نویسنده: حسین شیخ رضایی
بین مسلمانان «علوم نهانی»(خفیّه) یا «علوم شگفت» (غریبه) همواره از دسترس عموم مردم دور بودند و جنبهای پنهانی و سرّی داشتند. یکی از معروفترین این دانشها «کیمیا»ست.
در دانش کیمیا دو جزء اصلی وجود دارد؛ یکی روح و نیروهای غیرمادّی جهان و دیگری فلزات و مواد شیمیایی. هدف اصلی کیمیا آن است که به کمک روح و نیروهای روحانی، فلزات پست و بیارزش، مانند مس را به فلز اصلی که دارای بالاترین ارزش است، یعنی طلا تبدیل کند. امّا نکته بسیار مهم آن است که تبدیل فلز پست به فلز برتر صرفاً کاری مادّی و شیمیایی نیست. کیمیاگران نیز همچون صوفیان معتقد بودند که در پشت هر پدیدهی ظاهری و ملموس، یک حقیقت باطنی و معنوی هست. به همین دلیل برای کیمیاگران تبدیل فلزات پست به فلز با ارزش، به کمک تبدیل روحها و نفسهای ضعیف به روحهای وارسته و متعالی امکانپذیر بود. یعنی کیمیاگران در طیّ کار خود، علاوه بر تبدیل فلزات به هم، روح خود را هم پاک میکردند و به مراحل بالاتر صعود میکردند. به این ترتیب، بین کار کیمیاگران و صوفیان، شباهتهایی وجود دارد.
از دیدگاه کیمیاگران، بین روح و مادّه مرز مشخّصی وجود ندارد. زیرا از نظر آنان بسیاری از تحوّلات در موادّ شیمیایی به کمک روح و نیروهای روحانی صورت میگیرد. به خاطره همین مسئله است که محققّان کیمیا را مقدمهی علم شیمی نمیدانند که امروزه در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود. درست است که در کیمیا از مواد شیمیایی و طرز تبدیل آنها به یکدیگر بحث میشود، امّا همهی اینها درکنار نیروهای غیرمادی و روح معنا مییابد. در صورتی که در شیمی امروز، این جنبهی غیرمادی کنار گذاشته شده و فقط مواد شیمیایی مورد توجه است.
نخستین نشانههای تمایل به کیمیا در سرزمینهای اسلامی را میتوان در خالدبن یزید دید. خالد به دلیل سرخوردگی از رسیدن به خلافت، به کیمیا روی آورد و دستور ترجمه کتابهایی را در این زمینه داد.
امّا مهمترین چهره در کیمیای اسلامی، جابر بن حیّان است. او که در قرن دوم هجری میزیست، شیعه مذهب و صوفی بود. جابر از شاگردان امام جعفر صادق است و در نوشتههای خود گفته که کارهای او چیزی جز جز بیان نظرات استادش نیست. او مدّتی در دربار هارون به عنوان نخستین کیمیاگر مشغول به کار بود و با خاندان ایرانی برمکیها ارتباطهایی داشت. امّا پس از آن که به فرمان هارونالرّشید، خاندان برمکی برافتاد، او نیز از چشم خلیفهی عبّاسی افتاد.
نگارش کتابهای زیادی (در حدود سه هزار جلد) را به جابر نسبت دادهاند. بعضی از این کتابها نوشتهی خود او نیست، بلکه دانشمندان قرنهای بعد، از جمله اسماعیلیان، آنها را به سبک جابر نگاشته و به او نسبت دادهاند. کیمیا با جابر به اوجی رسید که هرگز هیچ کدام از کیمیاگران بعدی نتوانستند به آن نزدیک شوند. از کتابهای معروف منسوب به جابر میتوان به مجموعهی صد و دوازده کتاب که بعضی از آنها به برمکیان اهدا شده، هفت کتاب و همچنین کتاب ترازو (کتاب المیزان)اشاره کرد.
پس از جابر، معروفترین کیمیاگر ایرانی، محمّد بن زکریای رازی است. شهرت او در کیمیا شاید برای شهرت او در پزشکی باشد. امّا یک نکتهی بسیار مهم درکارهای رازی وجود دارد که توجّه به آن ضروری است. گفتیم که نزد کیمیاگران، هم پدیدهی ظاهری نشانهای از حقیقتی پنهانی و رمزی است. امّا این قاعده در مورد رازی صادق نیست. همانگونه که در فصلهای گذشته گفتیم، رازی اصالت را به عقل میداد و اصولاً با معناهای رمزی و پشت پرده چندان سرسازگاری نداشت. آنچه درکارهای کیمیاگررازی به چشم میخورد، بیش از آن که ترکیب روح و ماده باشد، صرفاً دستورهایی برای تبدیل مواد به هم، بدون دخالت عوامل روحانی است. از این رو، میتوان رازی را از نخستین کسانی دانست که با کنار گذاشتن روح و عوامل غیر مادی و پرداختن به مادّه، سنگ بنای شیمی امروز را گذاشت.
علاوه بر رازی، فارابی و ابنسینا هم مطالبی درمورد «اکسیر» نوشتهاند. منظور از اکسیر، مادّهای است که به کمک آن تبدیل فلزات پست به طلا ممکن میشد. این دو فیلسوف، گر چه کارهایی در مورد اکسیر یا دیگر موضوعات مربوط به کیمیا دارند، از کیمیاگران مشهور به حساب نمیآیند.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم
بین مسلمانان «علوم نهانی»(خفیّه) یا «علوم شگفت» (غریبه) همواره از دسترس عموم مردم دور بودند و جنبهای پنهانی و سرّی داشتند. یکی از معروفترین این دانشها «کیمیا»ست.
