ابوالعباس احمدبن عمربن محمدبن عاشر اندلسی (د.765ق) و تصوف

افراط در گوشه‌گیری

ابن عاشر، از مشاهیر صوفیان این عهد در شمینه اندلس زاده شد و در آنجا به تعلیم علوم دینی و حفظ قرآن اشتغال یافت و به دلایلی نامعلوم آنجا را ترک و به جزیره الخضراء مهاجرت کرد. او چندی در این
جمعه، 4 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
افراط در گوشه‌گیری
افراط در گوشه‌گیری

نویسنده: یونس فرهمند
 
ابن عاشر، از مشاهیر صوفیان این عهد در شمینه (1) اندلس زاده شد و در آنجا به تعلیم علوم دینی و حفظ قرآن اشتغال یافت و به دلایلی نامعلوم آنجا را ترک و به جزیره الخضراء مهاجرت کرد. او چندی در این شهر به تعلیم قرآن همت گمارد و با برخی از صالحان شهر چون ابوسرحان مسعود الابله، پیوندی نزدیک یافت (2) و احتمالاً همو بود که به وی توصیه کرد تا پیش از سلطه مسیحیان بر شهر، جزیره الخضراء را ترک کند؛ (3) از این‌رو، به توصیه استاد و با هدف حج، راه مکه را در پیش گرفت و در بازگشت، از فاس گذشت و پس از درنگی کوتاه در مکناسه، در سلا رحل اقامت افکند.
ابن عاشر در سال 765ق. در سلا درگذشت (9) و در همان جا مدفون و قبرش زیارتگاه همگان شد (10) و طریقت وی از سوی برجسته‌ترین شاگرد مکتب او؛ یعنی ابن عباد ادامه یافت. زندگی صوفیانه ابن عاشر عملاً پس از اقامت در سلا آغاز شد و در نخستین گام، در رباط الفتح در زاویه یکی از مشایخ صوفیان آنجا؛ یعنی ابوعبدالله یابوری فرود آمد. وی مقدمش را بسیار گرامی داشت و بدو لقب «جوان بسیار خوشبخت صالح» داد و برای اینکه از نظر مالی نیازمند دیگران نباشد، آموزش قرآن کودکان را به او واگذاشت. (4) پس از وفات یابوری، به زاویه دیگری در شهر سلا و در خانه یکی از شاگردان وی به نام شیخ محمدبن عیسی تغییر مکان داد و در این مرحله از زندگی وی بود که از راه استنساخ سالانه‌ی سه نسخه از کتاب حدیثی العمدة روزگار می‌گذارند و به سرعت شهرت وی فراگیر شد و مریدان از هر سو به نزد وی می‌شتافتند. (5)
ابن قنفذ شرح دیدارش با ابن عاشر را در سفرنامه خویش نسبتاً به تفصیل روایت کرده و گزارش‌های متأخرتر در منابع بعدی، جملگی بر پایه داده‌های وی استوار است. او تأکید کرد که ابن عاشر بدواً به سختی به وی التفات کرده و نرمش وی پس از آشنایی را موجب شگفتی دیگران دانسته است؛ چه مشهور بود که وی به احدی التفاتی نداشت. حتی معروف است که در سال 757ق. سلطان ابوعنان به سلا رفته و مکرر تقاضای دیدار با وی را داشته، اما ابن عاشر وی را به حضور نپذیرفته است. (6) افراط در عزلت‌گزینی و سخت‌رویی در برخورد با اهل دنیا، نکته‌ای است که لسان الدین بن خطیب نیز در گزارش بسیار کوتاهش از ملاقاتی که با وی داشته، بر آن تأکید کرده؛ اگرچه در کنار آن به مستجاب الدعوه بودن و بروز کرامات وی و دیگر صفات زاهدانه‌اش نیز اشاره شده است. (7)

بیشتر بخوانید: صوفی ، صوفیه و تصوف (1)


متأسفانه برخلاف حیات وی، از اندیشه‌های صوفیانه‌اش اطلاع چندانی در دست نیست، اما از خلال گزارش دیدار ابن قنفذ با وی می‌توان رویکرد کلی او به مسائل تصوف را تبیین کرد. او گفته است: طریقت وی آن بود که کتاب احیاء علوم الدین را بر دو چشمانش می‌نهاد و به جد و جهد، صادقانه بدان عمل می‌کرد. (8) این توصیف گویای تصوف فقیهانه و اغلب به دور از عرفان نظری رایج در مکتب اندلسی است و به همان میزان که از فلسفه و بنیادهای نوافلاطونی عرفان اسلامی دور می‌شد به همان میزان به فقه و مبانی قرآنی و حدیثی نزدیک می‌شد و خواستار ارائه تفسیری زاهدانه و خائفانه از کتاب و سنت بود.
ابن عاشر در سال 765ق. در سلا درگذشت (9) و در همان جا مدفون و قبرش زیارتگاه همگان شد (10) و طریقت وی از سوی برجسته‌ترین شاگرد مکتب او؛ یعنی ابن عباد ادامه یافت.

نمایش پی نوشت ها:
1- Jimena
2- کتانی، سلوة الانفاس، ج2، ص370.
3- A. Faure, Ibn-Áshir, in E12, Vol.3, p.719
4- کتانی، سلوةالانفاس، ج2، ص371.
5- مقری، نفح الطیب، ج6، ص493.
6- ابن قنفذ، انس الفقیر، ص9، سلاوی، ج3، ص201.
7- ابن خطیب، نفاضة الجراب، ص379.
8- ابن قنفذ، همان، ص10.
9- ابن قنفذ، الوفیات، ص765.
10- نک: زیارت مقری از مدفن وی در سلا در نفح الطیب، ج6، ص491.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما