آنان را مورد بازخواست قرار داده، در صورت لزوم برکناری می کردند.
در این زمینه، این نکته نیز باید توجه داشت که هر یک از وکیلان، لزوما وکیل یک امام نبوده اند، بلکه برخی از آنان ، در زمان چند تن از امامان (ع) می زیسته اند و وکیل دو یا سه امام بوده اند. در این باره می توان از علی بن مهزیار وکیل امام جواد (ع) و امام هادی (ع) یا محمد بن عثمان بن سعید وکیل امام عسکری (ع) و امام مهدی (ع) و نیز از عثمان بن سعید عمری و داوود بن قاسم، وکیلان امام دهم تا امام دوازدهم نام برد.

6. غیبت کبرا و نایبان عام امام دوازدهم (ع)

پس از سپری شدن دوره‏ى غیبت صغرا و رحلت آخرین نایب خاص امام عصر (ع) تشیع در مرحله‏ى جدیدی قرار گرفت که بایستی بدون امکان ارتباط مستقیم با امام عصر (ع) و نیز بدون حضور نایب خاص آن حضرت، به راه خود ادامه دهد که در این مرحله امام عصر(ع)، معرفی شدند و از این پس، وظیفه‏ى رهبری شیعیان را برعهده گرفتند. این ساختار که در زمانهای بعد و به ویژه امروزه به عنوان رهبری ولایت فقیه شناخته شده است، از کارآمدترین شیوه های رهبری دینی به شمار می رود.
برای اثبات ولایت فقیه و بیان شرایط آن، مباحث گسترده ای در کتابهای فقهی شیعه مطرح و کتابهای بسیاری در این باره نوشته شده است که در اینجا مجال بیان آنها نیست. از اینرو، ما فقط به طرح دو دلیل در اثبات مرجعیت فقیهان در دوران غیبت کبرا بسنده می کنیم:
1. روایت مقبوله‏ى عمر بن حنظله، بیانگر آن است که وی از امام صادق (ع) درباره‏ى نزاع دو نفر از شیعیان که برای حل نزاعشان سلطان یا قاضیان منصوب سلطان را قاضی خود قرار داده اند، پرسش می کند که آیا جایز است و ایشان می فرماید:
هرکس در ادعای حق یا باطل به آنان مراجعه کند به طاغوت مراجعه کرده است و اگر حکم به نفع او صادر شود و حقش را بگیرد- حتی اگر حق با او باشد، چون یا قضاوت طاغوت گرفته است و آن [قضاوت طاغوت] چیزی است که خداوند دستور داده به آن کفر ورزیده شود، و فرموده: آنها را می خواهند داوری را به طاغوت واگذارند، در حالی که به آنها دستور داده شده که به طاغوت کفر ورزند.
عمر بن حنظله می گوید: پرسیدم پس آن دو چه کنند؟ آن حضرت فرمود:
نزد فردی از شما [شیعیان] بروند که سخنان ما را نقل کند و در حلال و حرام ما به دقت بنگرد و احکام ما را بشناسد و باید به هر حکمی که او کرد، راضی باشند؛ چرا که من او را حاکم بر شما قرار دادم و اگر او طبق حکم ما داوری کرد و کسی آن را نپذیرفت، حکم خدا را سبک شمرده و ما را کنار زده است و کسی که ما را کنار زند، خدا را کنار زده است و این کار مانند شرک به خداوند است. (67)
در این روایت به خوبی بیان شده که فقط کسانی می توانند بین مردم داوری کرده، سخنشان مورد پذیرش دیگران قرار گیرد، که احکام حلال و حرام را به خوبی بشناسند و اگر کسی این شرط را داشت، حکم و سخنش به منزله‏ى سخن و حکم امام صادق (ع) و در نهایت، حکم خداوند است.
2. روایت دیگری نیز وجود دارد که ظاهرا توقیع و نوشته ای است از ناحیه‏ى حضرت ولی عصر (ع) که به نایب خاص خود، محمد بن عثمان عمری رسیده و آن حضرت در مورد حوادث و اتفاقاتی که ممکن است در زمان غیبت امام زمان (ع) رخ دهد، ضمن ارجاع مردم به راویان حدیث امامان (ع) آنان را بر مردم حجت قرار داده، همچنان که خود نیز حجت خداوند بر آنان است. (68)
از روایات یاد شده و روایات دیگر، چنین برمی آید که در زمان غیبت کبرا، فقیهان و عالمانی که شرطهای تعیین شده را داشته باشند، باید مورد مراجعه‏ى مردم و پاسخگویی به پرسشهای شرعی، اعتقادی و اجتماعی آنان باشند.

خلاصه

در این فصل، با اشاره به زندگی امام مهدی (ع) سابقه‏ى طرح مهدویت و معرفی امام مهدی (ع) در منابع شیعه و اهل سنت و برخی نظرات در این باره مطرح گردید.
در ادامه، به تاریخ غیبت و اختلاف نظر درباره‏ى آن، دلایل غیبت و معرفی نایبان خاص امام مهدی (ع) و وظایف آنان برای تقویت و پیشبرد تشیع، از راه ارتباط با آن حضرت در دوران غیبت صغرا به اختصار پرداخته شد. غیبت کبرا و معرفی نایبان عام آن حضرت در این دوره و شرطها و ویژگی های آنان و اینکه آنها پاسخگویی شیعیان در این زمان خواهند بود نیز از دیگر مباحث این فصل به شمار می آید.

پي نوشت :

1- الکافی، ج 1، ص 580؛ الارشاد...؛ ج 2، ص 339.
2- اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 418، کشف الغمة، ج 3، ص 234.
3- الارشاد...، ج 2، ص 339، کشف الغمة، ج 3، ص 235؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص 286.
4- الکافی، ج 1، ص 580؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص 252.
5- همان، ص 393؛ همان ص 381، و 648، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 417.
6- الارشاد...، ج 2، ص 339.
7- ر.ک: تاریخ أهل البیت (ع)، ص 124.
8- اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 418.
9- رجال نجاشی، ص 377.
10- الفهرست، ص 135.
11- معالم العلماء، ص 99.
12- رجال علامه، ص 145.
13- رجال ابن داود، ص 187.
14- الکامل فی التاریخ، ج 8، حوادث سال 328.
15- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج 5، ص 433 و490.
16- رجال نجاشی، ص 389؛ الفهرست، ص 157؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء ...، ص 111؛ رجال علامه، ص 147؛ رجال ابن داوود، ص 179.
17- همان، ص 383.
18- رجال علامه، ص 162.
19- ر.ک، رجال نجاشیف ص 383؛ رجال علامه، ص 162.
20- همان، ص 402.
21- برای نمونه ر.ک: همان، ص 399؛ الفهرست، ص 158؛ مرآة الجنان و عبرة القیظان، ج 3، ص 22؛ لسان المیزان، ج 5، ص 416.
22- رجال نجاشی، ص 399. این نوشته در جلد سوم مصنفات شیخ مفید به چاپ رسیده است.
23- ر.ک: مصنفات شیخ مفید، ج 7.
24- رجال علامه، ص 148.
25- رجال نجاشی، ص 403؛ رجال علامه ، ص 148.
26- ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمدف مقدمة ابن خلدون، ص 388.
27- الکامل فی التاریخ ، ج 7، حوادث سال 260؛ تذکرة الخواص ص 325؛ وفیات الأعیان...، ج 4، ص 176.
28- همان.
29- تذکرة الخواص، ص 325.
30- وفیات الأعیان...، ج 4، ص 176.
31- الغیبة، ص 134.
32- کمال الدین و تمام النعمة، ص 481.
33- الکافی، ج 1، ص 431.
34- همان.
35- نعمانی، الغیبة، ص 141.
36- الغیبة، ص 204.
37- کمال الدین و تمام النعمه، ص 480.
38- الاحتجاج علی أهل اللجاح، ج 2، ص 471.
39- کمال الدین و تمام النعمه ، ص 482.
40- بحارالانوار، ج 51. ص 73.
41- اعیان الشیعه ، ج 2، ص 48.
42- الغیبة، ص 209-214.
43- همان، ص 214.
44- الغیبه، ص 215.
45- همان.
46- همان، ص 217.
47- همان.
48- همان، ص 218.
49- همان، ص 220.
50- همان، ص 219-221.
51- همان، ص 223.
52- الغیبه.
53- همان، ص 224-226.
54- همان، ص 224-227.
55- همان، ص 236.
56- همان ، ص 237.
57- همان ص 238.
58- همان، ص 241 و242.
59- همان، ص 243.
60- ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه. ص 482-522؛ الغیبه، ص 172-199.
61- همان، ص 176-178.
62- الکافی، ج 1، ص 393؛ کمال الدین و تمام النعمه ، ص 381 و 648.
63- همان، ص 580؛ همان ص 252.
64- الغیبه، ص 222.
65- الکافی، ج 1، ص 393.
66- همان، ص 394؛ الغیبه ، ص 222.
67- این شرایط در کتابهایی که در زمینه‏ى نگاشته شده، گردآوری شده است وما در اینجا فقط به‏ یک مورد از این روایات اشاره می کنیم : امام صادق (ع) در روایت مفصلی شرایط فقیهی را که بتوان از او تقلید کرد، چهارچیز می داند: 1- خویشتن داری 2. نگهداری از دین؛ 3. مخالفت یا هوای نفس؛ 4. اطاعت از امر خداوند برای اطلاع بیشتر ر.ک: وسائل الشیعه ، ج 27، ص 131.
68- همان، ج 18، ص 98.
69- کمال الدین و تمام النعمه، ص 484.

منبع:برگرفته از تاریخ تشیع (1)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط