خدیجه ی ثانی

يكي از بزرگ ترين زنان خاندان عصمت عليهم السلام از لحاظ حسب و نسب و از مهم‌ترين بانوان طاهره كه داراي روحي بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام‌نماي رسالت و ولايت بوده، حضرت زينب (س) دخت علي‌بن‌ابيطالب (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است كه در دامان رسالت و امامت رشد يافته بود. زينب (س)، مجسمه شجاعت، شهامت، صبر و ايثار بود كه خوانش زندگي، فضائل و خصائل اخلاقي‌اش مي‌تواند چراغ راه نسل كنوني و آيندگان باشد. اين نوشتار به
چهارشنبه، 10 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خدیجه ی ثانی
خدیجه ی ثانی
خدیجه ی ثانی


 

نويسنده:سید جواد میر خليلي



 
يكي از بزرگ ترين زنان خاندان عصمت  عليهم السلام از لحاظ حسب و نسب و از مهم‌ترين بانوان طاهره كه داراي روحي بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام‌نماي رسالت و ولايت بوده، حضرت زينب (س) دخت علي‌بن‌ابيطالب (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است كه در دامان رسالت و امامت رشد يافته بود.
زينب (س)، مجسمه شجاعت، شهامت، صبر و ايثار بود كه خوانش زندگي، فضائل و خصائل اخلاقي‌اش مي‌تواند چراغ راه نسل كنوني و آيندگان باشد. اين نوشتار به مناسبت تولد اين بانوي بابركت تقديم خوانندگان مي‌شود.
حضرت زينب(س)، سومين فرزند مهد ولايت، در روز پنجم جمادي‌الاول سال پنجم يا ششم ه. ق در شهر مدينه منوره ديده به جهان گشود. وقتي او را نزد پيامبر(ص) آوردند، حضرت پس از تبريك و تهنيت و ابراز خوشحالي، نام وي را زينب گذاشت؛ يعني زينت پدر. آنگاه فرمود: «به همه امت وصيت مي‌كنم احترام اين دختر را نگه دارند كه او همانند خديجه كبري است.» بعدها مشخص شد همان‌گونه كه فداكاري‌هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در نقل ديگري وارد شده كه ايشان وقتي اين نوزاد را در آغوش گرفتند، فرمودند: پاره تنم! نور ديده‌ام! هر كس بر او و بر مصائب او گريه كند، پاداش و مزد او مانند ثواب كسي است كه بر برادرش حسن و حسين عليهما‌السلام گريه كند.
القابي كه براي آن حضرت نقل شده است، ‌به گوشه‌هايي از عظمت‌ شخصيت اين بانوي بزرگ اسلام دلالت دارند. از جمله القاب وي را مي‌توان عالمه غير معلمه، نائبه الزهراء، عقيله‌النساء، الكامله، وليده الفصاحه، صديقه الصغري، معصومه‌الصغري، صابره محتسبه، سليله‌الزهراء، امينه‌‌الله، محدثه، ناموس كبريا، قره` العين مرتضي، عقيله بني هاشم، محبوبه المصطفي، زاهده، عابده، نابغه الزهرا و... دانست.
در يگانه بودن او همين بس كه حضرت زينب(س) در خانه وحي و ولايت و از پدر و مادري معصوم متولد و در آغوش نبوت و مهد امامت و ولايت و مركز نزول وحي الهي، بزرگ شد. ايشان در خانه‌اي تربيت و رشد يافت كه عالي‌ترين نمونه زندگي خانوادگي به شمار مي‌رود و در طول تاريخ بشر، خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه‌اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي‌درخشيد و سرشار از صفا، صميميت و مملو از معنويت و عشق به خدا بود. خانه‌اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه. پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي‌‌و‌هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركت‌ها و فعاليت‌هايشان صرفا انجام وظيفه الهي بود.
زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه‌اي، معارف الهي و آداب اسلامي را فرا‌‌مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد. عقيله بني‌هاشم شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرامبخش و سرشار از صفا، صميميت و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود: وقتي به خانه مي‌آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم، تمام غم و غصه‌هايم برطرف مي‌شد و او هيچ‌گاه مرا خشمگين نكرد. زينب نمونه باشكوه صميميت، همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود و لذت آن را از ياد نمي‌برد. حضرت زينب(س) بيشتر اوقات را در كنار جدش رسول خدا(ص) بود. انس وي به پيامبر(ص) و نيز محبت پيامبر خدا به اين دختر را نمي‌توان توصيف كرد. فاطمه زهرا(س) در آن مدت كوتاه، نه تنها دخترش زينب كبري(س) را از نظر رشد فكري، اخلاقي، فرهنگي و معنوي تربيت كرد، بلكه او را از بسياري از علوم قرآني و پيشامدهاي آينده آگاه ساخت.