در دانش کیمیا دو جزء اصلی وجود دارد؛ یکی روح و نیروهای غیرمادّی جهان و دیگری فلزات و مواد شیمیایی. هدف اصلی کیمیا آن است که به کمک روح و نیروهای روحانی، فلزات پست و بیارزش، مانند مس را به فلز اصلی که دارای بالاترین ارزش است، یعنی طلا تبدیل کند. امّا نکته بسیار مهم آن است که تبدیل فلز پست به فلز برتر صرفاً کاری مادّی و شیمیایی نیست. کیمیاگران نیز همچون صوفیان معتقد بودند که در پشت هر پدیدهی ظاهری و ملموس، یک حقیقت باطنی و معنوی هست. به همین دلیل برای کیمیاگران تبدیل فلزات پست به فلز با ارزش، به کمک تبدیل روحها و نفسهای ضعیف به روحهای وارسته و متعالی امکانپذیر بود. یعنی کیمیاگران در طیّ کار خود، علاوه بر تبدیل فلزات به هم، روح خود را هم پاک میکردند و به مراحل بالاتر صعود میکردند. به این ترتیب، بین کار کیمیاگران و صوفیان، شباهتهایی وجود دارد.
از دیدگاه کیمیاگران، بین روح و مادّه مرز مشخّصی وجود ندارد. زیرا از نظر آنان بسیاری از تحوّلات در موادّ شیمیایی به کمک روح و نیروهای روحانی صورت میگیرد. به خاطره همین مسئله است که محققّان کیمیا را مقدمهی علم شیمی نمیدانند که امروزه در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود. درست است که در کیمیا از مواد شیمیایی و طرز تبدیل آنها به یکدیگر بحث میشود، امّا همهی اینها درکنار نیروهای غیرمادی و روح معنا مییابد. در صورتی که در شیمی امروز، این جنبهی غیرمادی کنار گذاشته شده و فقط مواد شیمیایی مورد توجه است.
نخستین نشانههای تمایل به کیمیا در سرزمینهای اسلامی را میتوان در خالدبن یزید دید. خالد به دلیل سرخوردگی از رسیدن به خلافت، به کیمیا روی آورد و دستور ترجمه کتابهایی را در این زمینه داد.
امّا مهمترین چهره در کیمیای اسلامی، جابر بن حیّان است. او که در قرن دوم هجری میزیست، شیعه مذهب و صوفی بود. جابر از شاگردان امام جعفر صادق است و در نوشتههای خود گفته که کارهای او چیزی جز جز بیان نظرات استادش نیست. او مدّتی در دربار هارون به عنوان نخستین کیمیاگر مشغول به کار بود و با خاندان ایرانی برمکیها ارتباطهایی داشت. امّا پس از آن که به فرمان هارونالرّشید، خاندان برمکی برافتاد، او نیز از چشم خلیفهی عبّاسی افتاد.
بیشتر بخوانید: کیمیاگری در اسلام (1)
نگارش کتابهای زیادی (در حدود سه هزار جلد) را به جابر نسبت دادهاند. بعضی از این کتابها نوشتهی خود او نیست، بلکه دانشمندان قرنهای بعد، از جمله اسماعیلیان، آنها را به سبک جابر نگاشته و به او نسبت دادهاند. کیمیا با جابر به اوجی رسید که هرگز هیچ کدام از کیمیاگران بعدی نتوانستند به آن نزدیک شوند. از کتابهای معروف منسوب به جابر میتوان به مجموعهی صد و دوازده کتاب که بعضی از آنها به برمکیان اهدا شده، هفت کتاب و همچنین کتاب ترازو (کتاب المیزان)اشاره کرد.
پس از جابر، معروفترین کیمیاگر ایرانی، محمّد بن زکریای رازی است. شهرت او در کیمیا شاید برای شهرت او در پزشکی باشد. امّا یک نکتهی بسیار مهم درکارهای رازی وجود دارد که توجّه به آن ضروری است. گفتیم که نزد کیمیاگران، هم پدیدهی ظاهری نشانهای از حقیقتی پنهانی و رمزی است. امّا این قاعده در مورد رازی صادق نیست. همانگونه که در فصلهای گذشته گفتیم، رازی اصالت را به عقل میداد و اصولاً با معناهای رمزی و پشت پرده چندان سرسازگاری نداشت. آنچه درکارهای کیمیاگررازی به چشم میخورد، بیش از آن که ترکیب روح و ماده باشد، صرفاً دستورهایی برای تبدیل مواد به هم، بدون دخالت عوامل روحانی است. از این رو، میتوان رازی را از نخستین کسانی دانست که با کنار گذاشتن روح و عوامل غیر مادی و پرداختن به مادّه، سنگ بنای شیمی امروز را گذاشت.
علاوه بر رازی، فارابی و ابنسینا هم مطالبی درمورد «اکسیر» نوشتهاند. منظور از اکسیر، مادّهای است که به کمک آن تبدیل فلزات پست به طلا ممکن میشد. این دو فیلسوف، گر چه کارهایی در مورد اکسیر یا دیگر موضوعات مربوط به کیمیا دارند، از کیمیاگران مشهور به حساب نمیآیند.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم