ترجمهی: سوسن سمراد
کسانی که به طور حرفهای در زمینهی تولید فرهنگ کار میکنند هم به معلومات کلی که از طریق تحصیلات دانشگاهی به دست میآید نیاز دارند و هم به آموزش در زمینهی فرهنگنویسی که به طور سنتی ضمن کار به دست میآید.
1. پیشینهی تحصیلی
سطح و نوع پیشینهی تحصیلی مورد انتظار از یک متقاضی کار در هیئت تدوین فرهنگ بسته به خط مشی کارفرما و نوع کاری که باید صورت گیرد متغیر است. (اطلاعات ارائه شده در مقالهی حاضر منعکس کنندهی آشنایی نویسنده با وضعیت آمریکای شمالی است؛ اطلاعات مربوط به اروپا و سایر نقاط دنیا تنها به طور نمونه آمده است). هر ناشری معمولاً انتظار دارد کسی که داوطلب کاری در هیئت تدوین فرهنگ است در یکی از رشتههای هنر یا علوم، درجهی کارشناسی اخذ کرده باشد. در اکثر طرحهای دانشگاهی در زمینهی فرهنگنویسی، به دنبال تدوینگرانی (2) هستند که درجهی کارشناسی ارشد یا دکترا داشته باشند. ناشران آمریکایی نیز در مورد ریشهشناسی، تلفظ و گاهی تعریفنگاریِ اصطلاحاتِ علمی طالب افرادی با درجهی کارشناسی ارشد و دکترا هستند. از طرف دیگر، ممکن است کسی که تحصیلات کمتری دارد، به شرط داشتن استعداد خاص در فرهنگنویسی، به صورت قراردادی در این طرحها کار کند یا، استثنائاً، در هیئت تدوین فرهنگ یک ناشر پذیرفته شود.داوطلب کار در مقام تدوینگر باید مهارتی تام در تشخیص، تجزیه و تحلیل و بیان تفاوتهای ظریف زبانی داشته باشد. توانایی نگارش صحیح، واضح و موجز ضروری است. از نظر بسیاری از کارفرمایان آموزش دانشگاهی در زمینهی زبان و زبانشناسی امر مطلوبی به حساب میآید. (نک 97: 1986, Rey) البته این ویژگی برای همهی ویراستاران ضرورت ندارد. آموزش زبانی خاص برای کار در زمینهی فرهنگهای دوزبانه و فرهنگهای مربوط به اشکال قدیمیتر زبان ضروری است. یکی از مهارتهای عملی که به طور فزایندهای مورد انتظار است، توانایی کار با رایانه است.
وقتی قرار باشد تدوینگر مسئول بخش عمومی باشد که با واژههای تمام حوزهها، و نیز همهی بخشهای یک مدخل فرهنگ سروکار دارد، معمولاً از داوطلب انتظار میرود که دارای پیشینهی تحصیلی گستردهای باشد و در رشتهی دانشگاهی معتبری، به ویژه در یکی از رشتههای علوم انسانی، علوم اجتماعی یا علوم طبیعی درس خوانده باشد. اکثر تدوینگران کسانی هستند که در رشتهی زبانهای معاصر یا باستانی، فقهاللغه، یا زبانشناسی تحصیل کردهاند، و برخی کارفرمایان نیز این افراد را ترجیح میدهند.
از تدوینگران بخش تخصصی انتظار میرود از پیشینهی تحصیلی مناسبی برخوردار باشند. ناشران معمولاً برای تعریف واژگان تخصصی تعریفنگار (3) استخدام نمیکنند، بلکه برای تألیف یا ویرایش این مدخلها از مشاوران بیرون از سازمان استفاده میکنند. با این حال، آموزش کارکنان در زمینههای حقوق، پزشکی، مهندسی، هنر و غیره سودمند خواهد بود. ناشران ریشه شناسانی استخدام میکنند که در زمینهی گونههای قدیمی زبان، زبانهای باستانی، و زبانشناسی تاریخی سررشته داشته باشند. ناشران آمریکایی افرادی نیز برای تلفظ واژهها استخدام میکنند و انتظار دارند داوطلبان کار در مدارج بالای زبانشناسی باشند و در آواشناسی و واجشناسی قوی باشند.
2. آموزش در زمینهی فرهنگنویسی
1-2 خودآموزی
دانش و مهارتهای لازم برای تدوین فرهنگ را میتوان نزد خود، یا از طریق کارآموزی یا آموزش دانشگاهی کسب کرد. فرد مبتدی که بدون کمک گرفتن از فرهنگنویس با تجربه کار میکند. این دانش و مهارت را با بررسی و مطالعهی فرهنگهای موجود، خواندن کتاب و مقاله راجع به فرهنگنویسی، و با آزمون و خطا به دست میآورد. چندین نسل از فرهنگنویسان، از کودری (4) گرفته تا برچفیلد (5)، این فن را نزد خود آموختهاند. اما این روش کُند و پرزحمت است و نتیجهی کار غالباً مهارت حرفهای کمتری را در بر دارد. با اینکه در سالهای اخیر کتابها و مقالاتی راجع به تدوین فرهنگ (6) به چاپ رسیده است که سطح کارآیی خودآموزی را ارتقا میبخشد، و نیز ممکن است کتابچههای راهنمای رایانهای به زودی در دسترس قرار گیرند، به نظر میرسد بهترین راه کسب مهارت حرفهای یاد گرفتنِ کار از یک فرهنگ نویس باتجربه باشد.2-2 آموزش ضمن کار
امروزه در طرحهای بلند مدت دانشگاهی و نیز شرکتهای فرهنگنگاری که کادری دائمی در اختیار دارند برای تدوینگران تازه کار خود آموزش ضمن کار تدارک میبینند. در برخی مؤسسات، تقریباً تمام این آموزشها به صورت شفاهی است؛ در برخی دیگر، یادداشتهای درون سازمانی یا شیوهنامههای راهنما وجود دارد که در برگیرندهی برخی یا تمام مبحثهاست. ضمن اینکه میتوان کارآموزان را مکلّف به خواندن نوشتههای مربوط به تدوین فرهنگ، از قبیل کتاب و فرهنگهای مختلف مانند کتاب هنر و فن فرهنگنویسی اثر سیدنی لندو (7)، کرد.نوآموزان، همراه با گذراندن برنامههای آموزشی، مدتی به کار ادامه میدهند و ویراستاران ارشد کار آنها را در این مدت بررسی میکنند. با این حال، یکی دو سال طول میکشد تا مبتدیان وارد کار حرفهای فرهنگنویسی شوند.
3-2 آموزش دانشگاهی
تدوین فرهنگ را میتوان از طریق تحصیل و تمرین در دورهای دانشگاهی آموخت. بهتر است کسانی که مایلند اصول و روشهای فرهنگنویسی را در سطح وسیعی بیاموزند یک دورهی کامل دانشگاهی را بگذرانند.فرهنگنویسی به عنوان یک رشتهی دانشگاهی دستاورد قرن بیستم است. در آمریکا دورههای آموزش برای تربیت فرهنگنویس حداقل از سال 1925 میلادی که سرویلیام کرِیگی (8) در دانشگاه شیکاگو کار بر روی فرهنگ انگلیسی آمریکایی را شروع کرد و طی یک دوره با عنوان «تدوین فرهنگ»، دانشجویان فوق لیسانس را آموزش داد، آغاز شده است. نگارنده تاریخچهی این دورههای آموزشی را شرح داده است (Gates, 1979: 113ff.). تا همین اواخر، کمتر مؤسسهای کادر ثابتی برای فرهنگنویسی داشت و فرهنگنویسی کاری نبود که به عنوان شغل اصلی کسی قلمداد شود. دورههای آموزشی معمولاً فقط در مکانهایی که طرحهای فرهنگنویسی اجرا میشود برگزار میشود. در نتیجه، در سال 1988 میلادی شمار اندکی از کادرهای فرهنگنویس، دورههای فرهنگنویسی را گذرانده بودند. اما امروزه اکثر ناشران فرهنگ کادر ثابت استخدام میکنند، علاقه به شغل فرهنگنویسی افزایش یافته است، و در دهههای اخیر تعداد روز افزونی دوره برای آموزش اصول و روشهای فرهنگنویسی در دانشگاهها ارائه شده است که تدریس آن به عهدهی اعضای هیئت علمی متبحر در فرهنگنویسی بوده است. دورههای آموزش فرهنگنویسی در سال 1970 میلادی در دانشگاه ایالتی در ترهاوت (9) ایالت ایندیانا به همت ادوارد گیتس شکل گرفت و به صورت یک گرایش تخصصی در برنامهی مقطع فوق لیسانس زبان انگلیسی گنجانده شد. همچنین فرهنگنویسی به صورت منظم در دانشگاهها و توسط اساتید زیر تدریس شده است: اَلِن واکر رید در دانشگاه کلمبیا؛ لادیسلاو زگوستا (10) در دانشگاه ایلی نویز به سال 1976؛ راجر ج. اِستاینر (11) در دانشگاه دلاور به سال 1979؛ مورتون بنسون (12) در دانشگاه پنسیلوانیا به سال 1979؛ و دین هُوانگوین (13) در دانشگاه کاردیندیل (14) در ایلی نویز جنوبی به سال 1980 . در چند مؤسسهی دیگر نیز حداقل یک بار دورهی آموزش فرهنگنویسی برگزار شده و همچنین کارگاههای فصلی در کنار نشستهای انجمن
زبانشناسی آمریکا برای میسیونرهای زبانشناسی «انستیتو تابستانی
زبانشناسی (15)» که کارشان متضمن تدوین فرهنگهایی برای زبانهای نانوشتهی پیشین است تشکیل شده است.
