نویسنده: یونس فرهمند
مهمترین تغییری که در نظام آموزشی مغرب در دوره مرینیان رخ داد، ایجاد مدارس متعددی بود که به طور سازماندهی شده و با تشویق سلاطین مرینی در عمده شهرهای بزرگ و کوچک مغرب شکل گرفت تا مذهب رسمی حکومت مرینی؛ یعنی فقه مالکی را جایگزین اندیشههای موحدون کند. اوج نهضت مدرسهسازی به دوره ابوالحسن و ابوعنان بازمیگردد (1) و چنانکه ابن مرزوق بارها تأکید کرده است مغربیان پیش از دوره یعقوب مرینی، آشنایی چندانی با مداس نداشتند. (2) از اینرو، به نظر میرسد پیش از آن، مساجد نقش آموزشی مدارس را ایفا میکردهاند؛ با این همه، تردیدی نیست که در مغرب استفاده گسترده از این نهاد نوظهور برای تعلیمات عالیه رسمی، در دوره ابوالحسن رخ داد. (3)
ابوالحسن تنها به ساخت مدارس متعدد در فاس اکتفا نکرد. به نظر میرسد او به درستی دریافته بود که تداوم سلطه سیاسی مرینیان بر مغرب میانه و دور، بیش از آنکه معلول اقدامات سیاسی باشد، مرهون تلاشهای فرهنگی و تحکیم مبانی مذهب مالکی در بین بربران زناته است. ابوالحسن در دوره پدر و در حالی که عهدهدار منصب ولیعهدی بود، مدرسه صهریج را در غرب مسجد اندلس فاس ساخت؛ به همین دلیل به آن، مدرسه اندلس نیز گفته میشد. (4) وجه تسمیه این مدرسه به صهریج از آنرو بود که حوض آب مستطیل شکلی در وسط آن قرار داشت و مجموعاً بیش از 100 هزار دینار برای ساخت این مدرسه هزینه کرد. (5) به علاوه، وی در سال 720ق. در شرق صهریج، مدرسه سبعین را با هدف آموزش طلاب علوم قرائت هفتگانه ساخت که به آن مدرسه کوچک میگفتند. (6)
پس از دستیابی ابوالحسن بر تاج و تخت مرینی، نهضت مدرسهسازی مغرب بیش از گذشته شکوفا شد. مدرسه وادی فاس که ابن مرزوق از آن به مدرسه بزرگ یاد کرده و رود بزرگی از میانش میگذشت، از آن جمله بود؛ (7) با وجود این، مشهورترین و بزرگترین مدرسه ساخته شده در فاس به دست وی، مدرسه رخام بود که به جامع قرویین متصل و به دلیل تدریس ابوالضیاء مصباح بن عبدالله یصلوتی معروف به کُراس (8) در آن، به مصباحیه شهرت یافت. (9) این مدرسه در چهار طبقه با 117 اتاق و دو دروازه اصلی ساخته شد و ابوالحسن سنگ مرمر بزرگ آن را از المریه به آنجا آورده بود. (10)
ابوالحسن تنها به ساخت مدارس متعدد در فاس اکتفا نکرد. به نظر میرسد او به درستی دریافته بود که تداوم سلطه سیاسی مرینیان بر مغرب میانه و دور، بیش از آنکه معلول اقدامات سیاسی باشد، مرهون تلاشهای فرهنگی و تحکیم مبانی مذهب مالکی در بین بربران زناته است. (11) جالب توجه است که وی در این تلاشها به مغرب ادنی که از نظر قومی زیر سلطه قبایل مختلف عرب و بربران برانس بود و از نظر مذهبی هنوز به اندیشههای موحدون وفادار بودند، توجه چندانی نداشت، اما در همه شهرهای مهم مغرب میانه و دور، چون تازی، مکناسه، (12) سلا، طنجه، سبته، أنفی، ازمور، أسفی، أغمات، مراکش، تلمسان و الجزایر، مدرسهای با معماری خاص و با استفاده از نقشها، گچبریها، مرمرها و چوبهای منقوش تأسیس کرد. (13)
سلطان برای هر یک از این مدارس، اوقافی تعیین کرد تا از عواید آن، مخارج مدرسه را برآورده سازند. به علاوه، سازمان اداری منظمی برای آن در نظر گرفت تا به دانشجویان، دربانان، مؤذن، امام، ناظر، شهود و خادمان مقرری ماهیانه بپردازند. (14)
تأسیس مدارس در مغرب، خاصه در شهر فاس، دارالحکومه مرینیان از سوی ابوعنان نیز ادامه یافت، البته شمار مدارس ساخته شده در دوره او با عصر پدرش ابوالحسن قابل مقایسه نبود، اما از نظر عظمت و اهمیت به مراتب از مدارس پیش از آن مهمتر به نظر میرسید. این مدارس که به علت انتساب به وی، بوعنانیه نام گرفتند، آخرین مرحله از تکامل نظام مدرسهسازی مرینیان را به نمایش گذاشت. مدرسه بوعنانیه فاس که در محلی معروف به قصر و در نزدیکی قصبه شهر ساخته شد، از نظر وسعت، زیبایی و برخورداری از آب فراوان چنان موقعیتی داشت که ابن بطوطه آن را در میان مدارس مصر و شام و عراق و خراسان، بیبدیل دانسته است. (15) به علاوه، ابوعنان املاک اراضی بسیاری مشتمل بر حمامها، آسیابها، اصطبلها و حدود 74 دکان را وقف مدرسه کرد تا معیشت استادان و طلاب تأمین شود. (16)
یکی از مهمترین ضرورتهای تأسیس چنین مدارسی، کتابخانههایی بود که نیاز طلاب را برآورده میکرد؛ از اینرو، سلطان در کنار این مدارس، کتابخانهای مشتمل بر نفیسترین و مهمترین کتب مورد نیاز طلاب را نیز بنا میکرد. (17) جزنائی از کتابخانه بزرگ فاس که به دست ابوعنان ساخته شده بود، سخن گفته و علم دوستی و علاقهمندی وی در گسترش علم را موجب ساخت چنین کتابخانهای دانسته است. (18) از توصیفات وی به وضوح میتوان فهمید که این کتابخانه، تنها به علوم دینی و ادبی اختصاص نداشت، بلکه موضوعات مختلفی، چون علوم عقلی و پزشکی را نیز شامل میشد. (19)
ابوعنان در کنار کتابخانه، قرآنخانهای نیز جهت تسهیل قرآن خواندن مردم تأسیس کرد و در آن، مجموعه عظیمی از قرآنهایی که با خطی نیکو استنساخ شده بود، قرار داد و با خط خویش آنها را وقف مؤبد اعلام کرد و فردی را بر آن گماشت تا به مراجعین خدمات لازم را ارائه کند. (20) به نظر میرسد هدف از تأسیس کتابخانه و قرآنخانه، استفاده طیف گستردهای از مخاطبان با سطوح علمی متفاوت بود و بدین وسیله مبتدیان را از دانشجویان مقاطع بالاتر جدا میکرد.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.
ابوالحسن تنها به ساخت مدارس متعدد در فاس اکتفا نکرد. به نظر میرسد او به درستی دریافته بود که تداوم سلطه سیاسی مرینیان بر مغرب میانه و دور، بیش از آنکه معلول اقدامات سیاسی باشد، مرهون تلاشهای فرهنگی و تحکیم مبانی مذهب مالکی در بین بربران زناته است. ابوالحسن در دوره پدر و در حالی که عهدهدار منصب ولیعهدی بود، مدرسه صهریج را در غرب مسجد اندلس فاس ساخت؛ به همین دلیل به آن، مدرسه اندلس نیز گفته میشد. (4) وجه تسمیه این مدرسه به صهریج از آنرو بود که حوض آب مستطیل شکلی در وسط آن قرار داشت و مجموعاً بیش از 100 هزار دینار برای ساخت این مدرسه هزینه کرد. (5) به علاوه، وی در سال 720ق. در شرق صهریج، مدرسه سبعین را با هدف آموزش طلاب علوم قرائت هفتگانه ساخت که به آن مدرسه کوچک میگفتند. (6)
پس از دستیابی ابوالحسن بر تاج و تخت مرینی، نهضت مدرسهسازی مغرب بیش از گذشته شکوفا شد. مدرسه وادی فاس که ابن مرزوق از آن به مدرسه بزرگ یاد کرده و رود بزرگی از میانش میگذشت، از آن جمله بود؛ (7) با وجود این، مشهورترین و بزرگترین مدرسه ساخته شده در فاس به دست وی، مدرسه رخام بود که به جامع قرویین متصل و به دلیل تدریس ابوالضیاء مصباح بن عبدالله یصلوتی معروف به کُراس (8) در آن، به مصباحیه شهرت یافت. (9) این مدرسه در چهار طبقه با 117 اتاق و دو دروازه اصلی ساخته شد و ابوالحسن سنگ مرمر بزرگ آن را از المریه به آنجا آورده بود. (10)
ابوالحسن تنها به ساخت مدارس متعدد در فاس اکتفا نکرد. به نظر میرسد او به درستی دریافته بود که تداوم سلطه سیاسی مرینیان بر مغرب میانه و دور، بیش از آنکه معلول اقدامات سیاسی باشد، مرهون تلاشهای فرهنگی و تحکیم مبانی مذهب مالکی در بین بربران زناته است. (11) جالب توجه است که وی در این تلاشها به مغرب ادنی که از نظر قومی زیر سلطه قبایل مختلف عرب و بربران برانس بود و از نظر مذهبی هنوز به اندیشههای موحدون وفادار بودند، توجه چندانی نداشت، اما در همه شهرهای مهم مغرب میانه و دور، چون تازی، مکناسه، (12) سلا، طنجه، سبته، أنفی، ازمور، أسفی، أغمات، مراکش، تلمسان و الجزایر، مدرسهای با معماری خاص و با استفاده از نقشها، گچبریها، مرمرها و چوبهای منقوش تأسیس کرد. (13)
بیشتر بخوانید: تاریخ مراکش معاصر
سلطان برای هر یک از این مدارس، اوقافی تعیین کرد تا از عواید آن، مخارج مدرسه را برآورده سازند. به علاوه، سازمان اداری منظمی برای آن در نظر گرفت تا به دانشجویان، دربانان، مؤذن، امام، ناظر، شهود و خادمان مقرری ماهیانه بپردازند. (14)
تأسیس مدارس در مغرب، خاصه در شهر فاس، دارالحکومه مرینیان از سوی ابوعنان نیز ادامه یافت، البته شمار مدارس ساخته شده در دوره او با عصر پدرش ابوالحسن قابل مقایسه نبود، اما از نظر عظمت و اهمیت به مراتب از مدارس پیش از آن مهمتر به نظر میرسید. این مدارس که به علت انتساب به وی، بوعنانیه نام گرفتند، آخرین مرحله از تکامل نظام مدرسهسازی مرینیان را به نمایش گذاشت. مدرسه بوعنانیه فاس که در محلی معروف به قصر و در نزدیکی قصبه شهر ساخته شد، از نظر وسعت، زیبایی و برخورداری از آب فراوان چنان موقعیتی داشت که ابن بطوطه آن را در میان مدارس مصر و شام و عراق و خراسان، بیبدیل دانسته است. (15) به علاوه، ابوعنان املاک اراضی بسیاری مشتمل بر حمامها، آسیابها، اصطبلها و حدود 74 دکان را وقف مدرسه کرد تا معیشت استادان و طلاب تأمین شود. (16)
یکی از مهمترین ضرورتهای تأسیس چنین مدارسی، کتابخانههایی بود که نیاز طلاب را برآورده میکرد؛ از اینرو، سلطان در کنار این مدارس، کتابخانهای مشتمل بر نفیسترین و مهمترین کتب مورد نیاز طلاب را نیز بنا میکرد. (17) جزنائی از کتابخانه بزرگ فاس که به دست ابوعنان ساخته شده بود، سخن گفته و علم دوستی و علاقهمندی وی در گسترش علم را موجب ساخت چنین کتابخانهای دانسته است. (18) از توصیفات وی به وضوح میتوان فهمید که این کتابخانه، تنها به علوم دینی و ادبی اختصاص نداشت، بلکه موضوعات مختلفی، چون علوم عقلی و پزشکی را نیز شامل میشد. (19)
ابوعنان در کنار کتابخانه، قرآنخانهای نیز جهت تسهیل قرآن خواندن مردم تأسیس کرد و در آن، مجموعه عظیمی از قرآنهایی که با خطی نیکو استنساخ شده بود، قرار داد و با خط خویش آنها را وقف مؤبد اعلام کرد و فردی را بر آن گماشت تا به مراجعین خدمات لازم را ارائه کند. (20) به نظر میرسد هدف از تأسیس کتابخانه و قرآنخانه، استفاده طیف گستردهای از مخاطبان با سطوح علمی متفاوت بود و بدین وسیله مبتدیان را از دانشجویان مقاطع بالاتر جدا میکرد.
نمایش پی نوشت ها:
1- ابن مرزوق، ص406.
2- همو، ص116، 122.
3- ابن مرزوق، صص 450-406.
4- همو، ص405؛ بلامین، ص32.
5- حرکات، المغرب عبر التاریخ، ج2، ص157.
6- بلامین، ص33؛ شاهری، ص204.
7- ابن مرزوق، صص 405-406 .
8- به گفتهی ابن مرزوق شهرت وی به کراس از آن رو بود که در نقل احادیث به دفترچهای متکی بود (همو، ص406) .
9- همو، ص406.
10- جزنایی، ص37؛ حرکات، همان، ص158.
11- Shatzmiller, Marinids, EI2, vol.6, p.572,573
12- این مدرسه بود که در دوره ابوعنان به بوعنانیه تغییر نام داد (شاهری، ص204).
13- ابن مرزوق، ص406.
14- همو، همان جا.
15- ابن بطوطهف ج4، ص202.
16- حرکات، المغرب عبرالتاریخ، ج2، ص158.
17- ابن مرزوق، ص407.
18- 76.
19- جزنائی، همان جا؛ حریری، ص350.
20- همان جا.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.