روايت شده است كه روزي حضرت زينب(س) در حضور پدرش قرآن تلاوت مي‌كرد و از تفسير آياتي از پدرش مي‌پرسيد. حضرت علي(ع) نيز پاسخ وي را مي‌داد؛ ولي زينب، باهوش و فراست خويش دريافت كه حضرت به روزهاي آينده و مسووليت خطيري كه در انتظار اوست، اشاره مي‌كند. بنابراين با قيافه‌اي جدي گفت: اي پدر، آن را مي‌دانم. مادرم از آن اخبار، آگاهم كرده تا براي فردا آماده‌ام كند.
در ارتباط با انس حضرت زينب با برادرانش، حسن و حسين عليهما السلام نقل شده است كه او به برادرانش محبت فوق‌العاده‌اي داشت و از هر نظر احترام آنان را نگه مي‌داشت و اگر روزي يا مدتي آنها را نمي‌ديد، كاملاً بي قرار بود و چنين احساس مي‌شد كه چيز گرانمايه‌اي را گم كرده است. برادرانش نيز او را عزيز و گرامي‌داشته و احترام خاصي براي وي قائل بودند.
در تاريخ آمده است كه علاقه حضرت زينب(س) به برادرش حسين(ع) به حدّي بود كه در دوران كودكي هميشه با او بود و نيز متقابلاً محبت و احترام امام حسين(ع) به خواهرش در حدّي بود كه هرگاه زينب(س) به ديدار برادرش مي‌آمد، حضرت پيش پاي او قيام مي‌كرد و او را در جاي خود مي‌نشاند.
فاطمه زهرا (س) نه تنها دخترش زينب را از نظر رشد فكري، اخلاقي، فرهنگي و معنوي تربيت كرد، بلكه او را از بسياري از علوم قرآني و پيشامدهاي آينده آگاه ساختاما آنچه زينب(س) را از ديگران متمايز مي‌كرد و به او عظمتي خاص مي‌داد، صبر او بود. زينب كبري(س) از دوران كودكي تا پايان عمر، با غم‌ها و مصيبت‌ها آشنا و با حوادث هولناك و پيشامدهاي تلخ و سهمگين روزگار رو به رو بود؛ به گونه‌اي كه بر اساس بعضي نقل‌ها در تاريخ اسلام به نام ام‌المصائب مشهور شده است. زماني كه حضرت زينب(س)، تقريباً 5 يا 6 سال بيشتر نداشت، نزد پيامبر آمد و با زبان كودكانه به پيامبر گفت: «اي رسول خدا! ديشب در خواب ديدم باد سختي وزيد كه بر اثر آن، دنيا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به اين سو و آن سو مي‌افتادم تا اين‌كه به درخت بزرگي پناه بردم، ولي باد آن را ريشه‌كن كرد و من به زمين افتادم. دوباره به شاخه ديگري از آن درخت پناه بردم كه آن هم دوام نياورد. براي سومين مرتبه به شاخه ديگري روي آوردم، آن شاخه نيز از شدت باد در هم شكست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پيوسته ديگر پناه بردم كه ناگهان، آن دو شاخه نيز شكست و من از خواب بيدار شدم.»
پيامبر با شنيدن خواب زينب(س)، بسيار گريست و فرمود: «درختي كه اولين بار به آن پناه بردي، جدّ توست كه بزودي از دنيا مي‌رود و دو شاخه بعد، مادر و پدر تو هستند كه آنها هم از دنيا مي‌روند و آن دو شاخه به هم پيوسته، دو برادرت حسن و حسين هستند كه در مصيبت آنان، دنيا تاريك مي‌گردد.» عقيله بني‌هاشم در برابر تمام اين مصيبت‌ها و مشكلات، كمال صبر، بردباري و مقاومت را از خود نشان داد. صبر و مقاومت زينب(س) به درجه‌اي رسيده بود كه توانست با قدرت عرفاني خود در قتلگاه كربلا، همه داغديدگان و بازماندگان از خاندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السلام را تسليت و دلداري داده، دعوت به صبر و مقاومت كرد. در ارتباط با عبادت حضرت زينب(س) در تاريخ روايات زيادي وارد شده است؛ به گونه‌اي كه او را الكامله و نيز عابده گفته‌اند. حضرت زينب(س) در عبادت و بندگي همانند پدرش علي(ع) و مادرش زهرا(س) بود. او بيشتر شب‌ها را مشغول عبادت و نيايش به درگاه خداوند متعال بود.
وي هميشه با قرآن، مأنوس و آن را با تدبّر، تلاوت مي‌كرد؛ به نحوي كه تاريخ‌نويسان نقل مي‌كنند نيايش و نماز شب حضرت زينب(س) در تمام عمرش ترك نشد، حتي به نقل از امام زين‌العابدين(ع)، در شب يازدهم محرم با آن همه رنج، خستگي و تحمل مصائب سخت، باز هم نماز شب حضرت زينب(س) ترك نشد.
در روايت ديگري از امام سجاد(ع) نقل شده است كه پدرم امام حسين(ع) در وداع آخر به عمه‌ام زينب فرمود: «يا اختاه لا تَنسيَنّي في نافله الليل؛ خواهرم! در نماز شب، مرا فراموش نكن.» زينب كبري(س) نه تنها در كربلا، بلكه از كربلا تا شام با آن همه گرفتاري و مصائب، هيچ گاه، نوافل و مستحبات را ترك نكرد. امام زين‌العابدين(ع) در اين باره مي‌فرمايد: عمه ام زينب(س) در مسير كوفه تا شام همه نمازهاي واجب و مستحب را بجا‌‌مي‌آورد و در بعضي منازل به سبب شدت گرسنگي و ضعف، نماز را نشسته مي‌خواند.
فضائل و مناقب حضرت زينب(س) به عنوان بانويي كه عالمه غير معلمه لقب گرفته است، آنقدر زياد است كه نمي‌توان در اينجا به آنها پرداخت. هدف از نوشتار اين بود كه با بازخواني گفتار و رفتار وي بتوانيم گامي ‌براي نزديك شدن به اين سليله‌‌الزهرا(س) برداريم.
منبع: روزنامه جام جم



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.