در اروپا در سال 1947 میلادی در ارتباط با تدوین فرهنگ آکادمی سلطنتی اسپانیا، سمیناری آموزشی با موضوع فرهنگنویسی در مادرید برگزار شد که مدرس آن خولیو کاسارس (16) بود. در دانشگاه اِکسِتر (17) فرهنگنویسی به طور منظم توسط آر.آر.ک. هارتمان (18)؛ در دانشگاه ارلانگِن - نورنبرگ (با همکاری دانشگاههای هایدلبرگ و مونیخ) توسط ف.جی. هاوسمان (19)؛ و در دانشگاههای وَلانسی یِن (20) و لیل (21) تدریس میشود. (Gates, 1979: 116-117; Hausmann, 1986: 107-108)
فرهنگنویسی در سایر نقاط دنیا نیز آموزش داده شده است: در حیدرآباد هند سمیناری در سال 1975 میلادی توسط لادیسلاو زگوستا در انستیتوی مرکزی زبانهای انگلیسی و بیگانه برگزار شد. از آن پس، کارگاهها و سمینارهای آموزش فرهنگنویسی، بخش دائمی در نشستهای انجمن زبانشناسی هند بوده است. دورهها و کارگاههای فرهنگنویسی در اسرائیل، تونس، استرالیا، جزایر هند غربی (22)، و فیلیپین نیز ارائه شده است. برنامههای دانشگاهی برای تربیت فرهنگنویس، همانند سایر دورههای دانشگاهی هنگامی ثمربخش خواهد بود که توسط فرهنگنویسان باتجربه تدریس شود و شامل تمرینهای هدفمند باشد.
آموزش دانشگاهی چند مزیت دارد: (الف) نیازی به این نیست که شخص عضو یک هیئت فرهنگنویسی باشد. بلکه کسی که مایل است فرهنگی بنویسد (فرضاً به عنوان یک طرح دانشگاهی) اما هرگز امکان این را نداشته است که این فن را ضمن کار در یک طرح فرهنگنویسی بیاموزد، میتواند از فرهنگنویسان باتجربه تعلیم بگیرد. (ب) علاوه بر این، دانشگاه میتواند برنامهی همه جانبه و وسیعتری از برنامهی یک ناشر یا طرح دانشگاهی ارائه دهد. آموزش درون سازمانی معمولاً طوری طراحی میشود که شخص را برای کار مشخصی بر روی فرهنگی مشخص آماده سازد. طراحی و تولید فرهنگ مستلزم آموزش وسیعتری است. در برنامهی دانشگاهی زمان و منابع کافی وجود دارد تا از طریق درسهای واژگانشناسی، فرهنگنویسی، تاریخچهی فرهنگها و دانش اطلاعرسانی چشمانداز وسیعی از فرهنگها و نوشتههای مرجع این حوزه را در اختیار دانشجویان بگذارد. برای پیشرفت منظم دانشجویان از مرحلهی ابتدایی تا مراحل پیشرفتهترِ کسب مهارت در تعریفنگاری و سایر جنبههای تدوینِ فرهنگ میتوان آموزشهای عملی ترتیب داد. جان سینکلر در مقالهی «فرهنگنویسی در مقام موضوعی دانشگاهی» (Sinclair, 1984: 6ff; Rey, 1986; Hausmann, 1986) طرح کلی یک برنامهی درسی برای مقطع فوق لیسانس را ارائه داده است. تدوینگری که دارای پیشینهی دانشگاهی باشد آمادگی بیشتری برای فرهنگنویسی دارد و بهتر میتواند فرهنگها و سایر ابزارهای مرجع را با فناوریهای جدید و با نیازها و خواستههای کاربران امروزی تطبیق دهند. (ج) اگر تحصیل در دانشگاه در میان فرهنگنویسان به صورت اصل پذیرفته شدهای درآید، سطح آمادگی شغلی در این حوزه ارتقا خواهد یافت. ضمن این امر باعث خواهد شد که فرهنگنویسی به عنوان یک حرفه شناخته شود (Sinclair, 1984: 6). البته آموزش دانشگاهی باید در ضمن کار، با آموزش روشها و ضوابط ناشر یا طرح مربوط تکمیل شود.
4-2 ادامهی آموزش حرفهای مداوم
فرهنگنویسان نه فقط از طریق تجربه بلکه از طریق برنامههای آموزشی درون سازمانی و دانشگاهی، فعالیت شغلی و مطالعهی شخصی نیز میتوانند به رشد حرفهایِ خود ادامه دهند. برنامههای درون سازمانی شامل طیف وسیعی از فعالیتها میشود؛ فعالیتهایی نظیر تبادل کتاب و مقاله، تبادل نظر دربارهی موضوعات نظری و عملی طی ملاقاتهای منظم کارکنان فرهنگ، شرکت در سمینارهایی با شرکت سخنرانان مدعو و ارائهی مقالات از سوی اعضای گروه، دانشگاهها نیز گاهی کارگاههایی برای فرهنگنویسان برگزار میکنند. تدوینگران فرهنگ در مقام افراد حرفهای در کنفرانسهایی با موضوع فرهنگنویسی، زبانشناسی کاربردی، و آموزش زبان شرکت میکنند و به تحقیق، تألیف، مباحثه و سایر فعالیتهای حرفهای مربوط به فرهنگنویسی سرگرمند، فعالیتهایی که آنان را با تحولات جدید آشنا میسازد و موجب میشود دربارهی تدوین فرهنگ به طور دقیق و موشکافانه فکر کنند. آثار مکتوب این حوزه در سالهای اخیر به سرعت افزایش یافته و خوانندگان را با کار سایر فرهنگنویسان، نقد کارهای جاری، و پیشرفتهای مربوط به اطلاعرسانی و فناوری اطلاعات آشنا ساخته است.تربیت فرهنگنویسان از مرحلهی آزمون و خطا و با تکیه بر الگوهای پیشین فرهنگ آغاز شده و تا شرکت در دورههای کارآموزی و آموزشهای رسمی ضمن کار گسترش یافته است. در دهههای اخیر آثار مکتوبی دربارهی فرهنگ و فرهنگنویسی پدید آمده و سازمانهایی حرفهای تأسیس شده است. دانشگاهها شروع به برگزاری کارگاهها، دورهها و برنامههای تحقیقی کردهاند. تمام این عوامل به شناسایی فرهنگنویسی به عنوان حرفه، تعیین معیارهای آموزشی شغلی، و تدوین فرهنگهای مفیدتر یاری میرساند.
پینوشتها:
1. Edward Gates, "The Training of Lexicographers", in Dictionaries: An International Encyclopedia of Lexicography. edited by F. J. Hausmann et.al, Berlin, New York: Walter de Gruyter, 1989: pp. 94-97.
2. editor
3. definer
4. Cawdrey
5. Burchifield
6. dictionary making
7. Sidney Landau
8. Sir William Craigie
9. Terre Haute
10. Ladislav Zgusta
11. Roger J. Steiner
12. Morton Benson
13. Dinh Hoa Nguyen
14. Carbondale
15. Summer Institute of Linguistics
16. Julio Casares
17. Exeter
18. R. R. K. Hartmann
19. F. J. Hausmann
20. Valenciennes
21. Lille
22. West Indies
منابع تحقیق:
torical Principles. Chicago 1938—44 (4 vols.: XI: 2552 S.].
Reyl986 = Alain Rey: Training Lexicograph—c Some Problems. In: Lexicography: An Emexpng International Profession. Ed. R. Ilson. Mancbesmr 1986 (The Fulbright Papers: Proceedings of Cdto* quia I), 93—100.
Sinclair 1984 jk John M. Sinclair: Lexicognp% as an Academic Subject In: LEXeter *83 Procce#- ings. Papers from the International Conference mm Lexicography at Exeter, 9—12 September 19H Ed. R. R. K. Hartmann. TGbingen 1984 (Lexica graphica Series Maior 1), 3—12.
Craigie 1938 =William A. Craigie/James R. Hul- bert, eds.: Dictionary of American English on His-Gates 1979 =Edward Gates: A Survey of the Teaching of Lexicography. In: Dictionaries: Jour¬nal of the Dictionary Society of North America 1. 1979,113-131.
Hausmann 1986 gg Franz Josef Hausmann: The Training and Professional Development of Lexi-cographers in Germany. In: Lexicography: An Emerging International Profession. Ed. R. Ilson. Manchester 1986 (Die Fulbright Papers: Proceed¬ings of Colloquia I), 101—110.
Landau 1984 - Sidney I. Landau: Dictionaries. The Art and Craft of Lexicography. New York 1984.
ترجمهی: عاطفهی ابهری...[ و دیگران]، (1395)، فرهنگنویسی: مباحث نظری و کاربردی، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.